You got it wrong!
Why you got it wrong?!
You got it right!
Why you got it right?!
«خطا» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أعتقد أنكَ أمسكت بالرجل الخطأ، فکر کنم آدمت رو اشتباه گرفتی.»
«اعتقد ان لديك لي حيرة مع شخص آخر، فکر کنم که منو با یکی دیگه اشتباه گرفتی.»
«معذرةً، أخطأت الشخص، اشتباه گرفتی رفیق.»
«الأخطاء الاملائیة: غلط املایی»
«اصلاحُ الخَطَاءِ: غلط گيرى و تصحيح»
«الخَطَأَ المَطْبَعِيّ: اشتباه چاپى»
+ «اشتباه، حتمیه! فقط زود جلوشو بگیر! محاسبهی نفس!»
خطا اینه که تقدیر رو فدای تمنّا کنی!
+ «پستانک تمنّا!»
اشتباه مرگبار اینه که این پستانکو از دهانت در نیاری بندازی دور!
چرا «اشتباه میگیریم؟!»
شنیدی میگن: ای وای ببخشید اشتباه گرفتمتون!
مواظب باش اشتباه نگیری که دیگه نمیشه جبرانش کرد.
اشتباه حتمیه! فقط باید زود متوجه بشیمو جلوشو بگیریم!
«السَّلَامُ عَلَى دَاوُدَ الَّذِي تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ بَعْدِ خَطِيئَتِهِ»
خداوند، با ذکر داستانهای «خَطَأَ الْأَنْبِيَاءِ وَ زَلَلَهُمْ» با همه اتمام حجت میکنه!
مواظب باش، بعضی اشتباهات مرگباره! و فرصت جبران نداره!
کسی که خطا و اشتباه میکنه، اول به خودش ظلم میکنه.
اکثرا، گرگ رو با میش اشتباه میگیرن!
و این داستان تکراریِ همیشه تاریخه!
+ «محن – راستیآزمایی قلب!»
Wolf in sheep’s clothing hiding among a flock of sheep.
Concept photos of those playing a role contrary to their real character with whom contact is dangerous, particularly false teachers.
گرگی در لباس میش!
«يَلْبَسُونَ مُسُوكَ اَلضَّأْنِ عَلَى قُلُوبٍ كَقُلُوبِ اَلذِّئَابِ»
امام باقر علیه السلام:
أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ كِتَاباً مِنْ كُتُبِهِ عَلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ فِيهِ:
أَنَّهُ سَيَكُونُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِي يَلْحَسُونَ اَلدُّنْيَا بِالدِّينِ
يَلْبَسُونَ مُسُوكَ اَلضَّأْنِ عَلَى قُلُوبٍ كَقُلُوبِ اَلذِّئَابِ
أَشَدَّ مَرَارَةً مِنَ اَلصَّبِرِ
وَ أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ اَلْعَسَلِ
وَ أَعْمَالُهُمُ اَلْبَاطِنَةُ أَنْتَنُ مِنَ اَلْجِيَفِ
أَ فَبِي يَغْتَرُّونَ
أَمْ إِيَّايَ يُخَادِعُونَ
أَمْ عَلَيَّ يَجْتَرُونَ،
فَبِعِزَّتِي حَلَفْتُ لَأُتِيحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَطَأُ فِي خِطَامِهَا حَتَّى تَبْلُغَ أَطْرَافَ اَلْأَرْضِ
تَتْرُكُ اَلْحَلِيمَ مِنْهُمْ حَيْرَانَ.
خداوند بر يكى از پيامبرانش كتابى نازل كرد كه در آن نوشته شده بود:
زود باشد خلقى از مخلوقم بيايند كه بواسطه دين بدنيا مىچسبند،
بر قلبهايشان كه مانند قلبهاى گرگان و تلختر از صبر زرد(نوعى گياه تند و تلخ)مىباشد،
پوست ميش مىپوشاند،
(اشاره بر اين است كه ظاهرشان آرام و نيكو بوده ولى درونشان آكنده از پليدى و درندگى است)
زبانهايشان شيرينتر از عسل است، ولى باطنشان گندتر از مردار است،
آيا به من مغرور مىشوند يا به من نيرنگ مىزنند و يا به من جرات و گستاخى مىكنند؟
سوگند به خودم مقدر مىكنم برايشان فتنهاى را كه دماغشان به خاك ماليده شود
تا اينكه سراسر زمين را فرا گيرد كه شخص حليم (نيز) در اين ميان حيران و سرگردان بماند.
+ «صدّ سبیل!»
+ «بسر – گرگ از لباس میش در آمد!»
الصحيفة السجادية ؛ ص242
وَ كَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِي بِمَكَايِدِهِ، وَ نَصَبَ لِي شَرَكَ مَصَايِدِهِ، وَ وَكَّلَ بِي تَفَقُّدَ رِعَايَتِهِ، وَ أَضْبَأَ إِلَيَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِيسَتِهِ، وَ هُوَ يُظْهِرُ لِي بَشَاشَةَ الْمَلَقِ، وَ يَنْظُرُنِي عَلَى شِدَّةِ الْحَنَقِ.
و چه بسيار ستمگرى كه با مكر و فريبهايش بمن ستم كرد، و دام شكارهايش را برايم بر پا نمود، و جستجوى مراقبت و نگهبانيش را بر من گماشت (مراقب بود ببيند چه ميكنم و كجا هستم و بكجا ميروم) و در كمين من نشست مانند در كمين نشستن درنده و چشم براه بودنش براى بدست آوردن فرصت و وقت مناسبى براى شكارش در حاليكه خوشروئى و چاپلوسى را برايم آشكار ميساخت، و با خشم سخت بمن مينگريست.
امام على عليه السلام :
الحاسِدُ يُظْهِرُ وُدَّهُ في أقْوالِهِ،
و يُخْفي بُغْضَهُ في أفْعالِهِ،
فلَهُ اسْمُ الصَّديقِ و صِفَةُ العَدُوِّ.
حسود به زبان لاف دوستى مىزند،
و در عمل، مخفيانه دشمنى مىورزد؛
بنا بر اين، او نام دوست را برخود دارد، اما صفت دشمن را.
حسود، گرگی در لباس میش است!
بپّا یه وقت از غافله نور جا نمونی!
که طعمه گرگهای حسود خواهی شد!
«خَذَلَتِ الوحشيّة ولدها»
اگه توفیق نصیبت بشه، اشتباه نمیگیری!
حالِ دلِ قلبِ سلیمت، وقتی که اشتباه نگرفتی، و درست گرفتی، اینجوریه!
و اگه اشتباه بگیری، اینجوریه!
«وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى»
وَ قَالَ اللَّهُ وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ …
وَ هِيَ الشَّجَرَةُ الَّتِي مَنْ تَنَاوَلَ مِنْهَا بِإِذْنِ اللَّهِ أُلْهِمَ عِلْمَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ مِنْ غَيْرِ تَعَلُّمٍ
وَ مَنْ تَنَاوَلَ مِنْهَا بِغَيْرِ إِذْنِ اللَّهِ خَابَ مِنْ مُرَادِهِ وَ عَصَى رَبَّهُ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ.
«آن درختی است که هرکس به اذن خدا از آن تناول کند، به او علم اوّلین و آخرین بدون نیاز به آموزش، الهام میشود و هرکس به غیر اذن خدا از آن بهرهمند شود از مرادش محروم گشته و خدا را معصیت کرده و در زمرهی ستمکاران قرار میگیرد.»
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ مُوسَى ع سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ آدَمَ ع
فَجَمَعَ
فَقَالَ مُوسَى يَا أَبَتِ
أَ لَمْ يَخْلُقْكَ اللَّهُ بِيَدِهِ وَ نَفَخَ فِيكَ مِنْ رُوحِهِ
وَ أَسْجَدَ لَكَ مَلَائِكَتَهُ وَ أَمَرَكَ أَنْ لَا تَأْكُلَ مِنَ الشَّجَرَةِ
فَلِمَ عَصَيْتَهُ؟
قَالَ يَا مُوسَى بِكَمْ وَجَدْتَ خَطِيئَتِي قَبْلَ خَلْقِي فِي التَّوْرَاةِ
قَالَ بِثَلَاثِينَ سَنَةً
قَالَ فَهُوَ ذَلِكَ
قَالَ الصَّادِقُ ع فَحَجَّ آدَمُ مُوسَى ع.
حضرت موسی ع از پروردگارش خواست که دیداری با حضرت آدم ع داشته باشد.
هنگامی که به هم رسیدند، حضرت موسی ع گفت: پدرجان!
مگر نه این بود که خدا تو را به دست خویش آفرید و از روح خود در تو دمید
و فرشتگانش را به سجده بر تو واداشت و به تو دستور داد که از آن درخت نخوری،
چرا از او سرپیچی کردی؟
گفت: موسی! چه مدت قبل از آفرینشم حکایت خطای من را در تورات یافتی؟
گفت: سی هزار سال قبل از اینکه آدم آفریده شود.
گفت: مطلب همین است.
امام صادق ع فرمود: آدم حجتی [قانع کننده] بر موسی ارائه کرد.
أَوْصَى آدَمُ اِبْنَهُ شيث [شِيثاً] عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِخَمْسَةِ أَشْيَاءَ
وَ قَالَ لَهُ اِعْمَلْ بِهَا وَ أَوْصِ بِهَا بَنِيكَ مِنْ بَعْدِكَ
… اَلرَّابِعَةُ
إِذَا نَفَرَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ شَيْءٍ فَاجْتَنِبُوهُ
فَإِنِّي حِينَ دَنَوْتُ مِنَ اَلشَّجَرَةِ لِأَتَنَاوَلَ مِنْهَا نَفَرَ قَلْبِي
فَلَوْ كُنْتُ اِمْتَنَعْتُ مِنَ اَلْأَكْلِ مَا أَصَابَنِي مَا أَصَابَنِي.
آدم فرزند خود شيث را به پنج چيز سفارش كرد
و گفت آنها را بكار بند و بفرزندانت بگو بآنها عمل كنند پس از تو
… 4- هر گاه دل شما از چيزى نفرت داشت پرهيز كنيد
من وقتى نزديك درخت رفتم تا از آن بچينم دلم نفرت داشت،
اگر خوددارى از خوردن كرده بودم گرفتار نميشدم.
بمحض اینکه متوجه اشتباهت شدی، پاککن رو بردار و … !
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
إِذَا أَذْنَبَ اَلْعَبْدُ كَانَ نُقْطَةً سَوْدَاءَ عَلَى قَلْبِهِ فَإِنْ هُوَ تَابَ وَ أَقْلَعَ وَ اِسْتَغْفَرَ صَفَا قَلْبُهُ مِنْهَا وَ إِنْ هُوَ لَمْ يَتُبْ وَ لَمْ يَسْتَغْفِرْ كَانَ اَلذَّنْبُ عَلَى اَلذَّنْبِ وَ اَلسَّوَادُ عَلَى اَلسَّوَادِ حَتَّى يَغْمُرَ اَلْقَلْبَ فَيَمُوتَ بِكَثْرَةِ غِطَاءِ اَلذُّنُوبِ عَلَيْهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى بَلْ رٰانَ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ مٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ يَعْنِي اَلْغِطَاءَ وَ اَلْعَاقِلُ يَحْسَبُ نَفْسَهُ قَدْ مَاتَ وَ يَسْأَلُ اَللَّهَ اَلرَّجْعَةَ لِيَتُوبَ وَ يُقْلِعَ وَ يُصْلِحَ فَأَجَابَهُ اَللَّهُ فَيَجِدُّ وَ يَجْتَهِدُ.
هنگامى كه بنده گناه كند نقطۀ سياهى بر قلب او پيدا مىشود،پس اگر توبه كرد و از گناه باز ايستاد و از خدا طلب آمرزش نمود قلب او از آن نقطۀ سياه صفا پيدا مىكند.و اگر توبه نكرد و استغفار ننمود گناه بر گناه واقع مىگردد و سياهى بر سياهى مىنشيند تا اينكه قلب او را مىپوشاند.پس قلب او در اثر زيادى گناه مىميرد و پردۀ گناه آن را فرو مىگيرد.و اين است معناى گفتۀ خداى متعال كه مىفرمايد:نه چنين است بلكه انجام گناهان قلبهاى آنان را پوشانيده و چركين و زنگآلود كرده است.
و انسان عاقل چنين فرض و حساب مىكند كه مرده است و از خدا سؤال بازگشت به دنيا را مىنمايد تا توبه كند و از گناه باز ايستد و خود را اصلاح كند، پس خدا او را جواب دهد او هم سعى و كوشش در اين كار نمايد.
دِلِتو بسپار به نور، تا نور، عیب حسدت رو درمان کنه! + «عفو»
+ مقاله «نورِ گرهگشا!»
حسد، خطای انسانهاست!
به قول آقای دکتر مُکری، حسادت دیفالت مد بشر است.
این حسدِ خودته که قلبتو کور کرده! لذا پشت به هدف نورانی کردی و همه چیزو اشتباه گرفتی!
انکار نکن!
نور، فرایند مدیریت اشتباهات است!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
در شگفتم از بندهاى كه نمىداند من از او خوشنودم يا خشمناك و او مىخندد.
چی میشه که حسود برای عبادت کردن، «گوساله» رو با «خدا»، اشتباه میگیره،
در حالیکه «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ»؟!
«آنان كه ما كتابشان داديم، رسول اللَّه را مىشناسند، همانطورى كه فرزندان خود را مىشناسند.»
خُب معلومه: «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ»
«و سامرى آنها را گمراه ساخت.»
«رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ»
«پروردگارا، آنها بسيارى از مردم را گمراه كردند.»
«وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ»
«و بر اثر كفرشان، [مِهر] گوساله در دلشان سرشته شد.»
«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»
«و كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند،»
+ مقاله «خطرناکترین بازی!»
سوء استفاده از سادگی افراد، کار امثال سامری است.
صاحبان نور، از جهل مردم سوء استفاده نمیکنند و خیر اونها رو میخواهند.
امام سجاد علیه السلام:
«اللَّهُمَّ … هَبْ لِي نُوراً … أَسْتَضِيءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَ الشُّبُهَاتِ»
«بار خدايا نورى بمن ببخش كه با آن از شكّ و دو دلى و شبهات روشنى يابم.»
امام علی علیه السلام:
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ،
فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى،
وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِيهَا الضَّلَالُ وَ دَلِيلُهُمُ الْعَمَى،
فَمَا يَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا يُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّه.
شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد.
امّا نور هدايت كننده دوستان خدا، در شبهات يقين است، و راهنماى آنان مسير هدايت الهى است،
امّا دشمنان خدا، دعوت کنندهشان در شبهات گمراهى است، و راهنماى آنان كورى است.
آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى يابد،
و آن كس كه زنده ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.
مثال زیبای «بدلیجات» برای درک معنای واژه «شبهه».
اگه داروی خودتو اشتباه بگیری، چی میشه؟!
امنیّت خودت و دیگران، به خطر میافته!
حسود در هر حادثه، با استعمال حسادتش، در واقع «خودکشی» میکند،
در حقیقت به خودش ظلم میکند!
+ مقاله «امنیّت روانی – دواء امون»
امام علی علیه السلام:
هركه خدا را نافرمانى و شيطان را فرمانبرى كند، به خود ستم كرده است.
صله رحم، بی صله رحم!
ببین چه ظلم بزرگی داره به خودش میکنه!
بدون شرح؟!
اشتباه خودتو به گردن بگیر!
به اشتباهات خود اعتراف کنید!
حسود نباشید!
فقط نگران راحتی خود نباشید!
اگر آرامش را دوست دارید، اولین قدم اعتراف به اشتباهات خود است!
«اشتباه حتمیه! فقط زود جلوشو بگیر!»
به محض پذیرفتن اشتباه، قلب خود را به انتقاد سازنده از طرف فرشته نگهبان خود باز خواهید کرد.
این فرایند ایجاد امنیت و آرامش است که ابتدا برای خود و بعداً برای دیگران ایجاد خواهید کرد.
اعتراف به اشتباهات خود اگرچه ممکن است ناراحت کننده به نظر برسد،
اما در واقع کلید اصلی رسیدن به آرامش است.
بگذارید بگوییم که آموزش و تکامل انسان برای رسیدن به راحتی،
با راحت نبودن همراه است «دستاندازها!».
بنابراین ، ماموریت ما راحت نبودن است!
و این یک چالش بزرگ و مأموریت خطرناک است!
«کرب – کربلا»
آیات مربوطه:
اعتراف آدم ع و حوا ع به خطا:
«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»
[سورة الأعراف (7): الآيات 22 الى 25]:
فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ (22)
پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد؛ پس چون آن دو از [ميوه] آن درختِ [ممنوع] چشيدند، برهنگىهايشان بر آنان آشكار شد، و به چسبانيدن برگ[هاى درختانِ] بهشت بر خود آغاز كردند؛ و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد: «مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت شيطان براى شما دشمنى آشكار است.»
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (23)
گفتند: «پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم، و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى، مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.»
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ (24)
فرمود: «فرود آييد، كه بعضى از شما دشمن بعضى [ديگر]يد؛ و براى شما در زمين، تا هنگامى [معيّن] قرارگاه و برخوردارى است.»
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ (25)
فرمود: «در آن زندگى مىكنيد و در آن مىميريد و از آن برانگيخته خواهيد شد.»
حدیث:
«إِيَّاكُمَا أَنْ تَنْظُرَا إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ الْحَسَدِ»
« إِنَّكُمَا إِنَّمَا ظَلَمْتُمَا أَنْفُسَكُمَا بِتَمَنِّي مَنْزِلَةِ مَنْ فُضِّلَ عَلَيْكُمَا»
خطای زلیخا:
«وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئِينَ»
[سورة يوسف (12): الآيات 25 الى 29]
وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلاَّ أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ (25)
و آن دو به سوى در بر يكديگر سبقت گرفتند، و [آن زن] پيراهن او را از پشت بدريد و در آستانه در آقاى آن زن را يافتند. زن گفت: «كيفر كسى كه قصد بد به خانواده تو كرده چيست؟ جز اينكه زندانى يا [دچار] عذابى دردناك شود.»
قالَ هِيَ راوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكاذِبِينَ (26)
[يوسف] گفت: «او از من كام خواست.» و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد: «اگر پيراهن او از جلو چاك خورده، زن راست گفته و او از دروغگويان است،
وَ إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ (27)
و اگر پيراهن او از پشت دريده شده، زن دروغ گفته و او از راستگويان است.»
فَلَمَّا رَأى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ (28)
پس چون [شوهرش] ديد پيراهن او از پشت چاك خورده است گفت: «بىشك، اين از نيرنگ شما [زنان] است، كه نيرنگ شما [زنان] بزرگ است.»
يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئِينَ (29)
«اى يوسف، از اين [پيشامد] روى بگردان. و تو [اى زن] براى گناه خود آمرزش بخواه كه تو از خطاكاران بودهاى.»
خطای فرعون و پیروانش:
«إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئِينَ»
[سورة القصص (28): الآيات 7 الى 10]
وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (7)
و به مادر موسى وحى كرديم كه: «او را شير ده، و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمىگردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مىدهيم.»
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئِينَ (8)
پس خاندان فرعون، او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمنِ [جانِ] آنان و مايه اندوهشان باشد. آرى، فرعون و هامان و لشكريان آنها خطاكار بودند.
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (9)
و همسر فرعون گفت: «[اين كودك] نور چشم من و تو خواهد بود. او را مكُشيد. شايد براى ما سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم، ولى آنها خبر نداشتند.
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى فارِغاً إِنْ كادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (10)
و دل مادر موسى [از هر چيز، جز از فكر فرزند] تهى گشت. اگر قلبش را استوار نساخته بوديم تا از ايمانآورندگان باشد، چيزى نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند.
اعتراف برادران یوسف ع به خطا:
«قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ»
[سورة يوسف (12): الآيات 94 الى 98]
وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ (94)
و چون كاروان رهسپار شد، پدرشان گفت: «اگر مرا به كمخردى نسبت ندهيد، بوى يوسف را مىشنوم.»
قالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ (95)
گفتند: «به خدا سوگند كه تو سخت در گمراهى ديرين خود هستى.»
فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (96)
پس چون مژدهرسان آمد، آن [پيراهن] را بر چهره او انداخت، پس بينا گرديد. گفت: «آيا به شما نگفتم كه بىشك من از [عنايت] خدا چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد؟»
قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ (97)
گفتند: «اى پدر، براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم.»
قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (98)
گفت: «به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مىخواهم، كه او همانا آمرزنده مهربان است.»
سجده، پیشنیاز غفران خطا:
«وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ»
[سورة الأعراف (7): الآيات 161 الى 162]
وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ (161)
و [ياد كن] هنگامى را كه بديشان گفته شد: «در اين شهر سكونت گزينيد، و از آن -هر جا كه خواستيد- بخوريد، و بگوييد: [خداوندا،] گناهان ما را فرو ريز. و سجدهكنان از دروازه [شهر] درآييد، تا گناهان شما را بر شما ببخشاييم [و] به زودى بر [اجر] نيكوكاران بيفزاييم.»
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ (162)
پس، كسانى از آنان كه ستم كردند، سخنى را كه به ايشان گفته شده بود به سخن ديگرى تبديل كردند. پس به سزاى آنكه ستم مىورزيدند، عذابى از آسمان بر آنان فرو فرستاديم.