دکتر محمد شعبانی راد

یاد بگیر روی پای خودت بایستی! وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ!

Learn to stand on your own two feet!
Knowing the language of the guardian angel light means having new and innovative ideas that mean creativity, especially in a critical situation.
outer world examples – inner world feeling
and verses from the Holy Quran
#emotional_language #jealousy #dynamic_heart #innovation #creativity #cleaning

مادر به فرزندش کمک میکنه تا بتونه روی پای خودش بایسته و روزی برای خودش مردی بشه!
این مفهوم زیبا از واژه «رجل» استنباط می شود.
تبعیت از «نور هدایت» در ملکوت قلب، تو را به خودکفایی می رساند!
نور فقط از نور تولید می شود!

أَرْجَلْتُ‏ الفصيل : أرسلته مع أمّه، كأنما جعلت له بذلك رِجْلًا.
نوزاد را با مادرش روانه كردم، گوئى كه با اين عمل براى او پايى قرار دادم.
«رجل» و «تلو» از هزار واژه مترداف «نور»

«كلامٌ‏ رَجِيل‏ : سخن بالبداهة»
قلبِ وصلِ به نور فرشته نگهبان، بالبداهه سخن می‌گوید!
مفهوم «خلاقیّت» و «کارآفرینی» از هزار واژه مترادف «نور» استنباط می شود.

The moment of birth of light inside a healthy heart is a glorious moment!
Happy Birthday, LIGHT!

تولّد نور از نور!
منشأ نور، نور است!

«رجل» و «ولد» و «نشأ» از هزار واژه مترادف «نور» هستند.
+ «وفی – نور وفاداری!»

« وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ‏ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا »
« وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا »
« وَ يُنْشِئُ‏ السَّحابَ الثِّقالَ »

[سورة يوسف (12): الآيات 21 الى 22]:
«أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً … يا او را به فرزندى اختيار كنيم»:
«اخذ ولد – اخذ نور»

وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‏ أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (21)
و آن كس كه او را از مصر خريده بود به همسرش گفت: «نيكش بدار، شايد به حال ما سود بخشد يا او را به فرزندى اختيار كنيم.» و بدين گونه ما يوسف را در آن سرزمين مكانت بخشيديم تا به او تأويل خوابها را بياموزيم، و خدا بر كار خويش چيره است ولى بيشتر مردم نمى‌‏دانند.

«قری» و «ضیف» از هزار واژه مترادف «نور» هستند.
«گردهمایی نور» در ملکوت قلبها قابل وصف نیست!
کی میتونه چشم از این بیت نورانی خدا برداره؟!

«قَرَيت‏ الماء في‏ المِقْراةِ» : آب را در آبگیر یا حوض جمع کردم!
مفهوم «گردهمایی» همان فرایند «1+1» است که از هزار واژه مترادف «نور» استنباط می شود.

[سورة سبإ (34): الآيات 15 الى 19] :
«قصّه قوم سبا» مدام داره تکرار میشه!
شرایط «گردهمایی» برای قوم سبا فراهم می شود! تا بتوانند روی پای خود بایستند! امّا …

لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ (15)
قطعاً براى [مردم‏] سبا در محلّ سكونتشان نشانه [رحمتى‏] بود: دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتيم:] از روزىِ پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد. شهرى است خوش و خدايى آمرزنده.
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ (16)
پس روى گردانيدند، و بر آن سيل [سدّ] عَرِم را روانه كرديم، و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه‏‌هاى تلخ و شوره‌‏گز و نوعى از كُنارِ تُنُك داشت تبديل كرديم.
ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلاَّ الْكَفُورَ (17)
اين [عقوبت‏] را به [سزاى‏] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم؛ و آيا جز ناسپاس را به مجازات مى‏‌رسانيم؟
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (18)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم، و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم. در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‌‏خاطر بگرديد.
فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (19)
تا گفتند: «پروردگارا، ميان [منزلهاى‏] سفرهايمان فاصله انداز.» و بر خويشتن ستم كردند. پس آنها را [براى آيندگان، موضوعِ‏] حكايتها گردانيديم، و سخت تارومارشان كرديم؛ قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.

«نور» در قلب سلیم «ترجمه» می شود!
«وسط» یکی از هزار واژه مترادف «نور»!
واسطه نورانی – مترجم دانا

+ «واسطۀ نورانی!»

فرشته نگهبان، واسطه اخذ نور هدایت الهی!

[سورة البقرة (2): آية 143] : «أُمَّةً وَسَطاً»

وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (143)
و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر بر شما گواه باشد. و قبله‌‏اى را كه [چندى‏] بر آن بودى، مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مى‏‌كند، از آن كس كه از عقيده خود برمى‌‏گردد بازشناسيم؛ و البتّه‏[اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت‏[شان‏] كرده، سخت گران بود؛ و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند، زيرا خدا [نسبت‏] به مردم دلسوز و مهربان است.

«وحی» یکی از هزار واژه مترادف «نور»!

[سورة يوسف (12): الآيات 108 الى 109] :
« رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ »

قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (108)
بگو: «اين است راه من، كه من و هر كس (پيروى‌‏ام) كرد با بينايى به سوى خدا دعوت مى‏‌كنيم، و منزّه است خدا، و من از مشركان نيستم.» 
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109)
و پيش از تو [نيز] جز مردانى از اهل شهرها را -كه به آنان وحى مى‏‌كرديم- نفرستاديم. آيا در زمين نگرديده‌‏اند تا فرجام كسانى را كه پيش از آنان بوده‏‌اند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزگارى كرده‏‌اند بهتر است. آيا نمى‌‏انديشيد؟
[الوحی النّور]

[سورة النحل (16): الآيات 41 الى 44] :
« رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ »

وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (41)
و كسانى كه پس از ستمديدگى، در راه خدا هجرت كرده‌‏اند، در اين دنيا جاى نيكويى به آنان مى‏‌دهيم، و اگر بدانند، قطعاً پاداش آخرت بزرگتر خواهد بود.
الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (42)
همانان كه صبر نمودند و بر پروردگارشان توكّل مى‏‌كنند.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (43)
و پيش از تو [هم‏] جز مردانى كه بديشان وحى مى‏‌كرديم گسيل نداشتيم. پس اگر نمى‏‌دانيد، از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد،
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44)
[زيرا آنان را] با دلايل آشكار و نوشته‌‏ها [فرستاديم‏]، و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند.

[سورة النور (24): الآيات 35 الى 38]:
«اسْمُهُ …رِجالٌ»
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36)
در خانه‌‏هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‏]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‌‏كنند:
رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (37)
مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‏‌دارد، و از روزى كه دلها و ديده‏ها در آن زيرورو مى‌‏شود مى‌‏هراسند.
[البیت – الاسم – النّور – الرجال – الذکر] : «سَلْمَانُ رَجُلٌ‏ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ».

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی