دکتر محمد شعبانی راد

آرامش به شرط نور!

Peace under the condition of light!

«شرط» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«شَرَطَ الْحَاجِمُ»

«شَرَطَ الْحَاجِمُ»
«شَرَطَ الْجِلدَ: پوست را نيشتر زد تا خون يا چرك جمع شده از زير آن بيرون آيد.»
«الشُّرْطَة: افراد پليس» که لباس فرم و علامت‌دار می‌پوشند.
«شُرْطَةُ كلِّ شي‏ءٍ: بهترين هر چيزى»
+ «برند»
«الشَّرَطُ: العلامة»
+ «علم – عُلمة – لب شکری»
+ «کوی»
+ «وسم»
«أَشْرَطَ الإبلَ: شتران را نشان نمود و براى فروش اعلام كرد.»
+ «کوی – برند – وسم – وقع – شعر – بحر – اثر – علم»
«الشَّرِيطَة: شترى كه داراى گوش شكافته باشد.»
+ «بحر – بحرت أذن الناقة: شققتها – البحيرة : مشقوقة الاذن»

تولید نور عمل صالح، به شرط رضایت به تقدیرات!
به شرط اینکه به تقدیرات خدا راضی باشی، خلود در بهشت نصیبت میشه.
نجات از تاریکی به شرط اعتراف اختیاری به نور ولایت!
«ورک‌لایف یونس ع! اعتراف اختیاری!»
آرامش به شرط وفا!
آرامش به شرط وفای به عهد!

[شرط – فرمول زندگی]:
واژه شرط نیز از هزار واژه مترادف نور ولایت است.
انگاری 1+1 لازم و ملزوم هم هستند.
«الإلزام و الالتزام بشي‏ء لشي‏ء آخر بحيث يتوقّف وجود ذلك الشي‏ء عليه،
إمّا في ذاته و في نفس الأمر، أو من جهة التعهّد و الالتزام»
لازمه دادن علم و علامت گذاشتن اینه که این دوگزینه خیلی به هم نزدیک بشن، «وقع»، تا فرایند تاثیرگذاری یعنی نور ولایت بوقوع بپیوندد و این میشه «اثر» و میشه هزار واژه.
+ «أَشْرَطْتُ‏ فلاناً لِعَمَلِ كذا، أي يَسَّرْتُه و جعلتُه يَلِيه، فهو مُشَرط له أي مُعَدٌّ له»

«الشَّرَطُ: العلامة»
شرط «أَشْراطُها»: نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست.
«فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها»:
یعنی صاحبان نور در هر زمان آمدند و آیات هم در تایید اندیشه آنها عرضه شدند.
و این معنای «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» می‌باشد.
+ «ملاک و معیار»

ملاک برای اهل نور یقین، یادآوری معالم ربانی در دل شرایط است «وَ الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ».
«شرایط»:
چرا اینقدر به حوادث میگیم «شرایط»؟!
شرایط، نام زیبای آیات محکمی است که در تایید معالم ربانی برای اهل نور یقین عرضه می‌شود.
اهل ایمان و اهل آرامش در دل شرایط معلوم میشن:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ».
+ «حدیث سلسلة الذهب: … انا من شروطها»

قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
قَالَ جَبْرَئِيلُ ع
يَقُولُ اللَّهُ

لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي
فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي

قَالَ الرِّضَا ع
بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا.

+ رساله امام صادق ع:
[شرط – نور ولایت]:
«وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُتِمَّ اللَّهُ لَهُ إِيمَانَهُ حَتَّى يَكُونَ مُؤْمِناً حَقّاً حَقّاً
فَلْيَفِ لِلَّهِ بِشُرُوطِهِ الَّتِي اشْتَرَطَهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
فَإِنَّهُ قَدِ اشْتَرَطَ مَعَ وَلَايَتِهِ وَ وَلَايَةِ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةِ أَئِمَّةِ الْمُؤْمِنِينَ‏
إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ إِقْرَاضَ اللَّهِ‏ قَرْضاً حَسَناً وَ اجْتِنَابَ الْفَوَاحِشِ‏ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ‏.
و هر كه دوست دارد كه خدا ايمانش را كامل گرداند تا براستى و حقيقت مؤمن باشد پس بايد از خدا بترسد روى آن شروطى كه خدا بر مؤمنان شرط فرموده،  چون كه خدا شرط كرده كه با داشتن ولايت او و ولايت رسولش و ولايت امامان مؤمنين:
نماز را بپا دارند، و زكاة بپردازند، و در راه خدا بدون سود وام دهند، و از زشتيها دورى كنند چه در عيان باشد و چه در نهان.»

[ولایت خاصه امام سجاد ع – بحث شروط]:
لَقِيَ عَبَّادٌ الْبَصْرِيُّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع فِي طَرِيقِ مَكَّةَ
فَقَالَ لَهُ
يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ
تَرَكْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِينِهِ
وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ
إِلَى قَوْلِهِ‏
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۱۱ الى ۱۱۲]
فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ
إِذَا رَأَيْنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِ‏.
عبّاد بصری، امام سجاد (سلام‌اللَّه‌علیه) را در راه حج دید و عرض کرد:
«ترکت الجهاد و صعوبته و اقبلت علی الحجّ و لینه».
یعنی جهاد و سختیهایش را رها کرده‌ای و سراغ حج آمده‌ای که کار آسانی است؟!
این آیه را هم برای حضرت خواند:
«انّ اللَّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل‌اللَّه فیقتلون و یقتلون». حضرت فرمود:
دنباله‌ی این آیه را بلدی؟ عرض کرد: بله. فرمودند: بخوان. خواند:
«التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّاکعون السّاجدون الامرون بالمعروف و النّاهون عن المنکر و الحافظون لحدود اللَّه».
حضرت فرمود:
إِذَا رَأَيْنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِ‏.
هر گاه ما چنين مؤمنانى كه قرآن، وصف می‌کند، یافتیم،
جهاد همراه ایشان را از حج خانه خدا برتر و بالاتر مى‌شماريم.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۱۱ الى ۱۱۲]
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ‏ الَّذي بايَعْتُمْ‏ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (۱۱۱)
در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى‏] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است؛ همان كسانى كه در راه خدا مى‏‌جنگند و مى‌‏كُشند و كشته مى‌‏شوند. [اين‏] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست. و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معامله‌‏اى كه با او كرده‏‌ايد شادمان باشيد، و اين همان كاميابى بزرگ است.
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (۱۱۲)
[آن مؤمنان،] همان توبه‌‏كنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه‏‌داران، ركوع‌‏كنندگان، سجده‏‌كنندگان، وادارندگان به كارهاى پسنديده، بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقرّرات خدايند. و مؤمنان را بشارت ده.

[شرط – ملاک]:
«فَمَا الَّذِي اشْتَرَطَ عَلَيْهِمْ وَ مَا الَّذِي شَرَطَ لَهُمْ»
شرط از طرف خالق و شرط از طرف مخلوق!
دیدی طرفین با هم شرط میذارن تو اینکارو بکن منم این کارو برات انجام میدم؟
این همین اشترط و شرط است که بین خدا و بنده داره صحبتش میشه.
انگار خدا میگه من آرامشو دوست دارم و برای اینکه آرامش ایجاد بشه، تو حوادثو عیبت بدون و این شرط منو قبول کن و دادوبیداد راه ننداز، منم شرط میکنم که همۀ گناهانتو ببخشم
«فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ‏ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‏ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ»
چون این یک شرط رو خوب رعایت کردی «لِمَنِ اتَّقى‏» من دیگه به گردن گرفتم بقیه خطاهاتو و عجله‌ها و عقب موندگیهاتو، همه رو ببخشم و در این آیات سوره بقره، این جریان زیبا در قالب آیات قرآن داره بیان میشه:
«الْحَجُ‏ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ» حج یعنی معالم ربانی صاحبان نور.
انگاری وقتی قلب تاریک میشه، از ظلمات به نور، برای این قلب تاریک راهی هست و اون راه، اعتراف اختیاری به حقانیت معالم ربانی است که یادآوری این علوم نورانی در دل شرایط آیات، قلب رو به نور آرامش می‌رسونه و همه‌اش مشروط به اینه که آن به آن، این واژه‌ها و اسامی نورانی رو با تمام وجودت حس کنی و معنا کنی.

«فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ»:
همه مشمول این نعمت برخورداری و آشنایی با معالم ربانی نمیشن و عدۀ کمی این توفیق شامل حالشون میشه.

«فَلا رَفَثَ‏ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِ‏»:
حالا اونایی که این توفیق شامل حالشون شده تکلیفشون اینه که با یادآوری معالم ربانی «فِي الْحَجِ‏» و استعمال این اندیشه، در دل شرایط آیات و حوادث، از دلخواه و تمنای خویش بگذرند و این قبیل کارها رو نکنند: «فَلا رَفَثَ‏ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ»

امام صادق علیه السلام:
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ الْحَلَبِيُّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏
الْحَجُ‏ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ‏ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِ‏  
فَقَالَ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اشْتَرَطَ عَلَى النَّاسِ شَرْطاً وَ شَرَطَ لَهُمْ شَرْطاً

فَمَنْ وَفَى لَهُ وَفَى اللَّهُ لَهُ
فَقَالا لَهُ
فَمَا الَّذِي اشْتَرَطَ عَلَيْهِمْ وَ مَا الَّذِي شَرَطَ لَهُمْ
فَقَالَ أَمَّا الَّذِي اشْتَرَطَ عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُ قَالَ‏
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِ‏
وَ أَمَّا مَا شَرَطَ لَهُمْ فَإِنَّهُ قَالَ
فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ‏ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‏ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى‏
قَالَ
يَرْجِعُ وَ لَا ذَنْبَ لَهُ

فَقَالا لَهُ
أَ رَأَيْتَ مَنِ ابْتُلِيَ بِالْفُسُوقِ مَا عَلَيْهِ؟

فَقَالَ
لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَدّاً يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ يُلَبِّي

فَقَالا لَهُ
فَمَنِ ابْتُلِيَ بِالْجِدَالِ مَا عَلَيْهِ؟

فَقَالَ
إِذَا جَادَلَ فَوْقَ مَرَّتَيْنِ فَعَلَى الْمُصِيبِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ شَاةٌ وَ عَلَى الْمُخْطِئِ بَقَرَةٌ
.

اهل یقین وقتی شرط تقوا را رعایت می‌نمایند یعنی با یاد معالم ربانی در دل شرایط، دل از گناه می‌کنند، موارد تعجیل و تاخّر آنها «فَمَنْ تَعَجَّلَ … وَ مَنْ تَأَخَّرَ» نادیده گرفته می‌شود «فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‏» و ملاک، تقواست «لِمَنِ اتَّقى‏» و اهل یقین با رعایت این شرط، انگاری زرنگی نموده و همۀ خطاهای خود را به برکت یاد معالم ربانی جبران می‌نمایند، لذا «يَرْجِعُ وَ لَا ذَنْبَ لَهُ».

[إِلَّا شَرْطاً حَرَّمَ حَلَالًا أَوْ أَحَلَّ حَرَاماً – إِلَّا مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ]:
«مَنْ شَرَطَ لِامْرَأَتِهِ شَرْطاً فَلْيَفِ بِهَا فَإِنَّ الْمُسْلِمِينَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ إِلَّا شَرْطاً حَرَّمَ حَلَالًا أَوْ أَحَلَّ حَرَاماً»
+ «الْمُسْلِمُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ إِلَّا مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ»

[شرط – بداء]:
+ «نور، سرآغاز حیات جاویدان! نور بداء!»
شرط و بداء هر دو از نامهای زیبای صاحبان نور است.
وقتی میگیم «در دل شرایط» کانه میگیم در دل حوادثی که میشه برای هر کسی که دلش به حال خودش می سوزه بداء حاصل بشه یعنی با این آیت و حادثه و شرط جدید ، ابتداء کنه به استعمال معالم ربانی بجای استعمال گناه برای تسکین حال و ببینه که واقعا نور آرامش چجوری به قلبش می‌تابه و این بداء که فهمش خیلی لذت بخشه، باز هم نامی زیبا برای صاحبان نور است.
کسیکه اینجوری مشمول آموزش نور ولایت در این دنیا میشه، گرچه در عالم ذر اقرار به نور ولایت ننموده باشد، اگه این نور رو باور کنه و بهش عمل کنه، میتونه گذشتۀ خرابشو جبران کنه، و این توفیق به برکت معالم ربانی و استعمال اندیشه غنی آل محمد ع ممکن خواهد بود، ان شاء الله تعالی.
وَ شَرْطُهُ فِي ذَلِكَ الْبَدَاءُ وَ لَمْ يَشْتَرِطْ فِي أَصْحَابِ الْيَمِينِ.

اللغة:
و الأشراط العلامات
و أشرط فلان نفسه للأمر إذا أعلمها بعلامة
و واحد الأشراط شرط
و الشرط بالتحريك العلامة
و أشراط الساعة علاماتها
و الشرط أيضا رذال المال
و أصحاب الشرط سموا بذلك للبسهم لباسا يكون علامة لهم
و الشرط في البيع علامة بين المتبايعين.

وَ الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ

كم گذاشتن در شرط (نور ولايت)، علت بی‌بهرگی از انجام مشروط (اعمال عبادي) است.
«فَلْيَفِ لِلَّهِ بِشُرُوطِهِ الَّتِي اشْتَرَطَهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
فَإِنَّهُ قَدِ اشْتَرَطَ مَعَ وَلَايَتِهِ وَ وَلَايَةِ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةِ أَئِمَّةِ الْمُؤْمِنِينَ،
إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءَ الزَّكَاةِ- وَ إِقْرَاضَ اللَّهِ قَرْضاً حَسَناً- وَ اجْتِنَابَ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ.»
«وفای به عهد = وفای به شرط»
«فَلْيَفِ لِلَّهِ بِشُرُوطِهِ»

يَا إِلَهِي… وَ أَوْجِبْ لِي مَحَبَّتَكَ كَمَا شَرَطْتَ
وَ لَكَ يَا رَبِّ شَرْطِي‏ أَلَّا أَعُودَ فِي مَكْرُوهِكَ!

الصحيفة السجادية ؛ ص142

 (14) اللَّهُمَّ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ فِي مَقَامِي هَذَا مِنْ كَبَائِرِ ذُنُوبِي وَ صَغَائِرِهَا، وَ بَوَاطِنِ سَيِّئَاتِي وَ ظَوَاهِرِهَا، وَ سَوَالِفِ زَلَّاتِي وَ حَوَادِثِهَا، تَوْبَةَ مَنْ لَا يُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِيَةٍ، وَ لَا يُضْمِرُ أَنْ يَعُودَ فِي خَطِيئَةٍ
 [14 بار خدايا من در اينجا بسوى تو، توبه و بازگشت مينمايم از گناهان بزرگ و كوچك خويش و از گناهان پوشيده و آشكارم و از لغزشهاى گذشته و تازه‏‌ام، توبه و بازگشت كسيكه گناهى (از گناهان) را با خود نگويد و در دل نگذراند كه بگناهى باز گردد (دو باره بجا آورد).]

(15) وَ قَدْ قُلْتَ- يَا إِلَهِي- فِي مُحْكَمِ كِتَابِكَ: إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ، وَ تَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ، وَ تُحِبُّ التَّوَّابِينَ، فَاقْبَلْ تَوْبَتِي كَمَا وَعَدْتَ، وَ اعْفُ عَنْ سَيِّئَاتِي كَمَا ضَمِنْتَ، وَ أَوْجِبْ لِي مَحَبَّتَكَ كَمَا شَرَطْتَ
[15 و تو اى خداى من در كتاب محكم و استوار خود (قرآن مجيد كه باطل و نادرستى در آن راه ندارد) فرموده‌‏اى كه تو، توبه و بازگشت را از بندگانت ميپذيرى و از گناهان در ميگذرى (اشاره به آیۀ: وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ‏ يعنى و او است خدائى كه توبه را از بندگانش ميپذيرد و از گناهان در ميگذرد و ميداند آنچه را كه بجا ميآوريد) و آنان را كه پيوسته توبه ميكنند دوست ميدارى (اشاره به آیۀ: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ‏ يعنى همانا خداوند آنان را كه پيوسته‏ توبه ميكنند و پاكيزگان را دوست ميدارد) پس چنانكه وعده فرموده‌‏اى توبه مرا بپذير، و چنانكه ضمانت نموده‏‌اى از گناهانم در گذر، و چنانكه شرط كرده‏‌اى محبّت و دوستى خود را براى من لازم گردان (حضرت صادق- عليه السّلام- فرموده: هر گاه بنده از روى راستى توبه نمايد خداوند او را دوست و در دنيا و آخرت گناهانش را پنهان مينمايد «راوى ميگويد:» گفتم: چگونه بر او پنهان مينمايد؟
فرمود: گناهانى را كه دو فرشته بر او مينويسند از يادشان ميبرد و به اندامش وحى ميفرمايد كه گناهان او را بپوشانيد، و بجاهائيكه گناه كرده وحى مينمايد گناهانى را كه بروى شما بجا آورده پنهان كنيد، پس در پيشگاه خدا ميآيد هنگاميكه چيزى نيست كه بگناهى از گناهان او گواهى دهد).]

‏ (16) وَ لَكَ- يَا رَبِّ- شَرْطِي‏ أَلَّا أَعُودَ فِي مَكْرُوهِكَ، وَ ضَمَانِي أَنْ لَا أَرْجِعَ فِي مَذْمُومِكَ، وَ عَهْدِي أَنْ أَهْجُرَ جَمِيعَ مَعَاصِيكَ.
[16 و شرط و قرار من با تو– اى پروردگارم- آنست كه به ناپسند تو باز نگردم، و ضمانتم آنست كه در نكوهيده تو رجوع ننمايم (دوباره گناهى بجا نياورم) و پيمانم آنست كه از همه گناهان تو دورى نمايم-]

+ «وَ اسْتَقِمْ عَلَى شُرُوطِ حَجِّكَ وَ وَفَاءِ عَهْدِكَ»
+ «وَ إِذَا انْقَادَ الْقَلْبُ لِمَوْرِدِ قَضَاءِ اللَّهِ تَعَالَى بِشَرْطِ الرِّضَا عَنْهُ»
+ «فَإِنْ لَمْ تَأْتِ بِشَرْطِ الدُّعَاءِ فَلَا تَنْتَظِرِ الْإِجَابَةَ»
شرط حج، شرط دعا، شرط رضا و … همه و همه، یه چیز بیشتر نیست: نور ولایت!

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ (۱۶)
و از ميان [منافقان‏] كسانى‌‏اند كه [در ظاهر] به [سخنان‏] تو گوش مى‌‏دهند، ولى چون از نزد تو بيرون مى‏‌روند، به دانش يافتگان مى‌‏گويند: «هم اكنون چه گفت؟» اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مُهر نهاده است و از هوسهاى خود پيروى كرده‏‌اند.
وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ (۱۷)
و[لى‏] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و [توفيق‏] پرهيزگارى‌‏شان داد.
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ (۱۸)
آيا [كافران‏] جز اين انتظار مى‌‏برند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرارسد؟ و علامات آن اينك پديد آمده است. پس اگر [رستاخيز] بر آنان دررسد، ديگر كجا جاى اندرزشان است؟
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ (۱۹)
پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست؛ و براى گناه خويش آمرزش جوى؛ و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن‏]؛ و خداست كه فرجام و مآلِ [هر يك از] شما را مى‌‏داند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ (۲۰)
و كسانى كه ايمان آورده‌‏اند مى‏‌گويند: «چرا سوره‌‏اى [درباره جهاد] نازل نمى‌‏شود؟»
امّا چون سوره‏‌اى صريح نازل شد و در آن نامِ كارزار آمد، مى‌‏بينى آنان كه در دلهايشان مرضى هست، مانند كسى كه به حال بيهوشى مرگ افتاده به تو مى‌‏نگرند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی