WATCH OUT!
watch out for your jealousy!
two wild roosters fighting
with neck feathers up!
الفبای نورانی، نسخه های نورانی
(ح ذ ر – بپّا حسادتت کار دستت نده)
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید
دو تا خروس جنگی در حالیکه پرهای گردن خود را برافراشتهاند، با هم میجنگند!
به این میگن: «نَفَشَ الديكُ حِذْرِيَتَهُ»
+ «زلل – زلزله!»
«حذر» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«حِذْرِيَةُ الدِّيكِ: ريشُ عنقه»
«نَفَشَ الديكُ حِذْرِيَتَهُ: أَي عِفْرِيَتَهُ،
خروس، پرهای گردن خود را برافراشت!»
«عِفْرِيَةُ الدّيكِ: پرهاى سر خروس»
«الحِذْرِيَةُ: المَكانُ الغَليظُ من الأرْضِ»
«الحِذْرِيَةُ: قطعة من الأرض غليظة، الأَرضُ الخَشِنَةُ»
+ «کرب»: دستانداز!
+ «حزن»
بپّا در دستانداز کربلا سقوط نکنی!
«الحذر: طلب السلامة مما يخاف»
«الْحَذَرُ: احتراز من مخيف،
دورى كردن و احتراز از چيز ترسناك و هراسآور.»
«حذر: استعدّ و تأهّب»
«حذر الشيء: إذا خافه»
«حذر: التحرّز و التيقّظ»
«المَحْذُوْرَة: ترس، جنگ، پيشامد سخت و ناگوار كه از آن برحذر باشند.»
«الحُذَارِيَّات: إنذار كنندگان، اخطار كنندگان.»
+ «بَشيراً وَ نَذيراً»: قبض و بسط نور قلب!
+ «امر – امارة – امر الله»
حذر: احتیاط کن! حواستو جمع کن! برحذر باش! بپرهیز! بیپروا نباش! خویشتندار باش!
در محاوره، عبارت «بِپّا!» رو داریم که برای این واژه، معادل زیبایی است!
+ «نذر»: هشدار و اخطار و انذار «نذر».
+ «شفق – شفقة»
+ «وصی – اُورلپ»
حذر: انذار، پروا، پرهیز، تقوی، اجتناب، دوری، صوم، احتراز، صیانت، خویشتنداری، همه و همه: ثمره علم و بالطبع عالم است.
حِذْرِيَةُ الدِّيكِ: ريشُ عنقه
Rooster Battle!
امارة
کرب
انگاری اخم نورانی، یعنی قبض نور، میشه همون واژۀ «حذر»!
میشه همون پرهای برافراشتۀ گردن خروس جنگی که داره اینجوری هشدار میده!
میشه همون تابلوهای راهنمایی و رانندگی که به راننده هشدار میدهند!
این همون فرایند نور الولایة در ملکوت قلب است که خدای مهربان بعنوان زبان و کلامی برای هدایت و اصلاح و تربیت بندۀ خود در نظر گرفته است.
+ «یاقوت سرخ!»
بپّا حسادتت، کار دستت نده!
بپّا! مواظب قبض و بسط قلبت باش!
انگاری خدا اینجوری برای ما بپّا گذاشته!
+ «زیغ»:
«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا»
[مَلَک موکّل – حذر – بپّا!]:
ملک موکل به اهل یقینش میگه: «بِپّا!»
وقتی در دل شرایط، سخت گرم صحبتی و مشغول غیبت از این و اون هستی و داری با همصحبت خودت، مثلا گل میگی گل میشنوی، یهو میبینی دلت تاریک شد!
انگاری یکی نور قلبتو قبض کرد و گرفت!
انگاری یکی داره بهت هشدار میده! یکی داره آلارم میزنه! یکی داره میگه:
هی، بپّا یهو نیفتی توی چاه!
بپّا توسط مار بخیل، بلعیده نشی!
این قلب، چه هشدار خوب و بموقعی میده، اگه قدرشو بدونی: اکرمی مثواه!
فورا استغفار کن و دیگه ادامه نده و از همونجا برگرد!
این قلب سلیمی که خاصیت سنسور بودن خودشو بخوبی حفظ کرده و بهت کمک میکنه که زود از مهلکۀ استعمال حسد، خودتو برهانی، خیلی با ارزشه!
اصلا همین قلب سلیم، شاهکار خلقته!
خدای حکیم در ملک و ملکوت برای ما گزینهای گذاشته که دست ما رو بموقع میگیره!
در مُلک، صاحبان و حاملان علوم نورانی را،
و در ملکوت قلب، مَلَک موکّل!
و هر دو شبیه به هم هستند!
و هر دوتائیشون کارشون اینه: به من و تو میگن: «بِپّا!»
آخه ما مدام دلمون میخواد حسدمونو استعمال کنیم!
اگه چشم قلب بینا بود، بمحض استعمال حسد، بوی تاریکی رو میدید و میفهمید و زود مسیرشو تغییر میداد، اما چنان عادت به گناه، چشمان قلب رو بسته، که نه میبینه و نه میشنوه و نه بو میکنه و نه حس میکنه! لهم قلوب لا یفقهون بها جاش همینجاست!
پس داشتن حسد و استعمال آن امری است اجتنابناپذیر و اصلا خلقت ما اینگونه است!
مهم اینه قلبی سالم باشه، تا بمحض اینکه فکری آشغال به ذهنت خطور کنه، اونیکه تقدیرات به دست اوست، سطل آشغالی بر سرت خالی میکنه تا با قلبت بفهمی این افکار در انفس، نماد آفاقیاش میشه همین سطل آشغال! و چون قلب، سلیمه و میبینه، اینجا خودشو میبینه که سطل آشغال رو روی خودش خالی کرده، لذا اصلا در مُلک بدنبال انتقام نیست، بلکه از خودش در ملکوت انتقام میگیرد! یعنی خودش را مقصر دانسته و اصلا به کسی که در ملک مامور ریختن آشغال بر سر او شده، توجهی نمینماید و برایش نمازی بعنوان تشکر، هدیه میکند که اسباب بیداری قلب او را در ملک فراهم نمود تا او بخود آید!
انگاری به او گفت: بپّا! این افکار، آشغالی بیش نیست! ارزشی ندارد! تو در مقامی هستی که حتی اینقدر افکار جزئی و تمایلات، به بیارزشها (غیر آل محمد ع) برای تو بده!
ببین اگه قلبت سلیم نباشه و وصل به نور نباشه، اون لحظهای که آشغال روی لباست میریزن، عکسالعملی شبیه به همۀ اونایی داری که قلباشون تاریکه! یعنی اصلا از مُلک راهتو کج نمیکنی بِری به ملکوت، ببینی داستان در اصل چیه! تاویل چیه!
اهل نور یقین، گمشده خودشونو در ملکوت قلبشون جستجو میکنن! اصلا به ملک کاری ندارن!
میدونن مبدا و منشا گیرشون کجاست!
میدونن بازم حسدشون دسته گل به آب داده!
میدونن یه بیچارهای در ملک، باز شده سپر بلا، که خودشو پیش تو بَدِه کنه، تا به تو یه چیزی بفهمونه!
آیت میگه میدونم همه از من بدشون میاد! چشم دیدن منو ندارن! چه کنم؟
این ماموریت منِ آیته که بهتون در ملک خبر بدم که در ملکوتتون دارین با خودتون چکار میکنین!
در واقع نه تنها نباید از من بدتون بیاد، بلکه باید از من تشکر هم بکنین که شدم سپر بلای شما!
ولی کو قلبی که این اندیشه را بپذیرد و مبدا و منشا تاریکی و ناآرامی خود را در ملک، حاصل عیب خود در ملکوت بداند و نسبت به اونیکه در ملک این خبر رو براش آورده، هیچ اعتراضی نداشته باشد و دستش را ببوسد و هدیهای هم برایش در نظر بگیرد!
کدامیک از ما اینگونه زندگی میکنیم؟!
کدامیک از ما در ملکوت زندگی می کنیم!
کدامیک از ما ملک را رها نموده و عاشق ملکوتیم!
کدامیک از ما چشممان به ملکوت باز شده و بیناست و میبیند که حسد او با او چه میکند؟!
چه کسی واقعا به فکر درمان و اصلاح خود میباشد!
برای اصلاح و تربیت، وقت خودتو در ملک به هدر نده!
برو و گمشدۀ خودتو در ملکوت قلبت پیدا کن، که: الحکمة ضالّة المومن!
برو تو فکر! به نمودار، چشماتو چپ نکن!
به خودت خشم بگیر!
نمودار بیچاره، شده آلت دست تقدیراتی که باید به تو چیزی رو بفهمونن!
تا وقتیکه قلب اهل نور یقین با زبان آنلاین اهل بهشت، گویا و شنوا و بینا نشود،
نمیتواند بفهمد که گیرِ کارش در کجاست!
حسد مدام داره در دنیای قلب، تاریکی ببار میاره!
اما چشم ما بجای اینکه اونو مقصر ببینه، عامل مُلکی رو مقصر میبینه!
میگه میدونم از موقعی که چشمم به این شخص میافته حالم بد میشه! بهم میریزم! اصلا این خانم یا آقا، قَسیّ القلبه! منو تحویل نمیگیره! با من خصومت داره! باددماغه!
خیال میکنه همه باید نوکرش باشن ! و …
این حسود که داره با خودش این حرفها رو میزنه و اینجوری داره فکر میکنه، اگه یه لحظه به خودش بیاد، اگه یه لحظه گوش به ندای ملک موکلش بده، اگه یه لحظه قلبش کلام نورانی اونو بفهمه، یهو میبینه که ای وای، باز هم رودست خورد! باز هم بجای گرفتن یقه ظالم (یعنی خودِ حسودش)، میخواد گردن مظلوم (یعنی تقدیرات) رو با شمشیر قطع کنه!
