دکتر محمد شعبانی راد

حسود راه نورانی رو می‌بنده! صدّ سبیل! الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ!

The Way is Blocked!

برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.

«صدّ سبیل»: داستان تکرای اشتباه مرگبار اهل حسادت است!
«صدد» + «سبل»

+ «خودباختگان!»
+ «مانع بزرگی بنام حسادت!»
+ «ضلّوا … و اضلّوا»
«سبیل الله» + «شرع»
+ «رتق و فتق»

قصد سبیل – صدّ سبیل

اهل نور قصد سبیل می‌کنند،
و اهل حسادت، صدّ سبیل می‌کنند!
حسود، راه نورانی رو، برای خودش و دیگران می‌بنده!

داستانهای تکراری صدّ سبیل در آیات قرآن!

[سورة البقرة (۲): آية ۲۱۷]
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ 
قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ 
وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ 
وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ
وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا 
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ
فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ
وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۲۱۷)
از تو در باره كارزار در ماه حرام مى‏‌پرسند. بگو:
«كارزار در آن، گناهى بزرگ و باز داشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و[ باز داشتن از] مسجدالحرام [=حج‏]، و بيرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا [گناهى‏] بزرگتر، و فتنه [=شرك‏] از كشتار بزرگتر است.»
و آنان پيوسته با شما مى‌‏جنگند تا -اگر بتوانند- شما را از دينتان برگردانند.
و كسانى از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند،
آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى‌‏شود،
و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.

[سورة آل‌‏عمران (۳): الآيات ۹۸ الى ۹۹]
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ
لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‏ ما تَعْمَلُونَ (۹۸)
بگو: «اى اهل كتاب، چرا به آيات خدا كفر مى‏‌ورزيد؟
با آنكه خدا بر آنچه مى‏‌كنيد گواه است.»
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ
لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ 
وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۹۹)
بگو: «اى اهل كتاب،
چرا كسى را كه ايمان آورده است، از راه خدا باز مى‏‌داريد؛ و آن [راه‏] را كج مى‌‏شماريد،
با آنكه خود [به راستىِ آن‏] گواهيد؟»
و خدا از آنچه مى‌‏كنيد غافل نيست.

[سورة النساء (۴): الآيات ۱۶۰ الى ۱۶۱]
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا
حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ
وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً (۱۶۰)
پس به سزاى ستمى كه از يهوديان سر زَد
و به سبب آنكه [مردم را] بسيار از راه خدا باز داشتند،
چيزهاى پاكيزه‌‏اى را كه بر آنان حلال شده بود حرام گردانيديم؛
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ
وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ 
وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً (۱۶۱)
و [به سبب‏] رباگرفتنشان -با آنكه از آن نهى شده بودند-
و به ناروا مال مردم خوردنشان،
و ما براى كافران آنان عذابى دردناك آماده كرده‏‌ايم.
+ «مهلتی تا آتش!»

[سورة النساء (۴): الآيات ۱۶۷ الى ۱۶۹]
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعِيداً (۱۶۷)
بى‏‌ترديد، كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند، به گمراهىِ دور و درازى افتاده‌‏اند.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً (۱۶۸)
كسانى كه كفر ورزيدند و ستم كردند، خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و به راهى هدايت كند،
إِلاَّ طَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً (۱۶۹)
مگر راه جهنّم، كه هميشه در آن جاودانند؛ و اين [كار] براى خدا آسان است.

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۴۴ الى ۴۵]
وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا
فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا 
قالُوا نَعَمْ 
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ (۴۴)
و بهشتيان، دوزخيان را آواز مى‏‌دهند كه:
«ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست يافتيم؛
آيا شما [نيز] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود راست و درست يافتيد؟»
مى‌‏گويند: «آرى.»
پس آواز دهنده‏‌اى ميان آنان آواز درمى‏‌دهد كه:
«لعنت خدا بر ستمكاران باد.»
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ (۴۵)
همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مى‌‏دارند و آن را كج مى‏‌خواهند و آنها آخرت را منكرند.

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۸۵ الى ۸۷]
وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ 
يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ
قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ 
فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْميزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ 
وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها
ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (۸۵)
و به سوى [مردم‏] مَدْيَنْ، برادرشان شعيب را [فرستاديم‏]؛ گفت:
«اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما هيچ معبودى جز او نيست.
در حقيقت، شما را از جانب پروردگارتان برهانى روشن آمده است.
پس پيمانه و ترازو را تمام نهيد، و اموال مردم را كم مدهيد،
و در زمين، پس از اصلاح آن فساد مكنيد.
اين [رهنمودها] اگر مؤمنيد براى شما بهتر است.
وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ
وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً
وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ 
وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ (۸۶)
و بر سر هر راهى منشينيد كه [مردم را] بترسانيد
و كسى را كه ايمان به خدا آورده از راه خدا باز داريد و راه او را كج بخواهيد؛
و به ياد آوريد هنگامى را كه اندك بوديد، پس شما را بسيار گردانيد،
و بنگريد كه فرجام فسادكاران چگونه بوده است.
وَ إِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا 
فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ (۸۷)
و اگر گروهى از شما به آنچه من بدان فرستاده شده‌‏ام ايمان آورده و گروه ديگر ايمان نياورده‌‏اند،
صبر كنيد تا خدا ميان ما داورى كند [كه‏] او بهترين داوران است.»

[سورة الأنفال (۸): الآيات ۳۶ الى ۳۷]
إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ 
فَسَيُنْفِقُونَها
ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً 
ثُمَّ يُغْلَبُونَ 
وَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ (۳۶)
بى‌‏گمان، كسانى كه كفر ورزيدند، اموال خود را خرج مى‌‏كنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند.
پس به زودى [همه‏] آن را خرج مى‏‌كنند،
و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛
سپس مغلوب مى‏‌شوند.
و كسانى كه كفر ورزيدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد.
لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ 
وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى‏ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ
أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۳۷)
تا خدا، ناپاك را از پاك جدا كند،
و ناپاكها را روى يكديگر نهد و همه را متراكم كند؛ آنگاه در جهنم قرار دهد.
اينان همان زيانكارانند.

[سورة الأنفال (۸): الآيات ۴۵ الى ۴۷]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا 
إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۴۵)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد،
چون با گروهى برخورد مى‌‏كنيد پايدارى ورزيد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (۴۶)
و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد
و با هم نزاع مكنيد كه سُست شويد و مهابت شما از بين برود،
و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ
وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ 
وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (۴۷)
و مانند كسانى مباشيد كه از خانه‌‏هايشان با حالت سرمستى و به صرف نمايش به مردم خارج شدند
و [مردم را] از راه خدا باز مى‏‌داشتند،
و خدا به آنچه مى‌‏كنند احاطه دارد.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۹ الى ۱۳]
اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً
فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ
إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۹)
آيات خدا را به بهاى ناچيزى فروختند
و [مردم را] از راه او باز داشتند،
به راستى آنان چه بد اعمالى انجام مى‌‏دادند.
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ (۱۰)
در باره هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمى‏‌كنند،
و ايشان همان تجاوزكارانند.
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ
وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۱۱)
پس اگر توبه كنند و نماز برپا دارند و زكات دهند، در اين صورت برادران دينى شما مى‏‌باشند،
و ما آيات [خود] را براى گروهى كه مى‏‌دانند به تفصيل بيان مى‏‌كنيم.
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ
إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (۱۲)
و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند،
پس با پيشوايان كفر بجنگيد، چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست،
باشد كه [از پيمان‏‌شكنى‏] باز ايستند.
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ
أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۳)
چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند،
و آنان بودند كه نخستين‏‌بار [جنگ را] با شما آغاز كردند، نمى‌‏جنگيد؟
آيا از آنان مى‌‏ترسيد؟ با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۳۴ الى ۳۵]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا 
إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ 
وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ 
وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ (۳۴)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد،
بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا مى‌‏خورند،
و [آنان را] از راه خدا باز مى‏‌دارند،
و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‌‏كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏‌كنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده.
يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ 
هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ (۳۵)
روزى كه آن [گنجينه‏]ها را در آتش دوزخ بگدازند،
و پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و گويند:]
«اين است آنچه براى خود اندوختيد، پس [كيفر] آنچه را مى‌‏اندوختيد بچشيد.»

[سورة هود (۱۱): الآيات ۱۷ الى ۲۲]
أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً
أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ
وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ
إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ 
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (۱۷)
آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است و شاهدى از [خويشان‏] او ، پيرو آن است،
و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مى‌‏بافد]؟
آنان [كه در جستجوى حقيقت‌‏اند] به آن مى‏‌گروند،
و هر كس از گروه‏هاى [مخالف‏] به آن كفر ورزد آتش وعده‏‌گاه اوست.
پس در آن ترديد مكن كه آن حقّ است [و] از جانب پروردگارت [آمده است‏]
ولى بيشتر مردم باور نمى‏‌كنند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً
أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى‏ رَبِّهِمْ 
وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى‏ رَبِّهِمْ 
أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ (۱۸)
و چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بندد؟
آنان بر پروردگارشان عرضه مى‌‏شوند، و گواهان خواهند گفت:
«اينان بودند كه بر پروردگارشان دروغ بستند.
هان! لعنت خدا بر ستمگران باد.»
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ (۱۹)
همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مى‏‌دارند و آن را كج مى‏‌شمارند و خود ، آخرت را باور ندارند.
أُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ 
يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ (۲۰)
آنان در زمين درمانده‌‏كنندگان [خدا] نيستند، و جز خدا دوستانى براى آنان نيست.
عذاب براى آنان دو چندان مى‌‏شود.
آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را] نمى‌‏ديدند.
أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (۲۱)
اينانند كه به خويشتن زيان زده و آنچه را به دروغ برساخته بودند از دست داده‌‏اند.
لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ (۲۲)
شك نيست كه آنان در آخرت زيانكارترند.

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۳۲ الى ۳۴]
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ
فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ (۳۲)
و بى‏‌گمان، فرستادگان پيش از تو [نيز] مسخره شدند.
پس به كسانى كه كافر شده بودند مهلت دادم،
آنگاه آنان را [به كيفر] گرفتم. پس چگونه بود كيفر من؟
أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى‏ كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ 
قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ 
بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۳۳)
آيا كسى كه بر هر شخصى بدانچه كرده است مراقب است
[مانند كسى است كه از همه جا بى‏‌خبر است‏]؟
و براى خدا شريكانى قرار دادند.
بگو: «نامشان را ببريد» آيا او را به آنچه در زمين است و او نمى‏‌داند خبر مى‌‏دهيد،
يا سخنى سطحى [و ميان‏‌تهى‏] مى‌‏گوييد؟
[چنين نيست‏] بلكه براى كسانى كه كافر شده‏‌اند نيرنگشان آراسته شده
و از راه [حق‏] بازداشته شده‏‌اند
و هر كه را خدا بى‌‏راه گذارد رهبرى نخواهد داشت.
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ
وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (۳۴)
براى آنان در زندگى دنيا عذابى است،
و قطعاً عذاب آخرت دشوارتر است،
و براى ايشان در برابر خدا هيچ نگهدارنده‏‌اى نيست.

[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۱ الى ۳]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (۱)
الف، لام، راء. كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى: به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده.
اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ (۲)
خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست،
و واى بر كافران از عذابى سخت.
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ
وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً
أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (۳)
همانان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى‏‌دهند
و مانع راه خدا مى‌‏شوند و آن را كج مى‌‏شمارند.
آنانند كه در گمراهى دور و درازى هستند.

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۸۶ الى ۹۰]
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا 
رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ 
فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ (۸۶)
و چون كسانى كه شرك ورزيدند، شريكان خود را ببينند مى‌‏گويند:
«پروردگارا، اينها بودند آن شريكانى كه ما به جاى تو مى‏‌خوانديم».
و[لى شريكان‏] قول آنان را رد مى‌‏كنند كه: «شما جداً دروغگويانيد.»
وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (۸۷)
و آن روز در برابر خدا از در تسليم درآيند و آنچه را كه برمى‏‌بافتند بر باد مى‌‏رود.
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ (۸۸)
كسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند
به [سزاى‏] آنكه فساد مى‏‌كردند عذابى بر عذابشان مى‏‌افزاييم.
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ 
وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى‏ هؤُلاءِ
وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (۸۹)
و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم،
و تو را [هم‏] بر اين [امت‏] گواه آوريم،
و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است،
بر تو نازل كرديم.
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى 
وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ 
يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (۹۰)
در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‏‌دهد
و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى‌‏دارد.
به شما اندرز مى‏‌دهد، باشد كه پند گيريد.

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۹۱ الى ۹۴]
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ
وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها
وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (۹۱)
و چون با خدا پيمان بستيد، به پيمان خود وفا كنيد
و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد،
با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه‏] قرار داده‏‌ايد،
زيرا خدا آنچه را انجام مى‌‏دهيد مى‏‌داند.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً 
تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‏ مِنْ أُمَّةٍ
إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (۹۲)
و مانند آن [زنى‏] كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى‏] از هم مى‌‏گسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين‏] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات‏] افزونترند.
جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مى‌‏آزمايد
و روز قيامت در آنچه اختلاف مى‏‌كرديد، قطعاً براى شما توضيح خواهد داد.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً
وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ 
وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۹۳)
و اگر خدا مى‏‌خواست قطعاً شما را امّتى واحد قرار مى‏‌داد،
ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مى‌‏كند
و از آنچه انجام مى‏‌داديد حتماً سؤال خواهيد شد.
وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها
وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (۹۴)
و زنهار، سوگندهاى خود را دستاويز تقلب ميان خود قرار مدهيد،
تا گامى بعد از استواريش بلغزد،
و شما به [سزاى‏] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشته‌‏ايد دچار شكنجه شويد
و براى شما عذابى بزرگ باشد.

[سورة الحج (۲۲): الآيات ۲۵ الى ۳۰]
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ
الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ
سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ
وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (۲۵)
بى‌‏گمان، كسانى كه كافر شدند و از راه خدا و مسجدالحرام -كه آن را براى مردم، اعم از مقيم در آنجا و باديه‌‏نشين، يكسان قرار داده‌‏ايم- جلوگيرى مى‌‏كنند،
و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق‏] منحرف شود، او را از عذابى دردناك مى‌‏چشانيم.
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً 
وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (۲۶)
و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم:]
«چيزى را با من شريك مگردان
و خانه‌‏ام را براى طواف‏‌كنندگان و قيام‌‏كنندگان و ركوع‌‏كنندگان [و] سجده‏‌كنندگان پاكيزه دار.»
وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى‏ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (۲۷)
و در ميان مردم براى [اداى‏] حج بانگ برآور تا [زايران‏] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى -كه از هر راه دورى مى‏‌آيند- به سوى تو روى آورند،
لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ
وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ
فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ (۲۸)
تا شاهد منافع خويش باشند،
+ «نور، حافظ منافع! رعی!»
و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبان‏‌بسته‏‌اى كه روزى آنان كرده است ببرند.
پس، از آنها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد.
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ
وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ (۲۹)
سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند
و بر گِرد آن خانه كهن [=كعبه‏] طواف به جاى آورند.
ذلِكَ
وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ 
وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ
فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (۳۰)
اين است [آنچه مقرر شده‏]
و هر كس مقررات خدا را بزرگ دارد، آن براى او نزد پروردگارش بهتر است،
و براى شما دامها حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مى‌‏شود.
پس، از پليدىِ بتها دورى كنيد، و از گفتار باطل اجتناب ورزيد.

[سورة النمل (۲۷): الآيات ۲۰ الى ۲۶]
وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ 
فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ (۲۰)
و جوياى [حالِ‏] پرندگان شد و گفت:
«مرا چه شده است كه هدهد را نمى‌‏بينم؟ يا شايد از غايبان است؟
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (۲۱)
قطعاً او را به عذابى سخت عذاب مى‏‌كنم يا سرش را مى‌‏برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد.
فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقالَ 
أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ
وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ (۲۲)
پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت:
«از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته‌‏اى،
و براى تو از «سبا» گزارشى درست آورده‌‏ام.
إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ (۲۳)
من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت مى‌‏كرد
و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت.
وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ 
وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ
فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ
فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ (۲۴)
او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا براى خورشيد سجده مى‏‌كنند،
و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست‏] بازداشته بود،
در نتيجه [به حق‏] راه نيافته بودند.
أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْ‏ءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ (۲۵)
[آرى، شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى‌‏آورد
و آنچه را پنهان مى‏‌داريد و آنچه را آشكار مى‌‏نماييد مى‌‏داند، سجده نكنند؛
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (۲۶)
خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست، پروردگار عرشِ بزرگ است.»

[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ 
يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (۳۶)
و به سوى [مردمِ‏] مَدْيَن، برادرشان شعيب را [فرستاديم‏]. گفت:
«اى قوم من، خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد و در زمين سر به فساد برمداريد.»
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ (۳۷)
پس او را دروغگو خواندند و زلزله آنان را فروگرفت و بامدادان در خانه‏‌هايشان از پا درآمدند.
وَ عاداً وَ ثَمُودَ
وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ 
وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ (۳۸)
و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم‏].
قطعاً [فرجام آنان‏] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است،
و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند.
وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‏ بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ (۳۹)
و قارون و فرعون و هامان را [هم هلاك كرديم‏].
و به راستى موسى براى آنان دلايل آشكار آورد،
و[لى آنها] در آن سرزمين سركشى نمودند و [با اين همه بر ما] پيشى نجستند.
فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ
فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً
وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ
وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ
وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۴۰)
و هر يك [از ايشان‏] را به گناهش گرفتار [عذاب‏] كرديم:
از آنان كسانى بودند كه بر [سر] ايشان بادى همراه با شِن فروفرستاديم؛
و از آنان كسانى بودند كه فرياد [مرگبار] آنها را فروگرفت؛
و برخى از آنان را در زمين فروبرديم؛
و بعضى را غرق كرديم؛
و [اين‏] خدا نبود كه بر ايشان ستم كرد بلكه خودشان بر خود ستم مى‏‌كردند.

