دکتر محمد شعبانی راد

با نور، دوست و دشمنتو میشناسی! رَجْماً بِالْغَيْبِ!

Identify Friend or Foe with the Light!
Luminous Labeling Process!

«رجم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«رَجَمَ‏ القَبْرَ: بر روى قبر سنگ نهاد و آن را نشان كرد.»
«رجیم یعنی: لِیبِل خورده!»
در واقع حسودی که اشتباه مرگبار ازش سر میزنه، لِیبِل جهنم رُوش میخوره،
اما مهلتی تا آتش به او داده می‌شود!
به کسی که از فیلتر نور الولایة رد شد «نخل»، لِیبِل بهشت میخوره،
و به کسی که از این فیلتر رد نشد، لیِبِل جهنم میخوره!

«الرِّجَام‏: سنگى كه با نخ بندند و آنرا درون چاه اندازند تا گودى آن معلوم گردد.»
«الرِّجام‏: حجَرٌ يشَدُّ فى طرف الحَبْل، ثم يدَلَّى فى البئر،
فَتُخَضْخَضُ الحمأةُ حتى تَثُور ثم يُسْتَقَى ذلك الماء فتُسْتَنْقَى البِئر.»
«الرُّجْمَة: سنگ روى قبر، سنگ كه بر ريسمانى بسته و داخل چاه فرو برند تا گودى آن شناخته شود.»
انگاری وقتی اینجوری عمق چاه مشخص میشه،
حالا روی این چاه میشه لِیبِل زد و نوشت که عمق این چاه چند متر است!

Labels & Labeling

الفبای نورانی، نسخه های نورانی

(ر ج م – با نور، دوست و دشمنتو میشناسی)
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید

با نورِ علم، دوست و دشمنتو میشناسی!

+ «نور، علم خدادادی!»
+ «معرفة الامام بالنورانیة»
بیایید زبان نور را یاد بگیریم!
امام علی عليه السلام:
جِهادُ النَّفْسِ بالعِلمِ عُنوانُ العقلِ.
جهاد آگاهانه با نفْس، سر لوحه خرد است.
بدون فهم نور و ظلمت قلب، هیچکس از پسِ تکلمات شیطان درون قلبش برنخواهد آمد!
اصلا نمیتونه بفهمه که این شیطانه که داره اذیتش میکنه،
چون قلبش، لِیبِل دشمن رو بهش نزده تا او بفهمه که دشمنه و دوست نیست!
لذا به اشتباه، این حقّه‌باز رو بعنوان دوست تلقی میکنه «گرگی در لباس میش!»
و ازش مطلب قبول میکنه و اینجوری گمراه میشه.
+ «وَ أُشْرِبُوا في‏ قُلُوبِهِمُ‏ الْعِجْلَ‏ بِكُفْرِهِمْ‏»

منظور اهل نور، از نماد رمی جمرات، چیست؟
انگاری اهل نور با این کارش داره به شیطان میگه:
دیدمت! شنیدمت! شناختمت! لِیبِل خوردی!
دشمن خودمو شناختم!
و از خودم دورت میکنم!
دور شو! ای لِیبِل جهنم خورده! ای رجیم!
قلب سلیم، دوست و دشمنشو خوب میشناسه!
نور توی مشت قلب سلیمه!
بمحض اینکه تکلمات شیطان میاد سراغش، میفهمه شیطان بوی تمنا و حسد قلب اونو استشمام کرده، لذا از تاریکی قلبش و شنیدن تکلمات شیطان میفهمه، دشمن داره خودشو به قلب او نزدیک میکنه تا مالکیت نورانی قلب اونو از دستش در بیاره و خودش بر کرسی امر و نهی دنیای قلب او بنشیند! اینجاست که قلب سلیم با این هشدار بموقع و سرِ بزنگاه مچ شیطان را گرفته و او را با یادآوری این علوم نورانی، از خود دور میکند و این رجم شیطان رجیم، هنر قلب سلیم است یعنی قلبی که نور و ظلمتشو خیلی خوب میفهمه و انگاری امر و نهی ولی خدای خودشو خوب متوجه میشه پس علامت قبض نور قلب یعنی همون پرتاب عصای چوپان و اعلام هشدار که داری به لبه پرتگاه خطرناک جهنم نزدیک میشی! اتقوا الله! و این رمی و رجم شیطان مفهومش اینه که اصلا با این علیم اللسان فاسق وارد مذاکره و گفتگو نشی چون بسیار مکار و حقّه‌باز است و تلاش او برای این است که تو را به اشتباه بیندازد (متشابهات).

پس خدای مهربان، با علامت قبض و تاریکی قلب ما، به ما هشدار میده که حسدت فعال شده و ضمنا به ما خبر میده که در این تاریکی، شیطان به قلبت نزدیک میشه و اینو خودت با تکلماتت در همین زمان تاریکی قلبت می‌فهمی و میشنوی! پس گرچه خلقت شیطان جوری است که ما اونو  نمی‌بینیمش، اما با فرایند نور الولایة، از حضور دشمن قسم خورده‌ای بنام شیطان مطلع و آگاه میشیم و این قلب سلیم است که متوجه این امر مهم می‌شود و از آن دوری میکند، کانه شیطان را از خود دور میکند و این شیطان لِیبِل خورده‌ی رانده‌شده، نامش شیطان رجیم است.

یک مثال: در واتساپ وقتی پیامی که فرستادی رو طرف مقابل می‌بینه «seen»،
یه تیک آبی میخوره، و می‌فهمی پیامتو باز کرده و دیده!
رمی و رجم شیطان یعنی اینکه اهل نور دشمنشو دیده و داره تلاش میکنه تا اونو از خودش دور کنه و قطعا خدای مهربان به قلب کسی که صادقانه داره موانع عبودیت رو از خودش دور میکنه، کمک خواهد نمود. «شفا البئر»

دابة الارض، لیبل دوست و دشمن رو مشخص میکنه!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
تَخْرُجُ دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ مَعَهَا عَصَا مُوسَى ع وَ خَاتَمُ سُلَيْمَانَ ع
تَجْلُو وَجْهَ الْمُؤْمِنِ بِعَصَا مُوسَى ع
وَ تَسِمُ وَجْهَ الْكَافِرِ بِخَاتَمِ سُلَيْمَانَ ع
.

حسدی که توی قلبمونه و ازش بیخبریم، دشمن اصلی ماست!
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ.
دشمن ترين دشمن تو، نفسى است كه ميان دو پهلويت قرار دارد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
المُجاهِدُ مَن جَاهَدَ نَفْسَهُ في اللّهِ.
مجاهد كسى است كه به خاطر خدا با نفْس خود مبارزه كند.
 
امام علی عليه السلام:
جِهادُ النَّفْسِ مَهْرُ الجَنّةِ.
جهاد با نفس كابين بهشت است.

امام علی عليه السلام:
جِهادُ الهوى ثَمَنُ الجَنّةِ.
مبارزه با هوس، بهاى بهشت است.
 
امام علی عليه السلام:
أوَّلُ ما تُنْكِرونَ مِن الجِهادِ جِهادُ أنفُسِكُم،
آخِرُ ما تَفْقِدونَ مُجاهَدَةُ أهْوائكُم و طاعَةُ اُولي الأمرِ مِنكُم.
نخستين جهادى كه آن را كنار مى‌نهيد، جهاد با نفْسهايتان است
و آخرين چيزى كه از دست مى‌دهيد،
مبارزه كردن با خواهشهايتان و اطاعت از فرمانروايانتان است.

امام علی عليه السلام:
إنَّ المُجاهِدَ نَفسَهُ على طاعةِ اللّهِ و عَن مَعاصيهِ عندَ اللّهِ سبحانَهُ بمَنْزِلَةِ بَرٍّ شَهيدٍ.
كسى كه در راه فرمانبرى از خدا، و دورى از نافرمانى او، با نفْس خويش مبارزه كند،
نزد خداوند سبحان منزلت نيكو كارِ شهيد را دارد.

امام علی عليه السلام:
مُجاهَدةُ النَّفْسِ شِيمَةُ النُّبَلاءِ.
مبارزه كردن با نفْس، خصلت بزرگ منشان است.

امام علی عليه السلام:
إنّي مُسْتَوفٍ رِزْقي، و مُجاهِدٌ نَفْسي.
من روزىِ خود را بى كم و كاست دريافت مى‌كنم، و با نفْس خويش مى‌ستيزم.
 
امام علی عليه السلام:
يَنْبَغي للعاقِلِ أنْ لا يَخْلو في كُلِّ حالَةٍ عَن طاعةِ ربِّهِ و مُجاهَدةِ نَفْسِهِ.
خردمند را سزد كه در هيچ حالى از طاعت پروردگارش و پيكار با نفْسش باز نايستد.

امام علی عليه السلام:
جاهِدْ نَفْسَكَ و قَـدِّمْ تَوْبَتَـكَ ، تَفُزْ بِطاعَةِ ربِّكَ.
با نفْس خود بستيز و توبه‌ات را پيش انداز، تا به طاعت پروردگارت دست‌يابى.
 
امام علی عليه السلام:
رُدَّ عَن نَفْسِكَ عِند الشَّهَواتِ، و أقِمْها على كِتابِ اللِّهِ عِند الشُّبُهاتِ.
در هنگام خواهشها جلو نفْست را بگير و در هنگام شبهات، آن را به كتاب خدا ارجاع ده.
 
امام علی عليه السلام:
جِهادُ النَّفْسِ بالعِلمِ عُنوانُ العقلِ.
جهاد آگاهانه با نفْس، سر لوحه خرد است.

امام علی عليه السلام:
حارِبُوا هذهِ القُلوبَ، فإنَّها سَريعةُ العِثارِ.
با اين دلها بجنگيد كه آن‌ها زود مى‌لغزند.
 
امام باقر عليه السلام:
إنّ المؤمنَ مَعْنيٌّ بمجاهَدةِ نَفسِهِ لِيغْلِبَها على هَواها،
فمَرّةً يُقيمُ أوَدَها و يُخالِفُ هَواها في مَحبةِ اللّهِ،
و مَرّةً تَصْرَعُهُ نَفسُهُ فيَتّبِعُ هَواها،
فيَنْعَشُهُ اللّهُ فَينْتَعِشُ و يُقيلُ اللّهُ عَثْرَتَهُ فيَتَذكّرُ
.

همانا مؤمن، به پيكار با نفْس خويش اهتمام مى‌ورزد، تا بر خواهش آن چيره شود.
گاه، كجى نفْس را راست مى كند و در راه محبّت خدا با خواهشهاى نفسانى مى‌ستيزد
و گاهى هم نفْس ، او را به زمين مى‌زند و او پيرو خواهشهاى آن مى‌شود؛
اما خداوند او را از جا بلند مى‌كند و او بلند مى‌شود
و خداوند از لغزشش مى‌گذرد و او نيز متنبّه مى‌شود. + «عرج»

امام كاظم عليه السلام:
جاهِدْ نَفْسَكَ لِتَرُدَّها عَن هَواها، فإنَّهُ واجِبٌ علَيكَ كجِهادِ عَدُوِّكَ.

براى بازداشتن نفْس خود از خواهشهايش با آن مبارزه كن
كه مبارزه با نفْس، همچون مبارزه با دشمنت، بر تو واجب است.

امام جواد عليه السلام:
قَد عاداكَ مَن سَتَرَ عَنكَ الرُّشدَ اتِّباعا لِما تَهواهُ.
كسى كه به خاطر پيروى از دلخواه تو، راه درست را بر تو پنهان دارد،
بي‌گمان با تو دشمنى كرده است.

حسود، بدنبال کسی میگرده که تمناهای اونو تایید کنه!
حسود باید بدونه کسی که تمناهای اونو تایید میکنه، دشمن اوست نه دوست او!
دوست واقعی، اونو از تمناها پرهیز میده!

+ «کربلا – آزمون فرزند!»
+ «بردگان اولاد!»
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
لَيسَ عَدُوُّكَ الَّذي إن قَتَلتَهُ كانَ لَكَ نورا، و إن قَتَلَكَ دَخَلتَ الجَنَّةَ،
و لكِنْ أعدى عَدُوٍّ لَكَ وَلَدُكَ الَّذي خَرَجَ مِن صُلبِكَ،
ثُمّ أعدى عَدُوٍّ لَكَ مالُكَ الَّذي مَلَكَت يَمينُكَ
.
دشمن تو آن كسى نيست كه اگر تو او را بكشى برايت مايه روشنايى باشد
و اگر او تو را بكشد به بهشت روى،
بلكه بالاترين دشمن تو، فرزند توست كه از پشتت خارج شده است
و پس از آن، بالاترين دشمنت، ثروتى است كه به دست آورده‌اى.

امام علی عليه السلام:
أعدى عَدُوٍّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ و شَهوَتُهُ،
فَمَن مَلَكَهُما عَلَت دَرَجَتُهُ و بَلَغَ غايَتَهُ
.
دشمن‌ترين دشمن آدمى، خشم و شهوت اوست.
هركه بر اين دو چيره شود، مقامش بلند گردد و به هدف خود برسد.

شیطان با همه‌ی بدیهایش،
از حسد قلب ما کم ضررتر است!
حسود، مُضرتر از شیطان!!!

امام کاظم علیه السلام:
قَالَ هِشَامٌ فَقُلْتُ لَهُ
فَأَیُّ الْأَعْدَاءِ أَوْجَبُهُمْ مُجَاهَدَهً
قَالَ ع
أَقْرَبُهُمْ إِلَیْکَ وَ أَعْدَاهُمْ لَکَ وَ أَضَرُّهُمْ بِکَ وَ أَعْظَمُهُمْ لَکَ عَدَاوَهً
وَ أَخْفَاهُمْ لَکَ شَخْصاً مَعَ دُنُوِّهِ مِنْکَ
وَ مَنْ یُحَرِّضُ‏ أَعْدَاءَکَ عَلَیْکَ
وَ هُوَ إِبْلِیسُ الْمُوَکَّلُ بِوَسْوَاسٍ مِنَ الْقُلُوبِ فَلَهُ فَلْتَشْتَدَّ عَدَاوَتُکَ‏
وَ لَا یَکُونَنَّ أَصْبَرَ عَلَى مُجَاهَدَتِهِ لِهَلَکَتِکَ مِنْکَ عَلَى صَبْرِکَ لِمُجَاهَدَتِهِ
فَإِنَّهُ أَضْعَفُ مِنْکَ رُکْناً فِی قُوَّتِهِ‏
وَ أَقَلُّ مِنْکَ ضَرَراً فِی کَثْرَهِ شَرِّهِ
إِذَا أَنْتَ اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیتَ‏ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ
.
هشام گفت: به امام کاظم علیه السّلام عرض کردم:
ستیز با کدامین از دشمنان واجب‏تر است؟
امام علیه السّلام فرمود:
نزدیک‏ترین و دشمن‌‏ترین و آسیب زننده‏‌ترین و عداوت‏مندترین و پنهان‌‏ترین دشمنى که در همان حال به تو نزدیک است
و آن کس که دشمنانت را بر علیه تو مى‌‏شوراند و او [همان‏] ابلیس است که براى وسوسه‌اندازى در دل‏ها گماشته شده است؛
پس باید با او به شدّت دشمنى کنى
و نبایستى ابلیس در تلاش براى هلاکت تو از شکیبایى تو در ستیزه با او شکیباتر باشد؛
چرا که او در قوت خویش از تو سست‌بنیان‏‌تر
و با همه بدى‏‌هایش از تو کم ضررتر است

و چون به خدا پناه آورى بى‏‌گمان به راهى راست هدایت شوى.

دشمن خودت نباش !!!

يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ!

اى دُشمَنك خويش!

دشمن خودت نباش!
آیا باورت میشه که کسی با خودش دشمنی داشته باشه؟!
اهل شک حسود در حقیقت با عدم پذیرش و قبول نور ولایت- که تنها ابزار نجات و هدایتی است که خالق او برایش قرار داده- واقعا چه دشمنی با خودش میکنه و چجوری خودش، با دست خودش، خودشو به هلاکت می‌کشاند!
پس: دشمن خودت نباش! یعنی: حسود نباش!
عبارت زیبای این حدیث یعنی «يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ» چه تلنگری خوبی به ما میزنه که مبادا ما هم با حسادت، عملا دشمن خودمون باشیم و بخاطر حسد قلبی، خودمونو از نعمت نور ولایت محروم کنیم.
اگه خوب نور الولایة رو بشناسی، می‌بینی و می‌فهمی که چقدر فهم قبض و بسط نور قلب، مهم و قابل استفاده است! و چقدر کاربرد داره! و چقدر مورد نیاز است! و … هزار واژه میخوان این فرایند نورانی رو به ما یاد بدن تا قدرشو بدونیم و با قبول اوامر نورانی، به خودمون خوبی کنیم!
در مباحث بیماری‌های روماتولوژی یک سری بیماری داریم که میگن بنا به دلایل ناشناخته، بدن بیمار، خودش بر علیه خودش و سیتم ایمنی خودش، چیزی تولید میکنه و ایمنی بدنشو تخریب میکنه «بیماری اوتو ایمیون» و اینجوری انگاری با خودش دشمنی میکنه!
در اون حدیث زیبا علی ع در کنایه فرمودند که اگه میگم تا حالا به کسی خوبی نکردم، در حقیقت منظورم اینه به هر کی خوبی کردم در اصل به خودم خوبی کردم، یعنی با خودم دشمنی نکردم و تا حالا نشده موردی پیش بیاد که دشمن خودم باشم! (استعمال حسد ننمودن)
پس: «يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ: اى دُشمَنك خويش» یعنی ای حسودی که مدام با خودت دشمنی میکنی!
همینکه شخص حسادت میکنه و خودشو از قرنطینه نور ولایت خارج میکنه، + «عدو – عدوة الوادی!»، و در لبه پرتگاه آتش قرار میده، این بزرگترین دشمنیِ شخص است با خودش «فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»، این شخص دیگه نیاز به دشمن از بیرون نداره!
آیا کسی که با خودش دشمنی میکنه، با دیگران دشمنی نمی‌کنه؟!
مسلما سبیل او سبیل شیطان است، یعنی مثل شیطان با حسادت به نور و عدم پذیرش آن، با خودش دشمنی میکنه و قصه تکراری آنها این شد که قسم خوردند در دشمنی با اهل نور از هیچ اقدامی کوتاهی نکنند!
«قلبی که دوست و دشمنشو نشناسه، قلب نیست.»
سرپرست دانا یکی از کارای مهمش اینه که دشمنتو بهت معرفی کنه:
«فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ»
کسی که حسدتو وادار به عکس العمل در برابر آیات میکنه، اون دشمن توست
+ (تسویل نفس – تسویل شیطان!)
و عاملی که ازت میخواد در مقابل بدی دیگران عکس العمل نشون ندی و مقابله به مثل نکنی، این عامل نور الولایة است و دوست توست!
پس قلبی که دوست و دشمنشو نشناسه قلب نیست! قلب سلیم نیست!
قلب سلیم از روی نور و ظلمت دورن خودش که همان ولایة الله است «الله ولیّ – الله یقبض و یبصط» و سرپرست او بر قلبش می‌باشد خوب و بد رو میشناسه! دوست و دشمن رو میشناسه! منصب «تعریف» از مناصب نور ولایت محمد و آل محمد ع است و این نور ولایت است که برای قلب سلیم، تعریف دوست و دشمن میکند.
اگه حسود بدونه فهم نور و ظلمت چقدر به دردش میخوره، دیگه با نور دشمنی نمیکنه!
امام علی علیه السلام:
النَّاسُ أَعْدَاءٌ لِمَا جَهِلُوا.
عداوت حسود با نور علم، ناشی از جهل و نادانی او نسبت به نور ولایت است.
حسود «معرفة الامام بالنورانیة» ندارد!
حسود، عمدا و اختیارا پشتشو به نور هدایتش کرده!
وای اگه میدید جلوی دیدگانش چه آتش جهنمی، انتظارش را میکشد!
+ «زیغ – عقل و جهل!»
انگاری حسود اگه عاقل بود، تاریکی جهلش اونو مجبور به دشمنی با خودش و دیگران نمی‌کرد!
نکته مهمی که در حدیث عقل و جهل وجود داره، اینه که:
جهل، دشمنی با عقل رو مخفیانه در خودش نگه میداره «أَضْمَرَ لَهُ الْعَدَاوَةَ»،
کینه و دشمنی اهل حسادت نسبت به اهل نور، کاملا مخفیانه استمرار دارد.
«قُلْتُ: فَمَنْ جَهِلَ شَيْئاً عَادَاهُ، فَأَنْزَلَ اللَّهِ:
بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ‏»

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۳۷ الى ۴۰]
بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ 
كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۳۹)
بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأويل آن برايشان نيامده است.
كسانى [هم‏] كه پيش از آنان بودند، همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند.
پس بنگر كه فرجام ستمگران چگونه بوده است.

اگه قلبا تاویل حوادثی که برات پیش میاد رو بدانی (اگه صلاح باشه)،
اونوقت دیگه با خودت دشمنی نمی‌کنی و اجازه میدی که  این تقدیرات،
قلبتو اصلاح و تربیت کنن و موقع خوردن دارو، دهانتو نمی‌بندی!
اگه بدونی که حسودی و جز این آیت چیز دیگه‌ای نمیتونه درمان حسادتت باشه، اونوقت قدر آیات رو می‌دونی و تکذیبشون نمی‌کنی و نمیگی این لباس سایز من نیست. + «قدر»!
این آیات همه‌اش اشاره به دنیای قلب اهل شکی داره که حسادت، چشم قلبشونو کور کرده، لذا تاریکی حسد در این قلب جاهل کولاک میکنه و هرگز اجازه نمیده قلب از نعمت نور ولایت برای اصلاح و تربیت بهره‌مند بشه و این شخص، دشمنی با خودشو بصورت تکذیب «آیاتی و رسلی» نشون میده. کسی که به یتیم بداخلاق، نور ولایت قرض نده «بخل»، دشمن خودشه! چون راه بهره‌مندی از نعمت نور ولایت اینه که به این نور علم، عامل باشی «سخا» و تولید عمل صالح نمایی و مدام در معنای نور ولایت در حال تفکر و عبرت باشی تا اهل تاویل احادیث گردی، ان شاء الله تعالی.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ الَّذِي بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ الْجَاهِلُونَ»
حسادت به صاحبان نور، اهل حسد رو مجبور میکنه که در واقع با خودشون دشمنی کنن!
حسود دشمن جون خودشه!

امام كاظم عليه السلام:
فيما كَتَبَ إلى عليِّ بنِ سُوَيدٍ و هُو عليه السلام في الحَبسِ ـ 
:
بسمِ اللّه ِ الرّحمنِ الرّحيمِ،
الحَمدُ للّه ِ العَليِّ العَظيم الّذي بِعَظَمَتِهِ و نُورِهِ أبصَرَ قُلوبُ المُؤمنينَ ،
و بعَظَمَتِهِ و نُورِهِ عاداهُ الجاهِلونَ ،
و بعَظَمَتِهِ و نُورِهِ ابتَغى مَن في السَّماواتِ و مَن في الأرضِ إلَيهِ الوَسيلَةَ
بالأعمالِ المُختَلِفَةِ و الأديانِ المُتَضادَّةِ ،
فمُصيبٌ و مُخطئٌ ، و ضالٌّ و مُهتَدٍ ، و سَميعٌ و أصَمُّ ، و بَصيرٌ و أعمى حَيرانُ
.
امام كاظم عليه السلام ـ در نامه اى از زندان به على بن سويد ـ نوشت :
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
ستايش خداى والا و بزرگى را كه به سبب بزرگى و نور او دل هاى مؤمنان بينا شد
و به واسطه بزرگى و نور او نادانان با او دشمنى كردند

و به واسطه بزرگى و نور او آفريدگانى كه در آسمان ها و زمين هستند
با كارهاى گوناگون و آيين‌ها و باورهاى نا همگون وسيله تقرّب به او جستند.
پس برخى راه صواب پيمودند و برخى به بيراهه افتادند،
برخى گمراه شدند و برخى به راه راست رفتند،
برخى شنوا شدند و برخى كر گشتند،
برخى بينا شدند و برخى كور و سرگردان ماندند.

ببین حسادت چه پیامدهای زشتی رو در پی داره!
ببین اگه دوست و دشمنتو نشناسی، چی میشه!
ببین چقدر فهم نور و ظلمت قلب اهمیت داره!
به این میگن: نور الولایة!

امام على عليه السلام:
ما أقبَحَ القَطيعَةَ بَعدَ الصِّلَةِ!
وَ الجَفاءَ بَعدَ الإِخاءِ!
وَ العَداوَةَ بَعدَ الصَّفاءِ!
و زَوالَ الالفَةِ بَعدَ استِحكامِها
!

چه زشت است بريدن [از كسى‏] پس از پيوند،
بى‌‏مهرى پس از برادرى،
دشمنى پس از صفا [ى دوستى‏]
و از ميان رفتن الفت پس از استوارى آن.

از خدای مهربان بخواهیم که فهم نور و ظلمت قلبمونو به ما عنایت کنه!
بیایید زبان نور را یاد بگیریم!
اللّهمّ انّى اسئلك … فَهْماً تُخْرِجُنِي بِهِ مِنَ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَاتِ‏!

با کمک نور الولایة، یعنی با فهم قبض و بسط نور قلب، میشه از معضلات زندگی نجات پیدا کرد!
انگاری وقتی کارها گره میخوره، این نور ولایت است که به دادت میرسه
و قلب سلیم با فهم قبض و بسط نور، متوجه چیز مهمی میشه
و متوجه جوابی میشه و نکته‌ای رو درک میکنه که راهگشای او در دل این شرایط است
و این مطلب علمی، همون لحظه به دلش می‌افته و در دلش برقی میزنه
و این همان فرایند نور الولایة است که هزار واژه مثل همین رجم تلاش میکنن
تا مفهوم این فرایند زیبا و حیاتی را به ما بفهمانند.
فرایندی است که درون قلب خود ما رخ میده.

امام علی علیه السلام:
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ذَنْبِي وَ زَكِّ عَمَلِي وَ اغْسِلْ خَطَايَايَ فَإِنِّي ضَعِيفٌ إِلَّا مَا قَوَّيْتَ
وَ اقْسِمْ لِي حِلْماً تَسُدُّ بِهِ بَابَ الْجَهْلِ
وَ عِلْماً تُفَرِّجُ بِهِ الْجَهَلَاتِ
وَ يَقِيناً تُذْهِبُ بِهِ الشَّكَّ عَنِّي
وَ فَهْماً تُخْرِجُنِي بِهِ مِنَ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَاتِ
وَ نُوراً أَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ وَ أَهْتَدِي بِهِ فِي الظُّلُمَاتِ»

وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ

نور علم، مایه طرد شیطان!

الرجم: النور الولایة!
«وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ»
چرا میگن شیطان رجیم؟
چون با نور ولایت میشه از خودت دورش کنی!
«الْمَلَائِكَةُ تَرْجُمُهُ بِالنُّجُومِ»

[سورة الملك (۶۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (۱)
بزرگوار [و خجسته‏] است آنكه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست.
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (۲)
همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد،
و اوست ارجمند آمرزنده.
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
ما تَرى‏ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ
فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ (۳)
همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد.
در آفرينشِ آن [خداى‏] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى‏] نمى‏‌بينى.
باز بنگر، آيا خلل [و نقصانى‏] مى‌‏بينى؟
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ (۴)
باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سويت بازگردد.
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ
وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ
وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ (۵)
و در حقيقت، آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم
و آن را مايه طرد شياطين [=قواى مزاحم‏] گردانيديم
و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كرده‏‌ايم.

[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۶ الى ۱۸]
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ (۶)
و گفتند: «اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانه‌‏اى.
لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (۷)
اگر راست مى‌‏گويى چرا فرشته‌‏ها را پيش ما نمى‌‏آورى؟»
ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ (۸)
فرشتگان را جز به حق فرو نمى‏‌فرستيم، و در آن هنگام، ديگر مهلت نيابند.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (۹)
بى‏‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌‏ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ (۱۰)
و به يقين، پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى‏] فرستاديم.
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (۱۱)
و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مى‏‌گرفتند.
كَذلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ (۱۲)
بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مى‏‌دهيم،
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ (۱۳)
[كه‏] به او ايمان نمى‌‏آورند، و راه [و رسم‏] پيشينيان پيوسته چنين بوده است.
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ (۱۴)
و اگر درى از آسمان بر آنان مى‏‌گشوديم كه همواره از آن بالا مى‌‏رفتند،
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ (۱۵)
قطعاً مى‏‌گفتند: «در حقيقت، ما چشم‌‏بندى شده‌‏ايم، بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شده‌‏ايم.»
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ (۱۶)
و به يقين، ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم.
وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ (۱۷)
و آن را از هر شيطان رانده‌‏شده‏‌اى حفظ كرديم.
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ (۱۸)
مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مى‏‌كند.

تفسیر علی بن ابراهیم:
قَوْلُهُ
أَعُوذُ بِاللَّهِ أَيْ أَمْتَنِعُ وَ أَحْتَرِزُ بِاللَّهِ
مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
وَ مَعْنَى الرَّجِيمِ أَيِ

الْمَلَائِكَةُ تَرْجُمُهُ بِالنُّجُومِ
وَ الدَّلِيلُ عَلَى ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ
أَيْ يُرْجَمُ بِالنُّجُومِ.

اگه می‌خوای در دنیای قلبت، جِنّ و مَلَک رو از هم تشخیص بدی،
باید به آسمان قلبت نگاه کنی و ستاره هدایتت رو که همان صاحب نورت هست، ببینی و بشناسی
و به سبب کسب نور علم از او، هدایت بشی
و بفهمی وقتی جمله «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» رو به زبان میاری،
از شر کی به آغوش کی پناه می‌بری!
در واقع پناه به علوم صاحب نورت می‌بری،
از شر شیطانی که خیلی مشتاقه هوای نفس حسودتو بر علیه عقلت، بشورانه تا استعمال حسد کنی!
تا به تقدیراتت نارضا بشی!
پس علوم ربانی صاحبان نور، شر شیاطین جن و انس رو از سر آدم کم می‌کنه
«يُرْجَمُ بِالنُّجُومِ: یعنی اخذ علم با فرایند نور ولایت، یعنی اعتبار بالنور و الظلام»
و این همون مُلک عظیم سلیمانه که انگشترش امروز برای اهل نور، ایجاد امنیت از شر شیطان میکنه!
پس مُلک عظیم سلیمان، رابطه علمی نورانی قلب سلیم با مَلَک موکّل است.

فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ

«رویت نور، رویای بیداری و خلاصی از شر شیطان!»

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۹۵ الى ۱۰۰]
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً
إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۹۵)
و پيمان خدا را به بهاى ناچيزى مفروشيد،
زيرا آنچه نزد خداست -اگر بدانيد- همان براى شما بهتر است.
ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ
وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۹۶)
آنچه پيش شماست تمام مى‌‏شود و آنچه پيش خداست پايدار است،
و قطعاً كسانى را كه شكيبايى كردند به بهتر از آنچه عمل مى‏‌كردند، پاداش خواهيم داد.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً 
وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۹۷)
هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد،
قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏‌اى، حياتِ [حقيقى‏] بخشيم،
و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند پاداش خواهيم داد.
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (۹۸)
پس چون قرآن مى‏‌خوانى از شيطانِ مطرود به خدا پناه بر،
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (۹۹)
چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده‌‏اند، و بر پروردگارشان توكل مى‌‏كنند، تسلطى نيست.
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (۱۰۰)
تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى‌‏گيرند،
و بر كسانى كه آنها به او [=خدا] شرك مى‏‌ورزند.

وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ

ذرّیّة نورانی، بهره‌مند از علوم ربانی هستند،
لذا بخوبی دوست و دشمن خودشونو میشناسند!

[سورة آل‏‌عمران (۳): الآيات ۳۵ الى ۳۶]
إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ
رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً
فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (۳۵)
چون زنِ عمران گفت:
«پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد؛
پس، از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى.»
فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‏
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ
وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏
وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ
وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (۳۶)
پس چون فرزندش را بزاد، گفت:
«پروردگارا، من دختر زاده‌‏ام -و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود- و پسر چون دختر نيست؛
و من نامش را مريم نهادم،
و او و فرزندانش را از شيطان رانده شده، به تو پناه مى‌‏دهم.»

نور از دست‌دادگان، لِیبِل‌خوردگان تاریخ‌اند!

[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۲۶ الى ۳۵]
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۶)
و در حقيقت، انسان را از گِلى خشك، از گلى سياه و بدبو، آفريديم.
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ (۲۷)
و پيش از آن، جن را از آتشى سوزان و بى‌‏دود خلق كرديم.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۸)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت:
«من بشرى را از گلى خشك، از گلى سياه و بدبو، خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (۲۹)
پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (۳۰)
پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند،
إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‏ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (۳۱)
جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده‏‌كنندگان باشد.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (۳۲)
فرمود: «اى ابليس، تو را چه شده است كه با سجده‏‌كنندگان نيستى؟»
قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۳۳)
گفت:
«من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك، از گلى سياه و بدبو، آفريده‌‏اى، سجده كنم.»
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (۳۴)
فرمود: «از اين [مقام‏] بيرون شو كه تو رانده‌‏شده‏‌اى.
وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‏ يَوْمِ الدِّينِ (۳۵)
و تا روز جزا بر تو لعنت باشد.

[سورة ص (۳۸): الآيات ۷۱ الى ۸۳]
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (۷۱)
آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (۷۲)
پس چون او را [كاملاً] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم، سجده‌‏كنان براى او [به خاك‏] بيفتيد.»
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (۷۳)
پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند.
إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (۷۴)
مگر ابليس [كه‏] تكبّر نمود و از كافران شد.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (۷۵)
فرمود: «اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى؟ آيا تكبّر نمودى يا از [جمله‏] برترى‌‏جويانى؟»
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (۷۶)
گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‏‌اى و او را از گِل آفريده‏‌اى.»
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (۷۷)
فرمود: «پس، از آن [مقام‏] بيرون شو، كه تو رانده‌‏اى.
وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى‏ يَوْمِ الدِّينِ (۷۸)
و تا روز جزا لعنت من بر تو باد.»
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (۷۹)
گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته مى‏‌شوند مهلت ده.»
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (۸۰)
فرمود: «در حقيقت، تو از مهلت‏‌يافتگانى،
إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (۸۱)
تا روز معيّنِ معلوم.»
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (۸۲)
[شيطان‏] گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّاً از راه به در مى‌‏برم،
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (۸۳)
مگر آن بندگان پاكدل تو را.»

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ

خدا دوست و دشمن ما رو خوب میشناسه!
با فهم نور حکمت، میتونیم با کمک خدای مهربان خودمون،
دوست و دشمنمونو بشناسیم!

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۱۲۵ الى ۱۲۸]
ادْعُ إِلى‏ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (۱۲۵)
با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن
و با آنان به [شيوه‌‏اى‏] كه نيكوتر است مجادله نماى.
در حقيقت، پروردگار تو به [حال‏] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر،
و او به [حال‏] راه‏يافتگان [نيز] داناتر است
.
وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (۱۲۶)
و اگر عقوبت كرديد، همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفته‌‏ايد [متجاوز را ] به عقوبت رسانيد،
و اگر صبر كنيد البته آن براى شكيبايان بهتر است.
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (۱۲۷)
و صبر كن و صبر تو جز به [توفيق‏] خدا نيست
و بر آنان اندوه مخور و از آنچه نيرنگ مى‏‌كنند دل تنگ مدار.
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (۱۲۸)
در حقيقت، خدا با كسانى است كه پروا داشته‌‏اند و [با] كسانى [است‏] كه آنها نيكوكارند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی