Draw luminous commands!
The language of pictures!
«رسم» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الرَّسَّام: نقاش، چهرهنگار»
ترسیم نور و ظلمت در ملکوت قلب!
ترسیم اوامر نورانی در ملکوت قلب!
نور، فرایندی است رسمی!
مراسمِ نورانیِ ملکوتی!
«الرَّسْمِيّ: هر كار يا امريهاى كه از سوى نهادى رسمى صادر شود،
آنچه كه از سوى دولت صادر يا اعلام گردد.»
+ «نور، مرکز فرماندهی!»، «امر الله»
صاحبان نور، با قلبشون، این اوامر رسمی را میفهمند!
«فرایند ترجمه نور به حروف!»
«یعتبر بالنّور و الظّلام»
«سُبْحَانَ اللَّهِ جَاعِلِ الظُّلُمَاتِ وَ النُّورِ»
«الله یقبض و یبصط»
صاحبان نور، کاراشون رسمی است!
«الرَّوْسَمُ: خَشَبَةٌ يُخْتَمُ بِهَا الْغَلَّةُ،
مُهر چوبين كه با آن غله را در خرمن مُهر كنند تا به سرقت نرود.» + «بِرَند»
«الرَّسْمُ: الْأَثَرُ» + «اثر»
«الرَّوْسَم: نشان و علامت»
«الرَّسَّام: نقاش، چهرهنگار»
«رسم بالرَّمل: نقاشی با شن»
«رَسَمَ الكتابَ: كتاب را نوشت.»
نور، ابتدا درون قلب صاحبان نور، خلق و ترسیم میشود. + «یاقوت سرخ!»
«رَسَمَ له كذا فَارْتَسَمَهُ: او را به آن كار فرمان داد و او فرمان را پذيرفت.»
«رَسَمْتُ لَهُ كَذَا: أى امْتَثَلَهُ» + «مثل»
تمثالِ نورانی، ترسیم میشود!
«تَرَسَّمَ البانى او الحافرُ: بنّا يا چاهكن نگريست تا ببيند كه كجا بسازد يا كجا را بكند.»
انگاری اهل نور به قلب سلیمشون نگاه میکنن ببینن قلم نورانی صاحبان نور، در این لوح پاک، چه فرمانی ترسیم میکند تا مجری این دستورالعمل باشند.
نور، فرایندی است ترسیمی!
مثل کشیدن طرح و نقاشی در صفحه سفید دفتر نقاشی که اولش معلوم نیست نقاش دانا داره چی میکشه، اما کمکم که طرح کاملتر میشه، انگاری سر و کله یک چهره نورانی، من وراء الغربال معلوم میشه!
+ «فیء»
شلّیک گلولههای رسّام در شب!
+ «ثقب – نجم ثاقب»
bullets tracer fire continuous on the black screen
وَ اَلدُّنْيَا رَسْمُ اَلْآخِرَةِ وَ اَلْآخِرَةُ رَسْمُ اَلدُّنْيَا
وَ اَلرَّسْمُ لِمَنْ عَقَلَ مَوْجُودٌ وَاضِحٌ
و دنيا نشانهى آخرت و آخرت هم نشانهى دنياست.
و نشانه براى كسى كه خردمند باشد،موجود است و واضح.
قبض و بسط نور، نشانههای آخرت است در دنیا!
که قلب سلیم متوجه آن میشود!
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ
أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود،
تا برايشان روشن گردد كه او خود حقّ است.
آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟
امام علی علیه السلام:
… قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اَلْجَنَّةِ
هَلْ فِي اَلدُّنْيَا هِيَ أَمْ فِي اَلْآخِرَةِ
وَ أَيْنَ اَلْآخِرَةُ مِنَ اَلدُّنْيَا
قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
اَلدُّنْيَا فِي اَلْآخِرَةِ وَ اَلْآخِرَةُ مُحِيطَةٌ بِالدُّنْيَا
إِذْ كَانَتِ اَلنُّقْلَةُ مِنَ اَلْحَيَاةِ إِلَى اَلْمَوْتِ ظَاهِرَةً
وَ كَانَتِ اَلْآخِرَةُ هِيَ دَارَ اَلْحَيَوَانِ لَوْ كٰانُوا يَعْلَمُونَ
وَ ذَلِكَ أَنَّ اَلدُّنْيَا نُقْلَةٌ وَ اَلْآخِرَةَ حَيَاةٌ وَ مُقَامٌ
مَثَلُ ذَلِكَ كَالنَّائِمِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اَلْجِسْمَ يَنَامُ وَ اَلرُّوحَ لاَ تَنَامُ
وَ اَلْبَدَنَ يَمُوتُ وَ اَلرُّوحَ لاَ يَمُوتُ
قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
وَ إِنَّ اَلدّٰارَ اَلْآخِرَةَ لَهِيَ اَلْحَيَوٰانُ لَوْ كٰانُوا يَعْلَمُونَ
وَ اَلدُّنْيَا رَسْمُ اَلْآخِرَةِ وَ اَلْآخِرَةُ رَسْمُ اَلدُّنْيَا
وَ لَيْسَ اَلدُّنْيَا اَلْآخِرَةَ وَ لاَ اَلْآخِرَةُ اَلدُّنْيَا
إِذَا فَارَقَ اَلرُّوحُ اَلْجِسْمَ يَرْجِعُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلَى مَا مِنْهُ بَدَأَ وَ مَا مِنْهُ خُلِقَ
وَ كَذَلِكَ اَلْجَنَّةُ وَ اَلنَّارُ فِي اَلدُّنْيَا مَوْجُودَةٌ وَ فِي اَلْآخِرَةِ
لِأَنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا مَاتَ صَارَ فِي دَارٍ مِنَ اَلْأَرْضِ إِمَّا رَوْضَةٍ مِنْ رِيَاضِ اَلْجَنَّةِ وَ إِمَّا بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ اَلنَّارِ
وَ رُوحُهُ إِلَى أَحَدِ دَارَيْنِ إِمَّا فِي دَارِ نَعِيمٍ مُقِيمٍ لاَ يَمُوتُ فِيهَا وَ إِمَّا فِي دَارِ عَذَابٍ أَلِيمٍ لاَ يَمُوتُ فِيهَا
وَ اَلرَّسْمُ لِمَنْ عَقَلَ مَوْجُودٌ وَاضِحٌ
وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
كَلاّٰ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ اَلْيَقِينِ `لَتَرَوُنَّ اَلْجَحِيمَ . `ثُمَّ لَتَرَوُنَّهٰا عَيْنَ اَلْيَقِينِ `ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِيمِ وَ عَنِ اَلْكَافِرِينَ فَقَالَ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شُغُلٍ عَنْ ذِكْرِي- وَ كٰانُوا لاٰ يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً
وَ لَوْ عَلِمَ اَلْإِنْسَانُ مَا هُوَ فِيهِ مَاتَ خَوْفاً مِنَ اَلْمَوْتِ
وَ مَنْ نَجَا فَبِفَضْلِ اَلْيَقِينِ.
سپس گفت خبر ده مرا از بهشت كه در دنياست يا در آخرت
و آخرت نسبت بدنيا در كجاست،
حضرت فرمود
دنيا در آخرت است و آخرت احاطهى بر دنيا دارد
زيرا كه دنيا انتقال باشد از حيوة و زندگى بسوى مرگ و مردن ظاهرى
ولى آخرت سراى زندگى مىباشد اگر بدانند.
بيانش اين است كه دنيا انتقال پيدا كردن است
و آخرت جاى زنده بودن و ماندن است
مثلش مانند خوابيده است كه تن ميخوابد و روح نمىخوابد بدن ميميرد و روح زنده است
چنان كه خداى عزّ و جل ميفرمايد:
« وَ إِنَّ اَلدّٰارَ اَلْآخِرَةَ لَهِيَ اَلْحَيَوٰانُ لَوْ كٰانُوا يَعْلَمُونَ».
و دنيا نشانهى آخرت و آخرت هم نشانهى دنياست
نه دنيا عين آخرت است و نه آخرت عين دنيا
هر گاه روح از بدن جدا شد هر يك از جسم و روح به قرارگاه خودش برميگردد
هم چنين بهشت و جهنم در دنيا و آخرت وجود دارد
زيرا كه بنده هر گاه مُرد در سرائى از زمين قرار ميگيرد
كه يا باغى از باغهاى بهشت است يا در طبقهاى از طبقات جهنم است
روحش در يكى از اين دو جا است
يا در خانهى نعمت جايگزين است كه در آنجا نمىميرد
يا در خانهى عذاب دردناك كه در آنجا هم زنده است و نابودى ندارد،
و نشانه براى كسى كه خردمند باشد،موجود است و واضح.
و همانا خداى عز و جل فرموده است:
« كَلاّٰ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ اَلْيَقِينِ `لَتَرَوُنَّ اَلْجَحِيمَ`ثُمَّ لَتَرَوُنَّهٰا عَيْنَ اَلْيَقِينِ`ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِيمِ»
سپس فرمود
آنان غافل از ذكر من باشند و چنين باشند كه نيروى شنيدن ندارند
و اگر بداند انسان چه مىشود در آن روز از بيم مرگ جان سپارد و هر كس نجات پيدا كند به بركت يقين است.
زبان تصاویر!
The language of pictures
أَحْسَنَ الْحَدِيثِ – أَحْسَنُ الْخالِقِينَ
زیباترین سخن – زیباترین سخنگو
Infographics
«Infographics»:
اینفوگرافیک:
به عربی: «مخطط معلومات بیانی»
به فارسی: اطلاعنگاشت، گرافیک اطلاعرسان، اَزدانگاری،
اَزدا: «info»: الگو نگاری، نمایش دادهها، گرافهای اطلاعات.
هنر آسمانی! کلام آسمانی!
هنر خلق تصاویر بر روی لوح قلبها!
هنر قبض و بسط نور در ملکوت قلبها!
معلوم میشه این هنر و این فرایند، قلبها رو نشونه میگیره، که اینقدر تاثیر گذار و روشنگر است!
قلب ما زمین خداست که خدا با دستان آسمانیاش یعنی نور ولایت محمد و آل محمد ع، این زمین را آباد میکند و این آبادانی، به سبب دادن علوم نورانی به این قلب است،
و اینکه سنخ کلامی که در این فرایند، رد و بدل میشود چگونه است، داستان قبض و بسط قلوب است.
این هنر نقاشی با شن، در برنامهای پرطرفدار که مورد توجه همه قرار میگیرد، مثالی است برای تفهیم فرایند نور ولایت و آموزش واژههایی همچون یدالله، شبح، خلق و هزار واژه مترادف نور که در این فیلمهای زیبای نقاشی با شن قابل درک و استنباط است!
نقاشی با شن یا نقاشی با نور در لوح محفوظ قلب!
نور، فرایند نقاشی در قلوب است که بینندهی این نقاشی و تصاویر، از این خلقت بینظیر پی به قدرت خدا میبرد، و قلب سلیم و عارفِ به نور ولایت، از دیدن این تصاویر شاهکار خلقت درون قلب خود، پی به قدرت خدای خویش میبرد.
«إِلَهِي بَدَتْ قُدْرَتُكَ وَ لَمْ تَبْدُ هَيْئَتُهُ»
«خدایا قدرت تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته.»
انگاری با مشاهده آثار قدرت خدا، کانه خدا رو میشناسی و اونو زیارت میکنی! با خدا مواجه میشی!
خودِ خدا هیئت و شکل و جسم و یه همچین داستانی نداره که منتظر باشیم خودِ اونو ببینیمش!
بلکه قدرت خدا رو لحظه به لحظه با قلب سلیم (قلبی که سالم از عیب حسادت باشد) میشه دید و میشه این کلام نورانی رو شنید و چشید و از شیرینی و حلاوتِ آرامشِ حاصل از عمل به تصاویر گویای نورانی، بهره برد و دیگران را نیز بهرهمند نمود، ان شاء الله تعالی.
امام سجاد علیه السلام:
إِلَهِی بَدَتْ قُدْرَتُکَ وَ لَمْ تَبْدُ هَیْئَةٌ
فَجَهَلُوکَ وَ قَدَّرُوکَ بِالتَّقْدِیرِ عَلَی غَیْرِ مَا بِهِ أَنْتَ شَبَّهُوکَ
وَ أَنَا بَرِیءٌ یَا إِلَهِی مِنَ الَّذِینَ بِالتَّشْبِیهِ طَلَبُوکَ
لَیْسَ کَمِثْلِکَ شَیْءٌ
إِلَهِی وَ لَمْ یُدْرِکُوکَ وَ ظَاهِرُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَةٍ دَلِیلُهُمُ عَلَیْکَ لَوْ عَرَفُوکَ
وَ فِی خَلْقِکَ یَا إِلَهِی مَنْدُوحَةٌ أَنْ یُنَاوِلُوکَ
بَلْ سَوَّوْکَ بِخَلْقِکَ فَمِنْ ثَمَّ لَمْ یَعْرِفُوکَ
وَ اتَّخَذُوا بَعْضَ آیَاتِکَ رَبّاً فَبِذَلِکَ وَصَفُوکَ
فَتَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی عَمَّا بِهِ الْمُشَبِّهُونَ نَعَتُوک.
«خدایا قدرت تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته؛
پس تو را نشناخته و تو را آنچنان که نیستی تشبیه میکنند
و خدایا من از کسانی که تو را با تشبیه میخوانند بیزارم.
چیزی مانند تو نیست….
آنها تو را با مخلوقاتت مساوی میدانند؛ به همین دلیل تو را نشناخته
و بعضی از نشانههای تو را خدای خود میدانند و تو را بِدان توصیف میکنند.
پس ای خدا، تو برتر از آن چیزی هستی که تشبیهکنندگان، تو را بِدان توصیف میکنند.»
خداى خالقِ نوسازِ صورتگر!
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى!
[سورة الحشر (۵۹): الآيات ۲۱ الى ۲۴]
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ
وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (۲۱)
اگر اين قرآن را بر كوهى فرومىفرستاديم، يقيناً آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از همپاشيده مىديدى.
و اين مَثَلها را براى مردم مىزنيم، باشد كه آنان بينديشند.
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ (۲۲)
اوست خدايى كه غير از او معبودى نيست، داننده غيب و آشكار است، اوست رحمتگر مهربان.
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (۲۳)
اوست خدايى كه جز او معبودى نيست؛ همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش، و] مؤمن [به حقيقت حقّه خود كه] نگهبان، عزيز، جبّار [و] متكبّر [است].
پاك است خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند.
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى
يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۲۴)
اوست خداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آنِ اوست.
آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مىگويند و او عزيز حكيم است.
در این آیه، قرآن «الْقُرْآنَ» همان نورِ مشهودِ قرائتشده در قلب شاهد این نور است،
«و شاهد و مشهود».
خلق این تصاویر زیبا «الْمُصَوِّرُ» که قلبتو از تاریکی حسادت تبرئه میکنه،
کار خدای خالق قادر متعال است.
[«الْبارِئُ: خالقی که با خلق نور، تاریکی حسادت رو قرنطینه میکنه،
کانه این قلب رو از لوث حسادت تبرئه میکنه و این معنای زیبای واژه «الْبارِئُ» است.]
«هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»
خدای مهربان در هر زمان با یک اسم جدید زیبا، همون معنای تکراری نور ولایت رو دوباره به یاد همه میاره «سبع مثانی» و براشون فراخوان صادر میکنه،
پس صاحبان نور در هر زمان، برای مخاطبین خودشان، اسامی زیبای خداوند هستند «الْأَسْماءُ الْحُسْنى» که برای دعوت همگانی و آموزش علوم نورانی، یک ماموریت جدّی را به دوش میکشند.
«فَوَجْهُ اللَّهِ أَنْبِيَاؤُهُ وَ أَوْلِيَاؤُهُ»
«السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته»
+ «حاملان نور!»
+ «مسیر دسترسی به نور!»
نقاشی با شن!
Sandpainting
«رسم بالرمل»
اصل هنر همینه که در ملکوت قلب، دستی بیاد و مطلبی رو به زبانی خودمونی، که هیچکس دیگری نفهمه، بگه و بره، و نشه اونو سِیوش کنی و بگیری و به کسی نشونش بدی،
و این فرایند نور ولایت است در ملکوت قلبها!
لوح قلب + دست خدا «ید الله»
مدام داره تصاویری – «شبح» – از پروژکتور عالم بالا روی پرده لوح قلب به تصویر کشیده میشه
و مطالبی با ارزش به ما میفهمونه
و این انتقال دیتا به زبان صفر و یکِ نور و ظلمت که همان زبان آنلاین اهل یقین است، ارزشی خاصی دارد و منحصر به فرد است که قابل گرفتن و تسخیر و سِیو نمودن به این معنا که بشه اونو به این و اون نشونش بدی نیست!
+ «فرض – نور خصوصی مجازی! – مثال زیبای vpn»
یک تابلوی نقاشی بعد از ترسیم به همون حال ثابت روی دیوار اینقدر میمونه تا بهش عادت میکنیم و دیگه اون تاثیر رو در انتقال پیام نداره، انگاری نمیتونه با ما حرف بزنه! انگاری مرده است!
اما تابلویی که مدام نوسان داره و آنبهآن داره با ما حرف میزنه، این تابلو با ارزشه و این تابلو زنده است و این تابلو زندگی رو انتقال میده و عامل حیات طیبه است و ما نباید چشممون دنبال تابلوهای مرده باشه و پشت به تابلوی زندهی در بین دستان خدای خود نماییم «بین یدی الله»، لذا مدام باید قلبمونو زیر نظر بگیریم و ببینیم، او – خالق بی همتا – چی داره توی لوح محفوظ قلب ما ترسیم میکنه و اینو بدونیم که این تصاویر، فریم به فریم ، همه ثبت و ضبط میشه اما ما جایی برای سیو کردن اون نداریم، لذا باید در عالمی بیانتها ذخیره گردد لذا میره به فضای ابریِ «وان درایو» و اونجا برای همیشه ماندگار می شود.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ!
خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه، متضمّن وعده و وعيد، نازل كرده است.
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ
ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ
ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً
إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (۲۱)
مگر نديدهاى كه خدا از آسمان، آبى فرود آورد
پس آن را به چشمههايى كه در [طبقات زيرينِ] زمين است راه داد،
آنگاه به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مىآورد،
سپس خشك مىگردد، آنگاه آن را زرد مىبينى، سپس خاشاكش مىگرداند.
قطعاً در اين [دگرگونيها] براى صاحبان خرد عبرتى است.
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ
فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (۲۲)
پس آيا كسى كه خدا سينهاش را براى [پذيرش] اسلام گشاده،
و [در نتيجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مىباشد [همانند فرد تاريكدل است]؟
پس واى بر آنان كه از سختدلى ياد خدا نمىكنند؛ اينانند كه در گمراهى آشكارند.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ
تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ
ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ
ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۲۳)
خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه، متضمّن وعده و وعيد، نازل كرده است.
آنان كه از پروردگارشان مىهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد،
سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مىگردد. + «نور رأفت و نرمدلی!»
اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد،
و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ
وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ (۲۴)
پس آيا آن كس كه [به جاى دستها] با چهره خود، گزند عذاب را روز قيامت دفع مىكند [مانند كسى است كه از عذاب ايمن است]؟
و به ستمگران گفته مىشود: «آنچه را كه دستاوردتان بوده است بچشيد.»
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (۲۵)
كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند،
و از آنجا كه حدس نمىزدند عذاب برايشان آمد.
«كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ»: قبض و بسط
زبان نور، زبان آنلاین اهل بهشت است که از دو حرف تشکیل شده: نور و ظلمت، به این میگن مثانی! همون کلام نورانی، که متضمن وعده و وعید است. نور میشه وعده و تاریکی میشه وعید!
و این کلام محترمانه خیلی بهتر از اینه که با عصا و علف چیزی رو بفهمی!
این آیات زیبا دارند تاثیر کلام صاحبان نور رو بر قلوب اهل یقین و اهل حسادت توضیح میدهند:
اولا بدانیم که نعمت خدا حرف نداره! احسن الحدیث است یعنی کلام نورانی، تنها کلام تاثیر گذار در قلب است که وقتی حرفاشو میشنوی، مو به تنت راست میشه «تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»! اشک تو چشات جمع میشه «ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ» و دلت منور به نور آل محمد ع میشه و این همان هدایت اهل یقین به سبب نور الهی است «ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ»، اما اهل شک و حسادت، این کلام نورانی را تکذیب میکنند «كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، و جوری گمراه میشوند که دیگه از دست هیچکسی کاری بر نمیاد «وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ»!
ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ!
آنگاه آفرينشى ديگر پديد آورديم.
آفرين باد بر خدا كه بهترينِ آفرينندگان است!
[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۱۲ الى ۱۹]
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ (۱۲)
و به يقين، انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم.
ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ (۱۳)
سپس او را [به صورت] نطفهاى در جايگاهى استوار قرار داديم.
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً
ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ (۱۴)
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم،
آنگاه آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ (۱۵)
بعد از اين [مراحل] قطعاً خواهيد مرد.
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ (۱۶)
آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد.
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ (۱۷)
و به راستى [ما] بالاى سر شما هفت راه [آسمانى] آفريديم و از [كار] آفرينش غافل نبودهايم.
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ
وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ (۱۸)
و از آسمان، آبى به اندازه [معين] فرود آورديم، و آن را در زمين جاى داديم،
و ما براى از بين بردن آن مسلماً تواناييم.
فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فِيها فَواكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (۱۹)
پس براى شما به وسيله آن باغهايى از درختان خرما و انگور پديدار كرديم
كه در آنها براى شما ميوههاى فراوان است و از آنها مىخوريد.