دکتر محمد شعبانی راد

خوشه‌ای در خرمن نور! نور، حرفِ تکراری! لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً!

A new member adds to the team!

«کرر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«كركرتُ‏ بالدَّجاجة: صحتُ بها، و ذلك لأنَّك تردِّد الصِّياح بها.»
«تکرار بانگ صبحگاهی خروس»

«الکرّة – الرّجعة»
امام صادق علیه السلام:
«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا»
از ما نیست کسی که به بازگشت ما ایمان نداشته باشد.

امام علی علیه السلام
:
«إِنِّي لَصَاحِبُ‏ الْكَرَّاتِ‏ وَ دَوْلَةِ الدُّوَلِ»
و من صاحب کرّات و دولت حاکم بر همه دولت‌هايم.

+ «دار السلام!»
+ «ازف – وصال نورانی!»

الکرّة : النّور الولایة

«الْكَرَّةُ الْمُبَارَكَةُ النَّافِعَةُ – الْكَرَّةُ الْخَاسِرَةُ»
«بازگشت نافع و مبارك – بازگشت زيان آلود»

امام باقر علیه السلام:
عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:
الْكَرَّةُ الْمُبَارَكَةُ النَّافِعَةُ لِأَهْلِهَا يَوْمَ الْحِسَابِ وَلَايَتِي وَ اتِّبَاعُ أَمْرِي
وَ وَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ اتِّبَاعُ أَمْرِهِمْ

يُدْخِلُهُمُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِهَا مَعِي وَ مَعَ عَلِيٍّ وَصِيِّي وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ
وَ الْكَرَّةُ الْخَاسِرَةُ عَدَاوَتِي وَ تَرْكُ أَمْرِي وَ عَدَاوَةُ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ
يُدْخِلُهُمُ اللَّهُ بِهَا النَّارَ فِي أَسْفَلِ السَّافِلِينَ‏
.
حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه پيامبر اكرم فرمود :
بازگشت نافع و مبارك در روز قيامت ولايت من و پيروى دستورات من است
و ولايت علي و اوصياى بعد از او و پيروى امر آنها
خداوند بواسطه آن ايشان را داخل بهشت مى‏‌نمايد با من و علي و اوصياى بعد از او.
بازگشت زيان آلود دشمنى با من و ترك دستورم و دشمنى با علي و اوصياى پس از او است
بواسطه همين كار خداوند آنها را در پائين‏‌ترين جايگاه‏هاى جهنم مى‏‌برد.

خوشه‌تو به خرمن قاطی کن!
1+1 = بی‌نهایت
خوشه‌ای در خرمن نور!
+ «ضیف»
+ «رجع – نور، مرجع قلب سلیم!»
+ «توب – نور پشیمانی و بازگشت!»
+ «اخذ – رفرانس نورانی!»
+ «عود – عید فطر مبارک!»

رجعت فقط برای «VIP» هاست!

امام باقر علیه السلام:
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‏
رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ
فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا
فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ‏

قَالَ ع
هُوَ خَاصٌّ لِأَقْوَامٍ فِي الرَّجْعَةِ بَعْدَ الْمَوْتِ
وَ يَجْرِي فِي الْقِيَامَةِ فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
.

امام صادق(ع) می‌فرماید:
همانا رجعت عمومی نیست؛ بلکه خصوصی است،
برنمی‌گردند مگر مؤمنان محض و کفار محض.

رجعت زنان خاص: ام ایمن و حبابه والبیه در رجعت بر میگردند!

قلبی که راضیِ به تقدیرات باشه، میتونه نور رجعت رو درک کنه!
فرج فردی، مقدمه‌ی فرج گروهی!

امام صادق علیه السلام:
إِنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِينَ يَرَوْنَ آلَ مُحَمَّدٍ ع فِي جِبَالِ رَضْوَى
فَتَأْكُلُ مِنْ طَعَامِهِمْ وَ تَشْرَبُ مِنْ شَرَابِهِمْ وَ تُحَدِّثُ مَعَهُمْ فِي مَجَالِسِهِمْ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ع
فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَهُمُ اللَّهُ وَ أَقْبَلُوا مَعَهُ يُلَبُّونَ زُمَراً فَزُمَراً
فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَضْمَحِلُّ الْمُنْتَحِلُونَ وَ يَنْجُو الْمُقَرَّبُونَ
.

ارواح مؤمنين آل پيامبر ص را در كوه رضوي «في جبال رضوي» مي‌بينند،
يعني وقتي ارواح مي‌خواهند با اهل‌بيت پيامبر و ائمه معصومين(ع) ملاقات كنند به آنجا مي‌روند،
از طعام آنها مي‌خورند، از شراب‌شان مي‌خورند و با آنها حرف مي‌زنند،
تا وقتي كه قيام حضرت حجت (عج) بشود،
وقتي كه حضرت قيام كند، خداوند اين ارواح مؤمنين را مبعوث مي‌كند
و اينها اقبال مي‌كنند و توجه به حضرت پيدا مي‌كنند و گروه گروه لبيك مي‌گويند.

گردهمایی باشکوه در دار الجلال!
«گردهمایی نور» در ملکوت قلبها قابل وصف نیست!
«جبال رضوي» + «قُرىً ظاهِرَةً»
[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،
و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم.
در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‌‏خاطر بگرديد.

رِضْوَانُ الله الْأَکْبَرَ – دَارُ الْجَلَالِ

+ «نور رمضان، ماه ریزش حسادت!»

… وَ مَنْ کَبَّرَ بَیْنَ یَدَیِ الْإِمَامِ وَ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ
کَتَبَ اللَّهُ لَهُ رِضْوَانَهُ الْأَکْبَرَ
وَ مَنْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَهُ رِضْوَانَهُ الْأَکْبَرَ یَجْمَعْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُحَمَّدٍ وَ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْجَلَالِ
فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا دَارُ الْجَلَالِ
فَقَالَ نَحْنُ الدَّارُ
وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
فَنَحْنُ الْعَاقِبَةُ
یَا سَعْدُ وَ أَمَّا مَوَدَّتُنَا لِلْمُتَّقِینَ
فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى
تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ
فَنَحْنُ جَلَالُ اللَّهِ وَ کَرَامَتُهُ الَّتِی أَکْرَمَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْعِبَادَ بِطَاعَتِنَا
.
… فرمود هر کس در مقابل امام تکبیر بگوید و بگوید:
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وحده لا شریک له.
خداوند رضوان اکبرش را براى او لازم مى‌شمارد
و هر کس مشمول رضوان اکبر خدا شود
در خدمت ابراهیم و محمّد و پیغمبران، در دار الجلال خواهد بود.
عرض کردم: دار الجلال چیست؟
فرمودند: ماییم دار، و این آیه همان است:
«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»
ماییم آن عاقبتی که در این آیه آمده.
اى سعد! امّا مودّت و دوستى ما متعلق به متقین است.
پس خدای تبارک و تعالی می فرماید:
«تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ»
ماییم جلال خدا و کرامت او، که به وسیله‌ی اطاعت از ما، بندگانش را گرامى داشته است.»

اهل حسادت، از دیدن صاحبان نور، کراهت دارند «وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ»!
اهل حسادت بدنبال تمناهای خودشون هستند «اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ»،
لذا اعمالشان باطل می‌گردد «فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»!
+ «نور از دست رفته!» + «خودباختگان!»
پرواز نورانی اهل حسادت، با اشتباه مرگباری که مرتکب می‌شوند، کنسل می‌شود!
لذا از حضور در این گردهمایی با شکوه محروم می‌گردند!
+ «وادی محسّر!»

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (۲۸)
زيرا آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروى كرده‏‌اند و خرسنديش را خوش نداشتند؛
پس اعمالشان را باطل گردانيد.

لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً

درخواست بازگشت برای جبران اشتباه، آروزی اهل حسد است،
اما زمانی که دیگه دیر شده!

[سورة البقرة (۲): الآيات ۱۶۶ الى ۱۶۷]
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا
وَ رَأَوُا الْعَذابَ
وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ (۱۶۶)
آنگاه كه پيشوايان از پيروان بيزارى جويند؛
و عذاب را مشاهده كنند،
و ميانشان پيوندها بريده گردد.
وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا
لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا
كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ
وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ (۱۶۷)
و پيروان مى‏‌گويند:
«كاش براى ما بازگشتى بود
تا همان گونه كه [آنان‏] از ما بيزارى جستند [ما نيز] از آنان بيزارى مى‌‏جستيم.»
اين گونه خداوند، كارهايشان را -كه بر آنان مايه حسرتهاست- به ايشان مى‏‌نماياند،
و از آتش بيرون‏‌آمدنى نيستند.

فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۶۹ الى ۱۰۴]
وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ (۹۵)
و [نيز] همه سپاهيان ابليس.
قالُوا وَ هُمْ فِيها يَخْتَصِمُونَ (۹۶)
آنها در آنجا با يكديگر ستيزه مى‌‏كنند [و] مى‌‏گويند:
تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۹۷)
«سوگند به خدا كه ما در گمراهى آشكارى بوديم،
إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ (۹۸)
آنگاه كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مى‌‏كرديم،
وَ ما أَضَلَّنا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ (۹۹)
و جز تباهكاران ما را گمراه نكردند،
فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ (۱۰۰)
در نتيجه شفاعتگرانى نداريم،
وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ (۱۰۱)
و نه دوستى نزديك.
فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (۱۰۲)
و اى كاش كه بازگشتى براىِ ما بود و از مؤمنان مى‌‏شديم.»
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۰۳)
حقاً در اين [سرگذشت درس‏] عبرتى است و[لى‏] بيشترشان مؤمن نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۱۰۴)
و در حقيقت، پروردگار تو همان شكست‌‏ناپذير مهربان است.

ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ

بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ … ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ
ماموریت صاحبان نور، تکرار داستان کربلاست!

[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۴ الى ۸]
وَ قَضَيْنا إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ
لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً (۴)
و در كتاب آسمانى‏[شان‏] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه:
«قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد،
و قطعاً به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست. »
فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما
بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ
فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ
وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً (۵)
پس آنگاه كه وعده [تحقق‏] نخستين آن دو فرا رسد،
بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى‏‌گماريم،
تا ميان خانه‌‏ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند،
و اين تهديد تحقق‌‏يافتنى است.
ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ
وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً (۶)
پس [از چندى‏] دوباره شما را بر آنان چيره مى‏‌كنيم
و شما را با اموال و پسران يارى مى‌‏دهيم
و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى‏‌گردانيم.
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها
فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ
وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً (۷)
اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كرده‌‏ايد، و اگر بدى كنيد، به خود [بد نموده‏‌ايد].
و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند
و در معبد[تان‏] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند
و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند.
عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً (۸)
اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند،
و[لى‏] اگر [به گناه‏] بازگرديد [ما نيز به كيفر شما] بازمى‌‏گرديم،
و دوزخ را براى كافران زندان قرار داديم.

لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ

+ «جبر و تفویض اختیار!»
حسود وقتیکه کار از کار میگذره و میفهمه شیطان چه کلاه گشادی سرش گذاشته، میگه:
ای کاش نمیگفتم این حرفها همه‌اش تکراری است!!!
ای کاش این حرف تکراری، این نور زیبا رو بهش عامل بودم و تولید عمل صالح میکردم و به شیطان سنگ میزدم و از او تبعیت نمیکردم و به حرفهاش عادت نمیکردم تا به این سرنوشت شوم نار ابدی دچار نمیشدم.
حسود میگه دریغا بر آنچه در حضور نور کوتاهی ورزیدم!
حالا که دیگه نمیشه کاریش کرد میگه و اقرار میکنه که من نورمو مسخره کردم! به نورم تهمت زدم! به تقدیراتم دهن‌کجی کردم!

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۵۶ الى ۶۰]
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ
يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ
وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (۵۶)
تا آنكه [مبادا] كسى بگويد:
«دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم؛ بى‌‏ترديد من از ريشخندكنندگان بودم.»
أَوْ تَقُولَ
لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (۵۷)
يا بگويد:
«اگر خدايم هدايت مى‌‏كرد، مسلّماً از پرهيزگاران بودم.»
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ
لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (۵۸)
يا چون عذاب را ببيند، بگويد:
«كاش مرا برگشتى بود تا از نيكوكاران مى‌‏شدم.»
بَلى‏ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (۵۹)
[به او گويند:]
آرى، نشانه‌‏هاى من بر تو آمد
و آنها را تكذيب كردى و تكبّر ورزيدى و از [جمله‏] كافران شدى.
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ
أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ (۶۰)
و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بسته‌‏اند روسياه مى‌‏بينى،
آيا جاى سركشان در جهنم نيست؟

تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ

[سورة النازعات (۷۹): الآيات ۱ الى ۱۴]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً (۱)
سوگند به فرشتگانى كه [از كافران‏] به سختى جان ستانند،
وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً (۲)
و به فرشتگانى كه جان [مؤمنان‏] را به آرامى گيرند،
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً (۳)
و به فرشتگانى كه [در درياى بى‏‌مانند] شناكنان شناورند،
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً (۴)
پس در پيشى گرفتن [در فرمان خدا] سبقت‏‌گيرنده‏‌اند،
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً (۵)
و كار [بندگان‏] را تدبير مى‌‏كنند.
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (۶)
آن روز كه لرزنده بلرزد،
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (۷)
و از پى آن لرزه‏‌اى [دگر] افتد،
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ (۸)
در آن روز، دلهايى سخت هراسانند.
أَبْصارُها خاشِعَةٌ (۹)
ديدگان آنها فروافتاده.
يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ (۱۰)
گويند: «آيا [باز] ما به [مغاك‏] زمين برمى‏‌گرديم؟
أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً (۱۱)
آيا وقتى ما استخوان‏‌ريزه‌‏هاى پوسيده شديم [زندگى را از سر مى‏‌گيريم‏]؟»
قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ (۱۲)
[و با خود] گويند: «در اين صورت، اين برگشتى زيان‏‌آور است.»
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ (۱۳)
و[لى‏] در حقيقت، آن [بازگشت، بسته به‏] يك فرياد است [و بس‏].
فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (۱۴)
و بناگاه آنان در زمينِ هموار خواهند بود.

مشتقات ریشۀ «کرر» در آیات قرآن:

وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّارِ (167)
ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفيراً (6)
فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ (102)
أَوْ تَقُولَ حينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لي‏ كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنينَ (58)
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ‏ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسيرٌ (4)
قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ (12)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی