Like a faceless black phantom, the envious, malevolent leader attempts to obscure the sun with his hands, yet its light pierces through his fingers, dissolving his shadow.
«عجف» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نصلٌ أَعْجَفُ: ای دقيق؛ پيكان باريك، سر نيزهاى كه از نازكى و تيزى ناپيدا است و از كوچكى و ضعيفى به چشم نمىآيد.»
«عَجِفَ الفرس: ضعف»
فقه اللغة؛ فصل في ترتيب هزال الرجل:
… رَجُلٌ هَزِيلٌ. ثم أَعْجَفُ. ثم ضَامِرٌ. ثم نَاحِلٌ.
تقدیر میشه که اهل حسادت، حق اهل نور رو غصب کنند!
مقدر میشه که ظاهرا لیدرهای سوء بر صاحبان نور، غالب شوند!
ماموریت، غالبا اینه که باید اطاعت از طاغوت نمود!!!
قصۀ ولایت عهدی امام رضا علیه السلام!
سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ!
حسود، یک شخصیت توخالی و پوشالی است.
اما مقدر میشه برای مدتی محدود بر صاحبان نور ظاهرا غالب شود.
حسود، چون سایهای تهی از جوهر، در تاریکی خویش میسوزد. با این حال، سرنوشت گاهی اجازه میدهد که برای زمانی کوتاه، بر نور ظاهراً چیره شود، اما نه برای همیشه.
+ «یریدون لیطفوا نور الله بافواههم …»
این تصاویر زیبا میخواد به ما بفهمونه که لیدر سوء دلش میخواد چکار کنه!
بجای اینکه به نورش سجده کنه، ببین از شدت حسادت داره چکار میکنه!
“نَصْلٌ أَعْجَفُ” یعنی تیغهای لاغر، ضعیف و ناکارآمد.
“نصل” به معنای تیغه شمشیر، خنجر یا نیزه است.
“أعجف” از ریشه “عَجَفَ” به معنای لاغر، نحیف و ضعیف است.
کاربردهای مجازی و استعاری:
شمشیر یا تیغهای که قدرت برش ندارد → سلاح ناکارآمد
رهبر یا فردی که توانایی و کارایی لازم را ندارد → رهبری ناتوان
ایده، سخن یا استدلالی که ضعیف و سست است → استدلال بیپایه و ناکارآمد
قدرتی که در ظاهر بزرگ است اما در عمل ضعیف است → یک نیروی پوشالی و بیاثر
پس، اگر کسی یا چیزی را “نَصْلٌ أَعْجَفُ” بنامیم،
یعنی در ظاهر ابزار قدرت را دارد، اما در واقع بیاثر و بیفایده است.
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۴۳ الى ۴۹]
وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ آخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ (۴۳)
و پادشاه [مصر] گفت: «من [در خواب] ديدم هفت گاو فربه است كه هفت [گاو] لاغر آنها را مىخورند، و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه] خشگيده ديگر. اى سران قوم، اگر خواب تعبير مىكنيد، در باره خواب من، به من نظر دهيد.»
قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ وَ ما نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعالِمِينَ (۴۴)
گفتند: «خوابهايى است پريشان، و ما به تعبير خوابهاى آشفته دانا نيستيم.»
وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ (۴۵)
و آن كس از آن دو [زندانى] كه نجات يافته و پس از چندى [يوسف را] به خاطر آورده بود گفت: «مرا به [زندان] بفرستيد تا شما را از تعبير آن خبر دهم.»
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا فِي سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ آخَرَ يابِساتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ (۴۶)
«اى يوسف، اى مرد راستگوى، در باره [اين خواب كه] هفت گاو فربه، هفت [گاو] لاغر آنها را مىخورند، و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه] خشکيده ديگر؛ به ما نظر ده، تا به سوى مردم برگردم، شايد آنان [تعبيرش را] بدانند.»
قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ (۴۷)
گفت: «هفت سال پى در پى مىكاريد، و آنچه را درويديد -جز اندكى را كه مىخوريد- در خوشهاش واگذاريد.
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ (۴۸)
آنگاه پس از آن، هفت سال سخت مىآيد كه آنچه را براى آن [سالها] از پيش نهادهايد -جز اندكى را كه ذخيره مىكنيد- همه را خواهند خورد.
ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ (۴۹)
آنگاه پس از آن، سالى فرا مىرسد كه به مردم در آن [سال] باران مىرسد و در آن آب ميوه مىگيرند.»
🌿 سبع سمان و سبع عجاف؛ تصویر قلب در آینۀ خواب فرعون
قرآن کریم از خواب فرعون مصر نقل میکند:
«سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ» (یوسف: ۴۳)
این خواب در ظاهر خبر از سالهای قحطی و سپس فراوانی میدهد،
اما در باطن، آینهای است برای دل انسان در هر زمان.
✨ معنای لغوی
سِمان: از «سمن»، به معنای چاق، فربه، پرمایه و سرشار.
عِجاف: از «عجف»، به معنای لاغر، نحیف، خالی و بیجان.
✨ معنای ممدوح و مذموم
سبع سمان (معنای ممدوح):
نماد دلهایی است که به نور وصلاند.
دلهایی که از ولایت و هدایت ربانی تغذیه میکنند و فربه از ایمان، علم و آرامشاند.سبع عجاف (معنای مذموم):
نماد دلهایی است که پشت به نور کردهاند.
دلهایی که حسد، تمنّا و غفلت آنها را خشکیده، نحیف و تهی ساخته است.
🌿 پیام خواب فرعون برای هر زمان
اینکه در خواب، سبع عجاف، سبع سمان را بلعید،
اشاره به این حقیقت دارد که:
وقتی انسان از نور جدا شود، دلش که باید پرمایه و سرشار باشد،
لاغر و نحیف میشود.قحطی و خشکسالی در زندگی او پدید میآید؛
نه فقط قحطی نان و آب، بلکه قحطی معرفت و آرامش.
اما…
قلبی که هنوز با نور پیوند دارد،
پیش از آنکه به قحطیِ عقوبت گرفتار شود،
با «آلارم تاریکی» متوجه خطای خود میشود،
و همانجا با استغفار و بازگشت،
دوربرگردان را دور میزند و به مسیر نور بازمیگردد.
✨ نتیجه
چاق و لاغر بودن دل، به اعتبار حضور یا فقدان نور در آن معنا پیدا میکند.
هر زمان که نور در دل جاری باشد، دل فربه و سیراب است.
هر زمان که نور خاموش شود، دل نحیف و خشکیده میگردد.
پس این خواب، تنها داستان فرعون مصر نیست؛
پیامی است برای همهٔ انسانها در هر عصر:
مبادا بگذاری «سبع عجافِ تمنّا» نورت را ببلعد.
دلنوشته: دلِ چاق یا دلِ لاغر؟
خدایا…
گاهی دلم مثل آن خواب فرعون است.
گاهی پر و فربه از نور میشود؛
مثل سبع سمان،
که با ایمان و معرفت، سرشار از حیات میگردد.
اما وای بر لحظههایی که پشت به نور میکنم…
دل نحیف میشود، خشکیده و تهی،
مثل سبع عجاف،
که گرسنه و بیرمق، همهچیز را میبلعد
و باز هم سیر نمیشود.
فرشتۀ مهربانم…
تو خوب میدانی،
قلبی که از نور دور شود،
به قحطی میافتد؛ قحطی آرامش، قحطی عشق، قحطی ایمان.
و قلبی که به نور وصل باشد،
پیش از آنکه عقوبت برسد،
با تاریکیِ لحظههایش بیدار میشود
و راه بازگشت را پیدا میکند.
خدایا…
من نمیخواهم سبع عجاف باشم.
من نمیخواهم تمنّاهایم نور را ببلعند.
میخواهم سبع سمان دلم را نگه دارم،
با نور تو فربه و زنده شوم،
و هرگز طعم قحطی را نچشم.
✨ خدایا…
دلم را با نور سیراب کن،
و مباد بگذاری لاغر و بیجان شوم.
دعای 22 – فراز 8
از کتاب الصحيفة السجادية:
(8) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ ارْزُقْنِي الرَّغْبَةَ فِي الْعَمَلِ لَكَ لِآخِرَتِي
حَتَّى أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِي،
وَ حَتَّى يَكُونَ الْغَالِبُ عَلَيَّ الزُّهْدَ فِي دُنْيَايَ،
وَ حَتَّى أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً،
وَ آمَنَ مِنَ السَّيِّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً،
وَ هَبْ لِي نُوراً أَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ،
وَ أَهْتَدِي بِهِ فِي الظُّلُمَاتِ،
وَ أَسْتَضِيءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهَات.
«خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست،
و رغبت و اشتیاقی در من قرار ده برای عمل به خاطر تو و برای آخرت خویش،
تا از دل خود، صدق و راستی آن را بشناسم؛
و زهد در دنیایم بر من غالب گردد؛
و کارهای نیک را از روی شوق انجام دهم؛
و از کارهای بد، از بیم و ترس (از تو) دوری کنم.
و به من نوری ببخش که با آن در میان مردم گام بردارم،
و در تاریکیها راه یابم،
و با آن از دام شکها و شبههها رهایی یابم و روشنی گیرم.»
دلنوشته
ای خدای مهربان…
من در این دنیای پرهیاهو، دل کوچکی دارم که زود به تمنّاها میلغزد و زود به تاریکیها آلوده میشود.
از تو میخواهم عطشِ دل مرا فقط به عمل برای خودت بدل کنی؛
که وقتی به سوی آخرت مینگرم، ببینم همهی گامهایم در راه تو بوده است.
خدایا…
بگذار زهد در دنیا بر من غلبه کند،
نه حسرتِ نداشتنها و نه حرصِ به دست آوردنها.
بگذار اعمال نیکم از روی شوق به تو باشد،
نه از روی عادت یا ریا.
و بگذار هرچه بدی و لغزش است، از من دور شود،
چون از ترس جدایی از تو، به آن نزدیک نشوم.
ای خدای نور…
دلم نور میخواهد،
نوری که با آن در میان مردم زندگی کنم، بیآنکه خاموش شوم.
نوری که راه مرا در تاریکیها روشن کند.
نوری که شکها و شبههها را چون غباری از دلم بزداید،
تا با اطمینان و آرامش، در مسیر تو قدم بردارم.
✨ پروردگارم، من بینور تو هیچم.
این دل خسته را چراغی ببخش،
که با آن، خودم، راه تو را بیابم.
اللَّهُمَّ هَبْ لِي نُوراً أَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ،
وَ أَهْتَدِي بِهِ فِي الظُّلُمَاتِ،
وَ أَسْتَضِيءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهَات.
ای خدای نور…
دلم نور میخواهد،
نوری که با آن در میان مردم زندگی کنم، بیآنکه خاموش شوم.
نوری که راه مرا در تاریکیها روشن کند.
نوری که شکها و شبههها را چون غباری از دلم بزداید،
تا با اطمینان و آرامش، در مسیر تو قدم بردارم.
پروردگارم، من بینور تو هیچم.
این دل خسته را چراغی ببخش،
که با آن، خودم، راه تو را بیابم.
دلنوشته: نور خدا همیشه در راه است…
خدایا…
از آغاز آفرینش تا امروز، تو چراغت را هیچگاه خاموش نکردی.
همیشه در هر زمان، در هر سرزمین،
پیامبری، معلمی ربانی، یا صدایی آسمانی را فرستادی
تا دلهای تاریک ما را به سوی نورت بخواند.
در تورات شنیدیم:
«کلام تو چراغی است برای پای من و نوری برای راهم.»
در انجیل شنیدیم:
«من نور جهان هستم؛ هر کس مرا پیروی کند، در تاریکی راه نخواهد رفت.»
و در قرآن شنیدیم:
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ… قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ.»
خدایا…
پیام تو در همهٔ کتابها یکی بود:
«من نورم، و شما بدون نور من هیچید.»
و تو، با رحمت بیپایانت،
نور خودت را در دل موسی علیهالسلام دمیدی،
تا در تاریکی نیل و بیابان، قومش را هدایت کند.
در کلام عیسی علیهالسلام دمیدی،
تا نوری از عشق و رحمت را در دل شاگردانش شعلهور سازد.
و در وجود محمد صلیاللهعلیهوآله دمیدی،
تا نور ولایت و قرآن را در جهان بگستراند.
فرشتۀ مهربانم…
این چراغ همیشه روشن است،
اما وای بر ما اگر چشم دلمان بسته باشد!
اگر به جای نور، تمنّاها را برگزینیم،
اگر به جای معلم ربانی، گوش به شیطان دهیم،
همان «سبع عجاف» بر دل ما چیره میشود،
و قحطی و خشکسالی جانمان را میگیرد.
خدایا…
من نمیخواهم اسیر تاریکی شوم.
من نمیخواهم از نور تو جدا باشم.
به من بیاموز قدر چراغهایت را بدانم،
قدر معلمین ربانیات را بشناسم،
و دل خود را به نور ولایت بسپارم.
تو نورت را برای همه فرستادهای…
این ما هستیم که یا چشم میگشاییم و جانمان سیراب میشود،
یا پشت میکنیم و در قحطی تاریکی میمیریم.
✨ خدایا، دل مرا چراغی کن که به نور تو بسوزد و روشن کند.
و مباد روزی برسد که این دل، بینور تو، خاموش شود.
پیام نور برای همهٔ مردم جهان 🌍✨
ای انسانها…
بشنوید!
خدای مهربان دوباره نورش را آشکار کرده است.
همان نوری که در تورات موسی روشن شد،
همان نوری که در انجیل عیسی درخشید،
و همان نوری که در قرآن محمد صلیاللهعلیهوآله تابید،
امروز هم بر سفرهٔ مهربانیاش گسترده است.
این، یک فراخوان جهانی است؛
دعوتی دوباره به صلح، به آرامش، به مهربانی،
به نجات قلبها از تاریکی.
ای مردم جهان!
این همان اتمام حجت الهی است.
اگر روزی عقوبتی جهانی نازل شود،
هیچکس نخواهد توانست بگوید:
«ما نمیدانستیم… ما نفهمیدیم…»
زیرا خدا نورش را فرستاده است،
و در برابر چشم همه، روشن کرده است.
اما افسوس…
قلبهای حسود، همچنان پشت به نور میکنند
و رو به تمنّاهای خود میآورند.
و نمیدانند این آتش تمنّا،
روزی همهٔ هستیشان را میسوزاند.
ای اهل زمین!
نور، آمده است تا شما را نجات دهد،
نه برای یک قوم، نه برای یک سرزمین،
بلکه برای همهٔ انسانها در هر کجا.
این نور، صلح و امنیت و آرامش میآورد،
اگر دلها آن را بپذیرند.
پس بیدار شوید!
از حسد، از تمنّا، از پیروی شیطان دست بکشید،
و با نور خدا همسفر شوید،
پیش از آنکه تاریکی، همه چیز را در خود فروبَرَد.
✨ این آخرین فراخوان است…
دعوتی جهانی بر سر سفرهٔ نورانی خدا،
سفری که پایانش فقط یک چیز است:
نجات قلبهای شما.
🌍 Manifesto of Light for Humanity
O People of the Earth, listen!
The Merciful God has once again unveiled His Light.
The same Light that shone through the Torah with Moses,
the same Light that radiated in the Gospel with Jesus,
and the same Light that illuminated the Qur’an with Muhammad ﷺ,
is now spread before you, like a sacred banquet of mercy.
This is a global call—
an invitation to peace, security, compassion,
and the healing of wounded hearts.
This is God’s final proof upon all of you.
If a universal trial descends upon humanity,
None will have an excuse to say:
“We did not know… We did not understand.”
For God has made His Light clear,
and His guidance is undeniable.
Yet… hearts consumed by envy turn their backs on this Light,
choosing instead the flames of their own vain desires.
But they do not realize—
The fire of desire burns deeper than any earthly blaze,
consuming all peace, all joy, all hope.
O humanity!
This Light is not for one nation, nor one land.
It is a gift for all.
It is the key to justice, the path to mercy,
and the foundation of everlasting peace.
So awaken!
Turn away from envy,
reject the whispers of Satan,
and step into the Light of God—
before the darkness closes in,
And nothing remains but regret.
✨ This is the final call,
a universal invitation to God’s radiant table of mercy.
The journey ends in only one thing:
The salvation of your hearts.