دکتر محمد شعبانی راد

فرودگاه نورانی! ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ!

“Nuzūl” – The Descent of Divine Light

In the Qur’anic language, “Nuzūl” refers to a purposeful descent — the act of something noble or blessed coming down to meet a prepared and honored recipient. It carries the image of hosting, offering, and hospitality. Just as a host prepares a special gift for a guest, the Divine prepares light, guidance, and peace to descend upon those whose hearts are ready to receive.

This concept is most beautifully captured in the Night of Qadr, when the Qur’an descended, and — as some traditions affirm — so did the Wilayah (divinely-appointed guardianship) of the true Imām.

Thus, the heart of a believer becomes the landing strip of divine truths.

Landing of Light!
The only way to achieve lasting peace is the Landing of Light on a healthy heart!

In this sacred descent, God’s mercy meets the earth—not in abstraction, but in the form of a luminous teacher, a living proof, a guide whose heart has become the abode of what God has sent down.

«يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»
اى فرودآورندۀ وقار و سكينه بر دل‌هاى اهل ايمان!
+ «نور، آرامِ جانم! السّلام علی صاحب السّکینة!»

«نُزل» نوری است که فرود می‌آید!
قلب سلیم، فرودگاه فرشتۀ مهربان است!
فرود آنلاین علوم نورانی آل محمد ع!
تنزل الملائکة و الروح فیها!
ولایت، نوری است که چون فرود آید،
امنیت قلب را تامین می‌کند!

برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.

«نزل» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
مشتقات ریشه «نزل» 293 بار در قرآن تکرار شده است.
+ «فضل»:
«نورِ فضیلت و مزیّت! ِ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم‏ِ!»
+ «مزی»
+ «فیض»:
«نورِ لبریز! أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ!»
+ «خدمات نورانی!»
«النزل: ما يهيأ للنزيل و هو الضيف (نزيل يعنى مهمان)
+ «ضیف»
«أَنْزَلَ الضَّيفَ: مهمان را به خانه‌‏ى خود آورد.»
«نزول الطائرات في المطار، به زمین نشستن هواپیما در فرودگاه»
«المَنْزِل‏: جاى فرود آمدن، خانه، آبشخور»
«رجل ذو نَزَلٍ‏: كثير الفَضْل و العطاءِ و البركة»
«ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏»، همان نور هدایت است که در قلب سلیم فرود می‌آید.
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»
«تَنَزَّلُ‏ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»
اوامر نورانی به قلب پویا فرود می آیند.
حسود، با «ما انزل الله» مخالفت میکنه.
حسود، در قلب خودش، به این اوامر نورانی پشت میکنه
و بجای رضایت به این تقدیرات نورانی خدا، در پی برآوردن تمناهای تاریک خودشه!
«نار و نور»
منزل ما کجاست؟!
«رَبِّ أَنْزِلْني‏ مُنْزَلاً مُبارَكاً»
«وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلينَ»
منزل نورانی، مبارک!
«
نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ‏»
+ «رسل»: این نزول همان رسالت الهی است که در مقالۀ «معلم، پیامک نورانی خدای مهربان به دل‌ها» بیان شد. انگار «رب انزلنی منزلا مبارکا» با واژل رسل میشه: «رب ارسلنی رسولا مبارکا»
منزل ما کجاست؟ رسول ما کیست؟ معلم نورانی ما چه کسی است؟ چه کسی آدرس خانه یوسف را میداند؟! چشمان دلِ بینای اهل نور، معلم نورانی آشکار شدۀ خود را میشناسند!

«أَرض‏ نَزْلَة: زاكية الزَّرْع و الكَلإِ.»
[نزل – زکو]:
+ مفهوم زیبای «زکو»: جفت.
«ثوب‏ نَزِيل‏: كامِلٌ.»
+ «سبع»
«رجل ذو نَزَلٍ‏: كثير الفَضْل و العطاءِ و البركة»
برای واژه «نزل»، اگه خوب در لغتنامه‌ها بررسی کنیم، باز هم میبینیم که نام زیبای دیگری برای معالم ربانی صاحبان نور است «رجل ذو نَزَلٍ‏».
انگاری، اعوذ بالله، خدا خودشو برای ما کوچیک کرده و پایین آورده، تا ما بتونیم دستمونو بذاریم توی دستش «مفهوم جفت شدن واژه زیبای زکو» تا ما رو بکشه بالا! این بیان و تعبیر برای فهم مطلبه!
اون تنزیل «ما انزل الله» و اون گزینۀ پایین فرستاده شده، معالم ربانی صاحبان نور و کتاب آسمانی است. این کتاب و علم و معلم، همان غذای میهمان «نزل»، است. همان نطفه‌های علمی است که باید در رحم سالم و زمین حاصلخیز اهل یقین به ثمر آرامش برسد.
[نزل – ضیف]:
+ «تصدیق»:
رابطه سوره انا انزلناه و تصدیق:
هر کسی که قلبا تصدیق کنه که حوادث آثار عیب اوست، در واقع قول انا انزلناه را تصدیق کرده کانه از معنا و ثواب این سوره بهره‌مند میشه، کانه از نور ولایت خاصه فاطمه زهرا س بهره‌مند میشه، کانه لیله قدر رو به درجات فهم خودش درک کرده، و با بحث ضیف و نزل کانه با تصدیق اینکه آیات و تقدیرات، آثار عیب اوست، پذیرای ضیف و نزولات علمی نورانی الهی شده است.
انا انزلنا و مفهوم قشنگش، ارتباط پیدا می کنه با بحث «ضیف»،
اهل شک حسود نمی خواهند اقرار به فضل معالم ربانی کنند و همه رو به ضیافت آرامشی که با یادآوری این علوم نورانی ترتیب می دهند دعوت کنند.
علم آل محمد ع بر قلب صاحبان نور نازل می شود و این نزول و نزل، همان اطعام علمی معالم ربانی صاحبان نور است بر اهل شک و یقین «ذبح»، تا قوت پیدا کنند و بر وظیفه ای که بعهده آنهاست عامل باشند و آن وظیفه و ماموریت، احترام به میهمان و بحث ضیف است که در قصه قوم لوط ع و قصه خضر ع و موسی ع و بقیه داستانهای تکراری آمده و اشاره شده است.
عرب به میهمان می گوید «نزیل» و به غذایی که برای میهمان آماده می کند می گوید «نزل»

منزل ما کجاست؟!

منزل ما کجاست؟!
همان شرایط و تقدیراتی که آیت عرضه می شود، در واقع زمان و مکانی است که ما انزل الله برای ما نازل شده و منزل ما همینجاست یعنی الآن وقتشه به این اعتقاد که حوادث آثار عیب ماست، عمل کنیم و از ما انزل الله مثل یک میهمان عزیز پذیرایی کنیم و اکرمی مثواه را جامه عمل بپوشانیم.
منزل ما اینجاست! جایی که بشه با یادآوری معالم ربانی با مافوقت، با آل محمد ع، گپ و گفتی داشته باشی همینجاست! ما انزل الله همان «آیاتی و رسلی» است که این آیات و تقدیرات در تایید حقانیت گفتار رسلی، در منزِل ما، مُنزَل شده! منزل باید جایی باشد که در آن ساکن شده و با آرامش زندگی کنیم. منزل ما در دل همان شرایط نا آرامی است که از عیوب و اِشکال موجود در منزل خود خبر دار می شویم، کانه باران بیاید و سقف خانه چکه کند، ما به اشکال منزل خود پی برده و آن را اصلاح می کنیم و از باران بخاطر اینکه عیب سقف ما را به ما متذکر شد نیز تشکر می کنیم.
+ «آینه»
تشکر یعنی حفظ رابطه با معالم ربانی صاحبان نور که علم آنها تغذیه اعتقادی ما در دل شرایط عرضه آیات است. اگر روزی خدای ناکرده با آیات قطع رابطه کنیم یعنی نخواهیم حوادث را آثار عیب خود بدانیم، و به تقدیرات خود راضی نباشیم، کانه با معالم ربانی و با آل محمد ع و با خود خدا و این اعتقاد و ما انزل الله خداحافظی کرده ایم، نعوذ بالله من ذلک!
در واقع خدا خالق است و ما مخلوق و مخلوق دستش به خدا نمی رسد! یعنی بر وجه غلبه مخلوق بر خالق نمی رسد، اما خالق، راه بهره مندی از خودش را برای مخلوق، به سبب مخلوقی از جنس و اسم مخلوق اما با معنای خالق، برای ما فراهم نموده است، و این گزینه، اسماً مخلوق و رسماً (در معنا) خالق (خالق نور علم) برای ماست، کانه باب دسترسی به نور الهی است و همان یاد معالم ربانی منا اهل البیت ع است.
+ «ابوابا اربعة»
+ «اسم و معنی»

پس منزل ما کجاست؟!
آیا کسی از منزلش فرار می کند؟!
آیة (اوی) در لغت یعنی منزلی که به آن باید پناه برد تا به آرامش رسید «مأوی».
با یاد معالم ربانی هر آیتی منزل آرامش اهل یقین خواهد بود گر چه آیت سخت باشد!

قرار نیست کسی پا را از منزل خویش فراتر گذارد که هر کس منزلی اختصاصی برای خود دارد و هیچکس در منزل دیگری راحت نخواهد بود و سوال امتحانی از نور ولایت برای هر نفر اختصاص به خودش دارد و عمل به نور ولایت امری تقلیدی نیست که امری تصدیقی و اختصاصی خود فرد است و صاحبان نور فقط فرمول کلی را آموزش می دهند و این تو هستی که باید با آیات (تقدیرات)، در منزل خودت، با یادآوری معالم ربانی و تمثال نورانی صاحبان نور در ملکوت قلب، جواب سوال خود را که کلید نورانی علم آل محمد ع است، و همان احراز هویت نور در ملکوت قلب است، خودت قلبا و شخصا درک و تصدیق کنی و اگر با تقلید در این راه قدم بگذاری با تقلیدی دیگر از این راه خواهی رفت اما قلبی که خود این آرامش نورانی یاد معالم ربانی را در منزل آیات خودش تصدیق کرده و با چشم خودش چیزی را دیده، هرگز دروغ اهل شک به اینکه «گشتیم نبود نگرد نیست!» را نمی پذیرد که اهل یقین صاحب توفیق، نگشته، نور را یافته است، و حالا دیگر به هیچ وجه سرش کلاه نمی رود و با هیچ حربه ای نمی توان او را از یاد معالم ربانی منصرف نمود و دهانش به نور علم چنان مزه کرده که فقط می خواهد دائما نورش را رویت نماید.
و واقعا اسم ذکر الله  اگر بخواهد برای کسی آرامش زا باشد باید توام با معنای یاد معالم ربانی باشد.
که خیر المنزلین، معالم ربانی صاحبان نور است:
«وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلينَ‏ – وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلينَ‏»
چه دعای زیبایی است این دعا، اگه با یاد نورت خونده بشه:
«رَبِّ أَنْزِلْني‏ مُنْزَلاً مُبارَكاً»
وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُوني‏ بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبيكُمْ أَ لا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلينَ‏ (یوسف 59)
وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْني‏ مُنْزَلاً مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلينَ‏ (مومنون 29)

ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ!

إِلى‏ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ وَ إِلَى الرَّسُولِ!

ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ ما أَنْزَلَ‏ الرَّسُولِ!

[سورة البقرة (۲): آية ۱۶۴]
إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (164)

[سورة البقرة (۲): آية ۱۷۰]
وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ (170)

امام عسکری علیه السلام:
وَصَفَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ الْمُتَّبِعِینَ لِخُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ.
خداوند مشخّصات پیروان شیطان را در این آیه بیان کرده است.

امام کاظم علیه السلام:
ذَمَّ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ فَقَالَ:
خداوند [در این آیه] نادانان را سرزنش نموده و فرموده است:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ.

[سورة البقرة (۲): آية ۱۷۴]
إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (174)

امام عسکری علیه السلام:
قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی صِفَهًِْ الْکَاتِمِینَ لِفَضْلِنَا أَهْلَ‌الْبَیْتِ (علیهم السلام) إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللهُ مِنَ الْکِتابِ الْمُشْتَمِلِ عَلَی ذِکْرِ فَضْلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) عَلَی جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ فَضْلِ عَلِیٍّ (علیه السلام) عَلَی جَمِیعِ الْوَصِیِّینَ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ بِالْکِتْمَانِ ثَمَناً قَلِیلًا یَکْتُمُونَهُ لِیَأْخُذُوا عَلَیْهِ عَرَضاً مِنَ الدُّنْیَا یَسِیراً وَ یَنَالُوا بِهِ فِی الدُّنْیَا عِنْدَ جُهَّالِ عِبَادِ اللَّهِ رِئَاسَهًًْ.
خداوند درباره‌ی کسانی که فضل ما اهل‌بیت (علیهم السلام) را کتمان می‌کنند می‌فرماید: «کسانی‌که آنچه خدا در کتاب نازل کرده از فضیلت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بر تمام پیامبران و فضیلت علی (علیه السلام) بر تمام اوصیاء را پنهان می‌کنند و با این کتمان‌کردن، [خود را به مقامی غصبی رسانده و] پول اندکی به دست می‌آورند تا به مقدار ناچیزی از دنیا برسند و به ریاست در نزد جهّال [و مردم عوام] دست یابند».

امام عسکری علیه السلام
أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ إِلَّا النَّارَ بَدَلًا مِنْ إِصَابَتِهِمُ الْیَسِیرَ مِنَ الدُّنْیَا لِکِتْمَانِهِمُ الْحَقَّ.
آن‌ها به جای همان مقدار مختصری که از دنیا به‌واسطه‌ی کتمان حق به دست آورده‌اند، جز آتش در روز قیامت نمی‌خورند.

امام عسکری علیه السلام:
لا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ بِکَلَامٍ خَیْرٍ
بَلْ یُکَلِّمُهُمُ بِأَنْ یَلْعَنَهُمْ وَ یُخْزِیَهُمْ وَ یَقُولُ
بِئْسَ الْعِبَادُ أَنْتُمْ
غَیَّرْتُمْ تَرْتِیبِی
وَ أَخَّرْتُمْ مَنْ قَدَّمْتُهُ وَ قَدَّمْتُمْ مَنْ أَخَّرْتُهُ
وَ وَالَیْتُمْ مَنْ عَادَیْتُهُ وَ عَادَیْتُمْ مَنْ وَالَیْتُهُ
وَ لا یُزَکِّیهِمْ مِنْ ذُنُوبِهِمْ
لِأَنَّ الذُّنُوبَ إِنَّمَا تَذُوبُ وَ تَضْمَحِلُّ إِذَا قَرَنَ بِهَا مُوَالَاهًُْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام)
فَأَمَّا مَا یَقْرُنُ مِنْهَا بِالزَّوَالِ عَنْ مُوَالَاهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَتِلْکَ ذُنُوبٌ تَتَضَاعَفُ وَ أَجْرَامٌ تَتَزَایَدُ وَ عُقُوبَاتُهَا تَتَعَاظَمُ.

خداوند با آن‌ها با خوبی [و نرمی] صحبت نمی‌کند؛
بلکه آن‌ها را لعنت و خوار می‌نماید و می‌گوید
«شما بد بنده‌هایی بودید!
ترتیب مرا به هم زدید؛
کسی را که مقدّم داشتم مؤخّر و مؤخّرم را مقدّم انداختید؛
دشمن مرا، دوست و دوستم را دشمن گرفتید».
خداوند آن‌ها را از گناهانشان پاک نمی‌کند.
زیرا گناه، وقتی از میان رفته و نابود می‌شود که همراه با نور ولایت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) باشد
و امّا گناهانی که همراه با عدم نور ولایت باشد، آن گناه، دوچندان و جرمش اضافه می‌شود و کیفرش سنگین‌تر می‌گردد.

[سورة النساء (۴): الآيات ۶۰ الى ۶۱]
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً (61)

[سورة المائدة (۵): الآيات ۴۹ الى ۵۰]
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُصيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ (49)

[سورة المائدة (۵): آية ۱۰۴]
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ (104)

[سورة الأنعام (۶): آية ۹۱]
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (91)

[نور – ما انزل الله]:
امام علی علیه السلام:
وَ لَقَدْ سَأَلَوهُ أَمِیرَالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ أَقْسَامِ النُّورِ فِی الْقُرْآنِ
قَال النُّورُ الْقُرْآنُ
وَ النُّورُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی
وَ النُّورُ النُّورِیَّهًُْ
وَ النُّورُ الْقَمَرُ
وَ النُّورُ ضَوْءُ الْمُؤْمِنِ وَ هُوَ الْمُوَالَاهًُْ الَّتِی یَلْبَسُ بِهَا نُوراً یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ
وَ النُّورُ فِی مَوَاضِعَ مِنَ التَّوْرَاهًِْ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ حُجَّهًُْ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی عِبَادِهِ وَ هُوَ الْمَعْصُوم
قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی سُورَهًِْ الْأَنْعَامِ فِی ذِکْرِ التَّوْرَاهًِْ وَ أَنَّهَا نُورٌ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ موسی نُوراً وَ هُدیً لِلنَّاس.
از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد اقسام نور در قرآن سؤال کردند.
حضرت فرمود:
«یک قسم از نور، قرآن است؛
نور دیگر نامی از نام‌های خداوند تعالی است؛
یک نوع نور، روشنایی است؛
نور دیگر، نور ماه است
و نوع دیگر نور روشنی [سیمای] مؤمن است که [نتیجه‌ی] پیروی‌کردن مؤمن [از امام (علیه السلام) خود] است که به‌وسیله‌ی آن، در قیامت [لباس] نور را بر تن می‌کند.
و نور در مواردی از تورات، انجیل و قرآن، حجتِ الهی بر بندگان است که همان انسان معصوم است.
خداوند تبارک‌وتعالی در سوره‌ی انعام در ذکر تورات و نور بودن آن فرمود:
قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَی نُوراً وَ هُدًی لِلنَّاسِ».
و خداوند در سوره‌ی یونس فرموده‌است:
هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً
و مثل این آیه، آیه‌ی سوره نوح (علیه السلام) است:
و ماه را در میان آسمان‌ها مایه‌ی روشنایی قرار داده است. (نوح/۱۶)
همچنین خدای سبحان فرموده:
ستایش برای خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را آفرید، و ظلمت‌ها و نور را پدید آورد. (انعام/۱)
که مراد از تاریکی و نور، شب و روز است».

[سورة الأنعام (۶): آية ۹۳]
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ في‏ غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْديهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ (93)

[سورة التوبة (۹): الآيات ۹۷ الى ۹۹]
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ (97)

امام صادق علیه السلام:
عَلَیْکُمْ بِالتَّفَقُّهِ فِی دِینِ اللَّهِ
وَ لَا تَکُونُوا أَعْرَاباً
فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فِی دِینِ اللَّهِ لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ لَمْ یُزَکِّ لَهُ عَمَلًا.

بر شما باد که دین خدا را خوب یاد بگیرید و بفهمید،
کوهی و بیابانی نباشید،
زیرا هر که دین خدا را خوب نفهمد،
خدا در قیامت به او نظر ندارد و کردار او را قابل قبول نیست.

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۵۹ الى ۶۱]
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ (59)

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۳۹ الى ۴۲]
ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (40)

[سورة لقمان (۳۱): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى‏ عَذابِ السَّعيرِ (21)

[سورة الجاثية (۴۵): الآيات ۱ الى ۵]
وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْريفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (5)

[سورة محمد (۴۷): الآيات ۷ الى ۱۰]
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (9)

[سورة النجم (۵۳): الآيات ۲۱ الى ۳۰]
إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏ (23)

[سورة المائدة (5): آية 68]
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ (68)
بگو: «اى اهل كتاب، تا [هنگامى كه‏] به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نكرده‏‌ايد بر هيچ [آيين بر حقّى‏] نيستيد.» و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، بر طغيان و كفر بسيارى از آنان خواهد افزود. پس بر گروه كافران اندوه مخور.

نَزَلَتْ وَلَایَهًُْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِیهَا

[سورة القدر (۹۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
و از شب قدر، چه آگاهت كرد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (۴)
در آن [شب‏] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى [كه مقرّر شده است‏] فرود آيند؛
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
[آن شب‏] تا دَمِ صُبح، صلح و سلام است.

امام صادق علیه السلام:
عَنِ الْفَضْلِ‌بْنِ‌عُثْمَانَ قَال
ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ
قَالَ
مَا أَبْیَنَ فَضْلَهَا عَلَی السُّوَرِ
قَالَ قُلْتُ
وَ أَیُّ شَیْءٍ فَضْلُهَا
قَالَ
نَزَلَتْ وَلَایَهًُْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِیهَا
قُلْتُ فِی لَیْلَهًِْ الْقَدْرِ الَّتِی نُرَجِّیهَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ
قَالَ نَعَمْ هِیَ لَیْلَهًٌْ قُدِّرَتْ فِیهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ
وَ قُدِّرَتْ وَلَایَهًُْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِیهَا.
فضل‌بن‌عثمان گوید:
در محضر امام صادق (علیه السلام) از آیه‌ی مبارکه:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ سخن به میان آمد،
فرمود:
«چقدر برتری آن بر سوره‌های دیگر آشکار است»!
عرض کردم:
«برتری آن چه می‌باشد»؟
فرمود:
«در آن شب ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده است».
گفتم:
«در شب قدری که ما آن را در ماه رمضان امید داریم»؟
فرمود:
«آری! شبی که در آن شب آسمان‌ها و زمین اندازه‌گیری شده، و ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن تقدیر و معیّن شده است».

فرودگاه نورانی! ما انزل الله!

«فرودگاه نورانی! ما انزل الله!»
دلِ آماده‌ای که محل فرود نور خداست.
«نزول» با معانی و مفاهیم زیبای حرکت از بالا به پایین، مهمان‌داری، ضیافت، و آمادگی برای دریافت نور برکت.
«نزل» در لغت عرب، پیش از آنکه به معنای پایین آمدن باشد، رنگ مهمان‌داری دارد.
نُزل، آن غذایی است که برای میهمانِ خاص تدارک دیده می‌شود.
و نزول، نه صرفاً افتادن چیزی از بالا، بلکه آوردنِ چیزی است به خانه‌ی دل.
خانه‌ای که مهیای پذیرش است؛
قلبِ مطمئنی که میزبان نوری آسمانی است.
آیه‌ی شریفه می‌فرماید:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»
همانا ما آن را در شب قدر فرو فرستادیم.
«تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها»
فرشتگان و روح در آن شب، فرود می‌آیند.
در این شب، تمام آسمان، به سوی زمین خم می‌شود.
اما نه بر هر زمینی.
بر دلی که «منزل» شده؛
فرودگاهی امن، پاک، ساکت، و عاشق.
نزول نور، نزول کتاب، نزول فرشتگان، همه در آن دل صورت می‌گیرد که از اضطراب‌های دنیایی، یعنی دلبستگی‌های پوچ و بی‌ارزش تمناها، رها شده، و با آمادگی محض، منتظر مهمان نازنین است:
معلم نورانی که حامل علم خدای مهربان برای اوست.
این معنا با آیه‌ای دیگر ژرف‌تر می‌شود:
«ما أَنْزَلَ اللَّهُ‏»
آنچه خدا نازل کرده…
چه چیز نازل می‌شود؟
نه فقط کلمات، بلکه معلمی ناطق، حاملِ علم الهی.
همان کسی که فرشتگان، به‌سوی قلب او فرود می‌آیند.
همان کسی که دلش، باند فرود نور خداست.
همان کسی که علمِ «ما أنزل الله» را در دل دارد، و آن را برای مخاطبانش بیان می‌کند،
همان‌گونه که میهمان، خوراک مخصوصِ خویش را فقط از میزبان خاصی طلب می‌کند.
از این‌رو، نزول کتاب با نزول معلمی همراه است.
معلمی که دلش «منزل» شده، خانه‌ی نور.
و مخاطبِ او، کسی است که در کنار او، از «ما نزل الله» بهره‌مند می‌شود.
این معنا در دل واژگان پیشین نیز طنین‌انداز است:
«بیّنات» را او تبیین می‌کند.
«اسم اعظم» در او تجلی یافته.
«علم کل شیء» از زبان او جاری می‌شود.
و هزار واژۀ دیگر مترادف «نور الولایة»…
و دلِ مخاطب، اگر پاک باشد، می‌فهمد که این معلم، خودش «ما انزل الله» است.
فرودگاه نور، آنجاست که دلی برای علم الهی گشوده شود،
معلمی به اذن پروردگار لب بگشاید،
و سفره‌ی نُزل، پهن گردد.
رزق نازل‌شده، حکمت نازل‌شده،
… و نقش شب قدر
در این میهمانی باشکوه و ضیافة الله برگزار شده!
قلب سلیم همان «فرودگاه نورانی» است که حقیقتِ علم و رزق و هدایت، در آن نازل می‌شود.

فرودگاه نورانی! ما انَزَلَ الله!
رزق، حکمت، و شبِ فرود نور!
وقتی قرآن از «نزول» سخن می‌گوید، تنها از کلمات سخن نمی‌گوید، بلکه از حقیقتی نازل‌شونده سخن می‌گوید:
رزق، حکمت، نور، و معلمِ ربانی.

نُزولِ رزق: غذای مهمانِ خدا!
ماه رمضان، ماه ضیافة الله!
وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ رِزْقًا
و برای شما از آسمان رزقی فرود آورد. 
رزقِ نازل‌شده فقط خوراک جسم نیست، بلکه علم، بصیرت، و دلِ سیراب نیز رزق‌اند.
معلم ناطق، با کلماتش رزقِ معنوی را نازل می‌کند؛ همان رزقی که در شب قدر فرو می‌ریزد:
فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ
در آن شب، هر امر حکیمانه‌ای تفریق و توزیع می‌شود.
یعنی شبِ قدر، شبِ تقسیم رزقِ حکمت است.
نُزولِ حکمت: معلم، ظرفِ حکمتِ نازل!
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ…
خداوند حکمت را به هر که بخواهد عطا می‌کند.
اما چگونه؟
از راه نزول.
نزول حکمت بر دلِ صالح، آنجاست که معلمِ ناطق، تجلی نورِ حکمت الهی می‌شود.
او با بیانش، حکمت نازل‌شده را برای مخاطبان آشکار می‌سازد.
پس:
علمِ نازل‌شده در دل اوست،
و زبانش، دهانه‌ی کوثرِ رزقِ حکمت است.

شبِ قَدَر: فرودگاه کامل
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
ما آن را در شب قدر فرو فرستادیم.
در شب قدر، علم و نور، به‌سوی دلی فرود می‌آیند که پاک و آماده است.
این شب، اوّلین فرودگاه نور است، جایی که معلمِ ربانی از «لوح محفوظ» علم را اخذ می‌کند.
در این شب است که «أَنزَلَهُ عَلَى قَلْبِكَ» معنا پیدا می‌کند:
بر قلبت نازل کردیم، ای پیامبر!
این دلِ پیامبرانه، الگوی تمام فرودگاه‌های نورانی است.

«ما انَزَلَ اللَّه» یعنی معلمِ فرودآمده!
«ما انَزَلَ اللَّه» فقط کتاب نیست؛ بلکه کسی است که حامل آن کتاب است.
معلمی که کلامش، رزق است،
سکوتش، نور است،
و حضورش، همان «نُزل» است که برای مهمانان دل‌آگاه مهیا گشته.
رَجُلٌ ذُو نَزَلٍ: کسی که بسیار عطا و نور دارد.
پس دلی که در جوار چنین معلمی است،
فرودگاه ملائکه است،
و خانه‌ی علمِ نازل‌شده.
این دل‌ها، آشیانه‌ی «ما انزل الله» هستند.

«يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»
اى فرودآورندۀ وقار و سكينه بر دل‌هاى اهل ايمان!
نزول آرامش، وقار، و اطمینان در قلب انسان مؤمن.

«سَکینه»؛ رزق نازل‌شده در دلِ مؤمن!
«سکینه» در لغت، به معنای:
آرامشِ عمیق درون،
اطمینانِ قلبی در برابر آشوب‌ها،
و قراری آسمانی در دل زمینی‌ست.
و از نظر قرآن، چیزی است که از بالا فرود می‌آید:
فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ
پس خدا آرامش خود را بر او نازل کرد.
یعنی خداوند، همان‌طور که کتاب و هدایت و رزق نازل می‌کند، وقار و طمأنینه و صلابت روحی نیز نازل می‌کند؛ اما فقط در دل‌هایی که برای پذیرش آن مؤمن و مستعد شده‌اند.

وقتی می‌گوییم معلم نورانی «فرودگاه علوم الهی» است،
و وقتی بیان کردیم که ما انزل الله، خودِ معلم ناطق است،
اینجا می‌توانیم بفهمیم که یکی از بزرگ‌ترین نازل‌شده‌ها در حضور این معلم، «سکینه» است.
دلِ شاگردی که در محضر معلم نورانی و ناطق است، ناآرامی ندارد.
قلب او، محل نزول سکینه می‌شود.
در برابر هیاهوی دنیا و دشمنی‌های اهل حسد، سکینه‌ای در جان اوست که از معلم می‌تراود.
یعنی:
حضور معلم نورانی، واسطه‌ی نزول سکینه در دل مؤمن است.
همان‌گونه که در غزوه حنین، خداوند فرمود:
ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
سپس خداوند سکینه‌اش را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد.
این نزول، همراه با قدرت، استقامت، و نور همراه است.

وقتی می‌گوییم:
«یَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»
یعنی ما از خدا می‌خواهیم که ما را در مسیر معلم نورانی قرار دهد،
تا با نور بیان او، دل‌هامان آشیانه‌ی آرامش آسمانی گردد.
تا در میانه‌ی غوغای عصر حاضر، و عداوت پنهان و آشکار اهل حسد،
دل‌هامان جایگاه نزول سَکینَة‌الله باشد.
زیرا دلِ مؤمن، بدون بیان معلم نورانی، آرام نمی‌گیرد.
و هر دل آرام، نشانی از نزولِ سَکینَة‌الله دارد.

«وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
و پیامبرشان به آنان گفت:
نشانه‌ی پادشاهی او این است که تابوتی نزد شما خواهد آمد که در آن، سکینه‌ای از جانب پروردگارتان است…
«تابوت»؛ ظرف نورانیِ سکینه!
در این آیه، تابوت به‌عنوان نشانه‌ی پادشاهی الهی معرفی شده؛
و مهم‌ترین ویژگی آن این است که در آن، سکینه‌ای از پروردگار است.
یعنی سکینه، یک حقیقت نازل‌شده است.
نه محصول تمرین انسانی، نه زاییده ذهن و تکنیک، بلکه هدیه‌ای از جانب ربّ.
سکینه، همچون نور و هدایت، از عالم بالا به ظرفی شایسته فرود می‌آید.
تابوت در این آیه، می‌تواند نماد همان قلبِ معلم نوانی باشد؛
قلبی که تابوت اسرار الهی‌ست،
قلبی که سکینه در آن نهاده شده است،
و نزول آن، نشانه‌ی حجت و سلطنت الهی است بر زمین.

ربط واژۀ زیبای «سکینة» با مقاله‌ی «فرودگاه نورانی! ما انزل الله» بسیار مهم است.
و در ادامه نیز با مقالۀ زیبای «بقیت الله» ادامه پیدا میکند.
این آیه نیز با زیبایی، مفهوم مشترک هزار مقاله را تأیید می‌کند:
فرودگاه نورانی، جایی است که سکینه فرود می‌آید.
ما انزل الله، همان تابوت حقایق است؛ جایی که سکینه و آیات در آن نهاده شده.
معلم نورانی، همان حامل تابوت علم و آرامش الهی است.
«الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَه»
و مخاطب مؤمن، با اتصال به او، به سکینه می‌رسد؛ یعنی به قرار، به یقین، به امنیت قلبی.

در جهان آشوب و اضطراب،
دل‌های مؤمنان تابوت‌هایی‌اند که اگر در آن‌ها بیان معلم نورانی نهاده شود،
سکینه‌ی پروردگار در آن‌ها فرود می‌آید.
هرجا بیانِ حق هست،
و هرجا فرودگاه نورانیِ علوم آل محمد علیهم السلام هست،
آنجا، سکینه از ربّ نیز خواهد بود.
ما انَزَلَ اللَّهُ، نوری‌ست که با خود سکینه می‌آورد؛
و معلم ناطق، فرودگاه این نور است.
دلِ مؤمن، اگر به این نور متصل شود، آرام می‌گیرد.

نور ولایت؛ حقیقت نازل‌شده در شب قدر!
ما أَنزلَ الله؛ ولایت علی ع در شب قدر!

امام صادق علیه السلام:
عَنِ الْفَضْلِ‌بْنِ‌عُثْمَانَ قَال
ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ
قَالَ
مَا أَبْیَنَ فَضْلَهَا عَلَی السُّوَرِ
قَالَ قُلْتُ
وَ أَیُّ شَیْءٍ فَضْلُهَا
قَالَ
نَزَلَتْ وَلَایَهًُْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِیهَا
قُلْتُ فِی لَیْلَهًِْ الْقَدْرِ الَّتِی نُرَجِّیهَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ
قَالَ نَعَمْ هِیَ لَیْلَهًٌْ قُدِّرَتْ فِیهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ
وَ قُدِّرَتْ وَلَایَهًُْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِیهَا.

فضل بن عثمان می‌گوید:
سخن از آیه‌ی «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» نزد امام صادق علیه‌السلام به میان آمد.
حضرت فرمودند:
«چه روشن است برتری این سوره بر دیگر سوره‌ها!»
گفتم: 
«کدام چیز باعث این برتری است؟»
حضرت فرمودند:
«ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در آن نازل شده است.»
گفتم: 
«آیا همان شب قدری که ما در ماه رمضان امید درک آن را داریم؟»
حضرت فرمودند:
«آری، همان شبی است که آسمان‌ها و زمین در آن مقدّر شدند،
و ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز در آن مقدّر گردید.»

نزول در شب قدر فقط به ظاهر قرآن نیست،
بلکه نازل‌شدن ولایت علی علیه‌السلام به‌عنوان حقیقت محوری دین است.
شب قدر، شبی است که نه‌تنها مقدرات خلقت در آن نوشته میشود،
بلکه ولایت ولیّ خدا نیز در آن تثبیت میشود.
یعنی ولایت نیز مقدَّر و نازل شده است؛ همان‌گونه که قرآن نازل شد.
بنابراین، نزولِ قرآن و نزولِ ولایت در شب قدر، دو جلوه از یک نورند:
نور کتابِ صامت، و نور انسانِ ناطق.
«القُرآنُ الصَّامِتُ و القُرآنُ النَّاطِقُ»

واژۀ «نَزَلَ» و حقیقت «ما أَنزلَ الله»:
واژۀ «نَزَلَ» در لغت، به‌معنای فرود آمدنِ مهمان، غذای مخصوص، یا هدیه‌ی آماده برای ورودِ باعزّت است.
«ما أَنْزَلَ اللَّهُ» یعنی آنچه خدا فرود آورد:
نه‌فقط کتاب، بلکه هر هدایت و نوری که برای مهمانِ دل‌ها آماده شده.
در سوره قدر، خدا می‌فرماید:
إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
ما آن [نور را] در شب قدر نازل کردیم.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ
فرشتگان و روح در آن شب نازل می‌شوند با هر فرمانی.
این نزول، یک حقیقت زنده است:
نزول نور هدایت در دل ولیّ خدا، برای هدایت مردم.

ولایت علی علیه‌السلام،
نه فقط یک مقام تاریخی، بلکه حقیقتی نازل‌شده از جانب خداست.
او، فرودگاه نور است،
و «ما أَنزَلَ الله» در قلب اوست.
همان‌گونه که قرآن در شب قدر نازل شد،
ولایت نیز در شب قدر، در تقدیر الهی تثبیت و در دل حقیقت نازل شد.
و این یعنی:
«علی علیه‌السلام، فرودگاهِ قرآن است؛ همان‌جایی که علمِ خدا، نورِ خدا، و هدایتِ خدا فرود می‌آید.»
«ولایت؛ حقیقت نازل‌شده در شب قدر»
«ما أَنزلَ الله؛ ولایت علی در شب قدر»

[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۱ الى ۳]
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (۲)
ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بينديشيد.

«نَزَلَ»: قلب معلم نورانی، فرودگاه نزول فرشته‌ای از سوی خدای مهربان است؛
فرشته‌ای که با علوم زنده و نورانی آل‌محمد علیهم‌السلام آراسته شده،
و جان‌ها را از تاریکی جهل می‌رهاند.
حال در این آیه ۲ سوره یوسف می‌خوانیم:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
«ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، باشد که تعقل کنید»
در اینجا، ضمیر «ـه» در «أَنْزَلْناهُ» تنها به کتاب مکتوب اشاره ندارد، بلکه در لایه‌ای باطنی‌تر، به وجود مبارک حضرت یوسف علیه‌السلام اشاره دارد؛ چراکه او خود قرآنی ناطق بود، معلمی نورانی که برای برادران حسودش نازل شد تا آینه‌ای از نور و علم الهی در برابرشان قرار گیرد.
در حقیقت، خدای مهربان، یوسف را همچون پیامکی نورانی فرود آورد، تا آنان که در ظلمت حسد گرفتارند، از طریق او، علم رهایی و بینش پاکی را دریافت کنند.
این «أَنْزَلْناهُ» نزول یک انسانِ فرخنده است؛
معلمی که عقل‌ها را بیدار می‌کند و پرده‌های جهل را با نور هدایت می‌شکافد.

انزلناه؛ فرود آمدن نور یوسف علیه‌السلام بر زمین!
در آغاز سوره مبارکه یوسف، این آیه‌، در نگاه نخست، ناظر به نزول قرآن است:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
«ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، باشد که تعقل کنید» (یوسف، ۲)
اما اگر به مفهوم کلی سوره بنگریم، درمی‌یابیم که این سوره، نه فقط یک بیان نظری از حقیقت، بلکه تجسم عینی آن در وجود حضرت یوسف علیه‌السلام است. این سوره سراسر داستان ظهور، نزول، و تجلی نوری است که در قامت یک انسانِ برگزیده، برای هدایت دل‌های تیره و عقل‌های بسته آمده است.
بنابراین، در سطحی عمیق‌تر از تفسیر، می‌توان گفت که «أَنْزَلْناهُ» تنها به کتابی مکتوب اشاره ندارد، بلکه به تجلی انسان قرآنی در زمین نیز نظر دارد؛ انسانی که سراپا نور است، و همان قرآن ناطق است که برای مخاطبین نازل شده است. «قرآن» در این آیه به معنای نوری است که قرائت و مشاهده شده، و نازل شده، پس این نور، همان نور یوسف است که خود، همان قرآنِ مجسم است که آمده تا برادران خود را، و به تبع ایشان همه‌ی ما را، به عقل، محبت، بخشایش و نور پیوند بزند.
سوره‌ای که نامش «یوسف» است، سوره‌ی انسانِ برگزیده‌ای است که نازل شده تا نور علم، تأویل، صبر، و عفو را به جهانیان آموزش دهد. این سوره، سوره‌ی معلم نازل‌شده است.
پس طبیعی است که همۀ آیه‌های آن به وجود نورانی‌اش اشاره کند؛
نزول حقیقتی که در جسم انسان قرار گرفته و از آسمان محبت الهی، آرام و لطیف بر زمین آمده است.

سوره یوسف، فرمولی برای شناخت همه معلمان نورانی!
از این منظر، تمام واژه‌های این سوره، بصورت نمادین و الگو، معنا دارند.
یوسف نه تنها یک شخص تاریخی، بلکه الگویی است برای همه معلمان نورانی که مأمور به هدایت دل‌ها شده‌اند. پس هر تعبیر از «نزول»، «تأویل»، «حب»، «غیبت»، «ظهور»، «تمکین»، «رحمت»، و «غفران» در این سوره، ناظر به مقام معلمین نورانی در تاریخ انسان است.
ما باید آیه‌به‌آیه، واژه‌به‌واژه، این سوره را همچون رمزی از ظهور معلم درونی و نورانی بخوانیم؛
و در این میان، واژه‌ی «أَنْزَلْناهُ» یکی از این کلیدهاست.
در اینجا، یوسف، همان حقیقت نازل‌شده از سوی خداوند است، همچون نوری که به نرمی در دل زمین نشست، و قلوب تیره از حسد را دعوت به نور عقل و رحمت و مهربانی کرد.

از واژه تا واقعیت نازل‌شده!
پس هنگامی که خداوند می‌فرماید:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ»،
باید به‌یاد داشته باشیم که این «ـه» ضمیر نوری است؛ اشاره‌ای است به حقیقت مجسم یوسف، معلمی نورانی که خود فرود آمد، تا عقل‌ها را بیدار و دل‌ها را پاک سازد.
او یک پیام زنده بود (رسل
نسخه‌ای از علم خداوند،
نازل‌شده به زبان نورانی، و برای عقل‌هایی جهانی.
و این نگاه، نه‌فقط ناظر به یوسف علیه‌السلام، بلکه الگویی است برای شناخت همه معلمان نورانی؛ همانانی که خود، حقیقت نازل‌شده‌اند.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی