دکتر محمد شعبانی راد

تبعید یوسف ع!

Exile of Light!
Jealous people banish the sun so that no one can benefit from its light!

«طرح» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«بَلَدٌ طَرُوحٌ‏»: المكان البعيد، سرزمین دور.

اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً!

تبعید یوسف ع! چرا؟

چرا؟
برای اینکه کسی نتونه از چهره نورانی یوسف ع، نور اقتباس کنه! دسترسی به نور غیر ممکن بشه!
اهل حسادت، گر چه برادر باشند، چشم دیدن روی یوسف ع را ندارند، لذا نقشه می‌کشند که به او تهمت بزنند و یا او را بکشند و یا تبعیدش کنند! «داستان تکراری کربلا».
امام سجاد ع در مجلس یزید علیه اللعنۀ خود را اینگونه معرفی می‌نمایند: «أَنَا ابْنُ طَرِيحِ كَرْبَلَاءَ، من پسر تبعید شده و رانده شده به کربلا هستم!».
برادران حسود یوسف ع بجای اینکه حسدشون رو دور بیندازند «إِنَّ صَاحِبَ الدِّينِ … اطَّرَحَ الْحَسَدَ»، متاسفانه یوسف ع رو دور انداختند «وَ حَسَدُونِي … طَرَحُونِي». راه دسترسی به آرامش، غیرفعال کردن حسد است نه تبعید خورشید درخشان! «مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَرَاحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ».

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۷ الى ۱۰]
اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ (۹)
[يكى گفت:] «يوسف را بكشيد يا او را به سرزمين دوردستى بيندازيد، تا توجّه پدرتان معطوف شما گردد، و پس از او مردمى شايسته باشيد.»

چرا؟
«يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»، «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ».
[سورة التوبة (۹): الآيات ۳۲ الى ۳۳]
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۳۲)
مى‏‌خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند، ولى خداوند نمى‏‌گذارد، تا نور خود را كامل كند، هر چند كافران را خوش نيايد.

[سورة الصف (۶۱): الآيات ۶ الى ۹]
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۸)
مى‏‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش اُفتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد.

چرا؟
«يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ»
[سورة النساء (۴): الآيات ۴۴ الى ۴۵]
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ (۴۴)
آيا به كسانى كه بهره‌‏اى از كتاب يافته‏‌اند ننگريستى؟ گمراهى را مى‏‌خرند و مى‏‌خواهند شما [نيز] گمراه شويد.
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدائِكُمْ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَ كَفى‏ بِاللَّهِ نَصِيراً (۴۵)
و خدا به [حالِ‏] دشمنان شما داناتر است؛ كافى است كه خدا سرپرستِ [شما] باشد، و كافى است كه خدا ياورِ [شما] باشد.

چرا؟
«يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ»
[سورة النساء (۴): الآيات ۱۵۰ الى ۱۵۲]
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً (۱۵۰)
كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مى‏‌ورزند، و مى‌‏خواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مى‏‌گويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مى‌‏كنيم» و مى‏‌خواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند،

چرا؟
«إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً»: برای فرار از عمل به دستورات نورانی!
[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً (۱۳)
و چون گروهى از آنان گفتند: «اى مردم یثرب ، ديگر شما را جاى درنگ نيست ، برگرديد.» و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مى‌‏خواستند و مى‌‏گفتند: «خانه‌‏هاى ما بى‏‌حفاظ است» و[لى خانه‌‏هايشان‏] بى‌‏حفاظ نبود، [آنان‏] جز گريز [از جهاد] چيزى نمى‌‏خواستند.

چرا؟
«يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ»: میخوان جای تاریکی با نور عوض بشه!
[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (۱۵)
چون به [قصدِ] گرفتن غنايم روانه شديد، به زودى برجاى‌‏ماندگان خواهند گفت: «بگذاريد ما [هم‏] به دنبال شما بياييم.» [اين گونه‏] مى‌‏خواهند دستورِ خدا را دگرگون كنند. بگو: «هرگز از پى ما نخواهيد آمد. آرى، خدا از پيش درباره شما چنين فرموده.» پس به زودى خواهند گفت: «[نه،] بلكه بر ما رشگ مى‏‌بريد.» [نه چنين است‏] بلكه جز اندكى درنمى‌‏يابند.

چرا؟
«أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً»: اهل حسادت، اهل نیرنگ و کلک!
[سورة الطور (۵۲): الآيات ۴۱ الى ۴۹]
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (۴۲)
يا مى‏‌خواهند نيرنگى بزنند؟ و[لى‏] آنان كه كافر شده‏‌اند، خود دچار نيرنگ شده‌‏اند.

اهل حسد، فضیلت نورانی یوسف ع را انکار می‌کنند!
«وَ ما نَرى‏ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ»
«و شما را بر ما امتيازى نيست!»
حسادت به مالک نور! همان عاملی که باعث شد تا شیطان به آدم ع سجده نکند!
«يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ»
«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
برای بهره‌مندی از نور صاحبان نور، تمنّا و حسادت را باید کنار گذاشت!
«وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ»
اما نظر شیطان و قبیله‌اش این است: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»، «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ».
اهل حسد، با صاحبان نور، سرِ ناسازگاری دارند!

نور، برای روشن کردن قلوب تاریک اهل حسد، خودشو به اونها نزدیک میکنه،
اما اونها، بجای اقتباس از نور، اونو از خودشون طرد و دور و تبعید میکنند!
صله رحم رو بجا نمی‌آورند!
نمیخواهند وارث نور باشند!
نمیخواهند از عطای نورانی بهره‌مند بشوند!

اهل نور: «يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ»!

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۵۲ الى ۵۳]
وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ (۵۲)
و كسانى را كه پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مى‏‌خوانند – در حالى كه خشنودى او را مى‏‌خواهند– مران. از حساب آنان چيزى بر عهده تو نيست، و از حساب تو [نيز] چيزى بر عهده آنان نيست، تا ايشان را برانى و از ستمكاران باشى.

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۲۸ الى ۲۹]
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (۲۸)
و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى‏‌خوانند [و] خشنودى او را مى‌‏خواهند، شكيبايى پيشه كن، و دو ديده‏‌ات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى، و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته‏‌ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس‏] كارش بر زياده‏‌روى است، اطاعت مكن.

[سورة القصص (۲۸): الآيات ۸۳ الى ۸۸]
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (۸۳)
آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‏‌دهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند، و فرجام [خوش‏] از آنِ پرهيزگاران است.

[سورة الروم (۳۰): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۳۸)
پس حقّ خويشاوند و تنگدست و در راه‏‌مانده را بده. اين [انفاق‏] براى كسانى كه خواهان خشنودى خدايند بهتر است، و اينان همان رستگارانند.

أَكْرِمِي مَثْواهُ!

مقام یوسف ع را گرامی بدار!

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۲۱ الى ۲۲]
وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‏ أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (۲۱)
و آن كس كه او را از مصر خريده بود به همسرش گفت: «نيكش بدار، شايد به حال ما سود بخشد يا او را به فرزندى اختيار كنيم.» و بدين گونه ما يوسف را در آن سرزمين مكانت بخشيديم تا به او تأويل خوابها را بياموزيم، و خدا بر كار خويش چيره است ولى بيشتر مردم نمى‌‌دانند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی