دکتر محمد شعبانی راد

نور قرآن ۷۰ – سورة المعارج

[سورة المعارج (۷۰): الآيات ۱ الى ۱۰]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ (۱)
پرسنده‌‏اى از عذاب واقع‏‌شونده‏‌اى پرسيد،

لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ (۲)
كه اختصاص به كافران دارد [و] آن را بازدارنده‏‌اى نيست.

مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ (۳)
[و] از جانب خداوندِ صاحب درجات [و مراتب‏] است.

تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ (۴)
فرشتگان و روح، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى «او» بالا مى‏‌روند.

فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً (۵)
پس صبر كن، صبرى نيكو.

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً (۶)
زيرا آنان [عذاب‏] را دور مى‌‏بينند،

وَ نَراهُ قَرِيباً (۷)
و [ما] نزديكش مى‏‌بينيم.

يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ (۸)
روزى كه آسمانها چون فلز گداخته شود،

وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ (۹)
و كوهها چون پشم‌‏زده گردد،

وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً (۱۰)
و هيچ دوست صميمى از دوست صميمى [حال‏] نپرسد،

[سورة المعارج (۷۰): الآيات ۱۱ الى ۳۵]

يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ (۱۱)
آنان را به ايشان نشان مى‏‌دهند. گناهكار آرزو مى‌‏كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز، مى توانست پسران خود را عوض دهد،

وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ (۱۲)
و [نيز] همسرش و برادرش را،

وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ (۱۳)
و قبيله‌‏اش را كه به او پناه مى‌‏دهد،

وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ (۱۴)
و هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مى‏‌داد] و آنگاه خود را رها مى‏‌كرد.

كَلاَّ إِنَّها لَظى‏ (۱۵)
نه چنين است. [آتش‏] زبانه مى‌‏كشد،

نَزَّاعَةً لِلشَّوى‏ (۱۶)
پوستِ سر و اندام را بركننده است.

تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى (۱۷)
هر كه را پشت كرده و روى برتافته،

وَ جَمَعَ فَأَوْعى (۱۸)
و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته‏] فرا مى‏‌خواند.

إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (۱۹)
به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏تاب‏] خلق شده است.

إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (۲۰)
چون صدمه‏‌اى به او رسد عجز و لابه كند.

وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (۲۱)
و چون خيرى به او رسد بخل ورزد.

إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (۲۲)
غير از نمازگزاران:

الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (۲۳)
همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى‌‏كنند.

وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (۲۴)
و همانان كه در اموالشان حقّى معلوم است،

لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (۲۵)
براى سائل و محروم.

وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (۲۶)
و كسانى كه روز جزا را باور دارند.

وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (۲۷)
و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند.

إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ (۲۸)
چرا كه از عذاب پروردگارشان ايمن نمى‌‏توانند بود.

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (۲۹)
و كسانى كه دامن خود را حفظ مى‌‏كنند،

إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (۳۰)
مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت‏] مورد نكوهش نيستند.

فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (۳۱)
و هر كس پا از اين [حدّ] فراتر نهد، آنان همان از حدّ درگذرندگانند.

وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (۳۲)
و كسانى كه امانتها و پيمان خود را مراعات مى‏‌كنند.

وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (۳۳)
و آنان كه بر شهادتهاى خود ايستاده‏‌اند.

وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (۳۴)
و كسانى كه بر نمازشان مداومت مى‏‌ورزند.

أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (۳۵)
آنها هستند كه در باغهايى [از بهشت‏]، گرامى خواهند بود.

[سورة المعارج (۷۰): الآيات ۳۶ الى ۴۴]

فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ (۳۶)
چه شده است كه آنان كه كفر ورزيده‌‏اند، به سوى تو شتابان،

عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ (۳۷)
گروه گروه، از راست و از چپ [هجوم مى‏‌آورند]؟

أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ (۳۸)
آيا هر يك از آنان طمع مى‏‌بندد كه در بهشت پر نعمت درآورده شود؟

كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ (۳۹)
نه چنين است. ما آنان را از آنچه [خود] مى‌‏دانند آفريديم.

فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ (۴۰)
[هرگز،] به پروردگار خاوران و باختران سوگند ياد مى‌‏كنم كه ما تواناييم،

عَلى‏ أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (۴۱)
كه به جاى آنان بهتر از ايشان را بياوريم؛ و بر ما پيشى نتوانند جُست.

فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (۴۲)
پس بگذارشان ياوه گويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شده‌‏اند ملاقات نمايند.

يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى‏ نُصُبٍ يُوفِضُونَ (۴۳)
روزى كه از گورها[ى خود] شتابان برآيند، گويى كه آنان به سوى پرچمهاى افراشته مى‌دوند.

خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ (۴۴)
ديدگانشان فرو افتاده، [غبارِ] مذلّت آنان را فرو گرفته است. اين است همان روزى كه به ايشان وعده داده مى‌‏شد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی