The Light verifiers! The Light creators!
The heart that sees the light and gives it «ok» will create the luminous actions and behavior itself by acting on this luminous word.
«قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ»
«قالُوا بَلى»: مکرر در قرآن آمده.
«إِي» و «بَلى» از هزار واژگان مترادف «نور» هستند.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند: «إِي: نَعَم»
به نور «بله» بگو!
بیایید تبلیغ تجاری پیمانکار برق Kandenko در ژاپن را با دقت تماشا کنیم.
پیام کاندنکو: “همه آینده را روشن می کنند.“
“Everyone lights up the future”
آفرینگویانِ نورآفرین!
به نور «آفرین» بگو!
به نور «بله» بگو!
به نور «ایوالله» بگو!
به نور «ای و الله» بگو!
به نور «ای و ربّی» بگو!
به نور بگو: «ok»
به این میگن: «لایکِ نورانی!»
فرهنگ فارسی معین:
ای والله: (اِ وَ لْ لا) [ع.] (جمله)
1 – آفرین ، بارک الله.
2 – درست است ، راست است ، همین طور است .
آفرین: تحسین کاری که بخوبی انجام شده است، مرحبا.
+ «قبولی خرداد، مردودین شهریور»
+ «شاهدین خلقت نور»
+ «الله اکبر»
+ «رضا – نوری که اَزَش خوشِت میاد!»
+ «سوم – نور وادارت میکنه که نورانی بشی! سیمای نورانی!»
«اللَّهُمَّ سُمْنِي حُسْنَ الْوِلَايَةِ»
شکایت تشنگی خودتو، به مشک پر از آب ببر و از آب زمزم بنوش و بگو: «ایوالله»! عجب آب لذیذی!
قلب، مدام در تقلّب بین «لایک» و «دیسلایک»، در حال جابجاشدن است!
بگو: «آری!»
[سورة يونس (۱۰): الآيات ۵۳ الى ۵۶]
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (۵۳)
و از تو خبر مىگيرند: «آيا آن راست است؟»
بگو: «آری! سوگند به پروردگارم كه آن قطعاً راست است،
و شما نمىتوانيد [خدا را] درمانده كنيد.»
[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۵۱ الى ۵۴]
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ
أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (۵۳)
به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حقّ است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟
[سورة البقرة (۲): الآيات ۶۷ الى ۷۱]
قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها
قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ (۷۱)
گفت: «وى مىفرمايد: در حقيقت، آن ماده گاوى است كه نه رام است تا زمين را شخم زند؛ و نه كشتزار را آبيارى كند؛ بىنقص است؛ و هيچ لكهاى در آن نيست.»
گفتند: «اينك سخن درست آوردى.» پس آن را سر بريدند، و چيزى نمانده بود كه نكنند.
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۵۰ الى ۵۳]
قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ
قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ
قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (۵۱)
[پادشاه] گفت: «وقتى از يوسف كام [مى]خواستيد چه منظور داشتيد؟»
زنان گفتند: «منزّه است خدا، ما گناهى بر او نمىدانيم،»
همسر عزيز گفت: «اكنون حقيقت آشكار شد.
من [بودم كه] از او كام خواستم، و بىشك او از راستگويان است.»
اهل حسادت، زمانی به نور، «بله» میگن، که دیگه هیچ فایدهای براشون نداره!
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۲۹ الى ۳۰]
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا
قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (۳۰)
و اگر بنگرى هنگامى را كه در برابر پروردگارشان باز داشته مىشوند.
[خدا] مىفرمايد: «آيا اين حقّ نيست؟»
مىگويند: «چرا، سوگند به پروردگارمان [كه حق است].»
مىفرمايد: «پس به [كيفر] آنكه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد.»
اهل حسادت، زمانی به نور، «بله» میگن، که دیگه هیچ فایدهای براشون نداره!
[سورة الأحقاف (۴۶): الآيات ۳۱ الى ۳۵]
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ
أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ
قالُوا بَلى وَ رَبِّنا
قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (۳۴)
و روزى كه كافران بر آتش عرضه مىشوند [از آنان مىپرسند:]
«آيا اين راست نيست؟»
مىگويند: «سوگند به پروردگارمان كه آرى.»
مىفرمايد: «پس به [سزاى] آنكه انكار مىكرديد عذاب را بچشيد.»
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۷۲ الى ۱۷۴]
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ
أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا
أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ (۱۷۲)
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذريّه آنان را برگرفت
و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه
آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: «چرا، گواهى داديم»
تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم.
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۳۰ الى ۱۳۲]
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا
قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا
وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا
وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ (۱۳۰)
اى گروه جن و انس، آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند؟
گفتند: «ما به زيان خود گواهى دهيم.» [كه آرى، آمدند] و زندگى دنيا فريبشان داد، و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بودهاند.
[سورة القصص (۲۸): الآيات ۷۶ الى ۸۲] :
«قصه قارون (زینت قارون!)»
وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ
وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ
لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا
وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (۸۲)
و همان كسانى كه ديروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مىگفتند:
«واى، مثل اينكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند،
و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را [هم] به زمين فرو برده بود؛
واى، گويى كه كافران رستگار نمىگردند.»
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۸۷ الى ۹۰]
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ
فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (۸۷)
و «ذو النون» را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم،
تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه:
«معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.»
[سورة هود (۱۱): الآيات ۲۹ الى ۳۱]
وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ
وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ
وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (۲۹)
«و اى قوم من، بر اين [رسالت،] مالى از شما درخواست نمىكنم.
مُزد من جز بر عهده خدا نيست.
و كسانى را كه ايمان آوردهاند طرد نمىكنم. قطعاً آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد،
ولى شما را قومى مىبينم كه نادانى مىكنيد.»
بلقیس، اهل نوری است که وقتی حقیقت دنیای قلبشو بهش نشون میدن (که تاریکی حسادت داره)، قبول میکنه و به نور «بله» میگه!
[سورة النمل (۲۷): الآيات ۳۸ الى ۴۴]
قالَ نَكِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ (۴۱)
گفت: «تخت [ملكه] را برايش ناشناس گردانيد تا ببينيم آيا پى مىبرد يا از كسانى است كه پى نمىبرند.»
فَلَمَّا جاءَتْ قِيلَ أَ هكَذا عَرْشُكِ
قالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ
وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ (۴۲)
پس وقتى [ملكه] آمد، [بدو] گفته شد: «آيا تخت تو همين گونه است؟»
گفت: «گويا اين همان است و پيش از اين، ما آگاه شده و از دَرِ اطاعت درآمده بوديم.»
[سورة الزمر (۳۹): الآيات ۷۱ الى ۷۵]
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها
وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا
قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ (۷۱)
و كسانى كه كافر شدهاند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند،
تا چون بدان رسند، درهاى آن [به رويشان] گشوده گردد و نگهبانانش به آنان گويند:
«مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشدار دهند؟»
گويند: «چرا»، ولى فرمان عذاب بر كافران واجب آمد.
امام صادق عليه السّلام:
«اَلصَّبْرُ يُظْهِرُ مَا فِي بَوَاطِنِ اَلْعِبَادِ مِنَ اَلنُّورِ وَ اَلصَّفَاءِ
وَ اَلْجَزَعُ يُظْهِرُ مَا فِي بَوَاطِنِهِمْ مِنَ اَلظُّلْمَةِ وَ اَلْوَحْشَةِ»
صبر و شكيبائى از نور و روشنى كه در باطن و درون بنده است حكايت ميكند
و جزع و بىتابى از وحشت و ظلمت و تيرهگى درون حكايت مينمايد.
+ «قبولی خرداد، مردودین شهریور»
+ «تاریکی سطوت»:
«داستان دو پسر آدم ع: یکی اهل نور و دیگری اهل سطوت»
اینم ایوالله داره!
بالاخره نمره قبولی رو گرفته و نظر ولی این دانش آموز جلب شده!
[سورة آلعمران (۳): آية ۷]
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ
فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ
وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ
يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (۷)
اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد.
پارهاى از آن، آيات محكم [=صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند؛
و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تأويلپذيرند].
اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مىكنند،
با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند.
[آنان كه] مىگويند:
«ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست»،
و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.
حسود پشت به نور میکنه، خُب معلومه جوابش به نور «بله» نیست! «نه» است!
اهل نور، رو به قبله نورانی خودشه و جوابش هم «بله» است و گوش به فرمان امر الله خود است.
22 مورد «بلی» در آیات قرآن:
بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (81)
بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (112)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (260)
بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ (76)
بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ (125)
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30)
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ (172)
الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (28)
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (38)
وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لا تَأْتينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلى وَ رَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ (3)
أَ وَ لَيْسَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَليمُ (81)
بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرينَ (59)
وَ سيقَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرينَ (71)
قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَلى قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرينَ إِلاَّ في ضَلالٍ (50)
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ (80)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (33)
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (34)
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (14)
زَعَمَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ (7)
قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ في ضَلالٍ كَبيرٍ (9)
بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (4)
بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصيراً (15)