The losers!
«خسر» یکی از هزار واژه مترادف «حسادت» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الخسران: ذهاب رأس المال»
«کسی که اصل سرمایهاش را از دست می دهد.»
«خَسِرَ التاجرُ: إذا وُضع من رأس ماله»
«خسر: أصلٌ واحدٌ يدلُّ على النَّقْص.»
«خَسَرْتُ المِيزانَ: إذا نقَصْتَه.»
+ «حسادت و تاریکی ضلالت!»
+ «وبق»
امام علی علیه السلام:
«من النقص أن يكون شفيعك شيئا خارجا عن ذاتك و صفاتك.»
«از نقص و كمبود تو اين است كه شفاعت كنندهات خارج از ذات و صفاتت باشد.»
«نقص و خسران و باختن زمانی است که عامل آرامش، یعنی نورِ با ارزشِ درونِ قلبتو از دست بدهی، و حالا برای دسترسی به آرامش، به عوامل بیارزش بیرون از قلبت رو بیاری! که قطعا هیچوقت به آرامش نخواهی رسید! و این میشه خودباختگی!»
مِن كمالِ الإنسانِ و وُفورِ فَضلِهِ استِشعارُهُ بنفسِهِ النُّقصانَ.
آگاهى انسان از ناقص بودنش، نشانه كمال و فراوانى فضل اوست.
امام صادق علیه السلام:
لاَ خَيْرَ فِيمَنْ لاَ يَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا
يَا بَشِيرُ إِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ
فَإِذَا اِحْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلاَلَتِهِمْ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ.
حضرت صادق عليه السلام به بشير فرمود:
هر يك از اصحاب ما كه فهم دين ندارد خيري ندارد،
اي بشير هر مردي از ايشان كه از نظر فهم دين بي نياز نباشد، بديگران نياز پيدا ميكند
و چون بآنها نيازمند شد او را در گمراهي خويش وارد كنند و او نفهمد.
اصل سرمایه، نور است!
بازنده کسی است که نورش را از دست بدهد!
«مَنْ أَنْكَرَ وَلَايَتِي فَقَدْ … خَسِرَ»
از هزار واژه مترادف حسادت، مفهوم قطع رابطه با نور استنباط میشود.
+ «معنای قول لا مساس سامری!»
امام علی علیه السلام:
«الدُّنْيَا سُوقُ الْخُسْرَان»
«دنيا، بازار زيان است.»
«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ»
مشتقات ریشه «خسر» 85 بار در قرآن تکرار شده است.
با درک معنای زیبای واژه خسر، در این آیات تدبّر کنیم.
بُرد و باخت!
Winners vs. Losers
برندگان: اهل نور!
بازندگان: اهل حسادت!
تاریکی خودباختگان حسود!
حسود، با حسادتش، همه چیزشو باخت! چه باختنی!
«وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً»
حسود با اشتباه مرگبارش، هُویّت نورانی خودشو برای همیشه از دست داد! «نورِ عاریه!»
از رفتار حسود معلوم میشه که خودشو باخته!
وحشتزده و هراسناک است!
+ «نور از دست رفته!»
[سورة آلعمران (۳): آية ۱۵۱]
سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً
وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (۱۵۱)
به زودى در دلهاى كسانى كه كفر ورزيدهاند بيم خواهيم افكند،
زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيدهاند كه بر [حقانيت] آن، [خدا] دليلى نازل نكرده است.
و جايگاهشان آتش است، و جايگاه ستمگران چه بد است.
حسود خودش میدونه که بیارزش شده!
چون نَفْسش بیارزش شده، لذا اعتماد به نفس نداره!
خودش، خودشو باور نداره!
چون نورشو باور نکرده!
خودش میفهمه که تاریک و ناتوان و ناکارآمد شده،
و همچنین عاجز در برابر اقتدار صاحبان نور.
به این میگن: «خودباختگی!»: «آشفتگی هویّت!»
«خودباخته، شخصیتی است مُنفَعِل، که در مهار حسادت و تمنّاهای خودش ناتوان است و بدنبال هویت منفی و تاریک حسود خود است. مسئولیتگریز است و دلزدگی و دلمردگی و بیتفاوتی در رفتارش موج میزند. احساس پوچی میکند. دلمشغولیهای بیهدف دارد و توان خود را بیخودی و در مسیر باطل به هدر میدهد. نقشی موثر برای آرامش قلب خود ندارد، چون ابزار نورانی آرامش قلبش را از دست داده است.»
«حسود، بیهدف و سردرگم و سرگردان!»
«خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ»
ببین حسادت چه بلایی سر متکبّر میاره!
داستان تکراری شیطان: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»
بُرد، فقط در گرو عمل به نور است.
فقط اهل نور دارای هویّت و اصالت میباشند!
«اعتماد به نور، اعتماد به نفس است!»
«اهل نور، اهل سرمایهگذاری!»
هر کسی از تاریکی تمنّاهاش اتباع کنه، باختش حتمیه!
+ «بزرگترین قربانیان تاریخ!»
+ «قبولی خرداد! مردودین شهریور!»
خودباختگان،
داستان تکراری طرفداران دوآتیشهای است که اکثرا توزرد از آب در اومدن!
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ …
«التَّعَرُّبَ بَعْدَ الْهِجْرَةِ»
[سورة البقرة (۲): آية ۲۱۷]
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ
قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ
وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ
وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ
فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ
وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۲۱۷)
از تو در باره كارزار در ماه حرام مىپرسند.
بگو: «كارزار در آن، گناهى بزرگ و باز داشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و[ باز داشتن از] مسجدالحرام [=حج]،
و بيرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا [گناهى] بزرگتر، و فتنه [=شرك] از كشتار بزرگتر است.»
و آنان پيوسته با شما مىجنگند تا -اگر بتوانند- شما را از دينتان برگردانند.
و كسانى از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند،
آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مىشود،
و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
امام صادق علیه السلام:
«… ثُمَّ إِذَا صَارَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى رِضْوَانِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ ارْتَدَّ كَثِيرٌ مِمَّنْ كَانَ أَعْطَاهُ ظَاهِرَ الْإِيمَانِ
وَ حَرَّفُوا تَأْوِيلَاتِهِ وَ غَيَّرُوا مَعَانِيَهُ وَ وَضَعُوهَا عَلَى خِلَافِ وُجُوهِهَا
قَاتَلَهُمْ بَعْدُ عَلَى تَأْوِيلِهِ
حَتَّى يَكُونَ إِبْلِيسُ اَلْغَاوِي لَهُمْ هُوَ اَلْخَاسِرَ اَلذَّلِيلَ اَلْمَطْرُودَ اَلْمَغْلُولَ …»
«سپس بعد از درگذشت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گروهى كه به ظاهر ايمان آورده بودند مرتد مىشوند و قرآن را تحريف نموده و معانى آن را تغيير مىدهند و بر خلاف واقع تفسير مىنمايند
در اين هنگام با آنها از روى تأويل قرآن به پيكار مىپردازد
تا شيطان آنها را گمراه كند و موجب زيان و ذلت و بدبختى ايشان گردد.»
امام صادق علیه السلام:
«إِنَّ مَنْ أَضَلَّهُ اللَّهُ وَ أَعْمَى قَلْبَهُ اسْتَوْخَمَ الْحَقَّ وَ لَمْ يَسْتَعْذِبْهُ
وَ صَارَ الشَّيْطَانُ وَلِيَّهُ يُورِدُهُ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ ثُمَّ لَا يُصْدِرُهُ.»
هر كه را خدا گمراه ساخته و دلش را كور نموده؛ حقّ بر او تلخ آيد و آن را شيرين نداند،
و در نهايت شيطان دوستش شده و او را بوادى فلاكت افكنده و از آنجا خارجش نسازد!
الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۱ الى ۱۳]
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ
لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ
الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (۱۲)
بگو: «آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ كيست؟»
بگو: «از آنِ خداست »؛ كه رحمت را بر خويشتن واجب گردانيده است.
يقيناً شما را در روز قيامت -كه در آن هيچ شكى نيست- گِرد خواهد آورد.
خودباختگان كسانىاند كه ايمان نمىآورند.
امام باقر علیه السلام:
قُلْ إِنَّ اَلْخٰاسِرِينَ اَلَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ
يَعْنِي غَبَنُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ .
يعنى خود و خانواده خويش را دچار زيان كردهاند.
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ
قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ
أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ (۱۵)
پس هر چه را غير از او مىخواهيد، بپرستيد
«[ولى به آنان] بگو:»
زيانكاران در حقيقت كسانىاند كه به خود و كسانشان در روز قيامت زيان رساندهاند؛
آرى، اين همان خسران آشكار است.»
حسود، خودشو و بستگانشو از نور هدایت محروم میکنه!
[سورة الأنعام (۶): آية ۱۴۰]
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ
وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ
قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (۱۴۰)
كسانى كه از روى بىخردى و نادانى، فرزندان خود را كشتهاند،
و آنچه را خدا روزيشان كرده بود – از راه افترا به خدا – حرام شمردهاند، سخت زيان كردند.
آنان به راستى گمراه شده، و هدايت نيافتهاند.
+ «حبط عمل»
مواظب گنجینه نور قلبت باش! دزدان شبکار قبیله شیطان در کمیناند!
[سورة محمد (۴۷): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (۲۸)
زيرا آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروى كردهاند و خرسنديش را خوش نداشتند؛
پس اعمالشان را باطل گردانيد.
«حدیث حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام»
اصل سرمایه، نور است!
بازنده کسی است که نورش را از دست بدهد!
حدیث جلیس موسی ع
«قَدْ مُسِخَ قِرْداً»
داستان تکراری اهل حسادتی که از صاحب نور خویش، علوم زیادی شنیدند
اما متاسفانه مالک این نورِ عاریه خویش نشدند
و روح ایمان از آنها سلب شد و مسخ گردیدند!
قلب حسود، بینا نیست که هدف رو ببینه!
اهل نور، هدف و ماموریتشو در زندگی میدونه و میبینه!
«قلب وظیفه شناس!»
[سورة البقرة (۲): آية ۲۷]
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ
وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ
وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ
أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۲۷)
همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند؛
و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مىگسلند؛
و در زمين به فساد مىپردازند؛
آنانند كه زيانكارانند.
[سورة البقرة (۲): آية ۶۴]
ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ
فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ (۶۴)
سپس شما بعد از آن [پيمان] رويگردان شديد،
و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلما از زيانكاران بوديد.
[سورة البقرة (۲): آية ۱۲۱]
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ
وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۲۱)
كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان دادهايم، [و] آن را چنانكه بايد مىخوانند،
ايشانند كه بدان ايمان دارند.
و[لى] كسانى كه بدان كفر ورزند، همانانند كه زيانكارانند.
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۸۳ الى ۸۵]
وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ
وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ (۸۵)
و هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود،
و وى در آخرت از زيانكاران است.
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۱۴۹ الى ۱۵۰]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ (۱۴۹)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از كسانى كه كفر ورزيدهاند اطاعت كنيد، شما را از عقيدهتان بازمىگردانند و زيانكار خواهيد گشت.
+ «بندگان رحمان! بردگان شیطان!»
بردگان اموال – بردگان اولاد!
[سورة المنافقون (۶۳): الآيات ۶ الى ۱۱]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ
وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۹)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
[زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند،
و هر كس چنين كند، آنان خود زيانكارانند.
+ «سرزنش خود! خوبه یا بد؟!»
«المَغرورُ في الدنيا مِسكينٌ، و في الآخِرَةِ مَغبونٌ»
«آدم فريب خورده [از دنيا] در دنيا بينواست و در آخرت بازنده»
ویدئوچک نقش لیدر سوء آغازگر، در لحظه خروج از مسیر اصلی و ایجاد مارپیچ مرگ!
+ «تمنا فدای تقدیر یا تقدیر فدای تمنا»
پیشوایان آتش : پیش به سوی آتش!
+ «بلوهر و یوذاسف!»
«مَنْ دَانَ النَّاسَ بِمَا إِنْ دُيِّنَ بِمِثْلِهِ هَلَكَ
فَذَلِكَ الْمُسْخِطُ لِلَّهِ الْمُخَالِفُ لِمَا يُحِبُّ»
هر كه مردم را پيرو عقائدى كند كه هلاك شوند، مورد خشم خدا است،
و بر خلاف رضايت خدا عمل كرده.
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ
[سورة القصص (۲۸): الآيات ۳۶ الى ۴۲]
فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى بِآياتِنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُفْتَرىً
وَ ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ (۳۶)
پس چون موسى آيات روشن ما را براى آنان آورد، گفتند:
«اين جز سحرى ساختگى نيست و از پدران پيشين خود چنين [چيزى] نشنيدهايم.»
وَ قالَ مُوسى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ
إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (۳۷)
و موسى گفت:
«پروردگارم به [حال] كسى كه از جانب او رهنمودى آورده
و [نيز] كسى كه فرجام [نيكوىِ] آن سرا براى اوست، داناتر است.
در حقيقت، ظالمان رستگار نمىشوند.»
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي
فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسى
وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبِينَ (۳۸)
و فرعون گفت:
«اى بزرگان قوم، من جز خويشتن براى شما خدايى نمىشناسم.
پس اى هامان؛ برايم بر گِل آتش بيفروز و برجى [بلند] براى من بساز،
شايد به [حالِ] خداى موسى اطّلاع يابم،
و من جدّاً او را از دروغگويان مىپندارم.»
وَ اسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنا لا يُرْجَعُونَ (۳۹)
و او و سپاهيانش در آن سرزمين به ناحق سركشى كردند
و پنداشتند كه به سوى ما بازگردانيده نمىشوند.
فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۴۰)
تا او و سپاهيانش را فرو گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم،
بنگر كه فرجام كار ستمكاران چگونه بود.
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ (۴۱)
و آنان را پيشوايانى كه به سوى آتش مىخوانند گردانيديم،
و روز رستاخيز يارى نخواهند شد.
وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (۴۲)
و در اين دنيا لعنتى بدرقه [نامِ] آنان كرديم
و روز قيامت [نيز] ايشان از [جمله] زشترويانند.
قصاص قتل تاویلی، خلود در نار است!
امام سجاد علیه السلام:
عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ : فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى:
وَ لَكُمْ فِي اَلْقِصٰاصِ حَيٰاةٌ اَلْآيَةَ
وَ لَكُمْ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ فِي اَلْقِصَاصِ حَيَاةٌ لِأَنَّ مَنْ هَمَّ بِالْقَتْلِ فَعَرَفَ أَنَّهُ يُقْتَصُّ مِنْهُ فَكَفَّ لِذَلِكَ عَنِ اَلْقَتْلِ كَانَ حَيَاةً لِلَّذِي كَانَ هَمَّ بِقَتْلِهِ وَ حَيَاةً لِهَذَا اَلْجَانِي اَلَّذِي أَرَادَ أَنْ يَقْتُلَ وَ حَيَاةً لِغَيْرِهِمَا مِنَ اَلنَّاسِ إِذَا عَلِمُوا أَنَّ اَلْقِصَاصَ وَاجِبٌ لاَ يَجْسُرُونَ عَلَى اَلْقَتْلِ مَخَافَةَ اَلْقِصَاصِ يٰا أُولِي اَلْأَلْبٰابِ أُولِي اَلْعُقُولِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
ای امّت محمّد ص!
برای شما در قصاص، حیات (زندگانی) است.
اگر کسی بخواهد شخصی را بکُشد و [در عین حال] بداند که از او قصاص میکنند،
این کار را نخواهدکرد.
پس قصاص در اینجا موجب میشود که هم مقتول و هم قاتل زنده بمانند.
بنابراین هرگاه بدانند قصاص هست، جرأت کُشتن نخواهندیافت؛
چون میترسند آنها را هم بکشند.
ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
عِبَادَ اَللَّهِ
هَذَا قِصَاصُ قَتْلِكُمْ لِمَنْ تَقْتُلُونَهُ فِي اَلدُّنْيَا وَ تُفْنُونَ رُوحَهُ
أَ لاَ أُنَبِّئُكُمْ بِأَعْظَمَ مِنْ هَذَا اَلْقَتْلِ وَ مَا يُوجِبُهُ اَللَّهُ عَلَى قَاتِلِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْ هَذَا اَلْقِصَاصِ
قَالُوا بَلَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ
قَالَ أَعْظَمُ مِنْ هَذَا اَلْقَتْلِ أَنْ يَقْتُلَهُ قَتْلاً لاَ يَنْجَبِرُ وَ لاَ يَحْيَا بَعْدَهُ أَبَداً
قَالُوا مَا هُوَ
قَالَ أَنْ يُضِلَّهُ عَنْ نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ وَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ يَسْلُكَ بِهِ غَيْرَ سَبِيلِ اَللَّهِ وَ يُغْرِيَهُ بِاتِّبَاعِ طَرَائِقِ أَعْدَاءِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِمْ وَ دَفْعِ عَلِيٍّ عَنْ حَقِّهِ وَ جَحْدِ فَضْلِهِ وَ أَلاَّ يُبَالِيَ بِإِعْطَائِهِ وَاجِبَ تَعْظِيمِهِ
فَهَذَا هُوَ اَلْقَتْلُ اَلَّذِي هُوَ تَخْلِيدُ اَلْمَقْتُولِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً مُخَلَّداً أَبَداً
فَجَزَاءُ هَذَا اَلْقَتْلِ مِثْلُ ذَلِكَ اَلْخُلُودِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ.
امام سجاد (علیه السلام) [خطاب به مردم فرمود:]
«ای بندگان خدا! این قصاص برای کسی است که در دنیا کسی را کُشته و جان او را از وی گرفته است.
آیا شما را به بزرگتر از این قتل آگاه نسازم [به طوریکه] قصاصی را که خداوند از [انجامدهندهی] آن میگیرد به مراتب بزرگتر از آن قصاص میباشد»؟
عرض کردند: «بفرمائید ای پسر رسولخدا ص»!
او فرمود: «بزرگتر از این قتل، قتلی است که جبران نشود و هیچگاه مقتول زندهنشود [حتّی در آخرت]».
گفتند: «آن کار چیست»؟
امام (علیه السلام) فرمود:
«بزرگتر از قتل یک انسان، آن است که [کسی] او را از امّت محمّد ص و ولایت علی (علیه السلام) دور کند و راهی غیر از راه خدا را به او نشان دهد و وی را به ادامهدادن طریق دشمنان علی (علیه السلام) تشویق کند و به امامت آنها راهنمائی نماید.
کسانیکه علی (علیه السلام) را از مقام خود دفع کرده و حقّش را پایمال کردند و اهمیّت نمیدهند که گرامیداشتی که حقّ اوست را به او بدهند؛ این قتلی است که مقتول را در جهنّم مخلّد میسازد و پاداش این قتل، خلود در دوزخ میباشد».
لیدر سوء (شیطان) میگه:
«وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ»
[سورة إبراهيم (۱۴): آية ۲۲]
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ
إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ
وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي
فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ
ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ
إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ
إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۲۲)
و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مىگويد:
«در حقيقت، خدا به شما وعده داد وعده راست،
و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم،
و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود، جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد.
پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد.
من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد.
من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مىدانستيد كافرم».
آرى! ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت.
پیشوایانِ آتش، تاجدارانِ سرنگون!
«وَ كَمْ ذِي تَاجٍ قَدْ أَكَبَّتْهُ لِلْيَدَيْنِ وَ الْفَمِ»
«و تاجدارانى كه سرنگونشان ساخت.»
«وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
«أَ فَمَنْ يَمْشي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»
إيّاك أن تَنصِبَ رجُلاً دُونَ الحُجَّةِ فَتُصدِّقَهُ في كُلِّ ما قالَ!
قال لي أبو عبد اللّه عليه السلام:
إيّاكَ و الرئاسةَ،
و إيّاكَ أن تَطَأ أعقابَ الرِّجالِ.
قلتُ: جُعِلتُ فِداكَ أمّا الرئاسةُ فقد عَرَفتُها،
و أمّا أن أطَأ أعقابَ الرِّجالِ فَما ثُلُثا ما في يَدِي إلاّ مِمّا وَطِئتُ أعقابَ الرِّجالِ؟!
فقال لي:
لَيسَ حيثُ تَذهَبُ،
إيّاك أن تَنصِبَ رجُلاً دُونَ الحُجَّةِ فَتُصدِّقَهُ في كُلِّ ما قالَ.
امام صادق عليه السلام به من فرمود:
از رياست بپرهيز و از راه افتادنِ پشت سر شخصيتها خود دارى كن.
عرض كردم:
فدايت شوم، [مذموم بودن] رياست را دانستم،
اما دو سوم آنچه [از اخبار و احاديث] در دست دارم، از همين راه افتادن دنبال رجال و شخصيتهاست.
حضرت فرمود:
درست متوجّه نشدى،
بلكه مقصود اين است كه
مبادا كسى را غير از حجّت [خدا] عَلَم كنى، و هر چه مىگويد تصديق نمايى.
+ «عمی»
مارپیچ مرگ مورچهها!
آسیاب مورچهها!
نوع عجیبی از مرگ است!
وقتی مورچهها در مارپیچ مرگ گرفتار میشوند!
صحنهای نادر از خودکشی جمعی به سبک مورچهها!
+ «اشتباه مرگبار!»
+ «بازی با آتش!»
+ «حسود، نورشو به هدر میده!»
«these ants are trapped in a deadly game of following the leader»
«این مورچهها در یک بازیِ مرگبارِ پیروی از لیدرِ سوء به دام افتادهاند.»
مورچههای شکارچی، قوه بینایی ندارند و از حس بویایی استفاده میکنند.
مارپیچ مرگ، مارپیچی است که آنقدر ادامه مییابد تا همهی مورچههای فالوئر بمیرند.
مورچهها همه مقلد هم هستند و دورنمای خود را از بغل دستی خود کپی میکنند.
و همه اطمینان و یقین به راهی که جمع میسپردند و درنهایت مرگ دستهجمعی.
جامعهی مورچهای هم همین است. جامعهای که راه و مسیر خود را نه بر مدار خرد و اعتماد به نفس و تحلیل آنچه فرد بدان رسیده است، که بر مدار ردپایی که همه از هم کپی کردهاند، بیهیچ اجتهاد شخصی یا برآوردی از عاقبت کار.
+ «داستان سرگردانی قوم بنیاسرائیل در تیه!»
چون نور پیشاهنگشونو، هنگام تغییر قبله، گم میکنن و در یک لوپ مرگ گیر میکنن
و به مخمصه میافتن و دور خودشون اینقدر میچرخن تا نابود بشن.
«يَتيهُونَ فِي الْأَرْضِ»
«المَتاهَة: جاى بيراهه كه در آن گم شوند.»
+ «جهل – استجهلت الرِّيحُ الغُصْنَ»
+ «داستان واقفیّه! حسین ابن قیاما!»
امام رضا علیه السلام:
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع:
إِنِّي تَرَكْتُ ابْنَ قِيَامَا مِنْ أَعْدَى خَلْقِ اللَّهِ لَكَ
قَالَ ذَلِكَ شَرٌّ لَهُ
قُلْتُ مَا أَعْجَبَ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ
قَالَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ إِبْلِيسُ كَانَ فِي جِوَارِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْقُرْبِ مِنْهُ
فَأَمَرَهُ فَأَبَى وَ تَعَزَّزَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
فَأَمْلَى اللَّهُ لَهُ وَ اللَّهِ مَا عَذَّبَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنَ الْإِمْلَاءِ
وَ اللَّهِ يَا حُسَيْنُ مَا عَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنَ الْإِمْلَاءِ.
(هو الحسين بن قياما الواقفى، كان يجحد أبا الحسن الرضا عليه السلام)
حسین بن حسن می گوید:
به امام رضا ع عرض کردم:
من ابن قیاما را که از دشمنترین خلایق با شما بود ترک کردم.
حضرت فرمود:
آن [= همراه بودن تو با او و مدارایت با او] برای او بدتر بود!
گفتم: فدایتان شوم. چقدر این سخنی که از شما شنیدم عجیب است!
فرمود عجیبتر از آن ابلیس است که در جوار خداوند عز و جل و در قرب او بود
و خدا به او دستوری داد و او سرپیچی کرد و خود را بزرگ شمرد و از کافران شد
پس خداوند به او مهلت داد؛
و خداوند با چیزی شدیدتر از املاء (مهلت دادن) عذاب نکرده است.
حسین! به خدا سوگند که آنها را به چیزی شدیدتر از املاء عذاب نکرده است.
«مَا أَقْبَحَ … الْجَفَاءَ بَعْدَ الْإِخَاءِ!»
+ «حسادت و تاریکی ضلالت – ضلل»
«وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ»
«و سامرى آنها را گمراه ساخت.»
إِيَّاكَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ اَلرِّجَالِ!
إِيَّاكَ أَنْ تَنْصِبَ رَجُلاً دُونَ اَلْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِي كُلِّ مَا قَالَ!
و بر حذر باش از اين كه دنبالهرو مردم باشى،
بپرهيزى از آنكه غير از حجّت حقّ، شخصى ديگر را به رهبرى انتخاب نمائى و هر چه گويد تصديقش كنى.
امام صادق علیه السلام:
«عَنْ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
إِيَّاكَ وَ اَلرِّئَاسَةَ
وَ إِيَّاكَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ اَلرِّجَالِ
فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَمَّا اَلرِّئَاسَةُ فَقَدْ عَرَفْتُهَا
وَ أَمَّا أَنْ أَطَأَ أَعْقَابَ اَلرِّجَالِ فَمَا ثُلُثَا مَا فِي يَدِي إِلاَّ مِمَّا وَطِئْتُ أَعْقَابَ اَلرِّجَالِ
فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ
إِيَّاكَ أَنْ تَنْصِبَ رَجُلاً دُونَ اَلْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِي كُلِّ مَا قَالَ.»
«ابو حمزۀ ثمالى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود:
به تو هشدار مىدهم كه بپرهيزى از آنكه سوداى رياست را در سرت بپرورانى،
و بر حذر باش از اين كه دنبالهرو مردم باشى،
عرض كردم: قربانت گردم رياست را دانستم،
و امّا اين كه دنبال مردم نروم، در حالى كه، من دو سوّم از آنچه را كه دارم (روايات از شما) از دنبال روى بدست آوردهام،
فرمود:چنان نيست كه پنداشتهاى بلكه منظور اين است كه
بپرهيزى از آنكه غير از حجّت حقّ، شخصى ديگر را به رهبرى انتخاب نمائى
و هر چه گويد تصديقش كنى.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
هلاك رجال أمّتي في ترك العلم و جمع المال.
تباهى مردان امّت من در ترك علم است و جمع مال.
رَبِّ … وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ
پروردگارا، مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتان دور دار.
+ «بتپرستی!»
[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۳۵ الى ۴۱]
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً
وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ (۳۵)
و [ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا، اين شهر را ايمن گردان،
و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتان دور دار.
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ
فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي
وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳۶)
پروردگارا، آنها بسيارى از مردم را گمراه كردند.
پس هر كه از من پيروى كند، بى گمان، او از من است،
و هر كه مرا نافرمانى كند، به يقين، تو آمرزنده و مهربانى.
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ
رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ
فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ
وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (۳۷)
پروردگارا، من [يكى از] فرزندانم را در درّهاى بىكشت، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم.
پروردگارا، تا نماز را به پا دارند،
پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده
و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده، باشد كه سپاسگزارى كنند.
👈داستان تکراری ماموریت لیدرهای سوء، همان داستان تکراری شیطان است که به امر خداوند، این ماموریت را باید انجام دهد.👉
👈داستان تکراری تدبیر ابراهیم ع در کار بتان اهل حسادت، که بت بزرگ را ریز ریز نکرد و او را باقی گذاشت تا اهل حسادت به سراغ او بروند!👉
چقدر این کلام زیبای امام علی ع، با این آیات قرآن، امروز، برای ما جای تامل و تدبر دارد:
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۵۱ الى ۶۰]:
فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً 👈إِلاَّ كَبِيراً لَهُمْ👉 لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ (۵۸)
پس آنها را -جز بزرگترشان را- ريز ريز كرد، باشد كه ايشان به سراغ آن بروند.👉
امام علی علیه السلام:
أَمَّا بَعْدُ
👈فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ رَحًى تَطْحَنُ ضَلَالَةً👉
فَإِذَا طَحَنَتْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا
أَلَا وَ إِنَّ لِطَحْنِهَا رَوْقاً وَ إِنَّ رَوْقَهَا حَدُّهَا
وَ عَلَى اللَّهِ فَلُّهَا👉
أَلَا وَ إِنِّي وَ أَبْرَارُ عِتْرَتِي وَ أَطَائِبُ أُرُومَتِي أَحْلَمُ النَّاسِ صِغَاراً وَ أَعْلَمُهُمْ كِبَاراً
مَعَنَا رَايَةُ الْحَقِّ وَ الْهُدَى
مَنْ سَبَقَهَا مَرَقَ وَ مَنْ خَذَلَهَا مُحِقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ
إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ عِلْمُنَا [وَ مِنْ حُكْمِ اللَّهِ الصَّادِقِ] قِيلُنَا وَ مِنْ قَوْلِ الصَّادِقِ سَمْعُنَا؛ فَإِنْ تَتَّبِعُونَا تَهْتَدُوا بِبَصَائِرِنَا …
اما بعد؛
👈همانا گریزی نیست از آسیابی که ضلالت را خرد و خمیر کند👉
که چون چنین کند بر مدار خویش قرار گیرد.
و همانا این خرد و خمیر کردن اعجابی برانگیزاند و همین اعجاب نهایت آن است
و بر خداوند درهم شکستن آن لازم است.👉
بدانید که من و نیکان از عترتم و پاکان از ریشههای من بردبارترین مردمند در خردسالی و عالمتریناند در بزرگسالی.
پرچم حق و هدایت با ماست؛
کسی که از آن سبقت جوید از دین خارج شود
و کسی که آن را خوار کند نابود شود
و کسی که همراه آن باشد ملحق گردد.
همانا ما اهل بیتی هستیم که از علم خداست علم ما؛
و از حکم صادق خداوند است سخن ما؛
و از سخن [خداوند] صادق است شنیدههای ما؛
پس اگر از ما پیروی کنید، با بصیرتهای ما هدایت شوید و …
👈👈👈فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ رَحًى تَطْحَنُ ضَلَالَةً👉👉👉
در این مثال زیبا، امام علی ع، لیدر سوء را به این آسیاب سنگی تشبیه نمودهاند و اهل حسادت و گمراهی، که فالوئر او هستند را به این دانههای گندم تشبیه کردهاند که در این آسیاب جهنمی، نابود میشوند! این همان بت بزرگ است که ابراهیم ع آن را باقی گذاشت و از بین نبرد، چرا که این ماموریت مهم را او باید انجام دهد!
👈وقتیکه از نظر خداوند، ماموریت این آسیاب جهنمی برای نابود کردن گمراهان حسود به اتمام برسه، خود خدا بساط این آسیاب جهنمی رو جمع میکنه، ان شاء الله تعالی. و این عبارت زیبای کلام امام علی ع به همین امر اشاره دارد: «وَ عَلَى اللَّهِ فَلُّهَا، و بر خداوند درهم شکستن آن لازم است.»