دکتر محمد شعبانی راد

مدیریت چالشهای زندگی در ورکلایفهای روزمره! وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما!

Work-Life Balance!

«work-life»: «work and personal life»

فقط با درک نورت میتونی، درونتو «LIFE»، با بیرونت «WORK»، بالانس کنی!
وقتی در بیرون، شرایطی پیش میاد که باب میل درون تو نیست «تمنای تو تقدیر نشده»،
درونت بحران پیش میاد، چلنج پیش میاد! ناآرام میشی و بهم میریزی!
حالا فقط زمانی میتونی بحران درونتو مدیریت کنی و خودتو با شرایط پیش اومده یعنی تقدیراتت، بالانس کنی، که اوامر نورانی دنیای درونتو بخوبی بفهمی و اجرا کنی!
+ «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ
أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ»:
درک آیات آفاقی و انفسی: یعنی درک نور، در مُلک و در ملکوت!
+ «
نورِ داخلی + نورِ خارجی! سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ!»

در علم روانشناسی، مفهوم “ورک لایف” (Work-Life) به ارتباط بین زندگی حرفه‌ای (کاری) و زندگی شخصی اشاره دارد.
این مفهوم به معنای تعادل میان زندگی حرفه‌ای و زندگی شخصی فرد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. مفهوم ورک لایف برای اشخاص مهم است تا بتوانند به بهترین نحو ممکن در زمینه‌های حرفه‌ای و شخصی خود پیشرفت کنند و از تعادل میان این دو زمینه برخوردار شوند.
این تعادل می‌تواند از جوانب مختلف شامل زمان‌بندی کاری، مدیریت استرس، خانواده و زمینه‌های دیگر تشکیل شود.
مدیریت ورک لایف می‌تواند به افراد کمک کند تا بهترین عملکرد ممکن را در کارهای خود انجام دهند و در عین حال از زندگی شخصی خود لذت ببرند.
این مفهوم به عنوان یکی از چالش‌های معاصر در محیط کار و زندگی مطرح شده است.
رابطه کار و زندگی شخصی!
تلاقی کار و زندگی شخصی!
بسیاری از جنبه‌های زندگی شخصی مانند خانواده، فراغت و سلامتی ممکن است با کار تلاقی داشته باشد. رابطه کار و زندگی شخصی دوطرفه است؛ به عنوان مثال، کار ممکن است با زندگی خصوصی تداخل داشته باشد و زندگی خصوصی هم ممکن است با کار تداخل داشته باشد. این رابطه ممکن است به صورت نامطلوب (مانند تضاد کار-زندگی) یا به صورت مفید (مانند غنی‌سازی کار-زندگی) باشد. رابطه کار و زندگی شخصی، بیشتر بدون مرز شده است.
تعادل کار-زندگی، تعادل بین زندگی شخصی و کار حرفه‌ای است.

شاه‌کلید مدیریت چالشهای روزمره زندگی در ورک لایفهایی که پیش میاد اینه که، حسادت غیر فعال بشه! آف بشه! درناژ بشه! متوقف بشه «صوم»!
در عمل وقتی پشت به تمنا میکنی و رو به نورت هستی،
حسد و به تبع آن تکلمات شیطان، آف می‌شود!
این عکس زیبا به همین مطلب مهم اشاره داره:
+ «تاریکیِ انحرافِ قلب! عقل و جهل!»
+ «وقتی که قلبت تاریک میشه، بیکار نشین! از یه جایی شروع کن! شروع دوباره با نور! طفقا یخصفان!»

الحسد، داء الامم!

حسادت، دیفالت‌مُد بشر است!

وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً
وَ إِذا
خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً
عباد الرحمن یعنی بندگان مهربان خدا که با اسم نورانی خدای مهربان،
خالق نور مهربانی و شادی و زیبایی برای خود و دیگران هستند!
+ «مهربانی!»

[سورة الفرقان (۲۵): الآيات ۶۱ الى ۷۰]
تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً (۶۱)
[فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى نهاد،
و در آن، چراغ و ماهى نوربخش قرار داد.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً (۶۲)
و اوست كسى كه براى هر كس كه بخواهد عبرت گيرد يا بخواهد سپاسگزارى نمايد، شب و روز را جانشين يكديگر گردانيد.
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (۶۳)
و بندگان خداى رحمان كسانى‌‏اند كه روى زمين به نرمى گام برمى‌‏دارند؛
و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى‌‏دهند.
وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً (۶۴)
و آنانند كه در حال سجده يا ايستاده، شب را به روز مى‌‏آورند.
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً (۶۵)
و كسانى‏‌اند كه مى‌‏گويند:
«پروردگارا، عذاب جهنم را از ما بازگردان كه عذابش سخت و دايمى است.
إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً (۶۶)
و در حقيقت، آن بد قرارگاه و جايگاهى است.
وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (۶۷)
و كسانى‌‏اند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى مى‏‌كنند و نه تنگ مى‏‌گيرند،
و ميان اين دو [روش‏] حد وسط را برمى‏‌گزينند.
وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ 
وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ
وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً (۶۸)
و كسانى‏‌اند كه با خدا معبودى ديگر نمى‌‏خوانند و كسى را كه خدا [خونش را] حرام كرده است جز به حق نمى‌‏كُشند، و زنا نمى‌‏كنند، و هر كس اينها را انجام دهد سزايش را دريافت خواهد كرد.
يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً (۶۹)
براى او در روز قيامت عذاب دو چندان مى‌‏شود و پيوسته در آن خوار مى‌‏ماند.
إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً 
فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ 
وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (۷۰)
مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند.
پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مى‌‏كند،
و خدا همواره آمرزنده مهربان است.

قلبی که نور و ظلمتشو میفهمه، قبل از اینکه حرف اشتباهی بزنه یا کار اشتباهی انجام بده، وقتی نیت میکنه که این حرف رو بزنه یا این کار رو انجامش بده، از تاریکی قلبش میفهمه که این کار یا این حرف بوی خوشی نداره، لذا در حالیکه میخواست که این حرف رو بزنه و این کار رو انجام بده، اما نورش بهش میگه که این رفتار و گفتار اشتباهه، اینجاست که از انجامش یا گفتارش منصرف میشه و این هنر خوب زیستن به برکت فهم فرایند نور الولایة با قلب سلیم است!
پس اصل سلامتی از سلامتی قلب منشأ میگیره یعنی قلب سلیمی که «سَلِمَ مِن حُبّ الدّنیا» است یعنی رو به تمنا نیست و پشت به تمنا و رو به نور است و اینجاست که این قلب و عقل رو به نور، خوب میفهمه و میشنوه و میبینه و درک میکنه و حس میکنه، و راه مهربانی کردن رو و خلق زیبایی و آرامش نمودن رو خدای مهربان به این قلب الهام میکنه!

امام على علیه السلام:
أصلُ السَّلامَةِ مِن الزَّلَلِ
الفِكرُ قَبلَ الفِعلِ؛
و الرَّوِيَّةُ قَبلَ الكلامِ
.
ريشه سالم ماندن از لغزشها،
انديشيدن پيش از عمل كردن است
و سنجيدن پيش از سخن گفتن.

«الرَّوِيَّة– [روي‏]: انديشيدن و نگريستن در كارها.»
رویّة، یعنی رؤیت نور!
+ «رؤیت نور، رؤیای بیداری! لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ!»

رَحِمَ اللَّهُ امرَأً هَمَّ بِخَيرٍ فَعَمِلَهُ، أو هَمَّ بِشَرٍّ فَارتَدَعَ عَنهُ.
رحمت خدا بر كسى كه به نيكى تصميم بگيرد و آن را انجام دهد،
يا بر بدى تصميم بگيرد؛ امّا از آن دست بكشد!
فقط با دیدن اخم ولیّ خدا در ملکوت قلب، یعنی قبض نور قلب و حس تاریکی درون قلبه که میتونی پی به اشتباهت ببری و دست از بدی کردن برداری!

امام كاظم عليه السلام:
إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ و تَعالى‏ أيَّدَ المُؤمِنَ بِروحٍ مِنهُ
خداوند متعال، مؤمن را با روحى از سوى خود پشتيبانى مى‏‌كند،
تَحضُرُهُ في كُلِّ وَقتٍ يُحسِنُ فيهِ و يَتَّقي،
كه هرگاه وى نيكى و تقوا نشان مى‏‌دهد، آن روح پيش اوست
و تَغيبُ عَنهُ في كُلِّ وَقتٍ يُذنِبُ فيهِ و يَعتَدي،
و هرگاه گناه و خطا مى‏‌كند، آن روح از پيش او غايب مى‌‏شود.
فَهِيَ مَعَهُ تَهتَزُّ سُروراً عِندَ إحسانِهِ،
پس آن [روح‏] با اوست. هرگاه وى نيكى كند، آن [روح‏] از شادى، خوشحالى مى‌‏كند؛
و تَسيخُ فِي الثَّرى‏ عِندَ إساءَتِهِ.
و هرگاه وى بدى كند، آن [روح‏] در كام زمين فرو مى‌‏رود.
فَتَعاهَدوا عِبادَ اللَّهِ نِعَمَهُ بِإِصلاحِكُم أنفُسَكُم؛ تَزدادوا يَقيناً، و تَربَحوا نَفيساً ثَميناً،
پس، اى بندگان خدا! با اصلاح خودتان، از نعمت‏هاى خدا مراقبت كنيد
تا نور يقين شما افزوده گردد و به بهره نفيس و گرانبها برسيد.
رَحِمَ اللَّهُ امرَأً هَمَّ بِخَيرٍ فَعَمِلَهُ، أو هَمَّ بِشَرٍّ فَارتَدَعَ عَنهُ.
رحمت خدا بر كسى كه به نيكى تصميم بگيرد و آن را انجام دهد،
يا بر بدى تصميم بگيرد؛ امّا از آن دست بكشد!

ورکلایفهای انبیاء علیهم السلام!

+ «زلّات الانبیاء ع»:
«… وَ بِحَبْسِهِ يُونُسَ فِي بَطْنِ اَلْحُوتِ حَيْثُ ذَهَبَ مُغْضَباً
وَ أَظْهَرَ خَطَأَ الْأَنْبِيَاءِ وَ زَلَلَهُمْ …»

ورکلایف آدم ع برای شیث ع!

ورکلایف ابراهیم ع!
(داستان تکراری ذبح اسماعیل ع – ذبح تمناها!)

[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱۰۱ الى ۱۱۳]
فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ (۱۰۱)
پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (۱۰۲)
و وقتى با او به جايگاه «سَعْى» رسيد، گفت: «اى پسرك من! من در خواب [چنين‏] مى‏‌بينم كه تو را سر مى‌‏بُرَم، پس ببين چه به نظرت مى‌‏آيد؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن. ان شاء اللّه مرا از شكيبايان خواهى يافت.»
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ (۱۰۳)
پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند،
وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ (۱۰۴)
او را ندا داديم كه اى ابراهيم!
قَدْ صَدَقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۱۰۵)
رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‌‏دهيم.
إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ (۱۰۶)
راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود.
وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (۱۰۷)
و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانيديم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (۱۰۸)
و در [ميان‏] آيندگان براى او [آوازه نيك‏] به جاى گذاشتيم.
سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهِيمَ (۱۰۹)
درود بر ابراهيم.
كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۱۱۰)
نيكوكاران را چنين پاداش مى‌‏دهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (۱۱۱)
در حقيقت، او از بندگان با ايمان ما بود.
وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ (۱۱۲)
و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله‏] شايستگان است مژده داديم.
وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَلى‏ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ (۱۱۳)
و به او و به اسحاق بركت داديم، و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى‏] آشكارا به خود ستمكار بودند.

ورکلایف یونس ع!

+ «زلّات الانبیاء ع»:
«… وَ بِحَبْسِهِ يُونُسَ فِي بَطْنِ اَلْحُوتِ حَيْثُ ذَهَبَ مُغْضَباً
وَ أَظْهَرَ خَطَأَ الْأَنْبِيَاءِ وَ زَلَلَهُمْ …»

[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۸۷ الى ۹۰]
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (۸۷)
و «ذو النون» را [ياد كن‏] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل‏] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.»
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (۸۸)
پس [دعاى‏] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم، و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‌‏دهيم.
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ (۸۹)
و زكريّا را [ياد كن‏] هنگامى كه پروردگار خود را خواند: «پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگانى.»
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى‏ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ (۹۰)
پس [دعاى‏] او را اجابت نموديم، و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل‏] كرديم، زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى‏‌نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى‏‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند.

ای خدای مهربان، تقدیرات تو حرف نداره! اشتباه از ماست!
یونس ع: «سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»
ورکلایف موسی ع: «سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ»

[سورة الأعراف (۷): آية ۱۴۳]
وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي انْظُرْ إِلَيْكَ 
قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي 
فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً 
فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (۱۴۳)
و چون موسى به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد:
«پروردگارا، خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم.»
فرمود:
«هرگز مرا نخواهى ديد، ليكن به كوه بنگر؛ پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى ديد. »
پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود، آن را ريز ريز ساخت، و موسى بيهوش بر زمين افتاد،
و چون به خود آمد، گفت:
«تو منزهى! به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمنانم.»

ورکلایف ملائکه: «قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا»

[سورة البقرة (۲): آية ۳۲]
قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (۳۲)
گفتند:
«منزهى تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‌‏اى، هيچ دانشى نيست؛ تويى داناى حكيم.»

حُكْمِي عَلَى اَلْوَاحِدِ حُكْمِي عَلَى اَلْجَمَاعَةِ

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«حُكْمِي عَلَى اَلْوَاحِدِ حُكْمِي عَلَى اَلْجَمَاعَةِ».
«حكم و دستور من بر يكى، به منزلۀ حكم و دستور من بر همه است».

تَعَلَّمُوا مِمَّنْ عَلِمَ فَعَمِلَ!

از كسى بياموزيد كه آموخت و به آن عمل كرد.

امام على عليه السّلام:
اِقْتِصَادٌ فِي سُنَّةٍ خَيْرٌ مِنِ اِجْتِهَادٍ فِي بِدْعَةٍ.
تَعَلَّمُوا مِمَّنْ عَلِمَ فَعَمِلَ.
ميانه‌روى در يك سنت و روش ديرين، نيكوتر از تلاش براى رسيدن به يك روش جديد است.
از كسى بياموزيد كه آموخت و به آن عمل كرد.

به نام آفرینندۀ زیبایی‌ها!
قلب سلیم، مهد آفرینش نور زیبایی‌ها!

حالا ببینیم در عمل، این عبارتِ «به نام آفرینندۀ زیبایی‌ها»، با توجه به عملکرد روزمرۀ ما، شامل حال چه کسانی می‌شود! یعنی چه کسانی با رفتارشان، زیبایی را می‌آفرینند! اینکه «قلب سلیم، مهد آفرینش نور است!» در واقع قلب سلیم این عزیزان پاک‌دل، با این رفتارهای زیبا، مهد آفرینش نور مهربانی و زیبایی است و ما میبایستی به تاسّی از این رفتار زیبای آنها، که آفرینندۀ زیبایی هستند، آفرینندۀ زیبایی شویم. به این میگن به نام آفرینندۀ زیباییها!
و به این میگن: بسم الله الرحمن الرحیم!

ورکلایف اسباب‌بازی بن‌تن! ع. ش.

علم نور است و روزی که در آن علم نیاموزیم شب است.
نور سلام، این هدیۀ مقدس الهی، تقدیم به قلوب پاکی که شب و روزشونو میفهمن!

ورکلایف اُردک دمپایی! ع. ش.

ورکلایف ماش پلو! ی. ژ.

ورکلایف بازی 3 – 2 برده، یا باخته؟! م. ش.
یک باخت شیرین، لذت بخش تر از یک برد تلخ است!

ورکلایف آچار فرانسه و انبر قفلی! م. ش.

ورکلایف جانماز! ز. ش.

به این میگن مدیریت بحران!
به نام آفرینندۀ زیبایی‌ها!

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی