دکتر محمد شعبانی راد

نُه معجزۀ آشکار نورانی! وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ تِسْعَ‏ آياتٍ بَيِّناتٍ‏!

To Mussa, We did give Nine Evident Miracles!

نُه معجزۀ آشکار نورانی!

«تسع» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«تِسع و تِسْعَة: عدد نُه»

[التِّسْعُونَ … الْفُلْكُ الْمَشْحُونُ] :
+ «شحن»
قَالَ فَمَا التِّسْعُونَ
قَالَ الْفُلْكُ الْمَشْحُونُ‏ اتَّخَذَ نُوحٌ ع فِيهِ تِسْعِينَ بَيْتاً لِلْبَهَائِم‏

تِسْعَ‏ آياتٍ بَيِّناتٍ!

[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۱۰۱ الى ۱۰۵]
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ فَسْئَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِذْ جاءَهُمْ فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى‏ مَسْحُوراً (۱۰۱)
و در حقيقت، ما به موسى نُه نشانه آشكار داديم -پس، از فرزندان اسرائيل بپرس- آنگاه كه نزد آنان آمد، و فرعون به او گفت: «اى موسى، من جداً تو را افسون‏‌شده مى‌‏پندارم.»
قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلاَّ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً (۱۰۲)
گفت: «قطعاً مى‌‏دانى كه اين [نشانه‌‏ها] را كه باعث بينشهاست، جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است، و راستى اى فرعون، تو را تباه شده مى‌‏پندارم.»
فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً (۱۰۳)
پس [فرعون‏] تصميم گرفت كه آنان را از سرزمين [مصر] بركَند، پس او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم.
وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً (۱۰۴)
و پس از او به فرزندان اسرائيل گفتيم: «در اين سرزمين ساكن شويد، پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور مى‌‏كنيم.»
وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (۱۰۵)
و آن [قرآن‏] را به حق فرود آورديم و به حق فرود آمد، و تو را جز بشارت‏‌دهنده و بيم‏‌رسان نفرستاديم.

[سورة النمل (۲۷): الآيات ۱ الى ۱۴]
إِذْ قالَ مُوسى‏ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ ناراً سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (۷)
[يادكن‏] هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت: «من آتشى به نظرم رسيد، به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد، يا شعله آتشى براى شما مى‌‏آورم، باشد كه خود را گرم كنيد.»
فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۸)
چون نزد آن آمد، آوا رسيد كه: «خجسته [و مبارك گرديد] آنكه در كنار اين آتش و آنكه پيرامون آن است، و منزّه است خدا، پروردگار جهانيان.»
يا مُوسى‏ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۹)
«اى موسى، اين منم خداى عزيز حكيم.»
وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى‏ لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ (۱۰)
و عصايت را بيفكن. پس چون آن را همچون مارى ديد كه مى‏‌جنبد، پشت گردانيد و به عقب بازنگشت. «اى موسى، مترس كه فرستادگان پيش من نمى‌‏ترسند.
إِلاَّ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۱)
ليكن كسى كه ستم كرده سپس -بعد از بدى- نيكى را جايگزين [آن‏] گردانيده، [بداند] كه من آمرزنده مهربانم.
وَ أَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آياتٍ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (۱۲)
و دستت را در گريبانت كن تا سپيدِ بى‌‏عيب بيرون آيد.
[اينها] از [جمله‏] نشانه‌‏هاى نُه‏‌گانه‌‏اى است [كه بايد] به سوى فرعون و قومش [ببرى‏]،
زيرا كه آنان مردمى نافرمانند.»
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آياتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ (۱۳)
و هنگامى كه آيات روشنگر ما به سويشان آمد گفتند: «اين سحرى آشكار است.»
وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ (۱۴)
و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبّر آن را انكار كردند. پس ببين فرجام فسادگران چگونه بود.

وَ ازْدادُوا تِسْعاً

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۲۵ الى ۲۷]
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدادُوا تِسْعاً (۲۵)
و سيصد سال در غارشان درنگ كردند و نُه سال [نيز بر آن‏] افزودند.
قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً (۲۶)
بگو: «خدا به آنچه درنگ كردند داناتر است. نهان آسمانها و زمين به او اختصاص دارد. وه! چه بينا و شنواست. براى آنان ياورى جز او نيست و هيچ كس را در فرمانروايى خود شريك نمى‏‌گيرد.»
وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً (۲۷)
و آنچه را كه از كتاب پروردگارت به تو وحى شده است بخوان. كلمات او را تغييردهنده‌‏اى نيست، و جز او هرگز پناهى نخواهى يافت.

«نُه» در معنا و مفهوم مذموم:

وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ

[سورة النمل (۲۷): الآيات ۴۵ الى ۵۳]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِيقانِ يَخْتَصِمُونَ (۴۵)
و به راستى، به سوى ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم كه: «خدا را بپرستيد.» پس به ناگاه آنان دو دسته متخاصم شدند.
قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (۴۶)
[صالح‏] گفت: «اى قوم من، چرا پيش از [جُستنِ‏] نيكى، شتابزده خواهان بدى هستيد؟ چرا از خدا آمرزش نمى‏‌خواهيد؟ باشد كه مورد رحمت قرار گيريد.»
قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ (۴۷)
گفتند: «ما به تو و به هر كس كه همراه توست شگونِ بد زديم.» گفت: «سرنوشت خوب و بدتان پيش خداست، بلكه شما مردمى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته‏‌ايد.»
وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (۴۸)
و در آن شهر، نُه دسته بودند كه در آن سرزمين فساد مى‌‏كردند و از درِ اصلاح درنمى‌‏آمدند.
قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (۴۹)
[با هم‏] گفتند:
«با يكديگر سوگند بخوريد كه: حتماً به [صالح‏] و كسانش شبيخون مى‏‌زنيم، سپس به ولىّ او خواهيم گفت: ما در محلّ قتل كسانش حاضر نبوديم، و ما قطعاً راست مى‏‌گوييم.»
وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (۵۰)
و دست به نيرنگ زدند و [ما نيز] دست به نيرنگ زديم و خبر نداشتند.
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ (۵۱)
پس بنگر كه فرجام نيرنگشان چگونه بود: ما آنان و قومشان را همگى هلاك كرديم.
فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۵۲)
و اين [هم‏] خانه‌‏هاى خالى آنهاست به [سزاى‏] بيدادى كه كرده‏‌اند.
قطعاً در اين [كيفر] براى مردمى كه مى‏‌دانند عبرتى خواهد بود.
وَ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ (۵۳)
و كسانى را كه ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند رهانيديم.

امام باقر علیه السلام:
وَ کانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ
کَانُوا یَعْمَلُونَ فِی الْأَرْضِ بِالْمَعَاصِی.
کسانی هستند که در زمین مرتکب گناه می‌شدند.

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه):
وَ کانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ
فَعَقَرُوا النَّاقَهًَْ وَ رَمَوْهَا حَتَّی قَتَلُوهَا وَ قَتَلُوا الْفَصِیلَ
فَلَمَّا عَقَرُوا النَّاقَهًَْ قَالُوا لِصَالِحٍ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ ألصّادقین.
و آن‌ها آن مادّه شتر را تعقیب‌کرده و ذبح کردند و بچّه‌ی او را هم کشتند
و آن‌وقت در کمال جسارت به صالح (علیه السلام) گفتند:
پس اگر راست می‌گویی آنچه را (از بلا و عذاب الهی) به ما وعده می‌دهی، بیاور.

مشتقات ریشه‌ «تسع» در آیات قرآن:

وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ تِسْعَ‏ آياتٍ بَيِّناتٍ فَسْئَلْ بَني‏ إِسْرائيلَ إِذْ جاءَهُمْ فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى‏ مَسْحُوراً (101)
وَ لَبِثُوا في‏ كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً (25)
وَ أَدْخِلْ يَدَكَ في‏ جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ في‏ تِسْعِ‏ آياتٍ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ (12)
وَ كانَ فِي الْمَدينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (48)
إِنَّ هذا أَخي‏ لَهُ تِسْعٌ‏ وَ تِسْعُونَ‏ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني‏ فِي الْخِطابِ (23)
عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ (30)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی