دکتر محمد شعبانی راد

نورِ متوالی! نور نزدیک! نور الولایة!

Consecutive light!
ON & OFF

«نور» یکی از هزار واژه مترادف «ولی» است.

النّور الولایة

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ

این اصطلاح «off and on» هواشناسی بسیار زیباست!
نور و ظلمت قلب هم همینه!
حال دلت گاهی «on» هست و گاهی «off»!

نورِ متوالی! «پشتِ سرِ هم»، «پیاپی»!
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«وُلِيَتِ‏ الأرضُ – نُصِرَتِ الأَرضُ»
«فصل بهار اینجوریه که مدام باران می‌باره! پیاپی می‌بارد! نزدیک به هم می‌بارد! پشت سر هم بارون میاد. «متوالیاً»
«الوَلْي‏: باران پياپى، نزديكى»
«وُلِيَ‏ المكانُ: در آن مكان پس از باران دوباره باران آمد.»
«من أسماء المطر: الوَلْيُ‏: هو المطر يأتي بعد المطر،
يقال: وُلِيَتِ‏ الأرضُوَلْياً، فإذا أردتَ الإِسمَ فهو الْوَلِيُّ‏»
بقیه نامهای باران در زبان عرب: الوسمی و العهاد و الرصد و …
«وُلِيَت‏ الأرضُ فهي‏ مَوْليّة، إذا أصابها الوَليّ‏، و هو المطر بعد الوَسْميّ
اولین باران بهاری، اسمش الوسمی است و بارانهای متوالی بعدی میشن الولی.
این بارانها انگاری به تعهد خودشون که همانا سیراب نمودن زمین است عمل میکنن، میشه اسم این باران العهاد.
+ «نصح: غيوثُ‏ نَوَاصِحُ»: بارانهاى پى‌در‌پى.
«نعمت‌ها و فرصتهای متوالی آیاتی و رسلی»
+ «وسم: وَسَمَ الوَسْمِيُ‏ الأَرض: نخستين باران بهار بر زمين باريد.»
وسمیّ اولین باران بهاری است که علامت و نوید اینو میده که دیگه اسم بهار اومد «موسم بهار» و بارانهای بهاری شروع شده، حالا پی‌در‌پی، بارونه که میاد و بهم وصل میشه.
به اون بارانهای بعدی که متوالیا و نزدیک به هم می‌بارند عرب میگه «ولی».
«بهار موسم باران‌های متوالی است.»

«وَلْیْ» یعنی قرب یعنی نزدیک.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ

نور ولایت، ابزار قرب و خویشاوندی با خداست.
حسادت، عامل دوری و بعد از نور خداست.
حسادت نقطه مقابل «صله» با صاحبان نور است.

مثال زیبای نرم افزار «زاپیا»

دو گوشیِ کنار هم، همدیگرو پیدا می‌کنن «نور آشنایی!»
«hand-to-hand»
و یکی از اونها چیزی برای دیگری میفرسته،
این میشه ولی!
قلبت اگه رقیق باشه «قوم رقیقة قلوبهم» مثل این نرم افزار زاپیا،
میگرده ببینه دور و پرت یه صاحب نور پیدا میشه که باهاش چت کنی یا نه؟!
+ «رسل: الرِّسْلُ‏: اللّبن الكثير المتتابع الدّرّ، شير زيادى كه پى‌در‌پى از پستان دوشيده مى‏‌شود.»
+ «عرف – عُرْفِ‏ الفرسِ و الديك»: «وَ الْمُرْسَلاتِ‏ عُرْفاً» أي الرياح أرسلت متتابعة كعرف الفرس»
+ پوشه «وتر – متواتر»: ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا: آن گاه پيامبران خود را يكى بعد از ديگرى فرستاديم.
«جاءُوا تَتْرَى‏ اىْ مُتَتابعينَ‏ وَتْراً بَعْدَ وَتْرٍ»
همان مفهوم متوالی واژه ولی در واژه وتر نیز وجود دارد.
واژه «متواتر» که در زبان فارسی هم بکار می رود از همین ریشه وتر و به همین معناست‌، انگاری رسولان الهی بصورت متواتر و متوالی پشت سر هم می آیند. «يكى بعد از ديگرى»، «دونه‌به‌دونه»، پی‌در‌پی، پیاپی، متوالی، متواتر، توارثی، مسلسل و …
+ «قفو»
+ «قدو»
+ «برّ و نیکوکاری»
+ «فیدبک نورانی!»

زبان نورانی ولایت، چیز پیچیده‌ای نیست!

It’s not complicated!

نور ولایت موضوع پیچیده‌ای نیست!
نیار به سواد دنیایی خاصی برای درکش نداره!
خداوند به ساده‌ترین زبان با بنده خودش صحبت می‌کند بطوریکه هر کسی توانایی فهم اونو داشته باشه و خداوند از روشهای پیچیده برای صحبت کردن استفاده نکرده تا کسی نتونه مدعی بشه که ما نمیتونیم این زبان رو بفهمیم و کلام خدا را بعلت پیچیدگی، نفهمیدم و متوجه نشدم. لذا خدایِ زرنگ، ساده‌ترین زبان ممکن رو برای بشر خلق کرده تا با این زبان و کلام و وسیله، ارتباط کلامی و فهمیدنی برقرار کنه و این کلام، همین کلام نور و ظلمت یعنی کلام قبض و بسط نور است.
معرفة الامام بالنورانیة برای همه مخلوقات امری واجب است.
در این کلام خدا «کلمة الله فعل منه» اصلا پیچیدگی وجود ندارد.
نور ولایت فرآیندی بسیار ساده و قابل فهم برای همه است!
زبان نورانی ولایت، زبان آنلاین بین خالق و مخلوق است!

اگر درک و فهم دستورات الهی برای بنده سخت و پیچیده بود، نمیشد حجت بر همه تمام شود، لذا این امر یعنی نور ولایت موضوع و فرآیند و مبحث بسیار ساده و پیش پا افتاده‌ای است که هر مخلوقی و مولودی، با توانایی فهم نور ولایت خلق شده است «و کل مولود یولد علی الفطرة»، یعنی نور ولایت رو همه [قلب سلیم] ذاتا و فطرتا درک می‌کنن و با آن عجین هستند (یاقوت سرخ) و چیز پیچیده و نا‌مانوسی نیست.
قلب سلیم براحتی و بدون پیچیدگی و دردسر، میتونه معرفت به نور امام ع خودش پیدا نماید.
ساده‌تر از فهم نور ولایت نداریم.
ساده تر از زبان نور و ظلمت دیگه نداریم.
هر کسی خودش متوجه میشه که خوشحال است یا بدحال! حالت درونی قلب خودشو و مود «mood» ناپیدای خودشو که برای دیگران ناپیداست اما برای خودش پیداست رو متوجه میشه و این همان فهم قبض و بسط نور درون قلب است و این همان عبرت گرفتن از نور و ظلمت قلب است که خود شخص در ایجاد این حالات قلبی کاره‌ای نیست و ابتکار عمل در این فرآیند نورانیِ ولایت به دست خداست که «الله یقبض و یبصط».
تاریکی و روشنی قلب، دلگرفتگی یا دلشادی، مفهومی نیست که پیچیده و ناشناخته و نامفهوم باشد و ولایت فرآیندی بسیار ساده و روشن و واضح برای قلوب سلیم اهل یقین است.
تنها راه امکان برقراری ارتباط کلامی بین خالق و مخلوق، همین نور ولایت است که قلب سلیم، این کلام نورانی را به سادگی و راحتی هر چه تمام‌تر متوجه می‌شود و اصلا کار پیچیده‌ای نیست. لذا هیچ کسی نمیتونه مدعی باشه که من بعلت پیچیدگی موضوع نتونستم بفهمم داستان چیه! مثلا یاد گرفتن زبان خارجی برای کسی که زبان مادری‌اش فارسی است غالبا کار سختی است مثلا یک فارسی‌زبان براش کار سختی است که زبان ترکی یاد بگیره یا چینی یا زبانهای ناآشنای دیگه، اما هر انسانی با هر زبانی که داره روی کره زمین صحبت میکنه، جوری خلق شده که زبان خالق خودشو متوجه میشه «زبان نور فراتر از زبان مادری»، به شرط اینکه این قلب سلیم و هدیه الهی خودشو کور و معیوب نکرده باشه.
لذا انسان نمیتونه مدعی بشه من زبان نورانیِ ولایت را نفهمیدم و چنانچه گناهی از من سرزده، کسی حق نداره منو عقوبت کنه.
خداوند به ساده‌ترین زبان و به راحت‌ترین زبان با بنده خود سخن می‌گوید و این زبانی است که هیچ جایگزینی ندارد، بی‌مثال و بی‌بدیل است و غیر قابل جایگزین است و هیچ چیزی نمیتونه جاشو بگیره و چیزی است که همه بدان نیازمندند و در عین حال پیچیده و مبهم و نامفهوم و گنگ نیست.
اهل شک و حسادت، قلوبی دارند که این ساده‌ترین زبان رایج بین خالق و مخلوق را نمی‌فهمند، مثل کسی که کر و لال و گنگ باشه و هر چی بگی متوجه نشه و فهم کلام معمولی برای گنگ ممکن نیست، نور ولایت هم برای اهل شک و حسود، گنگ و نامفهوم است، «لهم قلوب لا یفقهون بها» همین است.

دنبال کردن این سرِنخِ کلام نورانی خدا درون قلب، اصلا کار پیچیده و بغرنجی نیست که کسی بگه نتونستم انجامش بدم!
برای چشم سالم و بیدار، فهم شب و روز سخته؟! برای قلب سلیم هم فهم نور ولایت به همین سادگیه!
پرابلماتیک نیست!
فهم نور ولایت برای قلب سلیم، صعب نیست!
«ان امرنا صعب مستصعب لا یحتمله الا ملک مقرب او نبی مرسل او عبد امتحن الله قلبه للایمان»
فهم نور ولایت برای اهل شک و حسد سخته و برای اهل یقین سخت نیست.
بعضی‌ها میگن: آقا این درس فیزیک برای من خیلی سخته، اصلا نمیفهممش!

خدا میگه بنده من، من که تو رو دوست دارم، تو هم میگی منو دوست داری! پس چرا اینقدر موضوع رو پیچیده می‌بینی؟ من که کلامم پیچیده نیست، پس چرا تو حرف منو نمی‌فهمی؟! چرا از هم دوریم؟ تقصیر کیه؟
نورِ عشق اصلا چیز پیچیده‌ای نیست!
1+1 میشه عشق!
میشه یک زوج دوست داشتنی!
چقدر این طرح برای روی کارت عروسی زیباست: 1=1+1
جمع یک + یک میشه 1 زوج! یک جفت! یک جفتِ عاشق!

شده از کسی یه سوال بپرسی و او هم جوری جوابتو بده که بدتر گیج بشی و دیگه نفهمی چکار باید بکنی؟!
اما خدا جواباش اینجوری نیست که ذهنت هَنگ کنه!
اصلا پیچیده نیست! خیلی آسونه!
«ها، ها؛ نه، نه! تموم.»
پیدا کردن جواب سوالات، اصلا کار مشکلی نیست، اگه قلبت به نور ولایت وصل باشه!

امام هادی علیه السلام:
رَوَى اَلسَّيِّدُ بْنُ طَاوُسٍ فِي كَشْفِ اَلْمَحَجَّةِ بِإِسْنَادِهِ مِنْ كِتَابِ اَلرَّسَائِلِ لِلْكُلَيْنِيِّ عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: 
كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ 
أَنَّ اَلرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يُحِبُّ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى رَبِّهِ
قَالَ فَكَتَبَ
إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ
.
سيد بن طاوس در كشف المحجه باسناد خود از كتاب رسائل كلينى نقل مى‌كند
از همان كسى كه او نام برده كه:
من نامه‌اى براى حضرت هادى نوشتم باين مضمون كه
شخص ميل دارد درخواستى که از خدا مينمايد، از امامش بكند.
در جواب نوشت:
اگر حاجتى داشتى لب‌هاى خود را حركت بده، جواب را خواهى يافت.

نور ولایت انشوطه است، نه کلافه سردرگم و پیچیده‌ای که ندونی چجوری بازش کنی!

فرآیند یادگیری اگه پیچیده بود، ناممکن بود.
اما می‌بینیم که ممکنه، پس پیچیده نیست!
با کمک نور ولایت، یادگیری، خیلی ساده است!
برای سخت‌ترین درسها، اگه معلم خوبی داشته باشی،
جوری قدم به قدم و گام به گام باهات کار میکنه،
که خودتم متوجه نمیشی چطوری این قله بلند رو اومدی بالا و فتحش کردی.
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»

«دارُهُ‏ وَلْيُ‏ داري: خانه او نزديك خانه من است.»
«دارٌ وَلِيَّةٌ: خانه‏‌اى نزديك.»
«الْوَلْيُ‏: القرب»

ولی – نظم

امام علی علیه السلام:
وَ مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ 
يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ
فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ
ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ أَبَدا.
جایگاه سرپرست، جایگاه رشته‌ای است که دانه‌ها را بهم پیوند داده و جمع می‌کند،
و آنگاه که آن رشته بگسلد، دانه‌ها پراکنده گشته و هرگز تمام آنها جمع نخواهند شد.

امام رضا علیه السلام:
عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع:
إِنِّي تَرَكْتُ ابْنَ قِيَامَا مِنْ أَعْدَى خَلْقِ اللَّهِ لَكَ
قَالَ ذَلِكَ شَرٌّ لَهُ
قُلْتُ مَا أَعْجَبَ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ
قَالَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ إِبْلِيسُ كَانَ فِي جِوَارِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْقُرْبِ مِنْهُ
فَأَمَرَهُ فَأَبَى وَ تَعَزَّزَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
فَأَمْلَى اللَّهُ لَهُ وَ اللَّهِ مَا عَذَّبَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْإِمْلَاءِ
وَ اللَّهِ يَا حُسَيْنُ مَا عَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْإِمْلَاءِ.
(هو الحسين بن قياما الواقفى، كان يجحد أبا الحسن الرضا عليه السلام)
+ «مارپیچ مرگ مورچه‌ها – خودباختگان!»

حسین بن حسن می گوید:
به امام رضا ع عرض کردم:
من ابن قیاما را که از دشمنترین خلایق با شما بود ترک کردم.
حضرت فرمود:
آن [= همراه بودن تو با او و مدارایت با او] برای او بدتر بود!
گفتم: فدایتان شوم. چقدر این سخنی که از شما شنیدم عجیب است!
فرمود عجیب‌تر از آن ابلیس است که در جوار خداوند عز و جل و در قرب او بود
و خدا به او دستوری داد و او سرپیچی کرد و خود را بزرگ شمرد و از کافران شد
پس خداوند به او مهلت داد؛
و خداوند با چیزی شدیدتر از املاء (مهلت دادن) عذاب نکرده است.
حسین! به خدا سوگند که آنها را به چیزی شدیدتر از املاء عذاب نکرده است.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی