دکتر محمد شعبانی راد

نور قرآن 40 – سورة غافر

[سورة غافر (40): الآيات 1 الى 5]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

حم (1)
حاء، ميم.

تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (2)
فروفرستادن اين كتاب، از جانب خداى ارجمند داناست،

غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (3)
[كه‏] گناه‏‌بخش و توبه‌‏پذير [و] سخت‌‏كيفر [و] فراخ‏‌نعمت است. خدايى جز او نيست. بازگشت به سوى اوست.

ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ (4)
جز آنهايى كه كفر ورزيدند [كسى‏] در آيات خدا ستيزه نمى‌‏كند، پس رفت و آمدشان در شهرها تو را دستخوش فريب نگرداند.

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ (5)
پيش از اينان قوم نوح، و بعد از آنان دسته‌‏هاى مخالف [ديگر] به تكذيب پرداختند، و هر امّتى آهنگ فرستاده خود را كردند تا او را بگيرند، و به [وسيله‏] باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند. پس آنان را فرو گرفتم؛ آيا چگونه بود كيفر من؟

[سورة غافر (40): الآيات 6 الى 10]

وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ (6)
و بدين سان فرمان پروردگارت درباره كسانى كه كفر ورزيده بودند، به حقيقت پيوست كه ايشان همدمان آتش خواهند بود.

الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ (7)
كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‌‏كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‌‏گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‌‏اند طلب آمرزش مى‌‏كنند: «پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏‌اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.»

رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (8)
«پروردگارا، آنان را در باغهاى جاويد كه وعده‏‌شان داده‏‌اى، با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمده‏‌اند، داخل كن، زيرا تو خود ارجمند و حكيمى.

وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (9)
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى، البتّه رحمتش كرده‌‏اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ (10)
كسانى كه كافر بوده‏‌اند مورد ندا قرار مى‌‏گيرند كه: «قطعاً دشمنى خدا از دشمنى شما نسبت به همديگر سخت‌‏تر است، آنگاه كه به سوى ايمان فراخوانده مى‌‏شديد و انكار مى‌‏ورزيديد.»

[سورة غافر (40): الآيات 11 الى 17]

قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ (11)
مى‌‏گويند: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى. به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا راه بيرون‏‌شدنى [از آتش‏] هست؟»

ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ (12)
اين [كيفر] از آن روى براى شماست كه چون خدا به تنهايى خوانده مى‌‏شد، كفر مى‏‌ورزيديد؛ و چون به او شرك آورده مى‏‌شد، [آن را] باور مى‌‏كرديد. پس [امروز] فرمان از آنِ خداى والاى بزرگ است.

هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ (13)
اوست آن كس كه نشانه‌‏هاى خود را به شما مى‌‏نماياند و براى شما از آسمان روزى مى‌‏فرستد، و جز آن كس كه توبه‌‏كار است [كسى‏] پند نمى‌‏گيرد.

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (14)
پس خدا را پاكدلانه فراخوانيد، هر چند ناباوران را ناخوش افتد.

رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ (15)
بالابرنده درجات، خداوند عرش، به هر كس از بندگانش كه خواهد آن روح [=فرشته‏] را، به فرمان خويش مى‏‌فرستد، تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند.

يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (16)
آن روز كه آنان ظاهر گردند، چيزى از آنها بر خدا پوشيده نمى‌‏ماند. امروز فرمانروايى از آنِ كيست؟ از آنِ خداوند يكتاى قهّار است.

الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (17)
امروز هر كسى به [موجب‏] آنچه انجام داده است كيفر مى‌‏يابد. امروز ستمى نيست؛ آرى، خدا زودشمار است.

[سورة غافر (40): الآيات 18 الى 20]

وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ (18)
و آنها را از آن روزِ قريب‏[الوقوع‏] بترسان، آنگاه كه جانها به گلوگاه مى‏‌رسد در حالى كه اندوه خود را فرومى‏‌خورند. براى ستمگران نه يارى است و نه شفاعتگرى كه مورد اطاعت باشد.

يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ (19)
[خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه را كه دلها نهان مى‌‏دارند، مى‌‏داند.

وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْ‏ءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (20)
و خداست كه به حقّ داورى مى‏‌كند، و كسانى را كه در برابر او مى‌‏خوانند [عاجزند و] به چيزى داورى نمى‏‌كنند؛ در حقيقت، خداست كه خود شنواى بيناست.

[سورة غافر (40): الآيات 21 الى 25]

أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (21)
آيا در زمين نگرديده‏‌اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنها [زيسته‏]اند چگونه بوده است؟ آنها از ايشان نيرومندتر [بوده‏] و آثار [پايدارترى‏] در روى زمين [از خود باقى گذاشتند]، با اين همه، خدا آنان را به كيفر گناهانشان گرفتار كرد و در برابر خدا حمايتگرى نداشتند.

ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ (22)
اين [كيفر] از آن روى بود كه پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان مى‌‏آوردند ولى [آنها] انكار مى‌‏كردند. پس خدا [گريبان‏] آنها را گرفت، زيرا او نيرومند سخت‏‌كيفر است.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (23)
و به يقين، موسى را با آيات خود و حجّتى آشكار فرستاديم،

إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ (24)
به سوى فرعون و هامان و قارون، [امّا آنان‏] گفتند: «افسونگرى شيّاد است.»

فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْيُوا نِساءَهُمْ وَ ما كَيْدُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ (25)
پس وقتى حقيقت را از جانب ما براى آنان آورد، گفتند: «پسران كسانى را كه با او ايمان آورده‌‏اند بكشيد و زنانشان را زنده بگذاريد.» و[لى‏] نيرنگ كافران جز در گمراهى نيست.

[سورة غافر (40): الآيات 26 الى 30]

وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى‏ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ (26)
و فرعون گفت: «مرا بگذاريد موسى را بكشم تا پروردگارش را بخواند. من مى‌‏ترسم آيين شما را تغيير دهد يا در اين سرزمين فساد كند.»

وَ قالَ مُوسى‏ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ (27)
و موسى گفت: «من از هر متكبّرى كه به روز حساب عقيده ندارد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده‏‌ام.»

وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّي اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ (28)
و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمان خود را نهان مى‌‏داشت، گفت: «آيا مردى را مى‏‌كشيد كه مى‌‏گويد: پروردگار من خداست؟ و مسلّماً براى شما از جانب پروردگارتان دلايل آشكارى آورده، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان اوست، و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مى‌‏دهد به شما خواهد رسيد، چرا كه خدا كسى را كه افراط‌كار دروغزن باشد هدايت نمى‌‏كند.

يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلاَّ ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ (29)
اى قوم من، امروز فرمانروايى از آنِ شماست [و] در اين سرزمين مسلطيد، و[لى‏] چه كسى ما را از بلاى خدا -اگر به ما برسد- حمايت خواهد كرد؟» فرعون گفت:«جز آنچه مى‌‏بينم، به شما نمى‌‏نمايم، و شما را جز به راه راست راهبر نيستم.»

وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ (30)
و كسى كه ايمان آورده بود، گفت: «اى قوم من، من از [روزى‏] مثل روز دسته‌‏ها[ى مخالف خدا] بر شما مى‌‏ترسم.

[سورة غافر (40): الآيات 31 الى 35]

مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ (31)
[از سرنوشتى‏] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود، و كسانى كه پس از آنها [آمدند]. و [گرنه‏] خدا بر بندگان [خود] ستم نمى‌‏خواهد.

وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ (32)
و اى قوم من، من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را [به يارىِ هم‏] ندا درمى‌‏دهند، بيم دارم.

يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (33)
روزى كه پشت‏كنان [به عُنْف‏] بازمى‏‌گرديد، براى شما در برابر خدا هيچ حمايتگرى نيست؛ و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.»

وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ (34)
و به يقين، يوسف پيش از اين، دلايل آشكار براى شما آورد، و از آنچه براى شما آورد همواره در ترديد بوديد تا وقتى كه از دنيا رفت، گفتيد: «خدا بعد از او هرگز فرستاده‌‏اى را برنخواهد انگيخت.» اين گونه، خدا هر كه را افراطگر شكّاك است، بى راه مى‏‌گذارد.

الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ (35)
كسانى كه درباره آيات خدا -بدون حجّتى كه براى آنان آمده باشد- مجادله مى‏‌كنند، [اين ستيزه‏] در نزد خدا و نزد كسانى كه ايمان آورده‌‏اند [مايه‏] عداوت بزرگى است. اين گونه، خدا بر دل هر متكبّر و زورگويى مُهر مى‌‏نهد.

[سورة غافر (40): الآيات 36 الى 40]

وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (36)
و فرعون گفت: «اى هامان، براى من كوشكى بلند بساز، شايد من به آن راهها برسم:

أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى‏ إِلهِ مُوسى‏ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِي تَبابٍ (37)
راههاى [دستيابى به‏] آسمانها، تا از خداى موسى اطلاع حاصل كنم و من او را سخت دروغپرداز مى‏‌پندارم.» و اين گونه براى فرعون، زشتى كارش آراسته شد و از راه [راست‏] بازماند؛ و نيرنگ فرعون جز به تباهى نينجاميد.

وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ (38)
و آن كس كه ايمان آورده بود گفت: «اى قوم من، مرا پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم.

يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ (39)
اى قوم من، اين زندگى دنيا تنها كالايى [ناچيز] است، و در حقيقت، آن آخرت است كه سراى پايدار است.

مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ (40)
هر كه بدى كند، جز به مانند آن كيفر نمى‌‏يابد؛ و هر كه كار شايسته كند -چه مرد باشد يا زن- در حالى كه ايمان داشته باشد، در نتيجه آنان داخل بهشت مى‏‌شوند و در آنجا بى‌‏حساب روزى مى‌‏يابند.

[سورة غافر (40): الآيات 41 الى 46]

وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ (41)
و اى قوم من، چه شده است كه من شما را به نجات فرامى‏‌خوانم و [شما] مرا به آتش فرامى‏‌خوانيد؟

تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (42)
مرا فرامى‌‏خوانيد تا به خدا كافر شوم و چيزى را كه بدان علمى ندارم با او شريك گردانم؛ و من شما را به سوى آن ارجمند آمرزنده دعوت مى‏‌كنم.

لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (43)
آنچه مرا به سوى آن دعوت مى‌‏كنيد، به ناچار نه در دنيا و نه در آخرت [درخورِ] خواندن نيست، و در حقيقت، برگشت ما به سوى خداست، و افراطگران همدمان آتشند.

فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (44)
پس به زودى آنچه را به شما مى‏‌گويم به ياد خواهيد آورد. و كارم را به خدا مى‌‏سپارم؛ خداست كه به [حال‏] بندگان [خود] بيناست.»

فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (45)
پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى‌‏كردند حمايت فرمود، و فرعونيان را عذاب سخت فروگرفت.

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (46)
[اينك هر] صبح و شام بر آتش عرضه مى‏‌شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [فرياد مى‌‏رسد كه:] «فرعونيان را در سخت‌‏ترين [انواع‏] عذاب درآوريد.»

[سورة غافر (40): الآيات 47 الى 50]

وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ (47)
و آنگاه كه در آتش شروع به آوردن حجّت مى‌‏كنند، زيردستان به كسانى كه گردنكش بودند، مى‌‏گويند: «ما پيرو شما بوديم؛ پس آيا مى‏‌توانيد پاره‏‌اى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟»

قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ (48)
كسانى كه گردنكشى مى‏‌كردند، مى‌‏گويند: «[اكنون‏] همه ما در آن هستيم. خداست كه ميان بندگان [خود] داورى كرده است.»

وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ (49)
و كسانى كه در آتشند، به نگهبانان جهنّم مى‌‏گويند: «پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد.»

قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَلى‏ قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ (50)
مى‏‌گويند: «مگر پيامبرانتان دلايل روشن به سوى شما نياوردند؟» مى‌‏گويند: «چرا.» مى‌‏گويند: «پس بخوانيد. و[لى‏] دعاى كافران جز در بيراهه نيست.»

[سورة غافر (40): الآيات 51 الى 55]

إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ (51)
در حقيقت، ما فرستادگان خود و كسانى را كه گرويده‏‌اند، در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى مى‏‌ايستند قطعاً يارى مى‌‏كنيم؛

يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (52)
[همان‏] روزى كه ستمگران را پوزش‏‌طلبى‌‏شان سود نمى‌‏دهد، و براى آنان لعنت است، و برايشان بدفرجامىِ آن سراى است.

وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْهُدى وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ (53)
و قطعاً موسى را هدايت داديم، و به فرزندان اسرائيل تورات را به ميراث نهاديم؛

هُدىً وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (54)
[كه‏] رهنمود و يادكردى براى خردمندان است.

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ (55)
پس صبر كن كه وعده خدا حقّ است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت، شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش.

[سورة غافر (40): الآيات 56 الى 60]

إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (56)
در حقيقت، آنان كه درباره نشانه‏‌هاى خدا -بى‌‏آنكه حجّتى برايشان آمده باشد- به مجادله برمى‌‏خيزند در دلهايشان جز بزرگنمايى نيست [و] آنان به آن [بزرگى كه آرزويش را دارند] نخواهند رسيد. پس به خدا پناه جوى، زيرا او خود شنواى بيناست.

لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (57)
قطعاً آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است، ولى بيشتر مردم نمى‏‌دانند.

وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لا الْمُسِي‏ءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ (58)
و نابينا و بينا يكسان نيستند، و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند [نيز] با [مردم‏] بدكار [يكسان‏] نيستند؛ چه اندك پند مى‌‏پذيريد.

إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (59)
در حقيقت، رستاخيز قطعاً آمدنى است؛ در آن ترديدى نيست، ولى بيشتر مردم ايمان نمى‏‌آورند.

وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ (60)
و پروردگارتان فرمود: « مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم . در حقيقت، كسانى كه از پرستش من كبر مى‏‌ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏‌آيند.»

[سورة غافر (40): الآيات 61 الى 65]

اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ (61)
خدا [همان‏] كسى است كه شب را براى شما پديد آورد تا در آن آرام گيريد، و روز را روشنى‌‏بخش [قرار داد]. آرى، خدا بر مردم بسيار صاحب‏‌تفضّل است، ولى بيشتر مردم سپاس نمى‏‌دارند.

ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (62)
اين است خدا، پروردگار شما [كه‏] آفريننده هر چيزى است: خدايى جز او نيست. پس چگونه [از او] بازگردانيده مى‏‌شويد؟

كَذلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (63)
كسانى كه نشانه‌‏هاى خدا را انكار مى‌‏كردند، اين گونه [از خدا] رويگردان مى‌‏شوند.

اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ (64)
خدا [همان‏] كسى است كه زمين را براى شما قرارگاه ساخت و آسمان را بنايى [گردانيد] و شما را صورتگرى كرد و صورتهاى شما را نيكو نمود و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى داد. اين است خدا پروردگار شما! بلندمرتبه و بزرگ است خدا، پروردگار جهانيان.

هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (65)
اوست [همان‏] زنده‏‌اى كه خدايى جز او نيست. پس او را در حالى كه دين [خود] را براى وى بى‌‏آلايش گردانيده‏‌ايد بخوانيد. سپاس‏[ها همه‏] ويژه خدا پروردگار جهانيان است.

[سورة غافر (40): الآيات 66 الى 70]

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ (66)
بگو: «من نهى شده‌‏ام از اينكه جز خدا كسانى را كه [شما] مى‌‏خوانيد پرستش كنم [آن هم‏] هنگامى كه از جانب پروردگارم مرا دلايل روشن رسيده باشد، و مأمورم كه فرمانبر پروردگار جهانيان باشم.»

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (67)
او همان كسى است كه شما را از خاكى آفريد، سپس از نطفه‌‏اى، آنگاه از علقه‌‏اى، و بعد شما را [به صورت‏] كودكى برمى‌‏آورد، تا به كمال قوّت خود برسيد و تا سالمند شويد، و از ميان شما كسى است كه مرگِ پيش‏رس مى‌‏يابد، و تا [بالاخره‏] به مدّتى كه مقرّر است برسيد، و اميد كه در انديشه فرورويد.

هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (68)
او همان كسى است كه زنده مى‏‌كند و مى‌‏ميراند، و چون به كارى حكم كند، همين قدر به آن مى‏‌گويد: «باش.» بى‌‏درنگ موجود مى‌‏شود.

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ (69)
آيا كسانى را كه در [ابطال‏] آيات خدا مجادله مى‌‏كنند نديده‏‌اى [كه‏] تا كجا [از حقيقت‏] انحراف حاصل كرده‏‌اند؟

الَّذِينَ كَذَبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (70)
كسانى كه كتاب [خدا] و آنچه را كه فرستادگان خود را بدان گسيل داشته‌‏ايم تكذيب كرده‌‏اند، به زودى خواهند دانست؛

[سورة غافر (40): الآيات 71 الى 75]

إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ (71)
هنگامى كه غُلها در گردنهايشان [افتاده‏] و [با] زنجيرها كشانيده مى‏‌شوند،

فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ (72)
در ميان جوشاب. [و] آنگاه در آتش برافروخته مى‌‏شوند.

ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ (73)
آنگاه به آنان گفته مى‏‌شود: «آنچه را در برابر خدا [با او] شريك مى‏‌ساختيد كجايند؟»

مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ (74)
مى‌‏گويند: «گمشان كرديم، بلكه پيشتر [هم‏] ما چيزى را نمى‌‏خوانديم.» اين گونه خدا كافران را بى‌‏راه مى‏‌گذارد.

ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ (75)
اين [عقوبت‏] به سبب آن است كه در زمين به ناروا شادى و سرمستى مى‏‌كرديد و بدان سبب است كه [سخت به خود] مى‏‌نازيديد.

[سورة غافر (40): الآيات 76 الى 80]

ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76)
از درهاى دوزخ درآييد، در آن جاودان [بمانيد]. چه بد است جاى سركشان.

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ (77)
پس صبر كن كه وعده خدا راست است. پس -چه پاره‏‌اى از آنچه را كه به آنان وعده داده‏‌ايم، به تو بنمايانيم، چه تو را از دنيا ببريم- [در هر صورت آنان‏] به سوى ما بازگردانيده مى‌‏شوند.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِي بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78)
و مسلّماً پيش از تو فرستادگانى را روانه كرديم. برخى از آنان را [ماجرايشان را] بر تو حكايت كرده‌‏ايم و برخى از ايشان را بر تو حكايت نكرده‌‏ايم، و هيچ فرستاده‏‌اى را نرسد كه بى‌‏اجازه خدا نشانه‌‏اى بياورد. پس چون فرمان خدا برسد به حقّ داورى مى‌‏شود، و آنجاست كه باطل‏كاران زيان مى‏‌كنند.

اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (79)
خدا [همان‏] كسى است كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا از برخى از آنها سوارى گيريد و از برخى از آنها بخوريد.

وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)
و در آنها براى شما سودهاست تا با [سوار شدن بر] آنها به مقصودى كه در دلهايتان است برسيد، و بر آنها و بر كشتى حمل مى‌‏شويد.

[سورة غافر (40): الآيات 81 الى 85]

وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ (81)
و نشانه‏‌هاى [قدرتِ‏] خويش را به شما مى‌‏نماياند. پس كدام يك از آيات خدا را انكار مى‌‏كنيد؟

أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (82)
آيا در زمين نگشته‏‌اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بوده است؟ [آنها به مراتب از حيث تعداد،] بيشتر از آنان، و [از حيث‏] نيرو و آثار در روى زمين، استوارتر بودند، و[لى‏] آنچه به دست مى‌‏آوردند، به حالشان سودى نبخشيد.

فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (83)
و چون پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند، به آن چيز [مختصرى‏] از دانش كه نزدشان بود خرسند شدند، و [سرانجام‏] آنچه به ريشخند مى‌‏گرفتند آنان را فروگرفت.

فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ (84)
پس چون سختى [عذاب‏] ما را ديدند گفتند: «فقط به خدا ايمان آورديم و بدانچه با او شريك مى‏‌گردانيديم كافريم.»

فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ (85)
و[لى‏] هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ديگر ايمانشان براى آنها سودى نداد. سنّت خداست كه از [ديرباز] درباره بندگانش چنين جارى شده، و آنجاست كه ناباوران زيان كرده‌‏اند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی