دکتر محمد شعبانی راد

نور قرآن ۵۰ – سورة ق

[سورة ق (۵۰): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ (۱)
قاف، سوگند به قرآن باشكوه،

بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكافِرُونَ هذا شَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ (۲)
[كه آنان نگرويدند،] بلكه از اينكه هشداردهنده‏‌اى از خودشان برايشان آمد، در شگفت شدند و كافران گفتند: «اين [محمّد و حكايت معاد] چيزى عجيب است.»

أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ (۳)
«آيا چون مُرديم و خاك شديم [زنده مى‌‏شويم‏]؟ اين بازگشتى بعيد است.»

قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ (۴)
قطعاً دانسته‏‌ايم كه زمين [چه مقدار] از اجسادشان فرو مى‏‌كاهد. و پيش ما كتاب ضبط كننده‌‏اى است.

بَلْ كَذَبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ (۵)
[نه،] بلكه حقيقت را، وقتى برايشان آمد، دروغ خواندند، و آنها در كارى سردرگم [مانده‏]اند.

[سورة ق (۵۰): الآيات ۶ الى ۱۱]

أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ (۶)
مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريسته‌‏اند كه چگونه آن را ساخته و زينتش داده‌‏ايم و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست.

وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (۷)
و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه‏]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جُفت دل‏‌انگيز رويانيديم.

تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ (۸)
[تا] براى هر بنده توبه‌‏كارى بينش‏‌افزا و پندآموز باشد.

وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ (۹)
و از آسمان، آبى پر بركت فرود آورديم، پس بدان [وسيله‏] باغها و دانه‌‏هاى دروكردنى رويانيديم.

وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ (۱۰)
و درختان تناور خرما كه خوشه‏[هاى‏] روى هم چيده دارند.

رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْتَنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ (۱۱)
[اينها همه‏] براى روزىِ بندگان [من‏] است، و با آن [آب‏] سرزمين مرده‏‌اى را زنده گردانيديم؛ رستاخيز [نيز] چنين است.

[سورة ق (۵۰): الآيات ۱۲ الى ۲۰]

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ (۱۲)
پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود،

وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ (۱۳)
و عاد و فرعون و برادران لوط،

وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ (۱۴)
و بيشه‏‌نشينان و قوم تُبّع به تكذيب پرداختند؛ همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه‏] تهديد [من‏] واجب آمد.

أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ (۱۵)
مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم؟ [نه!] بلكه آنها از خلق جديد در شبهه‌‏اند.

وَ لَقَدْ خَلَقْنا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (۱۶)
و ما انسان را آفريده‏‌ايم و مى‌‏دانيم كه نفس او چه وسوسه‏‌اى به او مى‌‏كند، و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.

إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ (۱۷)
آنگاه كه دو [فرشته‏] دريافت‌‏كننده از راست و از چپ، مراقب نشسته‏‌اند.

ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (۱۸)
[آدمى‏] هيچ سخنى را به لفظ درنمى‌‏آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى‏‌كند].

وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ (۱۹)
و سكرات مرگ، حقيقت را [به پيش‏] آورد؛ اين همان است كه از آن مى‌‏گريختى!

وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ (۲۰)
و در صور دميده شود؛ اين است روز تهديد [من‏].

[سورة ق (۵۰): الآيات ۲۱ الى ۳۰]

وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ (۲۱)
و هر كسى مى‏‌آيد [در حالى كه‏] با او سوق‏‌دهنده و گواهى‏‌دهنده‏‌اى است.

لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (۲۲)
[به او مى‌‏گويند:] «واقعاً كه از اين [حال‏] سخت در غفلت بودى. و[لى‏] ما پرده‌‏ات را [از جلوى چشمانت‏] برداشتيم و ديده‌‏ات امروز تيز است.»

وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ (۲۳)
و [فرشته‏] همنشين او مى‏‌گويد: «اين است آنچه پيش من آماده است [و ثبت كرده‌‏ام‏].»

أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (۲۴)
[به آن دو فرشته خطاب مى‌‏شود:] «هر كافر سرسختى را در جهنّم فروافكنيد،

مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ (۲۵)
[هر] بازدارنده از خيرى، [هر] متجاوز شكّاكى،

الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ (۲۶)
كه با خداوند، خدايى ديگر قرار داد. [اى دو فرشته،] او را در عذاب شديد فروافكنيد.

قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (۲۷)
[شيطانِ‏] همدمش مى‏‌گويد: «پروردگار ما، من او را به عصيان وانداشتم، ليكن [خودش‏] در گمراهى دور و درازى بود.»

قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ (۲۸)
[خدا] مى‏‌فرمايد: «در پيشگاه من با همديگر مستيزيد [كه‏] از پيش به شما هشدار داده بودم.

ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (۲۹)
پيش من حكم دگرگون نمى‌‏شود، و من [نسبت‏] به بندگانم بيدادگر نيستم.»

يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (۳۰)
آن روز كه [ما] به دوزخ مى‏‌گوييم: «آيا پر شدى؟» و مى‌‏گويد: «آيا باز هم هست؟»

[سورة ق (۵۰): الآيات ۳۱ الى ۴۰]

وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (۳۱)
و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند، بى‏‌آنكه دور باشد.

هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (۳۲)
[و به آنان گويند:] اين همان است كه وعده يافته‏‌ايد [و] براى هر توبه‌‏كار نگهبانِ [حدود خدا] خواهد بود:

مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (۳۳)
آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه‏‌كار [باز] آيد.

ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (۳۴)
به سلامت [و شادكامى‏] در آن درآييد [كه‏] اين روزِ جاودانگى است.

لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (۳۵)
هر چه بخواهند در آنجا دارند، و پيش ما فزونتر [هم‏] هست.

وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (۳۶)
و چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس‏] نيرومندتر از اينان بودند و شهرها را درنورديدند [امّا سرانجام‏] مگر گريزگاهى بود؟

إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (۳۷)
قطعاً در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد، عبرتى است.

وَ لَقَدْ خَلَقْنا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (۳۸)
و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم.

فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (۳۹)
و بر آنچه مى‏‌گويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب، به ستايش پروردگارت تسبيح گوى.

وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (۴۰)
و پاره‌‏اى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله‏] او را تسبيح گوى.

[سورة ق (۵۰): الآيات ۴۱ الى ۴۵]

وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٌ (۴۱)
و روزى كه منادى از جايى نزديك ندا درمى‏‌دهد، به گوش باش .

يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ (۴۲)
روزى كه فرياد [رستاخيز] را به حقّ مى‏‌شنوند، آن [روز] روز بيرون آمدن [از زمين‏] است.

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ (۴۳)
ماييم كه خود، زندگى مى‌‏بخشيم و به مرگ مى‏‌رسانيم و برگشت به سوى ماست.

يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ (۴۴)
روزى كه زمين به سرعت از [اجسادِ] آنان جدا و شكافته مى‌‏شود؛ اين حشرى است كه بر ما آسان خواهد بود.

نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ (۴۵)
ما به آنچه مى‌‏گويند داناتريم، و تو به زور وادارنده آنان نيستى؛ پس به [وسيله‏] قرآن هر كه را از تهديد [من‏] مى‏‌ترسد پند ده.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی