The Light We Need to See!
Can everyone access divine light?
Do you have a spiritual light channel?
«حظر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«منطقة محظورة: حوزه استحفاظی»
+ «حمی»
+ «شرع»: «كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»
نور ولایت، عطاء محظور نیست!
هر کسی میتونه به نورش دسترسی داشته باشه،
به شرطی که پشت به تمنا کنه تا قلبش قرقگاه شیطان نباشه!
[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۱۶ الى ۲۲]
وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً
أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها
فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً (۱۶)
و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم،
خوشگذرانانش را وا مىداريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند،
و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ
وَ كَفى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً (۱۷)
و چه بسيار نسلها را كه ما پس از نوح به هلاكت رسانديم،
و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست.
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ
ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً (۱۸)
هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است، به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مىدهيم،
آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرر مىداريم.
وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ
فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً (۱۹)
و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد،
آنانند كه تلاش آنها مورد حقشناسى واقع خواهد شد.
كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ
وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً (۲۰)
هر دو [دسته:] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشيم،
و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است.
انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً (۲۱)
ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى دادهايم،
و قطعاً درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است.
لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً (۲۲)
معبود ديگرى با خدا قرار مده تا نكوهيده و وامانده بنشينى.
[سورة القمر (۵۴): الآيات ۲۲ الى ۳۱]
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ (۳۱)
ما بر [سر]شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياهِ خشكيده [كومهها] ريزريز شدند.
حظر: منطقة محظورة!
حوزه استحفاظی!
«حَظِيرَةِ الْقُدْسِ» نام معالم ربانی صاحبان نور است.
این معالم نورانی برای ما محدودیت و ممنوعیت (از ارتکاب معاصی) ایجاد میکند، لذا همین محدودیت و ممنوعیت است که عامل حفظ ما از عوامل خطر می باشد، کانه پناهگاه امنی است که ما اختیارا با قرار دادن خود در این پناهگاه، خودمان را بیمه می کنیم.
«ورود به محدودۀ نامحدود علم آل محمد ع»
پس با ورود به محدودیت کهف حصین، عملا از آرامش نامحدود علم آل محمد ع بهرهمند میشویم.
+ «شجره منهیه»:
از علم آل محمد ع بخور اما به سبب و واسطۀ صاحبان نور،
نه اینکه خودت بخواهی خودسرانه به سمت آن دست درازی کنی،
که ورود به این منطقه حفاظت شده و حریم ممنوعه آل محمد ع، اختصاص به صاحبان نور دارد.
+ «حلال و حرام»
+ «رغد»
«المحدوديّة، أي جعل شيء مجتمعا محدودا و محتازا»
«عطاء محظور»:
«كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»
در لبخند صاحبان نور هیچ محدودیتی نیست! اشکال از ضعف یقین ماست که کار دست ما میده!
[حظر – صیر]:
+ «صیر»
+ «ثمانیة»
[صَارَتِ الْعُلُومُ – صَارَ الْعِلْمُ]:
قصه، قصۀ انتقال علوم آل محمد ع به اهل یقین است به سبب صاحبان و حاملان نور!
+ «صیر»
« وَ مِنْ قِبَلِ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ صَارَتِ الْعُلُومُ إِلَيْهِمْ
وَ كَذَلِكَ صَارَ الْعِلْمُ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ص وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَى مَنْ بَعْدَ الْحُسَيْنِ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع»
+ «شهادتین- حدیث متمم بن فیروز»
مفهوم زیبایی در واژه «صیر – صار» وجود دارد:
«صار العصير خمرا»
انگاری مراحل تبدیل شدن یک چیز به چیز دیگر است.
+ «ترجمه نور به حروف و تالیف کلمات قابل فهم برای اهل یقین،
در مکانی بنام قلب صاحبان نور است.»
مفهومی که در کتاب لغت التحقیق نوشته شده این است:
«التحوّل الى حالة ثانويّة متأخّرة طولا»
این تغییر و تحول علمی از یک شکل به شکل دیگر همان ترجمه نور به حرف است.
+ «صور»، مثل «صیر – صار»
این خیلی زیباست:
«الصارة: أعلى الجبل الّذي ينتهي اليه في الصعود »
انگاری اهل یقین با یاد معالم ربانی و کسب علم از صاحبان نور در دل شرایط، یک تغییر و تحول اساسی در قلبشان رخ میدهد که به این تغییر اساسی واژه «صارة» اطلاق میشود و در جهت صعود و بالا رفتن تا انتهای توان فهم علمی خود در آسمان بیکران علم آل محمد ع است «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ»
+ «عرج – معراج»
+ «صعد – صعود»
واژه «صیر – مصیر» در قرآن برای اهل یقین و اهل شک دو جور و در دو جهت عنوان شده است.
«ممدوح و مذموم»
انگاری مصیر کسب علم اهل یقین «علم محکم» از معالم ربانی است، لذا منتهی به بهشت آل محمد ع خواهد شد ان شاء الله تعالی، و مصیر کسب علم اهل شک «علم متشابه» از لیدرهای سوء است لذا قطعا سر از آتش دوزخ در خواهند آورد ان شاء الله تعالی.
مصير الإنسان و تحوّله في طول حياته:
(1) مسیر اهل یقین:
إمّا الى اللّه و الى عالم الروح و النور و الحقّ:
وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ.
(2) مسیر اهل شک:
و إمّا الى البدن و الدنيا و الشيطان:
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ
قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ
فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ
وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً.
کتاب لغت مقاییس اللغة مفهوم «المآل و المرجع» را به زیبایی برای این واژه آورده است،
یعنی مآل و مرجع اهل یقین در دل شرایط برای کسب علوم آل محمد ع، معالم ربانی صاحبان نور منا اهل البیت ع است و این مرجع علمی است که بر اهل یقین نور ولایت علمی دارد، لذا میبینیم که اهل یقین بمرور در دل شرایط با استعمال اندیشه و معالم ربانی، شبیه اون میشن!
«تصيّر فلان أباه إذا نزع اليه في الشبه، و سمّي كذا كأنّه صار الى أبيه»
و این شباهت به صاحبان نور مفهوم زیبایی است که در واژه «صیر» وجود دارد:
«صار الی ابیه – به باباش رفته!»
عبارت «أنا على صير أمره، أي اشراف من قضائه» نیز زیباست.
رابطه واژه «صیر» و «حظر – حظیرة» نیز زیباست.
+ [حظر- «المحدوديّة، أي جعل شيء مجتمعا محدودا و محتازا»]:
«الصير: كالحظائر يتّخذ للبقر، و الواحدة صيرة، و سمّيت بذلك لأنّها تصير اليه»
انگاری «حَظِيرَةِ الْقُدْسِ» ما صاحبان نور هستند که همان مرجع و مآل ما برای کسب علوم آل محمد ع هستند و این محدوده علمی تعریف شده برای ما همان مکان امن و مقدسی است که صیر علمی ما را به آل محمد ع ممکن مینماید، لذا بواسطه کسب علم از صاحبان نور، این اهل یقین هستند که به غنای علمی رسیده و این در حالی است که قبل از آشنایی و اخذ علم آل محمد ع از قِبَل آنها، این توانایی و استطاعت گذشت از دلخواهها و پشت کردن به تمناها را نداشتند «صار زيد غنيّا صيرورة: انتقل الى حالة الغنى بعد أن لم يكن عليها»
جریان تبدیل شدن عصیر به خمر «صار العصير خمرا» چه فراز و نشیبها و تشریفات خاصی دارد تا بالاخره این محصول نورانی عمل صالح تولید می شود و این پروسه تغییر و تبدیل و تحویل و تحول از بالا به پایین در چرخه انتقال علم با اهل یقین پروسه زیبا و جالبی است.
اینکه «الصير: الشقّ – شقّ الباب» نیز زیباست یعنی شق باب علمی آل محمد ع برای ما به دست صاحبان نور است و ما باید با دق الباب نمودن این باب الله از فرصت شقّ بابی که محل نزول برکات آسمانی بر قلب اهل یقین است نهایت استفاده را ببریم ان شاء الله تعالی.
مفهوم «گرويدن» که در ترجمه کتاب مفردات آمده نیز معادل زیبایی برای واژه «صیر» است انگاری اهل یقین به نور خود میگروند و اهل شک حسود نیز به لیدرهای سوء میگروند و این گرویدن (گراییدن – گرایش)، نهایتا عاقبت آنها را به بهشت یا جهنم خاتمه خواهد داد.
و این حدیث زیبا:
عرش: «الْعَرْشُ … هُوَ الْعِلْمُ»
«الْعَرْشُ … فَحَمَلَتْهُ ثَمَانِيَةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ»
علم – ثمانیة: «ثَمَانِيَةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ»
اربعة: «فَهُمُ الْيَوْمَ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةُ»
سطوح علمی حاملین علم الهی در هشت سطح طبقه بندی شده اند که از این هشت سطح چهار سطح آن تا امروز مورد بهره برداری قرار گرفته اند و چهار سطح علمی دیگر در زمان مهدی آل محمد ع مورد بهره برداری قرار خواهند گرفت.
عبارت زیبای «صَارَتِ الْعُلُومُ إِلَيْهِمْ» و «صَارَ الْعِلْمُ» در این قسمت حدیث:
«وَ مِنْ قِبَلِ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ صَارَتِ الْعُلُومُ إِلَيْهِمْ وَ كَذَلِكَ صَارَ الْعِلْمُ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ص وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَى مَنْ بَعْدَ الْحُسَيْنِ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع»
این حدیث مطلب مهمی در این بحث رو به ما میفهمونه که قصه، قصه «صیر العلم» است از بالا به پایین، از مافوق به مادون و برای ما از آل محمد ع به اهل یقین با یاد معالم ربانی صاحبان نور و این همان «عمن آخذ معالم دینی» است یعنی ما باید در این زنجیره انتقال علوم از سطوح بالای علمی به سطوح پایین تر که به سبب مَلَک (فرشتۀ نگهبان) انجام می شود بالاخره یه جایی که اون جا، تمثال نورانی صاحبان نور است، قرار داشته باشیم تا این انشعابات علمی، بالاخره بعد از شعبه چهارم، یعنی صاحبان نور، در قلب اهل یقین بروز و ظهور پیدا نماید و این تایید عبارت «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها» میباشد.
+ «شعب»
در این قسمت حدیث اومده:
«فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ صَارُوا ثَمَانِيَةً»
یوم القیامة، لحظۀ رویت تمثال نورانی در ملکوت قلب است و اقامۀ دستورات نورانی او!
در این حدیث که اومده: صاروا ثمانیة، یعنی + «صارت العلوم الیهم.»
علم در زمان مهدی آل محمد ع برای اهل یقینش به چنان کمالی می رسد که باور کردنی نیست!
یعنی چرخه و زنجیره انتقال علم آل محمد ع تا کنون اربعة بوده
و در اون زمان، ثمانیة خواهد شد، ان شاء الله تعالی.
+ «صیر»
امام صادق علیه السلام:
« الْعَقَائِدُ، لِلصَّدُوقِ
اعْتِقَادُنَا فِي الْعَرْشِ أَنَّهُ جُمْلَةُ جَمِيعِ الْخَلْقِ
وَ الْعَرْشُ فِي وَجْهٍ آخَرَ هُوَ الْعِلْمُ
وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى
فَقَالَ
اسْتَوَى مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَقْرَبَ مِنْهُ مِنْ شَيْءٍ
وَ أَمَّا الْعَرْشُ الَّذِي هُوَ جُمْلَةُ جَمِيعِ الْخَلْقِ
فَحَمَلَتْهُ ثَمَانِيَةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ
لِكُلِّ وَاحِدٍ ثَمَانِي أَعْيُنٍ كُلُّ عَيْنٍ طِبَاقُ الدُّنْيَا
وَاحِدٌ مِنْهُمْ عَلَى صُورَةِ بَنِي آدَمَ يَسْتَرْزِقُ اللَّهَ تَعَالَى لِبَنِي آدَمَ
وَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ عَلَى صُورَةِ الثَّوْرِ يَسْتَرْزِقُ اللَّهَ تَعَالَى لِلْبَهَائِمِ كُلِّهَا
وَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ عَلَى صُورَةِ الْأَسَدِ يَسْتَرْزِقُ اللَّهَ تَعَالَى لِلسِّبَاعِ
وَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ عَلَى صُورَةِ الدِّيكِ يَسْتَرْزِقُ اللَّهَ تَعَالَى لِلطُّيُورِ
فَهُمُ الْيَوْمَ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةُ
فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ صَارُوا ثَمَانِيَةً
وَ أَمَّا الْعَرْشُ الَّذِي هُوَ الْعِلْمُ
فَحَمَلَتْهُ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْآخِرِينَ
فَأَمَّا الْأَرْبَعَةُ مِنَ الْأَوَّلِينَ فَنُوحٌ وَ إِبْرَاهِيمُ وَ مُوسَى وَ عِيسَى ع
وَ أَمَّا الْأَرْبَعَةُ مِنَ الْآخِرِينَ فَمُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع
هَكَذَا رُوِيَ بِالْأَسَانِيدِ الصَّحِيحَةِ عَنِ الْأَئِمَّةِ ع فِي الْعَرْشِ وَ حَمَلَتِهِ
وَ إِنَّمَا صَارَ هَؤُلَاءِ حَمَلَةَ الْعَرْشِ الَّذِي هُوَ الْعِلْمُ
لِأَنَّ الْأَنْبِيَاءَ الَّذِينَ كَانُوا قَبْلَ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ ص عَلَى شَرَائِعِ الْأَرْبَعِ مِنَ الْأَوَّلِينَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى ع
وَ مِنْ قِبَلِ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ صَارَتِ الْعُلُومُ إِلَيْهِمْ
وَ كَذَلِكَ صَارَ الْعِلْمُ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ص وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَى مَنْ بَعْدَ الْحُسَيْنِ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع.»