A short and mandatory stop
at a temporary caravanserai
called Dunya!
«لبث» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«اللَّبْثُ: المُكْثُ»
«لبث بالمكان: أقام»
«حالة ماكثا فيها قهرا»:
توقف کوتاه و اجباری!
«لَبِثَ بالمكان: در آنجا ماند و اقامت كرد.»
«اللَّابِث بالمكان: آنكه در جائى مقيم باشد.»
«اللُّبْثَة: توقف كوتاه، درنگ كردن»
کاروانسرا به عربی میشه: الخان!
توقف اجباری (توفیق اجباری!):
وقوف در عرفات!
توفیق وقوف اجباری در عرفات برای درک معنای روز عرفه،
یعنی آشنایی با صاحبان نور و معرفت به معالم ربانی آنها!
+ «مکث»: «pause»: به اندازه مکث یک پرنده روی شاخه درخت!
***
از عالم ذر، یکراست همه باید میرفتن به بهشت یا جهنم!
بر اساس اقرار یا عدم اقرار (حسادت) به نور ولایت آل محمد ع!
اما رحمت خداوند بر غضبش برای اهل نار پیشی گرفت، لذا کاروانسرایی موقت بنام دنیا رو خلق کرد تا همه مکث کوتاهی در اون داشته باشند و یک بار دیگر اسباب آشنایی با معالم ربانی صاحبان و حاملان نور رو براشون فراهم نمود تا اهل حسادت، طعم شیرین نور ولایتی که به اون اقرار نکردند رو درک کنند و به یقین برسند و عاقبت به خیر شوند «+ قعد» اما آمار نشان داده که جز عده بسیار قلیلی که براشون بداء حاصل می شود، هر که در عالم ذر اقرار نکرده، مجددا حتی با شناخت صاحبان نور در دنیا، باز هم اقرار نخواهند نمود.
اما قصه مقرین به نور ولایت در عالم ذر اینگونه است که وقتی در دنیا با صاحبان نور آشنا میشوند او را به یقین و باور تمام قبول دارند و کاروانسرای موقتی دنیا، مهلتی برای ترفیع درجاتشون خواهد بود.
پس این مکث و توقف اجباری برای همه، توفیق اجباری آل محمد ع برای تغییر بینش و روش و عاقبت به خیری، خیلی با ارزش است، لذا «وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا» یعنی تا میتوانی حال کسی را که یقین دارد توقفی کوتاه و اجباری در دنیا دارد را درک کن و خود را مشغول سرگرمیهای پوچ دنیا ننما و هیچ علاقهای در دنیا جز عشق به صاحبان نور و علوم آل محمد ع برای داشتن توفیق انجام عمل صالح که برایت ماندگار خواهد بود را نداشته باش!
حال آمادهباش سربازی که لباس و کفش پوشیده، و منتظر دستور حرکت از سوی مافوقش میباشد [عرجة: + «معراج»: «أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ» کمتر لفتش بده!]
دیدی بعضی ها در انجام یک کار چقدر لفتش میدن؟ طولش میدن؟
لنگ میزنن و حال رفتنو ندارند!
در رسیدن به دلخواههای دنیایی مبادا خیلی به اون آب و تاب بدی و جوری مشغول بشی که حال رفتن رو نداشته باشی تا اینکه یهویی بزور ببرنت!
در حد اکل میتة از هر چیز دنیایی رفع حاجت کن!
اگه راست میگی و میخوای آب و تابش رو زیاد کنی، مطالعه رو طولش بده!
اونیکه به دردت بخوره مطالعه و مجاهده و مداراست!
که همه در سایه توجه به معالم ربانی برات حاصل میشه!
وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا
امام علی علیه السلام:
أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ يُنَادِي فِي كُلِّ لَيْلَةٍ حِينَ يَأْخُذُ النَّاسُ مَضَاجِعَهُمْ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كَافَّةُ مَنْ فِي الْمَسْجِدِ وَ مَنْ جَاوَرَهُ مِنَ النَّاسِ
تَزَوَّدُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ
وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا
وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا يَحْضُرُكُمْ مِنَ الزَّادِ
فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْمَمَرِّ بِهَا وَ الْوُقُوفِ عَلَيْهَا
إِمَّا بِرَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ نَجَوْتُمْ مِنْ فَضَاعَتِهَا
وَ إِمَّا هَلَكَةٌ لَيْسَ بَعْدَهَا انْجِبَارٌ
يَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً وَ تُؤَدِّيهِ أَيَّامُهُ إِلَى شِقْوَةٍ
جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَقِمَةٌ
فَإِنَّمَا نَحْنُ بِهِ وَ لَهُ وَ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
روايت شده امير المؤمنين عليه السّلام در هر شب هنگامى كه مردم مىخواستند به خواب روند با صداى بلندى كه همه آن را مىشنيدند مىفرمود:
خداوند شما را رحمت كند، زاد و توشه تهيه كنيد كه بانك كوچ كردن مىرسد.
اى مردم كمتر به دنيا توجه كنيد
و هر چه زودتر متوجه كارهاى نيك گرديد زاد و توشه شايستهاى فراهم نمائيد،
در مقابل شما گردنههاى سختى هستند و منازل ترسناكى مىباشند كه شما بايد از آنها عبور كنيد و در آنجا توقف نمائيد.
در آن گردنههاى صعب العبور يا رحمت خداوند شامل شما مىگردد و نجات پيدا مىكنيد و از سختيها رهائى مىيابيد
و يا گرفتار مىشويد و هلاك مىگرديد كه بعد از آن نجاتى نخواهد بود
واى بر كسانى كه غفلت كنند و غفلت موجب حسرت خواهد شد.
آنهائى كه غافل باشند و در فكر آخرت نباشند عمر آنها با آنان احتجاج خواهد كرد كه چرا در ايام زندگى به فكر آخرت نبودند و چرا روزهاى زندگى آنها را به شقاوت كشانيد،
آنها به جاى كسب سعادت، گرفتار بدبختى و شقاوت شدند.
خداوند ما و شما را موفق گرداند كه نعمتهاى دنيائى ما را از راه بيرون نكنند
و بعد از مرگ ما را گرفتار عذاب نسازند.
ما به خداوند بستگى داريم و بطرف او مىرويم و در اختيار او هستيم
نيكىها همه در دست او مىباشد
و او بر هر چيزى تواناست.
الَّذِینَ مَعَهُ … شِیعَتِنَا …
وَ یُخْرِجُهُمْ لِلْغَایَهًِْ الَّتِی أَخَذَ عَلَیْهَا مِیثَاقَهُمْ فِی الْخَلْقِ
… فَازُوا بِهَذِهِ الْأَشْیَاءِ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ وَ فَضَلُوا النَّاسَ بِمَا فَضَلُوا
داستان تکراری ماموریت صاحبان و حاملان علوم نورانی آل محمد ع!
همان داستان تکراری ملاقات آنها با مستقرین و معارین عالم ذرّ «فِي الْخَلْقِ الْأَوَّلِ» است.
«مِنْهُ مُسْتَقِرّاً … وَ عَوَارِيَّ»
+ «بداء»
کسانی که با او یعنی (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ) هستند، شیعیان ما هستند.
و برای هدفی که از آنها بر آن پیمان گرفته شده، به میان خلق میآیند.
بوسیلۀ این چیزها رستگار شدهاند.
از قبل، وعدهای از سوی خدا به آنها داده شد.
و بر مردم برتری یافتند، به آنچه برتری یافتند. (برتری علمی)
امام باقر علیه السلام:
عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ الْآیَهًِْ
از اباجعفر امام باقر (علیه السلام) [روایت شده است] که
از ایشان (علیه السلام) دربارهی این آیه سؤال شد:
[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۲۶ الى ۲۹]
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ
وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ
تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهِ وَ رِضْواناً
«محمّد فرستادهی خداست
و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند،
پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی
درحالیکه همواره فضل و رضای خدا را میطلبند.»
فَقَالَ
فرمود:
مَثَلٌ إجراء (أَجْرَاهُ) اللَّهُ فِی شِیعَتِنَا
«[این آیه] مثلی است که خداوند دربارهی شیعیان ما جاری ساخت.
کَمَا یُجْرِی لَهُمْ فِی الْأَصْلَابِ ثُمَّ یَزْرَعُهُمْ فِی الْأَرْحَامِ
همانگونه که برای آنها در صلبها جاری میکند، سپس آنها را در رحمها میکارد.
وَ یُخْرِجُهُمْ لِلْغَایَهًِْ الَّتِی أَخَذَ عَلَیْهَا مِیثَاقَهُمْ فِی الْخَلْقِ
و برای هدفی که از آنها بر آن پیمان گرفته به میان خلق میآورد؛
مِنْهُمْ أَتْقِیَاءُ وَ شُهَدَاءُ
بعضی از آنها اهل تقوا و گواهان [اعمال] هستند،
وَ مِنْهُمُ الْمُمْتَحَنَهًُْ قُلُوبُهُمْ
بعضی از آنها قلبهایشان خالص شده،
وَ مِنْهُمُ الْعُلَمَاءُ
بعضی از آنها عالمان،
وَ مِنْهُمُ النُّجَبَاءُ
بعضی از آنها نجیبها،
وَ مِنْهُمُ النُّجَدَاءُ
بعضی از آنها مردان دلیر،
وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التُّقَی
بعضی از آنها اهل پرهیزگاری،
وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التَّقْوَی
بعضی از آنها اهل تقوی
وَ مِنْهُمْ أَهْلُ التَّسْلِیمِ
و بعضی از آنها اهل تسلیم شدن [در برابر امر خداوند] هستند.
فَازُوا بِهَذِهِ الْأَشْیَاءِ
سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ وَ فَضَلُوا النَّاسَ بِمَا فَضَلُوا
بهوسیلهی این چیزها رستگار شدهاند.
از قبل، وعدهای از سوی خدا به آنها داده شد
و بر مردم برتری یافتند به آنچه برتری یافتند.
وَ جَرَتْ لِلنَّاسِ بَعْدَهُمْ فِی الْمَوَاثِیقِ
بعد از آنها وضعیّت [بقیّۀ] مردم دربارهی عهد و پیمانها برایشان جاری شد.
حَالُهُمْ أَسْمَاؤُهُمْ حَدُّ الْمُسْتَضْعَفِینَ
علامت و نشانه آنها مشخّصات مستضعفان (تضعیف شدگان)،
وَ حَدُّ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا أَنَّ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ
مشخّصات واگذار شدگان به فرمان خدا [یا آنها را مجازات کند و] یا توبهی آنان را بپذیرد،
وَ حَدُّ عَسَی أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ
مشخّصات [کسانی که] امید میرود خداوند توبهی آنها را بپذیرد
وَ حَدُّ لابِثِینَ فِیها أَحْقاباً.
و مشخّصات [کسانی است که] مدّتهای طولانی در آن میمانند.
وَ حَدُّ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ
ثُمَّ حَدُّ الِاسْتِثْنَاءِ مِنَ اللَّهِ مِنَ الْفَرِيقَيْنِ
+ «بداء»
مَنَازِلُ النَّاسِ فِي الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ
فِيهِمَا الْمَشِيَّةُ
فَمِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقَهُ فِي قِسْمَةِ مَا قُسِمَ لَهُ تَحْوِيلٌ عَنْ حَالٍ
زِيَادَةٌ فِي الْأَرْزَاقِ أَوْ نَقْصٌ مِنْهَا
أَوْ تَقْصِيرٌ فِي الْآجَالِ وَ زِيَادَةٌ فِيهَا
أَوْ نُزُولُ الْبَلَاءِ أَوْ دَفْعُهُ
ثُمَّ أَسْكَنَ الْأَبْدَانَ عَلَى مَا شَاءَ مِنْ ذَلِكَ
فَجَعَلَ مِنْهُ مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ ثَابِتاً لِأَصْلِهِ
وَ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ لَهُ وَقْتٌ
فَإِذَا بَلَغَ وَقْتُهُمْ (+ «اشتباه مرگبار» + «امضاء») انْتَزَعَ ذَلِكَ مِنْهُمْ (+ «سلخ»)
فَمَنْ أَلْهَمَهُ اللَّهُ الْخَيْرَ وَ أَسْكَنَهُ فِي قَلْبِهِ
بَلَغَ مِنْهُ غَايَتَهُ الَّتِي أَخَذَ عَلَيْهَا مِيثَاقَهُ فِي الْخَلْقِ الْأَوَّلِ.
+ «بداء»
+ «بحار الأنوار ج69 باب 102 المستضعفين و المرجون لأمر الله»
[سورة النساء (۴): الآيات ۹۷ الى ۹۹]
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ
قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً (۹۷)
كسانى كه بر خويشتن ستمكار بودهاند، [وقتى] فرشتگان جانشان را مىگيرند، مىگويند: «در چه [حال] بوديد؟» پاسخ مىدهند: «ما در زمين از مستضعفان بوديم.» مىگويند: «مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟» پس آنان جايگاهشان دوزخ است، و [دوزخ] بد سرانجامى است.
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (۹۸)
مگر آن مردان و زنان و كودكان فرودستى كه چارهجويى نتوانند و راهى نيابند.
فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً (۹۹)
پس آنان [كه فى الجمله عذرى دارند] باشد كه خدا از ايشان درگذرد، كه خدا همواره خطابخش و آمرزنده است.
[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۰۱ الى ۱۰۲]
وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ
وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ
لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ
سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ
ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِيمٍ (۱۰۱)
و برخى از باديهنشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند،
و از ساكنانِ مدينه [نيز عدّهاى] بر نفاق خو گرفتهاند.
تو آنان را نمىشناسى، ما آنان را مىشناسيم.
به زودى آنان را دو بار عذاب مىكنيم؛
سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مىشوند.
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ
خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً
عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۰۲)
و ديگرانى هستند كه به گناهان خود اعتراف كرده
و كار شايسته را با [كارى] ديگر كه بد است درآميختهاند.
اميد است خدا توبه آنان را بپذيرد،
كه خدا آمرزنده مهربان است.
مشتقات ریشۀ «لبث» در آیات قرآن:
أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (259)
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (16)
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدينَ (45)
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ (69)
وَ قالَ لِلَّذي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْني عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ (42)
يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَليلاً (52)
وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَليلاً (76)
ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً (12)
وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَسائَلُوا بَيْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً (19)
وَ لَبِثُوا في كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً (25)
قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا يُشْرِكُ في حُكْمِهِ أَحَداً (26)
إِذْ تَمْشي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنينَ في أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا مُوسى (40)
يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً (103)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَريقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً (104)
قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنينَ (112)
قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّينَ (113)
قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَليلاً لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (114)
قالَ أَ لَمْ نُرَبِّكَ فينا وَليداً وَ لَبِثْتَ فينا مِنْ عُمُرِكَ سِنينَ (18)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (14)
وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا يُؤْفَكُونَ (55)
وَ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِيمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ في كِتابِ اللَّهِ إِلى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا يَوْمُ الْبَعْثِ وَ لكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (56)
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسيراً (14)
فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ (14)
لَلَبِثَ في بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (144)
فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (35)
لابِثينَ فيها أَحْقاباً (23)
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46)