Returning to Tranquility!
«تبت – تابوت» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
+ «توب»: «نور پشیمانی و بازگشت! فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ!»
«راز بقا در جهان ملکوت: توبه؛ یعنی “بازگشت” از تاریکی به نور!»
+ «انگشتر نورانی سلیمان ع، میراث مشترک! إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ!»
[سورة البقرة (۲): آية ۲۴۸]
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۲۴۸)
و پيامبرشان بديشان گفت:
«در حقيقت، نشانه پادشاهى او اين است كه آن صندوقِ [عهد] كه در آن آرامش خاطرى از جانب پروردگارتان، و بازماندهاى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون [در آن] بر جاى نهادهاند – در حالى كه فرشتگان آن را حمل مىكنند – به سوى شما خواهد آمد. مسلما اگر مؤمن باشيد، براى شما در اين [رويداد] نشانهاى است.»
[سورة طه (۲۰): الآيات ۳۷ الى ۴۴]
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ
يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ
وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَيْنِي (۳۹)
كه او را در صندوقچهاى بگذار، سپس در دريايش افكن تا دريا [=رود نيل] او را به كرانه اندازد
[و] دشمن من و دشمن وى، او را برگيرد.
و مهرى از خودم بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى.
«تابوت» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست کانه استعمال اندیشه و علم آنها در دل شرایط قلبتو به آرامگاه ابدی آل محمد ع حمل می نماید.
«التّابوت: وسيله انتقال اموات به آرامگاهشان است.»
«أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِ»
یعنی با استعمال معالم ربانی صاحبان نور «أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ» اصلا بدون اینکه فکر کنی « اقْذِفِيهِ … فَاقْذِفِيهِ » برو تو دهن شیر «فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِ»! هیچی نمیشه!
+ «قذف – قذف بقوله : تكلّم من غير تدبّر و لا تأمّل»
جالبه دو بار تاکید شده «اقْذِفِيهِ … فَاقْذِفِيهِ»
اصلا نمیخواد خودت زور بزنی و به موضوع فکر کنی و با این و اون مشورت کنی!
یهو خودتو بنداز وسط آتیش ! برای تو بَرداً و سَلاماً میشه.
+ «سلح»
+ «ملک سلیمان»
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
تابوت: «قُرىً ظاهِرَةً»
تابوت، همان علوم نورانی آشکار شده است:
+ «ظهر»
+ «اخراج»
+ «ذبح»
[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ
كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ (۱۵)
قطعاً براى [مردم] سبا در محلّ سكونتشان نشانه [رحمتى] بود:
دو باغستان از راست و چپ
[به آنان گفتيم:]
از روزىِ پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد.
شهرى است خوش و خدايى آمرزنده.
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ
وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ (۱۶)
پس روى گردانيدند، و بر آن سيل [سدّ] عَرِم را روانه كرديم، و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوههاى تلخ و شورهگز و نوعى از كُنارِ تُنُك داشت تبديل كرديم.
ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلاَّ الْكَفُورَ (۱۷)
اين [عقوبت] را به [سزاى] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم؛
و آيا جز ناسپاس را به مجازات مىرسانيم؟
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،
و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم.
در اين [راه]ها، شبان و روزان آسودهخاطر بگرديد.
فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ
فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (۱۹)
تا گفتند: «پروردگارا، ميان [منزلهاى] سفرهايمان فاصله انداز.» و بر خويشتن ستم كردند.
پس آنها را [براى آيندگان، موضوعِ] حكايتها گردانيديم، و سخت تارومارشان كرديم؛
قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.