So I swear by the Twilight!
Red for danger!
The light of compassion!
«شفق» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
«الشّفق، النور الولایة!»
دلنگرانی اهل نور از قبض نور قلبشون، میشه شفق!
شفق یعنی دلسوزی خدا به حال بندهی خطاکارش
که اینو با تاریک نمودن قلبش، بهش میفهمونه!
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«ثَوبٌ شَفَقٌ: پارچهى بد بافت»
«شَفَّقَ الثَوبَ: پارچه را بد بافت.»
«شَفَّقَ الشَّيءَ: آن چيز را كم كرد.»
«الشفق: الرديء من الأشياء»: از دست دادن هویت نورانی! نور از دست رفته!
شفق، نور قرمز اخطار خدا به بنده است، که خبر از پایان روز، و آغاز تاریکی شب میده!
«شفق: رقّة في الشيء»: کم شدن نور قلب!
«عرب میگه: عليه ثوب كالشفق، و كان أحمر»، «الشفق من الثياب»
«أشفقت على الصغير: حنوت و عطفت، و الاسم الشفقة، فأنا شفق و شفيق.»
«أَشْفَقَ منهُ: از او بر حذر شد و ترسيد.»
«أشفقت: حذرت»
«الشَّفَقَة: مهربانى و انعطاف، رحمت، ترس از بدى، دلسوزى»
«شفقة یعنی ترس از بدی حسادت!»
معنی «هراس و دلنگرانی از تاریک شدن قلب!»
هراس و نگرانی قلبی ممدوح اهل نور نسبت به نور سرخ «شفق» به چه معناست؟
اینکه متوجه تاریکیِ قلبشون میشن، لذا تا آخر عمر،
باید دِرَن قلب خودشونو برای تخلیه حسادت، حفظ کنن!
+ «حنن»
+ «عطف»
+ «رقق»
+ «مواساة»
+ «ناقوس!»
«شفق» + «وصی»
[سورة الانشقاق (۸۴): الآيات ۱ الى ۲۵]
فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (۱۶)
نه، نه، سوگند به شَفَق،
وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ (۱۷)
سوگند به شب و آنچه [شب] فروپوشاند،
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (۱۸)
سوگند به ماه چون [بَدْرِ] تمام شود،
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (۱۹)
كه قطعاً از حالى به حالى برخواهيد نشست.
+ «وسق – اتّسق: یارکشی!»: غربال و تمحیص!
+ «قبولی خرداد! مردودین شهریور!»
+ «نورِ از دست رفته!»
+ «خودباختگان!»
اکثرا آخرین فرصت شهریور رو «خودخواسته» به هدر میدن و برای همیشه مردود میشن!
«وَ ارْتَدَّ كَثِيرٌ»، «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»
در داستان زیبای بلوهر و یوذاسف:
«فَفِيهِمْ قَوْمٌ يَنْتَحِلُونَ الدِّينَ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَمْ يَسْتَحِقُّوهُ بِأَعْمَالِهِمْ»
«در ميان آنها، گروهی هستند كه با زبان ادعاى دين ميكنند، ولى با عمل استحقاق آن را ندارند.»
تفسیر علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه):
وَ الشَّفَقُ الْحُمْرَهًُْ بَعْدَ غُرُوبِ الشَّمْس.
الشَّفَقُ، سرخی بعد از غروب آفتاب است.
فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَق،
وَ هَو الَّذِی یَظْهَرُ بَعْدَ مَغِیبِ الشَّمْسِ
وَ هُوَ قَسَمٌ وَ جَوَابُهُ لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق.
فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ
آن است که بعد از غروب آفتاب نمایان میشود،
و این جمله قسم است و جواب قسم این است:
لَتَرْکَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَق.
سرخی افق آسمان بعد از غروب آفتاب «شفق»، چه لحظات غمگینی است!
آخرین لحظات دلسوزی خورشید «شفقت»، برای اسیران شب!
کاری نکنیم که خدا، نور خورشید رو از دلمون بگیره!
+ «نور از دست رفته!»
امام صادق علیه السلام:
يَا اِبْنَ جُنْدَبٍ
إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ اَلَّذِينَ يَخَافُونَ اَللَّهَ
وَ يُشْفِقُونَ أَنْ يُسْلَبُوا مَا أُعْطُوا مِنَ اَلْهُدَى
فَإِذَا ذَكَرُوا اَللَّهَ وَ نَعْمَاءَهُ وَجِلُوا وَ أَشْفَقُوا
وَ إِذٰا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيٰاتُهُ زٰادَتْهُمْ إِيمٰاناً مِمَّا أَظْهَرَهُ مِنْ نَفَاذِ قُدْرَتِهِ
وَ عَلىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ.
اى پسر جندب!
به راستى،مؤمنان آنانند كه از خدا بترسند
و نگران باشند آنچه را كه از هدايت الهى نصيبشان گشته از دست بدهند؛
هر گاه خدا و نعمتهاى الهى را ياد كنند ترسان و نگران شوند
و چون آيات الهى بر آنان خوانده شود در اثر اظهار نفوذ قدرت الهى ايمانشان افزايش يابد
و بر پروردگارشان توكّل نمايند.
[سورة الأنفال (۸): الآيات ۲ الى ۴]
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ
وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً
وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (۲)
مؤمنان، همان كسانىاند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد،
و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد،
و بر پروردگار خود توكّل مىكنند.
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (۳)
همانان كه نماز را به پا مىدارند و از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند.
أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا
لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (۴)
آنان هستند كه حقّاً مؤمنند،
براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.
این حدیث طولانی است اما بسیار زیبا و مهم!
مطالعه آن به علاقمندان توصیه می شود.
سفارش امام صادق عليه السّلام به عبد اللّٰه بن جندب:
اى عبد اللّٰه!
به طور قطع، ابليس دامهاى خود را در اين سراى فريب گسترده و هدفش از آن جز دستيابى به دوستان ما نيست، ولى سراى ديگر به ديدۀ آنان چنان پرجلال است كه هيچ چيزى را جايگزين آن نسازند. وه،وه بر دلهايى كه سرشار از روشنايى است و به راستى، دنيا از ديدگاه آنان چون مار گزندۀ خوش خط و خال و دشمنى بىزبان است.
آنان با خدا انس دارند و از آنچه خوشگذرانها به آن عادت كردهاند، گريزانند.
به يقين، اينان دوستان مناند كه به خاطر آنها هر فتنهاى ريشه كن شود و هر بلايى برطرف گردد.
اى پسر جندب!
لازم است هر مسلمانى كه با ما آشناست در هر شبانه روز به ارزيابى خود پردازد و محاسبۀ نفس نمايد.
اگر در كارنامۀ خود كردار نيكى ديد بر آن بيفزايد و اگر گناهى مشاهده كرد از آن آمرزش خواهد تا روز قيامت رسوا نگردد.
خوشا به حال بندهاى كه بر خطاكارانى كه از نعمتها و خوشىهاى دنيا برخوردار شدهاند غبطه نبرد.
خوشا به حال بندهاى كه دنبال آخرت باشد و براى به دست آوردن آن بكوشد.
خوشا به حال كسى كه آرزوهاى دروغين سرگرمش نسازد.
امام صادق عليه السّلام در ادامهاش فرمود:
رحمت خدا بر كسانى باد كه چراغ روشن بودند و روشنگر؛
آنان كه با كردارهاى شايستۀ خود و نهايت تلاش خويش، مردم را به سوى ما خواندند.
اينان چون كسانى نيستند كه به افشاگرى رازهاى[ناگفتنى]ما پردازند.
…
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ
ترجمه: «و كارنامه [عمل شما در ميان] نهاده مىشود،
آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مىبينى!»
در واقع، وقتی چشم اهل حسادتی که رو به تمناهاشون نمودن و پشت به صاحب نورشون کردن
(به این میگن مجرم و اشتباه مرگباری که مرتکب میشه)،
و با همین وضع، عمرشون به سر اومد، وقتی موقع حساب و کتاب،
چشمشون به صاحب نورشون میافته، میفهمن داستان چیه،
ولی دیگه دیر شده و این بیم و هراس و دلنگرانی «مشفقین»، فایدهای به حالشون نداره!
[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۴۵ الى ۴۹]
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ
فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ
فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ
وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً (۴۵)
و براى آنان زندگى دنيا را مَثَل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم؛
سپس گياه زمين با آن درآميخت و [چنان] خشك گرديد كه بادها پراكندهاش كردند،
و خداست كه همواره بر هر چيزى تواناست.
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا
وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (۴۶)
مال و پسران زيور زندگى دنيايند،
و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است.
وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ
وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً
وَ حَشَرْناهُمْ
فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (۴۷)
و [ياد كن] روزى را كه كوهها را به حركت درمىآوريم،
و زمين را آشكار [و صاف] مىبينى،
و آنان را گرد مىآوريم
و هيچ يك را فرو گذار نمىكنيم.
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا
لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ
بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (۴۸)
و ايشان به صف بر پروردگارت عرضه مىشوند
[و به آنها مىفرمايد:]
به راستى همان گونه كه نخستين بار شما را آفريديم [باز] به سوى ما آمديد،
بلكه پنداشتيد هرگز براى شما موعدى مقرر قرار نخواهيم داد.
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ
وَ يَقُولُونَ
يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (۴۹)
و كارنامه [عمل شما در ميان] نهاده مىشود،
آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مىبينى،
و مىگويند:
«اى واى بر ما، اين چه نامهاى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته،
جز اينكه همه را به حساب آورده است.»
و آنچه را انجام دادهاند حاضر يابند،
و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمىدارد.
مشمول شفاعت شدن، یعنی شامل حالِ دلسوزیِ صاحبانِ نور شدن!
مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ؟!
«عِبادٌ مُكْرَمُونَ» یعنی صاحبان نور!
«يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»،
یعنی کسانی که به نور دسترسی دارند!
سلام بر صاحبان نور!
چه کسانی مشمول دلسوزی این صاحبان نور می شوند؟!
کسی که پشت به تمنا و حسادتش بکنه و رو به نور تقدیراتش باشه،
خدا هم از او راضی است «إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى»
و رضایت خدا، امر خداست به صاحبان نور «وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»
که برای این شخص پشیمان، دلسوزی نموده
و او را از علوم نورانی آل محمد ع بهرهمند بنمایند.
«مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ؟!»
«يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»
به این میگن شفاعت: «شفع»!
به این میگن دلسوزی: «شفق»!
«بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ
وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ»
عبارت «يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ» 4 بار در قرآن تکرار شده است!
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۲۱ الى ۳۰]
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ (۲۱)
آيا براى خود خدايانى از زمين اختيار كردهاند كه آنها [مردگان را] زنده مىكنند؟
لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ (۲۲)
اگر در آنها [=زمين و آسمان] جز خدا، خدايانى [ديگر] وجود داشت، قطعاً [زمين و آسمان] تباه مىشد. پس منزّه است خدا، پروردگار عرش، از آنچه وصف مىكنند.
لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ (۲۳)
در آنچه [خدا] انجام مىدهد چون و چرا راه ندارد، و[لى] آنان [=انسانها] سؤال خواهند شد.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ هذا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ (۲۴)
آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفتهاند؟ بگو: «برهانتان را بياوريد.» اين است يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده. [نه!] بلكه بيشترشان حق را نمىشناسند و در نتيجه از آن رويگردانند.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ (۲۵)
و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه: «خدايى جز من نيست، پس مرا بپرستيد.»
وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً
سُبْحانَهُ
بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ (۲۶)
و گفتند: «[خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده.»
منزّه است او.
بلكه [فرشتگان] بندگانى ارجمندند،
لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ (۲۷)
كه در سخن بر او پيشى نمىگيرند، و خود به دستور او كار مىكنند.
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ
وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى
وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ (۲۸)
آنچه فراروى آنان و آنچه پشت سرشان است مىداند،
و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد، شفاعت نمىكنند و خود از بيم او هراسانند.
وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ (۲۹)
و هر كس از آنان بگويد: «من [نيز] جز او خدايى هستم»، او را به دوزخ كيفر مىدهيم. [آرى] سزاى ستمكاران را اين گونه مىدهيم.
أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ (۳۰)
آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم] ايمان نمىآورند؟
[سورة البقرة (۲): آية ۲۵۵]
اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ
لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ
وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ
وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (۲۵۵)
خداست كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛
نه خوابى سبك او را فرو مىگيرد و نه خوابى گران؛
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست.
كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟
آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند.
و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىيابند.
كرسىِ او آسمانها و زمين را در بر گرفته،
و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست، و اوست والاىِ بزرگ.
[سورة طه (۲۰): الآيات ۱۰۸ الى ۱۱۵]
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً (۱۰۸)
در آن روز، [همه مردم]، داعى [حق] را -كه هيچ انحرافى در او نيست- پيروى مىكنند،
و صداها در مقابل [خداى] رحمان خاشع مىگردد،
و جز صدايى آهسته نمىشنوى.
يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً (۱۰۹)
در آن روز، شفاعت [به كسى] سود نبخشد،
مگر كسى را كه [خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد.
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ
وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً (۱۱۰)
آنچه را كه آنان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشتهاند مىداند،
و حال آنكه ايشان بدان دانشى ندارند.
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ
وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً (۱۱۱)
و چهرهها براى آن [خداى] زنده پاينده خضوع مىكنند،
و آن كس كه ظلمى بر دوش دارد نوميد مىماند.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً (۱۱۲)
و هر كس كارهاى شايسته كند، در حالى كه مؤمن باشد،
نه از ستمى مىهراسد و نه از كاسته شدن [حقّش].
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا
وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً (۱۱۳)
و اين گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل كرديم،
و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم، شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند،
يا [اين كتاب] پندى تازه براى آنان بياورد.
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ
وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ
وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً (۱۱۴)
پس بلندمرتبه است خدا، فرمانرواى بر حق،
و در [خواندن] قرآن، پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد، شتاب مكن،
و بگو: «پروردگارا، بر دانشم بيفزاى.»
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (۱۱۵)
و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم،
و[لى آن را] فراموش كرد، و براى او عزمى [استوار] نيافتيم.
«يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»
یعنی نوری که خدا در دسترس صاحبان نورش قرار میده!
+ «دسترسی به افق نورانی!»
«شرع – افق»
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۷۶ الى ۷۸]
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ
وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (۷۶)
آنچه در دسترس آنان و آنچه پشت سرشان است مىداند
و [همه] كارها به خدا بازگردانيده مىشود.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۷۷)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، ركوع و سجود كنيد
و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد.
وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ
هُوَ اجْتَباكُمْ
وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ
مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ
هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذا
لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ
وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ
فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ
فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ (۷۸)
و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه] اوست جهاد كنيد،
اوست كه شما را [براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است.
آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است]
او بود كه قبلاً شما را مسلمان ناميد، و در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است]
تا اين پيامبر بر شما گواه باشد
و شما بر مردم گواه باشيد.
پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد.
او مولاى شماست؛ چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى.
رنگ قرمز، نشانهی خطر است!
اخم خدا، نشانهی دلسوزی خداست!
شفق، علامت هشدار دهنده به رنگ قرمز!
قبض نور قلب، نشانه دلسوزی خدا نسبت به بندهی خویش است!
اینو واژهی «شفق» یادمون میده! «فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ»
خداوند به صاحبان نور قرمز، سوگند یاد میکند!
ما نیز خدا را به اسم قرمزش سوگند میدهیم،
که قلبمان را به اخم نورانی و با ارزشش، راضی و خشنود بگرداند، ان شاء الله تعالی.
نور قرمز «شفق»، در ملک و در ملکوت! در آفاق و در انفس!
«سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
اهل تقوی، حواسشون به نورِ شفق، یعنی آلارم صاحبان نورشون هست!
«وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ»
+ «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»
اهل تقوی، اهل نور هستند، یعنی حواسشون به قبض و بسط نور قلبشون هست، و به محض اینکه چشمشون به نور قرمز شفق میافته، تغییر رنگ قلبشونو میفهمن «ضبح»، فورا احساس خطر میکنن و متوجه میشن، تمنایی حسدآلود، داره روز قلب اونها رو شب میکنه، لذا محزون و غمگین میشن و در این تاریکی شکم ماهی، بدنبال نور قمر بنیهاشم علیه السلام میگردن تا اونا رو دوباره به خورشید نورانی علم آل محمد علیهم السلام وصل کنه! چون قمر، در شب تاریک، نور خورشید رو برای قلوبی که چشم از این ماه منیر برندارند «شکر»، رله میکنه!
انگاری «ماه» در شب، جانشین «خورشید» در دنیای قلوب اهل نور است! + «وصی»
+ «رزق نورانی قلب ما با قمر بنی هاشم علیه السلام است!»
«ان العباس بن على زق العلم زقا»
این نوری که به این قشنگی به قلب آلارم میده که حواسشو جمع کنه و اشتباه نکنه، یا فورا اشتباهشو جبران کنه، همون ذکر نورانی مبارکی است که جایش اون بالاها بوده «سور»، اما خدی مهربون اونو به این قلب ما فرود آورده تا دستمونو بگیره «وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ» اما اهل حسد منکر این قدرت الهی برای اصلاح و تربیت قلبها هستند و اونو انکار میکنن «أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ» و میگن این حرفها راجع به مبحث علمی نور و ظلمت و قبض و بسط، اساطیر الاولین است و افسانهای بیش نیست و این اندیشهی یهود که «ید الله مغلولة» را استمرار میدهند.
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۴۶ الى ۵۰]
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ
يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ (۴۶)
و اگر شمهاى از عذاب پروردگارت به آنان برسد، خواهند گفت:
«اى واى بر ما كه ستمكار بوديم.»
وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ
فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً
وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها
وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ (۴۷)
و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مىنهيم،
پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمىبيند،
و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مىآوريم
و كافى است كه ما حسابرس باشيم.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ (۴۸)
و در حقيقت، به موسى و هارون فرقان داديم و [كتابشان] براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است.
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ (۴۹)
[همان] كسانى كه از پروردگارشان در نهان مىترسند و از قيامت هراسناكند.
وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ
أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (۵۰)
و اين [كتاب] -كه آن را نازل كردهايم- پندى خجسته است.
آيا باز هم آن را انكار مىكنيد؟
اینکه بموقع، اخمو بفهمی و حواستو جمع کنی، خیلی ارزش داره!
[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۵۷ الى ۶۱]
إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (۵۷)
در حقيقت، كسانى كه از بيم پروردگارشان هراسانند،
وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (۵۸)
و كسانى كه به نشانههاى پروردگارشان ايمان مىآورند،
وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (۵۹)
و آنان كه به پروردگارشان شرك نمىآورند، + «تمنا و تقدیر»
وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا
وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ (۶۰)
و كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مىدهند،
در حالى كه دلهايشان ترسان است [و مىدانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت،
أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (۶۱)
آنانند كه در كارهاى نيك شتاب مىورزند و آنانند كه در انجام آنها سبقت مىجويند.
همه چیز تابع نور الولایة است، الّا شخص حسود!
براستی حسود، شخصیتی ستمگر و نادان است!
«إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً»
+ «جبر و تفویض»
اهل نور، امر الله رو میفهمن و اجراء میکنن «وَ أَشْفَقْنَ مِنْها»
ولی نقش خدا رو بدست نمیگیرن «فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها»!
اما اهل حسادت، میخوان نقش خدا رو هم خودشون بازی کنن «وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ»،
اینجوری ظلم بزرگی در حق خودشون و دیگران میکنن «إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً»!
[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۷۰ الى ۷۳]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً (۷۰)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد.
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً (۷۱)
تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشايد،
و هر كس خدا و پيامبرش را فرمان بَرَد قطعاً به رستگارى بزرگى نايل آمده است.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ
فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها
وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (۷۲)
ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم،
پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند،
و[لى] انسان آن را برداشت؛ راستى او ستمگرى نادان بود.
لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ
وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (۷۳)
[آرى، چنين است] تا خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را عذاب كند
و توبه مردان و زنان با ايمان را بپذيرد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
اهل نور، اخم خدا رو میفهمن و لذا حواسشونو جمع میکنن!
«وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ»
اما اهل حسادت، نقش اخم کردن و لبخند زدن،
که کار خود خداست رو میخوان خودشون بعهده بگیرن!
«يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها»
اهل حسادت بدونن که این روش غلط،
اونا رو به چنان گمراهی و تباهی خواهد کشید
که فقط خدا میدونه چه سرنوشت شومی خواهند داشت!
«أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ»
قبض و بسط نور قلب، همون اخم و لبخند خداست!
همون رزق علمی و نورانی خداست که خیلی لطیف به قلبها عنایت میشه!
«اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ
يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ»
اهل نور چشمشون به این نور تقدیرات و اوامر الهی است
«مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ»
که اونو بخوبی اجرا کنن، لذا به تمناهای خودشون پشت میکنن!
اما اهل حسد که چشمشون دنبال تمناهای زودگذر و بی ارزش دنیایی است،
تمنای خودشونو بر تقدیرات خدا ترجیح میدن،
«وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها
وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ»
در واقع تقدیرات رو فدای تمنای پوچ خودشون میکنن،
و این همون اشتباه مرگبار اهل حسادت است!
[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ
وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ (۱۶)
و كسانى كه درباره خدا پس از اجابت [دعوت] او به مجادله مىپردازند،
حجّتشان پيش پروردگارشان باطل است،
و خشمى [از خدا] برايشان است و براى آنان عذابى سخت خواهد بود.
اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ
وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ (۱۷)
خدا همان كسى است كه كتاب و وسيله سنجش را به حق فرود آورد،
و تو چه مىدانى شايد رستاخيز نزديك باشد.
يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها
وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ
أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (۱۸)
كسانى كه به آن ايمان ندارند شتابزده آن را مىخواهند،
و كسانى كه ايمان آوردهاند، از آن هراسناكند و مىدانند كه آن حقّ است.
بدان كه آنان كه در مورد قيامت ترديد مىورزند، قطعاً در گمراهى دور و درازىاند.
اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ
يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ
وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ (۱۹)
خدا نسبت به بندگانش مهربان است:
هر كه را بخواهد روزى مىدهد
و اوست نيرومند غالب.
مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ
وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها
وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ (۲۰)
كسى كه كِشت آخرت بخواهد، براى وى در كِشتهاش مىافزاييم،
و كسى كه كِشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مىدهيم
و[لى] در آخرت او را نصيبى نيست.
در مهلت دنیا، مشفق باش که اون دنیا بدردت بخوره!
مشفق شدن در اون دنیا، دیگه بدردت نمیخوره!
«تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا»
اون دنیا که همه (چه اهل نور و چه اهل حسد)
چشمشون به صاحب نورشون میافته، مشفق میشن!
اونجا دیگه برای اهل حسادت، مشفق شدن دردی دوا نمیکنه!
این دنیا با قلبت باید صاحب نورتو ببینی و بشنوی
و باور داشته باشی و مشفق بشی
«قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ»
و به اخم و لبخندش، ترتیب اثر بدهی
تا اعمال صالح تولید کنی که اونطرف به دردت بخوره!
وگرنه وقتی کار از کار گذشت و اون دنیا دیدی داستان چیه،
دیگه اشفاق بی اشفاق!
[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ
وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۲۱)
آيا براى آنان شريكانى است كه در آنچه خدا بدان اجازه نداده، برايشان بنيادِ آيينى نهادهاند؟
و اگر فرمان قاطع [درباره تأخير عذاب در كار] نبود مسلّماً ميانشان داورى مىشد؛
و براى ستمكاران شكنجهاى پردرد است.
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ
لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ (۲۲)
[در قيامت] ستمگران را از آنچه انجام دادهاند، هراسناك مىبينى
و [جزاى عملشان] به آنان خواهد رسيد،
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند در باغهاى بهشتند.
آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان خواهند داشت؛ اين است همان فضل عظيم.
ذلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى
وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ (۲۳)
اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده
و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است.
بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان.»
و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود.
قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً
فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ
وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ
إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۲۴)
آيا مىگويند: «بر خدا دروغى بسته است؟»
پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر مىنَهد؛
و خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پا برجا مىكند.
اوست كه به راز دلها داناست.
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ
وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (۲۵)
و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مىپذيرد
و از گناهان درمىگذرد و آنچه مىكنيد مىداند.
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ
«مُشْفِقِينَ أَيْ خَائِفِينَ مِنَ الْعَذَابِ»
اهل نور، در همین دنیا، از قبض نور قلب خودشون،
متوجه اشتباهی که نتیجهاش عذاب جهنم است، میشوند.
[سورة الطور (۵۲): الآيات ۱۷ الى ۲۸]
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ (۱۷)
پرهيزگاران در باغهايى و [در] ناز و نعمتند.
فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ
وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ (۱۸)
به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند،
و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۱۹)
[به آنان گويند:]
«به [پاداشِ] آنچه به جاى مىآورديد بخوريد و بنوشيد؛ گواراتان باد!»
مُتَّكِئِينَ عَلى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ
وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ (۲۰)
بر تختهايى رديف هم تكيه زدهاند
و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ
وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ
كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ (۲۱)
و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كردهاند،
فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد
و چيزى از كار[ها]شان را نمىكاهيم.
هر كسى در گرو دستاورد خويش است.
وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ (۲۲)
با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقويت] مىكنيم.
يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ (۲۳)
در آنجا جامى از دست هم مىرُبايند [و بر سرش همچشمى مىكنند]
كه در آن نه ياوهگويى است و نه گناه.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ
كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ (۲۴)
و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همىگردند؛
انگارى آنها مرواريدىاند كه [در صدف] نهفته است.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ (۲۵)
و برخىشان رو به برخى كنند [و] از هم پرسند،
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ (۲۶)
گويند: «ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم.
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ (۲۷)
پس خدا بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ كرد.
إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ (۲۸)
ما از ديرباز او را مىخوانديم، كه او همان نيكوكار مهربان است.»
وَ الَّذينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ
از تاریکیِ قلبت، توی همین دنیا، باید متوجه اشتباهت بشی
که افکارت و گفتارت و رفتارت بوی عذاب و آتش جهنم میده،
لذا ازشون دوری کنی!
اون دنیا که حتما متوجه میشی،
اما هر چیزی هم بخوای فدا کنی،
دیگه هیچ فایدهای نداره!
«وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ»
«و هر كس از جهنم ميترسد از محرمات برگردد.»
قبض نور قلب، هشداری است که خدا، به کسی که روشو کرده به سمت جهنم، نشون میده!
[سورة المعارج (۷۰): الآيات ۱۱ الى ۳۵]
يُبَصَّرُونَهُمْ
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ (۱۱)
آنان را به ايشان نشان مىدهند.
گناهكار آرزو مىكند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز،
مى توانست پسران خود را عوض دهد،
وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ (۱۲)
و [نيز] همسرش و برادرش را،
وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ (۱۳)
و قبيلهاش را كه به او پناه مىدهد،
وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ (۱۴)
و هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مىداد] و آنگاه خود را رها مىكرد.
كَلاَّ إِنَّها لَظى (۱۵)
نه چنين است. [آتش] زبانه مىكشد،
نَزَّاعَةً لِلشَّوى (۱۶)
پوستِ سر و اندام را بركننده است.
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى (۱۷)
هر كه را پشت كرده و روى برتافته،
وَ جَمَعَ فَأَوْعى (۱۸)
و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته] فرا مىخواند.
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (۱۹)
به راستى كه انسان سخت آزمند [و بىتاب] خلق شده است.
إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (۲۰)
چون صدمهاى به او رسد عجز و لابه كند.
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (۲۱)
و چون خيرى به او رسد بخل ورزد.
إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (۲۲)
غير از نمازگزاران:
الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (۲۳)
همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مىكنند.
وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (۲۴)
و همانان كه در اموالشان حقّى معلوم است،
لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (۲۵)
براى سائل و محروم.
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (۲۶)
و كسانى كه روز جزا را باور دارند.
وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (۲۷)
و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند.
إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ (۲۸)
چرا كه از عذاب پروردگارشان ايمن نمىتوانند بود.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (۲۹)
و كسانى كه دامن خود را حفظ مىكنند،
إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (۳۰)
مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت] مورد نكوهش نيستند.
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (۳۱)
و هر كس پا از اين [حدّ] فراتر نهد، آنان همان از حدّ درگذرندگانند.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (۳۲)
و كسانى كه امانتها و پيمان خود را مراعات مىكنند.
وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (۳۳)
و آنان كه بر شهادتهاى خود ايستادهاند.
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (۳۴)
و كسانى كه بر نمازشان مداومت مىورزند.
أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (۳۵)
آنها هستند كه در باغهايى [از بهشت]، گرامى خواهند بود.
ایمان – صبر – اشفاق
امام علی علیه السلام:
الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ
عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ
وَ الصَّبْرُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ
عَلَى الشَّوْقِ وَ الْإِشْفَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ
فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ
وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ
وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا تَهَاوَنَ بِالْمُصِيبَاتِ
وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ فِي الْخَيْرَاتِ.
هر كس عاشق بهشت است شهوتها را فراموش كند
و هر كس از جهنم ميترسد از محرمات برگردد
و هر كس در دنيا پارسا باشد مصيبتها بر او آسان شود
و هر كس به فكر مرگ باشد پيشى بگيرد در خوبيها.