دکتر محمد شعبانی راد

نورِ آشنایی! الْأَعْرافِ رِجالٌ!

The light of online acquaintance!
The heart, whose light mechanism is activated,
prostrates when its eyes fall on the light source and says:
“I know this light.”

«عرف» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«العَرْفُ‏: طيب الرائحة»: السكون و الطمأنينة
«عُرْف‏ الديك: تاج خروس، بالاترین نقطه، مفهوم علو، + پوشه «علو»
«عُرْف الفرس: یال اسب»
«عُرْف‏ الفرسِ و الديك»:
«تتابع الشي‏ء متّصلا بعضه ببعض: پی در پی بودن موهای یال گردن اسب»
+ واژه «ولی – متوالی»
+ مقاله «حسود، نور رو زشت میبینه!» «نکر – انکار»
+ «نیمه گمشده من»
مشتقات ریشه «عرف» 69 بار در قرآن تکرار شده است.
+ «روز عرفه!»
+ «مجمع البحرین – عین الحیاة»

گل رُز، هر اسم دیگری هم که داشت، باز هم همینقدر خوشبو بود!
«اسم و معنی»

روز عرفه، روز آشنایی قلب سلیم است با اسم نور خودش!
روزی که بلقیس فهمید اسم نورش سلیمانه، اون روز، برای بلقیس، روز عرفه شد!
انگاری همینکه بلقیس چشمِ قلبش، به نور سلیمان افتاد، اونو شناخت.
+ «فَقَالَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ: عَرَفَهُ وَ رَبِّ اَلْكَعْبَةِ».
کانه سالهاست اونو میشناسه و ازش خوشش اومد
و با بوی خوش نورانی علوم او، به آرامش ابدیت دست یافت!
این میشه داستان بلقیس با معرفت!
+ مقاله «نور مطالعه! اسم نورت چیه؟»

I know you!
«الآن شناختمت»
«الْآنَ‏ حَصْحَصَ‏ الْحَقُّ‏»

نورِ آشنایی!

+ مقاله «حسود، نور رو زشت میبینه!»:
«وَ الْمَعْرِفَةُ وَ ضِدَّهَا الْإِنْكَارَ»
+ مقاله «مژده نورانی!»
+ «با نور، یک‌دست شو! – بیع»
+ «عشق»: نورِ عشق! نورِ آشنایی!

عکسل العمل حسود و اهل نور وقتی چشمشون به نور می افته، چقدر متفاوته!
حسود وقتی چشمش به نور میافته انگاری چشمش به آبسه و دمل چرکی بدبو می افته لذا ازش خوشش نمیاد و پشتشو بهش میکنه و انکارش میکنه و بهش میگه: دیگه نمیشناسمت! در حالیکه به خودش خیانت میکنه چون میدونه که داره حسادت میکنه و پنهان‌کاری میکنه!
اما اهل نور وقتی چشمش به نور می افته انگار گل زیبای خوشبویی دیده که خیلی ازش خوشش میاد و با بو کردن آن به آرامش میرسه و این اهل نور با معرفت اهل عرفان و آشنا با نور الهی است.

انگاری خدا، نور رو سر راه هر دو گروه میذاره تا اختیارا عکس العمل نشون بدهند: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً قَالَ عَرَّفْنَاهُ فَإِمَّا آخِذٌ وَ إِمَّا تَارِكٌ».

مثال زیبای زاپیا!
داره میگرده ببینه در این اطراف صاحب نوری، صاحب حیاتی، جانداری ، آشنایی چیزی پیدا میکنه باهاش کانکت بشه یا نه؟!
این قلب سلیم اهل یقین است که این ویژگی تشخیص بی سیم نور آشنا رو داره!

هر حادثه و تقدیر، برای تفتیش قلبته تا بفهمی قلبت معیوبه!

أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَةِ اللَّهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ!

اول باید قلبت به نور معرفت وصل بشه!
«وَ اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَةِ اللَّهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ فَهُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَلَا شَيْ‏ءَ قَبْلَهُ»
شرط اتصال قلب به نور الهی، رضایت به تقدیرات اوست که برای اصلاح و تربیت ما مقدر می شود! این رضایت به تقدیرات یعنی غیرفعال شدن عیب بزرگی در قلب ما بنام حسادت! «الحاسد جاحد لانه لم یرض بقضاء الله».
وقتی تمناهای خودتو میذاری کنار، میتونی به تقدیرات خدای خودت راضی بشی! یک قلب که بیشتر نداریم! این قلب یا جای تمناهای حسدآلود تاریک خودمونه یا جای تقدیرات نورانی خدای مهربان! و قلب مدام بین این دو حالت نور و ظلمت در تقلّا و تقلّب و جابجایی است و این قلب پویا با این مکانیسم فوق العاده جالب و جذّاب و عجیب داره به صاحبش اطلاع رسانی میکنه!
پس اولین قدم اینه که مکانیسم نورانی قلب فعال بشه و واژه عرف که یکی از هزار واژه مترادف نور است به ما یاد میده که گام اول، آشنایی با نور خودته!
«أَوَّلَ عِبَادَةِ اللَّهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ»، چون خدا خالق نور است پس آشنایی با مخلوق نورانی خدا میشه گام اول. «اول ما خلق الله نور محمد و آل محمد ع».
وقتی این کانکشن برقرار شد حالا از روی این سر نخ نورانی که توی قلبت مدام اونو زیرنظر داری، متوجه میشی که خدای تو از تو و کارهات و افکارت راضی است یا ناراضی! اگه متوجه اشتباهات خودت نشی، بعبارت دیگه اگه متوجه نشی که خدا چجوری اشتباهاتتو بهت گوشزد میکنه، خُب چجوری میتونی تغییر مسیر بدهی و خودتو از هلاکت نجات بدهی! پس چیزی که خیلی بهش نیازمندیم یک قلب سالم در حالت آماده‌باشه که بمحض اینکه اشتباهی از ما سر میزنه فورا ما رو مطلع کنه تا جبران اشتباه بنماییم و این قلب سلیم خیلی چیز با ارزشی است.
باید بدانیم که این گام اول آشنایی قلب با نور هدایت الهی، گام آخر ما هم هست! یعنی انتهای کمال ما اینه که با قلبمون اوامر نورانی خدای خودمونو بشناسیم و بفهمیم و اجرا کنیم و این یعنی عبودیت و یعنی نورانیت و یعنی هزار واژه مترادف نور!
در واقع «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِيهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ» یعنی آشنایی قلب با کلام نورانی که خداوند در قلب ایجاد میکند: «الله یقبض و یبصط». جستجو و پیدا کردن و شناختن این علم و کلام نورانی الهی، وظیفه ماست. + مقاله «علائم نورانی، علوم نورانی!» + مقاله «بدنبال نور علم! بدنبال معلم نورانی!».
پس «فَاطْلُبِ الْمَعْرِفَةَ» یعنی اول قبض و بسط قلبتو یاد بگیر!». اخم و لبخند رو متوجه شو!

امام صادق علیه اسلام:
اَلْعَارِفُ شَخْصُهُ مَعَ اَلْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اَللَّهِ
لَوْ سَهَا قَلْبُهُ عَنِ اَللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ لَمَاتَ شَوْقاً إِلَيْهِ
وَ اَلْعَارِفُ أَمِينُ وَدَائِعِ اَللَّهِ وَ كَنْزُ أَسْرَارِهِ وَ مَعْدِنُ أَنْوَارِهِ وَ دَلِيلُ رَحْمَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَطِيَّةُ عُلُومِهِ وَ مِيزَانُ فَضْلِهِ وَ عَدْلِهِ
قَدْ غَنِيَ عَنِ اَلْخَلْقِ وَ اَلْمُرَادِ وَ اَلدُّنْيَا
وَ لاَ مُونِسَ لَهُ سِوَى اَللَّهِ
وَ لاَ نُطْقَ وَ لاَ إِشَارَةَ وَ لاَ نَفَسَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لِلَّهِ وَ مِنَ اَللَّهِ وَ مَعَ اَللَّهِ
فَهُوَ فِي رِيَاضِ قُدْسِهِ مُتَرَدِّدٌ وَ مِنْ لَطَائِفِ فَضْلِهِ مُتَزَوِّدٌ
وَ اَلْمَعْرِفَةُ أَصْلٌ فَرْعُهُ اَلْإِيمَانُ.

