Why Must Science be Digestible?
Digestible Energy – Digestible Science!
Light and Darkness is the Digestible Science!
Digestible Luminous Life Science determines the actions to be taken!
«هضم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الهاضوم: الّذى يهضم الطعام»
«الهاضُوم: هر داروئى كه به هضم غذا كمك كند.»
«نور، به هضم نار، کمک میکند!»
«نور ولایت، به هضم نار آیت تلخ، کمک میکند!»
«انْهَضَمَ الطعامُ: غذا هضم شد.»
«الهَضَّام: هر داروئى كه به هضم غذا كمك كند.»
«هَضَمَتِ المعدةُ الطعامَ: معده غذا را هضم كرد.»
صاحبان نور، علوم ربانی آل محمد ع را برای اهل نور، لطیف و قابل هضم میکنند!
+ «احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
+ «به نورت لبّیک بگو!»
علومی نورانی، که به هضم آیات، کمک میکنند!
«وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ
و خرمابُنانى كه شكوفههايشان لطيف است.»
«الطلع الهضيم: الداخل بعضه في بعض» + «حبک»
علوم لطیف و نورانی تو در تو و قابل هضم و قابل درک!
با فهم قبض و بسط نور، علم قابل درک و هضم میشود.
قبض و بسط نور، علم قابل هضم!
علم قابل هضم، علم قابل استفاده!
نور، علم کاربردی است!
این نور کارا، توی مشت اهل نور است! توی قلب اهل نور است!
«هضمه: دفعه عن موضعه»
«هضمه: كسره»
«هضمه حقّه: نقصه»
+ «شرع»: «access»
«هضم»: غمز للشيء في ذاته حتى يحصل له تحوّل و اندقاق. + «غمز»
و من مصاديقه:
تهضّم في الطعام، و انكسار في الوجه، أو في المهر، أو في الحقّ.
و غمز في الشيء بنقص أو ظلم أو إذلال أو غيره.
و انضمام في الكشح أو في أعلى البطن.
و طلع النخل الهضيم.
و انخفاض في الوادي.
«هضمت المرأة من مهرها لزوجها: إذا وهبت له منه شيئا.»
[سورة طه (۲۰): الآيات ۱۰۸ الى ۱۱۵]
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً (۱۰۸)
در آن روز، [همه مردم]، داعى [حق] را -كه هيچ انحرافى در او نيست- پيروى مىكنند،
و صداها در مقابل [خداى] رحمان خاشع مىگردد، و جز صدايى آهسته نمىشنوى.
يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً (۱۰۹)
در آن روز، شفاعت [به كسى] سود نبخشد،
مگر كسى را كه [خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد.
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً (۱۱۰)
آنچه را كه آنان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشتهاند مىداند،
و حال آنكه ايشان بدان دانشى ندارند.
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً (۱۱۱)
و چهرهها براى آن [خداى] زنده پاينده خضوع مىكنند،
و آن كس كه ظلمى بر دوش دارد نوميد مىماند.
وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً (۱۱۲)
و هر كس كارهاى شايسته كند، در حالى كه مؤمن باشد،
نه از ستمى مىهراسد و نه از كاسته شدن [حقّش].
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً (۱۱۳)
و اين گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل كرديم،
و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم، شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند،
يا [اين كتاب] پندى تازه براى آنان بياورد.
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً (۱۱۴)
پس بلندمرتبه است خدا، فرمانرواى بر حق،
و در [خواندن] قرآن، پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد، شتاب مكن،
و بگو: «پروردگارا، بر دانشم بيفزاى.»
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (۱۱۵)
و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم،
و[لى آن را] فراموش كرد، و براى او عزمى [استوار] نيافتيم.
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۱۴۱ الى ۱۵۹]
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (۱۴۱)
ثموديان، پيامبران [خدا] را تكذيب كردند؛
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (۱۴۲)
آنگاه كه برادرشان صالح به آنان گفت: «آيا پروا نداريد؟
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (۱۴۳)
من براى شما فرستادهاى درخور اعتمادم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (۱۴۴)
از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد.
وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (۱۴۵)
و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست.
أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ (۱۴۶)
آيا شما را در آنچه اينجا داريد آسوده رها مىكنند؟
فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (۱۴۷)
در باغها و در كنار چشمهساران،
وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (۱۴۸)
و كشتزارها و خرمابُنانى كه شكوفههايشان لطيف است؟
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (۱۴۹)
و هنرمندانه [براى خود] از كوهها خانههايى مىتراشيد.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (۱۵۰)
از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد.
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (۱۵۱)
و فرمان افراطگران را پيروى مكنيد:
الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (۱۵۲)
آنان كه در زمين فساد مىكنند و اصلاح نمىكنند.»
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (۱۵۳)
گفتند: «قطعاً تو از افسونشدگانى.
ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (۱۵۴)
تو جز بشرى مانند ما [بيش] نيستى. اگر راست مىگويى معجزهاى بياور.»
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (۱۵۵)
گفت: «اين مادهشترى است كه نوبتى از آب او راست و روزى معيّن نوبت آب شماست.
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (۱۵۶)
و به آن گزندى مرسانيد كه عذابِ روزى هولناك شما را فرومىگيرد.»
فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ (۱۵۷)
پس آن را پى كردند و پشيمان گشتند.
فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۵۸)
آنگاه آنان را عذاب فروگرفت. قطعاً در اين [ماجرا] عبرتى است، و[لى] بيشترشان ايمانآورنده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۱۵۹)
و در حقيقت، پروردگار تو همان شكستناپذير مهربان است.