Luminous Call!
«اذن» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«آذانُ الكِيزَان: عُرَاها»
«أُذنُ الإبريق: دسته آفتابه»
+ «عرو – عروة الوثقی – سیناپس نورانی!»
+ «عصم – العِصَام مِن الوِعَاء»
+ «فکر – الفاكُورَة»
نور، قلبها را فرا میخواند!
فراخوانِ نورانی!
قلبت، صدای اذان رو میشنوه؟!
قلبت، این فراخوان رو میشنوه و میفهمه؟!
+ «ناقوس!»
+ «ذکر – وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»
+ «ندی»
گوشی موبایل قلبت خاموشه یا روشنه؟
اگه روشنه روی وضعیت بیصدا است یا زنگ میزنه؟
ویبره است یا نه؟
قلب باید جوری استندبای باشه که با اولین زنگ تماس عالَم بالا، فورا به صدا دربیاد و قلبتو ویبره کنه و متوجه بشی و جواب بدی!
رویکرد نورانی داشته باش!
میدونی تا الآن چند تا میسدکال داری؟
وقت اذان!
وقت فراخوان!
وقت اورلپ شدن قلب ما با نور ولایت!
هنگام عرضهی آیت!
هنگام عرضهی آیت، وقت اذان است
که قلوب معیوب به عیب حسادت، برای رفع نقص،
به تعمیرگاه مجاز آل محمد ع یعنی «آیاتی و رسلی» فراخوانده میشوند.
+ «دعو – ندب – ندی»
اورلپ شدن همان مفهوم واژه «ولی» یعنی قرب و نزدیکی است!
لذا اذان، همان نور ولایت است:
«الاذن النّور الولایة»
اذان، لحظهای است که نور ولایت رو خیلی خیلی نزدیک، و اصلا درونِ قلبت حس میکنی!
«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ»
«وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ
فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ»
کانه اجازه نورانی انجام دادن کاری رو توی قلبت متوجه میشی:
«تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها»
«باذن الله» «باسم الله».
«لَا يَكُونُ شَيْءٌ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
«وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ
وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً»
اگه با نور ولایت اورلپ بشی، میتونی از عهده کارات بر بیایی.
«وَ أَوْلَيْتَنِي بِالْبَسْطَةِ وَ الرَّخَاء»
«أَوْلَى فلاناً الأَمرَ: فلانى را عهدهدار آن كار كرد.»
با نور ولایت میتونی کاراتو هَندِل کنی.
«هندلینگ: توانمندسازی به سبب نور ولایت»
«با نور، از کارات سر در میاری! – فقه»
با نور ولایت میتونی به کارات رسیدگی کنی!
«اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا أَوْلَانَا»
وقتی عملا با نور ولایت تونستی از عهده کارات بربیای، این ذکر رو اجازه داری بگی که: «اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا أَوْلَانَا» یعنی با قلبت بزرگی و عظمت نور خلق شده در قلبت به برکت نور صاحبان نور رو شاهد بودی که چگونه عمل به این دستور نورانی، تونست گره از کارات باز کنه و اینجوری بزرگی خدا رو عملا تجربه کردی و دیدی.
یا مُؤَذِّنُ!
«موذّن» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«عَلِيٌّ رَبَّانِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ»
إِنَّ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي كِتَابِ اللَّهِ أَسْمَاءً لَا يَعْرِفُهَا النَّاسُ
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ:
إِنَّ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي كِتَابِ اللَّهِ أَسْمَاءً لَا يَعْرِفُهَا النَّاسُ
قَالَ قُلْنَا وَ مَا هِيَ؟
قَالَ أسماء [سَمَّاهُ] اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ مُؤَذِّناً وَ أَذَاناً
فَأَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَى
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ
فَهُوَ الْمُؤَذِّنُ بَيْنَهُمْ يَقُولُ
أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الَّذِينَ كَذَبُوا بِوَلَايَتِي وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّي.
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۴۴ الى ۴۵]
وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا
فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا
قالُوا نَعَمْ
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ (۴۴)
و بهشتيان، دوزخيان را آواز مىدهند كه:
«ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست يافتيم؛
آيا شما [نيز] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود راست و درست يافتيد؟»
مىگويند: «آرى.»
پس آواز دهندهاى ميان آنان آواز درمىدهد كه:
«لعنت خدا بر ستمكاران باد.»
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ (۴۵)
همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مىدارند و آن را كج مىخواهند و آنها آخرت را منكرند.
هر ورکلایف، یک کال از عالَم بالا میخواد!
وای! خدای بزرگ!
این یعنی «الله اکبر»
جملهای که ناخودآگاه وقتی چشمت به یه چیزی میافته که حالتو از این رو به اون رو میکنه [حول – دگرگونی] و جوری خوشحال میشی که میگی: وای خدایا! تو چقدر بزرگی و من این بزرگی و عظمتتو با نوری که به قلبم انداختی [+ «شبح» : مثال پروژکتور و صفحه دیوار] و منو از تاریکی اندیشهی باطل، نجات دادی، درک کردم و انگاری یه چشمه از نور قدرتتو نشونم دادی!
اذان یعنی پیدا شدن سر و کلهی نور هدایت.
اذان یعنی اینکه دعوت شدهایم به سفره علمی آل محمد ع «فراخوان – هلمّ – ویآیپی – ویپیان»
و به ما این اجازه داده شده که حالا با استعمال اندیشه صاحبان نور علوم ربانی، قلب تاریکمونو منور به نور علم اونها کنیم!
وای چه توفیق بزرگی نصیبمون شده!
«وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ … لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ»
«وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ»
صدای منادی نورتو میشنوی؟!
منادی نورتو میشناسی؟!
+ «نور دلربا – پرنده قرلی!»
+ «پیروی از صاحبان نور حقیقت!»
«احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
«الْأَذَانُ نُورٌ»
به منادی نورت سلام کن:
به تقدیراتت سلام کن!
به تمنّاهات پشت کن!
با این نور، با مدعوین اتمام حجّت میشود!
«الْأَذَانُ حُجَّةٌ عَلَى أُمَّتِي»
حالا بگو:
«السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته»
«ندای نورانی – منادی نور»
+ «دعو»:
«أَوَّلُ ذَلِكَ الدُّعَاءُ إِلَى … وَلَايَةِ اللَّهِ مِنْ وَلَايَةِ الْعِبَادِ»
اذن الله و ندای ابراهیم ع برای مدعوین اهل نور یقین در هر زمان است.
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۱۹۰ الى ۱۹۴]
رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا
رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ (۱۹۳)
پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مىخواند كه:
«به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم.
پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران.
رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ
وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ (۱۹۴)
پروردگارا، و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده دادهاى به ما عطا كن،
و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان، زيرا تو وعدهات را خلاف نمىكنى.
حالا زودباش: «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ»
و به این ندای نورانی لبیک بگو!
وَ أَمَّا قَوْلُهُ
حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ
أَيْ هَلُمُّوا إِلَى خَيْرِ أَعْمَالِكُمْ وَ دَعْوَةِ رَبِّكُمْ
وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ
وَ إِطْفَاءِ نَارِكُمُ الَّتِي أَوْقَدْتُمُوهَا عَلَى ظُهُورِكُمْ
وَ فَكَاكِ رِقَابِكُمُ الَّتِي رَهَنْتُمُوهَا بِذُنُوبِكُمْ
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يَغْفِرَ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ
وَ يُبَدِّلَ سَيِّئَاتِكُمْ حَسَنَاتٍ
فَإِنَّهُ مَلِكٌ كَرِيمٌ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
وَ قَدْ أَذِنَ لَنَا مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِينَ بِالدُّخُولِ فِي خِدْمَتِهِ وَ التَّقَدُّمِ إِلَى بَيْنِ يَدَيْهِ.
همه، رو به قبله نورانی!
وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ الْكَعْبَةَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْمَسْجِدِ
وَ جَعَلَ الْمَسْجِدَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْحَرَمِ
وَ جَعَلَ الْحَرَمَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الدُّنْيَا.
و همانا خداى تبارك و تعالى كعبه را قبلۀ أهل مسجد كرد،
و مسجد را قبلۀ اهل حرم ساخت،
و حرم را قبلۀ اهل دنيا قرار داد.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ
[سورة القدر (۹۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
و از شب قدر، چه آگاهت كرد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (۴)
در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان،
براى هر كارى [كه مقرّر شده است] فرود آيند؛
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
[آن شب] تا دَمِ صُبح، صلح و سلام است.
«وَ إِذْنُهُ أَمْرُهُ»
«وَ إِنَّمَا تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ بِالْحُكْمِ الَّذِي يَحْكُمُ بِهِ بَيْنَ الْعِبَادِ»