جسم عارف در میان مخلوقات است، ولى قلبش با خدا است.
اگر یک چشم به هم زدن قلبش سهواً از خدا منحرف شود از شدت علاقه به خدا می‌میرد.
عارف امانت دار امانات الهى، گنج اسرار و معدن انوار الهى و راهنماى رحمت حق بر خلق، مرکب راهوار علوم، و معیار فضل و عدل پروردگار است.
از مردم و مقاصد دنیوى و دنیا (و خلاصه هر چه غیر خدا است) بى نیاز است.
مونس و همدمى جز خدا ندارد.
نطق، اشاره و نفس کشیدن او به مدد خدا و براى خدا و از جانب خدا و با خدا است.
عارف در باغ‌های قدس الهى در رفت و آمد است و از الطاف فضل او توشه مى‏ گیرد.
شناخت، ریشه و پایه ‏اى براى ایمان است که شاخه‏ های ایمان بر آن پایه محکم و رکن رکین استوارند.

+ این حدیث مهم از مقاله «تادیب نورانی!»
علی علیه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ خَلْقَهُ
أَرَادَ أَنْ يَكُونُوا عَلَى آدَابٍ رَفِيعَةٍ وَ أَخْلَاقٍ شَرِيفَةٍ …

امام صادق علیه السلام:
إِنَّ أَمْرَ اَللَّهِ كُلَّهُ عَجِيبٌ إِلاَّ أَنَّهُ قَدِ اِحْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِمَا قَدْ عَرَّفَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ.
به راستى تمامى فرمان خداوند (امر الله) شگفت‌آور است،
جز اينكه به اندازه شناختى كه به شما داده، شما را مسئول دانسته است،
(به همان مقدار بايد او را بشناسيد و فرمانش را بپذيريد).

امام صادق علیه السلام:
«اَلْحَجُّ اَلْأَكْبَرُ  
يَعْنِي أَنَّهُ مَنْ أَدْرَكَ  إِلَى طُلُوعِ اَلْفَجْرِ مِنْ  فَقَدْ أَدْرَكَ اَلْحَجَّ
وَ مَنْ فَاتَهُ ذَلِكَ فَاتَهُ اَلْحَجُّ»
«حجّ‌ اكبر» روز عرفه (نهم ذى حجّه) است
يعنى كسى كه روز عرفه را تا طلوع فجر از روز نحر (دهم ذى حجّه) درك نمايد حجّش درست است.
و هر كس كه اين برهه از زمان را از دست بدهد، حجّش فوت شده.»

قلبی که نور و ظلمتشو میفهمه میتونه راضی به تقدیرات خدا بشه و از شر حسدش در امان بمونه!

قلبی که در تقلب بین نور و ظلمته، با نور خدای خودش آشناست و این نور رو بخوبی میشناسه!

امام حسین علیه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ
فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ
فَإِذَا عَبَدُوهُ
اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ.
اى مردم!
خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند،
آن‏گاه كه او را شناختند، پرستش كنند،
و آن‏گاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى‏ نياز شوند.

اوامر نورانی الهی، در یک چشم بر هم زدن کن فیکون میکنند!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«يا مَن لا يَبعُدُ عَن قُلوبِ العارِفينَ»
«اى آن كه از دلهاى عارفان دور نيست.»
قلبی که قبض و بسط نورشو میشناسه و میفهمه،
این قلب انگاری نزدیک نور خداست «قرب – جنب – ولی»! از نور خدا دور نیست!
«جنب الله»
شناختن قبض و بسط نور، قلب سالم میخواد! «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ‏ سَليمٍ‏»
یعنی قلبی که تمنای خودشو فدای تقدیرات خدا کنه!
و این یعنی قلبی که حسادتشو استعمال نمیکنه! 
حسودی که پشتشو به نور کرده و میگه دیگه نمیشناسمت،
چجوری انتظار داره که قلبش، نور و ظلمتشو بفهمه؟!

امام علی علیه السلام:
اعرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ، وَ الرَّسولَ بِالرِّسالَةِ، و أُولِي الأَمرِ بِالأَمرِ بِالمَعروفِ وَ العَدلِ وَ الإِحسانِ.
خدا را به خدا بشناسيد! و رسول را به رسالت، و اولوالأمر را به امر به معروف و عدل و احسان!
في‏ صُحُف‏ إدريس عليه السلام:
بِالحَقِّ عُرِفَ الحَقُّ، و بِالنّورِ أُهتُدِيَ إِلَى النّورِ، و بِالشَّمسِ ابصِرَتِ الشَّمسُ.
با حق، حق شناخته مى‌شود و با نور، به نور رَه بُرده مى‏‌شود و با خورشيد، خورشيد، ديده مى‌‏شود.
+ مقاله «اهتزاز قلب».
امام صادق عليه السلام:
و العَجَبُ مِن مَخلوقٍ يَزعُمُ أَنَّ اللَّهَ يَخفى‏ عَلى‏ عِبادِهِ
و هُوَ يَرى‏ أَثَرَ الصُّنعِ فى نَفسِهِ بِتَركيبٍ يُبهِرُ عَقلَهُ و تَأليفٍ يُبطِلُ حُجَّتَهُ.
و شگفت از مخلوقى كه مى‌‏پندارد خدا از بندگانش پوشيده است،
در حالى كه اثر صنع را در تركيب مُحيّر العقول خويش و پيوند اجزايش
به گونه‌‏اى كه انكار را بر نمى‏‌تابد، مى‏‌بيند.
«من عرف نفسه فقد عرف ربّه»
اشاره به همان «نورِ آشنایی» است!
راه شناخت حقیقت چیست؟
قلب سالم، ابزار شناخت حقیقت است!
امام علی علیه السلام:
«إنَّ الحَقَّ وَ الباطِلَ لا يُعرَفانِ بِالنّاسِ،
و لكِنِ اعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ،
وَ اعرِفِ الباطِلَ، تَعرِف مَن أتاهُ»
حقّ و باطل، با مردمْ قابل شناسايى نيست؛
بلكه بايد حق را بشناسيد تا اهل آن‏را بشناسيد،
و بايد باطل را بشناسيد تا باطل‏‌پيشه را بشناسيد.»
اگه قلب سلیم نداشته باشی،
مثل خیلی‌ها، ساده‌لوحانه اسیر تاریکی دروغ و تهمت ساخته شده به دست شیطان و قبیله‌اش می‌شوی!

امام علی عليه السلام‏:
اللَّهُمَّ خَلَقْتَ الْقُلُوبَ عَلَى إِرَادَتِكَ وَ فَطَرْتَ الْعُقُولَ عَلَى مَعْرِفَتِكَ
فَتَمَلْمَلَتِ الْأَفْئِدَةُ مِنْ مَخَافَتِكَ وَ صَرَخَتِ الْقُلُوبُ بِالْوَلَهِ
وَ تَقَاصَرَ وُسْعُ قَدْرِ الْعُقُولِ عَنِ الثَّنَاءِ عَلَيْكَ
وَ انْقَطَعَتِ الْأَلْفَاظُ عَنْ مِقْدَارِ مَحَاسِنِكِ
وَ كَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ إِحْصَاءِ نِعَمِكَ
فَإِذَا وَلَجَتْ بِطُرُقِ الْبَحْثِ عَنْ نَعْتِكَ بَهَرَتْهَا حَيْرَةُ الْعَجْزِ عَنْ إِدْرَاكِ وَصْفِكَ
فَهِيَ تَرَدَّدُ فِي التَّقْصِيرِ عَنْ مُجَاوَزَةِ مَا حَدَّدْتَ لَهَا إِذْ لَيْسَ لَهَا أَنْ تَتَجَاوَزَ مَا أَمَرْتَهَا
خدايا دلها را روى اراده خويش آفريدى، و خردها را بر معرفت و شناسائى خودت خلق فرمودى،
پس خردها از ترس تو پريشان و مضطرب گشته، و دلها باشتياق تو بانگ در آورده،
و طاقت قدرت عقول از ثناى تو كوتاه آمده،
و الفاظ از مقدار خوبيهاى تو منقطع گشته،
و زبانها از شماره نعمتهاى تو كند گشته،
پس هر گاه در راههاى بحث از وصف تو درآيد، سرگردانى و حيرت عجز از ادراك وصف تو بر او چيره گردد،
و همچنان در كوتاهى خود از گذشتن آن حدى را كه برايش معين فرموده بودى سرگردان است، زيرا حق نداشت از آنچه دستورش داده بودى تجاوز كند.

 

«عرف» در آیات قرآن!

[سورة البقرة (۲): آية ۸۹]
وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرِينَ (۸۹)
و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى كه مؤيد آنچه نزد آنان است برايشان آمد، و از ديرباز [در انتظارش‏] بر كسانى كه كافر شده بودند پيروزى مى‏‌جستند؛ ولى همين كه آنچه [كه اوصافش‏] را مى‏‌شناختند برايشان آمد، انكارش كردند. پس لعنت خدا بر كافران باد.

[سورة البقرة (۲): آية ۱۴۶]
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (۱۴۶)
كسانى كه به ايشان كتاب [آسمانى‏] داده‏‌ايم، همان گونه كه پسران خود را مى‏‌شناسند، او [=محمد] را مى‌‏شناسند؛ و مسلماً گروهى از ايشان حقيقت را نهفته مى‌‏دارند، و خودشان [هم‏] مى‌‏دانند.

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۹ الى ۲۰]
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (۲۰)
كسانى كه كتاب [آسمانى‏] به آنان داده‏‌ايم، همان گونه كه پسران خود را مى‌‏شناسد، او [=پيامبر] را مى‌‏شناسد. كسانى كه به خود زيان زده‏‌اند، ايمان نمى‏‌آورند.

[سورة المائدة (۵): الآيات ۸۲ الى ۸۴]
وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ (۸۳)
و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده، بشنوند، مى‌‏بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‌‏اند، اشك از چشمهايشان سرازير مى‌‏شود. مى‌‏گويند: پروردگارا، ما ايمان آورده‏‌ايم؛ پس ما را در زمره گواهان بنويس.

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۵۸ الى ۶۲]
وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (۵۸)
و برادران يوسف آمدند و بر او وارد شدند. [او] آنان را شناخت ولى آنان او را نشناختند.
وَ قالَ لِفِتْيانِهِ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَها إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (۶۲)
و [يوسف‏] به غلامان خود گفت: «سرمايه‏‌هاى آنان را در بارهايشان بگذاريد، شايد وقتى به سوى خانواده خود برمى‏‌گردند آن را بازيابند، اميد كه آنان بازگردند.»

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۸۱ الى ۸۵]
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ (۸۳)
نعمت خدا را مى‏‌شناسند، اما باز هم منكر آن مى‏‌شوند و بيشترشان كافرند.

[سورة النمل (۲۷): الآيات ۸۶ الى ۹۳]
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۹۳)
و بگو: «ستايش از آنِ خداست. به زودى آياتش را به شما نشان خواهد داد و آن را خواهيد شناخت.» و پروردگار تو از آنچه مى‏‌كنيد غافل نيست.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی