دکتر محمد شعبانی راد

حسادت چه بلایی سرِ متکبّر میاره!

Jealousy makes you think you do not need your guardian angel. Jealousy creates insecurity in your heart. And this bad feeling of insecurity forces you to pretend to be someone else, and that means “arrogance.” But if you relax, you will experience a good life with your real personality. So be the same as you should be. That is, be satisfied with your destiny and do not be jealous, and receive the enlightening word that produces calm from your guardian angel. It is jealousy that forces us not to be ourselves and to imagine something else, as a result, it seems that we are better than others! “کبر” is a word from which an important concept of jealousy is inferred. It is a special feature of jealousy that a person finds himself needless of his guardian angel
outer world examples- inner world feeling
And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage#jealousy#arrogance

حسادت چه بلایی سرِ متکبّر میاره!

حسادت باعث می شود که شما فکر کنید نیازی به فرشته نگهبان خود ندارید.
حسادت باعث ایجاد ناامنی در قلب شما می شود و این احساس ناامنیِ ناخوشایند، شما را مجبور می کند وانمود کنید که شخص دیگری هستید و این به معنای “تکبر” است.
اما اگر آرامش داشته باشید، زندگی خوبی را با شخصیت واقعی خود تجربه خواهید کرد.
پس همانطور که باید باشید باشید. یعنی از سرنوشت خود راضی باشید و حسادت نکنید و کلام روشنگری که باعث ایجاد آرامش می شود را از فرشته نگهبان خود دریافت کنید.
این حسادت است که ما را مجبور می کند که خودمان نباشیم و چیز دیگری را تمنّا کنیم ، نهایتا ، خیال کنیم که از دیگران بهتر هستیم!
“کبر” کلمه ای است که از آن مفهوم مهمی از حسادت استنباط می شود.
این ویژگی خاص حسادت است که فرد، خودش را از فرشته نگهبانش بی نیاز می‌بیند.
مثالهای آفاقی – مشاهدات انفسی «سَنُريهِمْ‏ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ»
و آیاتی از قرآن کریم

آیات مربوطه:

[سورة يوسف (12): الآيات 30 الى 35] : « فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ »
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَ آتَتْ كُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّيناً وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ (31)
پس چون [همسر عزيز] از مكرشان اطلاع يافت، نزد آنان [كسى‏] فرستاد، و محفلى برايشان آماده ساخت، و به هر يك از آنان [ميوه و] كاردى داد و [به يوسف‏] گفت: «بر آنان درآى.» پس چون [زنان‏] او را ديدند، وى را بس شگرف يافتند و [از شدت هيجان‏] دستهاى خود را بريدند و گفتند: «منزّه است خدا، اين بشر نيست، اين جز فرشته‌‏اى بزرگوار نيست.»

[سورة الأعراف (7): الآيات 12 الى 13] : « قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ … فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها »
قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (12)
فرمود: «چون تو را به سجده امر كردم چه چيز تو را باز داشت از اينكه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم. مرا از آتشى آفريدى و او را از گِل آفريدى.»
قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرينَ‏ (13)
فرمود: «از آن [مقام‏] فرو شو، تو را نرسد كه در آن [جايگاه‏] تكبّر نمايى. پس بيرون شو كه تو از خوارشدگانى.»

[سورة ص (38): الآيات 71 الى 83] : « قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ »
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (71)
آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (72)
پس چون او را [كاملاً] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم، سجده‏‌كنان براى او [به خاك‏] بيفتيد.»
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73)
پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند.
إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (74)
مگر ابليس [كه‏] تكبّر نمود و از كافران شد.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (75)
فرمود: «اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى؟ آيا تكبّر نمودى يا از [جمله‏] برترى‌‏جويانى؟»
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (76)
گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌‏اى و او را از گِل آفريده‏‌اى.»
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (77)
فرمود: «پس، از آن [مقام‏] بيرون شو، كه تو رانده‌‏اى.
وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى‏ يَوْمِ الدِّينِ (78)
و تا روز جزا لعنت من بر تو باد.»
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79)
گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته مى‌‏شوند مهلت ده.»
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (80)
فرمود: «در حقيقت، تو از مهلت‏‌يافتگانى،
إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81)
تا روز معيّنِ معلوم.»
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82)
[شيطان‏] گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّاً از راه به در مى‌‏برم،
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83)
مگر آن بندگان پاكدل تو را.»

[سورة الإسراء (17): الآيات 106 الى 111] : « وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً »
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلاً (106)
و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل كرديم تا آن را به آرامى بر مردم بخوانى، و آن را به تدريج نازل كرديم.
قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً (107)
بگو: «[چه‏] به آن ايمان بياوريد يا نياوريد، بى‌‏گمان كسانى كه پيش از [نزول‏] آن دانش يافته‏‌اند، چون [اين كتاب‏] بر آنان خوانده شود سجده‌‏كنان به روى درمى‌‏افتند.»
وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً (108)
و مى‏‌گويند: «منزّه است پروردگار ما، كه وعده پروردگار ما قطعاً انجام‏‌شدنى است.»
وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً (109)
و بر روى زمين مى‌‏افتند و مى‌‏گريند و بر فروتنى آنها مى‌‏افزايد.
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً (110)
بگو: «خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر كدام را بخوانيد، براى او نامهاى نيكوتر است.» و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسيار آهسته‏‌اش مكن، و ميان اين [و آن‏] راهى [ميانه‏] جوى.
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً (111)
و بگو: «ستايش خدايى را كه نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه خوار بوده كه [نياز به‏] دوستى داشته باشد.» و او را بسيار بزرگ شمار.

[سورة غافر (40): الآيات 56 الى 60] : « إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ … إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي »
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (56)
در حقيقت، آنان كه درباره نشانه‌‏هاى خدا -بى‌‏آنكه حجّتى برايشان آمده باشد- به مجادله برمى‌‏خيزند در دلهايشان جز بزرگنمايى نيست [و] آنان به آن [بزرگى كه آرزويش را دارند] نخواهند رسيد. پس به خدا پناه جوى، زيرا او خود شنواى بيناست.
لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (57)
قطعاً آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است، ولى بيشتر مردم نمى‌‏دانند.
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لا الْمُسِي‏ءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ (58)
و نابينا و بينا يكسان نيستند، و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند [نيز] با [مردم‏] بدكار [يكسان‏] نيستند؛ چه اندك پند مى‏‌پذيريد.
إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ (59)
در حقيقت، رستاخيز قطعاً آمدنى است؛ در آن ترديدى نيست، ولى بيشتر مردم ايمان نمى‌‏آورند.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ (60)
و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. در حقيقت، كسانى كه از پرستش من كبر مى‌‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‌‏آيند.»
+ « إِنَّ الْمُتَكَبِّرِينَ يُجْعَلُونَ فِي صُوَرِ الذَّرِّ يَتَوَطَّؤُهُمُ النَّاسُ حَتَّى يَفْرُغَ اللَّهُ مِنَ الْحِسَابِ »

[سورة يونس (10): الآيات 74 الى 78] : « وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ »
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلى‏ قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ (74)
آنگاه، پس از وى رسولانى را به سوى قومشان برانگيختيم، و آنان دلايل آشكار برايشان آوردند، ولى ايشان بر آن نبودند كه به چيزى كه قبلاً آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند. اين گونه ما بر دلهاى تجاوزكاران مُهر مى‏‌نهيم.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى‏ وَ هارُونَ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ (75)
سپس، بعد از آنان موسى و هارون را با آيات خود، به سوى فرعون و سران [قوم‏] وى فرستاديم، و[لى آنان‏] گردنكشى كردند و گروهى تبهكار بودند.
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ (76)
پس چون حقّ از نزد ما به سويشان آمد، گفتند: «قطعاً اين سحرى آشكار است.»
قالَ مُوسى‏ أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ (77)
موسى گفت: «آيا وقتى حقّ به سوى شما آمد، مى‌‏گوييد: [اين سحر است؟] آيا اين سحر است؟ و حال آنكه جادوگران رستگار نمى‏‌شوند.»
قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ (78)
گفتند: «آيا به سوى ما آمده‏‌اى تا ما را از شيوه‌‏اى كه پدرانمان را بر آن يافته‏‌ايم بازگردانى، و بزرگى در اين سرزمين براى شما دو تن باشد؟ ما به شما دو تن ايمان نداريم.»

[سورة الجاثية (45): الآيات 31 الى 37] : « فَاسْتَكْبَرْتُمْ … وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ »
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ (31)
و اما كسانى كه كافر شدند [بدانها مى‏‌گويند:] «پس مگر آيات من بر شما خوانده نمى‌‏شد؟ و[لى‏] تكبّر نموديد و مردمى بدكار بوديد.»
وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32)
و چون گفته شد: «وعده خدا راست است و شكى در رستاخيز نيست»، گفتيد: «ما نمى‏‌دانيم رستاخيز چيست؟ جز گمان نمى‌‏ورزيم و ما يقين نداريم.»
وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (33)
و [حقيقتِ‏] بديهايى كه كرده‏‌اند، بر آنان پديدار مى‌‏شود و آنچه را كه بدان ريشخند مى‏‌كردند، آنان را فرومى‏‌گيرد.
وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ (34)
و گفته شود: «همان‏گونه كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد، امروز شما را فراموش خواهيم كرد، و جايگاهتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود.»
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35)
اين بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان داد. پس امروز نه از اين [آتش‏] بيرون آورده مى‌‏شوند، و نه عذرشان پذيرفته مى‏‌گردد.
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ (36)
پس سپاس از آن خداست: پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، پروردگار جهانيان.
وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (37)
و در آسمانها و زمين، بزرگى از آن اوست، و اوست شكست‏‌ناپذير سنجيده‌‏كار.

[سورة البقرة (2): آية 34] : « أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ »
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (34)
و چون فرشتگان را فرموديم: «براى آدم سجده كنيد»، پس بجز ابليس -كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد- [همه‏] به سجده درافتادند.
[ملک-سجد-ولی-1000-نور]
[کبر-ابی-کفر-1000-حسد]

[سورة البقرة (2): آية 87] : « اسْتَكْبَرْتُمْ »
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّيْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ (87)
و همانا به موسى كتاب [تورات‏] را داديم، و پس از او پيامبرانى را پشت سر هم فرستاديم، و عيسى پسر مريم را معجزه‏‌هاى آشكار بخشيديم، و او را با «روح القدس» تأييد كرديم؛ پس چرا هر گاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد، كبر ورزيديد؟ گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد.
[ملک-سجد-کتب-قفو-رسل-بین-روح-قدس-ولی-1000-نور]
[کبر-ابی-کفر-کذب-1000-حسد]

[سورة البقرة (2): آية 185] : « وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ »
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (185)
ماه رمضان [همان ماه‏] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى ] كه مردم را راهبر، و [متضمّن‏] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان‏] تشخيص حق از باطل است. پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد، و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن،] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]. خدا براى شما آسانى مى‌‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‌‏خواهد؛ تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد، و باشد كه شكرگزارى كنيد.
[ملک-سجد-کتب-قفو-رسل-بین-روح-قدس-شهر-رمض-نزل-قرأ-هدی-نوس-فرق-شهد-صوم-یسر-کمل-عدد-تکبیر(کبر ممدوح)-شکر-ولی-1000-نور]
[کبر-ابی-کفر-کذب-1000-حسد]

[سورة الأنعام (6): الآيات 122 الى 123] : « أَكابِرَ مُجْرِمِيها … ماموریت گناهكاران بزرگ! »
أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (122)
آيا كسى كه مرده‏[دل‏] بود و زنده‏‌اش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود، چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكيهاست و از آن بيرون‏‌آمدنى نيست؟ اين گونه براى كافران آنچه انجام مى‌‏دادند زينت داده شده است.
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ (123)
و بدين گونه، در هر شهرى گناهكاران بزرگش را مى‏‌گماريم تا در آن به نيرنگ پردازند، و[لى‏] آنان جز به خودشان نيرنگ نمى‏‌زنند و درك نمى‏‌كنند.
[ملک-سجد-کتب-قفو-رسل-بین-روح-قدس-شکر-ولی-1000-نور]
[کبر-ابی-کفر-کذب-جرم-مکر-ظلم-1000-حسد]

[سورة النحل (16): الآيات 19 الى 23] : « قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ »
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ (19)
و خدا آنچه را كه پنهان مى‌‏داريد و آنچه را كه آشكار مى‌‏سازيد مى‌‏داند.
وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ (20)
و كسانى را كه جز خدا مى‌‏خوانند، چيزى نمى‏‌آفرينند در حالى كه خود آفريده مى‌شوند.
أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ (21)
مردگانند نه زندگان، و نمى‏‌دانند كى برانگيخته خواهند شد.
إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (22)
معبود شما معبودى است يگانه. پس كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، دلهايشان انكاركننده [حق‏] است و خودشان متكبرند.
لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ (23)
شك نيست كه خداوند آنچه را پنهان مى‌‏دارند و آنچه را آشكار مى‏‌سازند، مى‌‏داند، و او گردنكشان را دوست نمى‌‏دارد.
[ملک-سجد-کتب-قفو-رسل-بین-روح-قدس-شکر-ولی-1000-نور]
[کبر-ابی-کفر-کذب-جرم-مکر-نکر-ظلم-1000-حسد]

[سورة لقمان (31): الآيات 1 الى 10] : « وَلَّى مُسْتَكْبِراً »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان
‏الم (1)
الف، لام، ميم.
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ (2)
اين است آيات كتاب حكمت‏‌آموز،
هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ (3)
[كه‏] براى نيكوكاران رهنمود و رحمتى است،
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4)
[همان‏] كسانى كه نماز برپا مى‌‏دارند و زكات مى‌‏دهند، و [هم‏] ايشانند كه به آخرت يقين دارند.
أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)
آنانند كه از جانب پروردگارشان از هدايت برخوردارند، و ايشانند كه رستگارانند.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (6)
و برخى از مردم كسانى‌‏اند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى‏[هيچ‏] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود.
وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ (7)
و چون آيات ما بر او خوانده شود، با نِخوت روى برمى‌‏گرداند، چنانكه گويى آن را نشنيده [يا] گويى در گوشهايش سنگينى است؛ پس او را از عذابى پردرد خبر ده.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ (8)
در حقيقت، كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند، باغهاى پرنعمت خواهند داشت،
خالِدِينَ فِيها وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (9)
كه در آن جاودان مى‌‏مانند؛ وعده خداست كه حقّ است و هموست شكست‌‏ناپذير سنجيده‌‏كار.
خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (10)
آسمانها را بى‌‏هيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد و در زمين كوههاى استوار بيفكند تا [مبادا زمين‏] شما را بجنباند، و در آن از هر گونه جنبنده‌‏اى پراكنده گردانيد، و از آسمان آبى فروفرستاديم و از هر نوع [گياه‏] نيكو در آن رويانيديم.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی