دکتر محمد شعبانی راد

حسود نسبت به نورش کوتاهی میکنه و از حریم نورانی خودش خارج میشه! وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ‏ في‏ يُوسُفَ!

The jealous one neglects their light and steps out of their luminous boundary!

«فرط» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الفارط: المتقدّم السابق»
«فرس فرط: تسبق الخيل»
«بِئْرٌ فُراطَةٌ: چاهى كه براى همه قابل استفاده است و نيز به معناى پول فلزى مى‏‌باشد.»
«الفُرَاطَة: آبى كه بين چند محل يا دهكده مشترك باشد و هر كس زودتر به سوى آن رود از آن او باشد.»
«فرط» در معنای ممدوح نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است که برای ما میشه اون معنای اسم فرط: «الفرط: المتقدّم في طلب الماء» که نباید نسبت به آن افراط و تفریط نماییم.
در واقع این نور علم، همان حدود الهی تعریف شده برای ماست که نباید از این حدود، خارج شویم «الخروج عن الحدّ المعيّن في العرف» چه بر وجه افراط و چه بر وجه تفریط! یعنی نه زیاده‌روی از حدود مشخص الهی و نه کم گذاشتن در این محدودۀ شرح وظایف تعیین شده.
[إفراط – تفريط]:
(فرّط في الأمر تفريطا: قصّر فيه و ضيّعه.
و أفرط إفراطا: أسرف و جاوز الحدّ.)
مفهوم تکلمات شیطان اینه که نسبت به «فرط» یا دچار افراط بشیم یا تفریط!
این فرط یعنی این سابق در ایمان، برای ما میشه میزانی برای انجام تکالیف روزمره که نسبت به این میزان، نباید افراط و تفریط نماییم.
+ «أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ»

«بِئْرٌ فُراطَةٌ»
«فرس‏ فُرُطٌ»
عقل فارط: عقل غالب بر هوای نفس نور علی نور
فرط: نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است.
«الفَرْطُ: العلم المستقيم يهتدى به»
وَ مَنْ فَرَّطَ فِيَّ فَقَدْ فَرَّطَ فِي اللَّهِ
وَ رَسُولُ اللَّهِ فَرَطِي وَ أَنَا فَرَطُ شِيعَتِي
وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ:
معنای ممدوح واژۀ فرط
أنا فرطكم على الحوض
حسود نسبت به نورش کوتاهی میکنه و از حریم نورانی خودش خارج میشه!
وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ‏ في‏ يُوسُفَ!
این مورد : معنای مذموم واژۀ فرط است.
+ «فسق»
نور، قابل استفاده برای همه!
«الفُرَاطَة: آبى كه بين چند محل يا دهكده مشترك باشد و هر كس زودتر به سوى آن رود از آن او باشد.»
«بِئْرٌ فُراطَةٌ: چاهى كه براى همه قابل استفاده است و نيز به معناى پول فلزى مى‏‌باشد.»
«الْفَارِطُ إلى الماء، أي: المتقدّم لإصلاح الدّلو»
عمل به علم آل محمد ع «الْفَارِطُ» باید موجب غلبه عقل ما بر هوای نفس ما باشد:
« الماء المتقدّم لإصلاح الدّلو »
ولی همه می خواهند بدون آن و با ملاک و میزان هوای نفس خود به دلخواهها و تمناهایشان برسند.
نفس باید مصلی و دومی نور عقل باشد و عقل باید دومی نور سابق باشد.
ولی غالبا عقل مغلوب، و هوای نفس غالب بوده و اول تصمیم‌گیرنده قلب می‌باشد و لذا ثمری جز تضییع عقل نخواهد داشت.
عاقل از عاقلتر از خود تبعیت می‌کند و این سلسله ادامه پیدا می‌کند تا به عاقلترین فرد که صاحب نور است برسد. در واقع کسی که عِلماً و عَملاً زودتر «و تاویلاً نزدیکتر» به آل محمد ع باشد، او عاقلتر و لذا او «فرط» است: «أَنَا فَرَطُ شِيعَتِي»، «عقل پیشتاز»، «گره پیشاهنگ».
+ «انا … اول، المسلمین … المومنین»
از آل محمد ع پیشتاز بودن موجب هلاکت است و این کاری بود که برادران یوسف ع در حق آن بزرگوار انجام دادند «وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ‏ في‏ يُوسُفَ».
فَرَطَ فَرْطاً فِى الأَمْر: در آن كار كوتاهى نمود و فرصت را از دست داد.
اگر نسبت به آل محمد ع بشتابي و پيشدستى نمایی، فرصت اصلاح و تربیت را از دست می‌دهی، سعی در غلبه و چیرگی بر رای و نظر عاقلتر از خود چه بلایی به سر می‌آورد؟!
قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى‏ ما فَرَّطْنا فيها
ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ
وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ
وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ‏ في‏ يُوسُفَ
وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً
وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‏.
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ‏ في‏ جَنْبِ اللَّهِ.

مشتقات ریشۀ «فرط» در آیات قرآن:

قَدْ خَسِرَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى‏ ما فَرَّطْنا فيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (31)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (38)
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ‏ (61)
فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قالَ كَبيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ‏ في‏ يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لي‏ أَبي‏ أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لي‏ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ (80)
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‏ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ‏ (62)
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (28)
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‏ (45)
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ‏ في‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ (56)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی