Luminous middleman!
«زلف» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«مَزْلفة: القرى التي بين البَرِّ و الريف، دهى كه ميان حومه شهر و بيابان قرار گرفته باشد.»
«مزدلفة: بین عرفات و منی»
«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنينَ»
+ «نور اوّل!»
+ «ترجمه نور به حروف – مترجم دانا!»
+ «نگاه همزمان به آسمان و زمین!»
+ «نامرئی رویت شده!»
+ «خاستگاه نورانی!»
+ «نور خویشاوندی!»
+ «نور متوالی!»
واسطهی نورانی!
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۶۹ الى ۱۰۴]
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ (۹۰)
و [آن روز] بهشت براى پرهيزگاران نزديك مىگردد.
[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى
إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً
فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا
وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ (۳۷)
و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند،
مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند.
پس براى آنان دو برابر آنچه انجام دادهاند پاداش است
و آنها در غرفهها[ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود.
[سورة ص (۳۸): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ (۲۵)
و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم؛
و در حقيقت براى او پيش ما تقرّب و فرجامى خوش خواهد بود.
[سورة ص (۳۸): الآيات ۳۰ الى ۴۰]
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ (۴۰)
و قطعاً براى او در پيشگاه ما تقرّب و فرجام نيكوست.
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۱ الى ۵]
أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى
إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ (۳)
آگاه باشيد: آيينِ پاك از آنِ خداست،
و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به اين بهانه كه:]
ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند، نمىپرستيم،
البتّه خدا ميان آنان در باره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد.
در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغپردازِ ناسپاس است هدايت نمىكند.
«تفسير القمي:
قَوْلُهُ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى
وَ ذَلِكَ أَنَّ قُرَيْشاً قَالَتْ
إِنَّمَا نَعْبُدُ الْأَصْنَامَ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى
فَإِنَّا لَا نَقْدِرُ أَنْ نَعْبُدَ اللَّهَ حَقَّ عِبَادَتِهِ
فَحَكَى اللَّهُ قَوْلَهُمْ عَلَى لَفْظِ الْخَبَرِ وَ مَعْنَاهُ حِكَايَةٌ عَنْهُمْ.
جريان چنين است كه قريش مىگفتند:
ما اين بتها را مىپرستيم تا ما را به خدا نزديك كنند،
زيرا ما نمىتوانيم خدا را چنانچه شايسته است عبادت كنيم!
خداوند به لفظ خبر سخن آنها را نقل مىكند و معنى آن حكايت از آنها است.»
[سورة ق (۵۰): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (۳۱)
و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند، بىآنكه دور باشد.
[سورة الملك (۶۷): الآيات ۲۲ الى ۳۰]
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا
وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ (۲۷)
و آنگاه كه آن [لحظه موعود] را نزديك ببينند، چهرههاى كسانى كه كافر شدهاند در هم رود،
و گفته شود: «اين است همان چيزى كه آن را فرا مىخوانديد!»
[سورة التكوير (۸۱): الآيات ۱ الى ۱۴]
وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ (۱۳)
و آنگه كه بهشت را فرا پيش آرند،