Light Is First!
Be The Second One!
«صلی» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
اینکه دوّمی نور باشی یا دوّمی نار!
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«صَلَى الرَّجُلُ النَّارَ: آن مرد خودش را با آتش گرم کرد.»
«صَلَّى الفرسُ: اسب در مسابقه دوّم شد.»
«الصّلی، النّور الولایة»
«اللَّهُمَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»:
یعنی ای خدای مهربان، به من توفیق بده که دوّمی نورم باشم!
خودم، اوّلی خودم نباشم «کبر»! خودم برای خودم تصمیمگیرنده نباشم!
«رأس – حلق رأس – مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ!»
«مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ.»
و این یعنی معنا کردن هزار واژۀ مترادف نور الولایة:
+ «فأد»
+ «ثنی»
+ «تبع»
+ «تلو»
+ «عقب»
+ «بحث»
+ «حجب»
+ «دلو»
+ «شفع»
+ «فرض»
+ «حجّ»
+ «زور»: زیارت یعنی رو به نور و پشت به تمنّا!
با پستانک تمنا در دهان، به زیارت نور رفتن چه معنایی دارد؟!
+ «دلل»
+ «شرع»
+ «قبل»
+ «وجه»
+ «باب»
+ «عرف – معرفة الامام بالنّورانیّة»
«بدنبال نور علم! بدنبال معلّم نورانی!»
+ «سلم – رجلا سلما لرجل»
+ «فوض»
+ «وصل – صلة رحم»
+ «وثق»
+ «شکر»
+ «ودیعة الله – سپارش نور!»
+ «قرض»
+ «امر»
+ «امّ»
+ «ابو»
+ «اخو»
+ «رقب»
+ «شیع – صليت العود بالنار – شیعت النار بالحطب – الصَّلْيِ الإيقادُ بالنار»
+ «حفد – پا جای پای نورت بذار!»
+ «دعو»
+ «ندی»
+ «اثر»
+ «قدو»
«حصی – قلبتو با نورت اجاست کن! احصاء نورانی!»
+ «تحرّی»
+ «تحت تکفّل نور باش! نور کفالت!»
+ «فیء – یتفیوا ظلاله»
+ «حرب – آفتاب پرست»
+ «لیلة قدر: شب پُرُو آیات و تقدیرات! سایزها!»
+ «وصی»
+ «اذن – باذن الله»
+ «ذکر – ذکر الله»
+ «لبّیک – به نورت لبّیک بگو!»
+ «نوب – به نیابت از نور!»
+ «دوم – نور دائم! معتاد نورت باش! دوّمی نورت باش!»
«صَلَى الرَّجُلُ النَّارَ: آن مرد خودش را با آتش گرم کرد.»
+ «ملل – مَلَلْتُ الخُبزة في النّار»
«صَلَّى الفرسُ: اسب در مسابقه دوّم شد.»
«صَلَّى الرَّجُلُ: آن مرد در مسابقه دوّم شد.»
«صَلَّى یَدَه: دست خود را گرم کرد.»
«صَلَّى العصا علی النار: عصا و یا چوب را بر روی آتش گردانید تا نرم و صاف شود.»
«صَلى اللحم: گوشت را پخت.»
مثال زیبا و خوشمزۀ کباب ترکی! + «فأد»
«صلوة: توجّه و انعطاف»: خمشدن و تعظیمکردن!
نماز خواندم: یعنی دوّمی نورم شدم!
نماز بخوان: یعنی دوّمی نورت باش!
یعنی در مقابل تقدیراتت کوتاه بیا!
به تقدیراتت تعظیم کن و به نشانۀ احترام، خم شو!
به احترام تقدیرات، از حقّ خودت گذشت کن!
واژۀ «نماز»، بعنوان معادل فارسی «صلاة»!
خمشو و تعظیمکن!
نماز یعنی خمشدن و تعظیمکردن و کوتاهآمدن در برابر تقدیرات خود!
نماز:
لغتنامه دهخدا
نماز: خدمت و بندگی، خدمتکاری، اطاعت، فرمان برداری، سجده، سجود، سر به زمین نهادن، سرفرودآوری برای تعظیم، کرنش، تکریم، تعظیم.
به نماز آمدن: خمشدن به نشانه ٔ تکریم و تعظیم.
در نماز آمدن: سجده کردن، تعظیم کردن.
پرستش، ادای طاعت، طاعت و عبادت ایزدتعالی، عبادت و عرض نیاز به سوی خدای عالمیان به طریقی که در شریعت پیمبران وارد شده، نیاز.
نماز از نمیدن به معنی خمیدن میباشد.
امروزه هنوز در گویش لری واژه نم به معنای کوتاه و نیز خمیده است .
نماز در تایید نوشتار دهخدا واژهای پهلوی است
به معنای نیایش یا خمشدن به نشانه تعظیم و تکریم میآید.
در گویشهای لری و لکی نِم علاوه بر معنای نَم، تر و خیس، به معنای خم میآید.
واژۀ نِمِز از ریشه همین واژه به معنی کوتاه و کم ارتفاع است،
بخاطر نزدیکی و پیوند با زبان پهلوی.
نماز:
ویکیپدیا:
واژهٔ نماز واژهای از زبان پارسی میانه است که تلفظ درست آن نماژ میباشد
و نیایش زرتشتیان بوده و ایرانیان آن را برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند.
این واژه در واژهنامهٔ پارسی به معنای خم شدن، سر فرودآوردن برای ستایش پروردگار، ارج نهادن و بیان بندگی و پیروی از یزدان است.
واژهٔ نماز نامواژهای از فعل نمیدن فارسی به معنی کُرنش، بزرگداشت (تعظیم) است.
پیش از حمله اعراب به ایران و ورود دین اسلام به این کشور،
نیایش ایرانیان زرتشتی در زبان پهلوی نماژ یا نماچ نام داشت.
سپس ایرانیان از همان واژه برای خواندن الصلاة فی الإسلام به زبان عربی استفاده کردند.
نماز یهودیان نیز تِفیلا نام دارد.
خمشدن و تعظیم کردن ژاپنیها!
به نماز آمدن: خمشدن به نشانۀ تکریم و تعظیم!
نم: کوتاه و خمیده!
در مقابل تقدیراتت، کوتاه بیا!
به تقدیراتت راضی باش!
تسلیم تقدیراتت باش!
به تقدیراتت تعظیم کن!
در برابر تقدیراتت، خم شو!
+ «رکع – تا حالا چند رکعت به تقدیراتت احترام گذاشتی؟!»
به نماز بیا!
دوّمی نورت باش!
با تقدیراتت صلح و آشتی کن!
مردم در ژاپن با تعظیم کردن به یکدیگر سلام میکنند.
وقتی فردی به شما تعظیم میکند، قاعده بر آن است که در مقابل تعظیم کنید.
اگر فردی از مقامی بالاتر به شما تعظیم کرد،
باید در مقابل بیشتر خم شوید و تعظیمی طولانیتر داشته باشید.
تعظیم همچنین به معنای بیان تقدیر یا عذرخواهی بکار میرود.
Crooked Old Man
هزار مفهوم و معنا در واژه «صلی» است چون مترادف نور ولایت است.
[رَبِّ صَلِّ … صَلَاةً] :
«صلی» و «صلوات»
[صرف و نحو عربی: فعل معتل و اعلال – «صلی»]
صلو … به باب تفعیل: صلی … یصلّی تصلّی … صلّ
فعل امر: ت اول و ی آخر میافته، میشه صلّ.
امام سجاد علیه السلام:
رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
صَلَاةً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ،
وَ تَشْتَمِلُ عَلَى صَلَوَاتِ عِبَادِكَ مِنْ جِنِّكَ وَ إِنْسِكَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِكَ،
وَ تَجْتَمِعُ عَلَى صَلَاةِ كُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ.
اى پروردگار ، بر محمّد و آل او درود فرست،
دروديكه درودهاى فرشتگان و پيغمبران و فرستادگان و پيروان تو را جمع نمايد،
و بر درودهاى بندگان (مؤمنين) از جنّ و انس تو و پذيرندگان دعوت (بسوى) تو احاطه داشته باشد،
و درود هر كه را از انواع آفريدگانت كه پديد آوردهاى گرد آورد.
درود:
لغتنامه دهخدا
درود: به معنی صلوات است که از خدای تعالی رحمت
و از ملائکه استغفار و از انسان ستایش و دعا و از حیوانات دیگر تسبیح باشد.
درود: تحیه، تحیت، سلام، تسلیم، صلاة، تهنیت، آفرین.
+ «آفرینگویان نورآفرین! ای و ربّی!»
درود بر شما، یعنی سلام و آفرین بر شما باد.
+ «وفاداری»:
[صلی – وفاء]:
معنای صلوات یعنی وفاداری نسبت به صاحبان نور و تقدیرات، در ملک و در ملکوت.
کسی که صلوات میفرسته، معنیش اینه و مدعی است که: من وفادارم!
صلی – ربوبیّت
امام کاظم علیه السلام:
عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ:
مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص
فَمَعْنَاهُ
أَنِّي أَنَا عَلَى الْمِيثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِي قَبِلْتُ
حِينَ قَوْلِهِ:
أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى.
هرکس که بر رسول خدا ص و خاندان او درود فرستد،
به این معنا است که
من، به آن پیمان و عهد عالم ذر خود با خداوند هستم،
هنگامیکه فرمود:
آیا من پروردگار شما نیستم؟
گفتند: چرا، گواهى داديم! «قالُوا بَلى شَهِدْنا»
معني صلوات: إِقْرَاراً بِالرُّبُوبِيَّة
امام صادق علیه السلام:
عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً
فَقَالَ
الصَّلَاةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَحْمَةٌ وَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ تَزْكِيَةٌ وَ مِنَ النَّاسِ دُعَاءٌ.
«هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ»
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»
[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۵۶ الى ۶۲]
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً (۵۶)
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد.
[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۴۱ الى ۴۸]
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً (۴۳)
اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد، و به مؤمنان همواره مهربان است.
از ترکیب این دو آیه مطلب زیبایی حاصل میشود:
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ [لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ] يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً
+ «حسادت و نور ولایت»:
انگاری صلی – که یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است – برای تبدیل حسادت به نور ولایت در دنیای قلب تلاش میکند و این همان خروج از ظلمت حسادت و ورود به نور بی انتهای ولایت است.
+ آیة الکرسی
+ عرفات: انگاری خدا و ملائکههاش، و در واقع صاحبان و حاملان علوم نورانی آل محمد ع، پاشونو از دایره حریم حرم امن نورانی، بیرون میذارن و میان به مرز تاریکی در عرفات، که جزئی از تاریکی خارج حرم است نه داخل حرم، تا دست عدهای رو بگیرند و از این مکان تاریک حسادت، بیرون بیاورند و داخل نور ولایت نمایند و این مسیر، از عرفات و با عرفات (نور معرفت به صاحبان نور) آغاز میشود و در مشعر و منا و بقیه نمادها در مناسک حج ادامه پیدا میکند.
وَ فَوَّضَ أَمْرَ الْأَشْيَاءِ إِلَيْهِمْ!
«وَ فَوَّضَ أَمْرَ الْأَشْيَاءِ إِلَيْهِمْ»
+ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِ
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً»
وقتی خدای مهربان نورشو به آل محمد ع تفویض کرده،
پس ما باید این نور از این بندگان کریم «عِبادٌ مُكْرَمُونَ» اخذ نماییم، ان شاء الله تعالی.
همه سرِ همین موضوع با هم اختلاف دارند!
امام باقر علیه السلام:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَذَكَرْتُ اخْتِلَافَ الشِّيعَةِ
فَقَالَ
إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَزَلْ فَرْداً مُتَفَرِّداً فِي الْوَحْدَانِيَّةِ
ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ ع فَمَكَثُوا أَلْفَ دَهْرٍ
ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ
وَ أَشْهَدَهُمْ خَلْقَهَا
وَ أَجْرَى عَلَيْهَا طَاعَتَهُمْ
وَ جَعَلَ فِيهِمْ مَا شَاءَ
وَ فَوَّضَ أَمْرَ الْأَشْيَاءِ إِلَيْهِمْ فِي الْحُكْمِ وَ التَّصَرُّفِ وَ الْإِرْشَادِ وَ الْأَمْرِ وَ النَّهْيِ فِي الْخَلْقِ
لِأَنَّهُمُ الْوُلَاةُ فَلَهُمُ الْأَمْرُ وَ الْوَلَايَةُ وَ الْهِدَايَةُ
فَهُمْ أَبْوَابُهُ وَ نُوَّابُهُ وَ حُجَّابُهُ
يُحَلِّلُونَ مَا شَاءَ وَ يُحَرِّمُونَ مَا شَاءَ
وَ لَا يَفْعَلُونَ إِلَّا مَا شَاءَ
عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ
فَهَذِهِ الدِّيَانَةُ الَّتِي مَنْ تَقَدَّمَهَا غَرِقَ فِي بَحْرِ الْإِفْرَاطِ
وَ مَنْ نَقَصَهُمْ عَنْ هَذِهِ الْمَرَاتِبِ الَّتِي رَتَّبَهُمُ اللَّهُ فِيهَا زَهَقَ فِي بَرِّ التَّفْرِيطِ
وَ لَمْ يُوَفِّ آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ فِيمَا يَجِبُ عَلَى الْمُؤْمِنِ مِنْ مَعْرِفَتِهِمْ
ثُمَّ قَالَ خُذْهَا يَا مُحَمَّدُ فَإِنَّهَا مِنْ مَخْزُونِ الْعِلْمِ وَ مَكْنُونِهِ.
از محمّد بن سنان نقل ميكند كه گفت
خدمت حضرت باقر عليه السّلام بودم صحبت از اختلاف شد
فرمود:
خداوند پيوسته يكتا و بىهمتا بود در يكتائى خود
سپس محمّد و علي و فاطمه عليهم السّلام را آفريد
آنها بيش از هزاران سال ماندند
آنگاه اشياء را آفريد و آنان را گواه بر آفرينش اشياء قرار داد
و فرمانبردارى از ائمه را بر آنها الزام نمود
و آنچه خواست در آنها نهاد (نور علم)
و بايشان واگذار كرد كار اشياء را از نظر حكم و تصرف و ارشاد و امر و نهى در خلق
چون آنها فرمانروايان بودند بهمين جهت ولايت و امر و هدايت در اختيار آنها است
و ايشان ابواب رحمان و نواب خدا و نگهبانان آستانه او هستند
آنچه را بخواهند حلال ميكنند و هر چه بخواهند حرام
جز آنچه خدا اراده كرده انجام نميدهند
بندگان گرامى هستند كه هرگز پيش زبانى نسبت بخدا ندارند و بدستورش عمل ميكنند.
اين آن ديانتى است كه هر كس جلوتر از اين گام بردارد در درياى افراط و زياده روى غرق شده
و هر كس از اين مرتبه پائينتر كه خدا بآنها عنايت كرده معتقد گردد در بيابان تفريط گمراه شده
و حق آل محمّد را كه عبارت از معرفت آنها است و بر هر مؤمنى واجب است ادا نكرده
آنگاه فرمود
اين مطلب را داشته باش محمّد! كه از اسرار و دانش مكتوم است.
«صلی» + «حاملانِ نور! هشت زوجِ نورانی! وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ!»
دومی نورت باش! دومی هشتحرفنورانی باش!
«ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ»
«ثَمَانِيَةِ أَحْرُفٍ»
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ!
+ وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ
[سورة الحاقة (۶۹): الآيات ۱۱ الى ۲۴]
وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها
وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ (۱۷)
و فرشتگان در اطراف [آسمان]اند،
و عرش پروردگارت را آن روز، هشت [فرشته] بر سر خود بر مىدارند.
امام صادق علیه السلام:
عَن عَبْدِ اللَّهِبْنِسِنَانٍ قَال
کُنَّا عِنْدَ أَبِیعَبْدِاللَّهِ جَمَاعَهًْ مِنْ أَصْحَابِنَا
فَقَالَ لَنَا ابْتِدَاءً
کَیْفَ تُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ
فَقُلْنَا نَقُولُ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
فَقَالَ کَأَنَّکُمْ تَأْمُرُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ
فَقُلْنَا
فَکَیْفَ نَقُولُ
قَالَ تَقُولُونَ
اللَّهُمَّ سَامِکَ الْمَسْمُوکَاتِ
وَ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ
وَ خَالِقَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ
أَخَذْتَ عَلَیْنَا عَهْدَکَ وَ اعْتَرَفْنَا بِنُبُوَّهًْ مُحَمَّدٍ وَ أَقْرَرْنَا بِوَلَایَهًْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ
فَسَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا
وَ أَمَرْتَنَا بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِمْ
فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ حَقٌّ فَاتَّبَعْنَاهُ
اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً
وَ الثَّمَانِیَةَ حَمَلَةَ الْعَرْشِ
وَ الْأَرْبَعَةَ الْأَمْلَاکَ خَزَنَةَ عِلْمِکَ
أَنَّ فَرْضَ صَلَاتِی لِوَجْهِکَ وَ نَوَافِلِی وَ زَکَاتِی وَ مَا طَابَ لِی مِنْ قَوْلٍ وَ عَمَلٍ عِنْدَکَ فَعَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُوصِلَنِی بِهِمْ وَ تُقَرِّبَنِی بِهِمْ لَدَیْکَ کَمَا أَمَرْتَنِی بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِ
وَ أُشْهِدُکَ أَنِّی مُسَلِّمٌ لَهُ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ غَیْرُ مُسْتَنْکِفٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ
فَزَکِّنَا بِصَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ إِنَّهُ فِی وَعْدِکَ وَ قَوْلِکَ
هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ
وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً
فَأَزْلِفْنَا بِتَحِیَّتِکَ وَ سَلَامِکَ
وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِأَجْرٍ کَرِیمٍ مِنْ رَحْمَتِکَ
وَ اخْصُصْنَا مِنْ مُحَمَّدٍ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ
وَ زَکِّنَا بِصَلَاتِهِ وَ صَلَوَاتِ أَهْلِ بَیْتِهِ
وَ اجْعَلْ مَا آتَیْتَنَا مِنْ عِلْمِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ مُسْتَقَرّاً عِنْدَکَ مَشْفُوعاً لَا مُسْتَوْدَعاً
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
عبداللهبنسنان گوید:
گروهی از اصحاب نزد امام صادق ع بودیم.
امام ع به ما فرمود:
«بر پیامبر ص چگونه صلوات میفرستید»؟
گفتیم:
«میگوییم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
فرمود:
«گویا شما خداوند را امر میکنید که بر پیامبر ص درود بفرستد».
پرسیدیم: «پس چگونه صلوات بفرستیم»؟
امام فرمود:
«بگویید: خداوندا!
تو که قابض و باسط همه چیز هستی
و خالق زمین و آسمانها هستی
تو با ما عهدی بستی و ما به نبوّت محمّد ص اعتراف کردیم و ولایت علیبتابیطالب را پذیرفتیم،
پس شنیدیم و اطاعت کردیم.
و ما را به نماز دستور دادی پس با آن عمل دانستیم که این حق است و از آن پیروی کردیم.
خداوندا!
من به تو و محمد ص و علی ع و هشت حامل عرش و چهار فرشته خزانهدار علم تو گواهی میدهم که نمازهای واجب و مستحب و زکات و سخنان و اعمال نیک من بهخاطر توست.
پس ای خداوند از تو میخواهم که بر محمّد و آل محمّد درود برسانی و مرا در نزد خود به آنان نزدیک کنی، همانطور که مرا به درود فرستادن به او امر کردی.
و تو را گواه میگیرم که من تسلیم امر او و اهل بیت او گشتهام
و در این راه تکّبر و نخوتی ندارم.
پس با درودهای خود و درود فرشتگانت ما را پاکیزه گردان که ما را به آن وعده دادهای:
هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً* تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً؛
پس با تحیت و سلام خود ما را مقرّب گردان
و با اجر کریمی از رحمت خود بر ما منّت گذار و ما را از جانب محمّد ص به افضل درودها اختصاص بده و برایشان درود بفرست که درود تو آرامش است برای ایشان
و با درود او و اهل بیتش ما را پاکیزه گردان
و آنچه را که از علم و معرفت آنها به ما دادهای، در نزد خود ثابت نگاهدار
بصورت شفاعتشده نه بصورت ودیعهگذاشته شده،
ای مهربانترین مهربانان!
[صلی – زکو]:
+ مفهوم زیبای واژه «زکو»:
«صَلَّيْتُ عليه، أي: دعوت له و زكّيت.»
مصلّی یعنی اسب دوم، با سابق خودش یعنی اسب اول، جفت می شود.
به این میگن ایتاء زکاة!
به این میگن راه روشن رشد و نمو!
این راه تولید عمل صالح است!
استعمال اندیشه صاحبان نور (نیابت – تقلید – تمثال) در دل شرایط تقدیرات و آیات و تولید نور آرامش عمل صالح، حاصل همین جفت شدن تاویلی در ملکوت قلب میباشد.
+ «بار الفحل الناقة»
+ «فقه»
همین عامل است که بالاخره یه روزی باعث میشه دل از گناه بِکَنی!
«أَنَّ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ كَانَ يُصَلِّي الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يَرْتَكِبُ الْفَوَاحِشَ!
فَوُصِفَ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص، فَقَالَ:
إِنَّ صَلَاتَهُ تَنْهَاهُ يَوْماً مَا فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ تَابَ.»
جوانى از انصار همراه پيامبر نماز مىگزارد و كارهاى زشت هم مىكرد.
اين مطلب را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفتند.
فرمود: روزى، نمازش او را باز مىدارد.
«صَلَى الرَّجُلُ النَّارَ: لَزِمَهَا»
اطاعت از مافوق، یعنی صلوات و صلی.
ای خدای مهربان!
بینش آل محمد ع را ملازم قلب تاریکم کن و حلاوت آن را به من بچشان،
تا قلبم را روشن و گرم بنماید.
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد (ع)
این همان فرآیند نور ولایت است!
[∞=1+1]
یعنی آل محمد ع اولی و سابق ما میباشند و ما دوّمی و مصلی آنها که اولی ما هستند، میباشیم.
یعنی: خدایا قلب ما را به نور علم آل محمد ع روشن بفرما!
+ «لمح»
این امر جز با اطاعت از اوامر مافوق نورانی در ملکوت قلب امکان پذیر نیست.
پس صلّ، یعنی غالب کن عقلم را بر هوای نفسم، با فهوم نور و ظلمت قلبم!
وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ [یا محمد ص] إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ
معنی صلوات: عقلم را بر هوای نفس حسودم، به برکت اخذ نور علم آل محمد ع، غالب کن.
ای خدای مهربان، وقتی که قلبم قبض شده، با معونه و رحمت و نور علم آل محمدع، قلبم را روشن کن.
خدایا، قلب من را مطیع این نور مافوقم قرار بده!
معنی صلوات: من تسلیم فرمان مافوق خود «امر الله» هستم!
صلی، عامل درناژ حسادت!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّ تَطْهِيرَ اَلصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ لِقُلُوبِكُمْ مِنَ اَلْغِلِّ وَ اَلضِّيقِ وَ اَلدَّغَلِ وَ لِأَبْدَانِكُمْ مِنَ اَلْآثَامِ أَشَدُّ مِنْ تَطْهِيرِهَا لِثِيَابِكُمْ.
[معني صلوات: اختيار الآخرة على الدنيا]
خواسته عقل [الآخرة] را بر خواسته هوای نفس [الدنيا] ترجیح دادن!
دنیا را فدای آخرت کن.
معني صلوات: من دنیا را فدای آخرت کردم!
اگر قلبت تاریک شده، علامت این است که دنیا را بر آخرت ترجیح دادهای،
برای خروج از ظلمت قلب باید دنیا را فدای آخرت کنی!
اهل نور این بینش حقّ را در عالم ذر پذیرفتهاند:
«أنتم اخترتم هذا! اخترتم الآخرة على الدنيا!»
ولی حسود، این بینش را باور ندارد.
[معني صلوات: اقرار به فضل مافوق]
[معني صلوات: وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا]
[خلیل – صلوات]:
إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا
لِكَثْرَةِ صَلَوَاتِهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
امام صادق علیه السلام:
وَ رُوِيَ عَنْ بَعْضِهِمْ قَالَ:
شَكَوْتُ إِلَى اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا أَلْقَى مِنَ اَلضِّيقِ وَ اَلْهَمِّ
فَقَالَ مَا ذَنْبِي أَنْتُمُ اِخْتَرْتُمْ هَذَا
إِنَّهُ لَمَّا عَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْكُمْ مِيثَاقَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ اِخْتَرْتُمُ اَلْآخِرَةَ عَلَى اَلدُّنْيَا
وَ اِخْتَارَ اَلْكَافِرُ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ
فَأَنْتُمُ اَلْيَوْمَ تَأْكُلُونَ مَعَهُمْ وَ تَشْرَبُونَ وَ تَنْكِحُونَ مَعَهُمْ
وَ هُمْ غَداً إِذَا اِسْتَسْقَوْكُمُ اَلْمَاءَ وَ اِسْتَطْعَمُوكُمُ اَلطَّعَامَ قُلْتُمْ لَهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ حَرَّمَهُمٰا عَلَى اَلْكٰافِرِينَ.
يُقِيمُونَ الصَّلاةَ:
فَمَنْ أَقَامَ وَلَايَتِي فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاةَ
وَ إِقَامَةُ وَلَايَتِي صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ
لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا … عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ
… الْمُؤْمِنُ الْمُمْتَحَنُ
هُوَ الَّذِي لَا يُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَيْهِ شَيْءٌ إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ وَ لَمْ يَشُكَّ وَ لَمْ يَرْتَبْ.
قلب اهل نور، نسبت به هر تقدیری، ولو سخت و تلخ، راضی است و نارضایتی نمیکند!
اهل نور، اهل اقامۀ صلات است!
دوّمی نورش میباشد!
وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ
فَالصَّلَاةُ وَ الزَّكَاةُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع
وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ … هِيَ فَاطِمَةُ ع.
أَ يَجُوزُ أَنْ يُصَلَّى عَلَى الْمُؤْمِنِينَ؟!
امام صادق علیه السلام:
عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ الْأَقْطَعِ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ ع
أَ يَجُوزُ أَنْ يُصَلَّى عَلَى الْمُؤْمِنِينَ؟
قَالَ إِي وَ اللَّهِ يُصَلَّى عَلَيْهِمْ فَقَدْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ
أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ الْآيَةَ.
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً.
اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد، و به مؤمنان همواره مهربان است.
صلی از نور صاحبان نور، قلبو نورانی و آرام میکند،
چون صاحب نور و آبرو نزد آل محمد ع هستند.
حسود حق نداره دومی نور فاطمه زهرا سلام الله علیها باشه!
چون حسود نقض عهد کرده!
لاَ يُصَلِّي عَلَيَّ أُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اَللَّهِ
وَ عَهْدَ أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)
وَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ بَعْلِي
حضرت زهرا سلام الله عليها:
وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ) غَمَضَتْ عَيْنَهَا وَ حَفِظَتْ نَفْسَهَا وَ مَدَّتْ عَلَيْهَا اَلْمُلاَءَةَ وَ قَالَتْ:
يَا أَسْمَاءُ بِنْتَ عُمَيْسٍ
إِذَا أَنَا مِتُّ فَانْظُرِي إِلَى اَلدَّارِ فَإِذَا رَأَيْتِ سِجَافاً مِنْ سُنْدُسِ اَلْجَنَّةِ قَدْ ضُرِبَ فُسْطَاطاً مِنْ جَانِبِ اَلدَّارِ فَاحْمِلِينِي وَ زَيْنَبُ وَ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ أْتِيَا بِي فَاجْعَلُونِي مِنْ وَرَاءِ اَلسِّجَافِ وَ خَلُّوا بَيْنِي وَ بَيْنَ نَفْسِي.
فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ (عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ) وَ ظَهَرَ اَلسِّجَافُ حَمَلْتُهَا وَ جَعَلْتُ وَرَاءَهُ فَغُسِّلَتْ وَ حُنِّطَتْ بِالْحَنُوطِ وَ كَانَ كَافُورٌ أَنْزَلَهُ جِبْرِيلُ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنَ اَلْجَنَّةِ و [فِي] ثَلاَثِ صدر [صُرَرٍ]،
فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلْعَلِيُّ اَلْأَعْلَى يُقْرِئُكَ اَلسَّلاَمَ، وَ يَقُولُ لَكَ هَذَا حَنُوطُكَ وَ حَنُوطُ اِبْنَتِكَ فَاطِمَةَ ، وَ حَنُوطُ أَخِيكَ عَلِيٍّ مَقْسُومٌ ثَلاَثاً، وَ إِنَّ أَكْفَانَهَا مِنَ اَلْجَنَّةِ لِأَنَّهَا أَمَةٌ أَكْرَمُ عَلَى اَللَّهِ مِنْ أَنْ يَتَوَلاَّهَا أَحَدٌ غَيْرُهُ.
وَ رُوِيَ: أَنَّهَا تُكُفِّنَتْ مِنْ بَعْدِ غُسْلِهَا وَ حَنُوطِهَا وَ طَهَارَتِهَا لاَ دَنَسَ فِيهَا وَ أَنَّهَا لَمْ يَكُنْ يَحْضُرُهَا إِلاَّ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ وَ زَيْنَبُ وَ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةُ جَارِيَتُهَا وَ أَسْمَاءُ اِبْنَةُ عُمَيْسٍ
وَ أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) جَهَّزَهَا وَ مَعَهُ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ فِي اَللَّيْلِ وَ صَلَّوْا عَلَيْهَا
وَ أَنَّهَا وَصَّتْ، وَ قَالَتْ
لاَ يُصَلِّي عَلَيَّ أُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ لَمْ يُعْلِمْ بِهَا أَحَداً،
وَ لاَ حَضَرَ وَفَاتَهَا أَحَدٌ وَ لاَ صَلَّى عَلَيْهَا مِنْ سَائِرِ اَلنَّاسِ غَيْرُهُمْ
لِأَنَّهَا وَصَّتْ (عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ)، وَ قَالَتْ:
لاَ يُصَلِّي عَلَيَّ أُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَ اَللَّهِ وَ عَهْدَ أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ بَعْلِي
وَ ظَلَمُونِي وَ أَخَذُوا وِرَاثَتِي وَ حَرَقُوا صَحِيفَتِيَ اَلَّتِي كَتَبَهَا أَبِي بِمِلْكِ فَدَكَ وَ اَلْعَوَالِي وَ كَذَّبُوا شُهُودِي وَ هُمْ وَ اَللَّهِ جِبْرِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أُمُّ أَيْمَنَ
وَ طُفْتُ عَلَيْهِمْ فِي بُيُوتِهِمْ وَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ عَلَيْهِ) يَحْمِلُنِي وَ مَعِيَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ لَيْلاً وَ نَهَاراً إِلَى مَنَازِلِهِمْ يُذَكِّرُهُمْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِئَلاَّ يَظْلِمُونَا وَ يُعْطُونَا حَقَّنَا اَلَّذِي جَعَلَهُ اَللَّهُ لَنَا
فَيُجِيبُونَ لَيْلاً وَ يَقْعُدُونَ عَنْ نُصْرَتِنَا نَهَاراً
ثُمَّ يُنْفِذُونَ إِلَى دَارِنَا قُنْفُذاً وَ مَعَهُ خَالِدُ بْنُ اَلْوَلِيدِ لِيُخْرِجَا اِبْنَ عَمِّي إِلَى سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ لِبَيْعَتِهِمُ اَلْخَاسِرَةِ وَ لاَ يَخْرُجُ إِلَيْهِمْ مُتَشَاغِلاً بِوَصَاةِ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أَزْوَاجِهِ وَ تَأْلِيفِ اَلْقُرْآنِ
وَ قَضَاءِ ثَمَانِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَصَّاهُ بِقَضَائِهَا عَنْهُ عِدَاتٍ وَ دَيْناً
فَجَمَعُوا اَلْحَطَبَ بِبَابِنَا وَ أَتَوْا بِالنَّارِ لِيُحْرِقُوا اَلْبَيْتَ فَأَخَذْتُ بِعِضَادَتَيِ اَلْبَابِ وَ قُلْتُ:
نَاشَدْتُكُمُ اَللَّهَ وَ بِأَبِي رَسُولِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنْ تَكُفُّوا عَنَّا وَ تَنْصَرِفُوا
فَأَخَذَ عُمَرُ اَلسَّوْطَ مِنْ قُنْفُذٍ مَوْلَى أَبِي بَكْرٍ ، فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِي فَالْتَوَى اَلسَّوْطُ عَلَى يَدِي حَتَّى صَارَ كَالدُّمْلُجِ، وَ رَكَلَ اَلْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ اَلنَّارُ تَسَعَّرُ، وَ صَفَقَ وَجْهِي بِيَدِهِ حَتَّى اِنْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي وَ جَاءَنِي اَلْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحَسِّناً قَتِيلاً بِغَيْرِ جُرْمٍ
فَهَذِهِ أُمَّةٌ تُصَلِّي عَلَيَّ، وَ قَدْ تَبَرَّأَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهَا وَ تَبَرَّأْتُ مِنْهَا.
فَعَمِلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ بِوَصِيَّتِهَا، وَ لَمْ يُعْلِمْ بِهَا أَحَداً وَ أَصْبَحَ اَلنَّاسُ فِي اَلْبَقِيعِ (عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ) [وَ فِيهِ] أَرْبَعُونَ قَبْراً جُدُداً
وَ إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ لَمَّا عَلِمُوا بِوَفَاةِ فَاطِمَةَ وَ دَفْنِهَا أَتَوْا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يُعَزُّونَهُ بِهَا،
فَقَالُوا: يَا أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ أَمَرْتَ بِتَجْهِيزِهَا وَ حَفْرِ تُرْبَتِهَا
فَقَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)
قَدْ وُورِيَتْ وَ لَحِقَتْ بِأَبِيهَا (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِمَا)
فَقَالُوا: «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»
تَمُوتُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ، وَ لَمْ يُخَلِّفْ وَلَداً غَيْرَهَا وَ لاَ يُصَلَّى عَلَيْهَا، إِنَّ هَذَا اَلشَّيْءَ عَظِيمٌ.
فَقَالَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
حَسْبُكُمْ مَا جِئْتُمْ بِهِ عَلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَمْ أَكُنْ وَ اَللَّهِ أَعْصِيهَا فِي وَصِيَّتِهَا اَلَّتِي وَصَّتْ بِهَا أَنْ لاَ يُصَلِّيَ عَلَيْهَا أَحَدٌ مِنْكُمْ وَ مَا بَعْدَ اَلْعَهْدِ غَدْرٌ.
فَنَفَضَ اَلْقَوْمُ أَثْوَابَهُمْ وَ قَالُوا:
لاَ بُدَّ مِنَ اَلصَّلاَةِ عَلَى بِنْتِ نَبِيِّنَا وَ مَضَوْا مِنْ فَوْرِهِمْ إِلَى اَلْبَقِيعِ فَوَجَدُوا فِيهِ أَرْبَعِينَ قَبْراً جُدُداً، فَاسْتَشْكَلَ عَلَيْهِمْ قَبْرُهَا بَيْنَ تِلْكَ اَلْقُبُورِ فَضَجَّ اَلنَّاسُ، وَ لاَمَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، وَ قَالُوا:
لَمْ تَحْضُرُوا وَفَاةَ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ وَ لاَ اَلصَّلاَةَ عَلَيْهَا وَ لاَ تَعْرِفُونَ قَبْرَهَا فَتَزُورُونَهَا.
فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ :
آتُوا نِسَاءَ اَلْمُسْلِمِينَ مَنْ يَنْشُرُ هَذِهِ اَلْقُبُورَ حَتَّى تَجِدُوا فَاطِمَةَ (عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ) فَتُصَلُّوا عَلَيْهَا وَ يُزَارَ قَبْرُهَا،
فَبَلَغَ ذَلِكَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) فَخَرَجَ مِنْ دَارِهِ مُغْضَباً وَ قَدِ اِحْمَرَّتْ عَيْنَاهُ وَ دَارَتْ أَوْدَاجُهُ وَ عَلَى يَدِهِ قَبَاهُ اَلْأَصْفَرُ اَلَّذِي لَمْ يَكُنْ يَلْبَسُهُ إِلاَّ فِي كَرِيهَةٍ، يَتَوَكَّأُ عَلَى سَيْفِهِ ذِي اَلْفَقَارِ ، حَتَّى وَرَدَ عَلَى اَلْبَقِيعِ فَسَبَقَ إِلَى اَلنَّاسِ اَلنَّذِيرُ فَقَالَ لَهُمْ: هَذَا عَلِيٌّ قَدْ أَقْبَلَ كَمَا تَرَوْنَ يُقْسِمُ بِاللَّهِ لَئِنْ بُحِثَ مِنْ هَذِهِ اَلْقُبُورِ حَجَرٌ وَاحِدٌ لَأَضَعَنَّ سَيْفِي عَلَى غَابِرِ اَلْأُمَّةِ،
فَوَلَّى اَلْقَوْمُ وَ لَمْ يُحْدِثُوا إِحْدَاثاً.
مشتقات ریشۀ «صلو» 98 بار و ریشۀ «صلی» 25 بار در آیات قرآن تکرار شده است.