With The Light,
Onward To Destiny!
«مخر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«مَخْرُ الماءِ للأرض: استقبالها بالدّور فيها،
قرار گرفتن و پيش آمدن آب در زمين كه آنرا فرا گيرد.»
«مَخَرَتِ السّفينةُ: إذا شقّت الماء بجؤجئها مستقبلة له،
كشتى آب را با سينهاش و جلويش ميشكافد و پيش ميرود.»
«سفينة مَاخِرَةٌ: كشتى رونده، جمع: الْمَوَاخِرُ.»
«اسْتَمْخَرْتُ الريحَ: به سمت باد حركت كردم.»
+ «حطم»: با نور، بهپیش!
با نور، پیش به سوی تقدیرات!
وَ تَرَى الْفُلْكَ فيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ!
+ «سفر انفرادی با نور!»
+ «نشئۀ علمی!»
«مَخْرُ الماءِ للأرض: استقبالها بالدّور فيها،
قرار گرفتن و پيش آمدن آب در زمين كه آنرا فرا گيرد.»
«مَخَرَتِ السّفينةُ: إذا شقّت الماء بجؤجئها مستقبلة له،
كشتى آب را با سينهاش و جلويش ميشكافد و پيش ميرود.»
«سفينة مَاخِرَةٌ: كشتى رونده، جمع: الْمَوَاخِرُ.»
«اسْتَمْخَرْتُ الريحَ: به سمت باد حركت كردم.»
+ «حطم»: با نور، بهپیش!
با نور، پیش به سوی تقدیرات!
وَ تَرَى الْفُلْكَ فيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ!
+ «سفر انفرادی با نور!»
وجود معالم ربانی صاحبان نور «علم مَاخِر» خیلی با ارزش است!
در دل امواج سهمناک آیات و تقدیرات، که در تلاطم آنها نیاز به کمک و راهنمایی پیدا میکنیم، این یادآوری معالم ربانی و سفینه نجات آل محمد ع است که راه را به تو مینمایاند تا امواج هولناک را با یاد او بشکافی و به پیش بروی و به سلامت به ساحل نجاتی که باز بنام آنها و متعلق به آنهاست برسی. این نقش موجشکنی علوم ربانی در طوفان حوادث از واژه «مخر» استنباط می شود.
«مخرت السفينة الماء: شقّته»
پس اگه میخوای مثل شیر بری توی دل حوادث، با یاد معالم ربانی این کارو انجام بده «مخر الذئب الشاة: إذا شقّ بطنها» به محض اینکه به یاد نور بیفتی، بهت میگه چه کاری بایستی انجام بدی!
راهشو بهت یاد میده چه مسیری رو اختیار و انتخب کنی همسو با رضایت به تقدیرات گام برداشتهای «امتخرت القوم: إذا انتقيت خيارهم – المخرة : الّذى تختاره»
چقدر موارد کاربرد این واژه در زبان عرب زیباست:
«استمخرت الريح: إذا استقبلتها بأنفك» با توجه به این مقاله، معنی زیبایی که میشه از این عبارت استنباط نمود اینه که: اهل یقین انگاری با بینی صاحب نور خود، آیات رو بو میکشن و میفهمن قصه چیه «اسْتَمْخَرْتُ الريحَ».
اهل یقین به آیت و تقدیراتش پشت نمیکند و رویگردانی نمیکند و حذف شرایط نمینماید، بلکه رو به باد حرکت میکند، چون مسلح به سلاح بادشکن و موجشکنی بنام علوم ربانی است.
حالا باید این توان به اهل یقین عنایت بشه که با چشم صاحب نور، آیات رو ببینه و با گوش صاحب نور، به آیات گوش کنه و با بینی او آیات رو استشمام کنه!
با یاد نورش، آیات رو بچشه و حس کنه و خلاصه با قلب نورانی صاحب نورش به آیات توجه و عنایت نماید تا نور موجود در نار آیت برایش هویدا گردد «امْتَخَرَ العَظْمَ: مغز استخوان را بيرون كشيد» و اینگونه مصلی و دومی واقعی مافوق علمی خود یعنی صاحبان نور میگردد و خودش تمام این مراحل را با روشنایی قلبش درک میکند که تصمیم درستی گرفته و مسیر را درست انتخاب نموده و اقدام او مورد رضای عالم بالاست و این قبض و بسط قلبی باید برای اهل یقین بسیار خوب جا بیفتد و در فهم قبض و بسط قلبی خود استاد شود تا بتواند کلام رضا و سخط ولیّ خدا را بفهمد و توفیق بکار بستن را به او عنایت نمایند و کسی که مسیر درستی را میرود از روی علائم مسیر، خوب میفهمد که درست حرکت میکند و روز به روز خود را نزدیکتر به هدف احساس میکند و روشنتر است و اگر انتخاب مسیر غلط باشد، قلب تاریکی را مدام مخابره میکند، اما کو گوش شنوا که درک شنیداری داشته باشد، انگاری حسود از چیزی که میشنود، درک شنیداریاش را ندارد!
یعنی از تاریکی قلبش متوجه اشتباهش نمیشود!
اهل یقین وقتی گذرشون به زمین سفت و سخت آیات و تقدیرات تلخ میافته، برای اینکه راحت بشن، علم ماخوذ از صاحب نور خودشونو توی این زمین ول میکنن «مخرت الأرض: إذا أرسلت فيها الماء» حالا بیا ببین اونی که یه روزی دشمنت بوده، با این روش چه دوست متعصبی شده و از تو حمایت و جانبداری هم میکنه!
«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ
فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌ حَميمٌ»
اینه راه ایجاد صلح و دوستی و آرامش برای خودت و دیگران!
پس مفهومی که در کتاب التحقیق برای این واژه ذکر شده «حركة مع شقّ في شيء» برای ما این میشه که: اگه میخوای آیات و تقدیرات سخت زندگی، موجب توقف حرکت سفینۀ تو به سوی آل محمد ع نشوند و در جا نزنی و خودتو معطل و درگیر نکنی، راهش درس تغافل از علوم ربانی است. اینجوری تو رو هیچ موج و مانعی نمیتونه از حرکت رو به امام رضا ع باز بدارد.
پس: با نور، بهپیش!
تو با یاد معالم ربانی در حال حرکت رو به جلو هستی و از موانع زندگی عبور میکنی. نمیشه آیات رو دور زد و یا اعراض نمود و یا تکذیب نمود و … کارهایی که اهل شک وقتی به آیات بر میخورن انجام میدن. اهل یقین که به آیات بر میخورن با یاد موجشکنی بنام معالم ربانی به وسط موج میزنند و عبور میکنند و اصلا از سختی آیات بیمی به خود راه نمیدهند، اما اهل شک حسود، آیات را دروغ میانگارند و یا در صدد دور زدن آن بر میآیند و بالاخره هرگز نمیخواهند زیر بار این حقیقت بروند که این آیات و تقدیرات، عرضه شده تا ما بفهمیم علوم ربانی یک حقیقت زنده و پابرجاست (سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق).
مثالی به نظرم رسید:
بعضی از این بازی های کامپیوتری اینجوریه که شما در مسیر حرکتت به موانعی بر می خوری و باید این موانع رو نابود کنی و بری جلو و اگر این موانع رو جاخالی بدی و موقتا رد بشی، در چند مانع بعدی این آیاتی که به اونا توجه نکردی همه دست به دست هم میدن و میریزن رو سرت و از بین میبرنت، ولی اونایی که خوب بلدن این بازی رو چجوری ادامه بدن میدونن تا وقتی که مانع رو از بین نبرن ادامه مسیر نمیدن و زمانی به مسیر ادامه میدن که از پشت سر، خیالشون راحته کسی مزاحم اونا نخواهدشد لذا این واژه زیبای «مخر» داره میگه باید منِ آیت رو بعنوان بک امتحان، با نمره قابل قبولی پاس کنی تا موفق به درناژ عیب حسدت بشی!
+ «جواب»
مثال زیبای پرسیدن جدول ضرب!
از تو سوال میشه تا درست جواب بدی و بمحض اینکه جواب درست میدی دیگه اون سوال از تو پرسیده نخواهد شد و رابطه سوال کننده با تو «قطع» میشه و این مقطع مفهوم واژه «جوب» است و آیه به زیبایی می فرماید «ا من یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف لسوء» آیا کسی هست که خوب جدول ضرب رو حفظ کرده باشه تا به محض اینکه ممتحن آیات، از اون سوال کنه دو دوتا چندتا میشه؟ اون در اولین پاسخ بگه چهار تا، تا دیگه این سوال رو از اون نپرسند؟!
چقدر کم هستند عده ای که خوب جواب میدن یعنی اونجوری که نورشون یادشون داده با آیات روبرو میشن و با یک جواب درست کار رو در این مقطع تموم میکنند و میرن به مدارج بالاتر و قلبی نورانیتر.
پس نمیشه به سوالی جواب ندی و بری سوال بعدی … اینجوری به آخر پرسشنامه می رسی و می بینی جواب هیچ سوالی رو ندادی و باید دوباره کنکور بدی! اونیکه نفر اول کنکور میشه تا به سوال جواب نده رد نمیشه یا اگه رد بشه میدونه بعدا باید بیاد دوباره در باره این سوال خوب فکر کنه تا نور یادش بده جواب چیه و این مثال کسی که پرسشنامه کنکور رو داره جواب میده هم مثالی زیباست برای کسی که بخواهد اهمیت برخورد با آیات و پاسخ به سوالات رو خوب درک کنه، راهش اصلا این نیست که سوالات رو «جواب» نداده بری سراغ ادامه کار و اینجوری نتیجه نخواهی گرفت. باید گزینه صحیح هر سوال رو علامت بزنی و بری به مرحله بعدی «مخر».
فکر نکن که با دورزدن آیات و مکر، خودتو زرنگ حساب کنی! زرنگ کسی است که کوهی از نان استنجا شده پشت سرش ایجاد نکرده باشه و دفترچه سوالی رو به آخر نرسونده باشه اونهم بدون پاسخهای صحیح! باید بررسی حالات هر روز و هر دقیقه انجام بشه و محاسبة النفس کار اصلی اهل یقین است که مثلا می گوید از کسی کینه ای بدل داشتم و منتظر بودم یک روز حالشو بگیرم و امروز بالاخره جورش جور شد و اونیکه در اصل نباید می گفتم و تحمل می کردم رو گفتم و دلم خنک شد! در صورتیکه قلبش با این مقابله به مثل کردن تاریک شده و خودشم این قبض قلبی رو می فهمه و حالا باید استغفار کنه: ربنا ظلمنا انفسنا فاغفر لنا و ارحمنا و تب علینا. این محاسبه نفس باید همیشگی باشه تا از غافله عقب نمونی.
به تاویل احادیث کارهای خودت خیلی فکر کن.
یقین بدون صدای تحمل آیاتت رو اونایی که باید بشنوند می شنوند چون واژه «مخر» توام با صدا است « أمّا حدوث الصوت: فهو من آثار الأصل » هم توام با صدا و هم توام با نور ! صدا و نور آرامش تحمل آیات، خود بخود به اونجاهایی که باید اثر کنه، اثر میکنه!
این دو آیه خیلی زیباست:
«وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (نحل 14) وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (فاطر 12)»
برای اینکه از فوائد دریای علم آل محمد ع بهرهمند بشی، باید دلو بزنی به دریا!
باید سوار کشتی علوم نورانی و ربانی صاحبان نورت بشی و بزنی به وسط موج آیات و تقدیرات، که تو رو مدام بالا و پایین میکنن! به جزر و مد دنیای قلبت نگاه کن!
اگه میخوای از مرواریدها و جواهرات دریا علم آل محمد ع بهرهمند بشی، باید بری توی دریای تقدیرات خدای مهربان شنا کنی و خطراتشو بجون بخری «کربلا»، و البته با سفینة النجاة آل محمد ع، عاقبت به خیری حتمی است، ان شاء الله تعالی.
وَ تَرى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ
و كشتيها را در آن، شكافنده [آب] مىبينى!
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۱۴ الى ۱۸]
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها
وَ تَرى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ
وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (۱۴)
و اوست كسى كه دريا را مسخّر گردانيد تا از آن گوشت تازه بخوريد، و پيرايهاى كه آن را مىپوشيد از آن بيرون آوريد.
و كشتيها را در آن، شكافنده [آب] مىبينى،
و تا از فضل او بجوييد و باشد كه شما شكر گزاريد.
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (۱۵)
و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را نجنباند، و رودها و راهها [قرار داد] تا شما راه خود را پيدا كنيد.
وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ (۱۶)
و نشانههايى [ديگر نيز قرار داد]، و آنان به وسيله ستاره [قطبى] راهيابى مىكنند.
أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (۱۷)
پس آيا كسى كه مىآفريند چون كسى است كه نمىآفريند؟ آيا پند نمىگيريد؟
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۸)
و اگر نعمت[هاى] خدا را شماره كنيد، آن را نمىتوانيد بشماريد. قطعاً خدا آمرزنده مهربان است.
وَ تَرى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ
و كشتيها را در آن، شكافنده [آب] مىبينى!
[سورة فاطر (۳۵): الآيات ۱۱ الى ۱۷]
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ (۱۱)
و خدا[ست كه] شما را از خاكى آفريد، سپس از نطفهاى، آنگاه شما را جفت جفت گردانيد، و هيچ مادينهاى بار نمىگيرد و بار نمىنهد مگر به علمِ او. و هيچ سالخوردهاى عمر دراز نمىيابد و از عمرش كاسته نمىشود، مگر آنكه در كتابى [مندرج] است. در حقيقت، اين [كار] بر خدا آسان است.
وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها
وَ تَرى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (۱۲)
و دو دريا يكسان نيستند: اين يك، شيرينِ تشنگىزدا [و] نوشيدنش گواراست؛ و آن يك، شورِ تلخمزه است؛ و از هر يك گوشتى تازه مىخوريد و زيورى كه آن را بر خود مىپوشيد بيرون مىآوريد؛ و كشتى را در آن، موجشكاف مىبينى تا از فضلِ او [روزى خود را] جستجو كنيد، و اميد كه سپاس بگزاريد.
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ (۱۳)
شب را به روز درمىآورد و روز را به شب درمىآورد، و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه] هر يك تا هنگامى معيّن روانند؛ اين است خدا پروردگار شما؛ فرمانروايى از آنِ اوست. و كسانى را كه بجز او مىخوانيد، مالك پوست هسته خرمايى [هم] نيستند.
إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ (۱۴)
اگر آنها را بخوانيد، دعاى شما را نمىشنوند، و اگر [فرضاً] بشنوند اجابتتان نمىكنند، و روز قيامت شركِ شما را انكار مىكنند؛ و [هيچ كس] چون [خداى] آگاه، تو را خبردار نمىكند.
يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (۱۵)
اى مردم، شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بىنيازِ ستوده است.
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ (۱۶)
و اگر بخواهد شما را مىبَرد و خلقى نو [بر سر كار] مىآورد.
وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ (۱۷)
و اين [امر] براى خدا دشوار نيست.