دکتر محمد شعبانی راد

کمند نورانی! حبل الله!

Luminous Tethering!
the jealous lose his luminous tether!

«حبل» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«تَحَبَّلَ‏ الصيدُ»

«تَحَبَّلَ‏ الصيدُ»
«الحبل: النّور الولایة»
طناب صیادی: کمند!
قلب، در کمند قبض و بسط نورانی!
کمند نورانی! حبل الله!
نور الولایة، فرایند «tethering» است!
مثال زیبای «bluetooth tether»!
+ «باد صبا»
+ «سیناپس نورانی – عروة الوثقی»
مفهوم اتصال «صله رحم» و مفهوم ارتباط و کانکشن از هزار واژۀ مترادف نور استنباط می‌شود.
انگاری قلب اهل نور مدام توسط مرکز فرماندهی نورانی، مانیپیولیت میشه!
+ «حکم – کنترل»
+ «طاعت و معصیت»
+ «وثق»
+ «سخر»

حسود افسارگسیخته «the jealous lose his luminous tether»
+ «نور از دست رفته!»
+ «خودباختگان!»

از واژۀ حبل این مفاهیم استنباط می‌شود:

Manipulation, control, domination concept.
Master manipulates, dominates obedient.
«attachment»

+ «مثال عروسکهای خیمه شب بازی»
+ «عرض – عارضة الازیاء – مانکن با عرضه»

tethering (رایانه و فنّاوری اطلاعات)
«تک‌رسانی اینترنت»: فرایند استفاده از تلفن همراه به عنوان مودم برای اتصال رایانة کیفی به اینترنت با استفاده از کابل یا به صورت بی‌سیم، تک‌رسانی»
+ «هات اسپات»

ادامه بررسی لغوی واژۀ «حبل»:
«أَحْبَلَ‏ المرأَةَ: آن زن آبستن شد.»
«أَحْبَلَ النّخلَ: نخل را گرد نرى زد.» [∞=1+1]
«الحَبَل‏: بچه در شكم مادر، بزرگ شدن رَحِم.»
«الْحُبْلَى‏: الحامل، زنِ حامله.»
«حَبِلَتِ‏ المرأة: إذا حملت الولد.»
+ «نطفه‌ها»
در واقع این واژه نیز بعلاوۀ تمام واژه‌های مترادف نور ولایت، مفهوم نزدیک شدن معالم ربانی به قلب اهل نور یقین و دادن نطفه‌های علمی برای بارور شدن و ایجاد ثمرات تربیتی است. اینجوری میشه تمسک به طناب و کمند نورانی ولایت که واژه حبل نیز این مفاهیم رو متذکر می‌شود.

[حمل – حبل]:
«حَمَلَتِ‏ المرأةُ: حَبِلَتْ»
+ «حمل»
+ «بعر»

«تَحَبَّلَ‏ الصيدُ»:
حبل نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست.
«شي‏ء ممتدّ طويل يتوسّل إليه للوصول الى غرض أو شدّ شي‏ء و تحكيمه»
کانه اهل نور یقین با بکار بردن این معالم ربانی در دل شرایط و حوادث (عرضه آیات) و عمل به این نور علم ولایت که همچون طنابی، عامل اتصال نور عالم بالا به قلب می‌شود و لذا بدین سبب می توان امر و نهی ولی خدا را با مکانیسم و تکنولوژی قبض و بسط قلبی فهمید کانه عقل ما، نور علی نور می‌شود و مثل طنابی که پای صید و شکار را می‌بندد، علم دور از دسترس را به دام می‌اندازد (علم وحشی – علم اهلی) + «الراسخون فی العلم».
تولید عمل صالح مثل تولد فرزندی است که عامل اتصال «حبل» بین پدر و مادر می شود.
عرب به خانم حامله میگه حبلی! یعنی درون شکمش فرزندی داره که پدر و مادر رو همچون طنابی به هم متصل می کنه.

[حبل – درایت]:
شکارچی با درایت، با ریسمان عقل برای کسب علم از آل محمد ع در هنگام عرضه آیت، دام پهن می‌کند و مدتها در انتظار شکارش، که همان کسب نور و معالم علمی است، به دقت در آیت عرضه شده فکر می‌کند و به این اصل که درمان بیماری حسد قلب او در همین آیت عرضه شده مستتر است یقین دارد و سراغ اسرار نمی‌رود، که به وقتش، خود آل محمد ع با ایجاد شوق قلبی برای او، زمینه کسب علم و اسرار آن را برایش ایجاد می‌نمایند.

ريسمان خدا – حبل الله!

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا

[سورة آل‌‏عمران (۳): الآيات ۱۰۲ الى ۱۰۳]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۰۲)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، از خدا آن گونه كه حقّ پرواكردن از اوست، پروا كنيد؛
و زينهار، جز مسلمان نميريد.
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا
وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً 
وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (۱۰۳)
و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛
و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد:
آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد؛
و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد.
اين گونه، خداوند نشانه‌‏هاى خود را براى شما روشن مى‏‌كند، باشد كه شما راه يابيد.

إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ

[سورة آل‌‏عمران (۳): الآيات ۱۱۱ الى ۱۱۲]
لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ (۱۱۱)
جز آزارى [اندك‏] هرگز به شما زيانى نخواهند رسانيد؛
و اگر با شما بجنگند، به شما پشت نمايند، سپس يارى نيابند.
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ
وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ 
وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ 
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ 
ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (۱۱۲)
هر كجا يافته شوند، به خوارى دچار شده‌‏اند -مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم [روند]- و به خشمى از خدا گرفتار آمدند، و [مُهر] بينوايى بر آنان زده شد.
اين بدان سبب بود كه به آيات خدا كفر مى‌‏ورزيدند و پيامبران را بناحق مى‌‏كشتند.
[و نيز] اين [عقوبت‏] به سزاى آن بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمى‌‏گذرانيدند.

حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ

ريسمانها و چوبدستى‏‌ها

[سورة طه (۲۰): الآيات ۵۷ الى ۶۶]
قالَ بَلْ أَلْقُوا 
فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى (۶۶)
گفت: «[نه،] بلكه شما بيندازيد.»
پس ناگهان ريسمانها و چوبدستى‏‌هايشان، بر اثر سحرشان،
در خيال او، [چنين‏] مى‏‌نمود كه آنها به شتاب مى‌‏خزند.

[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۳۱ الى ۵۰]
فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ
وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (۴۴)
پس ريسمانها و چوبدستى‌‏هايشان را انداختند و گفتند:
«به عزّت فرعون كه ما حتماً پيروزيم.»

وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ

و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم!

[سورة ق (۵۰): الآيات ۱۲ الى ۲۰]
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ 
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (۱۶)
و ما انسان را آفريده‏‌ايم و مى‌‏دانيم كه نفس او چه وسوسه‏‌اى به او مى‌‏كند،
و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.

وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ 

و زنش، آن هيمه‏‌كش [آتش فروز]، بر گردنش طنابى از ليف خرماست.

[سورة المسد (۱۱۱): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ (۱)
بريده باد دو دست ابولهب، و مرگ بر او باد.
ما أَغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ (۲)
دارايى او و آنچه اندوخت، سودش نكرد.
سَيَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ (۳)
بزودى در آتشى پُرزبانه درآيد.
وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (۴)
و زنش، آن هيمه‏‌كش [آتش فروز]،
فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ (۵)
بر گردنش طنابى از ليف خرماست.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی