The Light Revealed!
EXPOSED!
«ضحو – ضحی» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«ضحى الطريق: إذا بدا، بمناسبته الوقوع في إشراق، راه نمايان و پديدار شد.»
+ «ضحک»
«اکسپوز شد!»
«إذا برزت لها و ظهرت»
نور نمایان شد! و الضّحی!
نورِ روباز!
+ «عرض – مانکن با عرضه! فرهنگ نورانیتو نشون بده!»
+ «ضحک»
+ «قبض و بسط»
«لبخند نورانی! انبساط خاطر!»
«لبخند نورانی! نور تبسّم!»
+ «جدر – نور، خودشو نشون میده!»
+ «ازف – وصال نورانی! نور آزفة!»
«نور چهرۀ پنهان خود را آشکار کرد! کشف نورانی!»
+ «نور وادارت میکنه که نورانی بشی! سیمای نورانی!»
«دلل – نور، خودش بِهِت چشمک میزنه!»
«مدام نورِ پیشاپیشِ سمتِ راستتو چک کن!»
«حواست به تاریکیِ قلبت باشه!»
«نورِ سپردهشده! ودیعة الله!»
«این نورِ تقدیرِ توست، که دربِ خانهی قلبت را میکوبد! قرعهی نورانی!»
«با نور، از کارات سر در میاری!»
«نوری که اَزَش خوشِت میاد! مرضات الله!»
«سوسوی نورِ امید! نورِ رجاء!»
«نشانههای متقاعدکننده: نورانی و ظلمانی! آیات محکم و آیات متشابه!»
«نور هدایت! عروس نورانی!»
«قبله نورانی!»
«قطبنمای اخلاقی درون ما!»
+ «نور – شکوفه»
+ «ظهر»
«ضحی»
+ مفهوم زیبای «آشکار – پنهان»:
«ضَاحِيَةُ كلِّ شيءٍ: ناحيتُهُ البارزةُ (اکسپوز!):
قسمتى و ناحيهاى از هر چيزى كه روشن و آشكار است.»
+ «بقیة الله»
+ «قبله مرئی و نامرئی»
+ «یقن الماء فی الحوض»
+ قبض و بسط:
کورکورانه نمیشه عمل صالح تولید کرد!
انجام عمل مهم نیست! قبولی عمل مهمه!
و قبولی عمل هم به این بستگی داره که با قلب، امر و نهی ولی خدای مهربان رو بفهمیم، و به این اوامر نورانی اختیارا تن داده و عمل نماییم. دین خدا اجباری نیست! «لا جبر»!
«Blind therapy»: بلایندتراپی (درمان کورکورانه)،
یعنی بدون فهم نور و ظلمت قلب، نتیجه نخواهد داد.
باید موضع جراحی توسط جراح بخوبی اکسپوز و دیده شود: «معاينة الأضحية»، تا عمل جراحی با موفقیت صورت بگیرد.
تا وقتی که نبینی چکار داری میکنی، کاری که انجام بشه، بدرد نمیخوره!
اختیارا و آگاهانه و با دید باز، باید سفر انفرادی با نور خود را دنبال نماییم.
+ «عید اضحی و ایام التشریق»
«الْأُضْحِيَّةِ»: گوسفند قربانی!
باید چشم و گوش سالم داشته باشد!
یعنی عمل صالح با برند نورانی، بدون قلبی که نور و ظلمتشو ببینه و بشنوه و بفهمه، تولید نخواهد شد!
لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۷۹ الى ۱۸۱]
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها
أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (۱۷۹)
و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم.
[چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند،
و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند،
و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند.
آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند.
[آرى،] آنها همان غافلماندگانند.
وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها
وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ
سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۱۸۰)
و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانيد،
و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مىگرايند رها كنيد.
زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مىدادند كيفر خواهند يافت.
وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (۱۸۱)
و از ميان كسانى كه آفريدهايم، گروهى هستند كه به حقّ هدايت مىكنند و به حقّ داورى مىنمايند.
چرا به گوسفند قربانی عرب میگه «الْأُضْحِيَّةِ»؟!
و اینکه مهمترین ویژگی این قربانی داشتن گوش و چشم سالم است، چه معنا و مفهومی با توجه به بحث قبض و بسط دارد؟
[قبض و بسط – قربانی «صِفَةِ الْأُضْحِيَّةِ»]:
+ «صم بکم عمی»:
اهل یقین با داشتن فهم قبض و بسط قلبی، و عمل به آن، قربانی آنها قبول میشود.
در این حدیث زیبا دو ویژگی مهم قربانی یعنی داشتن گوش و چشم سالم، اشاره به قلب سلیم اهل یقین دارد که گوش و چشم قلب آنها نسبت به فهم امر و نهی ولی خدا سالم و مطیع امر است.
قربانی در ایام التشریق:
یعنی قربانی قلبِ روشن به نور علم آل محمد ع، قبول میشود.
با قلب تاریک، از کسی قربانی قبول نمیشود.
اینکه غذایی که در این زمان، یعنی ایام التشریق، خورده میشه، اسمش ضحاء است:
«يقال للطعام الّذي يؤكل في ذلك الوقت ضحاء»
یعنی با فهم قبض و بسط قلبی، میشه از رزق علمی نورانی آل محمد ع بهرهمند شد.
امام علی علیه السلام:
[نهج البلاغة]:
مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ ع فِي ذِكْرِ يَوْمِ النَّحْرِ وَ صِفَةِ الْأُضْحِيَّةِ
وَ مِنْ تَمَامِ الْأُضْحِيَّةِ اسْتِشْرَافُ أُذُنِهَا وَ سَلَامَةُ عَيْنِهَا
فَإِذَا سَلِمَتِ الْأُذُنُ وَ الْعَيْنُ سَلِمَتِ الْأُضْحِيَّةُ وَ تَمَّتْ
وَ لَوْ كَانَتْ عَضْبَاءَ الْقَرْنِ تَجُرُّ رِجْلَهَا إِلَى الْمَنْسَكِ .
وصف قربانى:
كمال قربانى در اين است كه گوش و چشم آن سالم باشد،
هر گاه گوش و چشم سالم بود، قربانى كامل و تمام است،
گر چه شاخش شكسته باشد و با پاى لنگ به قربانگاه آيد.
(منظور امام از كلمه «منسك» در اينجا «قربانگاه است.)
داستان اینکه چرا قربانی هابیل قبول شد و قربانی قابیل قبول نشد!
مشتقات ریشۀ «ضحو – ضحی» در آیات قرآن:
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۹۶ الى ۹۹]
أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ (98)
[سورة طه (۲۰): الآيات ۵۷ الى ۶۶]
قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى (59)
[سورة طه (۲۰): الآيات ۱۱۶ الى ۱۲۵]
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فيها وَ لا تَضْحى (119)
[سورة النازعات (۷۹): الآيات ۲۷ الى ۴۶]
وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها (29)
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46)
[سورة الشمس (۹۱): الآيات ۱ الى ۱۵]
وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1)
[سورة الضحى (۹۳): الآيات ۱ الى ۱۱]
وَ الضُّحى (1)