[سورة غافر (۴۰): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (۳۶)
و فرعون گفت:
«اى هامان، براى من كوشكى بلند بساز، شايد من به آن راهها برسم:
أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى‏ إِلهِ مُوسى‏ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِي تَبابٍ (۳۷)
راههاى [دستيابى به‏] آسمانها،
تا از خداى موسى اطلاع حاصل كنم و من او را سخت دروغپرداز مى‏‌پندارم.»
و اين گونه براى فرعون، زشتى كارش آراسته شد و از راه [راست‏] بازماند؛
و نيرنگ فرعون جز به تباهى نينجاميد.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ (۳۸)
و آن كس كه ايمان آورده بود گفت:
«اى قوم من، مرا پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم.
يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ
وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ (۳۹)
اى قوم من، اين زندگى دنيا تنها كالايى [ناچيز] است،
و در حقيقت، آن آخرت است كه سراى پايدار است.
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها
وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ (۴۰)
هر كه بدى كند، جز به مانند آن كيفر نمى‌‏يابد؛ و هر كه كار شايسته كند -چه مرد باشد يا زن- در حالى كه ايمان داشته باشد، در نتيجه آنان داخل بهشت مى‏‌شوند و در آنجا بى‌‏حساب روزى مى‌‏يابند.

[سورة الزخرف (۴۳): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (۳۶)
و هر كس از ياد [خداى‏] رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مى‌‏گماريم تا براى وى دمسازى باشد.
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (۳۷)
و مسلّماً آنها ايشان را از راه باز مى‌‏دارند و [آنها] مى‌‏پندارند كه راه يافتگانند.
حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (۳۸)
تا آنگاه كه او [با دمسازش‏] به حضور ما آيد، [خطاب به شيطان‏] گويد:
«اى كاش ميان من و تو، فاصله خاور و باختر بود، كه چه بد دمسازى هستى!»
وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (۳۹)
و امروز هرگز [پشيمانى‏] براى شما سود نمى‌‏بخشد، چون ستم كرديد؛
در حقيقت، شما در عذاب، مشترك خواهيد بود.
أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۴۰)
پس آيا تو مى‌‏توانى كران را شنوا كنى،
يا نابينايان و كسى را كه همواره در گمراهى آشكارى است راه نمايى؟

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۱ الى ۶]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ (۱)
كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند، [خدا] اعمال آنان را تباه خواهد كرد.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ 
كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ (۲)
و آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند و به آنچه بر محمّد (ص) نازل آمده گرويده‏‌اند -[كه‏] آن خود حقّ [و] از جانب پروردگارشان است- [خدا نيز] بديهايشان را زدود و حال [و روز]شان را بهبود بخشيد.
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ 
وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ 
كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ (۳)
اين بدان سبب است كه آنان كه كفر ورزيدند، از باطل پيروى كردند،
و كسانى كه ايمان آوردند از همان حقّ -كه از جانب پروردگارشان است- پيروى كردند.
اين گونه خدا براى [بيدارى‏] مردم مثالهايشان را مى‏‌زند.
فَإِذا لَقيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ
فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ (۴)
پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند برخورد كنيد، گردنها[يشان‏] را بزنيد.
تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد، پس [اسيران را] استوار در بند كشيد؛
سپس يا [بر آنان‏] منّت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان بگيريد]،
تا در جنگ، اسلحه بر زمين گذاشته شود.
اين است [دستور خدا]؛
و اگر خدا مى‌‏خواست، از ايشان انتقام مى‌‏كشيد،
ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد،
و كسانى كه در راه خدا كشته شده‏‌اند، هرگز كارهايشان را ضايع نمى‌‏كند.
سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ (۵)
به زودى آنان را راه مى‌‏نمايد و حالشان را نيكو مى‌‏گرداند.
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ (۶)
و در بهشتى كه براى آنان وصف كرده، آنان را درمى‌‏آورد.

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۳۱ الى ۳۵]
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ (۳۱)
و البتّه شما را مى‏‌آزماييم تا مجاهدان و شكيبايانِ شما را باز شناسانيم،
و گزارشهاى [مربوط به‏] شما را رسيدگى كنيم.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى‏
لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ (۳۲)
كسانى كه كافر شدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و پس از آنكه راه هدايت بر آنان آشكار شد، با پيامبر [خدا] در افتادند، هرگز به خدا گزندى نمى‏‌رسانند؛
و به زودى [خدا] كرده‌‏هايشان را تباه خواهد كرد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ (۳۳)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر [او نيز] اطاعت نماييد،
و كرده‏‌هاى خود را تباه مكنيد.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (۳۴)
آنان كه كفر ورزيدند و مانع راه خدا شدند، سپس در حال كفر مردند،
هرگز خدا از آنان درنخواهد گذشت.
فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ (۳۵)
پس سستى نورزيد و [كافران را] به آشتى مخوانيد [كه‏] شما برتريد و خدا با شماست
و از [ارزش‏] كارهايتان هرگز نخواهد كاست.

[سورة المجادلة (۵۸): الآيات ۱۶ الى ۲۲]
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (۱۶)
سوگندهاى خود را [چون‏] سپرى قرار داده بودند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند
و [در نتيجه‏] براى آنان عذابى خفّت‌‏آور است.
لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۱۷)
در برابر خداوند نه از اموالشان و نه از اولادشان هرگز كارى ساخته نيست.
آنها دوزخى‌‏اند [و] در آن جاودانه [مى‏‌مانند].
يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ
وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ (۱۸)
روزى كه خدا همه آنان را برمى‌‏انگيزد، همان‏گونه كه براى شما سوگند ياد مى‌‏كردند براى او [نيز] سوگند ياد مى‏‌كنند و چنان پندارند كه حقّ به جانب آنهاست.
آگاه باش كه آنان همان دروغگويانند.
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ 
أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۹)
شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است؛ 
آنان حزب شيطانند . آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند.
إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ (۲۰)
در حقيقت، كسانى كه با خدا و پيامبر او به دشمنى برمى‏‌خيزند، آنان در [زمره‏] زبونان خواهند بود.
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ (۲۱)
خدا مقرّر كرده است كه:
«حتماً من و فرستادگانم چيره خواهيم گرديد.»
آرى، خدا نيرومند شكست‏‌ناپذير است.
لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲۲)
قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كرده‏‌اند -هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند- دوست بدارند.
در دل اينهاست كه [خدا] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأييد كرده است، و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان‏] آن جويهايى روان است در مى‏‌آورد؛ هميشه در آنجا ماندگارند؛
خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند؛
اينانند حزب خدا. آرى، حزب خداست كه رستگارانند.

[سورة المنافقون (۶۳): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا 
نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ 
وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ (۱)
چون منافقان نزد تو آيند گويند:
«گواهى مى‏‌دهيم كه تو واقعاً پيامبر خدايى.»
و خدا [هم‏] مى‌‏داند كه تو واقعاً پيامبر او هستى،
و خدا گواهى مى‏‌دهد كه مردم دوچهره سخت دروغگويند.
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۲)
سوگندهاى خود را [چون‏] سپرى بر خود گرفته
و [مردم را] از راه خدا بازداشته‏‌اند.
راستى كه آنان چه بد مى‏‌كنند.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (۳)
اين بدان سبب است كه آنان ايمان آورده، سپس به انكار پرداخته‌‏اند
و در نتيجه بر دلهايشان مهر زده شده و [ديگر] نمى‌‏فهمند.
وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ
يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (۴)
و چون آنان را ببينى، هيكلهايشان تو را به تعجّب وامى‏‌دارد،
و چون سخن گويند به گفتارشان گوش فرا مى‌‏دهى گويى آنان شمعك‏هايى پشت بر ديوارند [كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند]:
هر فريادى را به زيان خويش مى‌‏پندارند.
خودشان دشمنند؛
از آنان بپرهيز؛ خدا بكشدشان؛ تا كجا [از حقيقت‏] انحراف يافته‏‌اند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ 
لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (۵)
و چون بديشان گفته شود:
«بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد»،
سرهاى خود را بر مى‌‏گردانند، و آنان را مى‌‏بينى كه تكبّركنان روى برمى‌‏تابند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی