The Kindness of the MOTHER!
The Light of COMPASSION!
«رحم» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«رَحِمَهُ: براى او دلسوزى و اظهار مهربانى و آمرزش كرد.»
«الرَّحِمُ: رَحِمُ المرأة: رحم، بچّهدان، زهدان»
+ «صلۀ رحم!»: یعنی کانکشن و ارتباط و وصلتی که بوی مهربانی میده!
+ «عَلَيكُم بِالعِلمِ؛ فَإِنَّهُ صِلَةٌ بَينَ الإِخوانِ»
از معالم ربانی صاحبان نور، بوی مهربانی استشمام میشود!
مفهوم [∞=1+1] از هزار واژۀ مترادف نور الولایة و تصاویر زیبای این واژهها استنباط میشود.
مشتقات ریشۀ «رحم» 563 بار در آیات قرآن تکرار شده است!
+ «نظم»
وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ
اگه این خدای مهربان دلش به حال ما بندگان نمی سوخت و کلام و زبان نور و ظلمت، که همون فرایند نور الولایة است رو قبل از خلقت ما برای ما خلق نمیکرد، ما چجوری میتونستیم کلام خالق و مربّی خودمونو بفهمیم و پی به اشتباهاتمون ببریم و فورا اشتباهاتمونو متوقف کنیم و از مربی خودمون خواهان نور علم و حکمت برای اصلاح و جبران اشتباه خودمون باشیم؟!
اینکه خدای مهربان در آفاق، شب و روز، و در انفس، تاریکی و روشنایی، یعنی نور و ظلمت قرار داده و ما با فهم قبض و بسط نور قلبمان، کلام الله رو به میزان نیاز روزمره خودمون برای فهم اشتباهاتمون میشنویم، این همون رحم و مهربانی و دلسوزی خدای مهربان است برای ما بندگان اشتباه کار و عاصی!
+ «لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ يَعْنِي أَوْجَبَ الرَّحْمَةَ عَلَى نَفْسِهِ»
+ «و سبقت رحمته غضبه»
عکسهای همۀ مقالات رو میشه اینجا بیاریم!
هزار واژۀ مترادف نو رالولایة، مفهوم مهربانی و دلسوزی میدهند!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ اللّه َ رَحيمٌ يُحِبُّ الرَّحيمَ،
يَضَعُ رحمَتَهُ على كُلِّ رحيمٍ.
خداوند مهربان است و مهربان را دوست دارد
و مهر خود را براى هر مهرورزى نهاده است.
«الرَّحْمَةُ رقّة»
«الرَّحْمَةُ: رقّة تقتضي الإحسان إلى الْمَرْحُومِ؛
رحمت، نرمى و نرمخويى است كه نيكى كردن به طرف مقابل را اقتضاء مىكند.»
«الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ»:
هما اسمان مشتقان من الرَّحْمَة و هي في بني آدم عند العرب: رقة القلب ثم عطفه،
و في الله: عطفه و بره و رزقه و إحسانه.
+ «رحیم – دلسوز»
+ «رقّ – ترقرق السراب»
«رقّة و رحمة»
[قلب رقیق – قلب رحیم]:
+ «رَحِيمٌ لَا يُوصَفُ بِالرِّقَّةِ»
«أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ»
+ حدیث بسیار زیبا و مهم و کلیدی
«أَهْلُ الْيَمَنِ … قَوْمٌ رَقِيقَةٌ قُلُوبُهُمْ رَاسِخٌ إِيمَانُهُمْ … وَ مَنْ وَصِيُّكَ؟»
«مهربان» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم و تقدیرات موید اندیشه آنهاست.
«مِهر»: شنیدی میگن: مهرت به دلم افتاد!
[مَهریه: این مِهری که از تو به دلم افتاد، چقدر ارزش داره؟ این میشه مهریه]
مهر در زبان فارسی یعنی چی؟!
مهر:
لغت نامه دهخدا
مِهر: رحم و شفقت و محبت، دوستی و مودت و محبت و رحم و نرمدلی و شفقت و مروت، عشق، محبت، حب، دوستی، وداد، ود، رافت، عطوفت.
مهربان:
لغت نامه دهخدا
[مِهربان]: بامحبت، بامهر، عاطف، عطوف، مشفق، شفیق، حفی، رووف، با مهر و دوستی، اریحی، صاحب مهر، قفی، ولی،
مهر:
فرهنگ فارسی معین:
1 – آفتاب، خورشید.
2 – دوستی، مهربانی.
3 – نام ماه هفتم از سال شمسی.
4 – نام روز شانزدهم از ماه مهر که ایرانیان جشن مهرگان را در این روز بر پا می دارند.
مهربان:
فرهنگ فارسی معین
با محبت، نیک اندیش.
مهربان:
فرهنگ واژگان مترادف و متضاد
باعاطفه، آزرمجو، بامهر، بامحبت، پرعاطفه، حفی، حمیم، خوشخو، دلسوز، رحیم، رقیق القلب، شفیق، عاطفیمزاج، نرمدل، عطوف، غمخوار، مشفق، مهرور، مهرپرور، مهرورز، نازکدل ≠ جفاپیشه، نامهربان، جور، جفا.
محبّت و مهربانى:
(استهتار، الّف، الحبّ، الرأفة، الشفيق، عطفاً، الرّحمة، اللّطف)
[رحمن – رحیم]:
و في الحديث: «الرحمن اسم خاص لصفة عامة، و الرحيم اسم عام لصفة خاصة».
[رحم = رابطه]:
رحم نام زیبای صاحبان نور است.
[غضب = قطع رابطه]:
غضب نام لیدرهای سوء است.
انسانی که مورد توجه و رحمت آل محمد ع قرار میگیرد، قلبش بواسطه این توجه نورانی عالم بالا روشن میشود.
«لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»
«و سبقت رحمته غضبه»
«وَ الرَّحْمَةُ وَ ضِدَّهَا الْغَضَبَ: و مهربانى و ضد آن كينهتوزى»
نور رحمت و مهربانی! ارحم الراحمین!
مهربانی، نور ارتباطدهندۀ قلبها! وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ!
اون اسمی که قلبها رو با نور مهربانی خودش به هم ربط میده، میشه اسم الله! اسمه رجال!
پس حالا میگیم: بسم الله الرحمن الرحیم!
+ «صلۀ رحم!»
+ «با نور، مهربانی کن! با نور، خدایی کن! با نور، صلۀ با ارحام بنما!»
نور دلسوزی! شنیدی میگن: دلم به حالش سوخت و به او کمک کردم!
اول باید دلت به حال خودت بسوزه و با خودت مهربان باشی!
یعنی باید با فهم نور و ظلمت قلبت، به خودت مهربانی کنی و حسدتو درناژ کنی،
اونوقت با دفع سیئۀ حسد، میتونی برای دیگران هم مهربان و دلسوز باشی،
مانکن با عرضه باشی!
علوم آل محمد ع را عملا نشر بدهی!
با همدلی و دلسوزی «شفقت»، ارتباط برقرار کنیم!
«compassion»
قلب رحیم: قلب، همان رَحِم روحانی است که پذیرای نطفههای نورانی علمی آل محمد ع در دل شرایط تقدیرات میشود.
+ مفهوم «همانند سازی» در واژههای کفو، شقق، فقر، عرو، نسخ و …
پس بخشندگی و قول زیبای بسم الله الرحمن الرحیم، همین فرایند همانند سازی نور الولایة است.
به این میگن احسان.
+ «رأف – الرأفة: شدّة الرحمة»: «قلب رئوف»
باید ببینیم رحم در عالم معنا و عالم روحانی چیه، کارش چیه و به چه دردی میخوره؟!
[… و لا يبعد أن يكون الرحم بمعناه اللغوىّ العامّ شاملا على الأرحام الروحانيّة أيضا،
فانّ النبىّ مصداق كامل لهذا المفهوم:
حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ.
ثم أوصياؤه المطهرون و الأولياء المخلصون من المؤمنين.
فكما أنّ قطع الرحم الظاهري يوجب الاختلال في الأمور الانفراديّة و الاجتماعيّة،
كذلك الانقطاع عن الْأَرْحَامِ الروحانيّين (الّذين يحبّون الخير و صلاح الاجتماع و السعادة و الفوز و النجاح و الفلاح) يوجب الخيبة و الخسران و الضلالة و الحيرة و الحرمان في الدنيا و الآخرة.
وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ]
میخوایم بگیم:
فقط اهل نور یقین، دارای «رحم سالم» هستند.
+ «قلب سلیم»
+ «نساء النبی ص»
یعنی هنگام عرضه آیات، نطفه نورانی علمی آل محمد ع را در رحم خود، یعنی قلب خود(قلب رحیم) پذیرفته [همانندسازی دیانای] و فرآیند نور ولایت را عملا فهمیده و قبول نموده و مشغول پرورش فرزندی صالح (عمل صالح)، برای خود و آل محمد ع میشوند و این فرآیند، توام با تلاش و تقلّا «تسبیح» و زحمت و تحمل درد و رنج فراوانی است، اما نهایتا به تولید فرزند زیبای عمل صالح میانجامد، لذا مادر، سمبل مهربانی و دلسوزی و رحم است. [قلب، اینجوری میشه رحیم]!
مادر، سمبل مهربانی و دلسوزی و رحم است.
انگاری خدای مهربان، با قرار دادن ویژگی رحم، یعنی مهربانی و دلسوزی، در وجود این مادر، اونو رحیم و دلسوز نسبت به فرزند خود نموده که اینقدر بدون منّت، نسبت به فرزند خود، مهربان و دلسوز است و چقدر اسم این عضو، یعنی «رَحِم» با مسمّی است!
[اسم با مسمّی: یعنی مادر، مهربانی و دلسوزی را معنا میکند!]
تمامی فرآیند ازدواج و باردار شدن و زایمان و بزرگ نمودن بچه، همه و همه، تاویلا و در عالم معنا و در ملکوت قلب، فرآیند زیبای نور ولایت را نشان میدهند، که هزار واژه برای توصیف این فرآیند، تلاش میکنند، اما باز هم از وصف این فرآیند زیبای نور ولایت، قاصرند و کم میآورند و هر کدام از واژهها، به قدر توان خود، سعی دارند نور علم و حکمت ولایت آل محمد ع را برای ما تفسیر و تفهیم نمایند.
واژه زیبا و بسیار پرکاربرد «رحم» در متون آیات و احادیث و … از همین عضو تولید مثل، در زن گرفته شده: «رَحِمُ الْمَرْأَةِ: اسْمٌ لِلْعُضْوِ … الرَّحِمُ بَيْتُ مَنْبِتِ الوَلَدِ و وعَاؤُهُ فِى البَطْنِ»
برای آیات، مادری کن!
عروسی میگفت:
اگه من بتونم شوهرمو، همونقدر که مادرش دوستش داره، دوستش داشته باشم،
میتونم واژۀ زیبای «رحم» رو معنا کنم!
مادر، بدیهای پسرشو اصلا نمیتونه ببینه!
«عین المحب عمیّة عن معایب المحبوب»
به این میگن قلب رحیم!
+ «شفاعت حسنه»
اینجاست که: برای درک واژه رحم، باید مادر را وصف نمود!
اما آیا میتوان وجود مادر را وصف نمود؟! هرگز!!!
مادر سمبل دلسوزی و مهربانی است!
هر خاطرهای که از مادر، به یادت میاد، قلبت از شدت تاثیر یادآوری آن خاطره ،چنان به رقّت میافته که ناخودآگاه اشک در چشمانت حلقه میزند و این خاصیت یاد آوری نام زیبای مادر است!
پس مقالۀ زیبای «رحم» را مقالۀ «مادر» نامگذاری کنیم!
«مهربانی مادرانه!»
مهربانیها و دلسوزیهای مادرانه، قابل وصف نیست.
همانطور که مهربانیهای مادر گفتنی و شنیدنی نیست و با قلب احساس و لمس میشود، داستان فرآیند نور ولایت نیز چنین است.
+ «امّ»
یعنی نور ولایت، معنایی غیر قابل وصف و بینهایت دارد، که با قلب سلیم، به میزان درک و فهم و عقل هر کسی، به همان اندازه درک و فهمیده میشود و این همان فهم قبض و بسط نور ولایت با قلب سلیم است. وقتی قلبت به نور ولایت روشن میشه «معرفة الامام بالنّورانیّة»، حسی مشابه همان یادآوری نام مادر و کارهای مادر و دلسوزیهای مادر و … است!
وقتی از ذهنت میگذره که، یادش بخیر، اون روز، در اون قصه، مادرم چقدر عاشقانه به من محبت مینمود، بدون اینکه چیزی به زبان بیاوری و کلامی بازگو شود [بهیادآوردن نه بهزبانآوردن]، تاثیر این یادآوری نام مادر «ذکر الله»، و کارهای او، چنان بغض گلویت را میگیرد و اشک در چشمانت حلقه میزند که بیاختیار میزنی زیر گریه و شاید فقط این کار بتونه آرومت کنه!
وقتی از من بپرسی مادر یعنی چی؟
تا بیام بهت بگم مادر یعنی … در حقیقت با یادآوری مهربانیها و دلسوزیهای مادرم، قبل از اینکه چیزی بهت بگم، از شدت گریه از حال رفتهام.
نور ولایت نیز همین است!
نور ولایت اصلا قابل مقایسه با این هم نیست!
اینقدر نور ولایت مهربان و دلسوز است که نهایت ندارد و مهربانی مادر در مقابل آن هیچ است و انگاری مهربانی مادر، مثالی است برای درک مهربانی نور ولایت آل محمد ع.
هر وقت پذیرای نطفۀ نورانی علم شدی و مثل یک مادر نسبت به «آیاتی و رسلی»، مهربانی و دلسوزی نمودی و کسی که محتاج اخذ نعمت نور ولایت و آب زمزم و چشمۀ حیات است [أن الرحمة الانعام على المحتاج اليه]، را سیراب نمودی و از نور آبروی خودت به او قرض دادی، و عملا ناشر علوم آل محمد ع شدی، و مانکن باعرضه بودی، «وُرکلایف زیبای مانتو!»، اینجاست که فرآیند مادری رو به تمام و کمال انجام دادی و فرزند سالم عمل صالح رو متولد نمودی و مخلوق زیبایی رو به نظاره نشستی، اینجاست که از معنای اسم رحیم و رحمان و رحمت و … چیزی گیرت اومده و این چیز، چیز کمی نیست! خلود در بهشت است، چون بهشت زیر پای مادرانی است که پذیرای «آیاتی و رسلی» هستند و مثل یک مادر خوب و مهربان و دلسوز، به فرزند خود محبت یکجانبه و بدون چشمداشت، میکنند و لباس خدمت بر تن نموده و از ابتدا تا انتهای هنر مادری خود، عاشقانه و بیمنّت، دست نوازش بر سر فرزند میکشند.
واژه زیبای رحم بسیار جای تامل و تفکر دارد که چقدر خوب، نور ولایت را به ما میفهماند.
مثل بوسۀ مادر بر فرزند، به تقدیراتمان بوسه بزنیم!
چقدر مادرتو دوست داری؟!
بیشتر از اون باید «آیاتی و رسلی» رو دوست داشته باشی!
در واقع اونیکه از مادر باید بیشتر دوستش داشته باشی «نور ولایت» است!
نور ولایت محمد وآل محمد ع، دوستداشتنی ترین چیزی است که خدای مهربان خلق کرده!
نور ولایت و هدایت، درون قلب سلیم، ارزشی غیر قابل وصف دارد!
در حقیقت تنها چیزی که باید دوستش داشته باشی و حبّ هیچ چیز دیگری، تو قلبت مانع این محبت به نور ولایت نشه، همین کالای با ارزش نور ولایت، یعنی فهم قبض و بسط نور ولایت قلبته!
از این با ارزشتر دیگه نداریم!
هر چی بیشتر به رگبار تقدیراتت راضی باشی،
این نور توی قلبت بیشتر و بیشتر میشه، و یقینت میره بالا و بالاتر!
تا حالا چند بار برای مادرت کادو گرفتی و پیشکش کردی؟
تا حالا چقدر برای نور ولایت توی قلبت، کادو گرفتی و پیشکش کردی؟!
بچه وقتی یهو تنها میشه «خذلان» اونوقت قدر مادر رو می دونه!
«روز مادر» کی است؟!
هر روز، روز مادر است! روز مادر همان ایام الله است!
هر لحظه و هر زمان و هر مکان، وقت عمل به نور ولایت است، لذا دائما ایام الله است.
هر روز روز مادر است و هر دم، فرصتی برای عمل به نور ولایت و تولید عمل صالح.
رحم اهل شک حسود، نطفههای علمی صاحبان نور را در ملکوت قلبش گرفته «سمعنا»، اما به هدر میدهد «عصینا»، این میشه داستان تکراری سقط جنین تاویلی اهل حسادت!
و هرگز این رحم معیوب، محصول عمل صالح با نور ولایت تولید ننموده است.
اگه ما دست خالی از اعمال صالح، نزد آل محمد ع برویم، انگاری رحم ما معیوب بوده که نتونستیم هیچ فرزندی براشون ببریم «مانکن بی عرضه».
در اون فرمول کلی فرآیند نور ولایت که در واژه «ضیف» گفتیم یعنی [∞=1+1]، اینجا میگیم اهل یقین اینکارو میکنن یعنی قلبشون با نور ولایت جمع میشه و تولید فرزند نورانی عمل صالح میکند، اما قلب اهل شک حسود، هرگز با نور ولایت جمع نشده و لذا هرگز دارای «قلب رحیم» نخواهند شد!
«قلب رحیم» همان قلب سلیم و قلب مفید و همان فؤاد و همان هزار واژهای است که به درد اهل یقین میخورد! رحم معیوب اهل شک (قلب حسود)، هیچوقت به دردشان نخواهد خورد.
واژه زیبای «مهربانی» – «kindness»:
«مادر مهربان»: نام زیبای علوم آل محمد ع است.
آیا تذکر دادن به دیگری از سرِ دلسوزی است (با اجازۀ نورانی)، یا از روی شفای غیظ یا بلوغ لذت که با علامت تاریکی قلب همراه است میباشد؟!
اگه موقعی که میخوای به دیگری تذکر بدی، همون حالی رو داری که مادر مهربان نسبت به فرزندش داره، اونوقت اون حس خوب رو داری که بهش چیزی بگی و اون مطلب توی قلبش اثرگذار است، چون قلب تو حس مهربانی و خوبی رو با نور ولایت بدست آورده، لذا این قلب تاثیر پذیر تو، حالا میتونه تاثیرگذار باشه «اول مونث تاویلی و بعدا مذکر تاویلی».
[با آیات مهربان باش، با آل محمد ع خویشاوند شو] :
+ «صله رحم»:
صله با «آیاتی و رسلی» میشه «صله رحم».
«صله – وصلت – رحم»
[سُمِّيتِ القَرَابَةُ و الوُصْلَةُ مِن جهَةِ الْوَلَاءِ رَحِماً]
با اجنبی صله رحم بجا نمیارن: [الرَّحِمُ: خِلَافُ الْأَجْنَبِىِّ]
مفهوم قرب در واژه رحم، در مقابل مفهوم بعد و دور و جنب «اجنبی».
هر آیتی که عرضه میشه، میدونی چی میگه؟
میگه بیا با آل محمد ع [پيشوایان رحمت و مهربانى] قوم و خویش شو!
«الرَّحِم ج أَرْحَام: رَحِم، زهدان، بچهدان، خويشاوندى؛ (ذُو الرَّحِم): خويشاوند»
اهل شک چکار میکنه؟
میگه من دوست ندارم با آل محمد ع وصلت کنم!
خوش ندارم با اهل نور ولایت، قوم و خویش بشم!
میگه من از «آیاتی و رسلی» خوشم نمیاد!
کسی قلبا دوست داره با آل محمد ع وصلت کنه که «آیاتی و رسلی» رو خوب تحویل بگیره!
+ «اکرمی مثواه»
کسی که دوست نداره لباس خدمت و کار «تقوا» بپوشد «بذل»، و به آیات خدمت کند و هر چی اونا آشغال میریزن، او فقط جمع کند و خم به ابرو نیاورد، نباید انتظار داشته باشد که «منا اهل البیت ع» شود! قوم و خویشی با آل محمد ع، راهش مهربانی با آیات است! مهربانی با یتیم بد اخلاق است! شکایت نکردن از آیات است! روی خوش نشان دادن به کسی است که داره به تو بدی میکنه!
در واقع وقتی داره به تو بدی میکنه، در حقیقت به خودش بدی میکنه،
و وقتی تو داری بهش خوبی میکنی، در حقیقت به خودت داری خوبی میکنی،
و داری از اصلاح و تربیت نور ولایت آل محمد ع بهرهمند میشی.
با آیات مهربان باش، با آل محمد ع خویشاوند شو!
این میشه مفهوم واژه زیبای «رحم».
پس حالا معنای این عبارت زیبای تکراری صاحبان نور، رو بهتر متوجه میشیم که:
هر کسی خودش باید دلش به حال خودش بسوزه!
این دلسوزی، میشه مفهوم زیبای واژه «رحم»
+ «قولوا للناس کلهم حسنی»
+ «افشاء السلام فی العالم»
+ «اقرضهم من عرضک»
[اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ … إِمَامِ الرَّحْمَةِ – پيشواى رحمت و مهربانى]:
امام سجاد علیه السلام:
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ،
وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ،
وَ صَفِيِّكَ مِنْ عِبَادِكَ،
إِمَامِ الرَّحْمَةِ،
وَ قَائِدِ الْخَيْرِ،
وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ.
بار خدايا درود فرست بر محمّد
كه بر وحى و پيغام تو درستكار بود
(بى تغيير و تبديل و كم و زياد آن را به مردم رسانيد)
و برگزيده تو از آفريدگانت
و دوست تو از بندگانت
و پيشواى رحمت و مهربانى
(اشاره به فرمايش خدايتعالى «س 21 ى 107»:
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ
يعنى ما تو را نفرستاديم جز آنكه براى جهانيان رحمت باشى)
و پيشاهنگ خير و نيكى،
و كليد بركت (افزونى نيكبختى) است.
رحم کن!
رحیم باش! مهربان باش!
رحیم به کی میگن؟!
رحیم نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
پس رحیم یکی از «هزار واژه» مترادف «نور الولایة» است!
رحیم همان سخی است! همانی است که بخیل نیست!
از نور خود به قلوب دیگران قرض میدهد!
[اجازه میده از دیانای او رپلیکاسیون صورت بگیره!]
و اینجوری به اونا رحم میکند!
پس ای اهل یقین! به یتیم بد اخلاق رحم کن [اقرضهم من عرضک]!
براش دلسوزی کن [بدون اجازۀ نورت، بهش تذکر نده]!
اونیکه بد اخلاقی میکنه، نیاز به ترّحم تو داره، نه تذکر تو!
اونیکه مریضه، نیاز به داروی شفابخش تو داره، نه اینکه شماتتش کنی و نمک به زخمش بپاشی!
«رحیم» همان اسم اعظم است.
«دلرحم»: مهربان، بخشنده، رحیم، بخشایشگر، کریم، رحمتآمیز، دلسوز، شفیق، غمخوار، رئوف، رحمان، ملایم، بامروت، باشفقت، رقتانگیز.
عکسهای مفهومی واژههای زیبای انگلیسی «merciful» و «compassionate» رو که نگاه میکنی، همهاش مفهوم نور ولایت رو استنباط مینمایی.
[به نام خداوند بخشنده مهربان]
پس اینکه اهل بیت ع سوگند خوردهاند که جز «رحیم» هیچکس دیگری وارد بهشت نخواهد شد یعنی جز اهل نور ولایت، چون معنای رحیم در واژه زیبای نور ولایت فهمیده میشود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
قَالَ ع
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَضَعُ اللَّهُ الرَّحْمَةَ إِلَّا عَلَى رَحِيمٍ
قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ كُلُّنَا رَحِيمٌ
قَالَ لَيْسَ الَّذِي يَرْحَمُ نَفْسَهُ وَ أَهْلَهُ خَاصَّةً ذَاكَ الَّذِي يَرْحَمُ الْمُسْلِمِينَ.
قَالَ ع:
وَ يَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الِاجْتِهَادُ
وَ التَّوَاصُلُ عَلَى التَّعَطُّفِ وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ وَ التَّعَطُّفُ مِنْكُمْ يَكُونُونَ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ رُحَمَاءَ بَيْنَهُمْ مُتَرَاحِمِينَ مُهِمِّينَ لِمَا غَابَ عَنْهُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ الْأَنْصَارُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ:
تَوَاصَلُوا وَ تَبَاذَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا وَ كُونُوا إِخْوَاناً بَرَرَةً كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى.
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ:
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَضَعُ اللَّهُ الرَّحْمَةَ إِلَّا عَلَى رَحِيمٍ
قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ كُلُّنَا رَحِيمٌ
قَالَ لَيْسَ الَّذِي يَرْحَمُ نَفْسَهُ وَ أَهْلَهُ خَاصَّةً
وَ لَكِنِ الَّذِي يَرْحَمُ الْمُسْلِمِينَ
وَ قَالَ ص
قَالَ تَعَالَى إِنْ كُنْتُمْ تُرِيدُونَ رَحْمَتِي فَارْحَمُوا.
عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ لَا يَرْحَمِ النَّاسَ لَا يَرْحَمْهُ اللَّهُ.
عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ:
إِذَا عَجَزَ عَنِ الضُّعَفَاءِ نَيْلُكَ فَلْتَسَعْهُمْ رَحْمَتُكَ.
عَنْ نَوْفٍ الْبِكَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ:
يَا نَوْفُ ارْحَمْ تُرْحَمْ.
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ:
لَا يَرْحَمُ اللَّهُ مَنْ لَا يَرْحَمُ النَّاسَ.
وَ عَنْهُ ص قَالَ:
الرَّاحِمُونَ يَرْحَمُهُمُ الرَّحْمَنُ ارْحَمُوا مَنْ فِي الْأَرْضِ يَرْحَمْكُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
دَخَلَ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع رَجُلٌ فَقَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ أُحَدِّثُ أَهْلِي
قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ
وَ قَالَ وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها.
عَنِ النَّبِيِّ ص:
أَنَّهُ كَانَ إِذَا أَصَابَ أَهْلَهُ خَصَاصَةٌ قَالَ لَهُمْ قُومُوا إِلَى الصَّلَاةِ وَ قَالَ بِهَذَا أَمَرَ رَبِّي.
عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ:
وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَضَعُ اللَّهُ الرَّحْمَةَ إِلَّا عَلَى رَحِيمٍ
قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ كُلُّنَا رَحِيمٌ
قَالَ الَّذِي يَرْحَمُ نَفْسَهُ وَ أَهْلَهُ خَاصَّةً ذَاكَ الَّذِي يَرْحَمُ الْمُسْلِمِينَ.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
الْجَنَّةُ دَارُ الْأَسْخِيَاءِ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بَخِيلٌ وَ لَا عَاقُّ وَالِدَيْهِ وَ لَا مَانٌّ بِمَا أَعْطَى.
«رحم – صبو»:
دستهای قلبتو همیشه به سمت نور ولایت علمی صاحبان نور منا اهل الیبت ع بگیر «صبو» !
اینجوری نور بخواه، علم بخواه، و اهل نور حکمت و ولایت باش!
قلبت باید نور ولایت رو بفهمه و درک کنه!
آن به آن نیاز به این اتصال نورانی داریم!
خلود و امنیت و آرامش و هزار واژه، در همین فرآیند نور ولایت حاصل میشود و قلبی که مدام وصل به نور علم است، هرگز دچار نا امنی و استرس نمیشود.
این تثبیت نفس و این ثبات قدم و این استواری و پابرجا بودن و این همه اعتماد به نفس برای اهل یقین، بخاطر فهم قلبی او نسبت به نور امام ع می باشد «معرفة الامام بالنورانیة».
این طلوع و غروب خورشید در ملکوت نفس، مثل آفاق صورت میگیرد و قلب دانا به برکت اخذ نور ولایت آل محمد ع، هر لحظه میفهمد در چه حالی است، تاریکی شب و روشنایی روز قلبش را متوجه میشود و اینکه چه روز زیبای آفتابی است، یا یک روز ابری دلگیر! طیف وسیعی از رنگ، بین نور و ظلمت، همچون حروف الفبایی با او سخن میگوید، کانه الفبایی با دو رنگ سفید و سیاه، یا بینهایت رنگ بین این دو رنگ!!!
+ «جزع الیمانی»
لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ يَعْنِي أَوْجَبَ الرَّحْمَةَ عَلَى نَفْسِهِ
[تفسير القمي]
قَالَ تَعَالَى حِكَايَةً عَنْ قُرَيْشٍ وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ يَعْنِي عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص
وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ
فَأَخْبَرَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ الْآيَةَ إِذَا جَاءَتْ وَ الْمَلَكُ إِذَا نَزَلَ وَ لَمْ يُؤْمِنُوا هَلَكُوا
فَاسْتَعْفَى النَّبِيُّ ص مِنَ الْآيَاتِ رَأْفَةً مِنْهُ وَ رَحْمَةً عَلَى أُمَّتِهِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ الشَّفَاعَةَ
ثُمَّ قَالَ اللَّهُ
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ
فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ
أَيْ نَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ
ثُمَّ قَالَ
قُلْ لَهُمْ يَا مُحَمَّدُ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ أَيِ انْظُرُوا فِي الْقُرْآنِ وَ أَخْبَارِ الْأَنْبِيَاءِ
ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
ثُمَّ قَالَ
قُلْ لَهُمْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
ثُمَّ رَدَّ عَلَيْهِمْ فَقَالَ
قُلْ لَهُمْ
لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ يَعْنِي أَوْجَبَ الرَّحْمَةَ عَلَى نَفْسِهِ.
[رحمة – قبض و بسط]:
وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ
«وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ»:
آیات آفاقی مثل شب و روز، بعینه معادل آیات انفسی در درون قلب را، دارند، که میشود، قبض و بسط قلبی، و همانطور که طبق نص صریح این آیه، شب و روز، پدیدههایی هستند که خداوند بر أساس رحمت خویش برای ما آنها را پدید آورده و قرار داده، بعینه قبض و بسط قلبی را نیز خدای مهربان ایجاد میکند «و الله یقبض و یبصط»، لذا مبحث قبض و بسط قلبی، مبحث علمیعملی ناگفته و زیبایی است که از اسرار علوم آل محمد ع است، و باید تکتک واژهها به این بحث ارتباط داده شود و مستند گردد و عملا نیز، هر کس در آن فضای مجازی و ملکوتی و روحانی پنهان دنیای قلبش، این مطالب تئوری را، عملا دنبال نماید «وُرکلایفها».
انگاری باید رابطۀ تمام واژههای قرآن رو با مبحث قبض و بسط پیدا کنیم.
——
معنی ضد رحمت میشه قساوت قلب!
قلب قسی، با یاد معالم ربانی صاحبان نور در دل شرایط، یعنی با عمل به اندیشه آل محمد ع، ویژگی «رحم» پیدا میکنه و نورانی میشه و بسط میشه.
ضد رحمت مفهوم قساوت و سنگدلی و تیرگی و بیعاطفگی قلب است.
خدای مهربان با ارسال رسل و انزال کتب و ماموریت دادن به صاحبان نور در هر زمان، انگاری رحمت خودشو مشمول همه میکنه، پس رحمت نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل یقین در دل شرایط با استعمال اندیشۀ والای آنها تولید نور آرامش نموده و این اقدام آنها ناشی از این است که قلوب آنها دارای ویژگی رحمت به سبب یادآوری معالم ربانی گردیده است. عبارت زیبای فارسی «دلسوزی» خیلی زیباست و برای ما معنای قشنگی در ذهن تداعی میکند.
مثل دلسوزی مادر برای کودک خود!
مادر سمبل دلسوزی!
قلب رحیم! قلبی که قبض و بسط را میفهمد و وقتی دستور و اجازۀ مافوق، که نسبت به فلانی دلسوزی بنما، را متوجه میشود، اقدام میکند و اینگونه است که اهل یقین، اهل رحمت هستند.
صله رحم، یعنی قرابت و نزدیکی اهل یقین در هر زمان که این جمع، دلشان نسبت به حال خود و اطرافیانشان میسوزد و برای هم دعای خیر میکنند و یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر مینمایند.
«الرحم خلاف الأجنبىّ»:
اهل شک، اجنبی هستند، یعنی هرگز دلشان به حال خودشان و دوستان آل محمد ع نمیسوزد و اصلا قلب زندهای ندارند که احساس دلسوزی داشته باشد، چون حیات قلب در گرو اتصال به نور معالم ربانی است.
+ مفهوم «نام زیبای حوّا»
«رجل رحيم القلب»:
در زبان محاوره فارسی هم داریم که فلانی آدم رحمدلی است! ولی فلانی خیلی سنگدله!
رحمدل، اهل یقینی است که قلبش با یاد معالم ربانی رقت میگیرد و بسط می شود و نورانی می شود و جایگاه نور علم آل محمد ع میشود و مزین به نور علم آل محمد ع شده و مولد نور آرامش عمل صالح میگردد.
رحمت در واقع نعمت است «أنّ الرحمة الإنعام على المحتاج اليه» چون هم نعمت و هم رحمت هر دو نامهای زیبای صاحبان نور هستند.
اهل یقینی که قلبش به نور یاد معالم ربانی روشن بشه، مشمول نعمت و رحمت الهی آل محمد ع گردیده است.
لذا قلبی که با یاد معالم ربانی روشن به نور علم آل محمد ع میشه ، مشمول «امّة مرحومة» میشود:
«فالرحمة: انّما هي تجلّى الرأفة و ظهور الحنّة و الشفقّة، و في مقام التعلّق و الاظهار، و يلاحظ فيها الخير و الصلاح، و لو أوجدت كراهة أو ألما أو ابتلاء، كما في إسقاء الدواء المرّ للمريض.»
لذا اگه به کسی لفظ مرحوم یا مرحومة اطلاق میکنیم معنیش اینه که او اهل یقینی است که با یاد نور خودش در دل شرایط، قلبش منور به نور علم آل محمد ع شده و با استعمال این علم و این اندیشه ناب آل محمد ع، تولید نور آرامش عمل صالح نموده و برای خودش و اطرافیانش کانون گرم و با محبتی ایجاد کرده و همه آنها مشمول معنای عبارت «امة مرحومة» هستند.
+ «کل مولود یولد علی الفطرة»:
همه کسانی که با قلبشان نور هدایت الهی را درک می کنند و به این اوامر نورانی عمل می کنند، مشمول رحمت ذات اقدس الهی میشوند «ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ»، آمار این عده، قلیل است و متاسفانه اکثرا کفران نعمت میکنند.
«رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ»
«كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»
«فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ»
«رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً»
داستان تکراری دانهدرشتهای اهل شک و حسادت، که با صاحبان نور، آشنا میشوند و به آنها فرصت بداء داده میشود، یعنی مشمول رحمت خدای مهربان میشوند، و «هدیناهم»، اما غالبا «فاستحبوا العمی علی الهدی» میگردند.
«وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ»:
تا وقتیکه قبض و بسط قلبی رو نفهمی، نمیتونی داخل در جمع عباد الصالحین من اهل النّور الولایه، در هر زمان بشوی. وقتی مفهوم قبض و بسط رو در واژه رحمة لمس کنی، حالا این آیه به زیبایی به تو میفهمونه که عبودیت، راهش فقط «برحمتک» میباشد، یعنی فقط با یاد معالم ربانی میشه قبض و بسط قلبی رو در دل شرایط فهمید. راه فهمیدن امر و نهی مافوق اینه که قلب باید «رقت» داشته باشه تا بتونه مطلب رو بگیره. در مقالۀ «پدیده سراب» و بررسی واژههای رقة و غلظة مطلب زیبایی بود که وقتی گرمای سطح زمین، خوب هوا رو رقیق میکنه، پدیده انعکاس نور آسمان، در زمین باعث میشه که ما آسمان را در زمین ببینیم!
+ «یقن – قلب آرام، میبیند!»
پس رحمة و رقة در قلب، زمانی حاصل میشه و ما میتونیم علم آسمان رو در زمین قلبمون، نظارهگر باشیم که با یاد معالم ربانی، این قلب از تاریکی به نور و از سنگدلی به رحمدلی، تغییر وضعیت داده باشه. این قلب رحیم است که سلیم است، و این وسیلۀ سالم، حالا میتونه، رابطۀ تو رو با مافوقت برقرار کنه!
خط تلفنی که قطعه، نمیتونه رابطه کلامی رو بین دو نفر برقرار کنه!
قلبی که رابطهاش با مربیاش قطعه «یهود: ید الله مغلولة»، هرگز برای صاحب این قلب، عبودیت شکل نخواهد گرفت و فقط زمانی که عبد، در ارتباط با ربّ خود باشد، که آنهم قلب سلیم میخواهد، اینجوری میشه انتظار داشت که این رابطه عبودیت و ربوبیت شکل گرفته و عبد، با شنیدن امرالله از رب خود، با قلب سلیمش، به آن عمل نموده و تولید نور آرامش میکند.
اما وقتی سیم خط تلفن قطعه، خودت میمونی و خودت که حالا چکار کنی!
اهل یقین در این حالت، یعنی وقتی قلبشون تاریکی رو لمس میکنه، اشتباهشونو میفهمه و متوقف میکنن و میرن به حالت تهجّد و منتظر نور علم مربی خودشون میشن تا با اخذ اجازه نورانی، اقدام مناسب و مقتبس از این امر الله را انجام بدهند.
اینجا فرق حالت طاق اهل حسادت و جفت اهل نور رو بخوبی میفهمیم «خسا ام زکا».
اهل یقین اینقدر به انتظار فرج مینشیند، تا دستوری از مافوق بهش برسه و به اون عمل کنه و میدونه تا وقتیکه این دستور نرسه، هر اقدامی وبال گردنش میشه، لذا اگه اقدامی نکنه، هرگز بازخواست هم نخواهد شد، که چرا این کارو نکردی، چون دستور العملی به اون نرسیده است و از هر کس به اندازه عقلش بازخواست میکنند.
اگه عقلت بکشه و نور علم آل محمد ع به قلبت واریز بشه و به اون، عمل کنی، آرامش حتمی است و تو با کمک و هدایت ربّ خود، تولید آرامش نمودهای و لذا این زوج عبد و رب به ثمر نشسته و مولود عمل صالح خلق گردیده است.
پس تا وقتیکه قلب به حالت رحمت نرسد، امید به ایجاد آرامش از این قلب نداشته باش.
اهل شک و حسد، سنگدل هستند و از آنها نمیشه امید دلرحمی داشته باشی چون معنای اسم رحم و رحمة که همانا نام زیبای صاحبان نور است، در قلوب اهل شک جایی ندارد.
اما اگر از قلبی بوی آرامش واقعی آل محمد ع را استشمام کردی، بدان که صاحب این قلب سلیم میزبان نور علوم اهل البیت ع در قلبش میباشد.
قصه کسی که عامل به نور ولایته و نور آرامش از زندگیش میباره، اینجوریه و همه دوست دارن دورش جمع بشن.
واقعا حالا با فهم معنای رحم و رحمان و رحیم، با توجه به ارتباط با بحث قبض و بسط، بررسی معنا و مفهوم این آیات که واژه رحمن و رحیم داره چقدر قشنگه:
«عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ – الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ – تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
یعنی برای ما میشه اگه میخوای از نور علم غیب و شهود بهرهمند بشی، راهش قلب رحیمه!
یعنی تو با یاد معالم ربانی قلبتو سالم کن و رقت قلب و رحمة ایجاد بنما، حالا در این ظرف تمیز، علم، در آنِ واحد، به قلبت، هنگام عرضه آیت، واریز میشه، بگونهای که خودت هم تعجب میکنی این مطلب علمی بکر، از کجا به ذهنت رسید و خطور کرد.
تعلیم قرآن راهش حالت رحم قلبی است «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ».
«إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ – إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ – إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ»:
اگه قلبت رقیق شد و نورانی شد و بسط شد و … حالا می فهمی که مورد غفران قرار گرفتی و توبه و بازگشت تو به جای درستی بوده و ملجأ رو بخوبی پیدا کردی.
پس واژه های غفر و توب و رأف همه و همه به قبض و بسط قلبی بستگی دارند و زمانی عملا مفهوم این واژه ها رو درک می کنی که خودت با یاد معالم ربانی نور آرامش نگاه علمی آنی آل محمد ع رو گرفته و عمل نموده باشی و این مراحل تئوری را عملا گذرانده باشی.
همه واژه ها باید با مفهوم قبض و بسط برگردان شود، ان شاء اله تعالی.
پس رحم اون حالت اشراق و روشنایی و نورانیت قلب است که وقتی در اوج قساوت و بی رحمی و سنگدلی، نام نور برده میشود، «الله نور»، درجا این کوه یخ حسادت ذوب می شود و قلب نرم و لطیف می شود و خاصیت قلب سلیمِ خودش را پیدا می کند که خاصیت اصلی و مهمش درک امر الله و دستورات مافوق است کانه سیم تلفنی که قطع شده بود یهو وصل میشه [مثال آفلاین و آنلاین] و حالا که صدای بوق آزاد رو میشونی، عملا در وضعیت تهجد قرار گرفتهای!
زمانی معنای واژه «رحم» رو با قلبت وجدان می کنی که قلب این حالت رو با شنیدن و دیدن نور، تجربه کنه و بدست بیاره و بفهمه وقتی میگیم رحمدل یعنی چی و یعنی کی؟!
[رَسُولٌ رَؤُفٌ رَحِيمٌ]:
رحیم نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
«لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ»
[أَنَا الرَّحْمَنُ وَ أَنْتِ الرَّحِمُ]:
امام صادق علیه السلام:
عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَعَ نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُولُ
إِنَّ رَحِمَ الْأَئِمَّةِ ع مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص لَتَتَعَلَّقُ بِالْعَرْشِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
وَ تَتَعَلَّقُ بِهَا أَرْحَامُ الْمُؤْمِنِينَ
تَقُولُ يَا رَبِّ
صِلْ مَنْ وَصَلَنَا وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنَا
قَالَ وَ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
أَنَا الرَّحْمَنُ وَ أَنْتِ الرَّحِمُ
شَقَقْتُ اسْمَكَ مِنِ اسْمِي
فَمَنْ وَصَلَكِ وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَكِ قَطَعْتُهُ
وَ لِذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
الرَّحِمُ شِجْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
عمرو بن جميع گويد:
من با چند تن از ياران امام صادق عليه السّلام در محضر مقدّسش بوديم،
شنيدم مىفرمود:
رشته خويشى امامان خاندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله روز قيامت به عرش آويزد، و رشته خويشها؛ مؤمنين هم به آن در آويزند و گويند:
پروردگارا
بپيوند به آدمى كه به ما پيوندد، و جدا شو، از شخصى كه از ما جدا گردد.
فرمود:
و خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد:
من «رحمان» هستم و تو «رحم»
نامت را از نام خودم باز گرفتم،
پس به هر كس به تو پيوندد، به او خواهم پيوست و از هر كه از تو بِبُرد خواهم بريد،
و به همان جهت پيغمبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده:
«رحم شجنه» (خويشاوندى درهمپيوسته) پيوندى است از طرف خداى عزّ و جلّ.
[تسمية … التوفيق … بالرحمة في القرآن]:
تسمية المطر و التوفيق و الإسلام و الإيمان و النبي و علي ص بالرحمة في القرآن
رحمت = مهربانی کردن، دلسوزی کردن.
توفیق، رحمت الهی است.
نور الرحمة: نور رحمت علوم اهل بیت ع است،
که با تابش خود به قلب ما موجبات روشنایی قلب را فراهم می کنند.
مرادفات و أضداد كلمة رحمة في قاموس المعاني
مرادفات كلمة رَحْمَة (اسم) :
أَنَاة , إَشْفاق , إِحْسان , تَحَنُّن , تَحْنان , تَحْنَان , تَعَطٌّف , تَعَطُّف , تَعَطُّفٌ , حَدَب , حَنان , حَنَان , حُنُوّ , رَأْفَة , رِفْق , رِقَّة , شَفَقَة , شَفَقَةٌ , عَطْف , لُطْف , لُيُونَة , لُيُونَةٌ , لِين , مَأْوِيَة , مَحَبَّة , مَرْثاة , مَرْثِيَة , مَرْحَمَة , مَوَدَّة ، رِقَّة القَلْب ، مَغْفِرَة , رِقَّة ، دِقَّة , رَوْح ، رَاحَة ، فَرَح
مرادفات كلمة أبلس (من رحمة اللّه) (فعل) :
يَئِسَ ، قَنَطَ
مرادفات كلمة ذو الرحمة (اسم) :
رَحِيم ، غَفُور
أضداد كلمة رَحْمَة (اسم) :
إِجْحافٌ , إِسْتِبْدَاد , استبدادٌ , استعبادٌ , بَغْيٌ , تَعَسُّفٌ , جَوْرٌ , ظُلْمٌ , عاتٍ , عُتُوٌّ , عُنُوٌّ , عُنْفٌ , قَساوَةٌ , قَسْوَة , قَسْوَةٌ , قَهْرٌ , مُسْتَبِدٌّ
[قَسَمُ اللَّهِ : اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ]:
… وَ نَحْنُ قَسَمُ اللَّهِ أَقْسَمَ بِنَا حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى:
اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَكُونَ مَفْتُونِينَ أَوْ فَاتِنِينَ أَوْ مُفْتَنِينَ أَوْ كَذَّابِينَ أَوْ كَاهِنِينَ أَوْ سَاحِرِينَ أَوْ عَائِفِينَ أَوْ خَائِنِينَ أَوْ زَاجِرِينَ أَوْ مُبْتَدِعِينَ أَوْ مُرْتَابِينَ أَوْ صَادِفِينَ عَنِ الْحَقِّ مُنَافِقِينَ
فَمَنْ كَانَ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ فَلَيْسَ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُ وَ اللَّهُ مِنْهُ بَرِيءٌ وَ نَحْنُ مِنْهُ بُرَآءُ وَ مَنْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ أَدْخَلَهُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ وَ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنْ كُلِّ نَجَسٍ فَنَحْنُ الصَّادِقُونَ إِذَا نَطَقُوا وَ الْعَالِمُونَ إِذَا سُئِلُوا وَ الْحَافِظُونَ لِمَا اسْتُوْدِعُوا جَمَعَ اللَّهُ لَنَا عَشْرَ خِصَالٍ لَمْ يَجْتَمِعْنَ لِأَحَدٍ قَبْلَنَا وَ لَا يَكُونُ لِأَحَدٍ غَيْرِنَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ الْحُكْمَ وَ اللُّبَ وَ النُّبُوَّةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الصِّدْقَ وَ الصَّبْرَ وَ الطَّهَارَةَ وَ الْعَفَافَ فَنَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ سَبِيلُ الْهُدَى وَ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَ الْحُجَّةُ الْعُظْمَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع:
أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى:
وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ
قَالَ نَزَلَتْ فِي وُلْدِ الْحُسَيْنِ ع
قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَزَلَتْ فِي الْفَرَائِضِ
قَالَ لَا
فَقُلْتُ فَفِي الْمَوَارِيثِ
قَالَ لَا
ثُمَّ قَالَ نَزَلَتْ فِي الْإِمْرَةِ.
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: فِي قَوْلِهِ تَعَالَى:
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ
قَالَ نَزَلَتْ فِي رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ذَوِي أَرْحَامِهِ
وَ ذَلِكَ أَنَّ كُلَّ سَبَبٍ وَ نَسَبٍ يَنْقَطِعُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا مَنْ كَانَ مِنْ سَبَبِهِ وَ نَسَبِهِ
إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً أَيْ حَفِيظاً.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ:
خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ وَ كَانَ فِيمَا قَالَ
وَ اللَّهِ إِنِّي لَدَيَّانُ النَّاسِ يَوْمَ الدِّينِ وَ قَسِيمٌ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لَا يَدْخُلُهَا الدَّاخِلُ إِلَّا عَلَى أَحَدِ قِسْمَيَّ
وَ أَنَا الْفَارُوقُ الْأَكْبَرُ وَ إِنَّ جَمِيعَ الرُّسُلِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَرْوَاحِ خُلِقُوا لِخَلْقِنَا وَ لَقَدْ أُعْطِيتُ التِّسْعَ الَّذِي لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَيْهَا أَحَدٌ عُلِّمْتُ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ بُصِّرْتُ سَبِيلَ الْكِتَابِ وَ أُزْجَلُ إِلَى السَّحَابِ وَ عُلِّمْتُ عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْقَضَايَا وَ بِي كَمَالُ الدِّينِ
وَ أَنَا النِّعْمَةُ الَّتِي أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ كُلُّ ذَلِكَ مَنٌّ مِنَ اللَّهِ مَنَّ بِهِ عَلَيَ وَ مِنَّا الرَّقِيبُ عَلَى خَلْقِ اللَّهِ
وَ نَحْنُ قَسِيمُ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ بَيْنَ الْعِبَادِ إِذْ يَقُولُ اللَّهُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً فَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتٍ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَكُونَ فَتَّانِينَ أَوْ كَذَّابِينَ أَوْ سَاحِرِينَ أَوْ زَيَّانِينَ فَمَنْ كَانَ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ فَلَيْسَ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنْ كُلِّ نَجَسٍ نَحْنُ الصَّادِقُونَ إِذَا نَطَقْنَا وَ الْعَالِمُونَ إِذَا سُئِلْنَا أَعْطَانَا اللَّهُ عَشْرَ خِصَالٍ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ قَبْلَنَا وَ لَا يَكُونُ لِأَحَدٍ بَعْدَنَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ اللُّبَّ وَ النُّبُوَّةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ السَّخَاوَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ وَ الْعَفَافَ وَ الطَّهَارَةَ فَنَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ سَبِيلُ الْهُدَى وَ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَ الْحُجَّةُ الْعُظْمَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحَقُّ الَّذِي أَقَرَّ اللَّهُ بِهِ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ.
عَنِ الرِّضَا ع قَالَ:
إِنَّ رَحِمَ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ الْأَئِمَّةِ ع لَمُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ
اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي
ثُمَّ هِيَ جَارِيَةٌ بَعْدَهَا فِي أَرْحَامِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ.
[زوج رحمن و رحم : أَنَا الرَّحْمَنُ وَ هِيَ الرَّحِمُ] :
[تفسير الإمام عليه السلام]
قَالَ: وَ تَفْسِيرُ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
الرَّحْمنُ أَنَّ قَوْلَهُ الرَّحْمَنُ مُشْتَقٌّ مِنَ الرَّحِمِ.
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا الرَّحْمَنُ وَ هِيَ الرَّحِمُ شَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِي مَنْ وَصَلَهَا وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَهَا قَطَعْتُهُ ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ ع أَ وَ تَدْرِي مَا هَذِهِ الرَّحِمُ الَّتِي مَنْ وَصَلَهَا وَصَلَهُ الرَّحْمَنُ وَ مَنْ قَطَعَهَا قَطَعَهُ الرَّحْمَنُ
فَقِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَثَّ بِهَذَا كُلَّ قَوْمٍ عَلَى أَنْ يُكْرِمُوا أَقْرِبَاءَهُمْ وَ يَصِلُوا أَرْحَامَهُمْ فَقَالَ لَهُمْ أَ يَحُثُّهُمْ عَلَى أَنْ يَصِلُوا أَرْحَامَ الْكَافِرِينَ وَ أَنْ يُعَظِّمُوا مَنْ حَقَّرَهُ اللَّهُ وَ أَوْجَبَ احْتِقَارَهُ مِنَ الْكَافِرِينَ قَالُوا لَا وَ لَكِنَّهُ يَحُثُّهُمْ عَلَى صِلَةِ أَرْحَامِهِمُ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَقَالَ أَوْجَبَ حُقُوقَ أَرْحَامِهِمْ لِاتِّصَالِهِمْ بِآبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ قُلْتُ بَلَى يَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ فَهُمْ إِذاً إِنَّمَا يَقْضُونَ فِيهِمْ حُقُوقَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ قُلْتُ بَلَى يَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَآبَاؤُهُمْ وَ أُمَّهَاتُهُمْ إِنَّمَا غَذَّوْهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ وَقَوْهُمْ مَكَارِهَهَا وَ هِيَ نِعْمَةٌ زَائِلَةٌ وَ مَكْرُوهٌ يَنْقَضِي وَ رَسُولُ رَبِّهِمْ سَاقَهُمْ إِلَى نِعْمَةٍ دَائِمَةٍ لَا تَنْقَضِي وَ وَقَاهُمْ مَكْرُوهاً مُؤَبَّداً لَا يَبِيدُ فَأَيُّ النِّعْمَتَيْنِ أَعْظَمُ قُلْتُ نِعْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ وَ أَكْبَرُ قَالَ فَكَيْفَ يَجُوزُ أَنْ يَحُثَّ عَلَى قَضَاءِ حَقِّ مَنْ صَغَّرَ اللَّهُ حَقَّهُ وَ لَا يَحُثَّ عَلَى قَضَاءِ حَقِّ مَنْ كَبَّرَ اللَّهُ حَقَّهُ قُلْتُ لَا يَجُوزُ ذَلِكَ قَالَ فَإِذاً حَقُّ رَسُولِ اللَّهِ ص أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ الْوَالِدَيْنِ وَ حَقُّ رَحِمِهِ أَيْضاً أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ رَحِمِهِمَا فَرَحِمُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْلَى بِالصِّلَةِ وَ أَعْظَمُ فِي الْقَطِيعَةِ فَالْوَيْلُ كُلُّ الْوَيْلِ لِمَنْ قَطَعَهَا وَ الْوَيْلُ كُلُّ الْوَيْلِ لِمَنْ لَمْ يُعَظِّمْ حُرْمَتَهَا أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ حُرْمَةَ رَحِمِ رَسُولِ اللَّهِ ص حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنَّ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةُ اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ أَعْظَمُ حَقّاً مِنْ كُلِّ مُنْعِمٍ سِوَاهُ فَإِنَّ كُلَّ مُنْعِمٍ سِوَاهُ إِنَّمَا أَنْعَمَ حَيْثُ قَيَّضَهُ لَهُ ذَلِكَ رَبُّهُ وَ وَفَّقَهُ أَ مَا عَلِمْتَ مَا قَالَ اللَّهُ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ قُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مَا الَّذِي قَالَ لَهُ قَالَ ع قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَا مُوسَى أَ وَ تَدْرِي مَا بَلَغَتْ رَحْمَتِي إِيَّاكَ فَقَالَ مُوسَى أَنْتَ أَرْحَمُ بِي مِنْ أُمِّي
قَالَ اللَّهُ يَا مُوسَى وَ إِنَّمَا رَحْمَتُكَ أُمَّكَ لِفَضْلِ رَحْمَتِي أَنَا الَّذِي رَفَقْتُهَا عَلَيْكَ وَ طَيَّبْتُ قَلْبَهَا لِتَتْرُكَ طِيبَ وَسَنِهَا لِتَرْبِيَتِكَ وَ لَوْ لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ بِهَا لَكَانَتْ وَ سَائِرَ النِّسَاءِ سَوَاءً
يَا مُوسَى أَ تَدْرِي أَنَّ عَبْداً مِنْ عِبَادِي تَكُونُ لَهُ ذُنُوبٌ وَ خَطَايَا تَبْلُغُ أَعْنَانَ السَّمَاءِ فَأَغْفِرُهَا لَهُ وَ لَا أُبَالِي
قَالَ يَا رَبِّ وَ كَيْفَ لَا تُبَالِي
قَالَ تَعَالَى لِخَصْلَةٍ شَرِيفَةٍ تَكُونُ فِي عَبْدِي أُحِبُّهَا يُحِبُّ إِخْوَانَهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَتَعَاهَدُهُمْ وَ يُسَاوِي نَفْسَهُ بِهِمْ وَ لَا يَتَكَبَّرُ عَلَيْهِمْ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَا أُبَالِي يَا مُوسَى إِنَّ الْفَخْرَ رِدَائِي وَ الْكِبْرِيَاءَ إِزَارِي مَنْ نَازَعَنِي فِي شَيْءٍ مِنْهُمَا عَذَّبْتُهُ بِنَارِي يَا مُوسَى إِنَّ مِنْ إِعْظَامِ جَلَالِي إِكْرَامَ عَبْدِيَ الَّذِي أَنَلْتُهُ حَظّاً مِنْ حُطَامِ الدُّنْيَا عَبْداً مِنْ عِبَادِي مُؤْمِناً قَصُرَتْ يَدُهُ فِي الدُّنْيَا فَإِنْ تَكَبَّرَ عَلَيْهِ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِعَظِيمِ جَلَالِي
ثُمَّ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ الرَّحِمَ الَّتِي اشْتَقَّهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِقَوْلِهِ أَنَا الرَّحْمَنُ هِيَ رَحِمُ مُحَمَّدٍ ص وَ إِنَّ مِنْ إِعْظَامِ اللَّهِ إِعْظَامَ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ مِنْ إِعْظَامِ مُحَمَّدٍ إِعْظَامَ رَحِمِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ كُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مِنْ شِيعَتِنَا هُوَ مِنْ رَحِمِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ إِعْظَامَهُمْ مِنْ إِعْظَامِ مُحَمَّدٍ فَالْوَيْلُ لِمَنِ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ طُوبَى لِمَنْ عَظَّمَ حُرْمَتَهُ وَ أَكْرَمَ رَحِمَهُ وَ وَصَلَهَا.
قَالَ الصَّادِقُ ع:
طَلَبَ الْمَنْصُورُ عُلَمَاءَ الْمَدِينَةِ فَلَمَّا وَصَلْنَا إِلَيْهِ خَرَجَ إِلَيْنَا الرَّبِيعُ الْحَاجِبُ فَقَالَ لِيَدْخُلْ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْكُمُ اثْنَانِ فَدَخَلْتُ أَنَا وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ فَلَمَّا جَلَسْنَا عِنْدَهُ قَالَ أَنْتَ الَّذِي تَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقُلْتُ لَا يَعْلَمُ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ
فَقَالَ أَنْتَ الَّذِي يُجْبَى إِلَيْكَ الْخَرَاجُ فَقُلْتُ بَلِ الْخَرَاجُ يُجْبَى إِلَيْكَ فَقَالَ أَ تَدْرِي لِمَ دَعَوْتُكُمْ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّمَا دَعَوْتُكُمْ لِأُخَرِّبَ رِبَاعَكُمْ وَ أُوغِرَ قُلُوبَكُمْ وَ أُنْزِلَكُمْ بِالسَّرَاةِ فَلَا أَدَعَ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْحِجَازِ يَأْتُونَ إِلَيْكُمْ فَإِنَّهُمْ لَكُمْ مَفْسَدَةٌ
فَقُلْتُ إِنَّ أَيُّوبَ ابْتُلِيَ فَصَبَرَ وَ إِنَّ يُوسُفَ ظُلِمَ فَغَفَرَ وَ إِنَّ سُلَيْمَانَ أُعْطِيَ فَشَكَرَ وَ أَنْتَ مِنْ نَسْلِ أُولَئِكَ الْقَوْمِ فَسُرِيَ عَنْهُ
ثُمَّ قَالَ حَدِّثْنِي الْحَدِيثَ الَّذِي حَدَّثْتَنِي بِهِ مُنْذُ أَوْقَاتٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص
قُلْتُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ
الرَّحِمُ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ الْأَرْضِ إِلَى السَّمَاءِ يَقُولُ مَنْ قَطَعَنِي قَطَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ وَصَلَنِي وَصَلَهُ اللَّهُ
فَقَالَ لَسْتُ أَعْنِي هَذَا فَقُلْتُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا الرَّحْمَنُ خَلَقْتُ الرَّحِمَ وَ شَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَمَنْ وَصَلَهَا وَصَلْتُهُ وَ مَنْ قَطَعَهَا قَطَعْتُهُ قَالَ لَسْتُ أَعْنِي ذَلِكَ فَقُلْتُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ إِنَّ مَلِكاً مِنْ مُلُوكِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ قَدْ بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلَاثُ سِنِينَ وَ وَصَلَ رَحِمَهُ فَجَعَلَهَا اللَّهُ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ إِنَّ مَلِكاً مِنْ مُلُوكِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ قَدْ بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلَاثُونَ سَنَةً فَقَطَعَ رَحِمَهُ فَجَعَلَهُ اللَّهُ ثَلَاثَ سِنِينَ فَقَالَ هَذَا الَّذِي قَصَدْتُ وَ اللَّهِ لَأَصِلَنَ الْيَوْمَ رَحِمِي ثُمَّ سَرَّحَنَا إِلَى أَهْلِنَا سَرَاحاً جَمِيلًا.
« وَ أَمَّا الرَّحْمَنُ فَهُوَ عَوْنٌ لِكُلِّ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ هُوَ اسْمٌ لَمْ يُسَمَّ بِهِ غَيْرُ الرَّحْمَنِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
وَ أَمَّا الرَّحِيمُ فَرَحِمَ مَنْ عَصَى وَ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً »
چقدر واژه رحیم اینجا زیبا اومده:
« الرَّحِيمُ فَرَحِمَ مَنْ عَصَى وَ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً »
کسی که قبل از آشنایی با علوم ربانی، اهل معصیت بوده « مَنْ عَصَى » ، اما بعد از شناخت نورش، تغییر بینش و روش داده « وَ تابَ » و حالا در دل شرایط، هنگام ناآرامی قلب، با استعمال معالم ربانی تولید نور آرامش عمل صالح میکنه « وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً »، این همون کسی است که از اسم «یا رحیم» خدای مهربان به سبب نور ولایت محمد و آل محمد ع بهرهمند شده و اینارو از نورش آموخته! رحمن شامل اهل یقین و اهل شک، هر دو، می شود،
اما رحیم فقط شامل اهل نور یقین مذنب تائب مولد نور عمل صالح می شود:
« الرَّحْمنِ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ الرَّحِيمِ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّةً »
بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ!
عبودیت و ربوبیت:
«أَنْتَ عَبْدِي وَ أَنَا رَبُّكَ»:
[رحم – عبد و امة – «وَ بِكَ وَ بِهِ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ أَرْحَمُ عِبَادِي وَ إِمَائِي»]:
اگه قراره قلبی منور به نور علم الهی آل محمد ع بشه باید با یاد معالم ربانی این کار صورت بگیره و خود خدا گفته من با یاد معالم ربانی قلوب رو نرم و لطیف می کنم
«وَ بِكَ وَ بِهِ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ أَرْحَمُ عِبَادِي وَ إِمَائِي»: بک ارحم عبادی!
+ «وَ بِوَلَايَتِهِ صَارَتْ أُمَّتِي مَرْحُومَةً»
+ [قوم یونس: عذابِ مقدر، به رحمت مبدل میشود!]
[پدر : نور + مادر : رحمة –
« أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ »] :
ماحصل جفت نور و رحمت، عمل صالح خواهد بود:
عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ يَا سُلَيْمَانُ
اتَّقِ فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ
فَسَكَتُّ حَتَّى أَصَبْتُ خَلْوَةً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ سَمِعْتُكَ تَقُولُ اتَّقِ فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ
قَالَ نَعَمْ يَا سُلَيْمَانُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِي رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَايَةِ
وَ الْمُؤْمِنُ أَخُ الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ وَ إِنَّمَا يَنْظُرُ بِذَلِكَ النُّورِ الَّذِي خُلِقَ مِنْهُ.
+ «الْمُؤْمِنُ رَحْمَةٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ»
[رحمة یوسف ع: لَا صَبْرَ عَلَى ضُرِّ آلِ يَعْقُوبَ]:
عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:
لَمَّا قَالَ إِخْوَةُ يُوسُفَ يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ
قَالَ قَالَ يُوسُفُ لَا صَبْرَ عَلَى ضُرِّ آلِ يَعْقُوبَ
فَقَالَ عِنْدَ ذَلِكَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ الْآيَةَ .
[وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ أَيْ لِلرَّحْمَةِ وَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ]:
عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ :
لَمَّا خَطَبَ أَبُو بَكْرٍ قَامَ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ فَقَالَ يَا مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِينَ ثُمَّ ذَكَرَ خُطْبَتَهُ الطَّوِيلَةَ فِي الِاحْتِجَاجِ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي خِلَافَةِ عَلِيٍّ ع إِلَى أَنْ قَالَ وَ ايْمُ اللَّهِ مَا أُهْمِلْتُمْ لَقَدْ نُصِبَ لَكُمْ عَلَمٌ يُحِلُّ لَكُمُ الْحَلَالَ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْكُمُ الْحَرَامَ وَ لَوْ أَطَعْتُمُوهُ مَا اخْتَلَفْتُمْ وَ لَا تَدَابَرْتُمْ وَ لَا تَقَاتَلْتُمْ وَ لَا بَرِئَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَوَ اللَّهِ إِنَّكُمْ بَعْدَهُ لَمُخْتَلِفُونَ فِي أَحْكَامِكُمْ وَ إِنَّكُمْ بَعْدَهُ لَنَاقِضُو عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّكُمْ عَلَى عِتْرَتِهِ لَمُخْتَلِفُونَ إِنْ سُئِلَ هَذَا عَنْ غَيْرِ مَنْ يَعْلَمُ أَفْتَى بِرَأْيِهِ فَقَدْ أُبْعِدْتُمْ وَ تَجَارَيْتُمْ وَ زَعَمْتُمُ الِاخْتِلَافَ رَحْمَةً هَيْهَاتَ أَبَى الْكِتَابُ ذَلِكُمْ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ ثُمَّ أَخْبَرَنَا بِاخْتِلَافِكُمْ فَقَالَ: وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ أَيْ لِلرَّحْمَةِ وَ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ إِلَى آخِرِ الْخَبَرِ .
[فتح باب رحمت آسمان ولایت یعنی نور علوم ربانی!]:
وَ قَالَ ص:
يُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي أَرْبَعِ مَوَاضِعَ
عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فِي وَجْهِ الْوَالِدَيْنِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ الْكَعْبَةِ وَ عِنْدَ النِّكَاحِ.
[أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ]:
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي وَ لِأَخي وَ أَدْخِلْنا في رَحْمَتِكَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ (151)
قالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَما أَمِنْتُكُمْ عَلى أَخيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ (64)
قالَ لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ (92)
وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ (83)
شخصیت خودتو برای مهربانی کردن، کوچک کن!
امام صادق علیه السلام:
إِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَعْلَمَ اللَّهُ أَنِّي قَدْ أَذْلَلْتُ رَقَبَتِي فِي رَحِمِي
وَ أَنِّي لَأُبَادِرُ أَهْلَ بَيْتِي أَصِلُهُمْ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْنُوا عَنِّي.
من دوست دارم خداوند ببيند كه من به خاطر پيوند خويشى و صله رحم،
(یعنی به خاطر مهربانی کردن)،
شخصيت خود را در برابر خويشاوندان، حقير و كوچك مىسازم.
(یعنی از حق خودم میگذرم)
من در پيوند با خويشانم شتاب مىورزم كه مبادا از من بىنياز شوند،
و فرصت خدمتگزارى از دستم برود.
(یعنی این فرصت مهربانی کردن و تولید عمل صالح رو از دست بدهم.)
دختر مهربان، برای پدرش، مادری میکنه! مهربانی میکنه! خودشو کوچیک میکنه! بازی رو عمدا میبازه تا خالق نور زیبایی باشه! پس کوچیک نمیشه! بزرگ میشه و عزیز میشه! چون «بسم الله الرحمن الرحیم» رو عملا معنا میکنه!