دکتر محمد شعبانی راد

نور قرآن 20 – سورة طه

[سورة طه (20): الآيات 1 الى 8]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

طه (1)
طه.

ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى (2)
قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به رنج افتى،

إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى (3)
جز اينكه براى هر كه مى‌‏ترسد، پندى باشد.

تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى (4)
[كتابى است‏] نازل شده از جانب كسى كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده است.

الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى (5)
خداى رحمان كه بر عرش استيلا يافته است.

لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى (6)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو و آنچه زير خاك است از آنِ اوست.

وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى (7)
و اگر سخن به آواز گويى، او نهان و نهان‏‌تر را مى‌‏داند.

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى (8)
خدايى كه جز او معبودى نيست [و] نامهاى نيكو به او اختصاص دارد.

[سورة طه (20): الآيات 9 الى 16]

وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى‏ (9)
و آيا خبر موسى به تو رسيد؟

إِذْ رَأى ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً (10)
هنگامى كه آتشى ديد، پس به خانواده خود گفت: «درنگ كنيد، زيرا من آتشى ديدم، اميد كه پاره‌‏اى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه [خود را باز] يابم.

فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى‏ (11)
پس چون بدان رسيد، ندا داده شد كه: «اى موسى،

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً (12)
اين منم پروردگار تو، پاى‏‌پوش خويش بيرون آور كه تو در وادى مقدس «طُوى‏» هستى.

وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى‏ (13)
و من تو را برگزيده‏‌ام، پس بدانچه وحى مى‌‏شود گوش فرا ده.

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي (14)
منم، من، خدايى كه جز من خدايى نيست، پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار.

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى (15)
در حقيقت، قيامت فرارسنده است. مى‏‌خواهم آن را پوشيده دارم، تا هر كسى به [موجب‏] آنچه مى‏‌كوشد جزا يابد.

فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى (16)
پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است، تو را از [ايمان به‏] آن باز دارد، كه هلاك خواهى شد.

[سورة طه (20): الآيات 17 الى 36]

وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‏ (17)
و اى موسى، در دست راست تو چيست؟»

قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‏ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى (18)
گفت: «اين عصاى من است، بر آن تكيه مى‏‌دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى‏‌تكانم، و كارهاى ديگرى هم براى من از آن برمى‏‌آيد.»

قالَ أَلْقِها يا مُوسى‏ (19)
فرمود: «اى موسى، آن را بينداز.»

فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى (20)
پس آن را انداخت و ناگاه مارى شد كه به سرعت مى‏‌خزيد.

قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى (21)
فرمود: «آن را بگير و مترس، به زودى آن را به حال نخستينش بازخواهيم گردانيد،

وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‏ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى (22)
و دست خود را به پهلويت ببر، سپيدِ بى‏‌گزند برمى‏‌آيد، [اين‏] معجزه‌‏اى ديگر است،

لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنا الْكُبْرى (23)
تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمايانيم.

اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى (24)
به سوى فرعون برو كه او به سركشى برخاسته است.»

قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي (25)
گفت: «پروردگارا، سينه‌‏ام را گشاده گردان،

وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي (26)
و كارم را براى من آسان ساز،

وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي (27)
و از زبانم گره بگشاى،

يَفْقَهُوا قَوْلِي (28)
[تا] سخنم را بفهمند،

وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي (29)
و براى من دستيارى از كسانم قرار ده،

هارُونَ أَخي (30)
هارون برادرم را،

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)
پشتم را به او استوار كن،

وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32)
و او را شريك كارم گردان،

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33)
تا تو را فراوان تسبيح گوييم،

وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34)
و بسيار به ياد تو باشيم،

إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35)
زيرا تو همواره به [حال‏] ما بينايى .»

قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‏ (36)
فرمود: «اى موسى، خواسته‌‏ات به تو داده شد.»

[سورة طه (20): الآيات 37 الى 44]

وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرى (37)
و به راستى، بار ديگر [هم‏] بر تو منّت نهاديم،

إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّكَ ما يُوحى‏ (38)
هنگامى كه به مادرت آنچه را كه [بايد] وحى مى‌‏شد وحى كرديم:

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى‏ عَيْنِي (39)
كه او را در صندوقچه‌‏اى بگذار، سپس در دريايش افكن تا دريا [=رود نيل‏] او را به كرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى، او را برگيرد. و مهرى از خودم بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى.

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى‏ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‏ قَدَرٍ يا مُوسى‏ (40)
آنگاه كه خواهر تو مى‏‌رفت و مى‌‏گفت: آيا شما را بر كسى كه عهده‏‌دار او گردد دلالت كنم؟ پس تو را به سوى مادرت بازگردانيديم تا ديده‌‏اش روشن شود و غم نخورد، و [سپس‏] شخصى را كُشتى و [ما] تو را از اندوه رهانيديم، و تو را بارها آزموديم، و سالى چند در ميان اهل «مَدْيَن» ماندى، سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى‏] آمدى.

وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي (41)
و تو را براى خود پَروردم.

اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي (42)
تو و برادرت معجزه‌‏هاى مرا [براى مردم‏] ببريد و در يادكردنِ من سستى مكنيد.

اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى (43)
به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته،

فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى (44)
و با او سخنى نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد.»

[سورة طه (20): الآيات 45 الى 56]

قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى (45)
آن دو گفتند: «پروردگارا، ما مى‏‌ترسيم كه [او] آسيبى به ما برساند يا آنكه سركشى كند.»

قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى (46)
فرمود: «مترسيد، من همراه شمايم، مى‌‏شنوم و مى‌‏بينم،

فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى (47)
پس به سوى او برويد و بگوييد: ما دو فرستاده پروردگار توايم، پس فرزندان اسرائيل را با ما بفرست، و عذابشان مكن، به راستى ما براى تو از جانب پروردگارت معجزه‌‏اى آورده‏‌ايم، و بر هر كس كه از هدايت پيروى كند درود باد.

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى‏ مَنْ كَذَبَ وَ تَوَلَّى (48)
در حقيقت به سوى ما وحى آمده كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كند و روى گرداند.»

قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‏ (49)
[فرعون‏] گفت: «اى موسى، پروردگار شما دو تن كيست؟»

قالَ رَبُّنا الَّذِي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (50)
گفت: «پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است.»

قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى (51)
گفت: «حال نسلهاى گذشته چون است؟»

قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى (52)
گفت: «علم آن، در كتابى نزد پروردگار من است. پروردگارم نه خطا مى‏‌كند و نه فراموش مى‌‏نمايد.»

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53)
همان كسى كه زمين را برايتان گهواره‌‏اى ساخت، و براى شما در آن، راهها ترسيم كرد و از آسمان آبى فرود آورد، پس به وسيله آن رُستنيهاى گوناگون، جفت جفت بيرون آورديم.

كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى (54)
بخوريد و دامهايتان را بچرانيد كه قطعاً در اينها براى خردمندان نشانه‌‏هايى است.

مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى (55)
از اين [زمين‏] شما را آفريده‌‏ايم، در آن شما را بازمى‌‏گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مى‌‏آوريم.

وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى (56)
در حقيقت، [ما] همه آيات خود را به [فرعون‏] نشان داديم، ولى [او آنها را] دروغ پنداشت و نپذيرفت.

[سورة طه (20): الآيات 57 الى 66]

قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِكَ يا مُوسى‏ (57)
گفت: «اى موسى، آمده‏‌اى تا با سحر خود، ما را از سرزمينمان بيرون كنى؟

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُوىً (58)
ما [هم‏] قطعاً براى تو سحرى مثل آن خواهيم آورد، پس ميان ما و خودت موعدى بگذار كه نه ما آن را خلاف كنيم و نه تو، [آن هم‏] در جايى هموار.»

قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى (59)
[موسى‏] گفت: «موعد شما روز جشن باشد كه مردم پيش از ظهر گرد مى‏‌آيند.»

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتى (60)
پس فرعون رفت و [همه‏] نيرنگ خود را گرد آورد و بازآمد.

قالَ لَهُمْ مُوسى‏ وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى (61)
موسى به [ساحران‏] گفت: «واى بر شما، به خدا دروغ مبنديد كه شما را به عذابى [سخت‏] هلاك مى‏‌كند، و هر كه دروغ بندد نوميد مى‌‏گردد.»

فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوى (62)
[ساحران‏] ميان خود، در باره كارشان به نزاع برخاستند و به نجوا پرداختند.

قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى‏ (63)
[فرعونيان‏] گفتند: «قطعاً اين دو تن ساحرند [و] مى‌‏خواهند شما را با سحر خود از سرزمينتان بيرون كنند، و آيين والاىِ شما را براندازند.»

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى (64)
پس نيرنگ خود را گرد آوريد و به صف پيش آييد. در حقيقت، امروز هر كه فايق آيد خوشبخت مى‌‏شود.»

قالُوا يا مُوسى‏ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى (65)
[ساحران‏] گفتند: «اى موسى، يا تو مى‏‌افكنى يا [ما] نخستين كس باشيم كه مى‌اندازيم؟»

قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى (66)
گفت: «[نه،] بلكه شما بيندازيد.» پس ناگهان ريسمانها و چوبدستى‏‌هايشان، بر اثر سحرشان، در خيال او، [چنين‏] مى‏‌نمود كه آنها به شتاب مى‌‏خزند.

[سورة طه (20): الآيات 67 الى 76]

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى‏ (67)
و موسى در خود بيمى احساس كرد.

قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى (68)
گفتيم: «مترس كه تو خود برترى؛

وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى (69)
و آنچه در دست راست دارى بينداز، تا هر چه را ساخته‏‌اند ببلعد. در حقيقت، آنچه سرهم‏بندى كرده‏‌اند، افسونِ افسونگر است، و افسونگر هر جا برود رستگار نمى‌شود.»

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‏ (70)
پس ساحران به سجده درافتادند. گفتند: «به پروردگار موسى و هارون ايمان آورديم.»

قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى (71)
[فرعون‏] گفت: «آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟ قطعاً او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است، پس بى‏‌شك دستهاى شما و پاهايتان را يكى از راست و يكى از چپ قطع مى‌‏كنم و شما را بر تنه‌‏هاى درخت خرما به دار مى‏‌آويزم، تا خوب بدانيد عذاب كدام يك از ما سخت‏تر و پايدارتر است.»

قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى‏ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72)
گفتند: «ما هرگز تو را بر معجزاتى كه به سوى ما آمده و [بر] آن كس كه ما را پديد آورده است، ترجيح نخواهيم داد؛ پس هر حكمى مى‏‌خواهى بكن كه تنها در اين زندگى دنياست كه [تو] حكم مى‌‏رانى.

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (73)
ما به پروردگارمان ايمان آورديم، تا گناهان ما و آن سحرى كه ما را بدان واداشتى بر ما ببخشايد، و خدا بهتر و پايدارتر است.»

إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (74)
در حقيقت، هر كه به نزد پروردگارش گنهكار رود، جهنم براى اوست: در آن نه مى‌‏ميرد و نه زندگى مى‏‌يابد.

وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى (75)
و هر كه مؤمن به نزد او رود، در حالى كه كارهاى شايسته انجام داده باشد، براى آنان درجات والا خواهد بود:

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (76)
بهشتهاى عدن كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است. جاودانه در آن مى‌‏مانند، و اين است پاداش كسى كه به پاكى گرايد.

[سورة طه (20): الآيات 77 الى 86]

وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى (77)
و در حقيقت به موسى وحى كرديم كه: «بندگانم را شبانه ببر، و راهى خشك در دريا براى آنان باز كن كه نه از فرارسيدن [دشمن‏] بترسى و نه [از غرق‏شدن‏] بيمناك باشى.»

فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ (78)
پس فرعون با لشكريانش آنها را دنبال كرد، و[لى‏] از دريا آنچه آنان را فرو پوشانيد، فرو پوشانيد.

وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى (79)
و فرعون قوم خود را گمراه كرد و هدايت ننمود.

يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى (80)
«اى فرزندان اسرائيل، در حقيقت، [ما] شما را از [دست‏] دشمنتان رهانيديم، و در جانب راست طور با شما وعده نهاديم و بر شما گزانگبين و بلدرچين فرو فرستاديم.

كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى (81)
از خوراكيهاى پاكيزه‌‏اى كه روزى شما كرديم، بخوريد و[لى‏] در آن زياده‌‏روى مكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد، و هر كس خشم من بر او فرود آيد، قطعاً در [ورطه‏] هلاكت افتاده است.

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى (82)
و به يقين، من آمرزنده كسى هستم كه توبه كند و ايمان بياورد و كار شايسته نمايد و به راه راست راه‌سپر شود.»

وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى‏ (83)
«و اى موسى، چه چيز تو را [دور] از قوم خودت، به شتاب واداشته است؟»

قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى‏ أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى‏ (84)
گفت: «اينان در پى منند، و من – اى پروردگارم- به سويت شتافتم تا خشنود شوى.»

قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (85)
فرمود: «در حقيقت، ما قوم تو را پس از [عزيمت‏] تو آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت.»

فَرَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (86)
پس موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود برگشت [و] گفت: «اى قوم من، آيا پروردگارتان به شما وعده نيكو نداد؟ آيا اين مدت بر شما طولانى مى‏‌نمود، يا خواستيد خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آيد كه با وعده من مخالفت كرديد؟»

[سورة طه (20): الآيات 87 الى 96]

قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذلِكَ أَلْقى السَّامِرِيُّ (87)
گفتند: «ما به اختيار خود با تو خلاف وعده نكرديم، ولى از زينت‏‌آلات قوم، بارهايى سنگين بر دوش داشتيم و آنها را افكنديم و [خود] سامرى [هم زينت‌‏آلاتش را] همين گونه بينداخت.

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى‏ فَنَسِيَ (88)
پس براى آنان پيكر گوساله‏‌اى كه صدايى داشت بيرون آورد، و [او و پيروانش‏] گفتند: «اين خداى شما و خداى موسى است، و [پيمان خدا را] فراموش كرد.»

أَ فَلا يَرَوْنَ أَلاَّ يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلاً وَ لا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً (89)
مگر نمى‏‌بينند كه [گوساله‏] پاسخ سخن آنان را نمى‌‏دهد و به حالشان سود و زيانى ندارد؟

وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي (90)
و در حقيقت، هارون قبلا به آنان گفته بود: «اى قوم من، شما به وسيله اين [گوساله‏] مورد آزمايش قرار گرفته‏‌ايد، و پروردگار شما [خداى‏] رحمان است، پس مرا پيروى كنيد و فرمان مرا پذيرا باشيد.»

قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى‏ (91)
گفتند: «ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهيم داشت تا موسى به سوى ما بازگردد.»

قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا (92)
[موسى‏] گفت: «اى هارون، وقتى ديدى آنها گمراه شدند چه چيز مانع تو شد،

أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي (93)
كه از من پيروى كنى؟ آيا از فرمانم سر باز زدى؟»

قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (94)
گفت: «اى پسر مادرم، نه ريش مرا بگير و نه [موى‏] سرم را، من ترسيدم بگويى: ميان بنى‏‌اسرائيل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نكردى.»

قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ (95)
[موسى‏] گفت: «اى سامرى، منظور تو چه بود؟»

قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (96)
گفت: «به چيزى كه [ديگران‏] به آن پى نبردند، پى بردم، و به قدرِ مُشتى از ردِّ پاى فرستاده [خدا، جبرئيل‏] برداشتم و آن را در پيكر [گوساله‏] انداختم، و نفس من برايم چنين فريبكارى كرد.»

[سورة طه (20): الآيات 97 الى 107]

قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى‏ إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً (97)
گفت: «پس برو كه بهره تو در زندگى اين باشد كه [به هر كه نزديك تو آمد] بگويى: [به من‏] دست مزنيد و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن درباره تو تخلف نخواهد شد، و [اينك‏] به آن خدايى كه پيوسته ملازمش بودى بنگر، آن را قطعاً مى‏‌سوزانيم و خاكسترش مى‏‌كنيم [و] در دريا فرو مى‌‏پاشيم.»

إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً (98)
«معبود شما تنها آن خدايى است كه جز او معبودى نيست، و دانش او همه چيز را در بر گرفته است.»

كَذلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً (99)
اين گونه از اخبار پيشين بر تو حكايت مى‌‏رانيم، و مسلماً به تو از جانب خود قرآنى داده‌‏ايم.

مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً (100)
هر كس از [پيروى‏] آن روى برتابد، روز قيامت بار گناهى بر دوش مى‌‏گيرد.

خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً (101)
پيوسته در آن [حال‏] مى‌‏ماند، و چه بد بارى روز قيامت خواهند داشت.

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً (102)
[همان‏] روزى كه در صور دميده مى‌‏شود، و در آن روز مجرمان را كبودچشم برمى‌‏انگيزيم.

يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً (103)
ميان خود به طور پنهانى با يكديگر مى‌‏گويند: «شما [در دنيا] جز ده [روز ، بيش‏] نمانده‏‌ايد.»

نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً (104)
ما داناتريم به آنچه مى‏‌گويند، آنگاه كه نيك‏‌آيين‏‌ترين آنان مى‌‏گويد: «جز يك روز، بيش نمانده‏‌ايد.»

وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً (105)
و از تو در باره كوهها مى‏‌پرسند، بگو: «پروردگارم آنها را [در قيامت‏] ريز ريز خواهد ساخت،

فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً (106)
پس آنها را پهن و هموار خواهد كرد،

لا تَرى فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً (107)
نه در آن كژى مى‏‌بينى و نه ناهموارى.

[سورة طه (20): الآيات 108 الى 115]

يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً (108)
در آن روز، [همه مردم‏]، داعى [حق‏] را -كه هيچ انحرافى در او نيست- پيروى مى‌‏كنند، و صداها در مقابل [خداى‏] رحمان خاشع مى‌‏گردد، و جز صدايى آهسته نمى‌‏شنوى.

يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً (109)
در آن روز، شفاعت [به كسى‏] سود نبخشد، مگر كسى را كه [خداى‏] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد.

يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً (110)
آنچه را كه آنان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشته‌‏اند مى‌‏داند، و حال آنكه ايشان بدان دانشى ندارند.

وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً (111)
و چهره‌‏ها براى آن [خداى‏] زنده پاينده خضوع مى‏‌كنند، و آن كس كه ظلمى بر دوش دارد نوميد مى‏‌ماند.

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً (112)
و هر كس كارهاى شايسته كند، در حالى كه مؤمن باشد، نه از ستمى مى‌‏هراسد و نه از كاسته شدن [حقّش‏].

وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً (113)
و اين گونه آن را [به صورت‏] قرآنى عربى نازل كرديم، و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم، شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند، يا [اين كتاب‏] پندى تازه براى آنان بياورد.

فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً (114)
پس بلندمرتبه است خدا، فرمانرواى بر حق، و در [خواندن‏] قرآن، پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد، شتاب مكن، و بگو: «پروردگارا، بر دانشم بيفزاى.»

وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (115)
و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم، و[لى آن را] فراموش كرد، و براى او عزمى [استوار] نيافتيم.

[سورة طه (20): الآيات 116 الى 125]

وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى (116)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد.» پس، جز ابليس كه سر باز زد [همه‏] سجده كردند.

فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى (117)
پس گفتيم: «اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس‏] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك‏] است، زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏‌بخت گردى.»

إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‏ (118)
در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مى‌‏شوى و نه برهنه مى‌‏مانى.

وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى (119)
و [هم‏] اينكه در آنجا نه تشنه مى‌‏گردى و نه آفتاب‏‌زده.

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‏ (120)
پس شيطان او را وسوسه كرد، گفت: «اى آدم، آيا تو را به درخت جاودانگى و ملكى كه زايل نمى‌‏شود، راه نمايم؟»

فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى (121)
آنگاه از آن [درخت ممنوع‏] خوردند و برهنگى آنان برايشان نمايان شد و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت بر خود. و [اين گونه‏] آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت.

ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى (122)
سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد.

قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى (123)
فرمود: «همگى از آن [مقام‏] فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما دشمن بعضى ديگر است، پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد، هر كس از هدايتم پيروى كند نه گمراه مى‌‏شود و نه تيره‏‌بخت.»

وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى (124)
و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏‌كنيم.»

قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)
مى‌‏گويد: «پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم؟»

[سورة طه (20): الآيات 126 الى 130]

قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى (126)
مى‏‌فرمايد: «همان طور كه نشانه‌‏هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مى‏‌شوى.»

وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى (127)
و اين گونه هر كه را به افراط گراييده و به نشانه‌‏هاى پروردگارش نگرويده است سزا مى‌‏دهيم، و قطعاً شكنجه آخرت سخت‌‏تر و پايدارتر است.

أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى (128)
آيا براى هدايتشان كافى نبود كه [ببينند] چه نسلها را پيش از آنان نابود كرديم كه [اينك آنها] در سراهاى ايشان راه مى‏‌روند؟ به راستى براى خردمندان در اين [امر] نشانه‌‏هايى [عبرت‏‌انگيز] است.

وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى (129)
و اگر سخنى از پروردگارت پيشى نگرفته و موعدى معين مقرر نشده بود، قطعاً [عذاب آنها] لازم مى‏‌آمد.

فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى‏ (130)
پس بر آنچه مى‌‏گويند شكيبا باش، و پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوى، و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز، باشد كه خشنود گردى.

[سورة طه (20): الآيات 131 الى 135]

وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى (131)
و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز، و [بدان كه‏] روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است.

وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى (132)
و كسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش. ما از تو جوياى روزى نيستيم، ما به تو روزى مى‌‏دهيم، و فرجام [نيك‏] براى پرهيزگارى است.

وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى (133)
و گفتند: «چرا از جانب پروردگارش معجزه‌‏اى براى ما نمى‌‏آورد؟» آيا دليل روشن آنچه در صحيفه‏‌هاى پيشين است براى آنان نيامده است؟

وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى (134)
و اگر ما آنان را قبل از [آمدنِ قرآن‏] به عذابى هلاك مى‌‏كرديم، قطعاً مى‌‏گفتند: «پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟»

قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى (135)
بگو: «همه در انتظارند. پس در انتظار باشيد. زودا كه بدانيد ياران راه راست كيانند و چه كسى راه‏‌يافته است.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی