دکتر محمد شعبانی راد

«عید فطر مبارک» یعنی چه؟! قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ!

What does “Happy Eid al-Fitr” mean?!
It means: Good and blessed for you! this light was created in your heart at once, and the darkness disappeared and you feel the truth of calmness well!

«فطر» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«فُطْرَةٌ: قارچ»
+ «فطم»
+ «عود»
+ «برک»

«عید فطر مبارک» یعنی چه؟!
«عود» و «فطر» و «برک» از هزار واژگان مترادف نور هستند.
در حقیقت بازگشت آنی نور به قلب تاریک، اما پشیمان از گناه استعمال حسد، آرامشی وصف ناشدنی داره که با این عبارت سه کلمه ای «عید فطر مبارک» میخواهیم اون حال خوش رو به زبان بیاریم.
و این حال خوش رو به همه کسانی که تونستن حسدشونو غیر فعال کنن و راضی به تقدیرات بشن و تولید اعمال صالح نمایند، تبریک و شادباش بگوییم.
این همان روز و لحظه‌ای است که باید جشن بگیریم!
«یا فاطر بحقّ فاطمة»!
ای خالق آنی نور، به سبب فرایند قطع تاریکی به هنگام ایجاد تقدیراتی بر خلاف تمناهای ما!
«قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
«الْحَمْدُ لِلهِ الْمُلْهِمِ عِبَادَهُ حَمْدَهُ وَ فَاطِرِهِمْ عَلَي مَعْرِفَةِ رُبُوبِيَّتِه،
ستايش خداى راست كه ستايشش را به بندگان خود الهام فرمود
و شناسائى ربوبيتش را سرشت ايشان ساخت».
ولیّ، خدای مهربان است که فاطر نور و ظلمت در ملکوت قلب ماست!
انگاری خدای مهربان «فاطِرِ النّور فی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» است.
کلام خدای مهربان، یهویی، مثل قارچ، در ملکوت قلب اهل نور، می‌روید!
+ «نبت – انبات شجر!»
+ «نوّر الشّجر!»

إِخْرَاجُ‏ الْفِطْرَة: یعنی «رفتارت باید نشون بده که قلبت نورانی شده».
+ «خرج – اخراج و اظهار و ذبح نور علم!»
همانطور که در واژه‌های زیبای خرج و ذبح گفته شد، تنها کسانی اجازه دارند که قربانی کنند «الذبیحة» که عملا خالق نور زیبای مهربانی بوده اند یعنی این علم را عمل نموده و با رفتارشان فرهنگ زیبای آل محمد ع را ظاهر نموده باشند. با همین توضیح، کسانی در عید فطر، فطریّۀ آنها قبول می شود که عامل به نور علم ولایت و هدایت بوده و با خلق مهربانی، حالا فطریّه اونها قبول شده و از معنای زیبای عید فطر بهره مند خواهند شد انشاء الله تعالی، و معنای زیبای برخورداری از معنای عید فطر همان بازگشت نور بهشت جاویدان آل محمد ع به قلوب پاک این اهل نور عامل به علوم نورانی است. 
در این حدیث زیبای امام صادق ع، عمل صالح، همان رفتار درست است و قول صالح، همان باور اوامر نورانی قلب سلیم است. لذا «صوم» که مفهوم توقف اندیشه حسادت و نارضایتی است باید عملا در رفتارهای روزمره بخصوص هنگام امتحانات سخت زندگی مشخص و معلوم بشه.
قَوْلُ الصَّالِحُ [بینش درست] : شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
الْعَمَلُ الصَّالِحُ [روش درست] : إِخْرَاجُ‏ الْفِطْرَة

امام صادق علیه السلام:
مَنْ خَتَمَ صِيَامَهُ بِقَوْلٍ صَالِحٍ أَوْ عَمَلٍ صَالِحٍ تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْهُ صِيَامَهُ
فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
مَا الْقَوْلُ الصَّالِحُ ؟
قَالَ
شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ
إِخْرَاجُ‏ الْفِطْرَة
هر كس روزۀ خود را به گفتار پسنديده و كردار پسنديده ختم كند، خداوند روزه‌اش را مى‌پذيرد.
گفته شد: اى پسر رسول خدا! گفتار پسنديده و كردار پسنديده چيست‌؟
فرمود: گواهى دادن به اينكه خدايى جز پروردگار يكتا نيست.
پرسيدند: كردار پسنديده چيست‌؟
فرمود: بيرون كردن فطريه از اموال.

فُطْرَةٌ: قارچ
«قيل للكَمْأَة: فُطْرٌ، من حيث إنّها تَفْطِرُ الأرض فتخرج منها».
قارچ يا سماروغ را فُطْر گفته‌‏اند زيرا زمين را بسرعت مى‏‌شكافد و از آن خارج مي‌شود.
الكَمْأَةُ: نبات يُنَقِّض الأرض، فيخرج كما يخرج الفطر.
«فَطَرَ نَابُ الْبَعير».
«انْفَطَرَتِ الأَرضُ بِالنَّبَات»، «افطار الارض».
همان «نوّر النبات» است.
همان «طلوع الاسنان» است.
همان «فطرت العجين» + «مَلَكْتُ‏ العجينَ» است.

«فطر»: از هزار واژه مترادف «نور» است که معنی خلق آنی یک چیز نو و جدید دارد. یعنی فطرت هر کسی – به شرط اینکه حسادتشو بذاره کنار – این ویژگی رو داره که با نور، تولید عمل صالح جدیدی بنماید این میشه «خَلْقاً جَديداً»، میشه «كُنْ فَيَكُونُ» و میشه فطرة … «فطرت الشاة » یعنی شیری در کار نبود و من با دوشیدن پستان گوسفند ببین شیر جدیدی انگاری خلق کردم … «فطرت العجين » یعنی نانی وجود نداشت و من با مخلوط کردن آرد و آب معجون خمیری برای تولید نان ایجاد و خلق نمودم … « فَطَرَ نَابُ الْبَعير » فرایند دندان در آوردن اینجوریه که یهو متوجه میشی دندان کودک در آمده، انگاری بطور غیرمنتظره‌ای خلق شد!
این مفهوم در هزار واژه مترادف نور وجود دارد، در واقع نور فرایندی است فطری، یعنی از هیچی، یهو یه چیزی خلق میشه که نمی‌فهمی چی بود و چی شد و از کجا اومد، اما یهو یه مطلب نورانی علمی، می‌افته به قلبت، و قلب تاریکت، با این کلام و فعل خدا، یهو نورانی میشه و این ویژگی قلب سلیمی است که گوش‌به‌زنگ نور هدایت است «استندبای» و عبارت فطرت پاک معادل همان قلب سلیم است.
واژه فطر میخواد با زبان خودش به ما نور رو اینجوری یاد بده که از نظر منِ واژه فطر، نور فرایندی است مثل در آمدن دندانی که دیده نمیشد و نبود اما یهو پدیدار شد! مثل شیری که داخل پستان دیده نمیشد اما یهو سروکله اش پیدا شد و این یعنی فطر … در هزار واژه مترادف نور، این مفهوم و ویژگی قابل استنباط است «فَطَرَ الامْرَ : اخْتَرَعَهُ وَ ابْتَدَأَهُ وَ انْشَأَهُ» + واژه «نشأ» …
شکافته شدن تاریکی قلب ما و آشکار شدن نور هدایت، درون این قلب، میشه فطر …
افْتَطَرَ الأمرَ: آن چيز را بدعت كرد، امر نوينى بوجود آورد.
أَفْطَرَ الصائِمُ: روزه‌‏دار افطار كرد، هنگام افطار وى رسيد، … پایان زمان گرسنگی و تشنگی و آغاز زمان خوردن و نوشیدن! پایان تاریکی و آغاز نور بی‌پایان!
انْفَطَرَ: آن چيز شكافته شد،
انْفَطَرَتِ الأَرضُ بِالنَّبَات: زمين گياه رويانيد، … زمین شکافته شد و گیاه حاصل از رویش دانه پنهان زیر زمین آشکار شد.

«فاطِرِ الْأَرْضِ» : همین فرایند شکافته شدن زمین و خروج ناگهانی قارچ از دل این زمین (کن فیکون) که اصلا پنهان و کان لم یکن شیئا مذکورا بود، میشه فرایند نور! نور، فرایند رشد قارچ‌گونه است!
«یا فاطر بحقّ فاطمة»:
تقدیرات ناخوشایند، شرایط اصلاح و تربیت، یعنی رشد قلبی را به سبب نور هدایت که در جوف این نار حوادث قرار دارد فراهم می کنند «نار و نور»، لذا شکافتن تاریکی قلب، راهش تحمل و صبر در سختی‌ها با کمک نور هدایت است و اینگونه خداوند با تقدیراتش، شرایط اصلاح و تربیت ما را فراهم می نماید.
انگاری قلب تاریک، یهو با نور، شکفته میشه «نور النبات» و نور از درونش سر در میاره و این فرایند نور رو هزار واژه مثل فطر و فرج و … به ما یاد میدن.
انْفَطَرَ القضيبُ: چوب درخت برگدار شد. چوب خشک شکافته شد و برگ سبز در آورد. «عود: ترکه‌های سبز».
تَفَطَّرَ: آن چيز شكافته شد،
الفِطْرَة– ج‏ فِطَر: صفت طبيعى هر موجودى در آغاز خلقت و آفرينش، صفت، سرشت، دين، سنّت، اختراع و ساختن.
«رأيٌ‏ فَطيرٌ»: امرى بديهى كه نياز بديدن ندارد».
«خُبْزٌ فطيرٌ»: نان تازه.
«عيدُ الفَطير»: يكى از اعياد يهود است.

«یا فاطر بحق فاطمة»:
قلب همه، قابلیت بهره مندی از نور رو داره به شرط اینکه خودش بخواد و این میشه ویژگی فطری قلبها.
در امتحانات زندگی‌، اگه به نور هدایت عمل بشه، این خمیره فطری نورانی، خوب جا می‌افته و شکل می‌گیره، اما اگه این فرایند نورانی هدایت الهی رو انکار کنی، یعنی دست خدا رو در تربیت خودت بسته بدونی، در این صورت خمیره فطری عنایت شده از بین خواهد رفت و به هدر داده خواهد شد و این اهل حسادت هستند که این سرمایه و خمیرمایه فطری نورانی عطا شده به آنها را با حسد نسبت به نور یوسف ع، از دست می‌دهند و چشم بینای خود را به دست خویش کور می کنند: «مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»‏، «مِنْ نُورِ الْفِطْرَةِ إِلَى فَسَادِ الِاسْتِعْدَادِ»، «نُورِ الْفِطْرَةِ»: نور فطرت همان نور هدایت الهی است و «فَسَادِ الِاسْتِعْدَادِ» میشه حسادت!

ابتكار آفرينش از او است!
«فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أي خالقهما و مبدعهما ابتداء … يعنى خالق آسمانها و زمين كه ابتكار آفرينش از او است.
همیشه ابتکار عمل در دست خداست. یعنی اول او شروع میکنه! «الله یقبض و یبصط» : در واقع اینو باید بفهمیم که در آفرینش نور درون قلب ما، ابتکار عمل در دست خداست، یعنی باید از اونطرف به این قلب یه نگاهی بشه تا نورانی و روشن گردد. پس: ابتکار عمل در قبض و بسط نور قلب ما به دست ذات اقدس الهی است!

[فطر – قبض و بسط]:
در مقدمه کتاب زیبای الدروع الواقیة جناب سید بن طاووس، آمده است:
«کل مولود یولد علی الفطرة» یعنی «مفطورة على اقتباس نوره و ضيائه»، « نُورِ الْفِطْرَةِ»، «نور علی نور».
هر آرامشی محصول استعمال اندیشه نورانی فرشته نگهبان است! همه، اگه دلشون بخواد و حسادتو بذارن کنار و اندیشه نورانی رو بکار ببندن، میتونن مولد آرامش باشند «مفطورة».

[هدایت – فطرت]:
«يَكُونُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً – يَكُونُ الرَّجُلُ كَافِراً»، چه کسی «مخالفت با فطرت خود» می‌کند؟!
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع
أَ يَكُونُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً قَدْ ثَبَتَ لَهُ الْإِيمَانُ ثُمَ‏ يَنْقُلُهُ اللَّهُ بَعْدَ الْإِيمَانِ إِلَى الْكُفْرِ ؟
قَالَ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَدْلُ وَ إِنَّمَا بَعَثَ الرُّسُلَ لِيَدْعُوا النَّاسَ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ لَا يَدْعُوا أَحَداً إِلَى الْكُفْرِ
قُلْتُ فَيَكُونُ الرَّجُلُ كَافِراً قَدْ ثَبَتَ لَهُ الْكُفْرُ عِنْدَ اللَّهِ فَيَنْقُلُهُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ الْكُفْرِ إِلَى الْإِيمَانِ ؟
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ النَّاسَ عَلَى الْفِطْرَةِ الَّتِي فَطَرَهُمُ اللَّهُ عَلَيْهَا لَا يَعْرِفُونَ إِيمَاناً بِشَرِيعَةٍ وَ لَا كُفْراً بِجُحُودٍ
ثُمَّ ابْتَعَثَ اللَّهُ‏ الرُّسُلَ إِلَيْهِمْ يَدْعُونَهُمْ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللَّهِ حُجَّةً لِلَّهِ عَلَيْهِمْ
فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَاهُ اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يَهْدِهِ‏. 
از حسين بن نعيم صحّاف كه گفت از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدم: آيا ممكنست مرد مؤمنى كه ايمانش ثابت شده باشد (پيش خداوند و) خدا او را بعد از ايمان بكفر بكشاند (كه كافر گرداند؟).
آن حضرت فرمود: كه خدا عادلست و جهت اينكه پيغمبران را فرستاده آنست كه مردم را دعوت بايمان بخدا بنمايند و هيچ گاه خداوند كسى را بكفر دعوت (ننموده و) نمينمايد، گفت عرضكردم: كافرى كه كفرش ثابت شده پيش خداوند آيا خداوند او را بعد از كفر بايمان ميكشاند (كه مؤمن شود)؟ فرمود: خداى عز و جل خلق نموده مردم را در حالى كه نميدانستند و تشخيص نميدادند ايمان و كفر را، بهمين علت فرستاد بسوى ايشان پيغمبران را تا مردم را بايمان بخدا دعوت كنند و حجت خود را بر ايشان تمام نمايد، پس بعضى (كه مخالفت با فطرت خود نكردند و قابليت هدايت شدن را داشتند و) بتوفيق الهى هدايت يافتند (و رستگار شدند) و بعضى (كه مخالفت با فطرت خود كه خداپرستى است نمودند و لياقت هدايت‌‏شدن را نداشتند و بسبب كفر و انكار سلب توفيق از آنها شد و) هدايت نشدند .

در آیه: «فِطْرَتَ‏ اللَّهِ الَّتِي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است».
خداوند عادل به همه‌ی قلوب، در بدو خلقتشان این توانایی فهم قبض و بسط رو میده! اهل یقین قدر این چشم بینا رو می‌دانند اما اهل شک و حسادت، این چشم بینای قلب خودشونو، با حسادت به نور یوسف ع، خودشون دستی‌دستی، این چشم بالفطرة زیبا رو، کور می کنند و دیگه کلام نورانی مربی خود را نمی‌بینند و نمی‌شنوند و نمی‌فهمند «لَهُمْ‏ قُلُوبٌ‏ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها»، «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ‏ قُلُوبٌ‏ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي‏ فِي الصُّدُورِ».

در واقع هر کسی که حسادتو بذاره کنار، قراره نور آرامش، درون قلبش جوشیدن کنه، و مثل قارچ، از زمین یه دفعه بزنه بیرون، و این ممکن نیست مگر با استعمال اندیشه نورانی فرشته نگهبان، که با واژه «فطر» اسمش میشه « فِطْرَتَ‏ اللَّهِ » + «اسم الله غیر الله».

[خلقت بر اساس فطرت (ربوبیت)]:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُلْهِمِ عِبَادَهُ حَمْدَهُ وَ فَاطِرِهِمْ عَلَى مَعْرِفَةِ رُبُوبِيَّتِهِ
وَ فَاطِرِهِمْ عَلَى مَعْرِفَةِ رُبُوبِيَّتِهِ = و آنها را بر مبنای اینکه می دانند او ربّ است (هر چند زیر بار نمی روند) آفریده است.
این همون توانایی فهم قبض و بسط است.
اللَّهُمَّ … جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا شَقِيِّهَا وَ سَعِيدِهَا :
پروردگارا … که آفریننده قلب ها بر استعداد جدایی از ادعای ربوبیت می باشد و این فطرت و استعداد جدایی از ادعای ربوبیت را به کسانی که با ادعای ربوبیت مسیر شقاوت را می پیمایند و به کسانی که با ترک ادعای ربوبیت مسیر سعادت را طی می‌نمایند، عطا کرده ای. چجوری این قلب توانایی تشخیص خوب و بد رو داره؟! با فهم قبض و بسط.
فطرت : استعداد جدایی از ادعای ربوبیت.
یا فاطر به حق فاطمۀ س: ای عطا کننده استعداد جدایی از ادعای ربوبیت، مرا مستحق ترک این ادعا کن و از نور فاطمیت فاطمه س – که عامل جدایی از این ادعای شوم و تحقق اتصال نور هدایت است – برخوردار نما. این دعا مشروط به ترک حسادت، اجابت می‌شود.
در معنای واژه فاطمه آمده است: «تَفْسِيرُ فَاطِمَةَ: فُطِمَتْ مِنَ الشَّرَّ».

«كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ يَعْنِي عَلَى الْمَعْرِفَةِ»
در وجود ما چیزی نهادینه شده که توان گرایش به نور را دارد و این در فطرت ما عجین شده است «نور الفطرة»، «فِطْرَتَ‏ اللَّهِ الَّتِي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»

«فطرت» + [قبض و بسط] :
… أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ تُجْرِي الْأَنْفُسَ عَنْ مَدْرَجَةِ أَهْلِ التَّفْرِيطِ
اى مردم ، به راستى دلها را نشانه‌‏يابهايى است كه نفوس را از (پيمودن) راه تقصيركاران به سويى ديگر مى‏‌كشاند.
فِطْنَةُ الْفَهْمِ لِلْمَوَاعِظِ مِمَّا يَدْعُو النَّفْسَ إِلَى الْحَذَرِ مِنَ الْخَطَإِ
تيز هوشى در فهم اندرزها نفس را به پرهيز از خطا فرا مى‌‏خواند.
وَ لِلنُّفُوسِ خَوَاطِرُ لِلْهَوَى وَ الْعُقُولُ تَزْجُرُ وَ تَنْهَى
گرايشهايى به هوى بر دلها خطور كند. (ولى) خرد (آدمى را از خطا) پرهيز دهد و باز دارد.

[فطر – لقی] :
«افطار، لحظه دیدار» …
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ يَوْمَ يَلْقَى رَبَّهُ.
براى شخص روزه دار دو لحظۀ شادمانى هست: خوشحالى هنگام افطارش، و خرسندى روزى كه خدا را ملاقات نمايد.

انگاری لحظه افطار لحظه ملاقات با ربّ است! + کل مولود یولد علی الفطرة ! یعنی خدا به هر کسی این توانایی رو داده که بتونه ملاقات با نور رب خودش داشته باشه یعنی نور و ظلمت قلبشو متوجه بشه و فهم این فرایند بطور فطری و غریزی در وجود انسان و در قلب انسان قرار داده شده است.
فطر و لقی از هزار واژه مترادف نور هستند.
«فطر» میگه اون لحظه افطار یهو مثل قارچی که از زمین سر در میاره ، وقتی برای رضای خدا کار میکنی و حسادتتو میذاری کنار ، انگاری با خدا، با فرایند نور ملاقات می‌نمایی و از روی بسط نور قلبت میفهمی خدا ازت راضیه. پس هر روز ماه رمضان در لحظه افطار باید اینو مد نظر داشته باشی که این نماد لحظه ملاقات با نور ربّ است! و ربّ تو در این لحظه قلبتو با نور خودش، روشن میکنه و این اشراق قلبی «و اشرقت الارض بنور ربها» همین لحظه زیبای ملاقات است. (فرایند 1+1). اون لحظه چه حالی داری؟! این حس خوب زندگی رو از نور فرشته نگهبان آموخته‌ایم که هنگام مشکلات زندگی، با حسادت، روزه خود را باز و باطل ننماییم بلکه با رزق نورانی و روزی حلال، در لحظه افطار، مخلوق نورانی خالق نور خود را ملاقات نموده و افطار نماییم و افطار با این خرمای شیرین بهشتی، چه زیبا و غیر قابل وصف است.

در واقع شخص روزه دار هنگام افطار میگه خدایا : به دستور تو تا الآن چیزی نخوردم و اگه دستور تو نبود تا الآن بارها و بارها خورده بودم و آشامیده بودم اما ببین راضی به دستور تو شدم و به حرفت گوش کردم و تا لحظه اذان، بی اذن تو، لب به چیزی نزدم !
خدا هم میگه چون به حرف من گوش کردی و علیرغم اینکه میتونستی با حسادت خودتو مثلا آروم کنی و شفای غیظ بنمایی، اما این کارو نکردی ، من هم در این لحظه که لحظه افطار و ملاقات ماست شرایط برخورداری قلب تو از نور هدایت خودمو، برات جور میکنم و وقتی این تجربه اخذ نور هنگام کنار زدن حسادت و اتباع از نور رو تجربه میکنی، دیگه دلت نمیخواد با هیچ نعمت دنیایی خودتو سرگرم کنی و میفهمی توی این دنیا، یه چیزی خدا قرار داده که از جنس این دنیا نیست و از جنس اون دنیا و آخرت است و از جنس نور است و آنهم نوری که فقط با قلب سلیم احساس و ادراک می شود.
… ببین چجوری برای پهن کردن سفره افطار ذوق و شوق داری و هر چی توی یخچال هست میاری سر سفره افطار و سفره ای سنگین و رنگین میچینی، همین ذوق و شوق در این نماد مُلکی، باید برای لحظه ملاقات با رب در ملکوت قلب آشکار گردد! افطار همان لحظه دیدار است!
اینکه در لحظه دیدار چه اتفاقی می‌افته ، این دیگه اختصاصی و محرمانه است، «رحیق مختوم» است!
لحظه دیدار تمام اون چیزی است که میخواستی !!! لحظه دیدار ، همه چیز است !!! «بالاتر از تمنّای تو، تقدیر شده است!»، «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ اَلصَّالِحُونَ، اى خدا! من از تو درخواست مى‌كنم بهتر چيزى را كه بندگان شايسته‌ات از تو درخواست كردند»، تو در ایام التشریق و در سرزمین منا هستی! خوشا به حالت!
تمام چیزهای بدرد بخور بعد از لحظه دیدار اتفاق می افته و تا ملاقاتی صورت نگرفته هنوز هیچ اتفاق خوبی برای تو نیفتاده پس دنبال این باش که اون لحظه دیدار برای تو پیش بیاد و اتفاق بیفته تا تجربه کنی بعد از دیدار چه خبرهایی هست!!!

عید سعید فطر، بر اهل نور مبارک!

امام صادق علیه السلام:
اَللَّهُمَّ أَهْلَ اَلْكِبْرِيَاءِ وَ اَلْعَظَمَةِ 
وَ أَهْلَ اَلْجُودِ وَ اَلْجَبَرُوتِ
وَ أَهْلَ اَلْعَفْوِ وَ اَلرَّحْمَةِ
وَ أَهْلَ اَلتَّقْوَى وَ اَلْمَغْفِرَةِ

أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا اَلْيَوْمِ اَلَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً
وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كَرَامَةً وَ مَزِيداً
أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ
وَ أَنْ تُخْرِجَنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ 
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ اَلصَّالِحُونَ
وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا اِسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُكَ اَلْمُخْلَصُونَ.

اى خدا،
اى كه عظمت و كبريايى شايسته و مخصوص توست
و جود و بخشش و جلال و جبروت به تو اختصاص دارد
و لايق عفو و رحمت و سزاوار ترس از عصيان و آمرزش گناهان تويى،
از تو درخواست مى‌كنم به حق اين روز كه براى مسلمين عيد قرار دادى
و براى محمد صلّى اللّه عليه و آله ذخيره و زيادت مقام گردانيدى
كه درود بر محمد و آلش فرستى
و مرا در هر سعادتى كه محمد و آل محمد را داخل گردانيدى داخل سازى
و از هربدى كه محمد و آل محمد را از آن خارج ساختى، خارج گردانى
كه درود بر محمد و آل او باد.
اى خدا!
من از تو درخواست مى‌كنم بهتر چيزى را كه بندگان شايسته‌ات از تو درخواست كردند
و پناه مى‌برم به تو از آنچه بندگان صالحت از آن به تو پناه بردند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی