Flight Delays and Cancellations!
When appreciating the light
is delayed because of wishes!
«نسی، نسو، نسأ» در معنای ممدوح، از هزار واژگان مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، از هزار واژگان مترادف «حسد» هستند.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نُسِئَتْ المرأةُ: إذا تأخَّرَ وقتُ حَيْضِهَا، فرُجِيَ حَمْلُهَا، و هي نَسُوءٌ،
تأخّر حيضها عن وقته فرجي أنّها حبلى»
«يقال للعصا المنسأة»
«المنسأة: العصا تنسأ بها»
«نسأت الإبل عن الحوض»
«نسيء: نسأت الإبل عن الحوض أنسأها نساء إذا أخرتها عنه»
«بيع النَّسِيئَةِ: بيع نسيه را از آن نسيئه گويند كه ثمن بتأخير انداخته ميشود.
«النَّسِيئَةُ: بَيْعُ الشيء بالتَّأْخيرِ»
مفهوم: «delay» از این واژه استنباط میشود.
[ مشتقات ریشۀ «نسأ» (2) مورد و ریشۀ «نسی» (45) مورد و ریشۀ «نسو» (59) مورد
در آیات قرآن تکرار شده است.]
این تمناست که نمیذاره درک شنیداری از تاریکی قلبت داشته باشی!
چی میشه که در دل شرایط، این مطالب یادمون میره؟!
حسود، میشنوه «جیزّه!»، اما چنان سرگرم تمناهاشه که درک شنیداری از این کلام و هشدار و آلارم با ارزش و سرنوشتساز نداره!
تمنا باعث میشه راجع به چیزی حرف بزنی که مربوط به تو نیست! این حرف زدن بیجا، در ملک و در ملکوت قلب، باعث قساوت قلب میشه! باعث میشه درک شنیداری از تاریکی قلبت نداشته باشی!
قلب رو از ویژگی تشخیص و احراز هویت صاحبان نور، محروم میکنه! «حِرْمَانِ مَعْرِفَةِ الْآمِرِ»
+ «یابن ادم! اذا وجدت قساوة فی قلبک!»
+ «قساوت قلب! دلی که دلدل نمیزنه، دل نیست! سنگه!»:
«حِرْمَانِ مَعْرِفَةِ الْآمِرِ»
«یابن ادم! اذا وجدت قساوة فی قلبک!»
+ «رقّت قلب!»
وقتی که در بند تمنّاهای خودت اسیر میشی و گیر میافتی!
«حرص- پیلهی تاریک کرم ابریشم حریص!»:
«مَثَلُ الْحَرِيصِ عَلَى الدُّنْيَا كَمَثَلِ دُودَةِ الْقَزِّ!»
+ «غبر – مرداب راکد حسادت! داستان تکراری جاماندگان! عجوزا فی الغابرین!»
[تاخیر – جا ماندن از پرواز]:
اگه دیر به خاطر بیاری که میبایستی با نور ولایت خودتو آروم میکردی،
پروازت میپره و تو جا میمونی!
+ «زیغ – حسود، به متشابهات میافتد! در لانۀ عنکبوت به دام میافتد!
در واقع اسیر دام تمناهای خود میشود!»
[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۴۱ الى ۴۵]
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً
وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (۴۱)
داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كردهاند،
همچون داستان عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانهاى براى خويش ساخته،
و در حقيقت – اگر مىدانستند – سستترين خانهها همان خانه عنكبوت است.
بيع النَّسِيئَةِ!
بيع نسيه را از آن نسيئه گويند كه ثمن بتأخير انداخته ميشود.
«النَّسِيئَةُ: بَيْعُ الشيء بالتَّأْخيرِ»
نسیه میخری، بعدا پولشو میدی!
به این تاخیر در پرداخت پول کالا میگن نسیء که از نسیه خریدن میاد!
مفهوم تاخیر در واژه نسیان بسیار زیباست.
نُسِئَتْ المرأةُ: إذا تأخَّرَ وقتُ حَيْضِهَا، فرُجِيَ حَمْلُهَا، و هي نَسُوءٌ،
وقتى زن به آبستن بودن اميد دارد که داستان او به تأخير ميافتد. و او را نُسُوء ميگويند.
النَّسُوءُ: الحَلِيبُ إذا أُخِّرَ تَنَاوُلُه فَحَمِضَ فَمُدَّ بِمَاءٍ،
شيرى كه خورده نشده و ترش شده است كه با افزودن آب قابل نوشيدن شود.
(انگاری وقت خوردنش به تاخیر افتاده است.)
[کتاب لغت مفردات خیلی زیبا آورده]:
النَّسْيَ: قد يقال لما يَقِلُّ الاعتِدادُ به و إن لم يُنْسَ،
به چيزى كه كم اهميت است گفته مىشود اگر چه يادآورى شود و فراموش نشده باشد.
این توضیح، معنا و مفهومش، یعنی نور ولایت!
هر وقت نور «آیاتی و رسلی» برای تو کمرنگ و بیارزش میشه اینجاست که ویژگی تاخیر رو عملا اجرا میکنی و دیر یادت میاد که باید با نور ولایت، خودتو آروم کنی!
+ «برهان»
به آیت میگن «حرث»، چون شرایط تولید عمل صالح رو برای اهل یقین فراهم میکنه.
به همین آیت، عرب میگه «نسی» چون مدام فراموش میکنیم چجوری باهاش برخورد کنیم و ارزش و اهمیتش، برامون کمرنگ میشه، چون معیوبیم، چون حسودیم، چون چشممون دنبال تمناهامونه ! لذا در انجام وظیفه در قبال آیات، همیشه عقب میمونیم و کارمون به تاخیر میافته و دیر میفهمیم چکار باید بکنیم، لذا واژه نسی با زبان خودش و معنایی که درونش داره، میخواد بگه قلب حسود در دل شرایط «آیاتی و رسلی» یعنی هنگام عرضۀ تقدیرات، یه همچین ویژگی و علامتی دارد.
نسی:
[نسی – قبض و بسط]:
النِّسْيَانُ: عُزوب الشّيء عن النَّفْس بعد حضوره لها!
النِّسْيَانُ: غروب الشيء عن النفس بعد حضوره لها!
ربط واژه نسی با مفهوم قبض و بسط بسیار زیباست.
قلبی که اشتباه میکنه، تاریک میشه و باید از این تاریکی فورا بفهمه اشتباه کرده و استغفار کنه!
وقتی این قلبی که قبض نور میشه، همچنان چشم به تمنا داشته باشه و نخواد از خواستههای نفسش دل بکنه، دچار مشکل نسیان و تاخیر در عمل به نور ولایت (یعنی همین آلارم تاریکی قلب) خواهد شد. اینجا، قلب برای اینکه از نور علم بهرهمند بشه، و نسیان، جای خودشو به ذکر الله نورانی بده، باید اختیارا پشت به تمنا کنه تا توفیق رویت نور رو بدست بیاره!
تا اینکه قلب، دوباره به نور یاد معالم ربانی در دل شرایط تقدیرات سختش، نورانی بشه و بتونه بفهمه که چه وظیفهای داره و یادش بیاد چکار باید بکنه!
این تاخیر و نسیان در عمل به نور ولایت، ناشی از حبّ دنیا «تمناها»، است که چون شخص، قلبا برای تمناهای خودش، ارزش بیشتری از نور ولایت قائله، لذا نمیتونه بفهمه چکار باید بکنه!
همیشه یادمون باشه که قدر معالم ربانی رو بدونیم «اکرمی مثواه»، و این تمثال نورانی رو با بزرگی و عظمت، جلوی چشمانمان مجسم و حیّ و حاضر ببینیم!
هر وقت از اون درجه اهمیتی که باید به این معالم ربانی و آیات بِدهیم، کم بذاریم، دچار غروب و عزوب و افول و نسیان و تاریکی و تاخیر و ناآرامی دنیای قلب خواهیم شد.
همه چیز وصل به نور معالم ربانی است!
«زندگی یعنی معرفة الامام بالنورانیة»
« نسو : و النَسيء : التأخير »
توضیح کتاب التحقیق در مورد واژه نسوان و نساء :
و لا يخفى التناسب لفظا و معنى بين هذه الكلمات و بين مادّة النسأ
فانّ في النساء تأخّرا من جهة القدرة و العمل و الاستطاعة البدنيّة عن الرجال و البنين و الإخوان.
مفهوم «دیر به خاطر آوردن»
مفهوم «delay» ، «lag» : انگاری قلب حسود، منتال ریتاردیشن داره!
استنباط این ویژگی تاخیر در قلب حسود، از واژه «نسی» مهم است.
«آدَمَ … فَنَسِيَ»:
یعنی آدم ع نیز در آن امتحان، استعمال حسد نمود
و عبارت «فَنَسِيَ» از این مطلب مهم خبر میدهد!
حالا مفهوم «حسادت» رو در مشتقات ریشۀ «نسی» در آیات زیر اضافه کنیم و بخوانیم:
[وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً –
فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ –
فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ –
لا تُؤاخِذْنِي بِما نَسِيتُ –
فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ –
ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ –
سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى]
تمنّا علت تاخیر در درک نور است! فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ!
یعنی وقتی بعلت حسادت، پشت به نور و رو به تمنا نمودند، اون بلاها سرشون اومد!
این آیات زیبا رو با مفهوم ویژگی تاخیر در درک نور ولایت،
بعلت استعمال حسد و حبّ تمنّاها، مطالعه کنیم.
قلبی که خوب آمادگی نداشته باشه (یعنی چشمش دنبال تمناهاش باشه)، آمادگی فهم قبض و بسط رو نداره، لذا دچار غفلت و تاخیر در فهم و درک نورش میشه، در نتیجه اون عهدشو که میبایست با نور ولایت، قلبش به آرامش برسه رو، در دل شرایط فراموش میکنه «نسی» – «تسویل نفس»، و شیطان هم آتیشبیار این معرکه است «تسویل شیطان»!
در واقع، قلب میبایست از نعمت نور ولایت محظوظ و بهرهمند میشد، اما نسیان حسادت به این ذکر الله، کار دستش میده و همیشه غالبا اینجوری است که شخص حسود، نعمت نور ولایت رو به باد فراموشی میسپارد.
اهل یقین به معالم ربانی، با یاد این نور، نعمت حضور علم رو در قلبش حس میکنه و این اوامر ارزشمند نورانی، به قلب او فهمانده میشود و به خاطرش آورده میشود: «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى».
تمام آیات قرآن با واژههایی از ریشههای نسو، نسی و نسا باید بدقت بررسی شود.
+ « رفع عن امتى الخطا و النسيان »
با وجود نعمت با ارزش و زیبای نور ولایت، دیگه جای تعلل و تاخیر و نسیان نیست و این حدیث زیبای رسول گرامی ص اشاره به همین مطلب مهم دارد که وقتی نور ولایت بعنوان ابزار آرامش قلوب تعریف شد، دیگه کسی نمی تونه تقصیر تاخیر خودشو که ناشی از استعمال عیب حسد خودش هست، به گردن دیگری بندازه!
نور ولایت کار را برای همه تمام کرده است.
«اکمال دین و اتمام نعمت»
اینکه دیر یادمون میاد چکار باید بکنیم، همین تاخیر، اگه بهش اهمیت ندی اینقدر طولانی میشه که دیگه کمکم بیخیالش میشی! پس باید برات مهم باشه چرا زود با نور ولایت کار رو تموم نمیکنیم!
چرا دیر به هم میگردیم! تاخیر برای چیست؟!
باید هدفت این باشه که این زمان تاخیر رو به حداقل ممکن برسونی! بعضیها اینقدر سریع و خوب انجام وظیفه میکنن که انگاری فاز تاخیری ندارن! اما اگه با تلسکوپ یا میکروسکوپ در آفاق و انفس حالاتشون، زوم کنی، میبینی اونا هم فاز تاخیری دارند، چون غیر از آل محمد ع، همه عیب حسد داریم، لذا فاز تاخیری هست اما نباید غیر متعارف باشد و باید به محض اینکه به خاطرت اومد چه باید بکنی، فورا انجامش بدی «اولین دوربرگردون دور بزن!»! یا حتی اگه وقتش گذشته، بابتش استغفار کنی و این اظهار ندامت ارزش داره، کانه میخوای بگی من دیر متوجه شدم و تقصیر از منه!
و این اندیشه درست رو آل محمد ع به سبب صاحبان نور به ما آموزش دادهاند.
«نسى: إغفال الشيء، ترك الشيء»
اینکه غفلت میکنیم و نور ولایت رو زود نمیگیریم و درک نمیکنیم و دیر یادمون میاد باید به نور ولایت عمل کنیم!
اینها مفاهیمی است که در واژه «ن س و»، «ن س أ»، «ن س ی» دنبالشیم.
«المنسأة: العصا تنسأ بها»:
منسأة در معنای مذموم، نام لیدر سوء است که استعمال اندیشه او موجب میشه عمل به نور ولایت به تاخیر بیفته و غافل بشی و دیر یادت بیاد چکار باید بکنی!
«نُسِئَتِ المِرأة: تأخّر حيضها عن وقته فرجي أنّها حبلى»
مفهوم تاخیر! یعنی امید بارداری هست!
«نسیه»: یعنی میخری، بعدا پولشو میدی!
به این تاخیر میگن نسیء که از نسیه خریدن میاد!
شاید نسیان هم معنیش این باشه که یه چیزی رو فراموش میکنی و با تاخیر بعدا یادت میاد.
[نسی – ای و ربی «ایوالله»] :
با خدا زود معامله کن «حی علی خیر العمل»! زود از دلخواه بگذر – «بگو ایوالله» – همونجا نور قلبتو رایگان بگیر ! کار خدا رو زود راه بنداز! تاخیر نکن! دستدست نکن! خدا رو معطل نکن!
خدایا فعلا کمک کن، بعدا از دلخواه میگذرم، این روش معارینه!
این روش تاخیر انداختن، قساوت قلب میاره «إِنَّمَا النَّسيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ»!
دیر کنی و تاخیر نمایی، قلبت تاریک تر میشه، دیگه نمیتونی!
اللغة:
و المنسأة العصا الكبيرة التي يسوق بها الراعي غنمه مفعلة من نسأت الناقة و البعير إذا زجرته.
المنسأة: عصاء بزرگيست كه چوپان گوسفندان را با آن ميراند بر وزن مفعله از نسأت الناقة و البعير گرفته شده هر گاه آن را باز دارند از حركت.
[نسیء – وَطُؤ] :
نسيء: نسأت الإبل عن الحوض أنسأها نساء إذا أخرتها عنه
«إِنَّمَا النَّسيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (37) »
«المواطاة: الموافقة»
این آیه نیز قصه دنیای اهل شک نسبت به صاحبان نور است و چهار ماه حرام نام صاحبان نور است و مدتی است که به اهل شک توفیق داده میشود تا با یاد معالم ربانی، دین را و زندگی را تجربه کنند و زیبایی آن را از نزدیک لمس کنند، شاید ایمان بیاورند، اما متاسفانه اهل شک، جای ماههای حرام و حلال را عوض میکنند و به خیال خود، درست دینداری میکنند، چون بجای هر ماه حرام که بر خود حلال کردهاند یک ماه حلال را بر خود حرام میکنند،
غافل از اینکه خدا به موسی ع گفت ای موسی ع دوست دارم آنطور که من می گویم عبادت شوم نه آنطور که بنده دوست دارد من را عبادت کند عبادت شوم:
« إِنَّمَا أُرِيدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ لَا مِنْ حَيْثُ تُرِيد »
لذا اهل شک به نور خود جفا می کنند و بجایش، لیدرهای سوء را که مطابق هوای نفس آنها نظر میدهند، بر میگزینند و اینگونه تلاش میکنند که رای خود را اعوذ بالله بر رای خدا غلبه دهند و مثل یهود به خیال خامشان ثابت کنند که دست خدا بسته است! ولی از خدا نمی شود زرنگ تر بود و اینها گول مهلتی «چهار ماه حرام» که از اصول و اسرار است که خدا به اینها داده را می خورند.
پس «مواطاة» کاری است که اهل شک برای گول زدن خود و دیگران انجام می دهند تا خود را نزد همه دیندار جلوه دهند و این برای اهل شک همان اعمال عبادی است «طفف» که بعد از جدایی از صاحب نور انجام میدهند.
اهل حسادت بجای نماز خواندن پشت مقام ابراهیم ع، به این مقام پشت پا میزنند و بین مقام ابراهیم و کعبه فاصله می اندازند!
آره، اونیکه مقام ابراهیم رو از جای اصلیش دور کرد برای همین منظور بود!
فن «نسیء» یکی از کلک های شیطان و اهل شک برای گول زدن خود و دیگران است، و همانطور که برای صاحبان نور نامهای زیادی تا بحال گفتیم، لیدر سوء نیز نامهای زیادی دارد و یکی از این نامها «نسیء» است.
در واقع لیدر سوء، بر کفر اهل شک اینگونه میافزاید که با نظرات غلط و اشتباه، دست همه را برای ارتکاب معصیت باز میکند و در عوض مراسمی دروغین و نمادین برای زنده نگه داشتن ظاهر و نماد دین خدا برپا میکند و اینگونه همه را گول میزند و خود را متولی این امر معرفی مینماید، غافل از اینکه اهل یقین میدانند این لیدر سوء، معنای همان واژۀ «نسیء» است و دستش به برکت کسب علم از صاحبان نور، نزد اینها رو شده.
خدا هم زرنگه! یه جاهایی کاری میکنه لیدر سوء، یه سوتیهایی بده که اینجوری رسوا بشه!
مشتقات ریشۀ «نسی» در آیات قرآن:
أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (44)
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (106)
وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (237)
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ (286)
فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ (13)
وَ مِنَ الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا ميثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (14)
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ (41)
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ (44)
وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (68)
الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ (51)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْويلَهُ يَوْمَ يَأْتي تَأْويلُهُ يَقُولُ الَّذينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (53)
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165)
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقينَ هُمُ الْفاسِقُونَ (67)
وَ قالَ لِلَّذي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْني عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ (42)
إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسيتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً (24)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِيَ ما قَدَّمَتْ يَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً (57)
فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما نَسِيا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً (61)
قالَ أَ رَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانيهُ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً (63)
قالَ لا تُؤاخِذْني بِما نَسيتُ وَ لا تُرْهِقْني مِنْ أَمْري عُسْراً (73)
فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا (23)
وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا (64)
قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي في كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى (52)
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ (88)
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (115)
قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى (126)
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْري وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ (110)
قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً (18)
وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ (77)
فَذُوقُوا بِما نَسيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسيناكُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (14)
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ (78)
يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ (26)
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَليلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (8)
وَ قيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرينَ (34)
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَميعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ (6)
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ (19)
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (19)
سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى (6)