دکتر محمد شعبانی راد

سفرِ انفرادی، با نور! وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ!

it’s a solo trip!
the luminous solo trip!

نور، پا‌ به‌ پایِ عقلِ انسان، در همه جا!
«یعتبر بالنور و الظلام»

أَقْسَمَ قُسٌّ بِرَبِّ الْعِبَادِ … لَيُحْشَرُنَّ عَلَى الِانْفِرَادِ!

وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ
رَبِّ لا تَذَرْني‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثينَ

+ «نور رو گوشه چشمت لحاظ کن!»
راننده عزیز! جی‌پی‌اس رو گوشه‌ی چشمت لحاظ کن!
+ «ذلل – هم‌قافیه با نور!»

امام علی علیه السلام:
إِلَهِي!

إِنَّهُ مَنْ لَمْ يَشْغَلْهُ الْوُلُوعُ بِذِكْرِكَ
وَ لَمْ يَزْوِهِ السَّفَرُ بِقُرْبِكَ

كَانَتْ حَيَاتُهُ عَلَيْهِ مِيتَةً
وَ مِيتَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً

خدایا!
كسى كه ولع ياد تو، او را به خود مشغول نسازد
و به جوار قرب تو رخت سفر برنبندد،
زندگى‌اش براى او مرگ است
و مرگش مايه حسرت او!

+ «طیّ الارض! طیّ السّماء!»:
در این سفر انفرادی با نور، مدام طی الارض و طی الاسماء میکنی!
خدای مهربان خالق این نور و علم لازم برای این سفر انفرادی در آسمانها و زمین است!
«الله نور السماوات و الارض»

امام على عليه السلام
لَحظُ الإنسانِ رائدُ قَلبِهِ.
نگاه انسان، بَلَد دل اوست.

سفر نورانی، یک سفر انفرادی است!
یک سفر تنهایی، با نور!
سفیر نورانی!
این سفری است که هر کسی باید خودش، به تنهایی راهیِ این سفر بشه!
فقط نور، در این سفر همراهیش میکنه و نه هیچ چیز دیگر!
«دل کندن از همه!»

امام علی علیه السلام:
«أَشْرَفُ الْغِنَى، تَرْكُ الْمُنَى.»
«سودمندترین داروها، رها کردن آرزوهاست.»
«با نور، دیگر آرزویی ندارم!»

این یک سفر انفرادی است!
اما اصلا احساس تنهایی نمیکنی!
چون مدام نور، باهاته!
راننده‌ای که مسیری رو برای اولین بار داره میره، اگه این جی‌پی‌اس فعال رو جلوی چشمش داشته باشه، اصلا نگرانی از طی کردن مسیرهای تازه و عجیب و غریب نداره، چون با قطب‎‌نمای قلبش داره می‌بینه که مسیر رو درست میره!
«وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»

امام سجاد علیه السلام:
لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ لَمَا اِسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ اَلْقُرْآنُ مَعِي
وَ كَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا قَرَأَ
 مٰالِكِ يَوْمِ اَلدِّينِ يُكَرِّرُهَا حَتَّى كَادَ أَنْ يَمُوتَ.
اگر همۀ مردم كه ما بين مشرق و مغرب هستند بميرند
من از تنهائى هراس نكنم پس از آنكه قرآن با من باشد،
و آن حضرت عليه السلام شيوه‌اش اين بود كه هر گاه«مٰالِكِ‌ يَوْمِ‌ اَلدِّينِ‌»را ميخواند
آنقدر آن را تكرار ميكرد كه نزديك بود بميرد.

رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً

پروردگارا، مرا تنها مگذار!

+ «یا نور و یا حنّان!»
«وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ،
و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‌‏دهيم!»

[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۸۷ الى ۹۰]
وَ ذَا النُّونِ
إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً
فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ
فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ
سُبْحانَكَ
إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (۸۷)
و «ذو النون» را [ياد كن‏]
آنگاه كه خشمگين رفت
و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم،
تا در [دل‏] تاريكيها ندا درداد كه:
«معبودى جز تو نيست، منزّهى تو،
راستى كه من از ستمكاران بودم.»
فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ
وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (۸۸)
پس [دعاى‏] او را برآورده كرديم
و او را از اندوه رهانيديم،
و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‌‏دهيم.
وَ زَكَرِيَّا
إِذْ نادى‏ رَبَّهُ
رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ (۸۹)
و زكريّا را [ياد كن‏]
هنگامى كه پروردگار خود را خواند:
«پروردگارا، مرا تنها مگذار
و تو بهترين ارث برندگانى
فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى‏
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ
إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ (۹۰)
پس [دعاى‏] او را اجابت نموديم،
و يحيى را بدو بخشيديم
و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل‏] كرديم،
زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى‏‌نمودند
و ما را از روى رغبت و بيم مى‏‌خواندند
و در برابر ما فروتن بودند.

مانند پرنده‌ای باش که به تنهایی سفر می‌کند
و فقط با نور ربّ خویش مانوس است!
+ «قلبم به نور خو گرفته!»

امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اَللَّهَ أَوْحَى إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ:
إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَلْقَانِي غَداً فِي حَضِيرَةِ اَلْقُدْسِ
فَكُنْ فِي اَلدُّنْيَا وَحِيداً غَرِيباً مَهْمُوماً مَحْزُوناً مُسْتَوْحِشاً مِنَ اَلنَّاسِ،
بِمَنْزِلَةِ اَلطَّيْرِ اَلْوَاحِدِ اَلَّذِي يَطِيرُ فِي أَرْضِ اَلْقِفَارِ
وَ يَأْكُلُ مِنْ رُءُوسِ اَلْأَشْجَارِ
وَ يَشْرَبُ مِنْ مَاءِ اَلْعُيُونِ،
فَإِذَا كَانَ اَللَّيْلُ آوَى وَحْدَهُ وَ لَمْ يَأْوِ مَعَ اَلطُّيُورِ
اِسْتَأْنَسَ بِرَبِّهِ وَ اِسْتَوْحَشَ مِنَ اَلطُّيُورِ
.
خداوند به يكى از پيامبران بنى اسرائيل وحى فرمود كه:
اگر مى‌خواهى در روز قيامت با من در حضيره القدس ملاقات كنى،
در دنيا تنها و بى‌كس و مهموم و اندوهناك باش
و از مردم دورى كن.
مانند پرنده‌اى باش كه به تنهايى در يك دشت بى‌آب و علف پرواز مى‌كند
از برگهاى درختان مى‌خورد
و از آب چشمه‌ها مى‌نوشد
و وقتى كه شب مى‌رسد تنها مى‌ماند و با پرنده‌هاى ديگر مانوس نمى‌شود،
فقط‍‌ با خداوندش مانوس مى‌شود و از پرنده‌ها مى‌ترسد.

سفر انفرادی با نور اعمال صالح!

فَإِنَّهُ إِنْ كَانَ صَالِحاً لَمْ تَأْنَسْ إِلَّا بِهِ
وَ إِنْ كَانَ فَاحِشاً لَا تَسْتَوْحِشْ إِلَّا مِنْهُ

وَ هُوَ عَمَلُكَ!

[عبد – ربّ]
یکی از زیباترین احادیث!
[قرین – عمل صالح – انس و وحشت]:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
يَا قَيْسُ 
إِنَّ مَعَ اَلْعِزِّ ذُلاًّ
وَ إِنَّ مَعَ اَلْحَيَاةِ مَوْتاً
وَ إِنَّ مَعَ اَلدُّنْيَا آخِرَةً
وَ إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَسِيباً وَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً
وَ إِنَّ لِكُلِّ حَسَنَةٍ ثَوَاباً وَ لِكُلِّ سَيِّئَةٍ عِقَاباً
وَ إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَاباً 
وَ إِنَّهُ يَا قَيْسُ
لَا بُدَّ لَكَ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ
وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَيِّتٌ

فَإِنْ كَانَ كَرِيماً أَكْرَمَكَ وَ إِنْ كَانَ لَئِيماً أَسْلَمَكَ
لَا يُحْشَرُ إِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُحْشَرُ إِلَّا مَعَهُ
وَ لَا تُسْأَلُ إِلَّا عَنْهُ وَ لَا تُبْعَثُ إِلَّا مَعَهُ
فَلَا تَجْعَلْهُ إِلَّا صَالِحاً
فَإِنَّهُ إِنْ كَانَ صَالِحاً لَمْ تَأْنَسْ إِلَّا بِهِ
وَ إِنْ كَانَ فَاحِشاً لَا تَسْتَوْحِشْ إِلَّا مِنْهُ

وَ هُوَ عَمَلُكَ.
قيس بن عاصم منقرى گفت:
رسول خدا ص به من فرمود:
اى قيس!
همانا با هر عزتى ذلتى است، و همانا با زندگى مرگ است، با دنيا آخرت است،
براى هر چيزى حسابگرى است.
بر هر چيزى نگهبانيست،
براى هر نيكى پاداشى است، براى هر بدى مجازاتى، و براى هر مدتى نوشته‌اى.
و همانا اى قيس ناچارى از دوستى كه با تو دفن شود
و او زنده باشد و تو با او دفن شوى ولى تو مرده باشى
اگر آن همنشين تو گرامى باشد، تو را گرامى خواهد داشت
و اگر فرو مايه باشد، تو را رها خواهد كرد.
برانگيخته نميشوى مگر با او و او نيز با تو
و بازجوئى نميشوى مگر از او
و برانگيزنده نمى‌شوى مگر با او
پس آن دوست را قرار مده مگر شايسته
زيرا كه اگر او شايسته باشد انس و الفت نميگيرى مگر با او
و اگر زشت باشد، وحشت ندارى مگر از او
و آن رفيق، كردار تو است.

وَ اعْمُرْ … تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ!

+ «تهجّد!»
+ «روز عرفه!»
همه‌اش داستان زوج و جفت کریم است!
الصحيفة السجادية ؛ ص230
(123) وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ،
وَ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ،
وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ،
وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِكَ،
وَ مُنَازَلَتِي إِيَّاكَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنْ نَارِكَ،
وَ إِجَارَتِي مِمَّا فِيهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ
.
شبم را به بیدار کردنم برای بندگیت، آبادی زندگیم قرار ده.
و تنهاییم را برای شب زنده‌داری به خاطر حضرتت، آبادی زندگیم قرار ده.
و مجرّد بودنم را برای انس گرفتن به وجود مقدّست، آبادی زندگیم قرار ده.
و فرود آوردن حاجاتم را به درگاهت، آبادی زندگیم قرار ده.
و روبه رو شدنم را با ذات مبارکت برای آزاد شدنم از آتش، آبادی زندگیم قرار ده.
و پناه دادنم را از عذابت که اهل جهنّم در آنند، آبادی زندگیم قرار ده.

در این سفر، خودتی و خودت!
هیچکس همراهیت نمیکنه!
بدونِ همراه: «unaccompanied»
نه پدر و نه مادر و نه بستگان و نه دوستان و نه …

«سفر انفرادی، بدون همراه!»

امام علی علیه السلام:
«لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ»
نباید جز پروردگار به کس دیگری امید داشته باشید.

تویی و قلبت، که با قبض و بسط نور، کلام تربیتی خدای خودتو می‌فهمی و خودتو جمع و جور میکنی و هیچکس از این سفر تو با خبر نمیشه!
اگه در فهم کلام نورانی، خوب وارد بشی و یاد بگیری و بهش عمل کنی، حتی در اشتباهات زندگیت، هیچکس متوجه اشتباهات تو هم نخواهد شد چون با قلبت که دور از دسترس همگانه، تذکر نورانی رو فهمیدی و قبل از اینکه دسته گل به آب بدهی و دیگران متوجه رفتار اشتباه تو بشن، جلوشو میگیری و جوری سریع جمع و جورش میکنی که دیگران خیال میکنن تو اشتباه نکردی!
این اتصال کلامی نورانی خدای مهربان است که کریمانه با بنده خویش، گپ و گفت میکند.
«بِأَيْدِي‏ سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ»

«سفر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«سَفَرَتِ الْمَرأةُ: آن زن چهره‌‏ى خود را برهنه كرد، نقاب از چهره برافكند.»
«مَسَافِرُ الوجه: آنچه از صورت كه پيدا و نمايان باشد (مناطق اکسپوز!)»
در این مسافرت اختصاصی، عیب حسادتت اکسپوز و نمایان می شود!
و اگه دل به کار بدهی، این عیب غیرفعال می شود و از شرّش در امان میمانی!
دیگه تمناهات، برات رنگی نداره!
«سَفْرُ البيتِ: پاك كردن خانه با جاروب»
«مِسْفَر يا مِكْنَس: جاروب و تميز كردن خانه يا روبيدن»
با جاروب نورانی، خونه کثیف دلتو، خانه‌تکانی کن.
حالا آرامش، به سبب نور زیبا، بر این قلبت حکمفرما میشه!
چی دیگه میخوای غیر از این؟!
«سِفْر: كتابى است كه از حقايق پرده برمى‌‏دارد.»
در این سفر نورانی است که پرده از عیب حسادت برداشته میشه و زمینه پاکسازی اون فراهم میشه.
«آیات، پرده از روی عیوب دنیای قلب‌ها بر می‌دارند.»
امام علی علیه السلام:
«السّفر میزان الاخلاق»
همچنین در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«السُّفَارة: خاكروبه يا زباله»
«راه دفع خاکروبه‌ها و زباله‌های درون قلب ما (یعنی حسد) فقط همین جور سفرهاست.»

ملک موکل، سفیر نور علم، برای قلوب اهل نور است!

امام سجاد علیه السلام:
وَ امْنُنْ عَلَى عِبَادِكَ بِإِينَاعِ الثَّمَرَةِ،
وَ أَحْيِ بِلَادَكَ بِبُلُوغِ الزَّهَرَةِ،
وَ أَشْهِدْ مَلَائِكَتَكَ الْكِرَامَ السَّفَرَةَ
بِسَقْيٍ مِنْكَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِيعٍ عَاجِلٍ.

و با رسيده شدن ميوه بر بندگانت احسان فرما،
و با شكفته شدن شكوفه و گل و گياه شهرهايت را زنده نما،
و فرشتگانت را كه بزرگوار و نويسنده (يا سفراء و فرستادگان) اند آماده ساز
بآب رساندن سودمند از جانب خود كه فراوانى همواره و باريدن بسيار داشته (همه جا را فراگيرد) سخت و تند و شتابان باشد.

فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ‏ أَسْفارِنا!

حسود، خواهان این مسافرت نورانی انفرادی نیست!

«سیر» و «سفر» از هزار واژگان مترادف «نور» هستند.
حسود، خواهان بعد و انفصال از نور است «فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا»،
نه قرب و اتّصال به نور «قُرىً ظاهِرَةً: شهرهای متّصل به هم»!
این «بعد و انفصال» همان قول «لا مساس» سامری است!
همان «تبعید یوسف ع» است.

[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم. در اين [راه‏]ها، شبان و روزان آسوده‌‏خاطر بگرديد.
فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ
فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ وَ مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (۱۹)
تا گفتند: «پروردگارا، ميان [منزلهاى‏] سفرهايمان فاصله انداز.» و بر خويشتن ستم كردند. پس آنها را [براى آيندگان، موضوعِ‏] حكايتها گردانيديم، و سخت تارومارشان كرديم؛ قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.

اوّل هم‌سفر، بعدا سفر!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«الرَّفِيقُ ثُمَّ السَّفَر»
«نخست هم‌سفر را بياب و بعد آماده‌ى حركت شو.»
امام علی علیه السلام:
«الرَّفِيقُ قَبْلَ الطَّرِيقِ وَ عَنِ اَلْجَارِ قَبْلَ اَلدَّارِ‏»
«هميشه پيش از سفر از همسفر پرسان شو و پيش از خانه از همسايه.»

سفر نورانی، با هم‌سفر نورانی!

تنهایی سفر کردن، با هم‌سفر نورانی، چه مزه‌ای داره؟!

امام صادق علیه السلام:
«أَنَا فَرْعٌ مِنْ فُرُوعِ الزَّيْتُونَةِ
وَ قِنْدِيلٌ مِنْ قَنَادِيلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
وَ أَدِيبُ السَّفَرَةِ
وَ رَبِيبُ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ
وَ مِصْبَاحٌ مِنْ مَصَابِيحِ الْمِشْكَاةِ الَّتِي فِيهَا نُورُ النُّورِ
وَ صَفْوُ الْكَلِمَةِ الْبَاقِيَةِ فِي عَقِبِ الْمُصْطَفَيْنَ إِلَى يَوْمِ الْحَشْرِ»
«من شاخه‌اى از شاخه‌هاى زيتون هستم
و قنديلى از قنديل‌هاى خاندان نبوت
و اديب سفيران
و پرورش‌يافته شايستگان.
من چراغى از چراغ‌هايى هستم كه در آن نور است
و صفوت كلام ماندگار در نسل بهترين تا رستاخيز.»

«سیر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«المُسَيَّر من الثياب: جامه خط دار (راه راه) «striped»، لباس راه راه»
«سَيَّرَ الرجُلَ: آن مرد را به راه انداخت تا برود.»
مفهوم «راه اندازی»، «launch»، «startup» «استارتر»، مثال زیبای دومینو، «triggering».
«يَا سَارَّ أَوْلِيَائِهِ»: نوری که راهِت میندازه!
بِهِت انگیزه میده!
اینجوری عزمتو جزم میکنی!
نوری که راهِت میندازه، همون بادی است که کشتی رو به حرکت در میاره!
+ «سجد»: «السفينة تسجد للرياح»
+ «ناشئة اللیل – استارت‌آپ!»

فرایند نور، فرایند راه‌اندازی قلوب برای پرواز و کوچ از مُلک به مَلکوت است!
این دل کندن از تمناّ، با موفقیت انجام شد!
قراره تنهایی و یک نفره، به فضا پرتاب بشی!!!
نظرت چیه؟ آرزوی دیگری هم داری؟!
«يَا مَنْ لَهُ الْهَوَاءُ وَ الْفَضَاءُ»
«اللَّهُمَّ بُسِطَتْ إِلَيْكَ الْأَيْدِي وَ رُفِعَتِ الْأَبْصَارُ وَ أَفْضَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ.»
«فضا» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«أَفْضَى‏ إلى امرأته: خلا بها»: بطور کنایه، یعنی به همسرش رسید.
همان فرایند 1+1 است.
قلب، با نور، خلوت میکنه!
بهش میرسه! با هم، یکی میشن!

وقتی فهمیدی نور چیه
و چی با خودت داری
و چه کار می‌کنه با تو
و با او بودن یعنی چی
چقدر راحت از کنار دنیا رد میشی
و بهش میگی:
بودی بودی
نبودی هم نبودی
چه خلاء معلق عجیبی
چه سبکی و رهایی بی‌انتهایی
شکر. شکر. شکر. و فقط شکر.
و ممنون ای خدای مهربان که بهمون یاد دادی
این فهمیدنو
این فارغ بودنو.

چرا تنهايت مى‌بينم؟!
در راه تو از مردم بريده ام و آنان از من بريده‌اند.

امام صادق عليه السلام:
إنَّ اللّه تَبارَكَ وتَعالى أوحى إلى داودَ عليه السلام:
ما لي أراكَ وحدانا؟!
قالَ هَجَرتُ النّاسَ وهَجَروني فيكَ .
قالَ : فَما لي أراكَ ساكِتا ؟!
قالَ : خَشيَتُكَ أسكَتَتني .
قالَ : فَما لي أراكَ نَصِبا ؟!
قالَ : حُبُّكَ أنصَبَني.
خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى كرد:
«چرا تنهايت مى بينم؟».
گفت : در راه تو از مردم بريده ام و آنان از من بريده اند .
خداوند فرمود : «چرا خاموشت مى بينم ؟».
گفت : ترس از تو خاموشم كرده است .
خداوند فرمود : «چرا خسته ات مى بينم ؟» .
گفت : محبتّت خسته ام ساخته است .

وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى‏ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (94)
وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتينا فَرْداً (80)
وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً (95)
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْني‏ فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثينَ (89)
قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَديدٍ (46)

سفر، سفر انفرادی است، هر کسی مسئول کار خودشه و تو وکیل دیگران نیستی!

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۶۶ الى ۶۷]
وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكيلٍ‏ (66)

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۰۶ الى ۱۰۷]
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكيلٍ‏ (107)

[سورة يونس (۱۰): الآيات ۱۰۸ الى ۱۰۹]
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدى‏ فَإِنَّما يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكيلٍ‏ (108)

[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۴۱ الى ۴۵]
إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى‏ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكيلٍ‏ (41)

[سورة الشورى (۴۲): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفيظٌ عَلَيْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكيلٍ‏ (6)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی