pure light!
«خلص» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«خَلَصَ الماءُ مَن الكَدَر: آب صاف شد.»
(دستگاه تصفیه آب)
«خلاصة السمن: و هو ما يلقى فيه تمر أو سويق ليخلص به من بقايا اللبن.»
«الخُلَاصَة: آنچه از روغن كه خالص و زدوده شده باشد.»
«قلب باید از حسد صاف بشه! صاف صاف!»
«نور، فرایند تصفیه قلب از سیئه حسد است!»
«قلبِ صاف!» + «قَوْمٌ رَقِيقَةٌ قُلُوبُهُمْ رَاسِخٌ إِيمَانُهُمْ»
«قلبِ صاف (قلبِ بی غلّ و غش)، صاحبِ نورشو براحتی میشناسه!»
«خلص الى فلان: وصل اليه»
انگاری هر آیت، فرصتی برای خالص شدن و نزدیکتر شدن «قرب» به منبع نور است.
امام باقر علیه السلام:
«إِنَّهُ مَنْ دَخَلَ قَلْبَهُ صَافِي خَالِصِ دِينِ اللَّهِ شُغِلَ قَلْبُهُ عَمَّا سِوَاهُ»
«هركس در دلش دين صاف و خالص خداوند وارد شود دلش از آنچه جز آن است منصرف گردد.»
امام صادق علیه السلام:
فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَنِيفاً مُسْلِماً قَالَ
خَالِصاً مُخْلَصاً لاَ يَشُوبُهُ شَيْءٌ.
امام صادق عليه السّلام
در مورد قول خداوند متعال: «حنيفا مسلما» فرمود:
يعنى: خالص و مخلص؛ كه در كارهايش چيزى جز خدا در نظرش نباشد.
نور، قلبتو خالص میکنه!
[سورة ص (۳۸): الآيات ۴۵ الى ۵۴]
إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ (۴۶)
ما آنان را با موهبت ويژهاى -كه يادآورىِ آن سراى بود- خالص گردانيديم.
نورِ بی غلّ و غش!
نورِ بی حسد!
نورِ پاک!
نورِ ناب!
نورِ خالص!
نورِ محض!
نورِ یکدست!
«آیینِ پاک!»
«أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ»، «ذلِكَ دينُ الْقَيِّمَةِ»
«دین خالص!»
دینِ بیآلایش!
«دین» و «خلص» از هزار واژگان مترادف «نور» هستند.
«الْعِلْمُ دِينٌ يُدَانُ اللَّهُ بِهِ أي طاعة يطاع الله بها»
«فقط بندگان پاكدل از دست شیطان جون سالم بدر میبرند.»
[سورة ص (۳۸): الآيات ۷۱ الى ۸۳]
« قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82)
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83)
[شيطان] گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جدّاً از راه به در مى برم،
مگر آن بندگان پاكدل تو را.»
[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۳۶ الى ۴۴]
«قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39)
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40)
گفت: «پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مىآرايم
و همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را.»
«وَ الْإِخْلَاصُ وَ ضِدَّهُ الشَّوْبَ»
«الشَّوْبَة: اسم شیطان است . حضور شیطان در قلب موجب تاریکی آن می شود.»
«وَ حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الشِّرْكَ إِخْلَاصاً لِلرُّبُوبِيَّةِ»
+ «لباس حریر نورانی!»
دین خالص!
مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ!
[سورة النساء (۴): الآيات ۱۴۴ الى ۱۴۶]
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْراً عَظِيماً (۱۴۶)
مگر كسانى كه توبه كردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسّك جستند و دين خود را براى خدا خالص گردانيدند كه [در نتيجه] آنان با مؤمنان خواهند بود، و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشيد.
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۲۹ الى ۳۰]
خدا رو، بی غل و غش، صدا کن!
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ (۲۹)
بگو: «پروردگارم به دادگرى فرمان داده است، و [اينكه] در هر مسجدى روى خود را مستقيم [به سوى قبله] كنيد، و در حالى كه دين خود را براى او خالص گردانيدهايد وى را بخوانيد، همان گونه كه شما را پديد آورد [به سوى او] برمىگرديد.»
[سورة يونس (۱۰): الآيات ۲۱ الى ۲۳]
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (۲۲)
او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مىگرداند، تا وقتى كه در كشتيها باشيد و آنها با بادى خوش، آنان را ببرند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادى سخت بر آنها وَزَد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتادهاند، در آن حال خدا را پاكدلانه مىخوانند كه: «اگر ما را از اين [ورطه] برهانى، قطعاً از سپاسگزاران خواهيم شد.»
[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۶۱ الى ۶۹]
فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ (۶۵)
و هنگامى كه بر كشتى سوار مىشوند، خدا را پاكدلانه مىخوانند، و[لى] چون به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، بناگاه شرك مىورزند.
[سورة لقمان (۳۱): الآيات ۳۱ الى ۳۴]
وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (۳۲)
و چون موجى كوهآسا آنان را فرا گيرد، خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند، و[لى] چون نجاتشان داد و به خشكى رساند برخى از آنان ميانهرو هستند، و نشانههاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انكار نمىكند.
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۱ الى ۵]
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ (۲)
ما [اين] كتاب را به حقّ به سوى تو فرود آورديم، پس خدا را -در حالى كه اعتقاد [خود] را براى او خالصكنندهاى– عبادت كن.
أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ (۳)
آگاه باشيد: آيينِ پاك از آنِ خداست، و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به اين بهانه كه:] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند، نمىپرستيم، البتّه خدا ميان آنان در باره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد. در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغپردازِ ناسپاس است هدايت نمىكند.
امام علی علیه السلام:
إِنَّ مِنَّا دَعْوَهًًْ خَالِصَهًًْ یُظْهِرُ اللَّهُ بِهَا حُجَّتَهُ الْبَالِغَهًَْ وَ یُتِمُّ بِهَا نِعَمَهُ السَّابِغَهًَْ وَ یُعْطِی بِهَا الْکَرَامَهًَْ الْفَاضِلَهًَْ مَنِ اسْتَمْسَکَ بِهَا أَخَذَ بِحِکْمَهًٍْ مِنْهَا آتَاکُمُ اللَّهُ رَحْمَتَه..فَلَا یَقْبَلُ اللَّهُ یَوْمَئِذٍ إِلَّا دِینَهُ الْحَقَّ أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ فَیَوْمَئِذٍ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَهًْ.
آن فراخوان خالص به سوی خدا، از ما است که خداوند به واسطهی او حجّت و دلیل قطعی خود را آشکار خواهد کرد و نعمت واسعهی خود را کامل خواهد کرد لطف و کرامت سرشارش را به او عطا میکند؛ هرکس به او چنگ زند [و از آن تبعیّت کند] حکمت خدا را گرفته که خداوند از سر رحمت خود به او بخشیده خداوند در آن روز غیر از دین حق را نمیپذیرد و دین خالص، از آن خداست و در آن روز است که این آیه تأویل خواهد شد.
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۱۱ الى ۲۰]
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ (۱۱)
بگو: «من مأمورم كه خدا را -در حالى كه آيينم را براى او خالص گردانيدهام– بپرستم.
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي (۱۴)
بگو: «خدا را مىپرستم در حالى كه دينم را براى او بىآلايش مىگردانم.
[سورة غافر (۴۰): الآيات ۱۱ الى ۱۷]
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۱۴)
پس خدا را پاكدلانه فراخوانيد، هر چند ناباوران را ناخوش افتد.
[سورة غافر (۴۰): الآيات ۶۱ الى ۶۵]
هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۶۵)
اوست [همان] زندهاى كه خدايى جز او نيست. پس او را در حالى كه دين [خود] را براى وى بىآلايش گردانيدهايد بخوانيد. سپاس[ها همه] ويژه خدا پروردگار جهانيان است.
نورِ بی غلّ و غش، دین قیّم و استوار!
[سورة البينة (۹۸): الآيات ۱ الى ۸]
وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ (۵)
و فرمان نيافته بودند جز اينكه خدا را بپرستند، و در حالى كه به توحيد گراييدهاند، دين [خود] را براى او خالص گردانند، و نماز برپا دارند و زكات بدهند؛ و دين [ثابت و] پايدار همين است.
امام علی علیه السلام:
مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّهًِْ مَعْرِفَهًُْ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَعْرِفَهًُْ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّهًِْ وَ هُوَ الدِّینُ الْخَالِصُ
الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی
وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ
یَقُولُ مَا أُمِرُوا إِلَّا بِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ الدِّینُ الْحَنِیفِیَّهًُْ الْمُحَمَّدِیَّهًُْ السَّمْحَهًُْ وَ قَوْلُهُ یُقِیمُونَ الصَّلاهًَْ فَمَنْ أَقَامَ وَلَایَتِی فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاهًَْ … مَنْ لَمْ یُقِرَّ بِوَلَایَتِی لَمْ یَنْفَعْهُ الْإِقْرَارُ بِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) إِلَّا أَنَّهُمَا مَقْرُونَانِ وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ هُوَ إِمَامُ الْخَلْقِ وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِهِ إِمَامُ الْخَلْقِ وَ وَصِیُّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) کَمَا قَالَ لَهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهًِْ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ
فَمَنِ اسْتَکْمَلَ مَعْرِفَتِی فَهُوَ عَلَی الدِّینِ الْقَیِّمِ کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ.
شناخت من با نورانیّت، شناخت خدا است و شناخت خدا معرفت من است با نورانیّت.
این است همان دین خالص که خداوند میفرماید:
وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ.
میفرماید:
به آنها دستور داده نشده مگر اینکه به نبوّت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) ایمان آورند که همان دین حنیف محمّدی ساده است. این قسمت آیه: وَ یُقِیمُوا الصَّلاةَ؛ هرکس اقامه ولایت مرا کرده باشد نماز را بهپای داشته است…
هر که اقرار به ولایت من نداشته باشد اقرار به نبوّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای او سودی نخواهد داشت این دو با هم قرین و همراهند.
زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نبیّ مرسل و امام مردم است. علی (علیه السلام) پس از او امام مردم و وصیّ محمّد (صلی الله علیه و آله) است چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من هیچ پیامبری نیست.
اوّل ما محمّد (صلی الله علیه و آله) و وسط ما محمّد (علیه السلام) و آخر ما محمّد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نام دارد
هرکس معرفت مرا کامل داشته باشد او بر دین قیّم و استوار است چنانچه در این آیه میفرماید: ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ.
امام صادق علیه السلام:
اَلْإِخْلاَصُ يَجْمَعُ فَوَاضِلَ اَلْأَعْمَالِ وَ هُوَ مَعْنًى مِفْتَاحُهُ اَلْقَبُولُ وَ تَوْقِيعُهُ اَلرِّضَا
فَمَنْ تَقَبَّلَ اَللَّهُ مِنْهُ وَ يَرْضَى عَنْهُ فَهُوَ اَلْمُخْلِصُ وَ إِنْ قَلَّ عَمَلُهُ
وَ مَنْ لاَ يَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنْهُ فَلَيْسَ بِمُخْلِصٍ وَ إِنْ كَثُرَ عَمَلُهُ اِعْتِبَاراً بِآدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ إِبْلِيسَ عَلَيْهِ اَللَّعْنَةُ
وَ عَلاَمَةُ اَلْقَبُولِ وُجُودُ اَلاِسْتِقَامَةِ بِبَذْلِ كُلِّ مَحَابٍّ مَعَ إِصَابَةِ عِلْمِ كُلِّ حَرَكَةٍ وَ سُكُونٍ
وَ اَلْمُخْلِصُ ذَائِبٌ رُوحُهُ بَاذِلٌ مُهْجَتَهُ فِي تَقْوِيمِ مَا بِهِ اَلْعِلْمُ وَ اَلْأَعْمَالُ وَ اَلْعَامِلُ وَ اَلْمَعْمُولُ بِالْعَمَلِ لِأَنَّهُ إِذَا أَدْرَكَ ذَلِكَ فَقَدْ أَدْرَكَ اَلْكُلَّ وَ إِذَا فَاتَهُ ذَلِكَ فَاتَهُ اَلْكُلُّ وَ هُوَ تَصْفِيَةُ مَعَانِي اَلتَّنْزِيهِ فِي اَلتَّوْحِيدِ
كَمَا قَالَ اَلْأَوَّلُ
هَلَكَ اَلْعَامِلُونَ إِلاَّ اَلْعَابِدُونَ
وَ هَلَكَ اَلْعَابِدُونَ إِلاَّ اَلْعَالِمُونَ
وَ هَلَكَ اَلْعَالِمُونَ إِلاَّ اَلصَّادِقُونَ
وَ هَلَكَ اَلصَّادِقُونَ إِلاَّ اَلْمُخْلِصُونَ
وَ هَلَكَ اَلْمُخْلِصُونَ إِلاَّ اَلْمُتَّقُونَ
وَ هَلَكَ اَلْمُتَّقُونَ إِلاَّ اَلْمُوقِنُونَ
وَ إِنَّ اَلْمُوقِنِينَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ
قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى وَ اُعْبُدْ رَبَّكَ حَتّٰى يَأْتِيَكَ اَلْيَقِينُ
وَ أَدْنَى حَدِّ اَلْإِخْلاَصِ بَذْلُ اَلْعَبْدِ طَاقَتَهُ ثُمَّ لاَ يَجْعَلُ لِعَمَلِهِ عِنْدَ اَللَّهِ قَدْراً فَيُوجِبَ بِهِ عَلَى رَبِّهِ مُكَافَأَةً بِعَمَلِهِ لِعِلْمِهِ أَنَّهُ لَوْ طَالَبَهُ بِوَفَاءِ حَقِّ اَلْعُبُودِيَّةِ لَعَجَزَ
وَ أَدْنَى مَقَامِ اَلْمُخْلِصِ فِي اَلدُّنْيَا اَلسَّلاَمَةُ مِنْ جَمِيعِ اَلْآثَامِ وَ فِي اَلْآخِرَةِ اَلنَّجَاةُ مِنَ اَلنَّارِ وَ اَلْفَوْزُ بِالْجَنَّةِ.
اخلاص گرد آورنده اعمال نیک و با ارزش است و کلید و نشانه اخلاص قبولى عمل است.
پس کلید که خداوند عملش را بپذیرد و از او راضى شود، مخلص است، اگر چه عملش اندک باشد.
و آن کس که عملش رانپذیرد، مخلص نخواهد بود؛ اگر چه عملش بسیار باشد چنان که عمل هزاران ساله ابلیس ، با زیر پا گذاشتن یک فرمان تباه شد.
ونشانه پذیرفتن شدن اعمال ، بذل نمودن هر چیزى است که انسان آن را دوست مى دارد تا از تعلقات دنیوى تهى شود و با استقامت در اعمال وافعال ، راه راست بپوید و از خطا دور شود. مخلص براى آن که به اخلاص در عمل برسد، باید جان و خون خود را نثار کند، تا به علم و عمل خود قوام بخشد، و اگر به این مرحله رسید، همه کمالات را درک کرده و اگر از آن بى نصیب ماند، از همه چیز بى نصیب مانده است . اخلاص پالایش معانى توحید است.
اوّل [خداوند در حدیث قدسى یا امام على (ع)] فرمود:
عمل کنندگان در هلاکت اند، مگر آنان که عابدند.
عابدان در هلاکت اند، مگر آنان که عالم اند.
عالمان در هلاکت اند، مگر آنان که صادق اند.
صادقان در هلاکت اند، مگر آنان که مخلص اند.
مخلصان در هلاکت اند، مگر کسانى که خداترس اند.
خداترسان درهلاکت اند، مگر آنان که صاحب یقیناند
و صاحبان یقین، اخلاق عظیم و برجستهای دارند.
خداى متعال مى فرماید:
«و پروردگارت را عبادت کن تا تو را یقین دهد».
و پایین ترین حدّ اخلاص آن است که بنده توان خود را مبذول کند و براى عمل خود نزد خداوند ارزشى قائل نشود که بر پروردگار پاداش عمل را واجب بداند؛ چه او مى داند که اگر خداوند از او بخواهد که حقّ عبودیّت را ادا نماید، در اداى آن ناتوان است .
و پایین ترین مقام مخلص، در دنیا سلامتى از همه گناهان بزرگ و در آخرت نجات از آتش و رسیدن به بهشت است.