دکتر محمد شعبانی راد

نورِ خصوصیِ مجازی! فریضۀ نورانی! سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها!

Virtual Private Light!
«VPL»

«فرض» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«الفُرْضَة مِنَ القَوس: جاى بستن زه بر كمان»
«شبکة خاصة افراضیة: شبکه خصوصی مجازی»
«virtual private network»
«virtual private light»
«vpn» – «vpl»
+ «زلف»
داشتنِ سرِنخِ این نورِ خصوصیِ مجازی، امری واجب است!
اتّصال به این نقطه آشکار شده و تعیین شده «specified» از عالَم بالا، امری واجب است!
به این میگن: «فریضة»
پس فریضه و واجب، یک چیز بیشتر نیست: «معرفة الامام بالنورانیة».
«أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يَفْرِضُ‏ مَجْهُولًا»
+ «شهر – نور سرشناس، اوج شهرت ماه!»
+ «نور بصیرت!»، در این مقاله خواندیم:
… علم همین نوری است که خدا به قلبت میندازه:
«الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ»
آیا قلبت منور به این نور هدایت الهی شده؟
«هَلْ أَشْرَفْتَ عَلَى مُرَادِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟»
واجبه که حتما بدونی خدا ازت چی میخواد:
«وَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ»
طلب این علم واجبه:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ»
حالا کجا دنبالش بگردیم؟
«فَاطْلُبُوا ذَلِكَ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ خَاصَّةً … وَ هُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ»
در ملکوت قلبت میتونی تمثال نورانی فرشته نگهبان رو جستجو کنی و پیداش کنی:
«أَمْثِلَتُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ»
معرفت به این نور رو خدا واجب کرده:
«افْتَرَضْتُ عَلَى عِبَادِي … مَعْرِفَتِي»
و خدا چیزی رو که نامعلوم باشه واجب نمیکنه:
«أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يَفْرِضُ‏ مَجْهُولًا» …

وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ
فَاطْلُبُوا اَلْعِلْمَ فَإِنَّهُ اَلسَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

+ «ذبب – روزنه‌ای کوچک، عملکردی بزرگ!»
«وی پی اِن» مثال زیبایی برای درک فرایند نورانی ولایت است!
«اطلاع رسانی به افراد خاص از طریق شبکه مجازی!»
شنیدی میگن: فرض کن الآن توی آمریکا هستی!
واژه «فرض» اشاره به یک فرایند مجازی داره!
«نورِ مجازی!»
«نورِ عِلوی!»
+ «درون ما چه خبره؟!»
+ «جبی»

Client and server connection!

«کانکشنِ کلاینت (مشتری) و سِروِر، میشه فرایند نور ولایت، میشه فرمول زندگی!»:
برای اینکه بتونی از وی‌پی‌ان استفاده کنی، باید به سِرور کانکت بشی
و برای ایجاد کانکشن، نیاز به یوزرنیم و پسورد داری!
یوزرنیم، اسم خودته، به شرطی که عالَم بالا تو رو به رسمیت بشناسن
و پسورد، نام زیبای صاحب نور توست که  علوم نورانی رو ازش یاد گرفتی، لذا در هر بار اتصال قلب به نور ولایت، باید معرفت به نفسِ حسودِ خودت و معرفت به صاحب نور خودت داشته باشی،
+ «احراز هویت نور، در ملکوت قلب!»
«من عرف نفسه (بالحسادة)، فقد عرف ربّه (بالولایة)»
تا این اتصال برقرار بشه
و از این شبکه خصوصی مجازی، هر چی عسل (علوم ربانی) نیازت هست، برداشت کنی!
هر بار که گناه کنی، این کانکشن، دیسکانکت می‌شود و با قلبت، تاریکی قبض نور رو می‌فهمی و باید فورا استغفار کنی و طلب بخشش و اتصال مجدد را بنمایی.
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»
همیشه در حالت استندبای باش!
کانکت باش! تا بمحض اینکه یک پیام جدید برات اومد، اونو بخونی و بهش عمل کنی.
+ «شرع – مسیر دسترسی به علوم نورانی!»
[فرض – شرع (شرعة – شریعت) – نهج – سنة و سبیل و … هزار واژه مترادف دیگر]:
«الفُرْضةُ: المَشْرَعةُ، و جمعُها فِراض‏.
يقال: سقاها بالفِراض؛ أي: من‏ فُرْضَة النهر.
و الفُرْضةُ: هي الثُّلْمةُ التي تكون في النهر»
«فُرْضَة الماء: دهانه‌ی آب جوى و نهر»
در واژه «شرع» و شریعت نیز همین مفهوم صاحبان نور، که محل خروج علوم ربانی آل محمد ع به سوی ماست وجود دارد. در واقع امکان اینکه ما مستقیما از خود رودخانه، آب برداریم نیست «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»، لذا باید از «فُرْضَة النهر» یعنی نهر آبی که آبش را از رودخانه خروشان تغذیه می‌کند، بهره‌مند شویم و خاصیت آب این نهر آب، از نظر رفع عطش برای ما مثل خود آب رودخانه است و اینجوری کارِ ناممکنِ دسترسی به آبِ رودخانه‌ی خروشان را برای ما ممکن و راحت می‌کند!
+ «شعب – فرانچایز»
«هیچ عذری برای حسادت به این صاحبان نور از کسی پذیرفته نیست!»

«الفُرْضَة مِنَ القَوس: جاى بستن زه بر كمان»

سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها

و نور را فرض گردانيديم!

واجب اینه که قبض و بسط نور قلبتو بفهمی!
به این میگن واجب! به این میگن فریضه! به این میگن علم!
إِنَّ طَلَبَ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ!
فریضه نورانی، آموختن زبان نور و ظلمت دنیای قلب است!
+ «بدنبال نور علم! بدنبال معلم نورانی!»

[سورة النور (۲۴): الآيات ۱ الى ۳]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها
وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (۱)
[اين‏] سوره‌‏اى است كه آن را نازل و آن را فرض گردانيديم
و در آن آياتى روشن فرو فرستاديم،
باشد كه شما پند پذيريد.

امام صادق علیه السلام:
«إِنَّ اَلْكَذَّابَ يَهْلِكُ بِالْبَيِّنَاتِ وَ يَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَاتِ
دروغگو با برهانهاى روشن هلاك مى‌گردد، و پيروانش به وسيلۀ شبهات،
(يعنى شبهاتى كه به وسيلۀ دروغ او به وجود آمده است.)
+ «وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ»
+ «مارپیچ مرگ خودباختگان!»

[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ
كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ (۱۵)
قطعاً براى [مردم‏] سبا در محلّ سكونتشان نشانه [رحمتى‏] بود:
دو باغستان از راست و چپ
[به آنان گفتيم:] از روزىِ پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد.
شهرى است خوش و خدايى آمرزنده.
فَأَعْرَضُوا
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ
وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَواتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَيْ‏ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ (۱۶)
پس روى گردانيدند،
و بر آن سيل [سدّ] عَرِم را روانه كرديم،
و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه‌‏هاى تلخ و شوره‏‌گز و نوعى از كُنارِ تُنُك داشت تبديل كرديم.
ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِي إِلاَّ الْكَفُورَ (۱۷)
اين [عقوبت‏] را به [سزاى‏] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم؛
و آيا جز ناسپاس را به مجازات مى‏‌رسانيم؟
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،
و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم.
در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‌‏خاطر بگرديد.
فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا
وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ
فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (۱۹)
تا گفتند: «پروردگارا، ميان [منزلهاى‏] سفرهايمان فاصله انداز.»
و بر خويشتن ستم كردند. پس آنها را [براى آيندگان، موضوعِ‏] حكايتها گردانيديم،
و سخت تارومارشان كرديم؛
قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
اَلْعَالِمُ بَيْنَ اَلْجُهَّالِ كَالْحَيِّ بَيْنَ اَلْأَمْوَاتِ
وَ إِنَّ طَالِبَ اَلْعِلْمِ لَيَسْتَغْفِرُ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ
حَتَّى حِيتَانُ اَلْبَحْرِ وَ هَوَامُّ اَلْأَرْضِ وَ سِبَاعُ اَلْبَرِّ وَ أَنْعَامُهُ
فَاطْلُبُوا اَلْعِلْمَ فَإِنَّهُ اَلسَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ إِنَّ طَلَبَ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ
.
عالم در میان جاهلان همچون زنده‌ای در میان مردگان است
و همه موجودات حتی ماهی‌های دریا و جنبندگان زمین و وحوش بیابان‌ها و حیوانات اهلی برای طالب علم استغفار می کنند. 
پس در جستجوی علم باشید که سبب اتصال میان شما و خدای عزوجل است
و طلب علم بر هر مسلمانی واجب است.
+ «علم – عُلمة»
امام علی علیه السلام:
«الْعَالِمُ حَيٌّ وَ إِنْ كَانَ مَيِّتاً.»
«اَلْجَاهِلُ مَيِّتٌ وَ إِنْ كَانَ حَيّاً.»

زمان و مکان ملاقات نور: در عالَم عِلْوِی!
«اَلْعَالَمِ اَلْعِلْوِيِّ»

امام علی علیه السلام:
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْعَالَمِ اَلْعِلْوِيِّ
فَقَالَ:
صُوَرٌ عَارِيَةٌ عَنِ اَلْمَوَادِّ، خَالِيَةٌ عَنِ اَلْقُوَّةِ وَ اَلاِسْتِعْدَادِ،
تَجَلَّى لَهَا فَأَشْرَقَتْ، وَ طَالَعَهَا بِنُورِهِ فَتَلَأْلَأَتْ،
وَ أَلْقَى فِي هُوِيَّتِهَا مِثَالَهُ فَأَظْهَرَ عَنْهَا أَفْعَالَهُ،
وَ خَلَقَ اَلْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ، إِنْ زَكَّاهَا بِالْعِلْمِ وَ اَلْعَمَلِ فَقَدْ شَابَهَتْ جَوَاهِرَ أَوَائِلِ عِلَلِهَا
وَ إِذَا اِعْتَدَلَ مِزَاجُهَا وَ فَارَقَتِ اَلْأَضْدَادَ فَقَدْ شَارَكَ بِهَا اَلسَّبْعَ اَلشِّدَادَ
.

از امیرالمؤمنین علیه السلام از عالم بالا پرسیدند،
ایشان فرمودند:
آنها صورت‏هایى هستند بدون ماده و خالی از قوت و استعداد.
نور حق در آنها تابید پس تابان شدند و در آنها درخشید و درخشان گردیدند،
خدا مثال و صورت انوار خویش را در عالم عِلوى در افکند
آن گاه افعال خدایى از آن صورتها هویدا گردید
و انسانى که داراى نفس ناطقه است‏ بیافرید،
حال این بشر اگر به وسیله‌ى علم و عمل، خود را پاکیزه ساخت
و خویش را از آلایش خاک، پاک خواست
البته گوهرش پاک گردد و معلول علل اولیه خود شود،
پس همین که مزاجش معتدل شد و از اضداد خویش (شرک و کبر و هواپرستى) دورى گزید
البته (به حق واصل شود و روح محض گردد، و) آسمان‏هاى هفتگانه با آن «نفس ناطقه‏» شریک گردد.

بازگشت به وعده‌گاه نور الهی، با تبعیت از فریضه نورانی!

[سورة القصص (۲۸): الآيات ۸۳ الى ۸۸]
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً
وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (۸۳)
آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى‏‌دهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند،
و فرجام [خوش‏] از آنِ پرهيزگاران است.
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها
وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۸۴)
هر كس نيكى به ميان آورَد، براى او [پاداشى‏] بهتر از آن خواهد بود،
و هر كس بدى به ميان آورد، كسانى كه كارهاى بد كرده‌‏اند جز سزاى آنچه كرده‏‌اند نخواهند يافت.
إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‏ مَعادٍ
قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‏ وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۸۵)
در حقيقت، همان كسى كه اين قرآن را بر تو فرض كرد،
يقيناً تو را به سوى وعده‌‏گاه بازمى‏‌گرداند.
بگو: «پروردگارم بهتر مى‏‌داند چه كس هدايت آورده و چه كس در گمراهى آشكارى است؟»
وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى‏ إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ
فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ (۸۶)
و تو اميدوار نبودى كه بر تو كتاب القا شود،
بلكه اين رحمتى از پروردگار تو بود.
پس تو هرگز پشتيبان كافران مباش.
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ
وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (۸۷)
و البته نبايد تو را از آيات خدا – بعد از آنكه بر تو نازل شده است – باز دارند،
و به سوى پروردگارت دعوت كن، و زنهار از مشركان مباش.
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ
لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ
كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ
لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (۸۸)
و با خدا معبودى ديگر مخوان.
خدايى جز او نيست.
جز ذات او همه چيز نابودشونده است.
فرمان از آنِ اوست.
و به سوى او بازگردانيده مى‌‏شويد.

اوّل، نقطه‌ی شروع خودتو پیدا کن!
«نورِ اوّل!»
«الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ، حجّ در ماههاى معينى است.»
این ماهِ نورانی و این نقطه‌ی شروع، معیّن و معلوم است! مجهول نیست!
«حجّ – اسپانسر نورانی!»
اوّل ببین با کی قراره این سفر انفرادی خودتو شروع کنی!
وقتی با وی‌پی‌ان صاحبان نور،

به علوم ربانی آل محمد ع کانکت میشی «فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ»،
دیگه خلاف رضایت اونها اقدام کردن، روا نیست
«فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ»!
لذا مادامیکه سیئه حسادت نسبت به صاحبان نور،
توی قلبت جولان میده،
بهت اجازه داده نمیشه که با علوم نورانی آل محمد ع ارضاء بشی
«
فَلا رَفَثَ»!
باید عملا با کمک نور ولایت سرِ سیئه گرگ حسادتتو در سرزمین منا بِبُری، تا پس از انجام نماز و طواف نساء، توفیق بهره‌مندی از نطفه‌های علوم ربانی نصیب قلبت بشه!
آمار صاحبانِ نورِ وی‌پی‌ان، در عالَم بالا مشخص و معلوم است!
«الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ، حجّ در ماههاى معينى است.»
هر کسی باید با قلبش، نام این فریضه‌ی نورانی خودشو بشناسه!
+ «قوم رقیقة قلوبهم راسخ ایمانهم»
چقدر این آیه 197 سوره بقره، با فهم هزار واژگان مترادف نور ولایت، زیبا و پرمعناست!

[سورة البقرة (۲): آية ۱۹۷]
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ
فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ
فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ
وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ
وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏
وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (۱۹۷)
حجّ در ماههاى معينى است.
پس هر كس در اين [ماه‏]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند،
[بداند كه‏] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست،
و هر كار نيكى انجام مى‌‏دهيد، خدا آن را مى‌‏داند،
و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است،
و اى خردمندان! از من پروا كنيد.

تَارِكِ فَرِيضَةٍ : لِحِرْمَانِ مَعْرِفَةِ الْآمِرِ

+ «قساوت قلب!»
حسود، بدون وی‌پی‌ان، وِل‌مُعَطَّل است!

امام سجاد عليه السّلام:
عَجِبْتُ لِطَالِبِ فَضِيلَةٍ تَارِكِ فَرِيضَةٍ
وَ لَيْسَ ذَلِكَ إِلَّا لِحِرْمَانِ مَعْرِفَةِ الْآمِرِ وَ تَعْظِيمِهِ
وَ تَرْكِ رُؤْيَةِ مَشِيَّتِهِ بِمَا أَهَّلَهُمْ لِأَمْرِهِ وَ اخْتَارَهُمْ لَهُ‏.
تعجب مي‌كنم از كسى كه در مقام فضيلت‏ها و انجام مستحبات است
در حالى كه فريضه و عمل واجب را ترك كرده
و اين روش نابخردانه از اين جهت است كه
از شناخت و معرفت خداوند جاهل و نادان است و عظمت او را درك نكرده
و مشيت و لطف او را كه نعمت لياقت و شايستگى تكليف را باو عنايت فرموده
و او را براى امر و فرمانش انتخاب نموده ناديده گرفته
و توجه به اين موهبت الهى ندارد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی