The Premature Decision!
The role of the premature decision of a jealous person in exposing the evil nature of his heart!
«بسر» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْبَسْرُ: الاستعجال بالشيء قبل أوانه،
خواستن چيزى عجولانه قبل از موعد آن است.»
«بَسَرَ الرجل الحاجة: طلبها في غير أوانها،
نابهنگام آنرا مطالبه كرد.»
«بَسْر: خرماى زرد ناپخته»
«بُسُور: آشكار شدن كراهت در چهره است.»
+ «بغض ریشه دار و پنهان حسود، آشکار می شود!»
بالاخره حسود، عجله میکنه و زود نقاب از چهره برمیداره!
ثمّ عبس و بسر!
حسود، زود خودشو لو میده!
زود، یعنی قبل از رسیدن به منا!
انگاری تا اونجا چهره واقعی خودشو مخفی نگه میداره،
اما بالاخره خدا در آخرین لحظه، دستشو رو میکنه!
+ «وادی مُحَسّر»:
اهل شک حسود، در وادی مُحَسّر جا میمانند، مثل میوه کال و نارس که تلف میشود،
و این مفهوم عجله و رو شدن چیزی قبل از وقتش میباشد. «حسود ناکام!»
حسود، قبل از موقع، دست بکار میشه!
تیر اوّل رو حسود میندازه!
حسود، با پشت کردن به نورش، خودشو لو میده و آتو دست خدا میده!
حسود میبایستی به صاحب نورش لبخند میزد! اما بهش رو ترش کرد!
به حسود گفته میشه:
قبل از اینکه جرمی برای نورت اثبات کنی، قضاوتتو کردی و رای خودتو هم صادر کردی و به مرحله اجرا هم درآوردی و به نورت پشت کردی و روی خودتو هم ترش کردی و برای خاموش کردن نور الله بیکار هم ننشستی!
میدونی خدا چی میگه:
خدا میگه منو با این حسود، تنها بذارید تا خودم تکلیفشو روشن کنم!
«وَ ذَرْني وَ الْمُكَذِّبينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَليلاً»
«ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً»
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ
سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد!
چون حسود، دشمن آیات محکم نورانی خداست!
+ «ختر – حسود به نورش بیمحلّی میکنه! ختار کفور!»
[سورة المدثر (۷۴): الآيات ۱۱ الى ۳۱]
ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً (۱۱)
مرا با آنكه [او را] تنها آفريدم واگذار.
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً (۱۲)
و دارايى بسيار به او بخشيدم،
وَ بَنِينَ شُهُوداً (۱۳)
و پسرانى آماده [به خدمت، دادم]،
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً (۱۴)
و برايش [عيش خوش] آماده كردم.
ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ (۱۵)
باز [هم] طمع دارد كه بيفزايم.
كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً (۱۶)
ولى نه، زيرا او دشمنِ آيات ما بود.
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً (۱۷)
به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار مىكنم.
إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ (۱۸)
آرى، [آن دشمن حقّ] انديشيد و سنجيد.
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (۱۹)
كُشته بادا، چگونه [او] سنجيد؟
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (۲۰)
[آرى،] كشته بادا، چگونه [او] سنجيد.
ثُمَّ نَظَرَ (۲۱)
آنگاه نظر انداخت.
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ (۲۲)
سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد.
ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ (۲۳)
آنگاه پشت گردانيد و تكبّر ورزيد،
فَقالَ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ (۲۴)
و گفت: «اين [قرآن] جز سحرى كه [به برخى] آموختهاند نيست.
إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ (۲۵)
اين غير از سخن بشر نيست.»
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ (۲۶)
زودا كه او را به سَقَر در آورم.
وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ (۲۷)
و تو چه دانى كه آن سَقَر چيست؟
لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ (۲۸)
نه باقى مىگذارد و نه رها مىكند.
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ (۲۹)
پوستها را سياه مىگرداند.
عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ (۳۰)
[و] بر آن [دوزخ]، نوزده [نگهبان] است.
وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً
وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا
لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً
وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ
وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً
كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ
وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ وَ ما هِيَ إِلاَّ ذِكْرى لِلْبَشَرِ (۳۱)
و ما موكّلان آتش را جز فرشتگان نگردانيديم،
و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شدهاند قرار نداديم،
تا آنان كه اهل كتابند يقين به هم رسانند، و ايمان كسانى كه ايمان آوردهاند افزون گردد،
و آنان كه كتاب به ايشان داده شده و [نيز] مؤمنان به شكّ نيفتند،
و تا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و كافران بگويند:
«خدا از اين وصفكردن، چه چيزى را اراده كرده است؟»
اين گونه، خدا هر كه را بخواهد بيراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى كند،
و [شماره] سپاهيان پروردگارت را جز او نمىداند،
و اين [آيات] جز تذكارى براى بشر نيست.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ
و در آن روز چهرههايى دژم باشند!
در آن روز حسود میدونه چه سرنوشت شومی در انتظارشه!
برای همینه که اخماش تو هم رفته!
[سورة القيامة (۷۵): الآيات ۱۶ الى ۲۵]
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ (۱۶)
زبانت را [در هنگام وحى] زود بحركت درنياور تا در خواندن [قرآن] شتابزدگى بخرج دهى.
إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (۱۷)
در حقيقت گردآوردن و خواندن آن بر [عهده] ماست.
فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (۱۸)
پس چون آن را برخوانديم [همانگونه] خواندن آن را دنبال كن.
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ (۱۹)
سپس توضيح آن [نيز] بر عهده ماست!
كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ (۲۰)
ولى نه! [شما دنياى] زودگذر را دوست داريد،
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (۲۱)
و آخرت را وامىگذاريد.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ (۲۲)
در آن روز چهرههايى شاداباند،
إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ (۲۳)
و به سوى پروردگار خود مىنگرند.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ (۲۴)
و در آن روز چهرههايى دژم باشند.
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ (۲۵)
[چرا كه] دانند موردِ عذابى كمرشكن قرار خواهند گرفت.