خودش جرم رو مرتکب شده، اما گناه رو میندازه گردن دیگری!
این قاضی سوء، میخواد گردنِ شخص بیگناهی رو – برای شفای غیظ دل خودش، که خیال میکنه خوب تونسته مقصر رو گیر بندازه – بزنه!
کافیه یه لحظه فکر کنه چکار داره میکنه!
فورا شمشیر از دستش میافته و خودشو به پای آیت میندازه و میگه حالا تو شمشیر رو بردار گردن منو بزن! این من بودم که با استعمال حسدم، ظلم کردم!
به خودم و به همه ظلم کردم.
تو اومدی اینو به من بگی! مظلومانه هم اومدی!
از لیله قدر مظلوم تر هم داریم؟!
من ظالمانه در به پهلویت کوفتم و نگذاشتم که تحمل به حد نصاب برسد.
آیات همان گرهها و دستاندازهای ظاهری مُلکی ما در دنیاست که به ما بموقع تذکر میده که سرعتتو کم کن! داری تند میری! داری تند با آیات برخورد میکنی!
فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ
أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
حسودی که پشتشو به نورش میکنه،
باید بدونه که به فتنه و عذاب خواهد افتاد!
مخالفت با امر الله «الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ»، پیش آگهی بدی داره!
کلام نورانی امام علی علیه السلام در ذیل این آیه جای بسی تدبّر دارد.
[سورة النور (۲۴): الآيات ۶۲ الى ۶۴]
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ
إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ
وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۶۲)
جز اين نيست كه مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبرش گرويدهاند،
و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند، تا از وى كسب اجازه نكنند نمىروند.
در حقيقت، كسانى كه از تو كسب اجازه مىكنند؛ آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند.
پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند، به هر كس از آنان كه خواستى اجازه ده
و برايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.
لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذاً
فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۶۳)
خطاب كردن پيامبر را در ميان خود، مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [ديگر] قرار مدهيد.
خدا مىداند [چه] كسانى از شما دزدانه [از نزد او] مىگريزند.
پس كسانى كه از فرمان او تمرّد مىكنند بترسند كه مبادا بلايى بديشان رسد
يا به عذابى دردناك گرفتار شوند.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
قَدْ يَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَ يَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ
فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا
وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (۶۴)
هشدار كه آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خداست.
به يقين آنچه را كه بر آنيد و روزى را كه به سوى او بازگردانيده مىشوند و آنان را [از حقيقتِ] آنچه انجام دادهاند خبر مىدهد، مىداند،
و خدا به هر چيزى داناست.
احْذَروا ما نَزَلَ بالاُمَمِ قَبْلَكُم مِن المَثُلاَتِ بسُوءِ الأفْعالِ و ذَميمِ الأعْمالِ،
فتَذَكّروا في الخَيرِ و الشَّرِّ أحْوالَهُم،
و احْذَروا أنْ تَكونوا أمْثالَهُم
فإذا تَفَكّرْتُم في تَفاوُتِ حالَيْهِم فالْزَموا كُلَّ أمرٍ لَزِمَتِ العِزّةُ بهِ شَأنَهُم (حالَهُم)،
و زاحَتِ الأعْداءُ لَهُ عَنهُم، و مُدَّتِ العافِيَةُ بهِ علَيهم، و انْقادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعهُم،
و وَصَلَتِ الكَرامَةُ علَيهِ حَبْلَهُم: مِن الاجْتِنابِ للفُرْقَةِ، و اللُّزومِ للاُلْفَةِ، و التَّحاضِّ علَيها، و التَّواصي بها.
و اجْتَنِبوا كُلَّ أمرٍ كَسَرَ فِقْرَتَهُم، و أوْهَنَ مُنَّتَهُم: مِن تَضَاغُنِ القُلوبِ، و تَشاحُنِ الصُّدورِ، و تَدابُرِ النُّفوسِ، و تَخاذُلِ الأيْدي.
و تَدبَّروا أحْوالَ الماضينَ مِن المؤمنينَ قَبْلَكُم ···
فانْظُروا كيفَ كانوا حيثُ كانتِ الأمْلاءُ مُجْتَمِعةً، و الأهْواءُ مُؤْتَلِفَةً (مُتَّفِقَةً)، و القلوبُ مُعْتَدِلَةً، و الأيْدي مُتَرادِفَةً (مُتَرافِدَةً)، و السُّيوفُ مُتَناصِرَةً، و البَصائرُ نافِذَةً، و العزائمُ واحِدةً.
أ لَمْ يكونوا أرْبابا في أقْطارِ الأرَضينَ، و مُلوكا على رِقابِ العالَمينِ؟!
فانْظُروا إلى ما صاروا إلَيهِ في آخِرِ اُمورِهِم، حِينَ وَقَعتِ الفُرقَةُ، و تَشَ الاُلْفَةُ،
و اخْتَلَفَتِ الكَلِمَةُ و الأفْئدَةُ، و تَشَعّبوا مُخْتَلِفينَ، و تَفَرّقوا مُتَحارِبينَ (مُتَحازِبينَ)،
قَد خَلعَ اللّه ُ عَنهُم لِباسَ كَرامَتِهِ، و سَلَبَهُم غَضارَةَ نِعْمَتِهِ،
و بَقِيَ قَصصُ أخْبارِهِم فيكُم عِبَرا للمُعْتَبِرينَ.
و احوال خوب و بدشان را به ياد آريد و خود را از همانند شدن به آنان باز داريد.
پس اگر در احوال نيك و بد آنان انديشه كرديد همان كارى را عهده دار شويد كه عزيزشان گرداند و دشمنانشان را از سرشان راند و زمان عافيت آنان را به درازا كشاند و نعمت و فراوانى به سراغشان آمد و نيكوكارى و بزرگوارى باعث پيوندشان گرديد و آن، از تفرقه و پراكندگى اجتناب ورزيدن و به يكديگر مهربانى كردن و همديگر را به اين كار تشويق نمودن است.
و از كارهايى كه پشت آنان را شكست و قدرت آنان را از بين برد، دورى كنيد؛
كارهايى چون كينهتوزى دلها و دشمنى سينهها و بريدن از يكديگر و دست شستن از يارى هم.
و در احوال مؤمنان پيش از خود نيز بينديشيد·
و بنگريد كه آنان چگونه بودند، آن گاه كه جمعيتها فراهم بودند و خواسته ها يكى و دلها يكسان و دستها يار هم بودند و شمشيرها به كمك يكديگر مى آمدند و بينشها ژرف و اراده ها يكى بودند.
آيا آنان مهتران سراسر زمين نبودند و بر گرده جهانيان، تسلّط نداشتند؟
نيز به فرجام كار آنها بنگريد آن گاه كه در ميانشان جدايى افتاد و رشته الفت از هم گسست و سخنها و دلهايشان از هم گونهگون گشت و جدا شدند و به حزب ها و دسته هاى گوناگون تقسيم گشتند.
در اين هنگام خداوند جامه كرامت را از تن آنان برون آورد و نعمتهاى فراوانش را از ايشان گرفت و داستان سرگذشت آنها در ميان شما ماند تا درس عبرتى براى عبرت آموزان باشد.
بپّا حسادتت، کار دستت نده!
بپّا شیطان، کار دستت نده!
التحذير من الشيطان:
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ
وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ
وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ [رَجْلِهِ]؛
فَلَعَمْرِي لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ
وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ
وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ،
فَقَالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
قَذْفاً بِغَيْبٍ بَعِيدٍ وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصِيبٍ
صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِيَّةِ وَ إِخْوَانُ الْعَصَبِيَّةِ وَ فُرْسَانُ الْكِبْرِ وَ الْجَاهِلِيَّةِ،
حَتَّى إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجَامِحَةُ مِنْكُمْ وَ اسْتَحْكَمَتِ الطَّمَاعِيَّةُ مِنْهُ فِيكُمْ،
فَنَجَمَتِ [فَنَجَمَتْ فِيهِ] الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِيِّ إِلَى الْأَمْرِ الْجَلِيِّ،
اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَيْكُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَكُمْ،
فَأَقْحَمُوكُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوكُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَئُوكُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ طَعْناً فِي عُيُونِكُمْ وَ حَزّاً فِي حُلُوقِكُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِكُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِكُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَى النَّارِ الْمُعَدَّةِ لَكُمْ،
فَأَصْبَحَ أَعْظَمَ فِي دِينِكُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَى فِي دُنْيَاكُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِينَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِينَ وَ عَلَيْهِمْ مُتَأَلِّبِينَ،
فَاجْعَلُوا عَلَيْهِ حَدَّكُمْ وَ لَهُ جِدَّكُمْ.
فَلَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ فَخَرَ عَلَى أَصْلِكُمْ وَ وَقَعَ فِي حَسَبِكُمْ وَ دَفَعَ فِي نَسَبِكُمْ وَ أَجْلَبَ بِخَيْلِهِ عَلَيْكُمْ وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِيلَكُمْ يَقْتَنِصُونَكُمْ بِكُلِّ مَكَانٍ وَ يَضْرِبُونَ مِنْكُمْ كُلَّ بَنَانٍ،
لَا تَمْتَنِعُونَ بِحِيلَةٍ
وَ لَا تَدْفَعُونَ بِعَزِيمَةٍ
فِي حَوْمَةِ ذُلٍّ وَ حَلْقَةِ ضِيقٍ وَ عَرْصَةِ مَوْتٍ وَ جَوْلَةِ بَلَاءٍ.
هشدار از دشمنىهاى شيطان:
اى بندگان خدا از دشمن خدا پرهيز كنيد،
مبادا شما را به بيمارى خود مبتلا سازد،
و با نداى خود شما را به حركت در آورد،
و با لشكرهاى پياده و سواره خود بر شما بتازد.
به جانم سوگند، شيطان تير خطرناكى براى شكار شما بر چلّه كمان گذارده،
و تا حد توان كشيده،
و از نزديكترين مكان شما را هدف قرار داده است،
و خطاب به خدا گفته:
«پروردگارا به سبب آن كه مرا دور كردى، دنيا را در چشمهايشان جلوه مى دهم،
و همه را گمراه خواهم كرد»
امّا تيرى در تاريكىها، و سنگى بدون نشانهروى رها ساخت،
گرچه فرزندان خودپسندى، و برادران تعصّب و خود خواهى،
و سواران مركب جهالت و خود پرستى، او را تصديق كردند.
افراد سركش شما تسليم شيطان شدند،
و طمع ورزى او را در شما كارگر افتاد،
و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد،
و حكومت شيطان بر شما استوار شد،
و با لشكر خويش به شما يورش برد،
و شما را به ذلّت سقوط كشانيد،
و شما را به مرز كشتار و خونريزى كشاند،
و شما را با فروكردن نيزه در چشمها، بريدن گلوها، كوبيدن مغزها پايمال كرد،
تا شما را به سوى آتشى بكشاند كه از پيش مهيّا گرديد.
پس شيطان بزرگترين مانع براى ديندارى،
و زيانبارترين و آتشافروزترين فرد براى دنياى شماست.
شيطان از كسانى كه دشمن سر سخت شما هستند
و براى در هم شكستنشان كمر بستهايد، خطرناكتر است.
مردم، آتش خشم خود را بر ضد شيطان به كار گيريد، و ارتباط خود را با او قطع كنيد.
به خدا سوگند، شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت،
و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عيب گرفت،
و با سپاهيان سواره خود به شما هجوم آورد، و با لشكر پياده راه شما را بست،
كه هر كجا شما را بيابند شكار مى كنند، و دست و پاى شما را قطع مى كنند،
نه مى توانيد با حيله و نقشه آنها را بپراكنيد،
و نه با سوگندها قادريد از سر راهتان دور كنيد.
زيرا كمينگاه شيطان ذلّتآور، تنگ و تاريك، مرگآور، و جولانگاه بلا و سختىهاست.
بپّا پاداشی که در رضایت به تقدیرات تلخ وجود داره رو از دست ندی!
بپّا گشایشهای مالی، باعث نشه که پشت به نورت بکنی
و دل به این تمناهای زودگذر پوچ دنیایی ببندی!
+ «تلخ و شیرین!»
+ «از تقدیرات تلخ نترس و بیتابی نکن! نفس هلوع!»
این تقدیرات به ظاهر تلخ، حسن نظر خداست!
و اون گشایشهای مالی، بوی استدارج میده!
امام علی علیه السلام:
مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَظُنَّ أَنَّ ذَلِكَ حُسْنُ نَظَرٍ مِنَ اللَّهِ لَهُ فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولًا
وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَظُنَّ أَنَّ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجٌ مِنَ اللَّهِ فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً.
كسى كه تنگدست شد و آن را خواستِ الهى بحساب نياورد،
پاداشى را كه براى او اميد آن ميرفت تباه ساخته.
و بعكس، آن كسى كه گشايشى در مالش پديد آمد، و آن را چون دامى پنهان قلمداد نكرد،
از امر خوفناكى خود را ايمن دانسته است.
وَ احْذَرُوا …
از حسد برحذر باش!
+ «وقی – اتّقوا»
[سورة المائدة (۵): آية ۹۲]
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا
فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ (۹۲)
و اطاعت خدا و اطاعت پيامبر كنيد
و [از گناهان] برحذر باشيد،
پس اگر روى گردانديد، بدانيد كه بر عهده پيامبر ما، فقط رساندن [پيامِ] آشكار است.
وَ اِحْذَرُوا أَنْ يَحِلَّ بِكُمْ مِثْلُ مَا حَلَّ بِمَنْ تَعَدَّى وَ عَصَى!
بپّا حسادتت، کار دستت نده!
بپّا شیطان، کار دستت نده!
بپّا داستان تکراری اصحاب سبت، به سَرِت نیاد!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّهُ سَيَكُونُ قَوْمٌ يَبِيتُونَ، وَ هُمْ عَلَى شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ اَللَّهْوِ وَ اَلْغِنَاءِ،
فَبَيْنَمَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ مُسِخُوا مِنْ لَيْلَتِهِمْ، وَ أَصْبَحُوا قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ،
وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ اِحْذَرُوا» أَنْ تَعْتَدُوا كَمَا اِعْتَدَى أَصْحَابُ،
فَقَدْ كَانَ أَمْلَى لَهُمْ حَتَّى آثَرُوا وَ قَالُوا
إِنَّ لَنَا حَلاَلٌ وَ إِنَّمَا كَانَ حُرِّمَ عَلَى أَوَّلِينَا،
وَ كَانُوا يُعَاقَبُونَ عَلَى اِسْتِحْلاَلِهِمُ،
فَأَمَّا نَحْنُ فَلَيْسَ عَلَيْنَا حَرَامٌ، وَ مَا زِلْنَا بِخَيْرٍ مُنْذُ اِسْتَحْلَلْنَاهُ،
وَ قَدْ كَثُرَتْ أَمْوَالُنَا وَ صَحَّتْ أَجْسَامُنَا،
+ «مهلتی تا آتش!»
ثُمَّ أَخَذَهُمُ اَللَّهُ لَيْلاً وَ هُمْ غَافِلُونَ،
فَهُوَ قَوْلُهُ «وَ اِحْذَرُوا» أَنْ يَحِلَّ بِكُمْ مِثْلُ مَا حَلَّ بِمَنْ تَعَدَّى وَ عَصَى،
فَلَمَّا نَزَلَ تَحْرِيمُ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَيْسِرِ وَ اَلتَّشْدِيدُ فِي أَمْرِهِمَا،
قَالَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
قُتِلَ أَصْحَابُنَا وَ هُمْ يَشْرَبُونَ اَلْخَمْرَ وَ قَدْ سَمَّاهُ اَللَّهُ رِجْساً، وَ جَعَلَهُ مِنْ عَمَلِ اَلشَّيْطَانِ وَ قَدْ قُلْتَ مَا قُلْتَ،
أَ فَيَضُرُّ أَصْحَابَنَا ذَلِكَ شَيْئاً بَعْدَ مَا مَاتُوا
فَأَنْزَلَ اَللَّهُ لَيْسَ عَلَى اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ جُنٰاحٌ فِيمٰا طَعِمُوا اَلْآيَةَ.
فَهَذَا لِمَنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ قَبْلَ تَحْرِيمِ اَلْخَمْرِ،
وَ اَلْجُنَاحُ هُوَ اَلْإِثْمُ عَلَى مَنْ شَرِبَهَا بَعْدَ اَلتَّحْرِيمِ.
اَلْعَقْل: النُّورٍ الولایة!
وَ بِكَ أُحْذَرُ
فقط با فهم نور و ظلمت دنیای قلب، یعنی با نور عقل،
میتوان از استعمال حسد برحذر بود.
رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم:
إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْعَقْلَ مِنْ نُورٍ مَخْزُونٍ مَكْنُونٍ فِي سَابِقِ عِلْمِهِ اَلَّتِي لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لاَ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ فَجَعَلَ اَلْعِلْمَ نَفْسَهُ وَ اَلْفَهْمَ رُوحَهُ وَ اَلزُّهْدَ رَأْسَهُ وَ اَلْحَيَاءَ عَيْنَيْهِ وَ اَلحِكْمَةَ لِسَانَهُ وَ اَلرَّأْفَةَ هَمَّهُ وَ اَلرَّحْمَةَ قَلْبَهُ
ثُمَّ حَشَاهُ وَ قَوَّاهُ بِعَشَرَةِ أَشْيَاءَ
بِالْيَقِينِ وَ اَلْإِيمَانِ وَ اَلصِّدْقِ وَ اَلسَّكِينَةِ وَ اَلْإِخْلاَصِ وَ اَلرِّفْقِ وَ اَلْعَطِيَّةِ وَ اَلْقُنُوعِ وَ اَلتَّسْلِيمِ وَ اَلشُّكْرِ
ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ
أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ
ثُمَّ قَالَ لَهُ تَكَلَّمْ فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَيْسَ لَهُ ضِدٌّ وَ لاَ نِدٌّ وَ لاَ شَبِيهٌ وَ لاَ كُفْوٌ وَ لاَ عَدِيلٌ وَ لاَ مِثْلٌ اَلَّذِي كُلُّ شَيْ ءٍ لِعَظَمَتِهِ خَاضِعٌ ذَلِيلٌ
فَقَالَ اَلرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْكَ وَ لاَ أَطْوَعَ لِي مِنْكَ وَ لاَ أَرْفَعَ مِنْكَ وَ لاَ أَشْرَفَ مِنْكَ وَ لاَ أَعَزَّ مِنْكَ
بِكَ أُؤَاخِذُ وَ بِكَ أُعْطِي وَ بِكَ أُوَحَّدُ وَ بِكَ أُعْبَدُ وَ بِكَ أُدْعَى وَ بِكَ أُرْتَجَى وَ بِكَ أُبْتَغَى
وَ بِكَ أُخَافُ وَ بِكَ أُحْذَرُ وَ بِكَ اَلثَّوَابُ وَ بِكَ اَلْعِقَابُ
فَخَرَّ اَلْعَقْلُ عِنْدَ ذَلِكَ سَاجِداً فَكَانَ فِي سُجُودِهِ أَلْفَ عَامٍ
فَقَالَ اَلرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
اِرْفَعْ رَأْسَكَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ
فَرَفَعَ اَلْعَقْلُ رَأْسَهُ فَقَالَ
إِلَهِي أَسْأَلُكَ أَنْ تُشَفِّعَنِي فِيمَنْ خَلَقْتَنِي فِيهِ
فَقَالَ اَللَّهُ جَلَّ جَلاَلُهُ لِمَلاَئِكَتِهِ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ شَفَّعْتُهُ فِيمَنْ خَلَقْتُهُ فِيهِ.
براستي كه خداي عز و جل عقل را از نوري كه در گنجينه علم پيشيناش نهان بود و هيچ پيغمبر مرسل و فرشته مقربي از آن آگاه نبود بيافريد
و دانش را نفس او قرار داد
و فهم را روان او
و زهد را سر او
و حيا را دو چشمان او
و حكمت را زبان او
و مهرباني را همت او
و دلسوزي را قلب او
و سپس ميان او را آكنده از ده چيز نمود و به آنان نيرومندش ساخت.
با يقين و ايمان و راستي و آرامش و اخلاص و سازش و بخشش و قناعت و سر سپردگي و سپاسگزاري
و سپس خداي عز و جل او را فرمود:
پس برو پس رفت سپس او را فرمود پيش بيا پيش آمد
سپس باو فرمود سخن بگو
گفت: ستايش خداي را كه نه ضدي دارد و نه همتايي و نه مانندي و نه همسري و نه هم ترازي و نه مثلي، خدايي كه همه چيز در برابر بزرگوارياش سرافكنده و خوار است.
پس پروردگار تبارك و تعالي فرمود
بعزت و جلالم سوگند كه زيباتر و فرمانبردارتر و والاتر و شريفتر و عزيزتر از تو آفريدهاي را نيافريدهام
بواسطه تو مواخذه كنم و عطا نمايم و به يگانگي شناخته شوم و پرستيده گردم و خوانده شوم
و مورد اميدواري باشم و خواسته شوم
و بواسطه تو از من بترسند و برحذر باشند
و پاداش و شكنجه بواسطه تو باشد.
در اين هنگام عقل بسجده در افتاد و هزار سال در سجده بود.
پس خداي تبارك و تعالي فرمود:
سر خويش بردار و هر چه خواهي سوال كن تا به تو داده شود و شفاعت كن تا پذيرفته گردد.
عقل سرش را برداشت و عرض كرد بار الها از تو سوال ميكنم كه شفاعت مرا در باره خردمندان بپذيري پس خداي جل جلاله بفرشتگانش فرمود:
شما را گواه ميگيرم كه من شفاعت او را در باره هر كس كه عقل را در او آفريدهام پذيرفتم.
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ
حسود میترسه که دستش رو بشه!
و از همون چیزی هم که میترسه، به سرش میاد!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۶۴ الى ۶۶]
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ
قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ (۶۴)
منافقان بيم دارند از اينكه [مبادا] سورهاى در باره آنان نازل شود كه ايشان را از آنچه در دلهايشان هست خبر دهد.
بگو: «ريشخند كنيد، بىترديد خدا آنچه را كه [از آن] مىترسيد برملا خواهد كرد.»
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ
قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ (۶۵)
و اگر از ايشان بپرسى، مسلّماً خواهند گفت:
«ما فقط شوخى و بازى مىكرديم.»
بگو: «آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مىكرديد؟»
لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ
إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ (۶۶)
عذر نياوريد، شما بعد از ايمانتان كافر شدهايد.
اگر از گروهى از شما درگذريم، گروهى [ديگر] را عذاب خواهيم كرد، چرا كه آنان تبهكار بودند.
اشتباه مرگبار اهل حسد اینه:
«شما بعد از ايمانتان كافر شدهايد!»
«قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ»
+ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ»
حسود، به نور تقدیرات خدای مهربان پشت میکند،
و رو به تمنّاهای خود «حُبِّ الشَّهَواتِ» مینماید!
أوحَى اللّهُ تعالى إلى داودَ عليه السلام:
يا داودُ،
حَذِّرْ و أنذِرْ (و نَذِّرْ) أصحابَكَ عن حُبِّ الشَّهَواتِ،
فإنّ المُعَلَّقةَ قُلوبُهُم بِشَهَواتِ الدنيا قُلوبُهُم مَحجوبَةٌ عَنِّي.
اى داوود!
ياران خود را از شهوتپرستى بر حذر دار و بيم ده؛
زيرا كسانى كه دلهايشان آويخته به شهوت دنياست، دلهايشان از من در پرده است.
[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۲۲ الى ۱۲۵]
وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (۱۲۲)
و شايسته نيست مؤمنان همگى [براى جهاد] كوچ كنند.
پس چرا از هر فرقهاى از آنان، دستهاى كوچ نمىكنند تا [دستهاى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را -وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند- باشد كه آنان [از كيفر الهى] بترسند؟
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (۱۲۳)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، با كافرانى كه مجاور شما هستند كارزار كنيد،
و آنان بايد در شما خشونت بيابند، و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (۱۲۴)
و چون سورهاى نازل شود، از ميان آنان كسى است كه مىگويد:
«اين [سوره] ايمان كدام يك از شما را افزود؟»
امّا كسانى كه ايمان آوردهاند بر ايمانشان مىافزايد و آنان شادمانى مىكنند.
وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ (۱۲۵)
امّا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است، پليدى بر پليديشان افزود و در حال كفر درمىگذرند.
فَجَعَلَ اَلْعِلْمَ نَفْسَهُ
النّفس، العلم، النّور الولایة!
در واقع خدای مهربان، با نور خودش، با علم خودش، با نفس خودش، اهل نور رو از استعمال حسد پرهیز و حذر میدهد!
قلب سلیم، با فهم نور و ظلمت خود، از این فرایند نور الولایة بهرهمند میشود!
لذا میبینم تمامی قرآن با فهم نور و ظلمت در ملکوت قلب سلیم، برای اهل نور و صاحبان نور قابل استفاده و کاربردی میشود!
[سورة آلعمران (۳): آية ۲۸]
لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ
وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً
وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ
وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (۲۸)
مؤمنان نبايد كافران را -به جاى مؤمنان- به دوستى بگيرند؛
و هر كه چنين كند، در هيچ چيز [او را] از [دوستىِ] خدا [بهرهاى] نيست،
مگر اينكه از آنان به نوعى تقيّه كنيد
و خداوند، شما را از [عقوبت] خود مىترساند،
و بازگشتِ [همه] به سوى خداست.
[سورة آلعمران (۳): آية ۲۹]
قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ
وَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۲۹)
بگو: «اگر آنچه در سينههاى شماست نهان داريد يا آشكارش كنيد، خدا آن را مىداند،
و [نيز] آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مىداند،
و خداوند بر هر چيزى تواناست.»
[سورة آلعمران (۳): آية ۳۰]
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ
تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً
وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (۳۰)
روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده، حاضر شده مىيابد؛
و آرزو مىكند: كاش ميان او و آن [كارهاى بد] فاصلهاى دور بود.
و خداوند، شما را از [كيفر] خود مىترساند،
و [در عين حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است.
اهل حسادت میگن:
«وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ»
خدا هم میفرماید:
«وَ نُرِي فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ»
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۵۱ الى ۶۸]
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (۵۳)
پس فرعون مأموران جمعآورى [خود را] به شهرها فرستاد،
إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (۵۴)
[و گفت:] «اينها عدّهاى ناچيزند.
وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ (۵۵)
و راستى آنها ما را بر سر خشم آوردهاند،
وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ (۵۶)
و[لى] ما همگى به حال آمادهباش درآمدهايم.»
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (۵۷)
سرانجام، ما آنان را از باغستانها و چشمهسارها،
وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ (۵۸)
و گنجينهها و جايگاههاى پرناز و نعمت بيرون كرديم.
[سورة القصص (۲۸): الآيات ۱ الى ۶]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم (۱)
طا، سين، ميم.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ (۲)
اين است آيات كتاب روشنگر.
نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (۳)
[بخشى] از گزارش [حال] موسى و فرعون را براى [آگاهى] مردمى كه ايمان مىآورند، به درستى بر تو مىخوانيم:
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (۴)
فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت، و مردمِ آن را طبقه طبقه ساخت؛ طبقهاى از آنان را زبون مىداشت: پسرانشان را سر مىبريد، و زنانشان را زنده بر جاى مىگذاشت، كه وى از فسادكاران بود.
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (۵)
و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم،
وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ
وَ نُرِي فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ (۶)
و در زمين قدرتشان دهيم
و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند، بنمايانيم.
[سورة النساء (۴): آية ۷۱]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ
فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً (۷۱)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
[در برابر دشمن] آماده باشيد [=اسلحه خود را برگيريد]
و گروه گروه [به جهاد] بيرون رويد يا به طور جمعى روانه شويد.
[سورة النساء (۴): آية ۱۰۲]
وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ
وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ
إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً (۱۰۲)
و هر گاه در ميان ايشان بودى و برايشان نماز برپا داشتى، پس بايد گروهى از آنان با تو [به نماز] ايستند؛ و بايد جنگافزارهاى خود را برگيرند؛ و چون به سجده رفتند [و نماز را تمام كردند]، بايد پشت سرِ شما قرار گيرند، و گروه ديگرى كه نماز نكردهاند بايد بيايند و با تو نماز گزارند و البته جانب احتياط را فرو نگذارند و جنگافزارهاى خود را برگيرند.
[زيرا] كافران آرزو مىكنند كه شما از جنگافزارها و ساز و برگِ خود غافل شويد تا ناگهان بر شما يورش بَرند. و اگر از باران در زحمتيد، يا بيماريد، گناهى بر شما نيست كه جنگافزارهاى خود را بر زمين نهيد،
ولى مواظب خود باشيد.
بى گمان، خدا براى كافران عذاب خفّتآورى آماده كرده است.
مطالعه ادامۀ آیاتی که مشتقات ریشه «حذر» در آنها بکار برده شده، به علاقمندان توصیه میشود.
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ (19)
وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ في أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما في أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَليمٌ (235)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ (243)
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ (41)
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُصيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ (49)
أُولئِكَ الَّذينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً (57)
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (9)
وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (4)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (14)