دکتر محمد شعبانی راد

حسودِ پیمان‌شکن!

When jealous breaks the promise
and contract and agreement!
Jealous Breaks God’s Rule!

«نکث» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«نَكَثَ‏ العهد»
«نَكَثَ‏ البيعةَ»
«نَكَثَ‏ الرَّجُلُ العَهْدَ: نَقَضَهُ و نَبَذَه»
«تَنَاكَثَ‏ القومُ عهودَهم: آن قوم عهدها و پيمانهاى خود را شكستند.»
«نَكَثَ‏ العهدَ أو البيعَ: عهد و پيمان را شكست و معامله را فسخ نمود.»
«نَكَثَ‏ الْكِسَاءَ: نَقَضَهُ»
«النَّكْثُ‏: پاره شدن لباس و هر چيز بافته شده‏‌اى»
مفهوم «إهمال مع خلف و ترك لما سبق من الأحكام».
مفهوم «التخلّف عمّا التزم سابقا و فكّ ما عقده».
+ «نقض»
+ «غزل»
+ «بی‌وفا»
+ «عهد‌شکن»
نقض عهد – ناقض و ناکث
«سوگند‌شکنی»
«disclaimer»: سلب مسئولیت!
حسود پیمان‌شکن، میخواد یه جوری از خودش سلب مسئولیت کنه!
حسود به نورش میگه: نه!
حسود به امر الله میگه: نه!
حسود فرمان آتش‌بس رو نقض میکنه!
حسود نورشو نمی‌پرسته!
«ارتداد»: «apostasy»:
حسود در امتحان شهریور هم رد میشه!
انصراف حسود از پرواز نورانی به مقصد بهشت!:
«Contract cancellation»

حسودِ پیمان‌شکن!

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۳۴ الى ۱۳۶]
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا 
يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ
وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ (۱۳۴)
و هنگامى كه عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند:
«اى موسى، پروردگارت را به عهدى كه نزد تو دارد براى ما بخوان،
اگر اين عذاب را از ما برطرف كنى حتماً به تو ايمان خواهيم آورد
و بنى‏‌اسرائيل را قطعاً با تو روانه خواهيم ساخت.»
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‏ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (۱۳۵)
و چون عذاب را -تا سررسيدى كه آنان بدان رسيدند- از آنها برداشتيم باز هم پيمان‏‌شكنى كردند.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ 
بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ (۱۳۶)
سرانجام از آنان انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان ساختيم،
چرا كه آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۹ الى ۱۳]
اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ
إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۹)
آيات خدا را به بهاى ناچيزى فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند،
به راستى آنان چه بد اعمالى انجام مى‌‏دادند.
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ (۱۰)
در باره هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمى‏‌كنند،
و ايشان همان تجاوزكارانند.
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ
وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۱۱)
پس اگر توبه كنند و نماز برپا دارند و زكات دهند، در اين صورت برادران دينى شما مى‏‌باشند،
و ما آيات [خود] را براى گروهى كه مى‏‌دانند به تفصيل بيان مى‏‌كنيم.
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ
إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (۱۲)
و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند،
پس با پيشوايان كفر بجنگيد، چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست،
باشد كه [از پيمان‏‌شكنى‏] باز ايستند.
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ
أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۳)
چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند،
و آنان بودند كه نخستين‏‌بار [جنگ را] با شما آغاز كردند، نمى‌‏جنگيد؟
آيا از آنان مى‌‏ترسيد؟ با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد.

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۹۱ الى ۹۴]
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ
وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها
وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ (۹۱)
و چون با خدا پيمان بستيد، به پيمان خود وفا كنيد
و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد،
با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه‏] قرار داده‏‌ايد،
زيرا خدا آنچه را انجام مى‌‏دهيد مى‏‌داند.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً 
تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‏ مِنْ أُمَّةٍ
إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (۹۲)
و مانند آن [زنى‏] كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى‏] از هم مى‌‏گسست مباشيد
كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد
[به خيال اين‏] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات‏] افزونترند.
جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مى‌‏آزمايد
و روز قيامت در آنچه اختلاف مى‏‌كرديد، قطعاً براى شما توضيح خواهد داد.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً
وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ 
وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۹۳)
و اگر خدا مى‏‌خواست قطعاً شما را امّتى واحد قرار مى‏‌داد،
ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مى‌‏كند
و از آنچه انجام مى‏‌داديد حتماً سؤال خواهيد شد.
وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها
وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (۹۴)
و زنهار، سوگندهاى خود را دستاويز تقلب ميان خود قرار مدهيد، تا گامى بعد از استواريش بلغزد،
و شما به [سزاى‏] آنكه [مردم را] از راه خدا باز داشته‌‏ايد دچار شكنجه شويد
و براى شما عذابى بزرگ باشد.

[سورة الزخرف (۴۳): الآيات ۴۶ الى ۵۴]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (۴۶)
و همانا موسى را با نشانه‏‌هاى خويش به سوى فرعون و سرانِ [قوم‏] او روانه كرديم.
پس گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم.»
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (۴۷)
پس چون آيات ما را براى آنان آورد، ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند.
وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (۴۸)
و [ما] نشانه‌‏اى به ايشان نمى‏‌نموديم مگر اينكه آن از نظير [و مشابه‏] آن بزرگتر بود،
و به عذاب گرفتارشان كرديم تا مگر به راه آيند.
وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (۴۹)
و گفتند:
«اى فسونگر، پروردگارت را به [پاس‏] آنچه با تو عهد كرده، براى ما بخوان،
كه ما واقعاً به راه درست درآمده‏‌ايم.»
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (۵۰)
و چون عذاب را از آنها برداشتيم، بناگاه آنان پيمان شكستند.
وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ 
يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (۵۱)
و فرعون در [ميان‏] قوم خود ندا درداد [و] گفت:
«اى مردم [كشور] من،
آيا پادشاهى مصر و اين نهرها كه از زير [كاخهاى‏] من روان است از آنِ من نيست؟
پس مگر نمى‌‏بينيد؟
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (۵۲)
آيا [نه‏] من از اين كس كه خود بى‏‌مقدار است و نمى‌‏تواند درست بيان كند بهترم؟
فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (۵۳)
پس چرا بر او دستبندهايى زرّين آويخته نشده؟ يا با او فرشتگانى همراه نيامده‏‌اند؟
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (۵۴)
پس قوم خود را سبك‏‌مغز يافت [و آنان را فريفت‏] و اطاعتش كردند،
چرا كه آنها مردمى منحرف بودند.

فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ

[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ 
عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ
وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً (۶)
و [تا] مردان و زنان نفاق‏‌پيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد برده‌‏اند، عذاب كند؛
بَدِ زمانه بر آنان باد.
و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده
و جهنّم را براى آنان آماده گردانيده و [چه‏] بد سرانجامى است!
وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً (۷)
و سپاهيان آسمانها و زمين از آنِ خداست، و خدا همواره شكست‌‏ناپذير سنجيده‏‌كار است.
إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (۸)
[اى پيامبر،] ما تو را [به سِمَتِ‏] گواه و بشارتگر و هشداردهنده‌‏اى فرستاديم.
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ 
وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً (۹)
تا به خدا و فرستاده‌‏اش ايمان آوريد
و او را يارى كنيد و ارجش نهيد، و [خدا] را بامدادان و شامگاهان به پاكى بستاييد.
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ
فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ 
وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً (۱۰)
در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مى‌‏كنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مى‏‌كنند؛
دست خدا بالاى دستهاى آنان است.
پس هر كه پيمان‏‌شكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مى‌‏شكند،
و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‏‌بخشد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی