دکتر محمد شعبانی راد

روزی که حسود، جار میزنه! اما دیگه فایده‌ای نداره!

Then their cry for appeal will raise in Supplication!
Do not Moan and groan in your supplication!
Today you will not receive any help from Our Presence!

«جئر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«جَأَرَ الثَّوْرُ جُؤَاراً: صَاحَ، خَارَ خُوَاراً»
«جَأَرَ: زارى كرد.»
«جَأَرَ الى اللّه: به درگاه خدا با صداى بلند دُعا كرد، به سوى خدا زارى كرد.»
«جَأَرَ الدَّاعِي إِلى اللّهِ تعالى: ضَجَّ، و رَفَعَ صَوْتَهُ بالدُّعَاءِ مُستَغِيثاً»

ناله و زاری و ضجّۀ و صیحۀ، صرخ، استغاثۀ
جار زدن!
واژۀ «جارچی» در زبان فارسی داریم.
«جَأَرَ: إذا أفرط في الدعاء و التضرّع تشبيها بِجُؤَارِ الوحشيات، كالظباء و نحوها،
جَأَرَ: وقتى بكار مى‌‏رود كه زارى و تضرّع زياد شود
و تشبيهى است به صداى حيوانات ديگر در ناراحتى و درد و الم،
مانند آهوان و همانند آنها.»

مثل نالۀ حزین آهوی در بند هوای نفس، باید زار بزنی و به نورت پناهنده شوی!
مفهوم «التضرّع و الاستغاثة بصوت عال رفيع عند الشدّة و الابتلاء»
مفهوم: «پناهندگی»
سفره دلتو فقط نزد نورت باز کن «شکو» و درددل کن و جار بزن!

مفهوم «ضجّة»: «lamenting»
«جأر الداعي الى اللّه: ضجّ و رفع صوته الى اللّه، إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ‏.»
«و من المجاز: جأر النبات: طال و ارتفع.»

ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ

[سورة النحل (۱۶): الآيات ۵۱ الى ۵۵]
وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (۵۱)
و خدا فرمود: «دو معبود براى خود مگيريد.
جز اين نيست كه او خدايى يگانه است.
پس تنها از من بترسيد.»
وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ (۵۲)
و آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ اوست،
و آيين پايدار [نيز] از آنِ اوست. پس آيا از غير خدا پروا داريد؟
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ 
ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (۵۳)
و هر نعمتى كه داريد از خداست،
سپس چون آسيبى به شما رسد به سوى او روى مى آوريد [و مى‌‏ناليد].
ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (۵۴)
و چون آن آسيب را از شما برطرف كرد، آنگاه گروهى از شما به پروردگارشان شرك مى‏‌ورزند.
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (۵۵)
[بگذار] تا آنچه را به ايشان عطا كرده‌‏ايم ناسپاسى كنند.
اكنون برخوردار شويد، و[لى‏] زودا كه بدانيد.

فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَوَ إِلَيْكَ سَيِّدِي جَأَرْتُ

ای مافوق من «سَيِّدِي»،
من سفره دلم را نزد تو می‌گشایم و جار می‌زنم «جَأَرْتُ» و ناله و زاری می‌نمایم.
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ‏
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ‏

فَبِكَ آمَنْتُ وَ صَدَّقْتُ وَ إِلَيْكَ سَيِّدِي جَأَرْتُ وَ أَنَا مُتَقَلِّبٌ فِيمَا لَا أُحْصِيهِ مِنْ نِعَمِكَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ مِنْ أَنْ يَمَسَّنِي ضُرٌّ فَلَكَ الْحَمْدُ يَا حَيُّ يَا قَيُّوم‏.

امام صادق علیه السلام:
قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ (علیه السلام):
مَا الدَّلِیلُ عَلَی اللَّهِ، وَ لَا تَذْکُرْ لِیَ الْعَالَمَ وَ الْجَوْهَرَ وَ الْعَرَضَ؟
فَقَالَ (علیه السلام):
هَلْ رَکِبْتَ فِی الْبَحْرِ؟
قَالَ: نَعَمْ.
قَالَ: فَهَلْ عَصَفَتْ بِکُمُ الرِّیحُ حَتَّی خِفْتُمُ الْغَرَقَ؟
قَالَ: نَعَمْ.
قَالَ: فَهَلِ انْقَطَعَ رَجَاؤُکَ مِنَ الْمَرْکَبِ وَ الْمَلَّاحِینَ؟
قَالَ: نَعَمْ.
قَالَ: فَهَلْ تَتَبَّعَتْ نَفْسُکَ أَنَّ ثَمَّ مَنْ یُنْجِیکَ؟
قَالَ: نَعَمْ.
قَالَ: فَإِنَّ ذَلِکَ هُوَ اللَّهُ تَعَالَی،
قَالَ تَعَالَی
ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ.
فردی از امام صادق (علیه السلام) پرسید:
«دلیل وجود خدا چیست؟
آن دلیل را بگو! امّا از عالم و جوهر و عرض [و استدلالات فکری استفاده نکن]».
امام (علیه السلام) فرمود:
«آیا تاکنون در دریا سوار [برکشتی] شده‌ای»؟
گفت: «بله»!
امام فرمود: «آیا شده که تندبادی بر شما بوزد که بیم غرق‌شدن داشته باشید»؟
گفت: «بله»!
فرمود: «آیا شده که در آن حال از کشتی و دریانوردان قطع امید کرده باشی»؟
گفت: «بله»!
فرمود: «آیا ضمیر و وجدانت به تو می‌گفت که در آن لحظه کسی هست که تو را نجات خواهد داد»؟
گفت «بله»!
فرمود: «او همان خداوند است که می‌فرماید:
ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ».

إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ

روزی که حسود، جار میزنه!
ناله‌های سوزناک سر میده و ضجّه میزنه!
اما دیگه فایده‌ای نداره!

+ «حسرت»

[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۶۲ الى ۷۱]
وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها 
وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (۶۲)
و هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى‌‏كنيم،
و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‌‏گويد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هذا
وَ لَهُمْ أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِكَ هُمْ لَها عامِلُونَ (۶۳)
[نه،] بلكه دلهاى آنان از اين [حقيقت‏] در غفلت است،
و آنان غير از اين [گناهان‏] كردارهايى [ديگر] دارند كه به انجام آن مبادرت مى‌‏ورزند.
حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ (۶۴)
تا وقتى خوشگذرانان آنها را به عذاب گرفتار ساختيم، بناگاه به زارى درمى‌‏آيند.
لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ (۶۵)
امروز زارى مكنيد كه قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد.
قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ تَنْكِصُونَ (۶۶)
در حقيقت، آيات من بر شما خوانده مى‌‏شد و شما بوديد كه همواره به قهقرا مى‌‏رفتيد.
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُونَ (۶۷)
در حالى كه از [پذيرفتن‏] آن تكبر مى‌‏ورزيديد و شب‏‌هنگام [در محافل خود] بدگويى مى‌‏كرديد.
أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸)
آيا در [عظمت‏] اين سخن نينديشيده‏‌اند،
يا چيزى براى آنان آمده كه براى پدران پيشين آنها نيامده است؟
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (۶۹)
يا پيامبر خود را [درست‏] نشناخته و [لذا] به انكار او پرداخته‏‌اند؟
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ (۷۰)
يا مى‏‌گويند او جنونى دارد؟
[نه،] بلكه [او] حق را براى ايشان آورده و[لى‏] بيشترشان حقيقت را خوش ندارند.
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ
بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ (۷۱)
و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مى‏‌كرد، قطعاً آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى‏‌شد. [نه!] بلكه يادنامه‏‌شان را به آنان داده‌‏ايم، ولى آنها از [پيروى‏] يادنامه خود رويگردانند.

حَتَّی إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ أَیْ کُبَرَاءَهُمْ

روزی که دانه‌درشتهای قبیلۀ شیطان، به همراه قبیله خود جار میزنند!

تفسیر علیّ‌بن‌ابراهیم رحمة الله علیه:
حَتَّی إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ
أَیْ کُبَرَاءَهُمْ
بِالْعَذابِ إِذا هُمْ یَجْأَرُونَ
أَیْ یَضِجُّونَ
فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ.
حَتَّی إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ؛
یعنی وقتی بزرگانِ آن‌ها را گرفتار عذاب‌ کنیم،
بِالْعَذابِ إِذا هُمْ یَجئَرُونَ؛
یعنی ناله‌های سوزناک سر می‌دهند.
خداوند در پاسخ آنان می‌فرماید:
لَا تجأَرُواْ الْیَوْمَ.

امام علی علیه السلام:
لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ قَالَ لَا تَدْعُوا الْیَوْم.
لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ؛
یعنی امروز درخواست [نجات و بخشش] نکنید.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی