دکتر محمد شعبانی راد

حسود، به نورش اهمیّت نمیده! وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي!

A jealous person neglects his destiny!

«ونی» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«ناقة وانيةٌ: إذا أَعْيت»
+ «عیّ – عجز»
مثال آشپزخانۀ کهنه و قدیمی که بروز رسانی نشد و نگلکت شد «neglect»!
انگاری اهل این خانه، به این هشدار، اهمیت ندادند!
«
neglect»: بی‌توجهی!

حسود، به نورش اهمیّت نمیده! وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي!
+ «الحاسد جاحد لانه لم یرض بقضاء الله»
در عمل به علوم نورانی، کوتاهی نکن! وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي!
برای عمل به علوم نورانی، تنبلی نکن! کوتاهی نکن!
«A jealous person neglects his destiny»
neglect»: فروگذاری، سرسری، غفلت، اهمال، فروگذار کردن، غفلت کردن، مسامحه کردن، نادیده انگاشتنی، مورد توجه قرار ندادن، کم توجهی کردن به، نرسیدن به، قصور کردن، فروگذاشتن، فرویش کردن، انجام ندادن (وظیفه و غیره)، کوتاهی کردن، سهل انگاری، بی توجهی، نادیده انگاری]

[ونی – ذکر]:
مبادا لحظه ای در یاد آوری معالم ربانی تنبلی کنی!
وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي
اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي
(1) اذْهَبْ … بِآياتِي – (2) وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي
[ونی – ختر]:
وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ
ختّار، اهل توانی است!
«ناقة وانيةٌ: إذا أَعْيت» + (عیّ – عجز)
«امرأة وناة: إذا كان فيها فتور عند القيام»
(در کارهای محوله خودش کوتاهی میکنه و به اونا اهمیتی نمیده و کلا کارشو ول کرده و نادیده گرفته، خودشو به عجز و ناتوانی زده!
این بیمار، در واقع بیمار نیست! خودشو به مریضی زده و تمارض میکنه که سر کار نره و استعلاجی از دکترش میخواد! در واقع داره دکتر رو هم گول میزنه!
+ «ای و ربی – ایوالله»
کسی که اصلا نمی خواد آیات رو اثر عیبش بدونه و خودشو به تنبلی میزنه، داره تمارض میکنه و می خواد خدا رو گول بزنه و بگه مگه نمیبینی من مریضم حالشو ندارم آیات رو تحمل کنم، تو هم ول‌کن نیستی، هی آیت عرضه میکنی! ای خدا، گیر دادی‌ها! دست از سرمون بردار،
ما اهل حسادت هستیم!
ما نمیتونیم چشم از تمناهامون برداریم!
ما دلمون نمیخواد تمناهامونو فدای تقدیراتت کنیم!
ما اهل توانی هستیم،
حال تحمل آیات رو نداریم!
«الوَنَى‏: الفَتْرة في الأعْمال و الأمور»
«توانی  – کسل – ختر»
حسود باید بدونه که:
این راه، راه نیست!
در انجام وظیفه در قبال آیات، نباید کوتاهی نماید!
اونایی که حالشو ندارن، از عرضه آیت بدشون میاد و دلشون نمی خواد انجام وظیفه کنن، لذا دنبال هر بهانه‌ای میگردن تا از آیات فرار کنن و این دلیل و پاسخ این مطلب و سواله که چرا بعضی‌ها دوست ندارن آیات رو آثار عیب خودشون بدونن؟ واقعیت اینه که تمام سعی و تلاش خودشونو بکار میگیرن تا شانه از زیر بار آیت خالی کنن! چون حالت و و یژگی توانی دارن! در عمل به نور ولایت کسل و تنبل شدن! همیشه خوردن و خوابیدن و پستانک تمنا از دهان خارج نکردند، حالا معلومه که حال کار رو ندارن! در مفهوم یک لغت زیبا، اشاره شد که: اسب اینقدر خورده که داره میمیره، لذا اونو میدووننش تا عرق کنه، وگرنه از فرط خوردن، سقط میشه! اینجا هم همینه، بعضا رفق با عده‌ای، اونا رو اینقدر لوس و نُنُر کرده که حالا اگه بگی بالای چشمت ابرو، بدش میاد! این حسود رو اگه بهش سخت بگیری و ازش بخوای به وظایفش عمل کنه، بدش میاد! این حالت توانی خیلی بده و نمیذاره آیات رو آثار عیب خودت بدونی و به نور ولایت عمل کنی! لذا نقض عهد نتیجه حال این عده اهل حسادته که نمیخوان انجام وظیفه کنن، لذا دنبال یک عده حسود مثل خودشون میگردن تا با هم، هم‌پیمان بشن و اونی که داره خوب انجام وظیفه میکنه و جلو میدوه و اونا باید پا به پای او بِدَوَن، ولی حالشو ندارن، رو مثل ناقه صالح، پِی میکنن!
دستور «وَ لا تَنِيا» در مورد همین مطلب آمده که خدای مهربان میگه در ربط آیات من به عیوب خودتان مبادا کوتاهی کنید و پیمانی که در عالم ذر با من بستید را زیر پا نگذارید!
کدام عهد و پیمان؟
با خدای خود عهد بستیم که:
حوادث را آثار عیب خود بدانیم و به نور ولایت عمل کنیم.
ای اهل حسادت!
در عرضه آیت، خودتونو به موش‌مردگی نزنین «الوانى: الضعيف»!
آی ضعیفمو، نمی‌تونمو، حالشو ندارمو، اصلا به من چه، و ولم کنینو … نداریم!
«وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي»
زندگی جدی است!
خدا با کسی شوخی نداره!
این آیات عرضه شده به دستور خداست!
انگاری دستور از مقامات بالاست.
خدا میگه:
ذکر من، آیات منه!
متذکر آیاتم باید باشید و باید ایوالله بگویید و اصلا معالم ربانی صاحبان نور رو فقط برای همین یک منظور براتون فرستادم و باطلاعتون رسوندم که شما رو متذکر آیاتم بکنم، نه اینکه بخواهید آیاتم رو باب میل خودتون تغییر و تبدیل کنین!
چرا همه دارن یه جوری آیات رو دور میزنن و میپیچونن و چانه میزنن و …
دنبال بهانه میگردن تا فرار کنن؟
از گیر خدا نمی‌تونی فرار کنی!
باید بمونی و کمر همت سفت ببندی و مردونه آیات رو به عیب خودت ربط بدی و اصلا توانی نکنی!
اینه که وقتی خدای مهربان، نیشتر تقدیرات، به آبسه حسد قلبی اهل حسادت  میزنه تا درمان بشن، و خوب بشن، اونا بدشون میاد! و معلوم میشه که حرف حق به مذاق اونا خوش نمیاد!
اگه برای حسودی که منتظره یکی پیدا بشه، آیات رو براش تغییر بده، تا خوشش بیاد، بگی این راهش نیست و باید خودتو تغییر بدی تا از آیات بدت نیاد، اونوقت میشی بدترین آدم روی زمین!
فقط اهل نور ولایت هستند که میرن سراغ انجام وظیفه!
پس مفهوم واژه «ونی» که فقط یک بار در قرآن بصورت فعل نهی «لا تَنِيا» بکار برده شده، خیلی مهم و کاربردیه!
حسود، مادامیکه تمناهاش تقدیر و تایید بشه، حالش خوشه!
اما همینکه تقدیرات، پا روی دم تمناهاشون میذارن، دیگه حسود خدا رو بنده نیست!
و حسود با خدای خودش وارد جنگ میشه!
الحاسد جاحد، لانه لم یرض بقضاء الله!
انسانهای حسود بی‌همتی که از حرف حق بدشون میاد.
«توانى في الأمر: لم يبادر الى ضبطه و لم يهتمّ به، فهو متوان، أى غير مهتمّ و لا محتفل».
حسود، سختشه که آیات رو به عیبش ربط بده!
«الونى: التعب»
چون حسود راحت‌طلبه: «التعب: يقابل الراحة»
عرب میگه: خودشو به تعب نمیندازه چون راحت طلبه!
حال آنکه برای مهربانی کردن و تولید عمل صالح، باید جان و تن را هنگام عرضه آیت به تعب انداخت و توانی را از جان و تن و حالات خود دور نمود که توانی، سمی است که نمیگذارد، قلب متذکر آیات شد. آیات برای ما تعب ایجاد می‌کند «نار»، و باید به این تعب تن داد، نه اینکه با گفتن افّ! برو بابا! بخواهی خودتو به خیال خام خودت از شر آیات خلاص کنی!
پس «وَ لا تَنِيا» یعنی خودت رو به تعب بینداز!
تنبلی و کاهلی و سستی رو بگذار کنار! مرد عمل باش!
وقتی خدا به آبسه حسد اهل حسادت نیشتر میزنه، صدای همشون درمیاد که آی افراط و تفریط شد!
غافل از اینکه «الذهاب الى فرعون يحتاج الى شدّة في قوّة»!
درمان در بعضی موارد دارو و بعضا جراحی است!
خلاصه راه خلق شادی و مهربانی، راه توانی نیست!
برای رسیدن به مقصد باید تلاش کرد:
«الوصول الى أىّ مقصد و مطلوب، فانّ من طلب العلى و السعادة: لا بدّ له من الاجتهاد».
[تَوَانَى‏ في الأمر: ترفق و تمهل فيه و لم يعجل، و الاسم «الْأَنَاةُ»]
اینجا دیگه جای رفق و تانی و مدارا نیست که این کلک شیطانه و میخواد به این بهانه تو رو به متشابهات بندازه و از عمل به نور ولایت باز بدارد.
عمل به نور برعکس مفهوم تانی هست!
یعنی برای اینکه آیات رو آثار عیب خودت بدونی، باید تلاش کنی و در انجام این عمل، نباید شل و ول باشی و با حسدت مدارا کنی و به شیطان رو بدی و در امر خیر درناژ حسادت، عجله نکنی، بلکه در درمان این بیماری بدخیم قلبی، که علائم حیاتی رو تهدید میکنه، باید درمان اگرسیو انجام بدهی!

وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي

و در يادكردنِ من سستى مكنيد.

[سورة طه (۲۰): الآيات ۳۷ الى ۴۴]
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرى (۳۷)
و به راستى، بار ديگر [هم‏] بر تو منّت نهاديم،
إِذْ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّكَ ما يُوحى‏ (۳۸)
هنگامى كه به مادرت آنچه را كه [بايد] وحى مى‌‏شد وحى كرديم:
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى‏ عَيْنِي (۳۹)
كه او را در صندوقچه‌‏اى بگذار، سپس در دريايش افكن تا دريا [=رود نيل‏] او را به كرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى، او را برگيرد. و مهرى از خودم بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى.
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ مَنْ يَكْفُلُهُ 
فَرَجَعْناكَ إِلى‏ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ 
وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً
فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‏ قَدَرٍ يا مُوسى‏ (۴۰)
آنگاه كه خواهر تو مى‏‌رفت و مى‌‏گفت: آيا شما را بر كسى كه عهده‏‌دار او گردد دلالت كنم؟ پس تو را به سوى مادرت بازگردانيديم تا ديده‌‏اش روشن شود و غم نخورد، و [سپس‏] شخصى را كُشتى و [ما] تو را از اندوه رهانيديم، و تو را بارها آزموديم، و سالى چند در ميان اهل «مَدْيَن» ماندى، سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى‏] آمدى.
وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي (۴۱)
و تو را براى خود پَروردم.
اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي (۴۲)
تو و برادرت معجزه‌‏هاى مرا [براى مردم‏] ببريد و در يادكردنِ من سستى مكنيد.
اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ (۴۳)
به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته،
فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى (۴۴)
و با او سخنى نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی