Authentication of Light,
in the kingdom of the heart!
«حرز» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الحَرَزُ: الجَوْزُ المحكوك»
«الحَرَزُ هو الخَطَر و هو الجَوْزُ المحكوك يَلْعَبُ به الصَّبيُّ، و الجميع الأحْرازُ و الأخْطَار»
«گردوى تراشيده كه با آن كودكان بازى كنند.»
«الحَرَزُ: هو الخَطَرُ في لِعْبِ الصِّبْيَانِ بالجَوْزِ، و الجَميعُ: الْأَحْرَازُ»
(الذکر، العرف، النور الولایة)
احراز هویّت نور، در ملکوت قلب!
نور به تو اعتبار میده!
با نور معتبر میشی!
با نور با ارزش میشی!
+ «نور، اولویت قلب، هو الاول»
+ «عرف – نور آشنایی!»
+ «مجمع البحرین! عین الحیاة!»
امام صادق علیه السلام:
«إِنَّ حَمَلَةَ الْعَرْشِ أَحَدُهُمْ عَلَى صُورَةِ ابْنِ آدَمَ يَسْتَرْزِقُ اللَّهَ لِوُلْدِ آدَمَ»
«حاملان عرش الهى به اين صورتند:
يكى از ايشان به صورت آدميان است و براى آنان از خداوند طلب روزى مىكند.»
Identification documents, please!
ای خدای من! … مدارک شناسایی لطفاً!
میخوام شما رو احراز هویّت کنم!
میخوام خدای خودمو بشناسم!
خدا هم میگه: چشم بندهی من!
من هم کارت شناسایی خودمو نشونت میدم،
اما اگر قدرشو ندونی حتما مواخذهات میکنم!
+ «أَكْرِمي مَثْواهُ»
اسمتون چیه؟!
«وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً»
خدایا! اسم قشنگت چیه که وقتی میخوام صدات بزنم، با اون اسم صدات بزنم؟!
«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»
«بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ»
مسیر دسترسی به نورِ دانش خودتو به من نشون بده!
عاقل از خدای خودش حتما مدارک شناسایی میخواد!
خداشناسی هنر قلب سلیم است.
+ «عرف – درک»
مدارک شناسایی برای معرفة الله، آیات آفاقی و انفسی هستند!
«سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
کارت شناسایی خدا، در ملکوت قلبها رویت میشود.
«و شاهد و مشهود»
امام علی علیه السلام:
«فَفَسَّرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ
أَنَّهُ وَاحِدٌ بِلَا كَيْفِيَّةٍ،
وَ أَنَّ الْقُلُوبَ تَعْرِفُهُ بِلَا تَصْوِيرٍ وَ لَا إِحَاطَةٍ»
«امير المؤمنين عليه السلام كلام خودشان را به اين صورت تفسير كردهاند كه:
خداى تعالى ، واحد است بدون كيفيتى.
و قلبها ، او را بدون تصوير و احاطه مىشناسند.»
نور، فرایندی ساده و در عین حال هوشمندانه است!
امام علی علیه السلام:
«إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ»
«دين خدا به شخصيّت و موقعيّت افراد شناخته نمىشود،
بلكه به علامت و نشانۀ حق شناخته مىگردد. حق را بشناس، اهلش را خواهى شناخت.»
آمار کسانی که نور را با قلبشان احراز هویت میکنند، بسیار کم است!
اکثرا رو به تاریکیاند و عده کمی هم رو به نور هستند!
«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»
«وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ»
چی میشه که عکس خورشید رو با خود خورشید اشتباه میگیرن؟!
خُب معلومه:
«وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ»
«و سامرى آنها را گمراه ساخت.»
اهل حسادت (مثل مأمون)، کارت شناسایی خدا رو میبینن و میشناسن، اما انکارش میکنن!
«یعرفون نعمت الله ثم ینکرونها»
+ «طلب العلم – طلب العالم!»
احتجاجات مامون با گروهی از اهل حدیث و علمای علم کلام و معارف:
«أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لاَ يَفْرِضُ مَجْهُولاً
وَ لاَ يَكُونُ اَلْمَفْرُوضُ مُمْتَنِعاً إِذِ اَلْمَجْهُولُ مُمْتَنِعٌ
فَلاَ بُدَّ مِنْ دَلاَلَةِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى اَلْفَرْضِ
لِيَقْطَعَ اَلْعُذْرَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ عِبَادِهِ.
مأمون گفت:
از آن جهت كه خداوند اطاعت فرد مجهولى را واجب نميسازد،
زيرا آن ممتنع است يعنى شدنى نيست،
و اگر طاعت كسى را واجب ساخت آن كس بايد معيّن و مشخص باشد،
پس ناچار بايد رسولش او را بمردم معرّفى كند بطور واجب و ضرورى تا قطع عذر كند،
و عذرى ميان خداوند و بندگانش باقى نماند.»
+ «گرایش و گزینش نور – عمّن آخذ معالم دینی!»
«قَوْمٌ رَقِيقَةٌ قُلُوبُهُمْ رَاسِخٌ إِيمَانُهُمْ»
قلب سلیم اِسکَنِر نور خداست!
امام علی علیه السلام:
«… أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَوَاهِدَ
تُجْرِي الْأَنْفُسَ عَنْ مَدْرَجَةِ أَهْلِ التَّفْرِيطِ»
اى مردم ، به راستى دلها را نشانهيابهايى است
كه نفوس را از پيمودن راه تقصيركاران به سويى ديگر مىكشاند.»
«إِنَ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»
+ «جبل – لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ»
خدا رو که نمیتونی ببینی! به کوهِ علم نگاه کن!
«ولكِنَّ العِلمَ مَجبولٌ في قُلوبِكُم»
امام علی علیه السلام:
لَيسَ العِلمُ فِي السَّماءِ فَيُنزَلُ إلَيكُم،
و لا في تُخومِ الأَرضِ فَيُخرَجُ لَكُم،
و لكِنَّ العِلمَ مَجبولٌ في قُلوبِكُم،
تَأَدَّبوا بِآدابِ الرّوحانِيّينَ يَظهَر لَكُم.
دانش نه در آسمان است كه بر شما فرود آيد
و نه در زير زمين، تا برايتان بيرون آيد؛
بلكه دانش در دلهايتان سرشته شده است.
به آداب روحانيان متأدّب شويد تا نورِ دانش برايتان آشكار گردد.»
حسادتو بذار کنار، نورِ دانش توی قلبت آشکار میشه!
«کلام الله دواء القلوب»
«دواء القلوب الرضا بالقضاء»
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّهُ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلِي
وَ كَأَنَّنِي بِكُمْ قَدْ فَارَقْتُمُونِي بِأَبْدَانِكُمْ
وَ لَا تُفَارِقُونِي بِقُلُوبِكُمْ»
+ «إنّ للقُلوبِ شَواهِدَ»
+ «وَ أَمْثِلَتُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ»
امام علی علیه السلام:
يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ
مَحَبَّةُ اَلْعَالِمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ
بِهِ يَكْسِبُ اَلْإِنْسَانُ اَلطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ اَلْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ
وَ مَنْفَعَةُ اَلْمَالِ تَزُولُ بِزَوَالِهِ مَاتَ خُزَّانُ اَلْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ
وَ اَلْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ اَلدَّهْرُ
أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثِلَتُهُمْ فِي اَلْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
اى كميل، دوستى دانشمند، آئينى است كه با آن جزا و پاداش دهند.
انسان توسّط دانش در زمان حياتش به كسب طاعت پردازد و پس از مرگ نام نيك باقى گذارد.
و سود و بهرۀ مال با نابودى مال از دست برود. ثروت اندوزان گو اينكه زندهاند مرده بشمار آيند،
ولى دانشمندان تا زمان باقى است جاويدند و گرامى،
ظاهرا وجودشان ناپيدا است ولى نفس ايشان در دلها آشكار.
نسیم روح بخش و بهشتیِ علوم نورانی، چهرهای شبیه صورت انسان دارد!
«لَهَا صُورَةٌ كَصُورَةِ اَلْإِنْسَانِ» – «لَهَا وَجْهٌ كَوَجْهِ الْإِنْسَانِ»
+ «ندای نورانی! منادی نور!»
امام صادق علیه السلام:
عَنْ سُفْيَانَ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
يَا سُفْيَانُ لاَ تَذْهَبَنَّ بِكَ اَلْمَذَاهِبُ
عَلَيْكَ بِالْقَصْدِ وَ عَلَيْكَ أَنْ تَتَّبِعَ اَلْهُدَى
قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ مَا اِتِّبَاعُ اَلْهُدَى
قَالَ كِتَابُ اَللَّهِ وَ لُزُومُ هَذَا اَلرَّجُلِ
فَقَالَ لِي يَا سُفْيَانُ أَنْتَ لاَ تَدْرِي مَنْ هُوَ
قُلْتُ لاَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَنْ هُوَ
قَالَ فَقَالَ لِي وَ اَللَّهِ لَكِنَّكَ آثَرْتَ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ
وَ مَنْ آثَرَ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ حَشَرَهُ اَللَّهُ أَعْمَى
قَالَ قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ هَذَا اَلرَّجُلِ لَعَلَّ اَللَّهَ يَنْفَعُنِي بِهِ
قَالَ يَا سُفْيَانُ هُوَ وَ اَللَّهِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
مَنِ اِتَّبَعَهُ فَقَدْ أُعْطِيَ مَا لَمْ يُعْطَ أَحَدٌ
وَ مَنْ لَمْ يَتَّبِعْهُ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرٰاناً مُبِيناً
هُوَ وَ اَللَّهِ جَدُّنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
يَا سُفْيَانُ إِنْ أَرَدْتَ اَلْعُرْوَةَ اَلْوُثْقَى فَعَلَيْكَ بِعَلِيٍّ فَإِنَّهُ وَ اَللَّهِ يُنْجِيكَ مِنَ اَلْعَذَابِ
يَا سُفْيَانُ لاَ تَتَّبِعْ هَوَاكَ فَتَضِلَّ عَنْ سَوَاءِ اَلسَّبِيلِ.
سفيان گفت:
حضرت صادق بمن فرمود:
سفيان، مبادا منحرف شوى،
مواظب باش كه از جاده دور نشوى، از هدايت پيروى كن.
عرض كردم پيروى از هدايت چيست؟فرمود:
كتاب خدا و چنگ زدن به دامن آن مرد.
فرمود: سفيان تو نميدانى آن مرد كيست؟
گفتم:نه آقا از كجا ميدانم او كيست؟
فرمود: بخدا سوگند تو دنيا را بر آخرت ترجيح دادهاى
و هر كس دنيا را بر آخرت مقدم دارد خداوند روز قيامت او را كور محشور مىكند.
گفتم: يا ابن رسول اللّٰه بفرمائيد آن مرد كيست؟ شايد از او بهرهمند شوم.
فرمود: سفيان بخدا قسم آن مرد امير المؤمنين على بن ابى طالب است
هر كه پيرو او باشد نعمتى دارد كه به هيچ كس چنان نعمتى داده نشده
و هر كه از اطاعت او سر باز زند زيانى آشكار نموده
بخدا قسم او جدّ ما على بن ابى طالب است.
سفيان! اگر مايلى چنگ بدست آويز محكم زنى، دست بيانداز به دامن على
بخدا قسم او تو را از آتش جهنم نجات میبخشد.
مبادا پيرو هواى نفس شوى كه از جاده منحرف خواهى شد.
+ «استهلالِ نور!»
کیه که بتونه اون هلال باریک شب اول ماه رو ببینه؟!
+ «نورِ دستنیافتنی!»
وقتی که نور دستنیافتنی، برای نابینا دستیافتنی میشود!
ابوهارون نابینا گفت:
چگونه او را نبینم و حال آنکه او نوری درخشان است!
امام باقر علیه السلام:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ:
دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ وَ يَخْرُجُونَ
ابو بصير گفت:
در خدمت حضرت باقر وارد مسجد شدم، مردم در رفت و آمد بودند.
فَقَالَ لِي سَلِ النَّاسَ هَلْ يَرَوْنَنِي
امام به من فرمود از مردم بپرس مرا مىبينند.
فَكُلُّ مَنْ لَقِيتُهُ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ أَبَا جَعْفَرٍ
به هر كس برخورد كردم پرسيدم حضرت باقر را نديدى؟
يَقُولُ لَا وَ هُوَ وَاقِفٌ
ميگفت نه، با اينكه امام باقر عليه السلام همان جا ايستاده بود.
حَتَّى دَخَلَ أَبُو هَارُونَ الْمَكْفُوفُ
تا اينكه ابو هارون مكفوف (نابينا) وارد شد.
قَالَ سَلْ هَذَا
امام فرمود از او بپرس
فَقُلْتُ هَلْ رَأَيْتَ أَبَا جَعْفَرٍ
گفتم حضرت باقر را نديدى؟
فَقَالَ أَ لَيْسَ هُوَ بِقَائِمٍ
گفت مگر نمىبينى اينجا ايستاده.
قَالَ وَ مَا عِلْمُكَ
گفتم از كجا دانستى؟
قَالَ وَ كَيْفَ لَا أَعْلَمُ وَ هُوَ نُورٌ سَاطِعٌ.
گفت چگونه ندانم با اينكه آن جناب نورى درخشان است.
+ «معرفة الامام بالنورانیة»
امام صادق علیه السلام:
«وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ
قَالَ أُوتِيَ مَعْرِفَةَ إِمَامِ زَمَانِهِ»
+ «ملاقات نورانی!»
امام علی علیه السلام:
یَا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یَمُتْ یَرَنِی
مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قَبَلاَ
ای حارث همدانی، هرشخصی که بمیرد، خواه مؤمن باشد خواه منافق، مرا میبیند.
احراز هویت تمثال نورانی معلّم (بشری خوشاندام) در ملکوت قلب!
[سورة مريم (۱۹): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا (۱۶)
و در اين كتاب از مريم ياد كن، آنگاه كه از كسان خود، در مكانى شرقى به كنارى شتافت.
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً
فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا
فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا (۱۷)
و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت.
پس روح خود را به سوى او فرستاديم
تا به [شكل] بشرى خوشاندام بر او نمايان شد.
قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا (۱۸)
[مريم] گفت: «اگر پرهيزگارى، من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم.»
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا (۱۹)
گفت: «من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.»
قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا (۲۰)
گفت: «چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبودهام؟»
معرفة الله – معرفة الشیطان
توی قلبمون، هم باید معرفت به خدا داشته باشیم و هم معرفت به شیطان!
معرفت به کلام خدا و فرشتۀ نگهبان و شنیدن و عمل کردن به این فرامین نورانی!
«سمعنا و اطعنا»
معرفت به کلام و وسوسههای شیطان و شنیدن، اما عمل نکردن به این توصیههای شیطنت آمیز!
به آیات محکم، نومن و نعمل – به آیات متشابه، نومن و لا نعمل.
تمثال نورانی صاحبان نور – تمثال شیطانی لیدرهای سوء
همانطور که مَلَک مُوَکّل به چهرۀ صاحبان نور برای اهل نور نمایان میشود،
ابلیس هم به چهرۀ لیدرهای سوء برای اهل حسادت نمایان میشود!
ابنعباس (رحمة الله علیه):
أَنَّهُ لَمَّا تَمَثَّلَ إِبْلِیسُ لِکُفَّارِ مَکَّهًَْ یَوْمَ بَدْرٍ عَلَی صُورَهًِْ سُرَاقَهًَْبْنِمَالِکٍ وَ کَانَ سَابِقَ عَسْکَرِهِمْ إِلَی قِتَالِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَأَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) فَهَبَطَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَقَامَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) عَنْ یَمِینِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَکَانَ إِذَا حَمَلَ عَلِیٌّ (علیه السلام) حَمَلَ مَعَهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَبَصُرَ بِهِ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوَلَّی هَارِباً وَ قَالَ إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ قَالَ ابْنُمَسْعُودٍ وَ اللَّهِ مَا هَرَبَ إِبْلِیسُ إِلَّا حِینَ رَأَی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَخَافَ أَنْ یَأْخُذَهُ وَ یَسْتَأْسِرَهُ وَ یَعْرِفَهُ النَّاسُ فَهَرَبَ وَ کَانَ أَوَّلَ مُنْهَزِمٍ وَ قالَ … إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللهَ فِی قِتَالِهِ وَ اللهُ شَدِیدُ الْعِقابِ لِمَنْ حَارَبَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).
چون ابلیس در جنگ بدر برای کافران مکّه با چهرهی سراقهًْبنمالک نمایان شد و پیشاپیش لشکر آنها برای پیکار با پیامبر ص حرکت میکرد خداوند به جبرئیل دستور فرموده و او بر رسول خدا ص با هزار فرشته فرود آمد و طرف راست امیرالمؤمنین ع قرار گرفت و کارش این بود که هرگاه علی ([بر دشمن] حملهور میشد جبرئیل نیز همراه ایشان حمله میکرد. چون ابلیس جبرئیل را مشاهده کرد پا به فرار گذاشته و گفت: إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ. ابنمسعود گوید: «به خدا قسم ابلیس فرار نکرد مگر هنگامیکه امیرالمؤمنین ع را مشاهده کرد و ترسید که علی ع او را گرفته و دربند نماید و مردم او را بشناسند، بههمینخاطر فرار کرد و اوّلین کسی بود که [در جنگ بدر] شکست را متحمّل شد. إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللهَ من از اینکه با علی ع پیکار نمایم میترسم برای کسیکه با امیرالمؤمنین ع جنگ نماید شدیدالعقاب است.
سرّ معرفة الله، شناخت نور ولایت آل محمد ع با قلب سلیم است!
«احراز هُویّت نور، در ملکوتِ قلب! معرفت الله!»
مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْرِفَ سِرَّ اَللَّهِ
فَعَلَيْهِ أَنْ يَتَوَالَى بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِي!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
وَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِي حَدِيثٍ قَالَ:
عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ اَلْوَصِيِّينَ وَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ،
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ!
مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْرِفَ سِرَّ اَللَّهِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَتَوَالَى بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِي،
عِدَّتُهُمْ اِثْنَا عَشَرَ عِدَّةُ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ
وَ اَلْأَئِمَّةُ اِثْنَا عَشَرَ إِمَاماً
أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ.
امام صادق علیه السلام:
عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
مَنْ دَانَ اللَّهَ بِغَيْرِ سَمَاعٍ مِنْ عَالِمٍ صَادِقٍ أَلْزَمَهُ اللَّهُ التِّيهَ إِلَى الْفَنَاءِ
وَ مَنِ ادَّعَى سَمَاعاً مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِي فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَلْقِهِ فَهُوَ مُشْرِكٌ
وَ ذَلِكَ الْبَابُ هُوَ الْأَمِينُ الْمَأْمُونُ عَلَى سِرِّ اللَّهِ الْمَكْنُونِ.
هرکس از طریق غیر عالم صادق بخواهد به خدا نزدیک شود،
خداوند او را گرفتار سرگردانی میکند که به نابودی ختم می شود
و هرکس ادعا کند از غیر راهی که خداوند برای بندگانش گشود، دین را میآموزد او مشرک است.
و آن دری که خداوند بر بندگان گشود، کسی است که امین اسرار الهی است.