دکتر محمد شعبانی راد

به نیابت از نور! عَبْدٍ مُنيبٍ!

On behalf of the Light!

«نوب» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«نَابَ عَنِّى فُلان: قَامَ مَقَامِي»
+ «شعب – فرانچایز!»
+ «خلف – جانشین شایسته‌ی نور باش!»
«قلد – تقلید از نور!»
«قلد»: به تقلید از نور!
+ «اخو»
+ «امم»
+ «قدو – به نورت اقتدا کن!»
+ «اسم- به اسم نور! بسم الله!»
«تبع – به تبعیت از نور!»
+ «اقتباس نورانی!»
+ «اسو – به تاسّی از نور!»
+ «اعتماد به نور نفس!»
+ «ذکر – با یادآوری علوم نورانی!»
+ «ارث»
+ «حبب»
+ «1000 – هزار اسم دعای جوشن کبیر»
+ «توبه – انابة»

به نیابت از نور!
به نمایندگی از طرف نور!

عبد منیب – قلب منیب

«وَ نَابَ مَنَابَهُ فِي جَمِيعِ ذَلِكَ»
+ «ولی – متوالی»
«عَبْدٍ مُنِيبٍ: تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ‏»
«قَلْبٍ مُنِيبٍ: مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ»
«نایب – نواب – نیابت – متناوب»
مفهوم «يكى پس از ديگرى»
+ قفو + عرف + سرد …
«شیفت وُرک»
+ «مدت – انقضاء»
+ «دول – دولت»
«نماینده»
از هزار واژه مترادف نور ولایت، مفهوم نمایندگی استنباط می شود!
در واژه «حبک» گفتیم: هزار واژه مترادف نور ولایت، تودرتو، به هم وصل میشن!
«نائب نُوّاب‏: نماينده‏ مجلس»
«اسْتَنَابَهُ: او را نماينده‏ يا جانشين خود قرار داد.»
+ «جانشین شایسته!»
+ «نور شایسته سالاری!»
[نوب – نحل]:
زنبور عسل را نوب گويند كه به كندويش پى‌در‌پى باز ميگردد.
«النُوبُ: النحل ، لأنها ترعى و تَنُوب‏ إلى مكانها»
[نوب – صوب]: نَابَهُ أَمْرٌ: أَصَابَهُ       
[نوب – رجع]: انْتَابَتِ‏ السِّبَاعُ المَنْهَلَ: رَجَعَتْ إِلَيْهِ مَرَّة بَعْدَ أُخْرَى – و أَنَابَ‏ زَيْدٌ إِلَى اللّهِ إِنَابَةً رَجَعَ  
[نوب – نزل]: النَّائِبَةُ النَّازِلَةُ وَ الْجَمْعُ نَوَائِبُ‏ 
[نوب – وکل]: أَنَابَ‏ وَكِيلًا عَنْهُ فِى كَذَا فَزَيْدٌ مُنِيبٌ‏ وَ الْوَكِيلُ مُنَابٌ‏ وَ الْأَمْرُ مُنَابٌ فِيهِ  
نَابَ‏ الْوَكِيلُ عَنْهُ فِى كَذَا يَنُوبُ نِيَابَةً فَهُوَ نَائِبٌ‏ و الْأَمْرُ مَنُوبٌ فِيهِ وَ زَيْدٌ مَنُوبٌ‏ عنه
[نوب – سهم] : نَاوَبْتُهُ : سَاهَمْتُهُ مُسَاهَمَةً 
[نوب – دول] : تَنَاوَبُوا عَلَيْهِ تَدَاوَلُوهُ بَيْنَهُمْ يَفْعَلُهُ هذَا مَرَّةً وَ هذَا مَرَّةً. 
[نوب – قوم]: ناب‏ عنّى فلانٌ ، أى قام مقامى.
واژه «نوب» به ما یاد میده که:
اهل یقین در دل شرایط سخت زندگی خود، با اخذ فرامین نورانی از صاحبان نور خود، قائم مقام صاحب نور خود در امورات شخصی خودش می شود! این همان دوّمی نور شدن است! و البته باید در این دوّمی بودن، 100 درصد تفویض اختیار کنیم و 1 درصد هم سهمی برای خود قائل نشویم.

+ «قرح»
وَ لَا تَقْتَرِحُوا عَلَى اللَّهِ
نباید ریش و قیچی را خودت (هوای نفس حسود) بدست بگیری!
به نیابت از صاحبان نور با آیات روبرو شو!
عقل، از نور محمد و آل محمد ع اقتباس می کند. + «قبس»
هوای نفس (اهل حسد) از خودش و به تشویق شیطان اظهار نظر می‌کند. «قرح‏»
يَا ابْنَ آدَمَ
أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ وَ لَا تُعَلِّمْنِي مَا يُصْلِحُكَ
با نور عقلت از نور ولایت اطاعت کن!
با هوای نفس حسودت، گزافه‌گویی نکن و چیز یاد خدا نده!

[نوب – جوب] :
انابة «مَنْ يُنِيبُ»، نور صاحبان نور است و در واقع همان جواب علمی است که در عمل هنگام عرضه آیات به آن نیازمندیم «مَنْ يُجِيبُكَ إِلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ ع».
در توبه و انابه باید نقطه برگشت و رجوع را بدانیم و این نقطه همان معالم نورانی صاحبان نور در تفسیر نور الولایة است.
به این میگن توبة! اوبة! انابة!
« اللَّهُ‏ يَا مُحَمَّدُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ‏ مَنْ يُجِيبُكَ إِلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ ع»

[نوب – دول]: «تناوبوا عليه: تداولوه بينهم»: متناوب – متداول
[نوب – عود]: اعتياد – رجوع  + رجع
[نوب – جانشین] :
«ناب عنّى فلان: قام مقامي»
توبه و بازگشت و رجوع و انابة و …
استعمال اندیشه صاحبان نور در دل شرایط برای اهل یقین میشه برگشت به سوی آل محمد ع!
میشه «انا لله و انا الیه راجعون»
انگاری از اول هم جات همینجا بود!
بیخود دور شده بودی!
خوب کاری کردی برگشتی اومدی سرجات!
اصلا نباید میرفتی!
حالا عیبی نداره، برگرد سرجای خودت! برگرد سر نوبت خودت!
با اقامه صلات یعنی استعمال اندیشه صاحبان نور در دل شرایط عرضه آیات، قائم مقام نور شو، در این زمان و مکان خاصِ خودت، که برات آیت عرضه شده!
اگه قبض و بسط نور قلبتو بفهمی، این نور بهت میگه چکار کنی، و میشنوی و حالا با انجام دادن این دستور «امر الله»، تولید عمل صالح میکنی!
قائم مقام نور شدن در حل مشکلات شخصی خودت، با فهم نور قبض و بسط قلبی چه زیباست!
انگاری آیات عرضه میشن تا بگن ای اهل یقین حالا نوبت توست که قائم مقام نور خودت بشی!
ببینم چکار می‌کنی!
آیا تو هم اونی یا نه! آیا شبیه اونی یا نه! آیا مثل اونی یا نه!
آیا مطیع و حرف‌گوش کن اونی یا نه!
اگه درست «ایوالله» بگی، میشی جانشین نور!
میشی صاحب نور!
این میشه غایة کار اهل یقین «المنتهی النّور»!
این میشه رسیدن به خط پایان «توقف در بی‌نهایت»!
آفرین، تو قرین نورت شدی!
دیگه کار تمومه!
دیگه ساعتت از حرکت باز ایستاد!
دیگه متوقف شدی!
اونم در وقت سحر و در زمانی بین شب و روز!
همون زمان بهشتی هنگام فجر صبح لیله قدر …

پس مفهوم زیبای نوبت و جانشینی برای اهل یقین، خیلی شیرین و سازنده است!
+ «وصف»: نورتو وصف کن!
این میشه همون «نیابت»:
به نیابت از طرف نور با آیات روبرو شو،
به نیابت از طرف نور، به زیارت نار آیات «نور تقدیرات» برو!
[+ وکیل + تقلید + … هزار واژه …]
حالا فهمیدی چجوری باید با آیات روبرو بشی؟!
زیارت نیابتی شنیدی؟!
نیت روبرو شدن با آیت: (نیت نماز آیات!)
دو رکعت نماز آیات، به امامت نور، اقامه میکنم، قربة الی الله
+ «بسم الله»
این همون گفتگوی جفت زیبای عبد و رب است در فضای ملکوت علم آل محمد ع
با حرفهای اختصاصی درِگوشی رفث که هیچکسی ازش خبر نداره!
«پچ‌پچ نورانی!»
این میشه دلنوشته گیاه عاشقی بنام پیچک + پوشه «عشق»!

حالا که معنی زیبای واژه «نوب» رو فهمیدیم ببین این آیات چقدر زیباست :
وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ‏
وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‏
تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ‏
مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ‏
رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ
وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ‏

[نوب – شرع] :
المَنَاب‏- [نوب‏]: مص، راهى كه به آب منتهى مى‏‌شود.
«شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ … وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ‏»

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ
وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏
أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ
كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ
اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ
وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (۱۳)
از [احكامِ‏] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد
و آنچه را به تو وحى كرديم
و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه:
«دين را برپا داريد و در آن تفرقه‏‌اندازى مكنيد.»
بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‏‌خوانى، گران مى‌‏آيد.
خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‏‌گزيند،
و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‏‌نمايد.

 

إِنَّ إِبْراهِيمَ … مُنِيبٌ

ابراهیم ع، به نیابت از نور محمد و آل محمد ع، کارهاشو انجام میداد!

[سورة هود (۱۱): الآيات ۶۹ الى ۷۶]
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ (۶۹)
و به راستى، فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند،
سلام گفتند،
پاسخ داد: «سلام».
و ديرى نپاييد كه گوساله‏‌اى بريان آورد.
فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً
قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ (۷۰)
و چون ديد دستهايشان به غذا دراز نمى‌‏شود، آنان را ناشناس يافت و از ايشان ترسى بر دل گرفت.
گفتند: «مترس، ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌‏ايم.»
وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ (۷۱)
و زن او ايستاده بود. خنديد. پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به يعقوب مژده داديم.
قالَتْ يا وَيْلَتى‏ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ (۷۲)
[همسر ابراهيم‏] گفت: «اى واى بر من، آيا فرزند آورم با آنكه من پيرزنم، و اين شوهرم پيرمرد است؟ واقعاً اين چيز بسيار عجيبى است.»
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (۷۳)
گفتند: «آيا از كار خدا تعجّب مى‏‌كنى؟ رحمت خدا و بركات او بر شما خاندان [رسالت‏] باد. بى‏‌گمان، او ستوده‏‌اى بزرگوار است.»
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى‏ يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ (۷۴)
پس وقتى ترس ابراهيم زايل شد و مژده [فرزنددار شدن‏] به او رسيد، در باره قوم لوط با ما [به قصد شفاعت‏] چون و چرا مى‏‌كرد.
إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ (۷۵)
زيرا ابراهيم، بردبار و نرمدل و بازگشت‏‌كننده [به سوى خدا] بود.
يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ (۷۶)
اى ابراهيم ! از اين [چون و چرا] روى برتاب، كه فرمان پروردگارت آمده و براى آنان عذابى كه بى‏‌بازگشت است خواهد آمد.

شعیب ع هم به نیابت از نور، کارهاشو انجام میده!

[سورة هود (۱۱): الآيات ۸۴ الى ۹۵]
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً
وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى‏ ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ
إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ
وَ ما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ
عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ (۸۸)
گفت: «اى قوم من، بينديشيد، اگر از جانب پروردگارم دليل روشنى داشته باشم،
و او از سوى خود روزىِ نيكويى به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم؟]
من نمى‏‌خواهم در آنچه شما را از آن باز مى‏‌دارم با شما مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم‏].
من قصدى جز اصلاح [جامعه‏] تا آنجا كه بتوانم، ندارم،
و توفيق من جز به [يارى‏] خدا نيست.
بر او توكّل كرده‌‏ام و به سوى او بازمى‏‌گردم.»

هر کسی به نیابت از نور کارهاشو انجام بده، هدایت میشه!

وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۲۵ الى ۲۹]
وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ
وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ
وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ
أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (۲۵)
و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستنِ آن مى‏‌شكنند
و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مى‏‌گسلند
و در زمين فساد مى‌‏كنند،
بر ايشان لعنت است
و بد فرجامى آن سراى ايشان راست.
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ
وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ (۲۶)
خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‌‏گرداند،
و[لى آنان‏] به زندگى دنيا شاد شده‏‌اند،
و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهره‌‏اى [ناچيز] نيست.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ
قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ (۲۷)
و كسانى كه كافر شده‏‌اند مى‏‌گويند:
«چرا از جانب پروردگارش معجزه‏‌اى بر او نازل نشده است؟»
بگو: «در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بى‏‌راه مى‌‏گذارد
و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مى‏‌نمايد.»
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (۲۸)
همان كسانى كه ايمان آورده‌‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‌‏گيرد.
آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏‌يابد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ (۲۹)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.

به نیابت از نور، کارهاتو انجام بده!

مُنِيبِينَ إِلَيْهِ

[سورة الروم (۳۰): الآيات ۳۱ الى ۳۵]
مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (۳۱)
به سويش توبه بريد و از او پروا بداريد و نماز را برپا كنيد
و از مشركان مباشيد:
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (۳۲)
از كسانى كه دين خود را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند؛
هر حزبى بدانچه پيش آنهاست دلخوش شدند.
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (۳۳)
و چون مردم را زيانى رسد، پروردگار خود را، در حالى كه به درگاه او توبه مى‌‏كنند، مى‏‌خوانند،
و آنگاه كه از جانب خود رحمتى به آنان چشانيد،
بناگاه دسته‏‌اى از ايشان به پروردگارشان شرك مى‌‏آورند.
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (۳۴)
بگذار تا به آنچه بدانها عطا كرده‌‏ايم كفران ورزند. [بگو:] برخوردار شويد، زودا كه خواهيد دانست.
أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ (۳۵)
يا [مگر] حجّتى بر آنان نازل كرده‌‏ايم كه آن [حجّت‏] در باره آنچه با [خدا] شريك مى‏‌گردانيده‏‌اند سخن مى‏‌گويد؟

وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ

راه كسى را که به نیابت از نور کارهاشو انجام میده، پيروى كن!

[سورة لقمان (۳۱): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
هذا خَلْقُ اللَّهِ
فَأَرُونِي ما ذا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ
بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۱۱)
اين، خلق خداست.
[اينك‏] به من نشان دهيد كسانى كه غير از اويند چه آفريده‏‌اند؟ [هيچ!]
بلكه ستمگران در گمراهى آشكارند.
وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ
أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ
وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ
وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (۱۲)
و به راستى، لقمان را حكمت داديم كه:
خدا را سپاس بگزار
و هر كه سپاس بگزارد، تنها براى خود سپاس مى‏‌گزارد؛
و هر كس كفران كند، در حقيقت، خدا بى‌‏نياز ستوده است.
وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ
يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (۱۳)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش -در حالى كه وى او را اندرز مى‏‌داد- گفت:
«اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است.»
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ
حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ
وَ فِصالُهُ فِي عامَيْنِ
أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ
إِلَيَّ الْمَصِيرُ (۱۴)
و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم؛
مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى.
و از شير بازگرفتنش در دو سال است.
[آرى، به او سفارش كرديم‏] كه شكرگزارِ من و پدر و مادرت باش
كه بازگشت [همه‏] به سوى من است.
وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما
وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً
وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ
ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۱۵)
و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى،
از آنان فرمان مبر، و[لى‏] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن،
و راه كسى را پيروى كن كه توبه‏‌كنان به سوى من بازمى‏‌گردد؛
و [سرانجام‏] بازگشت شما به سوى من است،
و از [حقيقت‏] آنچه انجام مى‌‏داديد شما را باخبر خواهم كرد.

نشانه‌های نورانی متقاعد کننده (آیات انفسی)،
از آنِ کسانی است (عبد منیب) که به نیابت از نور،
کارهاشونو انجام میدن!

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ

[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۶ الى ۹]
وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ
وَ يَهْدِي إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (۶)
و كسانى كه از دانش بهره يافته‌‏اند،
مى‌‏دانند كه آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است
و به راه آن عزيزِ ستوده‏[صفات‏] راهبرى مى‌‏كند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا
هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ (۷)
و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند:
«آيا مردى را به شما نشان دهيم كه شما را خبر مى‌‏دهد
كه چون كاملا متلاشى شديد، [باز] قطعاً در آفرينشى جديد خواهيد بود؟
أَفْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ
بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِيدِ (۸)
آيا [اين مرد] بر خدا دروغى بسته يا جنونى در اوست؟
«[نه!] بلكه آنان كه به آخرت ايمان ندارند در عذاب و گمراهىِ دور و درازند.
أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‏ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ (۹)
آيا به آنچه -از آسمان و زمين- در دسترسشان و پشت سرشان است ننگريسته‌‏اند؟
اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مى‏‌بريم، يا پاره‏‌سنگهايى از آسمان بر سرشان مى‌‏افكنيم.
قطعاً در اين [تهديد] براى هر بنده توبه‏‌كارى عبرت است.

+ «ضیز»

1 درصد هم نباید حق رو بدی به تمناهات!
صددرصد باید به نیابت از نور کارهاتو انجام بدی!
+ «شرک»: مواظب باش!
امتحان کربلا (چاله‌ی تاریک شراکت تمنا با تقدیر) برای همه هست!
داود ع این امتحان قلبی رو اینجا تظاهر داد!
بدون در نظر گرفتن داستان همیشگی درگیری تمناها و تقدیرات در دنیای قلب ما، فهم معنای عمیق این قسمت از آیات قرآن امکان‌پذیر نخواهد بود!

[سورة ص (۳۸): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ (۲۱)
و آيا خَبرِ دادخواهان -چون از نمازخانه [او] بالا رفتند- به تو رسيد؟
إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ
قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ
فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ (۲۲)
وقتى [به طور ناگهانى‏] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند:
«مترس، [ما] دو مدّعى [هستيم‏] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده،
پس ميان ما به حقّ داورى كن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش.»
إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ
فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ (۲۳)
«اين [شخص‏] برادر من است. او را نود و نه ميش، و مرا يك ميش است،
و مى‌‏گويد: آن را به من بسپار، و در سخنورى بر من غالب آمده است.»
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ
وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ
وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ
فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ (۲۴)
[داوود] گفت: «قطعاً او در مطالبه ميش تو [اضافه‏] بر ميش‏هاى خودش، بر تو ستم كرده،
و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى‌‏دارند،
به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند، و اينها بس اندكند،
و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏‌ايم.
پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد.
فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ (۲۵)
و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم؛
و در حقيقت براى او پيش ما تقرّب و فرجامى خوش خواهد بود.

چند درصد حق با خداست؟!
چند درصد حق با بنده‌ی خداست؟!
اینجوری بگیم:
چند درصد حق رو میدی به تقدیرات؟!
چند درصد حق رو میدی به تمناهات؟!

در دنیای قلب، مدام تمنا و تقدیر، دعواشون در میاد!
و این تو هستی که مسئول قضاوت بین اونهایی!
«محاسبه نفس!»

خلیفه وقت، به سید بن طاوس رحمة اللَّه پیشنهاد کرد که «مقام قضاوت را بپذیر».
او در پاسخ گفت:
«پنجاه سال است در وجود من بین عقل و هوای نفس، نزاع و کشمکش است،
و آن دو مرا قاضی قرار داده‌اند،
عقل می گوید:
می‌خواهم تو را به بهشت و نعمتهای همیشگی آن برسانم،
هوای نفس می‌گوید این نقد بگیر و دست از آن نسیه بردار،
در این مدّت گاهی به نفع عقل گاهی به نفع هوای نفس اقدام می‌کنم،
من که در مدّت پنجاه سال هنوز نتوانسته‌ام دعوای عقل و هوای نفس را پایان دهم،
چگونه عهده دار قضاوت بین دعواهای مختلف مردم شوم».
او بر همین اساس این مسئولیت خطیر را نپذیرفت.

خدايا، زمام اختياراتى را كه به ما بخشيده‌‏اى، خود به دست گير!
یعنی همه کارهامونو با اوامر نورانی و به نیابت از نور انجام بدهیم!

از دعاهای سید بن طاوس رضوان الله تعالی علیه:
اللَّهُمَّ تَسَلَّمْ مِنَّا مَا وَهَبْتَ لَنَا مِنَ الِاخْتِيَارِ
وَ اجْعَلِ اخْتِيَارَنَا فِي مَسِيرِنَا وَ لَيْلِنَا وَ نَهَارِنَا صَادِراً عَنِ الْإِلْهَامِ الْوَاقِي مِنْ أَخْطَارِنَا وَ أَكْدَارِنَا
وَ حُلْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ مَنْ يُمْكِنُ أَنْ يُؤْذِيَنَا فِي طَرِيقِنَا بِمَا تَمُدُّنَا بِهِ مِنْ حُسْنِ تَوْفِيقِنَا وَ صَلَاحِ رَقِيقِنَا
وَ اجْعَلْ حَوْلَنَا حِجَاباً مِنْ أَسْتَارِكَ وَ حِصْناً مِنْ كِفَايَتِكَ وَ مَبَارِّكَ
وَ أَلْبِسْنَا دُرُوعَ حِمَايَتِكَ‏ وَ انْتِصَارِكَ
وَ امْلَأْ قُلُوبَنَا مِنْ كُنُوزِ التَّوَكُّلِ وَ التَّقْوَى الْوَاقِيَةِ مِنَ الْبَلْوَى
بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏.
خدايا، زمام اختياراتى را كه به ما بخشيده‌‏اى، خود به دست گير،
و انتخاب ما در مسيرمان و روز و شب ما را از الهامى صادر گردان
كه از خطرها و آسيب‏ها نگه دارنده باشد
و ميان ما و آن كه ممكن است در طول راه در صدد آزار ما باشد حايل باشد
و در اطراف ما از پوشش‏هايت از سرپرستى و بخشش‏هايت پرده‌‏اى بكش
و زره‏‌هاى حمايت و يارى‌‏ات را بر ما بپوشان
و دل‏هاى ما را از گنجينه‌‏هاى توكّل و تقوايى كه نگه دارنده از حادثه‏‌هاى ناگوار باشد، پر گردان؛
به رحمتت، اى مهربان‏ترين مهربانان.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
أَ لاَ أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْيَسِ اَلْكَيِّسِينَ وَ أَحْمَقِ اَلْحُمَقَاءِ
قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ
قَالَ أَكْيَسُ اَلْكَيِّسِينَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ
(یعنی حواسش به قبض و بسط نور قلبش باشه)
وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ اَلْمَوْتِ
وَ أَحْمَقُ اَلْحُمَقَاءِ مَنِ اِتَّبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهُ وَ تَمَنَّى عَلَى اَللَّهِ اَلْأَمَانِيَّ
.
رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود:
آيا خبر ندهم شما را بكسى كه از تمام زيركان زيركتر است
و كسى كه از همه احمق‌ها احمق‌تر است‌؟
عرضه داشتند، بفرمائيد.
فرمود:
زيركتر زيركان كسى است كه از خود حساب بكشد و براى جهان ديگر كار كند
و احمق‌ترين احمقها كسى است كه دنبال هوا و خواسته‌هاى نفسانى بگيرد
و از خدا توقع‌هاى بيجا و آرزوهاى پوچ داشته باشد.

از کتاب زیبای مجموعه ورام:
ويحك يا نفس!
ما لك إلا أيام معدودة
و هي بضاعتك إن اتجرت فيها

و قد ضيعت أكثرها
فلو بكيت بقية عمرك على ما ضيعت منها لكنت مقصرة في حق نفسك

فكيف إذا ضيعت البقية و أصررت على طغيانك!
واى بر تو اى نفس!
به جز چند روزى در اختيار ندارى
و سرمايه تو همان است، اگر بتوانى تجارتى بكنى،
در صورتى كه بيشتر اين سرمايه را تباه ساخته‌اى،
پس اگر باقيمانده عمرت را بر آنچه از عمر تباه ساخته اشك بريزى، حق خودت را ادا نكرده‌‏اى،
تا چه رسد كه باقيمانده را نيز تباه سازى و بر گردنفرازيت پافشارى كنى!

امتحان تمنا و تقدیر (کربلا) برای سلیمان ع!

حواست باشه که اشتباه حتمیه
و از روی تاریکی قلبت میفهمی یه جا نور تقدیر رو فدای تاریکی تمناهات کردی!
پس زود جلوی اشتباهتو بگیر
و برگرد
«ثُمَّ أَنابَ» و دوباره به نیابت از نور، کاراتو پیش ببر!
تمناها، نور ندارند و مثل جسد بی روح هستند!
عرب به خون خشکیده بر روی لباس میگه جسد!
«‏عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ»
خون زنده درون رگها، دَم است نه جسد!
کلام صاحبان نور عامل حیات قلوب است.
خونی که میشه به بیمار نیازمند تزریق نمود!
کلام سامری، مثل خون خشکیده و جسد بی‌روح است!
خونی که نجس است و به هیچ دردی نمیخورد!
حالا:
کیا اهل اهداء خون (اهداء نور) هستند؟!

[سورة ص (۳۸): الآيات ۳۰ الى ۴۰]
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (۳۰)
و سليمان را به داوود بخشيديم. چه نيكو بنده‌‏اى! به راستى او توبه‌‏كار [و ستايشگر] بود.
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ (۳۱)
هنگامى كه [طرف‏] غروب، اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند،
فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ (۳۲)
[سليمان‏] گفت: «واقعاً من دوستىِ اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجابِ ظلمت شد.»
رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ (۳۳)
[گفت: « اسبها] را نزد من بازآوريد.» پس شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف كردن آنها در راه خدا].
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى‏ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ (۳۴)
و قطعاً سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم؛ پس به توبه باز آمد.
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (۳۵)
گفت: «پروردگارا، مرا ببخش و مُلكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد،
در حقيقت، تويى كه خود بسيار بخشنده‌‏اى.»
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ (۳۶)
پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مى‌‏گرفت، به فرمان او نرم، روان مى‌‏شد.
وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ (۳۷)
و شيطانها را [از] بنّا و غوّاص،
وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (۳۸)
تا [وحشيان‏] ديگر را كه جفت جفت با زنجيرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآورديم‏].
هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ (۳۹)
[گفتيم:] «اين بخشش ماست، [آن را] بى‌‏شمار ببخش يا نگاه دار.»
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ (۴۰)
و قطعاً براى او در پيشگاه ما تقرّب و فرجام نيكوست.

حسود میگه:
خدایا اگه نور رو سر راه من قرار بدی، به نیابت از نور کارهامو انجام میدم!
«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ»
اینجوری خدا رو مجبور میکنه داستان کربلا رو تکرار کنه!
خدا هم اتمام حجت میکنه و نور رو بهش نشون میده!
«
ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ»
اما حسود، وقتی بین نور (تقدیر) و تمنا قرار میگیره،
باز هم اشتباه عالم ذرشو تکرار میکنه
«
نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ»
و نور رو فدای تمناهاش میکنه!
و چون حقیقت رو متوجه شده،
برای اینکه دیگران پی به این حقیقت نورانی نبرند،
با حربه تهمت به نور، سعی میکنه نور رو از دید همگان کتمان کنه
و مسیر دسترسی به نور رو برای همه ببنده: 
«
وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ»
در واقع اینجا باید برای همیشه بره توی آتش!
اما خدا برای تسویه حساب حکیمانه با او و فالوئرهایش،
مهلتی تا آتش برایش در نظر میگیرد:
«قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ»!

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ
ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ
يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ
فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (۶)
شما را از نفسى واحد آفريد،
سپس جفتش را از آن قرار داد،
و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد.
شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر]
در تاريكيهاى سه گانه [: مشيمه و رحم و شكم‏] خلق كرد.
اين است خدا، پروردگار شما،
فرمانروايى [و حكومت مطلق‏] از آنِ اوست.
خدايى جز او نيست،
پس چگونه [و كجا از حقّ‏] برگردانيده مى‌‏شويد؟
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ
وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏
ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ
فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۷)
اگر كفر ورزيد، خدا از شما سخت بى‏‌نياز است و براى بندگانش كفران را خوش نمى‌‏دارد،
و اگر سپاس داريد آن را براى شما مى‏‌پسندد،
و هيچ بردارنده‌‏اى بارِ [گناهِ‏] ديگرى را برنمى‌‏دارد،
آنگاه بازگشت شما به سوى پروردگارتان است،
و شما را به آنچه مى‏‌كرديد خبر خواهد داد، كه او به راز دلها داناست.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ
ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ
وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ
قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (۸)
و چون به انسان آسيبى رسد، پروردگارش را –در حالى كه به سوى او بازگشت‏‌كننده است– مى‌‏خواند؛
سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا كند، آن [مصيبتى‏] را كه در رفعِ آن پيشتر به درگاه او دعا مى‌‏كرد، فراموش مى‏‌نمايد و براى خدا همتايانى قرار مى‌‏دهد تا [خود و ديگران را] از راه او گمراه گرداند.
بگو: «به كفرت اندكى برخوردار شو كه تو از اهل آتشى.»
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (۹)
[آيا چنين كسى بهتر است‏] يا آن كسى كه او در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا] مى‌‏كند [و] از آخرت مى‌‏ترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟
بگو: «آيا كسانى كه مى‏‌دانند و كسانى كه نمى‏‌دانند يكسانند؟»
تنها خردمندانند كه پندپذيرند.
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ
إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ (۱۰)
بگو: «اى بندگان من كه ايمان آورده‌‏ايد، از پروردگارتان پروا بداريد.
براى كسانى كه در اين دنيا خوبى كرده‏‌اند، نيكى خواهد بود، و زمين خدا فراخ است.
بى‌‏ترديد، شكيبايان پاداش خود را بى‌‏حساب [و] به تمام خواهند يافت.»

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ (۱۱)
بگو: «من مأمورم كه خدا را -در حالى كه آيينم را براى او خالص گردانيده‌‏ام- بپرستم.
وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ (۱۲)
و مأمورم كه نخستينِ مسلمانان باشم.»
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (۱۳)
بگو: «من اگر به پروردگارم عصيان ورزم، از عذاب روزى هولناك مى‌‏ترسم.»
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي (۱۴)
بگو: «خدا را مى‌‏پرستم در حالى كه دينم را براى او بى‌‏آلايش مى‌‏گردانم.
فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ (۱۵)
پس هر چه را غير از او مى‌‏خواهيد، بپرستيد «[ولى به آنان‏] بگو:»
زيانكاران در حقيقت كسانى‌‏اند كه به خود و كسانشان در روز قيامت زيان رسانده‏‌اند؛
آرى، اين همان خسران آشكار است.»
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ (۱۶)
آنها از بالاى سرشان چترهايى از آتش خواهند داشت
و از زير پايشان [نيز] طَبَق‏هايى [آتشين است‏]،
اين [كيفرى‏] است كه خدا بندگانش را به آن بيم مى‌‏دهد.
اى بندگان من، از من بترسيد.
وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فَبَشِّرْ عِبادِ (۱۷)
و[لى‏] آنان كه خود را از طاغوت به دور مى‏‌دارند تا مبادا او را بپرستند
و به سوى خدا بازگشته‏‌اند آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان من كه:
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (۱۸)
به سخن گوش فرامى‏‌دهند و بهترين آن را پيروى مى‌‏كنند؛
اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ (۱۹)
پس آيا كسى كه فرمان عذاب بر او واجب آمده [كجا روى رهايى دارد]؟
آيا تو كسى را كه در آتش است مى‌‏رهانى؟
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ
وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ (۲۰)
ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند،
براى ايشان غرفه‌‏هايى است كه بالاى آنها غرفه‌‏هايى [ديگر] بنا شده است؛
نهرها از زير آن روان است.
وعده خداست؛ خدا خلاف وعده نمى‏‌كند.

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۵۱ الى ۵۵]
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (۵۱)
تا [آنكه‏] كيفر آنچه مرتكب شده بودند، بديشان رسيد
و كسانى از اين [گروه‏] كه ستم كرده‏‌اند، به زودى نتايج سوء آنچه مرتكب شده‌‏اند،
بديشان خواهد رسيد و آنان درمانده‏‌كننده [ما] نيستند.
أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (۵۲)
آيا ندانسته‌‏اند كه خداست كه روزى را براى هر كس كه بخواهد، گشاده يا تنگ مى‌‏گرداند؟
قطعاً در اين [اندازه‏‌گيرى‏] براى مردمى كه ايمان دارند نشانه‌‏هايى [از حكمت‏] است.

قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ
إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (۵۳)
بگو: «اى بندگان من -كه بر خويشتن زياده‏‌روى روا داشته‌‏ايد- از رحمت خدا نوميد مشويد.
در حقيقت، خدا همه گناهان را مى‌‏آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.
وَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (۵۴)
و پيش از آنكه شما را عذاب دررسد، و ديگر يارى نشويد،
به سوى پروردگارتان بازگرديد، و تسليم او شويد.
وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (۵۵)
و پيش از آنكه به طور ناگهانى و در حالى كه حدس نمى‌‏زنيد شما را عذاب دررسد،
نيكوترين چيزى را كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل آمده است پيروى كنيد.»

وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ
به نیابت از نور، نورِ علم یادت میاد!

[سورة غافر (۴۰): الآيات ۱۱ الى ۱۷]
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ (۱۱)
مى‌‏گويند: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى.
به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا راه بيرون‏‌شدنى [از آتش‏] هست؟»
ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ (۱۲)
اين [كيفر] از آن روى براى شماست كه چون خدا به تنهايى خوانده مى‌‏شد، كفر مى‏‌ورزيديد؛
و چون به او شرك آورده مى‏‌شد، [آن را] باور مى‌‏كرديد.
پس [امروز] فرمان از آنِ خداى والاى بزرگ است.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ (۱۳)
اوست آن كس كه نشانه‌‏هاى خود را به شما مى‌‏نماياند
و براى شما از آسمان روزى مى‌‏فرستد،
و جز آن كس كه توبه‌‏كار است [كسى‏] پند نمى‌‏گيرد.
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۱۴)
پس خدا را پاكدلانه فراخوانيد، هر چند ناباوران را ناخوش افتد.
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ (۱۵)
بالابرنده درجات، خداوند عرش،
به هر كس از بندگانش كه خواهد آن روح [=فرشته‏] را، به فرمان خويش مى‏‌فرستد،
تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند.
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (۱۶)
آن روز كه آنان ظاهر گردند، چيزى از آنها بر خدا پوشيده نمى‌‏ماند.
امروز فرمانروايى از آنِ كيست؟ از آنِ خداوند يكتاى قهّار است.
الْيَوْمَ تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (۱۷)
امروز هر كسى به [موجب‏] آنچه انجام داده است كيفر مى‌‏يابد.
امروز ستمى نيست؛ آرى، خدا زودشمار است.

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (۶)
و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته‏‌اند،
خدا بر ايشان نگهبان است و تو بر آنان گمارده نيستى.
وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها
وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ
فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ (۷)
و بدين گونه قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا [مردمِ‏] مكّه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى، و از روزِ گردآمدن [خلق‏] -كه ترديدى در آن نيست- بيم دهى؛
گروهى در بهشتند و گروهى در آتش.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً
وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ
وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (۸)
و اگر خدا مى‏‌خواست، قطعاً آنان را امّتى يگانه مى‏‌گردانيد،
ليكن هر كه را بخواهد، به رحمت خويش درمى‏‌آورد و ستمگران نه يارى دارند و نه ياورى.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ
فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (۹)
آيا به جاى او دوستانى براى خود گرفته‌‏اند؟
خداست كه دوست راستين است، و اوست كه مردگان را زنده مى‌‏كند،
و هموست كه بر هر چيزى تواناست.
وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ (۱۰)
و درباره هر چيزى اختلاف پيدا كرديد، داوريش به خدا [ارجاع مى‏‌گردد].
چنين خدايى پروردگار من است. بر او توكل كردم و به سوى او بازمى‏‌گردم.

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً
يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (۱۱)
پديدآورنده آسمانها و زمين است. از خودتان براى شما جفتهايى قرار داد، و از دامها [نيز] نر و ماده [قرار داد]. بدين وسيله شما را بسيار مى‏‌گرداند. چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (۱۲)
كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست. 
براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى‏‌گرداند. اوست كه بر هر چيزى داناست.
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ
اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (۱۳)
از [احكامِ‏] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقه‏‌اندازى مكنيد.» بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‏‌خوانى، گران مى‌‏آيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‏‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‏‌نمايد.
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (۱۴)
و فقط پس از آنكه علم برايشان آمد، راه تفرقه پيمودند [آن هم‏] به صرف حسد [و برترى جويى‏] ميان همديگر. و اگر سخنى [داير بر تأخير عذاب‏] از جانب پروردگارت تا زمانى معيّن، پيشى نگرفته بود، قطعاً ميانشان داورى شده بود. و كسانى كه بعد از آنان كتاب [تورات‏] را ميراث يافتند واقعاً درباره او در ترديدى سخت [دچار]اند.
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (۱۵)
بنابراين به دعوت پرداز، و همان گونه كه مأمورى ايستادگى كن، و هوسهاى آنان را پيروى مكن و بگو: «به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مأمور شدم كه ميان شما عدالت كنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛ اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛ ميان ما و شما خصومتى نيست؛ خدا ميان ما را جمع مى‌‏كند، و فرجام به سوى اوست.

[سورة ق (۵۰): الآيات ۶ الى ۱۱]
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ (۶)
مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريسته‌‏اند كه چگونه آن را ساخته و زينتش داده‌‏ايم
و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست.
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (۷)
و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه‏]ها فرو افكنديم
و در آن از هر گونه جُفت دل‏‌انگيز رويانيديم.
تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ (۸)
[تا] براى هر بنده توبه‌‏كارى بينش‏‌افزا و پندآموز باشد.
وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ (۹)
و از آسمان، آبى پر بركت فرود آورديم، پس بدان [وسيله‏] باغها و دانه‌‏هاى دروكردنى رويانيديم.
وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ (۱۰)
و درختان تناور خرما كه خوشه‏[هاى‏] روى هم چيده دارند.
رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ (۱۱)
[اينها همه‏] براى روزىِ بندگان [من‏] است، و با آن [آب‏] سرزمين مرده‏‌اى را زنده گردانيديم؛ رستاخيز [نيز] چنين است.

[سورة ق (۵۰): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (۳۱)
و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند، بى‏‌آنكه دور باشد.
هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (۳۲)
[و به آنان گويند:] اين همان است كه وعده يافته‏‌ايد [و] براى هر توبه‌‏كار نگهبانِ [حدود خدا] خواهد بود:
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (۳۳)
آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه‏‌كار [باز] آيد.
ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (۳۴)
به سلامت [و شادكامى‏] در آن درآييد [كه‏] اين روزِ جاودانگى است.
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (۳۵)
هر چه بخواهند در آنجا دارند، و پيش ما فزونتر [هم‏] هست.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (۳۶)
و چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس‏] نيرومندتر از اينان بودند و شهرها را درنورديدند [امّا سرانجام‏] مگر گريزگاهى بود؟
إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (۳۷)
قطعاً در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد، عبرتى است.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (۳۸)
و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم.
فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (۳۹)
و بر آنچه مى‏‌گويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب،
به ستايش پروردگارت تسبيح گوى.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (۴۰)
و پاره‌‏اى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله‏] او را تسبيح گوى.

[سورة الممتحنة (۶۰): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (۱)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگيريد [به طورى‏] كه با آنها اظهار دوستى كنيد، و حال آنكه قطعاً به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند [و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكّه‏] بيرون مى‏‌كنند كه [چرا] به خدا، پروردگارتان ايمان آورده‏‌ايد، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بيرون آمده‏‌ايد. [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مى‌‏كنيد در حالى كه من به آنچه پنهان داشتيد و آنچه آشكار نموديد داناترم. و هر كس از شما چنين كند، قطعاً از راه درست منحرف گرديده است.
إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ (۲)
اگر بر شما دست يابند، دشمن شما باشند و بر شما به بدى دست و زبان بگشايند و آرزو دارند كه كافر شويد.
لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (۳)
روز قيامت نه خويشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمى‏‌رسانند. [خدا] ميانتان فيصله مى‌‏دهد، و خدا به آنچه انجام مى‌‏دهيد بيناست.
قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (۴)
قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست: آنگاه كه به قوم خود گفتند: «ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى‌‏پرستيد بيزاريم. به شما كفر مى‌‏ورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد.» جز [در] سخن ابراهيم [كه‏] به [نا]پدر[ى‏] خود [گفت:] «حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست، با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم.» «اى پروردگار ما! بر تو اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست.
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۵)
پروردگارا، ما را وسيله آزمايش [و آماج آزار] براى كسانى كه كفر ورزيده‌‏اند مگردان، و بر ما ببخشاى كه تو خود تواناى سنجيده‏‌كارى.»

مشتقات ریشۀ «نوب» در آیات قرآن 18 بار تکرار شده:

إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ‏ (75)
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَني‏ مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُريدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى‏ ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُريدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفيقي‏ إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ‏ (88)
وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ‏ (27)
مُنيبينَ‏ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكينَ (31)
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنيبينَ‏ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (33)
وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بي‏ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ‏ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (15)
أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‏ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ‏ (9)
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ‏ (24)
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى‏ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ‏ (34)
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَليلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (8)
وَ الَّذينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فَبَشِّرْ عِبادِ (17)
وَ أَنيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54)
هُوَ الَّذي يُريكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنيبُ‏ (13)
وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فيهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ‏ (10)
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‏ وَ عيسى‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبي‏ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ‏ (13)
تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ‏ (8)
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنيبٍ‏ (33)
قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ (4)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی