دکتر محمد شعبانی راد

نور قرآن 46 – سورة الأحقاف

[سورة الأحقاف (46): الآيات 1 الى 5]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

حم (1)
حاء، ميم.

تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (2)
فروفرستادن اين كتاب، از جانب خداى ارجمند حكيم است.

ما خَلَقْنا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ (3)
[ما] آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حقّ و [تا] زمانى معيّن نيافريديم، و كسانى كه كافر شده‏‌اند، از آنچه هشدار داده شده‏‌اند رويگردانند.

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ ائْتُونِي بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (4)
بگو: «به من خبر دهيد، آنچه را به جاى خدا فرامى‌‏خوانيد به من نشان دهيد كه چه چيزى از زمين [را] آفريده يا [مگر] آنان را در [كار] آسمانها مشاركتى است؟ اگر راست مى‏‌گوييد، كتابى پيش از اين [قرآن‏] يا بازمانده‌‏اى از دانش نزد من آوريد.»

وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ (5)
و كيست گمراه‌‏تر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مى‌‏خواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمى‌‏دهد، و آنها از دعايشان بى‏‌خبرند؟

[سورة الأحقاف (46): الآيات 6 الى 10]

وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ (6)
و چون مردم محشور گردند، دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند.

وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هذا سِحْرٌ مُبِينٌ (7)
و چون آيات روشن ما بر ايشان خوانده شود، آنان كه چون حقيقت به سويشان آمد منكر آن شدند، گفتند: «اين سحرى آشكار است.»

أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِيضُونَ فِيهِ كَفى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (8)
يا مى‌‏گويند: «اين [كتاب‏] را بربافته است.» بگو: «اگر آن را بربافته باشم؛ در برابر خدا اختيار چيزى براى من نداريد. او آگاه‏تر است به آنچه [با طعنه‏] در آن فرومى‌‏رويد. گواه بودن او ميان من و شما بس است، و اوست آمرزنده مهربان.»

قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (9)
بگو: «من از [ميان‏] پيامبران، نو درآمدى نبودم و نمى‏‌دانم با من و با شما چه معامله‏‌اى خواهد شد. جز آنچه را كه به من وحى مى‌‏شود، پيروى نمى‌‏كنم؛ و من جز هشداردهنده‏‌اى آشكار [بيش‏] نيستم.»

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى‏ مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (10)
بگو: «به من خبر دهيد، اگر اين [قرآن‏] از نزد خدا باشد و شما بدان كافر شده باشيد و شاهدى از فرزندان اسرائيل به مشابهت آن [با تورات‏] گواهى داده و ايمان آورده باشد، و شما تكبّر نموده باشيد [آيا باز هم شما ستمكار نيستيد؟] البتّه خدا قوم ستمگر را هدايت نمى‏‌كند.»

[سورة الأحقاف (46): الآيات 11 الى 15]

وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ (11)
و كسانى كه كافر شدند، به آنان كه گرويده‏‌اند گفتند: «اگر [اين دين‏] خوب بود، بر ما بِدان پيشى نمى‌‏گرفتند.» و چون بدان هدايت نيافته‌‏اند، به زودى خواهند گفت: «اين دروغى كهنه است.»

وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِينَ (12)
و [حال آنكه‏] پيش از آن، كتاب موسى، راهبر و [مايه‏] رحمتى بود؛ و اين [قرآن‏] كتابى است به زبان عربى كه تصديق‏‌كننده [آن‏] است، تا كسانى را كه ستم كرده‏‌اند هشدار دهد و براى نيكوكاران مژده‏‌اى باشد.

إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (13)
محقّقاً كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ايستادگى كردند، بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.

أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (14)
ايشان اهل بهشتند كه به پاداش آنچه انجام مى‏‌دادند جاودانه در آن مى‌‏مانند.

وَ وَصَّيْنا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (15)
و انسان را [نسبت‏] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد. و بار برداشتن و از شير گرفتنِ او سى ماه است، تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد، مى‏‌گويد: «پروردگارا، بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‌‏اى سپاس گويم و كار شايسته‌‏اى انجام دهم كه آن را خوش دارى، و فرزندانم را برايم شايسته گردان؛ در حقيقت، من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان‏پذيرانم.»

[سورة الأحقاف (46): الآيات 16 الى 20]

أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ (16)
اينانند كسانى كه بهترينِ آنچه را انجام داده‌‏اند از ايشان خواهيم پذيرفت و از بديهايشان درخواهيم گذشت؛ در [زمره‏] بهشتيانند؛ [همان‏] وعده راستى كه بدانان وعده داده مى‌‏شده است.

وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (17)
و آن كس كه به پدر و مادر خود گويد: «اف بر شما، آيا به من وعده مى‏‌دهيد كه زنده خواهم شد و حال آنكه پيش از من نسلها سپرى [و نابود] شدند.» و آن دو به [درگاه‏] خدا زارى مى‌‏كنند: «واى بر تو، ايمان بياور. وعده [و تهديدِ] خدا حقّ است.» و[لى پسر] پاسخ مى‌‏دهد: «اينها جز افسانه‌‏هاى گذشتگان نيست.»

أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ (18)
آنان كسانى‌‏اند كه گفتار [خدا] عليه ايشان -همراه با امّتهايى از جنّيان و آدميان كه پيش از آنان روزگار به سر بردند- به حقيقت پيوست، بى‌‏گمان آنان زيانكار بودند.

وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (19)
و براى هر يك در [نتيجه‏] آنچه انجام داده‏‌اند درجاتى است، و تا [خدا پاداش‏] اعمالشان را تمام بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.

وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (20)
و آن روز كه آنهايى را كه كفر ورزيده‏‌اند، بر آتش عرضه مى‏‌دارند [به آنان مى‌گويند:] «نعمتهاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان [خودخواهانه‏] صَرف كرديد و از آنها برخوردار شديد؛ پس امروز به [سزاى‏] آنكه در زمين بناحق سركشى مى‌‏نموديد و به سبب آنكه نافرمانى مى‌‏كرديد، به عذاب خفّت‏[آور] كيفر مى‏‌يابيد.»

[سورة الأحقاف (46): الآيات 21 الى 25]

وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (21)
و برادر عاديان را به ياد آور، آنگاه كه قوم خويش را در ريگستان بيم داد -در حالى كه پيش از او و پس از او [نيز] قطعاً هشداردهندگانى گذشته بودند- كه: «جز خدا را مپرستيد؛ واقعاً من بر شما از عذاب روزى هولناك مى‌‏ترسم.»

قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (22)
گفتند: «آيا آمده‏‌اى كه ما را از خدايانمان برگردانى؟ پس اگر راست مى‌‏گويى، آنچه به ما وعده مى‌‏دهى [بر سرمان‏] بياور.»

قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (23)
گفت: «آگاهى فقط نزد خداست، و آنچه را بدان فرستاده شده‏‌ام به شما مى‌‏رسانم، ولى من شما را گروهى مى‏‌بينم كه در جهل اصرار مى‌‏ورزيد.»

فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ (24)
پس چون آن [عذاب‏] را [به صورت‏] ابرى روى‏‌آورنده به سوى واديهاى خود ديدند، گفتند: «اين ابرى است كه بارش‏‌دهنده ماست.» [هود گفت: «نه،] بلكه همان چيزى است كه به شتاب خواستارش بوديد: بادى است كه در آن عذابى پردرد [نهفته‏] است.

تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا يُرى إِلاَّ مَساكِنُهُمْ كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ (25)
همه چيز را به دستور پروردگارش بنيان‌‏كن مى‌‏كند.» پس چنان شدند كه جز سراهايشان ديده نمى‌‏شد.
اين چنين گروه بدكاران را سزا مى‌‏دهيم.

[سورة الأحقاف (46): الآيات 26 الى 30]

وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (26)
و به راستى در چيزهايى به آنان امكانات داده بوديم كه به شما در آنها [چنان‏] امكاناتى نداده‏‌ايم، و براى آنان گوش و ديده‌‏ها و دلهايى [نيرومندتر از شما] قرار داده بوديم، و[لى‏] چون به نشانه‌‏هاى خدا انكار ورزيدند [نه‏] گوششان و نه ديدگانشان و نه دلهايشان، به هيچ وجه به دردشان نخورد، و آنچه ريشخندش مى‏‌كردند به سرشان آمد.

وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرى وَ صَرَفْنا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (27)
و بى‌‏گمان، همه شهرهاى پيرامون شما را هلاك كرده و آيات خود را گونه‏‌گون بيان داشته‌‏ايم، اميد كه آنان بازگردند.

فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذلِكَ إِفْكُهُمْ وَ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (28)
پس چرا آن كسانى را كه غير از خدا، به منزله معبودانى، براى تقرّب [به خدا] اختيار كرده بودند، آنان را يارى نكردند بلكه از دستشان دادند؟ و اين بود دروغ آنان و آنچه برمى‏‌بافتند.

وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ (29)
و چون تنى چند از جنّ را به سوى تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند. پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند: «گوش فرادهيد.» و چون به انجام رسيد، هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند.

قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‏ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ (30)
گفتند: «اى قوم ما، ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده [و] تصديق‏‌كننده [كتابهاى‏] پيش از خود است، و به سوى حقّ و به سوى راهى راست راهبرى مى‏‌كند.

[سورة الأحقاف (46): الآيات 31 الى 35]

يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (31)
اى قوم ما، دعوت‏‌كننده خدا را پاسخ [مثبت‏] دهيد و به او ايمان آوريد تا [خدا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابى پردرد پناهتان دهد.

وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (32)
و كسى كه دعوت‏‌كننده خدا را اجابت نكند، در زمين درمانده‏‌كننده [خدا] نيست و در برابر او دوستانى ندارد. آنان در گمراهى آشكارى‏اند.

أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى‏ إِنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (33)
مگر ندانسته‌‏اند كه آن خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده و در آفريدن آنها درمانده نگرديد؛ مى‌‏تواند مردگان را [نيز] زنده كند؟ آرى، اوست كه بر همه چيز تواناست.

وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‏ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (34)
و روزى كه كافران بر آتش عرضه مى‌‏شوند [از آنان مى‌‏پرسند:] «آيا اين راست نيست؟» مى‌‏گويند: «سوگند به پروردگارمان كه آرى.» مى‌‏فرمايد: «پس به [سزاى‏] آنكه انكار مى‌‏كرديد عذاب را بچشيد.»

فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (35)
پس همان گونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن، و براى آنان شتابزدگى به خرج مده. روزى كه آنچه را وعده داده مى‌‏شوند بنگرند، گويى كه آنان جز ساعتى از روز را [در دنيا] نمانده‏‌اند؛ [اين‏] ابلاغى است. پس آيا جز مردم نافرمان هلاكت خواهند يافت؟

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی