When jealous breaks the promise
and contract and agreement!
Jealous Breaks God’s Rule!
«نکث» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نَكَثَ العهد»
«نَكَثَ البيعةَ»
«نَكَثَ الرَّجُلُ العَهْدَ: نَقَضَهُ و نَبَذَه»
«تَنَاكَثَ القومُ عهودَهم: آن قوم عهدها و پيمانهاى خود را شكستند.»
«نَكَثَ العهدَ أو البيعَ: عهد و پيمان را شكست و معامله را فسخ نمود.»
«نَكَثَ الْكِسَاءَ: نَقَضَهُ»
«النَّكْثُ: پاره شدن لباس و هر چيز بافته شدهاى»
مفهوم «إهمال مع خلف و ترك لما سبق من الأحكام».
مفهوم «التخلّف عمّا التزم سابقا و فكّ ما عقده».
+ «نقض»
+ «غزل»
+ «بیوفا»
+ «عهدشکن»
نقض عهد – ناقض و ناکث
«سوگندشکنی»
«disclaimer»: سلب مسئولیت!
حسود پیمانشکن، میخواد یه جوری از خودش سلب مسئولیت کنه!
حسود به نورش میگه: نه!
حسود به امر الله میگه: نه!
حسود فرمان آتشبس رو نقض میکنه!
حسود نورشو نمیپرسته!
«ارتداد»: «apostasy»:
حسود در امتحان شهریور هم رد میشه!
انصراف حسود از پرواز نورانی به مقصد بهشت!:
«Contract cancellation»
حسودِ پیمانشکن!
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۳۴ الى ۱۳۶]
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا
يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ
وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ (۱۳۴)
و هنگامى كه عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند:
«اى موسى، پروردگارت را به عهدى كه نزد تو دارد براى ما بخوان،
اگر اين عذاب را از ما برطرف كنى حتماً به تو ايمان خواهيم آورد
و بنىاسرائيل را قطعاً با تو روانه خواهيم ساخت.»
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (۱۳۵)
و چون عذاب را -تا سررسيدى كه آنان بدان رسيدند- از آنها برداشتيم باز هم پيمانشكنى كردند.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ
بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ (۱۳۶)
سرانجام از آنان انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان ساختيم،
چرا كه آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند.
[سورة التوبة (۹): الآيات ۹ الى ۱۳]
اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ
إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۹)
آيات خدا را به بهاى ناچيزى فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند،
به راستى آنان چه بد اعمالى انجام مىدادند.
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ (۱۰)
در باره هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمىكنند،
و ايشان همان تجاوزكارانند.
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ
وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۱۱)
پس اگر توبه كنند و نماز برپا دارند و زكات دهند، در اين صورت برادران دينى شما مىباشند،
و ما آيات [خود] را براى گروهى كه مىدانند به تفصيل بيان مىكنيم.
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ
إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (۱۲)
و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند،
پس با پيشوايان كفر بجنگيد، چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست،
باشد كه [از پيمانشكنى] باز ايستند.
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ
أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۳)
چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند،
و آنان بودند كه نخستينبار [جنگ را] با شما آغاز كردند، نمىجنگيد؟
آيا از آنان مىترسيد؟ با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد.
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۹۱ الى ۹۴]
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ
وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها
وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (۹۱)
و چون با خدا پيمان بستيد، به پيمان خود وفا كنيد
و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد،
با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار دادهايد،
زيرا خدا آنچه را انجام مىدهيد مىداند.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً
تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ
إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (۹۲)
و مانند آن [زنى] كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى] از هم مىگسست مباشيد
كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد
[به خيال اين] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند.
جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مىآزمايد
و روز قيامت در آنچه اختلاف مىكرديد، قطعاً براى شما توضيح خواهد داد.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً
وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ
وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۹۳)
و اگر خدا مىخواست قطعاً شما را امّتى واحد قرار مىداد،
ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مىكند
و از آنچه انجام مىداديد حتماً سؤال خواهيد شد.
وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها
وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (۹۴)
و زنهار، سوگندهاى خود را دستاويز تقلب ميان خود قرار مدهيد، تا گامى بعد از استواريش بلغزد،
و شما به [سزاى] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشتهايد دچار شكنجه شويد
و براى شما عذابى بزرگ باشد.
[سورة الزخرف (۴۳): الآيات ۴۶ الى ۵۴]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (۴۶)
و همانا موسى را با نشانههاى خويش به سوى فرعون و سرانِ [قوم] او روانه كرديم.
پس گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم.»
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (۴۷)
پس چون آيات ما را براى آنان آورد، ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند.
وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (۴۸)
و [ما] نشانهاى به ايشان نمىنموديم مگر اينكه آن از نظير [و مشابه] آن بزرگتر بود،
و به عذاب گرفتارشان كرديم تا مگر به راه آيند.
وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (۴۹)
و گفتند:
«اى فسونگر، پروردگارت را به [پاس] آنچه با تو عهد كرده، براى ما بخوان،
كه ما واقعاً به راه درست درآمدهايم.»
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (۵۰)
و چون عذاب را از آنها برداشتيم، بناگاه آنان پيمان شكستند.
وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ
يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (۵۱)
و فرعون در [ميان] قوم خود ندا درداد [و] گفت:
«اى مردم [كشور] من،
آيا پادشاهى مصر و اين نهرها كه از زير [كاخهاى] من روان است از آنِ من نيست؟
پس مگر نمىبينيد؟
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (۵۲)
آيا [نه] من از اين كس كه خود بىمقدار است و نمىتواند درست بيان كند بهترم؟
فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (۵۳)
پس چرا بر او دستبندهايى زرّين آويخته نشده؟ يا با او فرشتگانى همراه نيامدهاند؟
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (۵۴)
پس قوم خود را سبكمغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند،
چرا كه آنها مردمى منحرف بودند.
فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ
[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ
عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ
وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً (۶)
و [تا] مردان و زنان نفاقپيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد بردهاند، عذاب كند؛
بَدِ زمانه بر آنان باد.
و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده
و جهنّم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است!
وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً (۷)
و سپاهيان آسمانها و زمين از آنِ خداست، و خدا همواره شكستناپذير سنجيدهكار است.
إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (۸)
[اى پيامبر،] ما تو را [به سِمَتِ] گواه و بشارتگر و هشداردهندهاى فرستاديم.
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً (۹)
تا به خدا و فرستادهاش ايمان آوريد
و او را يارى كنيد و ارجش نهيد، و [خدا] را بامدادان و شامگاهان به پاكى بستاييد.
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ
فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ
وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً (۱۰)
در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مىكنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند؛
دست خدا بالاى دستهاى آنان است.
پس هر كه پيمانشكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مىشكند،
و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد.