دکتر محمد شعبانی راد

صف‌آرائی صاحبان نور! وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!

Luminous Lineup!
Luminous hearts, at attention, lined up!

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!

سوگند به صف‏‌بستگان (یعنی صاحبان نور) كه صفى [با شكوه‏] بسته‌‏اند،
تا به نوبت خود، بیایند و ماموریتی عظیم را به معرض نمایش بگذارند:
«وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (۱۰۷) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (۱۰۸)»
و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانيديم.
و در [ميان‏] آيندگان براى او [آوازه نيك‏] به جاى گذاشتيم.»
«قربانىِ بزرگ» یعنی «ذِبْحٍ عَظِيمٍ» نام زیبای صاحبان نور است
که ماموریت خطرناک کربلای آنها را به ما می‌فهماند.
ماموریتی که برای آشکار کردن علوم آل محمد ع «ذبح»،
جان خود را فدای این ماموریت زیبا می‌نمایند.
و اینگونه، همه صاحبان نور در حالت خبردار، منتظر امر الله نورانی مافوق خود هستند تا به موقع، انجام وظیفه نمایند.
«وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ»
در مقالۀ زیبا و مهم «ضرب المثل» گفته شد که،
این هنرپیشه «الممثّلون» منتظره که کارگردان به او بگه:
حالا نوبت توست! پاشو و نقشتو بازی کن!
+ «ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ»
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ … يَا ضَارِبَ الْأَمْثَال»
«اللَّهُمَّ إِنِّي اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ … الصَّافَّاتِ!»

«صفف» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«ناقةٌ صَفُوفٌ‏: تَصُفُّ‏ رجلَيْها عند الحَلَبِ.»:
شتری که بهنگام دوشیدن شیر از پستانش، پاهای خود را باز نگه داشته است.
«صَفَ‏ الطائِرُ جناحيه فى السماء: بسطها و لم يحركها»: پرندگانی که در حال پرواز پر گشوده‏‌اند.
«الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ‏ وَ يَقْبِضْنَ»
«اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی یَطِیرُ بِهِ الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ صَافَّاتٍ بِاَمْرِکَ.»
+ «فتح» + «ذبح» + «ظهر» + «خرج» و … «نور».
«صَفَفْتُ‏ اللّحمَ: قدّدته، گوشت را تكّه تكّه و منظّم چيدم، تا بذارمشون جلوی آفتاب خشک بشه»
«الصَّفِيفُ‏: القَدِيدُ إذا شُرِّر في الشمس»
«الصَّفِيفُ‏: اللّحمُ‏ الْمَصْفُوفُ‏، گوشت چيده شده»
+ «فرش»
نور، خودشو در معرض مخاطبین قرار میده و میشه معنای واژۀ زیبای «صافّات».
حالا در مصاف این نور آشکار شده قرار گرفتن، میشه همون دومی نور شدن، میشه واژۀ زبای «صلی».
شنیدی میگن: او به مصاف دشمن رفت.
یعنی رفت با دشمن روبرو شد.
«اَللّهُمَّ وَ اَیُّما غازٍ غَزاهُمْ مِنْ اَهْلِ مِلَّتِکَ … فَاِذا صافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فی عَیْنِه،
و صَغِّرْ شَاْنَهُمْ فی قَلْبِه، وَ اَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ وَ لَا تُدِلْهُمْ مِنْهُ.»
+ «صلی»: دومی نور شدن
«و صافُّوهُم‏ في القِتالِ: وَقَفُوا مُصْطَفِّينَ‏ كما في العُبابِ.»
«ناقةٌ صَفُوفٌ‏: تَصُفُ‏ يَدَيْها عند الحَلَبِ.»
موقع دوشیدن شیرش، دستهاشو یه جوری در وضعیت باز قرار میده که بشه پستانهای پر شیرشو براحتی بدوشند!
در این فیلم زیبای شیردوشیدن شتر، در لحظۀ طلوع صبح، ببین این شتر چجوری پاهاشو باز و بدون حرکت نگه میداره تا دوشندۀ شیر بدون ترس و نگرانی از لگد زدن شتر، با خیال راحت شیرشو بدوشه و نوش جان کنه. + «عطو» 
ماموریت صاحبان نور همینه!
به این میگن ظهر و ذبح و اخراج و …
همین، ماموریت کربلاست!
«ناقةٌ تُصَفُّ بين مَحْلَبَيْنِ فصاعدا لغزارتها، و التي تَصُفُّ رجلَيْها»
«ناقةٌ صَفُوفٌ‏: شتر مادّه پر شير كه كاسه‏‌ها براى شيرش به صف مى‌‏شود،
يا اينكه پاهايش در موقع دوشيدن منظّم قرار مى‌‏گيرد
صاحبان نور، پستان‌های پرشیر خودشونو در معرض دید مخاطبین قرار میدن تا بدوشنشون!
به این میگن: «و الصّافّات صفّا»
انگاری خدای مهربان، اینجوری به بندۀ خودش، چراغ سبز نشون میده!!!
اینجوری خدای مهربان اجازه میده و اعلام موافقت میکنه تا بندگانش از نعمت نور الولایة بهره‌مند بشن!
«چراغ سبز نشان دادن» به معنای ابراز علاقه یا تمایل به شروع و ادامه یک رابطه باشد.
+ خدای مهربان، به بندگانش چشمک میزنه! «یا دلیل المتحیّرین!»

برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.
The merciful God gives us the green light to start a relationship!
خدای مهربان، برای شروع رابطه، به ما چراغ سبز نشان می‌دهد!

اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ … الصَّافَّاتِ!

«الصَّافَّاتِ» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست!
«الصَّافَّاتِ» یکی از هزار واژگان مترادف «نور الولایة» است.

اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ ص وَ یس وَ الصَّافَّاتِ وَ حم عسق وَ کهیعص.
بِحَقِّ الْمَلَایِکَةِ وَ یس وَ الصَّافَّاتِ وَ ص.
اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْاَلُکَ … بِالْاَسْمَاءِ الَّتِی یَدْعُو بِهَا جَبْرَیِیلُ وَ مِیکَایِیلُ وَ اِسْرَافِیلُ وَ عِزْرَایِیلُ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ الْکَرُّوبِیُّونَ، وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْمَلَایِکَةِ وَ الرَّوْحَانِیُّونَ الصَّافُّونَ الْمُسَبِّحُونَ.
اَسْاَلُکَ … بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ اَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ اَوْ اَثْبَتَّهُ فِی قُلُوبِ الصَّافِّینَ الْحَافِّینَ حَوْلَ عَرْشِکَ، فَتَرَاجَعَتِ الْقُلُوبُ اِلَی الصُّدُورِ عَنِ الْبَیَانِ بِاِخْلَاصِ الْوَحْدَانِیَّةِ، وَ تَحْقِیقِ الْفَرْدَانِیَّةِ، مُقِرَّةً لَکَ بِالْعُبُودِیَّةِ.
اَسْاَلُکَ … بِطَلْعَتِکَ فِی سَاعِیرَ وَ ظُهُورِکَ فِی جَبَلِ فَارَانَ بِرَبَوَاتِ الْمُقَدَّسِینَ وَ جُنُودِ الْمَلَایِکَةِ الصَّافِّینَ وَ خُشُوعِ الْمَلَایِکَةِ الْمُسَبِّحِینَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ … وَ عَلَی خَوَاصِّ مَلَایِکَتِکَ: جَبْرَیِیلَ وَ مِیکَایِیلَ وَ اِسْرَافِیلَ وَ عِزْرَایِیلَ، وَ الصَّافِّینَ وَ الْحَافِّینَ وَ الْکَرُّوبِیِّینَ وَ الْمُسَبِّحِینَ، وَ جَمِیعِ مَلَایِکَتِکَ فِی سَمَاوَاتِکَ وَ اَرْضِکَ اَجْمَعِینَ.
صَلِّ عَلَی عِبَادِکَ الْمُنْتَجَبِینَ وَ بَشَرِکَ الْمُحْتَجِبِینَ، وَ مَلَایِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ بُهَمِ الصَّافِّینَ الْحَافِّینَ.
یَا مَنْ خَافَتِ الْمَلَایِکَةُ مِنْ نُورِهِ الْمُتَوَقِّدِ فَهُمْ حَوْلَ کُرْسِیِّهِ وَ عَرْشِهِ صَافُّونَ مُسَبِّحُونَ طَایِفُونَ خَاضِعُونَ مُذْعِنُونَ لِنُورِ جَلَالِهِ.

اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی اَنْزَلْتَهُ عَلَی عُیُونِ مُحِبِّیکَ فَطَارَ عَنْهُمُ النَّوْمُ اِجْلَالاً لِعَظَمَةِ ذَلِکَ الْاسْمِ، فَقَامُوا صُفُوفاً بَیْنَ یَدَیْکَ، قِیَاماً عَلَی اَقْدَامِهِمْ یُنَاجُونَکَ فِی فِکَاکِ رِقَابِهِمْ مِنَ النَّارِ.

وَ اجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ … لاذَتْ اَبْصارُ الْقُلُوبِ نَحْوَ السَّماءِ، وَ عَبَرَتْ اَعْیُنُ النَّوّاحینَ بَیْنَ مَصافِّ الْکَرُوبِیّینَ وَ مُجالَسَةِ الرُّوحانِیّینَ.
وَ اجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ … فَرَقَتْ اَرْواحُهُمْ عَلَی اَجْنِحَةِ الْمَلایِکَةِ، فَسَمّاهُمْ اَهْلُ الْمَلَکُوتِ زُوّارا، وَ اَسْماهُمْ اَهْلُ الْجَبَرُوتِ عُمّارا، فَتَرَدَّدُوا فی مَصافِّ الْمُسَبِّحینَ.

انگاری ماموریت حاملان نور و صاحبان نور اینه که کریمانه اجازه میدن، مخاطبین، به پستان علمی آنها نزدیک شوند و از این شیر (علم) که در دسترس  آنها قرار گرفته، بدوشند. علمی که امروز دستور داده شده تا آشکار شود.
+ «نورِ کرامت! آغازگرانِ بخشش! إِنَّهُ لَقُرْآنٌ‏ كَرِيمٌ!»
+ «عطو»
+ «موهبت نورانی! إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ!»
+ «نور، وسیلۀ دسترسی من به آرامش است! وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ‏ بِالْوَصيدِ!»
+ «هر کسی میتونه به نورش دسترسی داشته باشه! وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً!»
+ «نور، شیوه و راه و روش علمی خوب زندگی کردن رو برای قلبت آشکار میکنه! لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً!»
واژۀ زیبای «صفف» فرایند آشکار شدن نور علم را به زیبایی برای ما وصف میکند.
+ «عمل به نور آشکار شده، «گُلدِن تایم» دارد! داستان تکراری یوم الفصل! إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً!»
«الْيَوْمُ‏: أَوَّلُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ الثَّانِى إِلَى غُرُوبِ الشَّمْسِ»:
از اول تا آخر یک روز، زمانی محدود است، که باید قدرش را دانست!
واژۀ «یوم» به ما یاد داد که این زمان آشکار شدن علوم نورانی، گلدن تایم داره و زمانی محدود است که باید مخاطبین قدر این فرصت طلایی را بدانند و اقدام به دوشیدن شیر این شتر نمایند.
+ داستان تکراری پِی کردن «ناقۀ صالح» توسط اهل حسادت!!!
+ «حسود به نورش دسترسی نخواهد داشت! وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ!»

به پاهای شتر که هنگام دوشیدن شیر از پستانش، باز نگه میدارد دقت کنیم!

+ «حاملانِ نور! هشت زوجِ نورانی! وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ!»:
مثال زیبای بلاک‌چین «Blockchain» برای ماموریت صاحبان نوری که پشت‌سر‌هم می‌آیند و پستان پر شیر علمی خود را در معرض دید مخاطبین خود قرار می‌دهند.
«وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ (۱۶۴) وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ (۱۶۵) وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ (۱۶۶)»
«و هيچ يك از ما [فرشتگان‏] نيست مگر [اينكه‏] براى او [مقام و] مرتبه‏‌اى معيّن است.
و در حقيقت، ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بسته‏‌ايم.
و ماييم كه خود تسبيح‏‌گويانيم.»
و خدای مهربانی که به این ماموریت کربلای صاحبان نور قسم میخورد و میگوید:
«وَ الصَّافَّاتِ‏ صَفًّا»
و سوره ای در قرآن را برای فهم این داستان تکراری اختصاص داده است:
[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱ الى ۱۰]

The Prophets are the gateway to divine knowledge.
In fact, the teacher serves as a gateway to divine knowledge for their audience.

صف‌آرائی صاحبان نور!

دل‌های نورباران، خبردار، صف کشیده‌اند!

به نام قلوبی که در مقابل صاحبان نورشان، شکوهمندانه صف کشیده‌اند، سوگند!

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا

[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱ الى ۱۰]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا (۱)
سوگند به صف‏‌بستگان -كه صفى [با شكوه‏] بسته‌‏اند-
فَالزَّاجِراتِ زَجْراً (۲)
و به زجركنندگان -كه به سختى زجر مى‌‏كنند-
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً (۳)
و به تلاوت‌‏كنندگان [آيات الهى‏]،
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ (۴)
كه قطعاً معبود شما يگانه است.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ (۵)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، و پروردگار خاورها.
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ (۶)
ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم.
وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ (۷)
و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم.
لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‏ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ (۸)
[به طورى كه‏] نمى‌‏توانند به انبوه [فرشتگانِ‏] عالَم بالا گوش فرادهند، و از هر سوى پرتاب مى‏‌شوند.
دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ (۹)
با شدّت به دور رانده مى‌‏شوند، و برايشان عذابى دايم است.
إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ (۱۰)
مگر كسى كه [از سخن بالاييان‏] يكباره استراق سمع كند، كه شهابى شكافنده از پى او مى‌‏تازد.

تفسیر علی‌بن‌إبراهیم:
وَ الصَّافَّاتِ صَفّاً
قَالَ:
الْمَلَائِکَهًُْ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ مَنْ صَفَّ لِلَّهِ وَ عَبَدَهُ.
وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا فرشتگان و پیامبرانند و کسانی‌که جهت پرستش خداوند صف می‌کشند.
«فرشتگان و پیامبران» در ملک و در ملکوت!
معلم و مربی در ملک، و تمثال نورانی معلم و مربی در ملکوت!
معلم و مربی که علم رو برای مخاطب خودش، در ملک و ملکوت بازگو و آشکار میکند.

ابن‌عباس:
أَنَّهَا الْمَلَائِکَهًُْ تَصُفُّ أَنْفُسَهَا صُفُوفاً فِی السَّمَاءِ کَصُفُوفِ الْمُؤْمِنِینَ لِلصَّلَاهًِْ.
منظور فرشتگان هستند که خود را در آسمان در صف‌هایی قرار داده‌اند،
همانند صفوف مؤمنین برای نماز.

وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّكَ صَفًّا

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۴۵ الى ۴۹]
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ
فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ
فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ
وَ كانَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِراً (۴۵)
و براى آنان زندگى دنيا را مَثَل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم؛
سپس گياه زمين با آن درآميخت
و [چنان‏] خشك گرديد كه بادها پراكنده‏‌اش كردند،
و خداست كه همواره بر هر چيزى تواناست.
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا
وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (۴۶)
مال و پسران زيور زندگى دنيايند،
و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است.
وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ
وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً
وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (۴۷)
و [ياد كن‏] روزى را كه كوهها را به حركت درمى‏‌آوريم،
و زمين را آشكار [و صاف‏] مى‌‏بينى،
و آنان را گرد مى‏‌آوريم و هيچ يك را فرو گذار نمى‏‌كنيم.
وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّكَ صَفًّا
لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ
بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (۴۸)
و ايشان به صف بر پروردگارت عرضه مى‌‏شوند [و به آنها مى‌‏فرمايد:]
به راستى همان گونه كه نخستين بار شما را آفريديم [باز] به سوى ما آمديد،
بلكه پنداشتيد هرگز براى شما موعدى مقرر قرار نخواهيم داد.
وَ وُضِعَ الْكِتابُ
فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ
وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (۴۹)
و كارنامه [عمل شما در ميان‏] نهاده مى‌‏شود،
آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مى‌‏بينى،
و مى‌‏گويند:
«اى واى بر ما، اين چه نامه‏‌اى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته،
جز اينكه همه را به حساب آورده است.»
و آنچه را انجام داده‏‌اند حاضر يابند، و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى‌‏دارد.

وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ

قلبی که قبض و بسط نورشو میفهمه، مانند پرنده‌ی در حال پروازی است که بالهاشو در برابر نور خورشید باز کرده «وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ» و خبردار، گوش به فرمان، آماده است و از این نور هدایت الهی استفاده می‌کنه! به این معنا که صلی و سبح خودشو، اینجوری متوجه میشه! اتباع از امر و نهی خدای مهربان رو میفهمه و در جهت اجرای این اوامر الهی تلاش میکنه! «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ»: فرایند اخذ نور علم، فرایند صلاة و تسبیح است! 

[سورة النور (۲۴): الآيات ۴۱ الى ۴۶]
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ
كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ
وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (۴۱)
آيا ندانسته‏‌اى كه هر كه [و هر چه‏] در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مى‌‏گويند،
و پرندگان [نيز] در حالى كه در آسمان پر گشوده‏‌اند [تسبيح او مى‏‌گويند]؟
همه ستايش و نيايش خود را مى‌‏دانند،
و خدا به آنچه مى‌‏كنند داناست.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (۴۲)
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ خداست، و بازگشت [همه‏] به سوى خداست.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً
ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ
ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً
فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ
وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ
فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ
يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (۴۳)
آيا ندانسته‌‏اى كه خدا[ست كه‏] ابر را به آرامى مى‌‏راند،
سپس ميان [اجزاء] آن پيوند مى‌‏دهد،
آنگاه آن را متراكم مى‏‌سازد،
پس دانه‏‌هاى باران را مى‌‏بينى كه از خلال آن بيرون مى‏‌آيد،
و [خداست كه‏] از آسمان از كوههايى [از ابر يخ‌‏زده‏] كه در آنجاست تگرگى فرو مى‌‏ريزد؛
و هر كه را بخواهد بدان گزند مى‏‌رساند، و آن را از هر كه بخواهد باز مى‌‏دارد.
نزديك است روشنى برقش چشمها را ببرد.
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (۴۴)
خداست كه شب و روز را با هم جابجا مى‏‌كند.
قطعاً در اين [تبديل‏] براى ديده‏‌وران [درس‏] عبرتى است.
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ
فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ بَطْنِهِ
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ رِجْلَيْنِ
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ أَرْبَعٍ
يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ
إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (۴۵)
و خداست كه هر جنبنده‌‏اى را [ابتدا] از آبى آفريد.
پس پاره‌‏اى از آنها بر روى شكم راه مى‏‌روند
و پاره‌‏اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار [پا] راه مى‌‏روند.
خدا هر چه بخواهد مى‌‏آفريند.
در حقيقت، خدا بر هر چيزى تواناست.
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ
وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (۴۶)
قطعاً آياتى روشنگر فرود آورده‏‌ايم،
و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‏‌كند.

نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌقُرىً ظاهِرَةً

بالشهايى پهلوى هم چيده‏ – شهرهاى متّصل به هم

+ «وصی»

[سورة الغاشية (۸۸): الآيات ۱ الى ۲۶]
وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ (۱۵)
و بالشهايى پهلوى هم [چيده‏].
+ [سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً 
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ 
سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،
و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم.
در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‌‏خاطر بگرديد.

مشتقات ریشۀ «صفف» در آیات قرآن:

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۴۵ الى ۴۹]
وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (48)

[سورة طه (۲۰): الآيات ۵۷ الى ۶۶]
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‏ (64)

[سورة الحج (۲۲): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فيها خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَ‏ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (36)

[سورة النور (۲۴): الآيات ۴۱ الى ۴۶]
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ‏ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41)

[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱ الى ۱۰]
وَ الصَّافَّاتِ‏ صَفًّا (1)

[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱۶۱ الى ۱۷۰]
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ‏ (165)

[سورة الطور (۵۲): الآيات ۱۷ الى ۲۸]
مُتَّكِئينَ عَلى‏ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ (20)

[سورة الصف (۶۱): الآيات ۱ الى ۵]
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ (4)

أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ‏ وَ يَقْبِضْنَ!

بیایید به معانی زیبای بطن این آیات قرآن دقت کنیم:
طیر در اینجا اشاره به صاحبان نور یعنی معلمینی دارد که خدای مهربان برای آشکار کردن علوم خود، به آنها ماموریت انجام این کار را داده (ماموریت کربلا) و این ماموریت این است که به امر خدای مهربان، این علوم را آشکار «صافَّاتٍ‏» و یا پنهان «يَقْبِضْنَ» می‌کنند.
اینجوری هم میشه بگیم که این علوم برای معلمین با فرایند قبض و بسط آموزش داده میشود و آشکار میشود و آنها این نور علم را اینگونه متوجه شده و بدست می آورند و به مخاطبین هم با همین فرایند، یعنی فرایند نور الولایة، در ملک و در ملکوت، منتقل می کنند و مخاطبین به شرطی که این معلم را در ملک و در ملکوت باور داشته باشند، با یقین به این معلم و یوزرنیم و پسورد، می توانند از این علوم زیبای آنلاین بهره‌مند شوند.
+ «هذا عطاونا فامنن او امسک بغیر حساب».
معنی آیه این است که متاسفانه اهل حسادت این معلمین آشکار شده را دیدند اما انگار کردند. چرا این اشتباه مرگبار را مرتکب شدند. آنچه این ماموریت را به آنها داده است چیزی نیست جز خدای مهربان که میخواهد مهربانی خودش را در  مورد بندگان تمام و کمال انجام دهد.

[سورة الملك (۶۷): الآيات ۱۲ الى ۲۱]
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ‏ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ الرَّحْمنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ بَصيرٌ (19)
آيا [اهل حسادت، همچنان غافلند و] به پرندگان بالاى سرشان نگاه نكرده‏‌اند كه بال‏ها را مى‏‌گشايند و جمع مى‏‌كنند؟ جز [خداى‏] رحمان كسى آنها را [از سقوط] نگاه نمى‏‌دارد.
بى‏‌ترديد او به هرچيزى بيناست.

[سورة النبإ (۷۸): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38)
+ «وَ اَسْاَلُکَ الْاَمَانَ الْاَمَانَ یَا کَرِیمُ یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَایِکَةُ صَفّاً لَا یَتَکَلَّمُونَ اِلَّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَاباً

[سورة الغاشية (۸۸): الآيات ۱ الى ۲۶]
وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ (15)

[سورة الفجر (۸۹): الآيات ۱ الى ۳۰]
وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا (22)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی