The Established Light!
The Established Heart!
BE DETERMINED!
«ثبت» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«رجل ثَبْتٌ: أي ثَابِتٌ القلب»
« كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ»
«يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ»
«المُثْبَت: بيمارى كه بعلت سنگينى وزن از رختخواب بيرون نمىآيد.»
«لِيُثْبِتُوكَ»: قيل ليحبسوك في بيت، و قيل ليثخنوك بالجراحة و الضرب»
«الثِّبَات: تَسمه كه با آن بار يا چيزى را بر روى سُتور يا شتر ببندند.»
«ثَبَّتَ المُوَظَّفَ: آن كارمند را در شمارش كارمندان رسمى درآورد.»
انگاری با نور، کارمند رسمی سازمان آل محمد ع میشی!
منّا اهل البیت ع میشی!
نمکگیر سفرۀ علمی آل محمد ع میشی!
اما اهل حسادت، نمک خورد و نمکدان شکست! «جحد – حسود نمکنشناس!»
«ثابت قدم» + «تقن – تکنولوژی نورانی خدا!»
+ «حکم»: «وَ الْحِكْمَةُ هِيَ الثَّبَاتُ»
+ «قوم – الاستقامة»: «وَ أَنَّ مِنْ دِينِهِمُ … الِاسْتِقَامَةَ»
صاحبان نور، تزلزل توی کارشون نیست!
در ماموریت کربلای خود، ثابت قدم و استوار و با استقامت، گام بر میدارند!
«فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها»
+ «طمن»
«الأَثْبَات جمع الثَّبت: بمعناى پايداران و پابرجايان است، دور انديشان و معتمدان قوم»
یاد صاحبان نور در قلب اهل یقین، «نور ما انزل الله» را ثابت میکند،
«أَثْبَتَهُ: آن چيز يا امر را ثابت كرد.»
+ «قبض و بسط»
«أَثْبَتَ الأَمْرَ: آن امر را بدرستى شناخت.» «أَثْبَتَ الشّخصَ: آن شخص را شناسائى كرد.»
«ثبت» + «قبض و بسط»:
وقتی قلب اهل یقین بخوبی قبض و بسط رو بفهمه
و امر و نهی ولیّ خودشو بشناسه، میشه مفهوم واژه ثبت.
و این مفهوم هزار واژۀ مترادف نور الولایة است.
احراز هویت نور در ملکوت قلب، انگاری شناسایی فرکانس نورانی علمی علوم ربانی صاحبان نور در دل شرایط عرضۀ آیات است!
+ «فکر»
+ «نوس – نوسان»
+ «شکر»: «ثَبَّتَ بَصَرَهُ بِهِ: با چشم خود به او تيز نگريست.»
با عمل به نور ولایت محمد و آل محمد ع، جوری این اعتقاد [نور] در قلب ثابت و «محکمکاری» میشود که هیچ شبههای قادر به ایجاد تزلزل، در اهل نور، در حریم نورانی ولایت، نتواند باشد، ان شاء الله تعالی.
«أَسْأَلُكَ الثَّبَاتَ فِي الْأَمْرِ»
+ «محکمکاری – تقن»
+ «بلد»
+ «بنن»
+ «جبی»
+ «وحد – توحید المعاییر – نور یکتاپرستی!»
«Determination»: «عزم – عزم الامور!»
+ «جزم – با نور، عزمتو جزم کن!»
با نور، ثابتقدم باش! نور پابرجا!
ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ
نور ولایت، چيزى است كه دلت را بدان استوار مىگردانيم!
«وَ اثْبُتُوا بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَلِيِّ اللَّهِ»
« وَ اثْبُتُوا عَلَى مَا أَمَرَكُمْ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ تَوْحِيدِ اللَّهِ
وَ مِنَ الْإِيمَانِ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص رَسُولِ اللَّهِ
وَ مِنَ الِاعْتِقَادِ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَلِيِّ اللَّهِ »
با کمک نور الولایة، حسد قلب درناژ میشه و قلبت و قبرت نورانی میشه!
«وَ يَثْبُتُ النُّورُ فِي قَبْرِهِ وَ يُنْزَعُ الْإِثْمُ وَ الْحَسَدُ مِنْ قَلْبِهِ»
علوم نورانی، قلب رو برای تولید عمل صالح، ثابتقدم و استوار میکنه:
«فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ»
+ «قلب من، قبر من! قبر من، قلب من!»
قلب با نور یقین به ثبات و آرامش میرسد «ثَبَّتَكُمُ اللَّهُ بِالْيَقِينِ».
[سورة هود (۱۱): الآيات ۱۱۸ الى ۱۲۳]
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً
وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸)
و اگر پروردگار تو مىخواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدى قرار مىداد،
در حالى كه پيوسته در اختلافند،
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ
وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (۱۱۹)
مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده،
و براى همين آنان را آفريده است.
و وعده پروردگارت [چنين] تحقّق پذيرفته است [كه:]
«البتّه جهنّم را از جنّ و انس يكسره پر خواهم كرد.»
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ
وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ (۱۲۰)
و هر يك از سرگذشتهاى پيامبران [خود] را كه بر تو حكايت مىكنيم،
چيزى است كه دلت را بدان استوار مىگردانيم،
و در اينها حقيقت براى تو آمده،
و براى مؤمنان اندرز و تذكّرى است.
وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ (۱۲۱)
و به كسانى كه ايمان نمىآورند بگو:
«بر حسب امكانات خود عمل كنيد كه ما [هم] عمل خواهيم كرد.»
وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (۱۲۲)
«و منتظر باشيد كه ما [نيز] منتظر خواهيم بود.»
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ
فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ
وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۱۲۳)
و نهان آسمانها و زمين از آنِ خداست،
و تمام كارها به او بازگردانده مىشود؛
پس او را پرستش كن و بر او توكّل نماى،
و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.
قلب، با نور حکمت، استوار میگردد!
وَ فِي التَّوْرَاةِ:
عَظِّمِ الْحِكْمَةَ
فَإِنِّي لَا أَجْعَلُ الْحِكْمَةَ فِي قَلْبِ أَحَدٍ إِلَّا وَ أَرَدْتُ أَنْ أَغْفِرَ لَهُ
فَتَعَلَّمْهَا ثُمَّ اعْمَلْ بِهَا ثُمَّ ابْذُلْهَا
كَيْ تَنَالَ بِذَلِكَ كَرَامَتِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.
خداوند به موسی ع فرمود:
حکمت را بزرگ دار،
من حکمت را در دل کسی نمینهم، جز آنکه میخواهم وی را ببخشایم.
پس حکمت آموز و سپس بدان عمل کن و پس از آن، به دیگران بیاموز
تا به کرامت من در دنیا و آخرت نایل شوی.
دسترسی به صاحبان نور گرچه ممکن است در مُلک میسّر نباید،
اما بهرهمندی قلوب اهل نور از علوم ربانی و نورانی آنها
در ملکوت قلب هیچوقت تعطیل نخواهد شد.
«إِنْ غَابَ مِنَ اَلنَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ
فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ»
+ «العالِمُ حَيٌّ و إن كانَ مَيِّتا»
امام علی علیه السلام:
اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِأَرْضِكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ
يَهْدِيهِمْ إِلَى دِينِكَ وَ يُعَلِّمُهُمْ عِلْمَكَ
لِئَلاَّ تَبْطُلَ حُجَّتُكَ وَ لاَ يَضِلَّ تَبَعُ أَوْلِيَائِكَ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَهُمْ بِهِ
إِمَّا ظَاهِرٍ لَيْسَ بِالْمُطَاعِ
أَوْ مُكْتَتِمٍ
أَوْ مُتَرَقِّبٍ
إِنْ غَابَ مِنَ اَلنَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ
فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ.
بار خدایا! بناچار بايد در روى زمين امام و رهبرى از جانب تو براى مردم باشد
كه راهنماى دين تو است و دانش به آنها مىآموزد
تا موجب باطل شدن حجت تو نگردد
و دوستان خود را كه بوسيلۀ او هدايت كردهاى، گمراه نشوند،
يا آشكارا خواهد بود نه مورد اطاعت،
يا پنهان و يا انتظارش را دارند
اگر در آن هنگام كه مقرر است، شخص او از نظر مردم، پنهان باشد،
علم و آداب و روش مذهبى او در دلهاى مؤمنين ثابت است و آنها به آن عمل مينمايند.
العالِمُ حَيٌّ و إن كانَ مَيِّتا،
الجاهِلُ مَيِّتٌ و إن كانَ حَيّا.
نادان مرده است، گر چه زنده باشد.
كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِيلاً
[سورة الفرقان (۲۵): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفى بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصِيراً (۳۱)
و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم،
و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً
كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِيلاً (۳۲)
و كسانى كه كافر شدند، گفتند: «چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است؟»
اين گونه [ما آن را به تدريج نازل كرديم]
تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم، و آن را به آرامى [بر تو] خوانديم.
وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً (۳۳)
و براى تو مَثَلى نياوردند، مگر آنكه [ما] حق را با نيكوترين بيان براى تو آورديم.
الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلى وُجُوهِهِمْ إِلى جَهَنَّمَ
أُوْلئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ سَبِيلاً (۳۴)
كسانى كه – به رو درافتاده – به سوى جهنم رانده مىشوند،
آنان بدترين جاى و گمترين راه را دارند.
میزان امتحان قلوب اهل نور و حسد، علوم ربانی و نورانی ماخوذ از صاحب نوری است که سر راه آنها «لقط» قرار میگیرد «بیّنة» و سنّت محو و اثبات خدا در مورد قلوب مخاطبین اینگونه است.
در مورد اهل نور، خدای مهربان حسد را محو و نور را اثبات مینماید،
و در مورد اهل حسادت که آگاهانه پشت به نور خود میکنند،
نورشان محو شده و آتش حسادت در قلبشان برای همیشه اثبات و ماندگار میشود.
«نور از دست رفته!»
حسود روحیۀ متزلزلی داره! یعنی ثابتقدم نیست! باری به هر جهت است!
از هر طرف باد میاد، به همون طرف چهارشاخ میزنه!
نمیدونه چکار باید بکنه! مذبذب است! منافق است!
اهل شک است! باور ندارد که فقط نور ولایت راه نجات است!
اینه که هر کی هر چی میگه زود باور میکنه! زود قبول میکنه! آدم ساده لوحیه! زودباوره! روی حرف خودش نیست! روی حرف خودش پافشاری نمیکنی! اعتماد به نفس نداره! حاضر نیست برای اعتقاد خودش جونشو بده! عاشق نیست! زبانا میگه دوست دارم ولی قلبا دوست نداره! بین قلب و زبانش کاملا تفاوت وجود داره! این داستان شخصیتهای متزلزل حسود است.
اما شخصیتهای پابرجا:
اهل نور یقین رو هیچ تند بادی نمیتونه از جا حرکت بده! با قلبش به چنان باور و یقین و اعتمادی نسبت به نور ولایت علمی و علوم ربانی رسیده
که هرگز نخواهد پذیرفت جز اندیشه والای آل محمد ع چیز دیگری بتونه اسباب نجات باشه.
«صاحبان نور ثابتقدماند و اصلا براشون فرقی نمیکنه که عدۀ کمی اونا رو باور داشته باشند
و عدۀ زیادی باور نداشته و تکذیبشون کنند:
«رُسُلٌ لَا يُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ»
[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۳۸ الى ۴۰]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً
وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ (۳۸)
و قطعاً پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم، و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم.
و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزهاى بياورد. براى هر زمانى كتابى است.
يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ (۳۹)
خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند، و اصل كتاب نزد اوست.
وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ (۴۰)
و اگر پارهاى از آنچه را كه به آنان وعده مىدهيم به تو بنمايانيم، يا تو را بميرانيم،
جز اين نيست كه بر تو رساندن [پيام] است و بر ما حساب [آنان].
رَبَّنا … ثَبِّتْ أَقْدامَنا
[سورة البقرة (۲): آية ۲۵۰]
وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا
رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا
وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (۲۵۰)
و هنگامى كه با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند، گفتند:
«پروردگارا، بر [دلهاى] ما شكيبايى فرو ريز، و گامهاى ما را استوار دار،
و ما را بر گروه كافران پيروز فرماى.»
رَبَّنا … ثَبِّتْ أَقْدامَنا
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۱۴۶ الى ۱۴۸]
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ
فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا
وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (۱۴۶)
و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او تودههاى انبوه، كارزار كردند؛
و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد، سستى نورزيدند و ناتوان نشدند؛
و تسليم [دشمن] نگرديدند، و خداوند، شكيبايان را دوست دارد.
وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا
رَبَّنا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا
وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (۱۴۷)
و سخن آنان جز اين نبود كه گفتند:
«پروردگارا، گناهان ما و زيادهروى ما، در كارمان را بر ما ببخش،
و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران يارى ده.»
فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ
وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (۱۴۸)
پس خداوند، پاداش اين دنيا، و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد،
و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ
… فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا
[سورة الأنفال (۸): الآيات ۹ الى ۱۴]
إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ (۹)
[به ياد آوريد] زمانى را كه پروردگار خود را به فرياد مىطلبيديد،
پس دعاى شما را اجابت كرد كه:
«من شما را با هزار فرشته پياپى، يارى خواهم كرد.»
وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ
وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (۱۰)
و اين [وعده] را خداوند جز نويدى [براى شما] قرار نداد،
و تا آنكه دلهاى شما بدان اطمينان يابد؛
و پيروزى جز از نزد خدا نيست، كه خدا شكست ناپذير [و] حكيم است.
إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ
وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ
وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ (۱۱)
[به ياد آوريد] هنگامى را كه [خدا] خوابِ سبك آرامشبخشى كه از جانب او بود بر شما مسلّط ساخت،
و از آسمان بارانى بر شما فرو ريزانيد تا شما را با آن پاك گرداند،
و وسوسه شيطان را از شما بزدايد
و دلهايتان را محكم سازد و گامهايتان را بدان استوار دارد.
إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ
فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا
سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ
فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ (۱۲)
هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مىكرد كه من با شما هستم،
پس كسانى را كه ايمان آوردهاند ثابتقدم بداريد.
به زودى در دل كافران وحشت خواهم افكند.
پس، فراز گردنها را بزنيد، و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
وَ مَنْ يُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (۱۳)
اين [كيفر] بدان سبب است كه آنان با خدا و پيامبر او به مخالفت برخاستند،
و هر كس با خدا و پيامبر او به مخالفت برخيزد قطعاً خدا سختكيفر است.
ذلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكافِرِينَ عَذابَ النَّارِ (۱۴)
اين [عذاب دنيا] را بچشيد، و [بدانيد كه] براى كافران عذاب آتش خواهد بود.
وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ
[سورة محمد (۴۷): الآيات ۷ الى ۱۰]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ (۷)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مىكند و گامهايتان را استوار مىدارد.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ (۸)
و كسانى كه كفر ورزيدند، نگونسارى بر آنان باد؛ و [خدا] اعمالشان را برباد داد.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (۹)
اين بدان سبب است كه آنان آنچه را خدا نازل كرده است خوش نداشتند،
و [خدا نيز] كارهايشان را باطل كرد.
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها (۱۰)
مگر در زمين نگشتهاند، تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنها بودند به كجا انجاميده است؟
خدا زير و زبرشان كرد و كافران را نظاير [همين كيفرها در پيش] است.
فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها
اهل نور ثابتقدم است!
اما گامهای حسود متزلزل است و بعد از استواریش، میلغزد!
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۹۱ الى ۹۴]
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ
وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها
وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (۹۱)
و چون با خدا پيمان بستيد، به پيمان خود وفا كنيد
و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد،
با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار دادهايد،
زيرا خدا آنچه را انجام مىدهيد مىداند.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً
تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ
إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (۹۲)
و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى] از هم مىگسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند.
جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مىآزمايد
و روز قيامت در آنچه اختلاف مىكرديد، قطعاً براى شما توضيح خواهد داد.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً
وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ
وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۹۳)
و اگر خدا مىخواست قطعاً شما را امّتى واحد قرار مىداد،
ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مىكند
و از آنچه انجام مىداديد حتماً سؤال خواهيد شد.
وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها
وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ
وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (۹۴)
و زنهار، سوگندهاى خود را دستاويز تقلب ميان خود قرار مدهيد، تا گامى بعد از استواريش بلغزد،
و شما به [سزاى] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشتهايد دچار شكنجه شويد
و براى شما عذابى بزرگ باشد.
«وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» – «حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»:
[ثبت – حسد] :
واژه ثبت در مقابل واژه حسد:
ثبت، نام زیبای صاحبان و حاملان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست
و حسد، نام علمای سوء و آیات متشابه مویّد اندیشه آنهاست.
ثبت میشه آرامش قلب اهل یقین با استعمال اندیشه و علوم ربانی
و حسد میشه ناآرامی قلوب اهل شک که حاصل بکار بردن اندیشه شوم حسادت است،
بطوریکه آتش این حسد مدام رو به فزونی است و تمامی هم ندارد «سعر».
[سورة البقرة (۲): آية ۲۶۵]
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (۲۶۵)
و مَثَل [صدقات] كسانى كه اموال خويش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مىكنند، همچون مَثَلِ باغى است كه بر فراز پشتهاى قرار دارد [كه اگر] رگبارى بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگبارى هم بر آن نرسد، بارانِ ريزى [براى آن بس است]، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتاً
+ «وعظ»
اگه با قلبت، موعظههای نورانی خدای مهربان رو بشنوی و ببینی و بفهمی و بهش عمل کنی،
حتما در سفر انفرادی خودت با نور، ثابتقدم خواهی بود.
[سورة النساء (۴): الآيات ۶۶ الى ۶۸]
وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِنْهُمْ
وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتاً (۶۶)
و اگر بر آنان مقرّر مىكرديم كه تن به كشتن دهيد، يا از خانههاى خود به در آييد،
جز اندكى از ايشان آن را به كار نمىبستند؛
و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مىشوند به كار مىبستند،
قطعاً برايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان مؤثرتر بود؛
وَ إِذاً لَآتَيْناهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْراً عَظِيماً (۶۷)
و در آن صورت، [ما هم] از نزد خويش، يقيناً پاداشى بزرگ به آنان مىداديم؛
وَ لَهَدَيْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً (۶۸)
و قطعاً آنان را به راهى راست هدايت مىكرديم.
اینجا «لِيُثْبِتُوكَ» معنای مذموم واژۀ «ثبت» است.
یعنی اهل حسادت میخوان رابطه اهل نور رو با صاحب نورشون قطع کنن،
تا قلب پویای آنها از کار بیفته!
[سورة الأنفال (۸): آية ۳۰]
وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ
وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ (۳۰)
و [ياد كن] هنگامى را كه كافران در باره تو نيرنگ مىكردند
تا تو را به بند كَشَند يا بكُشند يا [از مكّه] اخراج كنند،
و نيرنگ مىزدند، و خدا تدبير مىكرد، و خدا بهترين تدبيركنندگان است.
فَاثْبُتُوا
[سورة الأنفال (۸): الآيات ۴۵ الى ۴۷]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۴۵)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
چون با گروهى برخورد مىكنيد پايدارى ورزيد و خدا را بسيار ياد كنيد،
باشد كه رستگار شويد.
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ
وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (۴۶)
و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سُست شويد و مهابت شما از بين برود،
و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ
وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ
وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (۴۷)
و مانند كسانى مباشيد كه از خانههايشان با حالت سرمستى و به صرف نمايش به مردم خارج شدند
و [مردم را] از راه خدا باز مىداشتند،
و خدا به آنچه مىكنند احاطه دارد.
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۱۰۱ الى ۱۰۵]
وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا
إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (۱۰۱)
و چون حكمى را به جاى حكم ديگر بياوريم
-و خدا به آنچه به تدريج نازل مىكند داناتر است-
مىگويند:
«جز اين نيست كه تو دروغبافى.»
[نه،] بلكه بيشتر آنان نمىدانند.
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ
لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (۱۰۲)
بگو: «آن را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده،
تا كسانى را كه ايمان آوردهاند استوار گرداند،
و براى مسلمانان هدايت و بشارتى است.»
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ
لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ
وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ (۱۰۳)
و نيك مىدانيم كه آنان مىگويند:
«جز اين نيست كه بشرى به او مىآموزد.»
[نه چنين نيست، زيرا] زبان كسى كه [اين] نسبت را به او مىدهند غير عربى است
و اين [قرآن] به زبان عربى روشن است.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۱۰۴)
در حقيقت، كسانى كه به آيات خدا ايمان ندارند،
خدا آنان را هدايت نمىكند و برايشان عذابى دردناك است.
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ (۱۰۵)
تنها كسانى دروغپردازى مىكنند كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغگويانند.
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً
اگه نور، اسپانسر قلب نباشه، تمایل به سمت تمنّاها حتمیه!
[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۷۳ الى ۷۵]
وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ
وَ إِذاً لاتَّخَذُوكَ خَلِيلاً (۷۳)
و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كردهايم گمراه كنند
تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند.
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً (۷۴)
و اگر تو را استوار نمىداشتيم، قطعاً نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى.
إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً (۷۵)
در آن صورت، حتماً تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانيديم،
آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمىيافتى.
أَصْلُها ثابِتٌ
… يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ
أَصْلُها ثابِتٌ – الْقَوْلِ الثَّابِتِ:
وَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع!
[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۲۳ الى ۲۶]
وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ
خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ (۲۳)
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند به بهشتهايى درآورده مىشوند
كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است
كه به اذن پروردگارشان در آنجا جاودانه به سر مىبرند،
و درودشان در آنجا سلام است.
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ
أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ (۲۴)
آيا نديدى خدا چگونه مَثَل زده:
سخنى پاك كه مانند درختى پاك است كه ريشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است؟
تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها
وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (۲۵)
ميوهاش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد.
و خدا مَثَلها را براى مردم مىزند، شايد كه آنان پند گيرند.
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ (۲۶)
و مَثَلِ سخنى ناپاك چون درختى ناپاك است كه از روى زمين كنده شده و قرارى ندارد.
[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۲۷ الى ۳۰]
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ
وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ (۲۷)
خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مىگرداند،
و ستمگران را بىراه مىگذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام مىدهد.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ (۲۸)
آيا به كسانى كه [شكر] نعمت خدا را به كفر تبديل كردند
و قوم خود را به سراى هلاكت درآوردند ننگريستى؟
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ (۲۹)
[در آن سراى هلاكت كه] جهنم است [و] در آن وارد مىشوند، و چه بد قرارگاهى است.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ
قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ (۳۰)
و براى خدا مانندهايى قرار دادند تا [مردم را] از راه او گمراه كنند.
بگو: «برخوردار شويد كه قطعاً بازگشت شما به سوى آتش است.»