دکتر محمد شعبانی راد

نورِ همپوشانی! اوصیاء الله!

 Luminous Overlap!

«وصی» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«واصَى‏ البلدُ البلدَ: دو شهرستان به يكديگر پيوسته شدند.» (1+1)
[یک تیکه است «en bloc»! دو تیکه نیست!]
«مفهوم یکپارچگی، integrity»
«أرض واصية: أى إنّ نبتها متّصل قد امتلأت منه.»
«وَ لَا يَلِي‏ الْوَصِيَ‏ إِلَّا الْوَصِيُ‏»
+ «شجر – سُمِّيَ‏ الشّجَرُ شجراً لدخولِ بعضِ أَغْصَانِه في بعضٍ»
«سُميتْ‏ وَصِيةً لاتصالها بأمر الميّت»
خانمها، یه تیکه پارچه چادری میبرن بزازی و میگن:
آقا لطفا از سر همین پارچه، یک قواره چادری دیگه بدهید!
علوم ربانی صاحبان نور، همه از سر یک پارچه هستند!
از شیرینی کلام آنها، یک طعم مشترک و واحد استنباط می‌شود!
مفهوم اینتیگریشن زیباست!
+ «خلف»
«وصی: امر»:
«أَوْصَيْتُهُ: أَمَرْتُهُ – يُوصِيكُمُ: يَأْمُرُكُم – وَصَايا اللّهِ: دستورات الهى»
انگاری توصیه یه جور امر خاصی است که بوی اجبار و تحمیل نمی‌دهد!
یه جور کمک و راهنمایی است!
+ «لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین!»
تابلوی حداکثر سرعت 80 کیلومتر، به راننده توصیه میکند
که سرعت ماشین خودش را با این عدد تنظیم و تحرّی نماید!
«وَصَّى‏: أنشأ فضله، فضيلت او را بر شمرد و انشاء كرد.»
+ «وصل» + «عدل» + «مثل» + «قوم» + هزار واژه …

برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.

+ «بدر»: ماه و خورشید، اُوِرلَپ شده‌اند!
هنوز خورشید کاملا غروب نکرده، ماه، مبادرت به ظهور کرده!
این عجلۀ ممدوح ماه، میشه مفهوم همپوشانی واژۀ وصی!

«شفق» + «وصی»

بین نوشهر و چالوس، فاصله‌ای نیست! این دو شهر به هم وصل‌اند!
به این میگن: واصی البلد البلد!
«رسول مبشرا برسول»
«فَلَمْ تَزَلِ الْوَصِيَّةُ فِي عَالِمٍ بَعْدَ عَالِمٍ حَتَّى دَفَعُوهَا إِلَى مُحَمَّدٍ ص‏»
«اینگونه همواره امر وصیت برای دانایی پس از دانای دیگر جریان یافت
تا اینکه آن را به حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) رساندند.»
امام صادق علیه السلام:
«مَا مَاتَ عَالِمٌ حَتَّى يُعْلِمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَنْ يُوصِي»
عالمی (امامی) نميرد تا خدای عز و جل به او بياموزد كه به چه كسی وصيت كند.

[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۳۸ الى ۴۰]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً
وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ
لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ (۳۸)
و قطعاً پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم، و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم.
و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه‏‌اى بياورد.
براى هر زمانى كتابى است.
يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ (۳۹)
خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى‏‌كند، و اصل كتاب نزد اوست.
وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ
فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ (۴۰)
و اگر پاره‌‏اى از آنچه را كه به آنان وعده مى‌‏دهيم به تو بنمايانيم، يا تو را بميرانيم،
جز اين نيست كه بر تو رساندن [پيام‏] است و بر ما حساب [آنان‏].

+ «قبله نورانی!» + «شرع»
[سورة البقرة (۲): آية ۱۰۶]
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (۱۰۶)
هر حكمى را نسخ كنيم، يا آن را به [دست‏] فراموشى بسپاريم، بهتر از آن، يا مانندش را مى‌‏آوريم؛
مگر ندانستى كه خدا بر هر كارى تواناست؟

«وصی» + «عهد – عهد الله»
این همپوشانی، نقاط کور را پوشش می‌دهد!
نقاط کور، همان سیئه حسادت است که نیاز به درناژ دائم دارد!
لذا نتیجه همپوشانی با نور، درناژ حسادت است «نور علی نور»!
به این میگن: وفای به عهد!
«وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ‏ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا»
(∞ = 1+1)
«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً»
حسود کذّاب، نقض عهد می‌کند!
«إِنَّ الْكَذَّابَ يَهْلِكُ بِالْبَيِّنَاتِ وَ يَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَاتِ‏»

نور، فرایند رله کردن اوامر الهی است! «relay»
+ «دَوَلَ – دولت»

+ «نور الهی و زندگی بدون محدودیت! نور لم یتسنّه!»

مثال زیبای بِلاک‌چِین و مفهوم همپوشانی در واژه «وصی»

رَسُولُ … مُبَشِّراً بِرَسُولٍ … اسْمُهُ …

به این میگن همپوشانی! به این میگن اُوِرلَپ!

[سورة الصف (۶۱): الآيات ۶ الى ۹]
وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ
يا بَني‏ إِسْرائيلَ
إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ
وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبينٌ (۶)
و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت:
«اى فرزندان اسرائيل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم.
تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‏‌كنم 
و به فرستاده‌‏اى كه پس از من مى‏‌آيد و نام او «احمد» است بشارتگرم.»
پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد، گفتند:
«اين سحرى آشكار است.»
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۷)
و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى‌شود،
بر خدا دروغ مى‏‌بندد؟
و خدا مردم ستمگر را راه نمى‌‏نمايد.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۸)
مى‏‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند
و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش اُفتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۹)
اوست كسى كه فرستاده خود را با هدايت و آيين درست روانه كرد،
تا آن را بر هر چه دين است فائق گرداند، هر چند مشركان را ناخوش آيد.

نور، سینه به سینه منتقل میشه!

«وصی» + «ارث»

[سورة البقرة (۲): آية ۱۳۲]
وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ
يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّينَ
فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۳۲)
و ابراهيم و يعقوب، پسران خود را به همان [آيين‏] سفارش كردند؛
[و هر دو در وصيتشان چنين گفتند:]
«اى پسران من، خداوند براى شما اين دين را برگزيد؛
پس، البته نبايد جز مسلمان بميريد.»

وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ

«وصی» + «وقی»

[سورة النساء (۴): الآيات ۱۳۱ الى ۱۳۲]
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ
وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ كانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيداً (۱۳۱)
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ خداست.
و ما به كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده،
و [نيز] به شما سفارش كرديم كه از خدا پروا كنيد.
و اگر كفر ورزيد [چه باك، كه‏] آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ خداست،
و خدا بى نياز ستوده‏[صفات‏] است.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكِيلاً (۱۳۲)
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ خداست،
و خدا بس كارساز است.

ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ … أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهذا

«وصی» + «حاملان نور! هشت زوجِ نورانی!»
اهل حسادت، وقتی که این نور، سینه به سینه، بین این ازواج نورانی، منتقل میشه، کجا هستند؟!
«أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهذا»
حسود، با کتمان نور حقیقت، چه ظلم بزرگی در حق خودش و فالوئرهاش میکنه!
«
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ»

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۴۲ الى ۱۴۴]
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً
كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ
وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (۱۴۲)
و [نيز] از دامها، حيوانات باركش و حيوانات كرك و پشم دهنده را [پديد آورد].
از آنچه خدا روزيتان كرده است بخوريد،
و از پى گامهاى شيطان مرويد كه او براى شما دشمنى آشكار است.
ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ
مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ
قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ
نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (۱۴۳)
هشت زوج [آفريد و بر شما حلال كرد]:
از گوسفند دو تا، و از بز دو تا.
بگو: «آيا [خدا] نرها[ى آنها] را حرام كرده يا ماده را؟
يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در بر گرفته است؟»
اگر راست مى‏‌گوييد، از روى علم، به من خبر دهيد.»
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ
قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ
أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهذا
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۱۴۴)
و از شتر دو، و از گاو دو. بگو:
«آيا [خدا] نرها[ى آنها] را حرام كرده يا ماده‌‏ها را؟
يا آنچه را كه رحم آن دو ماده در بر گرفته است؟
آيا وقتى خداوند شما را به اين [تحريم‏] سفارش كرد حاضر بوديد؟»
پس كيست ستمكارتر از آنكس كه بر خدا دروغ بندد، تا از روى نادانى، مردم را گمراه كند؟
آرى، خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى‏‌كند.

ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

«وصی» + «امر الله»
این همپوشانی، برای اینه که امر و نهی خدا رو بفهمیم!
بدون فهم قبض و بسط نور قلب، این همپوشانی، عملا شکل نمیگیره!
+ «نور خویشاوندی با خدا!»

«لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ … لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ … لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
«باشد كه بينديشد! باشد كه پند گيريد! باشد كه به تقوا گراييد!»
«باشد كه … باشد كه … باشد كه …»
چی باشد؟!
خدا ما رو به چه چیز مهمی اینقدر سفارش و تاکید کرده؟!
«
ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ»
خدا ما رو به فهم نور و ظلمت قلبمون اینقدر سفارش کرده!
این فهم نور که باشه، این همپوشانی که باشه، حالا …
می‌اندیشیم و پند می‌گیریم و اهل تقوا می‌شویم!
پس فهم این نور، حتما فریضه است!
«معرفة الامام بالنّورانیّة»

[سورة الأنعام (۶): آية ۱۵۱]
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً
وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ
وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ
وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ
ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ
لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (۱۵۱)
بگو: «بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم:
چيزى را با او شريك قرار مدهيد؛
و به پدر و مادر احسان كنيد؛
و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد؛
ما شما و آنان را روزى مى‏‌رسانيم؛
و به كارهاى زشت -چه علنى آن و چه پوشيده‏[اش‏]- نزديك مشويد؛
و نَفْسى را كه خدا حرام گردانيده، جز بحق مكشيد.
اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن‏] آن سفارش كرده است،
باشد كه بينديشد.

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۵۲ الى ۱۵۳]
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ
وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ
لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها
وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏
وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا
ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (۱۵۲)
و به مال يتيم -جز به نحوى [هر چه نيكوتر]- نزديك مشويد، تا به حد رشد خود برسد.
و پيمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپيماييد.
هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى‌‏كنيم.
و چون [به داورى يا شهادت‏] سخن گوييد دادگرى كنيد، هر چند [درباره‏] خويشاوند [شما] باشد.
و به پيمان خدا وفا كنيد.
اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است،
باشد كه پند گيريد.
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ
وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ
ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (۱۵۳)
و [بدانيد] اين است راه راست من؛ پس، از آن پيروى كنيد.
و از راه‏ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى‏‌سازد پيروى مكنيد.
اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است،
باشد كه به تقوا گراييد.

وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا

«وصی» + «درناژ دائمیِ حسادت!»
مبادا یه روزی خیال کنی که «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي»! + «وری»
این همپوشانی برای درناژ دائمی حسادت، برای همیشه لازمه «ما دُمْتُ حَيًّا»!
نور، خودش میگه، خدای مهربان نورشو توی مُشت من گذاشته!
«وَ السَّلامُ عَلَيَّ»: درود بر من!!! یعنی چه؟
مگر کسی به خودش درود میفرسته؟
معنای اینکه عیسی علیه السلام، می‌فرماید: «وَ السَّلامُ عَلَيَّ» بسیار زیباست!
+ «نورِ سلام، بر تیمِ دونفره!»
«وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا،
و درود بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‌‏ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‌‏شوم.»
منظور صاحب نور اینه:یعنی:
صاحب نور، زاده شدم! صاحب نور، می‌میرم!
و صاحب نور برانگیخته می‌شوم!» + «رجعت»
اين است ماجراى‏ عيسى پسر مريم!
«ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ»
که اهل حسادت، هیچوقت باورش نکردند!
«قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ»

[سورة مريم (۱۹): الآيات ۳۱ الى ۳۵]
وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ
وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (۳۱)
و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته،
و تا زنده‌‏ام به نماز و زكات سفارش كرده است،
وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا (۳۲)
و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است،
وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (۳۳)
و درود بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‌‏ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‌‏شوم.»
ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ
قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (۳۴)
اين است [ماجراى‏] عيسى پسر مريم،
[همان‏] گفتار درستى كه در آن شك مى‌‏كنند.
ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ
إِذا قَضى‏ أَمْراً
فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (۳۵)
خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد. منزّه است او؛
چون كارى را اراده كند،
همين قدر به آن مى‌‏گويد: «موجود شو»، پس بى‏‌درنگ موجود مى‌‏شود.

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً

«وصی» + «حسن»
«لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ،
قطعاً گناهانشان را از آنان مى‌زداييم!»
+ «درناژ دائمی حسادت!»

[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ (۶)
و هر كه بكوشد، تنها براى خود مى‏‌كوشد،
زيرا خدا از جهانيان سخت بى‌‏نياز است.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ
وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ (۷)
و كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته كرده‌‏اند،
قطعاً گناهانشان را از آنان مى‌زداييم،
و بهتر از آنچه مى‏‌كردند پاداششان مى‏‌دهيم.
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً
وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما
إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ
فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۸)
و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند،
و[لى‏] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى،
از ايشان اطاعت مكن.
سرانجامتان به سوى من است،
و شما را از [حقيقت‏] آنچه انجام مى‌‏داديد باخبر خواهم كرد.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ (۹)
و كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند،
البتّه آنان را در زمره شايستگان درمى‌‏آوريم.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ
فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ
وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ
أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ (۱۰)
و از ميان مردم كسانى‏‌اند كه مى‌‏گويند: «به خدا ايمان آورده‏‌ايم»
و چون در [راه‏] خدا آزار كشند، آزمايش مردم را مانند عذاب خدا قرار مى‏‌دهند؛
و اگر از جانب پروردگارت يارى رسد حتماً خواهند گفت: «ما با شما بوديم.»
آيا خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست؟

فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً

«وصی» + «استطاعت»

[سورة يس (۳۶): الآيات ۴۱ الى ۵۰]
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (۴۱)
و نشانه‌‏اى [ديگر] براى آنان اينكه: ما نياكانشان را در كشتىِ انباشته، سوار كرديم.
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ (۴۲)
و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى‏] خلق كرديم.
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ (۴۳)
و اگر بخواهيم غرقشان مى‏‌كنيم و هيچ فريادرسى نمى‌‏يابند و روىِ نجات نمى‌‏بينند.
إِلاَّ رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى‏ حِينٍ (۴۴)
مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازيم.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (۴۵)
و چون به ايشان گفته شود: «از آنچه در پيش رو و پشت سر داريد بترسيد، اميد كه مورد رحمت قرار گيريد» [نمى‌‏شنوند].
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (۴۶)
و هيچ نشانه‏‌اى از نشانه‌‏هاى پروردگارشان بر آنان نيامد، جز اينكه از آن رويگردان شدند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۴۷)
و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد»، كسانى كه كافر شده‌‏اند، به آنان كه ايمان آورده‏‌اند، مى‌‏گويند: «آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مى‏‌خواست [خودش‏] وى را مى‌‏خورانيد؟ شما جز در گمراهىِ آشكارى [بيش‏] نيستيد.»
وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (۴۸)
و مى‌‏گويند: «اگر راست مى‏‌گوييد، پس اين وعده [عذاب‏] كى خواهد بود؟»
ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ (۴۹)
جز يك فرياد [مرگبار] را انتظار نخواهند كشيد كه هنگامى كه سرگرم جدالند غافلگيرشان كند.
فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى‏ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ (۵۰)
آنگاه نه توانايى وصيّتى دارند و نه مى‌‏توانند به سوى كسان خود برگردند.

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ
وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏

«وصی» + «شرع»

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً
وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً
يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (۱۱)
پديدآورنده آسمانها و زمين است.
از خودتان براى شما جفتهايى قرار داد،
و از دامها [نيز] نر و ماده [قرار داد].
بدين وسيله شما را بسيار مى‏‌گرداند.
چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ
إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (۱۲)
كليدهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست. 
براى هر كس كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى‏‌گرداند.
اوست كه بر هر چيزى داناست.
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً
وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ
وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‏ وَ عِيسى‏
أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ
كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ
اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (۱۳)
از [احكامِ‏] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد
و آنچه را به تو وحى كرديم
و آنچه را كه درباره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه:
«دين را برپا داريد و در آن تفرقه‏‌اندازى مكنيد.»
بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‏‌خوانى، گران مى‌‏آيد.
خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‏‌گزيند،
و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‏‌نمايد.
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ
وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (۱۴)
و فقط پس از آنكه علم برايشان آمد، راه تفرقه پيمودند
[آن هم‏] به صرف حسد [و برترى جويى‏] ميان همديگر.
و اگر سخنى [داير بر تأخير عذاب‏] از جانب پروردگارت تا زمانى معيّن، پيشى نگرفته بود،
قطعاً ميانشان داورى شده بود.
و كسانى كه بعد از آنان كتاب [تورات‏] را ميراث يافتند واقعاً درباره او در ترديدى سخت [دچار]اند.
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ
وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ
وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ
وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ
اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ
لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ
لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ
اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (۱۵)
بنابراين به دعوت پرداز، و همان گونه كه مأمورى ايستادگى كن،
و هوسهاى آنان را پيروى مكن
و بگو: «به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مأمور شدم كه ميان شما عدالت كنم؛
خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛
اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛
ميان ما و شما خصومتى نيست؛
خدا ميان ما را جمع مى‌‏كند، و فرجام به سوى اوست.

اهل حسادت، یکدیگر را به نور و صاحبان نور سفارش نمی‌کنند!
«أَ تَواصَوْا بِهِ؟!»
آيا همديگر را به اين [سخن‏] سفارش كرده بودند؟ [نه!]
اهل حسادت، اهل طغیان!
«بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ»

[سورة الذاريات (۵۱): الآيات ۴۷ الى ۶۰]
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (۴۷)
و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم، و بى‌‏گمان، ما [آسمان‏]گستريم.
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (۴۸)
و زمين را گسترانيده‏‌ايم و چه نيكو گسترندگانيم.
وَ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (۴۹)
و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده‏] آفريديم، اميد كه شما عبرت گيريد.
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (۵۰)
پس به سوى خدا بگريزيد، كه من شما را از طرف او بيم‏‌دهنده‏‌اى آشكارم.
وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (۵۱)
و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه من از جانب او هشداردهنده‏‌اى آشكارم.
كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (۵۲)
بدين سان بر كسانى كه پيش از آنها بودند هيچ پيامبرى نيامد جز اينكه گفتند:
«ساحر يا ديوانه‌‏اى است.»
أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (۵۳)
آيا همديگر را به اين [سخن‏] سفارش كرده بودند؟ [نه!]
بلكه آنان مردمى سركش بودند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (۵۴)
پس، از آنان روى بگردان، كه تو درخور نكوهش نيستى.
وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (۵۵)
و پند ده، كه مؤمنان را پند سود بخشد.
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (۵۶)
و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (۵۷)
از آنان هيچ روزيى نمى‌‏خواهم، و نمى‌‏خواهم كه مرا خوراك دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (۵۸)
خداست كه خود روزى‌‏بخشِ نيرومندِ استوار است.
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (۵۹)
پس براى كسانى كه ستم كردند بهره‌‏اى است از عذاب، همانند بهره عذابِ ياران [قبلى‏]شان.
پس [بگو:] در خواستنِ عذاب از من، شتابزدگى نكنند.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (۶۰)
پس واى بر كسانى كه كافر شده‏‌اند از آن روزى كه وعده يافته‏‌اند.

وَ وَرِثَهُ … مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ

«وصی» + «ورث – ارث»
وارث (وصی) پردازندۀ دِینی است که باید پرداخت شود!

[سورة النساء (۴): آية ۱۱]
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً (۱۱)
خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏‌كند:
سهم پسر، چون سهم دو دختر است.
و اگر [همه ورثه،] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند، سهم آنان دو سوم ماترك است؛
و اگر [دخترى كه ارث مى‏‌برد] يكى باشد، نيمى از ميراث از آنِ اوست،
و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى‏] يك ششم از ماتَرك [مقرّر شده‏] است،
اين در صورتى است كه [متوفّى‏] فرزندى داشته باشد.
ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند،
براى مادرش يك سوم است [و بقيّه را پدر مى‏‌برد]؛
و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مى‌‏برد،
[البته همه اينها] پس از انجام وصيّتى است كه او بدان سفارش كرده يا دِينى [كه بايد استثنا شود]
شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند.
[اين‏] فرضى است از جانب خدا، زيرا خداوند داناى حكيم است.

نور مستمرّ!

فَإِنِّي لَا أَتْرُكُ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ تُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ تُعْرَفُ بِهِ وَلَايَتِي
وَ يَكُونُ حُجَّةً لِمَنْ وُلِدَ فِيمَا بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ

امام باقر علیه السلام:
نَزَلَ عَلَى النَّبِيِّ ص قَوْلُهُ تَعَالَى:
قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏
ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَاهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدْ قَضَيْتَ‏ نُبُوَّتَكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ
فَاجْعَلِ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ عِنْدَ عَلِيٍّ
فَإِنِّي لَا أَتْرُكُ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ تُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ تُعْرَفُ بِهِ وَلَايَتِي
وَ يَكُونُ حُجَّةً لِمَنْ وُلِدَ فِيمَا بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ
فَأَوْصَى إِلَيْهِ بِالاسْمِ وَ هُوَ مِيرَاثُ الْعِلْمِ‏ وَ آثَارُ عِلْمِ النُّبُوَّةِ
وَ أَوْصَى إِلَيْهِ بِأَلْفِ بَابٍ يُفْتَحُ لِكُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ وَ كُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفُ كَلِمَةٍ وَ مَاتَ‏ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ
وَ قَالَ يَا عَلِيُّ لَا تَخْرُجْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ حَتَّى تُؤَلِّفَ كِتَابَ اللَّهِ كَيْلَا يَزِيدَ فِيهِ الشَّيْطَانُ شَيْئاً وَ لَا يَنْقُصَ مِنْهُ شَيْئاً
فَإِنَّكَ فِي ضِدِّ سُنَّةِ وَصِيِّ سُلَيْمَانَ ع
فَلَمْ يَضَعْ عَلِيٌّ ع رِدَاءَهُ عَلَى ظَهْرِهِ حَتَّى جَمَعَ الْقُرْآنَ
فَلَمْ يَزِدْ فِيهِ الشَّيْطَانُ شَيْئاً وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ شَيْئاً
.
اين آيه بر پيامبر نازل شد:
« قُلْ‌ لاٰ أَسْئَلُكُمْ‌ عَلَيْهِ‌ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ‌ فِي اَلْقُرْبىٰ‌ »
جبرئيل بر آن جناب نازل گرديده گفت يا محمّد مأموريت خود را بپايان رساندى و مدت پيامبريت پايان يافته، اينك اسم اكبر و ميراث علم و آثار دانش پيامبرى را به علي بسپار.
زیرا من زمین را بدون عالم باقی نمی‌گذارم،
آنکه به واسطه او اطاعت و ولایت من شناخته می‌شود
و آن عالم حجتی است برای کسانی که در فاصله زمانی بین مرگ یک پیامبر و بعثت پیامبر دیگر به دنیا می‌آیند.
پيامبر علي را وصى قرار داد و ميراث علم و آثار دانش پيامبرى را به او سپرد و هزار در از علم بر او گشود كه از هر در هزار در ديگر گشوده مى‌گشت و هر جمله هزار جمله بود و در روز دوشنبه از دنيا رفت.
فرمود يا علي سه روز نبايد از خانه خارج شوى تا قرآن را جمع آورى كنى
مبادا شيطان بر او بيفزايد يا كم كند
تو بايد بر خلاف روش وصى سليمان رفتار كنى.
(نقل شده كه شيطان كتاب سحر را زير تابوت سليمان گذاشت و اين امر مردم را باشتباه انداخت).
على عليه السّلام رداء نپوشيد براى خارج شدن از خانه تا قرآن را جمع نمود
در نتيجه شيطان در آن كم و زياد نكرد.

وَ أَوْصَاهُ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ!

داستان تکراری بدهکاری صاحبان نور، پس از موت!
پرداخت بدهی صاحبان نور، با صاحبان نور است!

+ «لَيْسَ يَمُوتُ وَصِيٌّ حَتَّى يُقِيمَ وَصِيّاً
وَ لَا يَلِي‏ الْوَصِيَ‏ إِلَّا الْوَصِيُ‏
فَإِنْ وَلِيَهُ غَيْرُ وَصِيٍّ عَمِيَ

ابن‌عبّاس رحمة الله علیه:
جَمَعَ اللَّهُ هَذِهِ الْخِصَالَ کُلَّهَا فِی عَلِیٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا کَانَ وَ اللَّهِ أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ کَانَ أَوَّلَ مَنْ صَلَّی وَ عَبَدَ اللَّهَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)
وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ یَعْنِی بِالْقُرْآنِ،
وَ تَعَلُّمِ الْقُرْآنِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ کَانَ مِنْ أَبْنَاءِ سَبْعٍ وَ عِشْرِینَ سَنَهًًْ
وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ یَعْنِی وَ أَوْصَی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام) بِالصَّبْرِ عَنِ الدُّنْیَا
وَ أَوْصَاهُ بِحِفْظِ فَاطِمَهًَْ
وَ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ بَعْدَ مَوْتِهِ
وَ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ

وَ بِغُسْلِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ
وَ أَنْ یَبْنِیَ حَوْلَ قَبْرِهِ حَائِطاً لِئَلَّا تُؤْذِیَهُ النِّسَاءُ بِجُلُوسِهِنَّ عَلَی قَبْرِهِ
وَ أَوْصَاهُ بِحِفْظِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
فَذَلِکَ قَوْلُهُ: وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
.
خداوند همۀ این خصلت‌ها را در علی (علیه السلام) جمع کرده است.
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا به خدا سوگند! که نخستین کس از مؤمنان بود.
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ او نخستین کس از اهل زمین بود که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز خواند.
وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ یعنی به قرآن سفارش می‌کرد،
او قرآن را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یاد گرفت درحالی‌که بیست‌وهفت سال داشت.
وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ؛ یعنی محمّد (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) وصیّت کرد که
از دنیا خودداری کند
و به او وصیّت کرد به حفظ فاطمه (سلام الله علیها)
و جمع آوری قرآن پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)
و پرداخت بدهی پیامبر (صلی الله علیه و آله)
و غسل دادن او پس از مرگش
و اینکه بر قبر او دیواری بنا کند تا زن‌ها با نشستن بر روی قبر او، او را اذیّت نکنند
و او را وصیّت کرد که حسن و حسین (علیها السلام) را حفظ کند،
این است معنای سخن خداوند وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.

وَ بِهِمْ (اَلْأَوْصِيَاءُ) يَبْتَلِي خَلْقَهُ!

مخلوقات نورانی و مهربان خدای مهربان،
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آل محمد علیهم السلام هستند!
ای خدای مهربان،
قلب ما را عارف و عامل به نور این مخلوقات مهربان خودت بگردان!
و این معنای «اللهم صل علی محمد و آل محمد ع» می‌باشد!
همه نسبت به این اوصیاء، امتحان میشن!
«
وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ»
کربلا همان کرب و بلا (یعنی ابتلا و یبتلی) است.
یعنی همه یک امتحان دستجمعی نسبت به اوصیاء خواهند داد!
به یوسف ع تهمت ناجور میزنند و همه با شنیدن این خبر دروغ، بالاجبار در امتحان دستجمعی باید شرکت کنند و نظرشونو بدهند و امتحان قلوب مخاطبین با شنیدن خبر تهمت و شایعه‌ای که دروغ و غم‌انگیز است، و غم‌انگیز بودن آن برای این است که آمار قبول‌شدگان در این امتحان و ابتلا، بسیار اندک و مایوس‌کننده است!
این امتحان برای اهل نور، «
بَلاءً حَسَناً» میباشد!
«
وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً»
از روی سوژه‌ای که خدای مهربان، اونو مصداق امتحان دستجمعی خودش قرار میده «
مِنْهُ»، باید دانست که اوصیاء چه کسانی هستند
و چرا مورد تهمت و قتل و ظلم قرار میگیرند!
ریشه این رفتار غلط اکثریت مخاطبین، نسبت به اوصیاء الله، حسادت مشترک همۀ آنها نسبت به صاحبان و حاملان علوم نورانی آل محمد ع است.
لذا با این رفتار خصمانه و با توطئۀ گروهی و دستجمعی بر علیه آنها،
اقدامات ناجوانمردانه انجام می‌دهند.
و این داستان تکراری اهل حسادت نسبت به حاملان نور علم، در مقالۀ اشتباه مرگبار تهمت و حدیث زیبای علقمه و امام صادق علیه السلام، بیان شد.
امام حسین علیه السلام فرمودند:
«و لولا أن تكونوا كذلك، لرأينا أنكم لستم منا»
اگر به شما تهمت نمیزدند، از ما نبودید!

امام صادق علیه السلام:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: 
إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً مِنْ رَحْمَتِهِ
خَلَقَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ رَحْمَتِهِ مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحِمْتِهِ

فَهُمْ عَيْنُ اَللَّهِ اَلنَّاظِرَةُ
وَ أُذُنُهُ اَلسَّامِعَةُ
وَ لِسَانُهُ اَلنَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ بِإِذْنِهِ
وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى مَا أَنْزَلَ مِنْ عُذْرٍ أَوْ نُذْرٍ أَوْ حُجَّةٍ
فَبِهِمْ يَمْحُو اَلسَّيِّئَاتِ
وَ بِهِمْ يَدْفَعُ اَلضَّيْمَ
وَ بِهِمْ يُنْزِلُ اَلرَّحْمَةَ
وَ بِهِمْ يُحْيِي مَيِّتاً
وَ بِهِمْ يُمِيتُ حَيّاً
وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ
وَ بِهِمْ يَقْضِي فِي خَلْقِهِ قَضِيَّتَهُ
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ هَؤُلاَءِ
قَالَ اَلْأَوْصِيَاءُ.
محمّد بن مسلم گويد:
از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‌فرمود:
«به راستى كه خدا را آفريدگانى است كه آنها را از نور و رحمت خود به جهت رحمتش آفريده است.
پس آنان به اذن او چشم بينا،گوش شنوا و زبان گوياى او در بين آفريدگانش هستند.
آنان بر آنچه- از عذر، يا ترسانيدن، يا حجّت و برهان آوردن- فروفرستاده شده، امينان او هستند.
پس به وسيلۀ آنان گناهان را نابود مى‌كند
و از ظلم باز مى‌دارد
و رحمت را فرود مى‌آورد
و مرده را زنده مى‌كند و زنده را مى‌ميراند
و خلق خود را به وسيلۀ آنها امتحان مى‌فرمايد
و به وسيلۀ آنان در ميان خلقش به حكم خويش داورى مى‌كند.»
عرض كردم:
«فدايت گردم! اين گروه كيانند؟»
فرمود: «اوصيا هستند.»

نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌقُرىً ظاهِرَةً

بالشهايى پهلوى هم چيده‏ – شهرهاى متّصل به هم

+ «نمرق»

[سورة الغاشية (۸۸): الآيات ۱ الى ۲۶]
وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ (۱۵)
و بالشهايى پهلوى هم [چيده‏].
+ [سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً 
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ 
سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،
و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم.
در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‌‏خاطر بگرديد.

بررسی ادامه مشتقات ریشه «وصی» در آیات زیر، به علاقمندان توصیه می‌شود.

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ (180)
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ‏ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (182)
وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ في‏ ما فَعَلْنَ في‏ أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (240)
وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ‏ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ‏ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى‏ بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَليمٌ (12)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَري بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏ وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمينَ (106)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في‏ عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصيرُ (14)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي‏ في‏ ذُرِّيَّتي‏ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ (15)
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (17)
إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ (3)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی